تشویق رفتار صحیح خانواده موفق

خانواده متزلزل خانوادهای است که در آن به دلایل گوناگون، روابط اعضای خانواده از محبت و عاطفه تهی است و اساس روابط دوستانهای میان آنان حاکم نیست؛ زندگی مشترک برای افراد خانواده تعهدی ایجاد نکرده است و پایبندی...
جمعه، 6 ارديبهشت 1398
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
تشویق رفتار صحیح خانواده موفق
آن گاه که فرزند، رفتاری صحیح و متفاوت با رفتارهای نامطلوب پیشین انجام می دهد، می توان با تشویق آن رفتار، نظر وی را به رفتار مطلوب جلب کرد و به گونهای آزادانه و غیر تحمیلی، او را به سوی رفتار مطلوب برانگیخت. امام علی علیه السلام در روایتی، به نقش بازدارندگی این نوع تشویق اشاره می کنند: «گنهکار را با پاداش دادن به نیکوکار، از کار زشت بازدار».
 
نتیجه تحقیقات مادسن و دیگران که در مبحث پیامدها به آن توجه کردیم نیز نشان میدهد، آن گاه که معلم درباره بی نظمی شاگردان و حرکت آنان از روی صندلی به اطراف کلاس، از خود بی توجهی نشان میداد و در مقابل، شاگردانی را که سر جای خود نشسته و مشغول فعالیتهای کلاس بودند تشویق می کرد، بینظمی دانش آموزان به میزان بسیار کاهش می یافت.
 
امام علی علیه السلام در نامه ای به مالک اشتر، اهمیت تشویق را در تقویت صفت اخلاقی شجاعت و درمان کسالت و سستی فرماندهان نظامی یادآور می شوند پی در پی سران سپاهت را تشویق کن و کارهای مهمی که انجام داده اند، برشمار؛ زیرا یادآوری کارهای نیک آنها شجاعانشان را به حرکت بیشتر وادار، و آنان را که در کار کندی میورزند، به کار تشویق می کند». البته فراموش نکنیم که افراط در تشویق نیز ممکن است آسیب زا باشد، که در بخش «وابستگی به ارزش های دیگران» بدان اشاره کردیم.
 
تکرار متنوع و دلنشین
 تکرار مطلب، عامل مهمی در یادگیری و عمل به مقتضای آن است. بر همین اساس، یکی از شیوه های مرسوم در تربیت، تکرار است. امام خمینی در تشریح دلیل تکرار قصه های قرآن می فرمایند: اینکه قصه های قرآنی مثل قصۂ آدم و موسی و ابراهیم علا و دیگر انبیاء مکرر ذکر شده برای همین نکته است که این کتاب، کتاب قصه و تاریخ نیست، بلکه کتاب سیروسلوک الى الله و کتاب توحید، معارف، مواعظ و حکم است و در این امور، مطلوب تکرار است تا در نفوس قدسیه تأثیری کند و قلوب از آن موعظت گیرد.
 کسی که بخواهد تربیت و تعلیم و انذار و تبشیر کند، باید مقصد خود را با عبارات مختلفه و بیانات متشتته، گاهی درضمن قصه و حکایت و گاهی در ضمن تاریخ و نقل و گاهی به صراحت لهجه و گاهی به کنایت و امثال و رموز، تزریق کند تانفوس مختلفه و قلوب متشتته هریک بتوانند از آن استفاده کنند.
در عین حال، این نکته حایز اهمیت است که اگر تکرار به صورت یکنواخت و ملالت آور صورت پذیرد، تداعی کننده نوعی تحمیل در متربی خواهد بود. فرزند، این گونه تکرار را به منزله فشاری بیرونی تلقی می کند که میخواهد او را به سمت خواسته های والدین سوق دهد. بنابراین، لازم است پدر و مادر از شیوه هایی متنوع و دلنشین برای تکرار و تأکید مطالب مهم خود استفاده کنند. از این رو، حضرت امام خمینی در ادامه مطلب پیشین فرموده اند:
 
