نعمت های بیشمار الهی و غفلت از نعمت "اختیار"
خداوند متعال به انسان نعمت های بیشماری عطا فرموده است به حدی که انسان غرق در نعمت های الهی بوده و از شمارش آنها عاجز است چنانکه خداوند سبحان می فرماید: "وَآتَاکُم مِّن کُلِّ مَا سَأَلْتُمُوهُ وَإِن تَعُدُّوا نِعْمَتَ اللَّـهِ لَا تُحْصُوهَا..."، "و از هر چیزی که از او خواستید، به شما داد؛ و اگر نعمتهای خدا را بشمارید، هرگز آنها را شماره نتوانید کرد!". (۱)
یکی از آن نعمت های الهی، نعمت بزرگ "اختیار" است. از آنجا که انسان معمولاً به خاطر توجه مدام به هوای نفس خود، از توجه کردن به نعمت های بسیاری که خداوند سبحان به او داده غفلت می ورزد، از نعمت عظیم اختیار نیز غافل است. ارزش این نعمت را انسان وقتی درک می کند که در شرایطی قرار می گیرد که برای انجام کار مورد نظر خود به اسباب لازم دسترسی ندارد و اصطلاحاً دچار "اضطرار" می شود. اضطرار می تواند نسبت به اسباب مختلف ایجاد شود. اضطرار نسبت به زمان، نسبت به اسباب و وسایل، نسبت به نعمت های الهی، نسبت به خانواده و خویشاوندان، نسبت به خوراک، پوشاک، مسکن و...
بی توجهی و غفلت انسان نسبت به نعمت اختیار به قدری زیاد است که علیرغم استفاده پیوسته و لحظه به لحظه از این نعمت، باز هم از آن غافل است. هنگامی که نماز می خواند به امور مادی فکر می کند، درحالیکه با استفاده از نعمت اختیار باید فکرش در نماز باشد و حضور قلب داشته باشد، هنگامی که مشغول غذا خوردن است به فکر کارهای عقب مانده اش است، هنگام مطالعه فکرش مشغول امور خانوادگی است، خلاصه آنکه اکثر کارهایی را که انجام می دهد، توجه او به همان کار نیست، بلکه به کارهای بعدی اش فکر می کند و وقتی به آن کار بعدی می رسد، فکرش به کار سومی مشغول می شود. این حواس پرتی می تواند علل مختلفی داشته باشد، یکی از علل آن غفلت از نعمت اختیار است. زیرا وقتی انسان به نعمت اختیار توجه کند در می یابد که هنگام انجام هر کاری باید توجه اش را به همان کار متمرکز کند، چون اکنون قلمرو اختیار و زمینه تسلط او بر انجام همان کار بیشتر و بهتر از اوقات بعدی می تواند باشد و وقتی مشغول کار دیگری شد دیگر اختیار او نسبت به این کار محدودتر خواهد شد، لذا انسان هنگام انجام دادن هر کاری باید به همان کار دقت کند و با اختیار خود، اختیارش را از دست ندهد، بلکه از نعمت اختیار در راستای امر الهی به نحو احسن بهره برداری کند.
راهکاری برای توجه به نعمت اختیار
هنگامی که شخص به کاری مثلا غذا خوردن مشغول است باید توجه اش به غذا باشد نه به کارهایی که می خواهد پس از غذا انجام دهد، زیرا خود غذایی که خداوند متعال روزی او کرده است، یکی از نعمت های بزرگ الهی است که با اسباب فراوان از مراحل طولانی با تحمل مشقت ها توسط اقشار مختلف جامعه عبور کرده و به او رسیده است و او غافل از این است که آیا این غذا از راه حلال به او رسیده یا حرام، اگر حلال است باید خدا را شکر کند که خدا به او توفیق بدست آوردن رزق حلال را عنایت فرموده است، هنگامی که از خوردن لقمه غذا لذت می برد، علاوه بر اینکه به لذت آن توجه می کند باید به این مطلب نیز توجه کند که خداوند سبحان است که به او این لذت را می چشاند و اگر یک اتفاق کوچکی برای او رخ دهد، از غذا هیچ لذتی نمی تواند ببرد و اگر مانع داخلی یا خارجی هرچند کوچک ایجاد شود حتی نمی تواند غذا را میل کند. پس خداوند متعال برای او این همه اسباب را فراهم کرده تا غذا بخورد و شکر خدا را بجا بیاورد.
