تربیت اسلامی از منبع وحی سرچشمه می گیرد و از این رو تربیتی دینی، الهی و معنوی محسوب می گردد. پیامبر اکرم به طور مستقیم با منبع وحی ارتباط داشته و تحت تربیت الهی قرار گرفته است. پیشوایان معصوم ما نیز غیرمستقیم تحت تربیت الهی قرار داشته اند. مسلمانان همه تحت تربیت پیامبر اکرم و پیشوایان معصوم و طبق موازین اسلام پرورش یافته اند.
در آیه شریفه زیر مسأله تربیت الهی در مورد فرزندان حضرت ابراهیم مطرح شده است: «و وهبناله اسحق و یعقوب نافله و کلا جعلنا صالحین و جعلناهم أئمة یهدون بأمرنا و اوحینا الیهم فعل الخیرات و اقام الصلوه و ایتاء الزکوه و کانوا النا عابدین .»
و اسحق و یعقوب را به او بخشیدیم و همه را صالح گردانیدیم و آنها را پیشوایانی قرار دادیم که به امر ما مردم را هدایت کنند و انجام کارهای نیک و خواندن نمازودادن زکوة را به آنهاوحی کردیم و آنان از پرستش کنندگان ما بودند. خداوند کریم در مورد انتخاب حضرت طالوت می فرماید: ان الله اصطفیه علیکم و زاده بسطة فی العلم و الجسم والله یوتی من یشاء والله واسع علیم.» آنکه به خدا می پیوندد از پلیدیها، بیدادگریها، هوا و هوس یا تمایلات بی ارزش و از خود خواهیها خود را می رهاند. او تسلیم خدا می شود برای اینکه خود را از شر طاغوتها و از نفوذ قدرتهای اهریمنی آزاد سازد. خداوند طالوت را به شما برگزید و به علم و قدرت او افزود و خداوند ملکش را بهر که بخواهد می دهد و خداوند وسعت بخش و داناست. در زمینه برخورداری حضرت محمد صلی الله علیه وآله وسلم از تربیت الهی در قرآن مجید آمده است. «و انزل الله علیک الکتاب والحکمة و علمک مالم تکن تعلم وکان فضل الله علیک عظیما.» و خداوند به تو کتاب و حکمت را فرو فرستاد و آنچه را که نمیدانستی به تو تعلیم داد و بخشش خداوند بر تو عظیم است.
در آیه شریفه زیر مسأله تربیت الهی در مورد فرزندان حضرت ابراهیم مطرح شده است: «و وهبناله اسحق و یعقوب نافله و کلا جعلنا صالحین و جعلناهم أئمة یهدون بأمرنا و اوحینا الیهم فعل الخیرات و اقام الصلوه و ایتاء الزکوه و کانوا النا عابدین .»
و اسحق و یعقوب را به او بخشیدیم و همه را صالح گردانیدیم و آنها را پیشوایانی قرار دادیم که به امر ما مردم را هدایت کنند و انجام کارهای نیک و خواندن نمازودادن زکوة را به آنهاوحی کردیم و آنان از پرستش کنندگان ما بودند. خداوند کریم در مورد انتخاب حضرت طالوت می فرماید: ان الله اصطفیه علیکم و زاده بسطة فی العلم و الجسم والله یوتی من یشاء والله واسع علیم.» آنکه به خدا می پیوندد از پلیدیها، بیدادگریها، هوا و هوس یا تمایلات بی ارزش و از خود خواهیها خود را می رهاند. او تسلیم خدا می شود برای اینکه خود را از شر طاغوتها و از نفوذ قدرتهای اهریمنی آزاد سازد. خداوند طالوت را به شما برگزید و به علم و قدرت او افزود و خداوند ملکش را بهر که بخواهد می دهد و خداوند وسعت بخش و داناست. در زمینه برخورداری حضرت محمد صلی الله علیه وآله وسلم از تربیت الهی در قرآن مجید آمده است. «و انزل الله علیک الکتاب والحکمة و علمک مالم تکن تعلم وکان فضل الله علیک عظیما.» و خداوند به تو کتاب و حکمت را فرو فرستاد و آنچه را که نمیدانستی به تو تعلیم داد و بخشش خداوند بر تو عظیم است.
