یکی دیگر از پرسش های بارز در باب تربیت اخلاقی آن است که تربیت اخلاقی چه ابعاد و قلمروهایی دارد. یا وقتی گفته می شود که یکی از وظایف آموزش و پرورش، تربیت اخلاقی دانش آموزان است و فراگیران باید تربیت اخلاقی بشوند؛ منظور چیست؟ به عبارت دقیق تر، سیاست گذاران و برنامه ریزان درسی به منظور پرورش و شکوفایی استعدادهای اخلاقی دانش آموزان در عرصه تربیت اخلاقی، چه مؤلفه ها یا ابعادی از تربیت را باید در طراحی برنامه درسی در نظر داشته باشند؟
پاسخ به سؤال مزبور، بسته به تعریف هر فرد یا مکتبی از تربیت اخلاقی و اهدافی که برای این نوع تربیت در نظر می گیرد، می تواند متفاوت باشد. به اعتقاد پیاژه، دامنه تأثیر ارزش های اخلاقی، زندگی اجتماعی، اقتصادی و حتی سیاسی افراد را نیز در بر می گیرد. برخی دیگر معتقدند که تربیت اخلاقی می تواند به تعداد روابط چندگانه انسان (روابط فردی، اجتماعی، الهی و طبیعی، یعنی اخلاق مربوط به رابطه انسان با طبیعت و محیط زیست) متعدد باشد.
با توجه به اینکه علامه مصباح یزدی موضوع اخلاق را افعال و صفات اختیاری انسان می دانند، و با در نظر گرفتن نقشی که ایشان برای بعد ارادی و عاطفی در تربیت اخلاقی قایل اند، می توان گفت ابعاد تربیت اخلاقی با توجه به متعلقات اخلاق از نظر ایشان به سه دسته تقسیم می شود: یک بعد آن مربوط به کارهایی است که انسان در ارتباط با خدا انجام می دهد؛ مثل توجه به خدا، امید به خدا و خوف از خدا؛ بعد دیگر، مربوط به رفتارهایی است که در واقع، به خود انسان مربوط می شود؛ و بعد سوم کارهایی را در برمی گیرد که انسان در ارتباط با دیگران انجام میدهد و روابطی است که با دیگران برقرار می کند. (1)قرآن کریم و روایات اهل بیت ترکیب زیبایی از عوامل تأثیرگذار در تربیت اخلاقی عرضه کرده اند و عوامل گوناگونی را به هم پیوند داده، و نقش همه عوامل را به گونه طولی بیان کرده اند. خلاصه اینکه نگاه همه جانبه به ابعاد وجود انسان، زمینه ساز برخورداری سیستم ارزشی اسلام از ویژگی چندملاکی شده است. از جمله نقدهایی که به برخی از مکاتب اخلاقی وارد شده، همین است که این مکاتب فقط به برخی از ابعاد وجودی انسان توجه کرده اند. بنابراین، تربیت اخلاقی مد نظر اسلام، متوجه ایجاد رابطه صحیح و منطقی بین انسان با خداوند (اخلاق الهی)، برقراری رابطه صحیح و معقولانه آدمی با خود اخلاق فردی و ایجاد روابط سالم و عمیق با سایر انسانها اخلاق اجتماعی است. در حقیقت، هیچ چیزی در زندگی انسان نیست که ارزش های اخلاقی آن را شامل نشوند. در اسلام، تمام تعاملات مؤثر و مفید در سعادت انسان، تحت تأثیر ارزش های اخلاقی قرار دارند.
پاسخ به سؤال مزبور، بسته به تعریف هر فرد یا مکتبی از تربیت اخلاقی و اهدافی که برای این نوع تربیت در نظر می گیرد، می تواند متفاوت باشد. به اعتقاد پیاژه، دامنه تأثیر ارزش های اخلاقی، زندگی اجتماعی، اقتصادی و حتی سیاسی افراد را نیز در بر می گیرد. برخی دیگر معتقدند که تربیت اخلاقی می تواند به تعداد روابط چندگانه انسان (روابط فردی، اجتماعی، الهی و طبیعی، یعنی اخلاق مربوط به رابطه انسان با طبیعت و محیط زیست) متعدد باشد.