خداوند سبحان می فرماید: "یَا أَیُّهَا النَّاسُ اذْکُرُوا نِعْمَتَ اللَّـهِ عَلَیْکُمْ هَلْ مِنْ خَالِقٍ غَیْرُ اللَّـهِ یَرْزُقُکُم مِّنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ لَا إِلَـٰهَ إِلَّا هُوَ فَأَنَّىٰ تُؤْفَکُونَ"، "ای مردم! به یاد آورید نعمت خدا را بر شما؛ آیا آفرینندهای جز خدا هست که شما را از آسمان و زمین روزی دهد؟! هیچ معبودی جز او نیست؛ با این حال چگونه به سوی باطل منحرف میشوید؟!". (۲)
انسان در حال غذا خوردن از نعمت اختیار غفلت می کند، اما اگر دچار مانعی بشود و نتواند غذا بخورد مثلاً دندان درد شدید بگیرد، آن گاه تمام ذکر و فکر او و سعی و کوشش او برای برطرف کردن مانع و یافتن راه حلی برای غذا خوردن خواهد بود، چون اکنون به اضطرار دچار شده است. در این حال دیگر به آن موضوعاتی که هنگام غذا خوردن فکر می کرد و آن فکر باعث غفلت از نعمت غذا بود، دیگر فکر نمی کند، بلکه به محرومیت از غذا خوردن می اندیشد و در حالت اضطرار به نعمت بزرگ اختیار پی می برد و تاسف می خورد که کاش هم اکنون از آن نعمت برخوردار بود. این جای تعجب است که انسان چرا در حال اختیار به یاد خدا نیست، اما وقتی دچار اضطرار می شود و اسباب را هیچ کاره می بیند، آن گاه خدا را یاد می کند!
عجیب تر از آن این مطلب است که وقتی اضطرار را تجربه کرد، انقطاع اسباب را مشاهده نمود و با تمام وجود خود عظمت نعمت اختیار را حسّ کرد و در نتیجه حجاب غفلت از او زدوده شد و در پیشگاه پروردگار متعال تضرع کرد، پس از برطرف شدن حالت اضطرار و رفع موانع، دوباره خدا را فراموش می کند و مانند قبل ناسپاسی می کند. "وَإِذَا مَسَّکُمُ الضُّرُّ فِی الْبَحْرِ ضَلَّ مَن تَدْعُونَ إِلَّا إِیَّاهُ فَلَمَّا نَجَّاکُمْ إِلَى الْبَرِّ أَعْرَضْتُمْ وَکَانَ الْإِنسَانُ کَفُوراً"، "و هنگامی که در دریا ناراحتی به شما برسد، جز او، تمام کسانی را که (برای حل مشکلات خود) میخوانید، فراموش میکنید؛ اما هنگامی که شما را به خشکی نجات دهد، روی میگردانید؛ و انسان، بسیار ناسپاس است!". (۳)
همه اسباب در قبضه اقتدار الهی
غافل از اینکه همه اسباب در دست قدرت خداست و حالا که خدا به او نعمت اختیار را برگردانده، بدین معنا نیست که انسان مطلقاً مسلط بر نعمت اختیار است و خود را صاحب اختیار بپندارد که مقررات الهی را رعایت کند یا نکند، خیر! انسان در حالت اختیار نیز همانند حالت اضطرار در قبضه اقتدار الهی است، زیرا انسان با اینکه در حال اختیار، نسبتاً مختار است اما این اختیار او نیز به اذن الهی و مقهور خداست به گونه ای که انسان نمی تواند اختیار نداشته باشد هنگامی که خدا به او اختیار داده است همانطور که وقتی مضطر است نمی تواند بدون اذن پروردگار به اسباب مربوطه دسترسی پیدا کرده از حال اضطرار خارج شود.
به عبارت دیگر وقتی خداوند سبحان به انسان اختیار می دهد، انسان نمی تواند اختیار نداشته باشد و هنگامی که خدا او را بر اساس حکمت خود دچار اضطرار کرد، نمی تواند اضطرار نداشته باشد. پس اینکه انسان هر لحظه بین انجام چندین کار و در زمان های بعدی بر انجام کارهای فراوانی از اختیار برخوردار است، اعطای پی در پی این نعمت اختیار به انسان توسط خداوند متعال است، بنابراین انسان باید از نعمت اختیار کمال استفاده را به عمل آورد و با سوء اختیار خود دچار تخلف از احکام و حدود الهی نشود.