به عبارت دیگر، کسی که بخواهد تربیت و تعلیم و انذار و تبشیر کند، باید مقصد خود را با عبارات مختلفه و بیانات متشتته، گاهی درضمن قصه و حکایت و گاهی در ضمن تاریخ و نقل و گاهی به صراحت لهجه و گاهی به کنایت و امثال و رموز، تزریق کند تانفوس مختلفه و قلوب متشتته هریک بتوانند از آن استفاده کنند. خداوند متعال نیز در قرآن کریم، تکرار مطالب را با تنوع و تغییر توأم ساخته و زمینه دلنشینی پیام و محتوا را فراهم ساخته است. تعبیر «صرفنا» در آیة: ولقد صرنا فی هذا القرآن لیذکروا" گویای همین مطلب است؛ چراکه «صرف» به معنای بازگرداندن جهت چیزی، یا تغییر حالت آن است.
 
 
بنابراین، قرآن کریم برای تذکر به مردم، از آیات و مثال های گوناگون و متنوعی بهره گرفته و هر چند همه آنها در یک جهت و دارای هدفی یگانه است، تنوع آنها، دلنشینی پیام را برای مخاطب به ارمغان می آورد. در تربیت اخلاقی نیز والدین میتوانند با استفاده از شیوه های گوناگونی همچون پرسش، بیان تمثیلی، نقل داستان، استفاده از قالب های هنری، موعظه، تشویق به مطالعه، بحث و گفت و گو و... پیام خود را به صورت مکرر و دلنشین به متربی ابلاغ کنند و به این ترتیب، پیام را از قالب و محتوای تحمیلی عاری سازند.
 
تزلزل
 نقطه مقابل استبداد که جنبه افراطی داشت، تزلزل است که تفریط به شمار می آید. خانواده متزلزل خانوادهای است که در آن به دلایل گوناگون، روابط اعضای خانواده از محبت و عاطفه تهی است و اساس روابط دوستانهای میان آنان حاکم نیست؛ زندگی مشترک برای افراد خانواده تعهدی ایجاد نکرده است و پایبندی در خانواده دیده نمی شود. برای این خانواده میتوان ویژگی های زیر را به مثابه بخش مهمی از مشخصات آن برشمرد:
 
