یک روز آقای اندرزگو را در بازار «سرشور» مشهد دیدم که با یک موتور گازی میآمد. موتور را که نگه داشت، دیدم چند خروس درعقب موتورخود دارد. از او دربارهی خروسها پرسیدم، جواب داد: «این خروسها استثناییاند و تخم میگذارند.»
زنبیل را کنار زدم. دیدم زیر پای خروسها پر از نارنجک و اسلحه است.
نویسنده: حمیده رضایی
منبع: پایگاه اطلاعرسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیتاللهالعظمی سیدعلی خامنهای (مدظلهالعالی)