با توجه به اینکه علامه مصباح یزدی موضوع اخلاق را افعال و صفات اختیاری انسان می دانند، و با در نظر گرفتن نقشی که ایشان برای بعد ارادی و عاطفی در تربیت اخلاقی قایل اند، می توان گفت ابعاد تربیت اخلاقی با توجه به متعلقات اخلاق از نظر ایشان به سه دسته تقسیم می شود: یک بعد آن مربوط به کارهایی است که انسان در ارتباط با خدا انجام می دهد؛ مثل توجه به خدا، امید به خدا و خوف از خدا؛ بعد دیگر، مربوط به رفتارهایی است که در واقع، به خود انسان مربوط می شود؛ و بعد سوم کارهایی را در برمی گیرد که انسان در ارتباط با دیگران انجام میدهد و روابطی است که با دیگران برقرار می کند. (1)قرآن کریم و روایات اهل بیت ترکیب زیبایی از عوامل تأثیرگذار در تربیت اخلاقی عرضه کرده اند و عوامل گوناگونی را به هم پیوند داده، و نقش همه عوامل را به گونه طولی بیان کرده اند. خلاصه اینکه نگاه همه جانبه به ابعاد وجود انسان، زمینه ساز برخورداری سیستم ارزشی اسلام از ویژگی چندملاکی شده است. از جمله نقدهایی که به برخی از مکاتب اخلاقی وارد شده، همین است که این مکاتب فقط به برخی از ابعاد وجودی انسان توجه کرده اند. بنابراین، تربیت اخلاقی مد نظر اسلام، متوجه ایجاد رابطه صحیح و منطقی بین انسان با خداوند (اخلاق الهی)، برقراری رابطه صحیح و معقولانه آدمی با خود اخلاق فردی و ایجاد روابط سالم و عمیق با سایر انسانها اخلاق اجتماعی است. در حقیقت، هیچ چیزی در زندگی انسان نیست که ارزش های اخلاقی آن را شامل نشوند. در اسلام، تمام تعاملات مؤثر و مفید در سعادت انسان، تحت تأثیر ارزش های اخلاقی قرار دارند.
عناصر تأثیر گذار در تربیت اخلاقی
یکی از سؤالات کلیدی در بحث تربیت اخلاقی این است که عوامل تأثیرگذار در تربیت اخلاقی کدام اند. کدام یک از عوامل مؤثر در تربیت، بیشترین نقش را ایفا می کند تا در نتیجه، برنامه ریزان درسی بر آن عامل یا عوامل، سرمایه گذاری بیشتری کنند.
عامل تربیت اخلاقی، مفهومی اعم از فاعل تربیت است. عامل تربیت اخلاقی، هر پدیده ای است که در مسیر تحقق فرایند تربیت، مؤثر باشد و نقش آن به گونه ای است که حذف و اضافه کردن آن، مسیر تحقق این فرایند را دگرگون می کند. منابع تربیتی، عوامل گوناگونی از قبیل محیط، وراثت، خانواده و دوستان را عوامل تأثیرگذار در تربیت معرفی کرده اند. در این میان، بعضی دچار افراط و تفریط هایی نیز شده اند؛ برای مثال، افرادی چون آگوست کنت و هربرت اسپنسر یا نقش عوامل محیطی(2) را به طور کلی نادیده گرفته اند و یا نقش عوامل وراثتی(3) را به مراتب مؤثرتر از دیگر عوامل دانسته اند. در مقابل، افرادی چون جان لاک، جان استوارت میل و هنری جورج، یا نقش عوامل وراثتی را نادیده گرفته اند و یا بیشتر بر عوامل محیطی تأکید کرده اند.
قرآن کریم و روایات اهل بیت ترکیب زیبایی از عوامل تأثیرگذار در تربیت اخلاقی عرضه کرده اند و عوامل گوناگونی را به هم پیوند داده، و نقش همه عوامل را به گونه طولی بیان کرده اند.