تربیت عقلانی
یکی از ویژگیهای اساسی تربیت اسلامی مهم تلقی کردن عقل و نقش آن در پرورش شخصیت افراد است. چنانچه در جلد اول کتاب اصول کانی صفحه ۲۰ از قول حضرت موسی بن جعفر علیه السلام نقل شده است، امام خطاب به هشام چنین می فرماید: «یا هشام ما بعث الله انبیائه و رسله الى عباده الالیعقلو اعن الله فاحسنهم استجابة احسنهم معرفة و اغلمهم بامرالله احسنهم عقلا و اکملهم عقلا ارفعهم درجة فی الدنیا والاخرة»
ای هشام، خداوند پیامبران و رسولان را برای تعقل درباره خود مبعوث گردانید. آنکه شناخت بیشتری دارد پذیراترست و آنکه از عقل بیشتری برخوردار است از امر خدا آگاه تر می باشد و آنکه عقلش کاملتر است درجه او در دنیا و آخرت والاتر است. و یا هشام ان لله على الناس حجتین، حجة ظاهره و حجة باطنه فاما الظاهر فالرسل والانبیاء والائمه علیهم السلام و اما الباطنه فالعقول. ای هشام، براستی که خدا بر مردم دو حجت دارد حجت آشکار و حجت نهان. اما حجت آشکار همان پیامبران و پیشوایانند و اما حجت نهان همان عقل است.
چنانچه از عبارت بالا برمی آید، خداوند متعال انسان را از دو طریق هدایت می کند: اول بوسیله انبیاء و پیشوایان معصوم و دوم از طریق عقل. پایه و اساس تعلیم و تربیت پرورش جنبة عقلانی شخصیت آدمی است. مربیان بزرگ جهان وقتی از تعلیم و تربیت انسان بحث می کنند پرورش نیروی عقلانی انیفتان را پایه و اساس تعلیم و تربیت تلقی می کنند و تأکید روی این جنبه از شخصیت را ملاک برتری مکتبهای تربیتی قرار میدهند.
همانطور که در بالا گفته شد، اسلام یک مکتب الهی است و تربیت در این مکتب جنبه دینی و معنوی دارد معذلک چون اسلام دینی فطری است ابعاد اساسی شخصیت آدمی را نیز تحت تربیت قرار میدهد. به سخن دیگر، تربیت اسلامی تربیتی است معنوی و عقلانی. نظر به اینکه درباره وجهه عقلانی مکتب اسلام و تعلیمات پیامبر اکرم و پیشوایان معصوم در این زمینه ما در کتاب تعلیم و تربیت اسلامی به تفصیل بحث کرده ایم در اینجا به همین مقدار قناعت می کنیم و خوانندگان را به مطالعه کتاب مذکور دعوت می نماییم.
ای هشام، خداوند پیامبران و رسولان را برای تعقل درباره خود مبعوث گردانید. آنکه شناخت بیشتری دارد پذیراترست و آنکه از عقل بیشتری برخوردار است از امر خدا آگاه تر می باشد و آنکه عقلش کاملتر است درجه او در دنیا و آخرت والاتر است. و یا هشام ان لله على الناس حجتین، حجة ظاهره و حجة باطنه فاما الظاهر فالرسل والانبیاء والائمه علیهم السلام و اما الباطنه فالعقول. ای هشام، براستی که خدا بر مردم دو حجت دارد حجت آشکار و حجت نهان. اما حجت آشکار همان پیامبران و پیشوایانند و اما حجت نهان همان عقل است.
چنانچه از عبارت بالا برمی آید، خداوند متعال انسان را از دو طریق هدایت می کند: اول بوسیله انبیاء و پیشوایان معصوم و دوم از طریق عقل. پایه و اساس تعلیم و تربیت پرورش جنبة عقلانی شخصیت آدمی است. مربیان بزرگ جهان وقتی از تعلیم و تربیت انسان بحث می کنند پرورش نیروی عقلانی انیفتان را پایه و اساس تعلیم و تربیت تلقی می کنند و تأکید روی این جنبه از شخصیت را ملاک برتری مکتبهای تربیتی قرار میدهند.
همانطور که در بالا گفته شد، اسلام یک مکتب الهی است و تربیت در این مکتب جنبه دینی و معنوی دارد معذلک چون اسلام دینی فطری است ابعاد اساسی شخصیت آدمی را نیز تحت تربیت قرار میدهد. به سخن دیگر، تربیت اسلامی تربیتی است معنوی و عقلانی. نظر به اینکه درباره وجهه عقلانی مکتب اسلام و تعلیمات پیامبر اکرم و پیشوایان معصوم در این زمینه ما در کتاب تعلیم و تربیت اسلامی به تفصیل بحث کرده ایم در اینجا به همین مقدار قناعت می کنیم و خوانندگان را به مطالعه کتاب مذکور دعوت می نماییم.
هدفهای تربیت اسلامی
پرستش خدا هدف اساسی تربیتی « هدف اساسی تربیتی مکتب اسلام پرستش خدای یگانه است: «و ما خلقت الجن والانس الا لیعبدون» همانطور که میدانیم عبادت و پرستش خدا یعنی خود را تسلیم حق نمودن و از او اطاعت کردن. آنکه خدا را می پرستد با تمام وجود از او تبعیت می کند و در مسیر خداشناسی حرکت می کند.
در سوره حمد آمده است: ایاک نعبد و ایاک نستعین .خدایا فقط ترا می پرستیم و تنها از تو یاری میجوییم. اینکه گفته میشود تنها خدا قابل پرستش است و انسان فقط باید در برابر خدا تسلیم گردد و از او کمک بجوید چیزهای اساسی دیگر را نیز مطرح میسازد.
همانطور که در کتابهای دینی و از جمله در قرآن مجید آمده است، خدا مظهر کمال، حکمت، عدل، نیکی و قدرت است. آنکه خدا را می پرستد و در مسیر توحید گام برمی دارد در جریانی شرکت می کند که ارکان آن کمال طلبی، تزکیه، حکمتد آموزی، خرد دوستی، عدالتخواهی و ایثار و از خودگذشتگی است.
خدا پرستی از یک جهت یعنی خداگونه زیستن و در مسیر توحید حرکت کردن است. آنکه در برابر خداوند حکیم و عادل و مهربان تسلیم میشود وبندگی او را می پذیرد عالیترین انگیزه های انسانی را بر وجود خود حاکم ساخته است. همانطور که میدانیم تقوا و تزکیه، خرد دوستی، عدالتخواهی و ایثار و از خود گذشتگی براساس خداشناسی عالیترین هدفهایی هستند که نه تنها موجبات رشد و کمال انسان را در حیات فردی فراهم می سازند، بلکه باعث رشد حیات جمعی نیز می شوند. از سوی دیگر، خداشناسی و پرستش خدا بنیان استواری است که نه تنها حرکت دائمی انسان را به سوی کمال و رشد تضمین می کند، بلکه بصورتی اطمینان۔ بخش جلوی انحراف فرد و جمع را نیز می گیرد.
آنکه به خدا می پیوندد از پلیدیها، بیدادگریها، هوا و هوس یا تمایلات بی ارزش و از خود خواهیها خود را می رهاند. او تسلیم خدا می شود برای اینکه خود را از شر طاغوتها و از نفوذ قدرتهای اهریمنی آزاد سازد.
انگیزه رفتار فرد خداشناس فقط نزدیک شدن به خدا و در مسیر توحید گام برداشتن است. بنابراین او آنچه را که انجام میدهد خالصانه برای خدا انجام میدهد و چون راه خدا به نحو کامل خیر و صلاح انسانها را دربردارد روی این زمینه اعمال او ضامن سعادت او و دیگران است.
حضرت علی علیه السلام در خطبه ای که درباره آفرینش جهان بحث می کند می فرماید: «اول الدین معرفته، و کمال معرفته التصدیق به وکمال تصدیق به توحیده و کمال توحیده الاخلاص له وکمال الاخلاص له نفی الصفات عنه.» اساس دین شناختن خداست، شناخت کامل خدا گرویدن به اوست، گروش کامل به خدا یگانه تلقی کردن خداست و کمال توحید خالص گردانیدن عمل برای او می باشد.
بنابراین پرستش خدا یعنی قدم در راه کمال گذاشتن، در مسیر حق حرکت کردن، حرکتی دائمی و مطمئن داشتن، حرکتی که به سوی ابدیت جریان دارد، حرکتی که تا بینهایت رشد فرد و جمع را تضمین می کند، حرکتی که نفی پلیدیها و تثبیت ارزشهای اساسی را دربردارد، حرکتی که در آن عدالت و ایثار در مناسبات انسانی به نحو کامل تحقق می پذیرد و بالاخره حرکتی که انسان را برای سعادت ابدی و ملاقات پروردگار آماده میسازد.
«یا ایها الانسان انکی کادح الی ربک کدحة فملاقیه» ای انسان تو در راه پروردگارت سخت می کوشی و سرانجام به ملاقات او نائل میشوی. علاوه بر پرستش خدا هدفهای زیر نیز جزء هدفهای تربیت اسلامی هستند و ما به تفصیل در کتاب تعلیم و تربیت اسلامی درباره آنها بحث کرده ایم. در اینجا تنها عناوین هدفها را نقل می کنیم و خوانندگان را برای بررسی بیشتر در این زمینه به مطالعه کتاب تعلیم و تربیت اسلامی دعوت می نماییم:
ا- تقوا. ۲ - تعلیم حکمت. 3 - عدالتخواهی. 4 - تکامل انسان. 5- برادری و همکاری. 6- دوستی با ملل دیگر. 7- پرورش نیروی تفکر. ۸- پرورش روح اجتماعی. 9- پرورش شخصیت اخلاقی.
منبع: اصول و فلسفه تعلیم و تربیت، علی شریعتمداری، چاپ پنجاه و سوم، مؤسسه انتشارات امیرکبیر، تهران 1391
در سوره حمد آمده است: ایاک نعبد و ایاک نستعین .خدایا فقط ترا می پرستیم و تنها از تو یاری میجوییم. اینکه گفته میشود تنها خدا قابل پرستش است و انسان فقط باید در برابر خدا تسلیم گردد و از او کمک بجوید چیزهای اساسی دیگر را نیز مطرح میسازد.
همانطور که در کتابهای دینی و از جمله در قرآن مجید آمده است، خدا مظهر کمال، حکمت، عدل، نیکی و قدرت است. آنکه خدا را می پرستد و در مسیر توحید گام برمی دارد در جریانی شرکت می کند که ارکان آن کمال طلبی، تزکیه، حکمتد آموزی، خرد دوستی، عدالتخواهی و ایثار و از خودگذشتگی است.
خدا پرستی از یک جهت یعنی خداگونه زیستن و در مسیر توحید حرکت کردن است. آنکه در برابر خداوند حکیم و عادل و مهربان تسلیم میشود وبندگی او را می پذیرد عالیترین انگیزه های انسانی را بر وجود خود حاکم ساخته است. همانطور که میدانیم تقوا و تزکیه، خرد دوستی، عدالتخواهی و ایثار و از خود گذشتگی براساس خداشناسی عالیترین هدفهایی هستند که نه تنها موجبات رشد و کمال انسان را در حیات فردی فراهم می سازند، بلکه باعث رشد حیات جمعی نیز می شوند. از سوی دیگر، خداشناسی و پرستش خدا بنیان استواری است که نه تنها حرکت دائمی انسان را به سوی کمال و رشد تضمین می کند، بلکه بصورتی اطمینان۔ بخش جلوی انحراف فرد و جمع را نیز می گیرد.
آنکه به خدا می پیوندد از پلیدیها، بیدادگریها، هوا و هوس یا تمایلات بی ارزش و از خود خواهیها خود را می رهاند. او تسلیم خدا می شود برای اینکه خود را از شر طاغوتها و از نفوذ قدرتهای اهریمنی آزاد سازد.
انگیزه رفتار فرد خداشناس فقط نزدیک شدن به خدا و در مسیر توحید گام برداشتن است. بنابراین او آنچه را که انجام میدهد خالصانه برای خدا انجام میدهد و چون راه خدا به نحو کامل خیر و صلاح انسانها را دربردارد روی این زمینه اعمال او ضامن سعادت او و دیگران است.
حضرت علی علیه السلام در خطبه ای که درباره آفرینش جهان بحث می کند می فرماید: «اول الدین معرفته، و کمال معرفته التصدیق به وکمال تصدیق به توحیده و کمال توحیده الاخلاص له وکمال الاخلاص له نفی الصفات عنه.» اساس دین شناختن خداست، شناخت کامل خدا گرویدن به اوست، گروش کامل به خدا یگانه تلقی کردن خداست و کمال توحید خالص گردانیدن عمل برای او می باشد.
بنابراین پرستش خدا یعنی قدم در راه کمال گذاشتن، در مسیر حق حرکت کردن، حرکتی دائمی و مطمئن داشتن، حرکتی که به سوی ابدیت جریان دارد، حرکتی که تا بینهایت رشد فرد و جمع را تضمین می کند، حرکتی که نفی پلیدیها و تثبیت ارزشهای اساسی را دربردارد، حرکتی که در آن عدالت و ایثار در مناسبات انسانی به نحو کامل تحقق می پذیرد و بالاخره حرکتی که انسان را برای سعادت ابدی و ملاقات پروردگار آماده میسازد.
«یا ایها الانسان انکی کادح الی ربک کدحة فملاقیه» ای انسان تو در راه پروردگارت سخت می کوشی و سرانجام به ملاقات او نائل میشوی. علاوه بر پرستش خدا هدفهای زیر نیز جزء هدفهای تربیت اسلامی هستند و ما به تفصیل در کتاب تعلیم و تربیت اسلامی درباره آنها بحث کرده ایم. در اینجا تنها عناوین هدفها را نقل می کنیم و خوانندگان را برای بررسی بیشتر در این زمینه به مطالعه کتاب تعلیم و تربیت اسلامی دعوت می نماییم:
ا- تقوا. ۲ - تعلیم حکمت. 3 - عدالتخواهی. 4 - تکامل انسان. 5- برادری و همکاری. 6- دوستی با ملل دیگر. 7- پرورش نیروی تفکر. ۸- پرورش روح اجتماعی. 9- پرورش شخصیت اخلاقی.
منبع: اصول و فلسفه تعلیم و تربیت، علی شریعتمداری، چاپ پنجاه و سوم، مؤسسه انتشارات امیرکبیر، تهران 1391