شاخص های خانواده متزلزل
- اعضای خانواده احساس مسئولیتی در برابر یکدیگر نمی کنند؛
- روابط میان آنان از صمیمیت برخوردار نیست، بلکه گاه خصمانه است؛
- افراد به صورت مداوم از یکدیگر انتقاد می کنند؛ - هرکس هدفی ویژه خود دارد و به هدف تشکیل خانواده و زندگی مشترک، توجه نمی کند؛
- هیچیک از افراد، به حمایت اعضای خانواده امید ندارند؛
- انگیزه زندگی برای افراد بسیار کمرنگ است؛
- بدبینی، عیب جویی، لجاجت و منفی گرایی فراوان مشاهده می شود؛
- احساس افسردگی و بی حوصلگی فراوان است؛
- هرکس در پی کار خویش است، بدون اینکه رفتار خود را با دیگران منظم کند؛
- برای شکوفایی استعدادها و ظهور تواناییها و رشد و تکامل، زمینه مناسبی وجود ندارد؛
- میان والدین در مقام تربیت، تعارض وجود دارد؛
- پدر و مادر تأثیر و نفوذ خود را از دست داده اند؛ - سطح عزت نفس، تکریم شخصیت و اعتماد به نفس بسیار پایین است؛
- کودک در عین اینکه گاه آزادی بسیار دارد، در زمان دیگر بسیار محدود است؛
- فرزند برای همان کاری تنبیه میشود که روزی به دلیل آن، تشویق شده بود؛
- تناقض حرف و عمل در رفتار والدین بسیار دیده میشود؛
- نبود عواطف در زن، شوهر یا هر دو، و بی احترامی آنان به یکدیگر مشهود است؛
- بی توجهی به ابراز محبت و نگه داشتن محبت در دل و بی توجهی به جنبه های مشترک فکری، فراوان دیده می شود؛
- نگاه تبعیض آمیز به جنسیت، برتری جنسی بر جنس دیگر از نظر کرامت انسانی، اختصاص زمینه بیشتر رشد برای یک جنس و تفاوت جایگاه آنها در درجه شهروندی وجود دارد؛
- توجه به نکات منفی در اخلاق و رفتار همسر و مقایسه او با دیگران درحالی که او منحصربه فرد است، بسیار است؛
- به دلیل بی دقتی در تعیین و تشخیص شاخص های انتخاب همسر، تفاهم وجود ندارد، و بی توجهی به خواسته های او و کنار گذاشتن مهارت گوش کردن فعال، چشمگیر است؛
- ناآشنایی با حالات، روحیات، خواسته ها و علایق همسر، واقعیت این خانواده است؛
- بحثها و بگومگوهای بی فایده و ملال آور، و زندگی را با کلاس درس اشتباه گرفتن، آشکار است؛
- نداشتن صداقت، بی اعتمادی همسران به یکدیگر، دورویی و قرار گرفتن در موضع اتهام، مشهود است؛
- بی توجهی به حقوق اعضای خانواده و فقط مکلف دانستن آنان، به روشنی دیده میشود؛ - شکستن حریمها و بی توجهی به مسئولیت خود در خانواده، پدیده ای عادی است؛ - بی توجهی به مصالح جمعی اعضای خانواده و پیگیری منافع شخصی، طبیعی است؛
- لجاجت و رقابت ناسالم به جای یک رنگی، یک دلی، صمیمیت و دوستی، کانون توجه است؛
- به شخصی فکر کردن و تلاش برای تملک کامل همسر و در اختیار گرفتن همه فرصتهای او، رغبت وجود دارد؛
- بی توجهی به تفاوت های زن و مرد در جنبه های گوناگون و انتظارات نامعقول، فراوان است؛
- نا آشنایی مردان با موقعیتهای ویژه ای همچون قاعدگی و پیامدهای آن برای زنان، و ناآشنایی زنان با کارهای خشن، مأموریتهای دشوار و پیامدهای آن برای مردان، زیاد است؛
- نادیده انگاشتن کار درون خانه و اهمیت دادن به کارهای بیرون از خانه، و بالعکس، مطرح است؛
- دوری از حق و شایسته سالاری و رو آوردن به شاخص های غیرمنطقی، مشهود است؛ - بدبینی به آینده، پوچی و بی هدفی در زندگی موج میزند؛
- انتظارات و مطالبات فراوان و ناهمخوان با امکانات و توانمندی اعضای خانواده، فزاینده است؛
- چشم و هم چشمی، بروز تنوع در خواسته ها و نداشتن مناعت طبع، مهم ترین مسئله است؛
- تمرکز بر مسائل جزئی، نداشتن نگاه کلی و جامع، و نداشتن سعه صدر، مشکل اصلی است؛
- تمرکز بر جنبه های منفی و نادیده گرفتن جنبه های مثبت، در باورها و رفتار اعضای خانواده بسیار است؛
- نا آشنایی با محدودیتهای زندگی و ترسیم مدینه فاضله در ذهن برای زندگی مشترک، دیده می شود؛
- بی بهره بردن از تجربیات ارزنده دیگران در مواجهه با محدودیتها و مشکلات زندگی آشکار است؛
- تمرکز بر ارزشهای مادی و فاصله گرفتن از ارزشهای آسمانی قوت دارد؛ - توافق نداشتن والدین درزمینه ضوابط تربیت فرزندان، همیشگی است؛
- زودباوری، سادگی و بی سیاستی یکی از والدین و تحت تأثیر القائات دیگران قرار گرفتن، چشمگیر است؛
- روزمرگی افراطی در آن مشاهده می شود؛ - ناامنی، دلهره و اضطراب در فرزندان به دلیل ناآگاهی از فرجام زندگی، فراوان است.
 
منبع: خانوادۀ موفق، علی حسین زاده، چاپ دوم، مؤسسۀ آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره)، کاشان 1391


مقالات مرتبط
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط