در واقع قلعه بابک که به نامهای قلعه بابک، دژ بابک، بذ و قلعه جمهور هم مشهور می باشد.بهتر است بدانید که دژ و مقر سردار تاریخی ایران، بابک خرمدین بوده که در هنگام قیام بر علیه دستگاه خلافت عباسی در قرن سوم هجری ساخته شده است.قابل ذکر است که مسافت راه کلیبر به قلعه حدود ۳ کیلومتر است و به هنگام عبور باید گردنهها و گذرگاههای خطرناکی را پشت سر گذاشته است.
تاریخچه قلعه بابک
از اشیا و ابزاری که از دژ بابک به دست آمده میتوان سفالینههای نقش دار و لعاب خوردهای را نام برد که یک دوره استقرار تا اوایل قرن هفتم هجری را نمایش میدهند. شماری سکه مسی نیز یافت شده است که برخی از آنها به علت ساییدگی و زنگ خوردگی فراوان ناخواندن میباشند و در بین این سکهها برخی مربوط به اتابکان آذربایجان و هزارسیبان (قرون ششم و هفتم هجری) میباشند.از جغرافیای تاریخی بذ، در دوره پیش از اسلام، آگاهی چندانی در دست نیست، ظاهراً در دوره هخامنشیان کادوسیها، از اقوام ساکن کرانههای جنوب غربی دریای خزر، در آنجا زندگی میکردهاند و جنگهایی نیز با هخامنشیان داشتهاند.کسروی میگوید که کادوسیها همان قوم طالشاند. از آن به پس، تا سده هشتم، از بذ آگاهیای در دست نیست. در این سده، حمدالله مستوفی دربارهٔ اهالی کلیبر، که نزدیک بذ بودهاند، مینویسد: مردمش از ترک و طالش ممزوجاند. در اوایل دوره اسلامی، بذ به منطقهای گفته میشد که در قسمتی از قرهباغ ـ یا درستتر قرهجهداغ ـ آذربایجان قرار داشت و از شمال به رودارس، از مشرق به قسمت سفلای رود قرهسو و دشت مغان و از جنوب به ناحیه اهر و از مغرب به رودکلیبر محدود میشد. بذ از لحاظ جغرافیایی تقریباً منطقهای بسته بود.
امروزه، رودهای قره سو و سَلینچای و کلیبر و ارس آن را از شمال و مشرق و مغرب مسدود میکنند. از جنوب نیز کوههای شِیوَر آن را دربرگرفته است.دسترسی به منطقه هشتادسر تنها از دره رودهای اهر و قوریچای و کجرود امکان دارد. راه عمده این منطقه ییلاقی، که محل دامداری است، به دشت مغان (منطقة قشلاقی)، تنها از شیارهای گرانکوه هشتهسر و از کنار مسیر رودهایی است که از مشرق آن به رود قرهسو میریزد. بذ از شمال و شمال غربی به رودارس، و از کرانههای جنگلی رودهای سلینچای و کلیبر به مناطق غربی راه دارد.
امروزه نیز این منطقه با جادهای که از کنارههای رود سلینچای میگذرد، به کرانههای جنوبی رودارس میپیوندد. از مآخذ تاریخی چنین برمی آید که قلمرو سیاسی بابک بارها گستردهتر از جغرافیای تاریخی بذ بوده است و بذ بیشتر به درههای شمالی گرانکوه هشتهسر و قلعههای آن، بویژه به باروها و دهکدههای واقع در آن، گفته میشد. این قلعه در نهم رمضان ۲۲۲ ه ق/۱۵ اوت ۸۳۷ بدست نیرویهای افشین فتح و ویران شد. بذ در اشعار شاعران عرب همچون حسینبنضحاک باهلی، ابوتمام و بُحتری ذکر و توصیف شده است. ابودلف مسعربنمهلهلخزرجی خرمدینها را نیمه سدهٔ ۴ ه ق/ ۱۰ م در بذ دیده بود که به انتظار مهدی بودهاند.
راه دسترسی به قلعه بابک
مسافت راه کلیبر به قلعه با اینکه از ۳ کیلومتر تجاوز نمیکند ولی بسیار دشوار است و به هنگام عبور باید گردنهها و گذرهای خطرناکی را پشت سر گذاشت. قبل از رسیدن به دروازه قلعه و ورود به بنای مستحکم دژ باید از معبری عبور کرد که به صورت دالانی است و از سنگهای منظم طبیعی شکل گرفته و تنها گنجایش عبور ۱ نفر را دارد و دو نفر به سختی میتوانند از آن بگذرند. فاصله این معبر تا باروی قلعه در حدود ۲۰۰ متر است و مقابل آن قرار دارد. از همین نقطه است که صعوبت راه و ابهت خاص این قلعه رفیع و موقعیت خیرهکننده آن بیننده را به اعجاب وا میدارد. امتداد بصری معبر در نهایت به دروازه قلعه ختم میشود و دقیقاً در راستای آن قرار دارد که باعث میشود ورود هر تازه وارد و سپاهی و غیره از طریق دو برج دیدهبانی در سمت دروازه ورودی قابل رؤیت باشد. در کل میتوان راههای دسترسی به این مکان تاریخی را به ۳ دسته تقسیم کرد:گذرگاه دژ درهسی که در جنوب دژ بوده و گذری دشوار میباشد.
گذرگاه هتل بابک که کمی بالاتر از روستای شجاعآباد است.
گذرگاه ییلاق که ۱/۵ کیلومتر از گذر را میتوان با خودرو پیمود که نسبت به دو گذر دیگر بهتر است.
معماری قلعه بابک
پیش از این که به دروازه قلعه برسیم از گذرگاهی باید گذشت، این گذرگاه همچون دالانی است و تنها گنجایش گذشتن یک نفر را دارد و دو نفر به سختی از آن میتوانند بگذرند. گذرگاه در فاصله دویست متری دروازه قلعه و روبروی آن میباشد. آمدن هر تازهوارد سپاهی و غیره، کوهبانیهها را که در برجهای دوسوی دروازه جای داشتهاند را هشیار میکرده است. جایگاه کوهبانیهها در بلندی است و بنابر این به هر چیز و هر کس چیرگی کامل داشتهاند. این برجها یکی مخروطی و دیگری مدور و استوانهای از سنگهای تراشیده با ملاط ساروج استوار ساخته شدهاند. باروها که از نوعی سنگ خارا ساخته شده تمام درزهای کوهستان را بسته است. برای نفوذ به درون بنا بایستی حتماً از دروازه گذشت و از کوهستان راهی برای درون شدن، نیست. نزدیک شدن ابزار دژ کوب، منجنیق و آتشافکن به این دژ تقریباً ناشدنی بود.بنای دژ دو طبقه و سه طبقه بوده و پس از ورودی قرارگرفته است و پس ازآن تالار اصلی وجود دارد که اطراف آن را هفت اتاق فرا گرفته است، اتاقهایی که به تالار مرکزی راه دارند. در قسمت شرقی دژ، تأسیسات دیگری مرکب از اتاقها و آبانبارها ساخته شده است؛ سقف آبانبارها با طاق جناغی و گهوارهای استوارشدهاند. محوطه داخلی آنها نیز به وسیله نوعی ساروج، غیرقابل نفوذ گردیده و به هنگام زمستان از برف و باران پر شده و در تابستان و هنگام مضایق و محاصرهها از آب آنها استفاده میشده است. در سمت شمال غربی دژ پلکانهایی سرتاسری وجود داشته که اکنون ویران شده و قسمتهایی از آن بیرون خاک است و تنها راه صعود به بخشهای مرتفعتر بناست.
منبع: سایت ستاره