خداوند متعال به انسان نعمت های بیشماری عطا فرموده است به حدی که انسان غرق در نعمت های الهی بوده و از شمارش آنها عاجز است چنانکه خداوند سبحان می فرماید: "وَآتَاکُم مِّن کُلِّ مَا سَأَلْتُمُوهُ وَإِن تَعُدُّوا نِعْمَتَ اللَّـهِ لَا تُحْصُوهَا..."، "و از هر چیزی که از او خواستید، به شما داد؛ و اگر نعمتهای خدا را بشمارید، هرگز آنها را شماره نتوانید کرد!". (۱)
یکی از آن نعمت های الهی، نعمت بزرگ "اختیار" است. از آنجا که انسان معمولاً به خاطر توجه مدام به هوای نفس خود، از توجه کردن به نعمت های بسیاری که خداوند سبحان به او داده غفلت می ورزد، از نعمت عظیم اختیار نیز غافل است. ارزش این نعمت را انسان وقتی درک می کند که در شرایطی قرار می گیرد که برای انجام کار مورد نظر خود به اسباب لازم دسترسی ندارد و اصطلاحاً دچار "اضطرار" می شود. اضطرار می تواند نسبت به اسباب مختلف ایجاد شود. اضطرار نسبت به زمان، نسبت به اسباب و وسایل، نسبت به نعمت های الهی، نسبت به خانواده و خویشاوندان، نسبت به خوراک، پوشاک، مسکن و...
بی توجهی و غفلت انسان نسبت به نعمت اختیار به قدری زیاد است که علیرغم استفاده پیوسته و لحظه به لحظه از این نعمت، باز هم از آن غافل است. هنگامی که نماز می خواند به امور مادی فکر می کند، درحالیکه با استفاده از نعمت اختیار باید فکرش در نماز باشد و حضور قلب داشته باشد، هنگامی که مشغول غذا خوردن است به فکر کارهای عقب مانده اش است، هنگام مطالعه فکرش مشغول امور خانوادگی است، خلاصه آنکه اکثر کارهایی را که انجام می دهد، توجه او به همان کار نیست، بلکه به کارهای بعدی اش فکر می کند و وقتی به آن کار بعدی می رسد، فکرش به کار سومی مشغول می شود. این حواس پرتی می تواند علل مختلفی داشته باشد، یکی از علل آن غفلت از نعمت اختیار است. زیرا وقتی انسان به نعمت اختیار توجه کند در می یابد که هنگام انجام هر کاری باید توجه اش را به همان کار متمرکز کند، چون اکنون قلمرو اختیار و زمینه تسلط او بر انجام همان کار بیشتر و بهتر از اوقات بعدی می تواند باشد و وقتی مشغول کار دیگری شد دیگر اختیار او نسبت به این کار محدودتر خواهد شد، لذا انسان هنگام انجام دادن هر کاری باید به همان کار دقت کند و با اختیار خود، اختیارش را از دست ندهد، بلکه از نعمت اختیار در راستای امر الهی به نحو احسن بهره برداری کند.
راهکاری برای توجه به نعمت اختیار
هنگامی که شخص به کاری مثلا غذا خوردن مشغول است باید توجه اش به غذا باشد نه به کارهایی که می خواهد پس از غذا انجام دهد، زیرا خود غذایی که خداوند متعال روزی او کرده است، یکی از نعمت های بزرگ الهی است که با اسباب فراوان از مراحل طولانی با تحمل مشقت ها توسط اقشار مختلف جامعه عبور کرده و به او رسیده است و او غافل از این است که آیا این غذا از راه حلال به او رسیده یا حرام، اگر حلال است باید خدا را شکر کند که خدا به او توفیق بدست آوردن رزق حلال را عنایت فرموده است، هنگامی که از خوردن لقمه غذا لذت می برد، علاوه بر اینکه به لذت آن توجه می کند باید به این مطلب نیز توجه کند که خداوند سبحان است که به او این لذت را می چشاند و اگر یک اتفاق کوچکی برای او رخ دهد، از غذا هیچ لذتی نمی تواند ببرد و اگر مانع داخلی یا خارجی هرچند کوچک ایجاد شود حتی نمی تواند غذا را میل کند. پس خداوند متعال برای او این همه اسباب را فراهم کرده تا غذا بخورد و شکر خدا را بجا بیاورد.