با مراجعه به آیات و روایات مشاهده می شود که سه عامل فراطبیعی و طبیعی در تربیت انسان نقش ویژه ای دارند. از یک سو، در قرآن نقش واقعی و نهایی در امر تربیت به خداوند تبارک وتعالی نسبت داده شده است. در واقع، قرآن از این حقیقت پرده برمی دارد که خود خداوند نقش اصلی در تربیت را بر عهده دارد؛ برای نمونه، در این آیه حضرت موسی بالا در مقابل فرعون به زیبایی می فرماید: قال ربنا الذی أعطى کل شیء خلقه ثم هدى؛ «پروردگار ما کسی است که هر چیزی را خلقتی که درخور اوست، داده، سپس آن را هدایت فرموده است». در آیاتی دیگر، خداوند درباره هدایت، خطاب به پیامبر اکرم می فرماید: )إنک لا تهدی من أحببت ولکن الله یهدی من یشاء)(4) «تو نمی توانی کسی را که دوست داری هدایت کنی، ولی خداوند هرکس را بخواهد، هدایت می کند». در آیه دیگر می فرماید( بل الله یزگی من یشاء)(5) «بلکه خداست که هرکه را بخواهد، پاک می گرداند». بر اساس این آیه، تزکیه نیز مانند هدایت، کار خداست. همان طور که مشاهده شد، در این چند آیه، عمل تزکیه و تربیت، به خدا نسبت داده شده است. اما اینکه این نوع تربیت از سنخ تکوینی است یا تشریعی، جای بحث دارد، اما به طور خلاصه می توان گفت که این چنین تربیتی از سنخ تربیت تکوینی است.
از سویی دیگر، شاهد آنیم که قرآن پیامبران را مربیان بشر معرفی، و هدف بعثت انبیا را آموزش معارف دین، و پرورش و تربیت انسان بیان می کند. از جمله آیاتی که به نقش انبیا در تربیت انسان ها اشاره می کنند، عبارت اند از: )یزکیهم ویعلمهم الکتاب والحکمة؛( (6)«پیامبر آنان را پاک می گرداند و کتاب و حکمت به ایشان می آموزد». در آیه ای دیگر می فرماید: (هو الذی بعث فی الأمیین رسولا منهم یتلو علیهم آیاته ویزکیهم ویعلمهم الکتاب والحکمة وإن کانوا من قبل لفی ضلال مبین)(7) «او (خدا) کسی است که در میان جمعیت درس نخوانده رسولی از خودشان برانگیخت که آیاتش را بر آنان بخواند و پاکشان گرداند و کتاب و حکمت به آنان بیاموزد و آنان قطعا پیش از آن، در گمراهی آشکاری بودند. در این دو آیه، وظیفه تزکیه و پیراستن به پیامبر نسبت داده شده است.
پینوشت:
١. محمدتقی مصباح یزدی، اخلاق در قرآن، تحقیق و نگارش محمدحسین اسکندری، ج ۱، ص ۱۹.
2. Environmental Factors
Hereditary Factors.3
4. قصص (۲۸)، 56.
5. نساء (4)، ۶۹.
6. آل عمران (۳)، ۱۹4
7. جمعه (۹۲)، ۲.
منبع: برنامه درسی وتربیت اخلاقی، حمیدرضا کاظمی، چاپ اول، انتشارات مؤسسه آموزشی وپژوهشی امام خمینی(ره)، قم 1393
عامل تربیت اخلاقی، مفهومی اعم از فاعل تربیت است. عامل تربیت اخلاقی، هر پدیده ای است که در مسیر تحقق فرایند تربیت، مؤثر باشد و نقش آن به گونه ای است که حذف و اضافه کردن آن، مسیر تحقق این فرایند را دگرگون می کند. منابع تربیتی، عوامل گوناگونی از قبیل محیط، وراثت، خانواده و دوستان را عوامل تأثیرگذار در تربیت معرفی کرده اند. در این میان، بعضی دچار افراط و تفریط هایی نیز شده اند؛ برای مثال، افرادی چون آگوست کنت و هربرت اسپنسر یا نقش عوامل محیطی(2) را به طور کلی نادیده گرفته اند و یا نقش عوامل وراثتی(3) را به مراتب مؤثرتر از دیگر عوامل دانسته اند. در مقابل، افرادی چون جان لاک، جان استوارت میل و هنری جورج، یا نقش عوامل وراثتی را نادیده گرفته اند و یا بیشتر بر عوامل محیطی تأکید کرده اند.
قرآن کریم و روایات اهل بیت ترکیب زیبایی از عوامل تأثیرگذار در تربیت اخلاقی عرضه کرده اند و عوامل گوناگونی را به هم پیوند داده، و نقش همه عوامل را به گونه طولی بیان کرده اند.
با مراجعه به آیات و روایات مشاهده می شود که سه عامل فراطبیعی و طبیعی در تربیت انسان نقش ویژه ای دارند. از یک سو، در قرآن نقش واقعی و نهایی در امر تربیت به خداوند تبارک وتعالی نسبت داده شده است. در واقع، قرآن از این حقیقت پرده برمی دارد که خود خداوند نقش اصلی در تربیت را بر عهده دارد؛ برای نمونه، در این آیه حضرت موسی بالا در مقابل فرعون به زیبایی می فرماید: قال ربنا الذی أعطى کل شیء خلقه ثم هدى؛ «پروردگار ما کسی است که هر چیزی را خلقتی که درخور اوست، داده، سپس آن را هدایت فرموده است». در آیاتی دیگر، خداوند درباره هدایت، خطاب به پیامبر اکرم می فرماید: )إنک لا تهدی من أحببت ولکن الله یهدی من یشاء)(4) «تو نمی توانی کسی را که دوست داری هدایت کنی، ولی خداوند هرکس را بخواهد، هدایت می کند». در آیه دیگر می فرماید( بل الله یزگی من یشاء)(5) «بلکه خداست که هرکه را بخواهد، پاک می گرداند». بر اساس این آیه، تزکیه نیز مانند هدایت، کار خداست. همان طور که مشاهده شد، در این چند آیه، عمل تزکیه و تربیت، به خدا نسبت داده شده است. اما اینکه این نوع تربیت از سنخ تکوینی است یا تشریعی، جای بحث دارد، اما به طور خلاصه می توان گفت که این چنین تربیتی از سنخ تربیت تکوینی است.
از سویی دیگر، شاهد آنیم که قرآن پیامبران را مربیان بشر معرفی، و هدف بعثت انبیا را آموزش معارف دین، و پرورش و تربیت انسان بیان می کند. از جمله آیاتی که به نقش انبیا در تربیت انسان ها اشاره می کنند، عبارت اند از: )یزکیهم ویعلمهم الکتاب والحکمة؛( (6)«پیامبر آنان را پاک می گرداند و کتاب و حکمت به ایشان می آموزد». در آیه ای دیگر می فرماید: (هو الذی بعث فی الأمیین رسولا منهم یتلو علیهم آیاته ویزکیهم ویعلمهم الکتاب والحکمة وإن کانوا من قبل لفی ضلال مبین)(7) «او (خدا) کسی است که در میان جمعیت درس نخوانده رسولی از خودشان برانگیخت که آیاتش را بر آنان بخواند و پاکشان گرداند و کتاب و حکمت به آنان بیاموزد و آنان قطعا پیش از آن، در گمراهی آشکاری بودند. در این دو آیه، وظیفه تزکیه و پیراستن به پیامبر نسبت داده شده است.
پینوشت:
١. محمدتقی مصباح یزدی، اخلاق در قرآن، تحقیق و نگارش محمدحسین اسکندری، ج ۱، ص ۱۹.
2. Environmental Factors
Hereditary Factors.3
4. قصص (۲۸)، 56.
5. نساء (4)، ۶۹.
6. آل عمران (۳)، ۱۹4
7. جمعه (۹۲)، ۲.
منبع: برنامه درسی وتربیت اخلاقی، حمیدرضا کاظمی، چاپ اول، انتشارات مؤسسه آموزشی وپژوهشی امام خمینی(ره)، قم 1393