خداوند سبحان می فرماید: "یَا أَیُّهَا النَّاسُ اذْکُرُوا نِعْمَتَ اللَّـهِ عَلَیْکُمْ هَلْ مِنْ خَالِقٍ غَیْرُ اللَّـهِ یَرْزُقُکُم مِّنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ لَا إِلَـٰهَ إِلَّا هُوَ فَأَنَّىٰ تُؤْفَکُونَ"، "ای مردم! به یاد آورید نعمت خدا را بر شما؛ آیا آفرینندهای جز خدا هست که شما را از آسمان و زمین روزی دهد؟! هیچ معبودی جز او نیست؛ با این حال چگونه به سوی باطل منحرف میشوید؟!". (۲)
انسان در حال غذا خوردن از نعمت اختیار غفلت می کند، اما اگر دچار مانعی بشود و نتواند غذا بخورد مثلاً دندان درد شدید بگیرد، آن گاه تمام ذکر و فکر او و سعی و کوشش او برای برطرف کردن مانع و یافتن راه حلی برای غذا خوردن خواهد بود، چون اکنون به اضطرار دچار شده است. در این حال دیگر به آن موضوعاتی که هنگام غذا خوردن فکر می کرد و آن فکر باعث غفلت از نعمت غذا بود، دیگر فکر نمی کند، بلکه به محرومیت از غذا خوردن می اندیشد و در حالت اضطرار به نعمت بزرگ اختیار پی می برد و تاسف می خورد که کاش هم اکنون از آن نعمت برخوردار بود. این جای تعجب است که انسان چرا در حال اختیار به یاد خدا نیست، اما وقتی دچار اضطرار می شود و اسباب را هیچ کاره می بیند، آن گاه خدا را یاد می کند!
عجیب تر از آن این مطلب است که وقتی اضطرار را تجربه کرد، انقطاع اسباب را مشاهده نمود و با تمام وجود خود عظمت نعمت اختیار را حسّ کرد و در نتیجه حجاب غفلت از او زدوده شد و در پیشگاه پروردگار متعال تضرع کرد، پس از برطرف شدن حالت اضطرار و رفع موانع، دوباره خدا را فراموش می کند و مانند قبل ناسپاسی می کند. "وَإِذَا مَسَّکُمُ الضُّرُّ فِی الْبَحْرِ ضَلَّ مَن تَدْعُونَ إِلَّا إِیَّاهُ فَلَمَّا نَجَّاکُمْ إِلَى الْبَرِّ أَعْرَضْتُمْ وَکَانَ الْإِنسَانُ کَفُوراً"، "و هنگامی که در دریا ناراحتی به شما برسد، جز او، تمام کسانی را که (برای حل مشکلات خود) میخوانید، فراموش میکنید؛ اما هنگامی که شما را به خشکی نجات دهد، روی میگردانید؛ و انسان، بسیار ناسپاس است!". (۳)
همه اسباب در قبضه اقتدار الهی
غافل از اینکه همه اسباب در دست قدرت خداست و حالا که خدا به او نعمت اختیار را برگردانده، بدین معنا نیست که انسان مطلقاً مسلط بر نعمت اختیار است و خود را صاحب اختیار بپندارد که مقررات الهی را رعایت کند یا نکند، خیر! انسان در حالت اختیار نیز همانند حالت اضطرار در قبضه اقتدار الهی است، زیرا انسان با اینکه در حال اختیار، نسبتاً مختار است اما این اختیار او نیز به اذن الهی و مقهور خداست به گونه ای که انسان نمی تواند اختیار نداشته باشد هنگامی که خدا به او اختیار داده است همانطور که وقتی مضطر است نمی تواند بدون اذن پروردگار به اسباب مربوطه دسترسی پیدا کرده از حال اضطرار خارج شود.
به عبارت دیگر وقتی خداوند سبحان به انسان اختیار می دهد، انسان نمی تواند اختیار نداشته باشد و هنگامی که خدا او را بر اساس حکمت خود دچار اضطرار کرد، نمی تواند اضطرار نداشته باشد. پس اینکه انسان هر لحظه بین انجام چندین کار و در زمان های بعدی بر انجام کارهای فراوانی از اختیار برخوردار است، اعطای پی در پی این نعمت اختیار به انسان توسط خداوند متعال است، بنابراین انسان باید از نعمت اختیار کمال استفاده را به عمل آورد و با سوء اختیار خود دچار تخلف از احکام و حدود الهی نشود.
پی نوشت ها:
(۱) سوره ابراهیم، آیه ۳۴.
(۲) سوره فاطر، آیه ۳.
(۳) سوره اسراء، آیه ۶۷.