نقش جامعه متدین و مسئولین مربوطه در دین گریزی برخی جوانان!

سوال اساسی و مهم این است که چرا جوانان دسته دوم؛ یعنی جوانانی که از دین و دین داری دوری می کنند به این وضعیت دچار شده اند؟ در پاسخ به این پرسش می توان دلائل متعددی را بر شمرد که تامل در هر یک از این موارد،...
سه‌شنبه، 1 مرداد 1398
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: حسین سعدآبادی
موارد بیشتر برای شما
نقش جامعه متدین و مسئولین مربوطه در دین گریزی برخی جوانان!
جوانانی که از دین و دین داری دوری می کنند به این وضعیت دچار شده اند؟ در پاسخ به این پرسش می توان دلائل متعددی را بر شمرد که تامل در هر یک از این موارد، چه بسا از بی دین شدن و یا فرار جوان یا جوانانی از ساحل امن دین الهی و زیست مومنانه پیشگیری و یا حتی جوان یا جوانانی را از مهلکۀ فرو رفتن در باتلاق بی دینی، نجات دهد. در این میان شناسایی عوامل محوری نقشی مهم و اساسی در برخورد با مسئله پیش گفته - از سیاست گذاری گرفته تا برخورد های عملیاتی - خواهد داشت.حال سوال اساسی و مهم این است که چرا جوانان دسته دوم؛ یعنی
دوره جوانی، رابطه جوان و دین از مهمترین آنها به شمار می رود. جوانان بسیاری با اشتیاق، زیستی مؤمنانه را تجربه می کنند و با کنترل امیال و افکار و رفتارهای خود، به عقاید و مناسک دینی پای بند می مانند؛ اما در مقابل برخی از دیگر جوانان، ارتباط پر رنگی با مباجث دینی نداشته و حتی می توان گفت از امور دینی گریزان هستند.دوره جوانی، دورانی پر از تلاطم، نشاط، بیم ها و امیدها است. دوره ای تعیین کننده که افکار، تصمیم ها و رفتارها در این دوره، می تواند نقشی تعیین کننده در سرنوشت جوان ایفا کند. در میان مسائل مختلف
 

لزوم توجه عوامل بنیادینِ دین گریزی برخی جوانان

بارها و بارها دیده و یا شنیده ایم که برخی افراد در چرایی دوری برخی از جوانان از مسجد و محراب و تقیدات دینی به اموری نظیر فقدان خانواده خوب، فقدان لقمه حلال، هوای نفس، دوست بد، بی فکری و سطحی نگری و تهاجم فرهنگی و... را مطرح می کنند. مسلما نکات بیان شده از عوامل موثر در دین گریزی جوانان محسوب می شوند؛ اما نکته مهم این است که تنها تکیه بر یک عامل فرعی و غفلت از عوامل اصلی، می تواند زمینه ساز تحلیل های غلط و برخورد های نسنجیده در قبال جوانان باشد.
 

سه بُعد اساسی انسان

برای هر انسانی از جمله جوانان را می توان صرف نظر از ارتباطات و مناسبات بیرونی، سه سطح درونی در نظر گرفت:

الف. حالات روحی: مهم ترین لایه و البته تاثیر گذار ترین لایه تشکیل دهنده انسان از جمله جوان، بحث حالات روحی، تعلقات معنوی و کشش های نفسانی است. جوان در اوج طروات و سرشار از انرژی، تعلقات متعددی و نو به نویی را تجربه می کند. او، خود را نه تنها پای بند بسیاری از تعصبات نمی داند بلکه آماده شوریدن بر علیه اموری است که به نوعی آنها را دست و پاگیر و منافی با دلبستگی ها و تعلقات خود می داند. حال به هر دلیلی، دین، در تعارض و تنافی با تعلقات روحی جوان معرفی شود، واکنش طبیعی وی شورش بر علیه دین بوده و نه تنها تعلقی به امور مذهبی و دینی در خود نمی یابد بلکه علاوه بر گریز از آن چه بسا به مقابلۀ با آن نیز بر آید.
 
ب. افکار ذهنی: خصوصیت آزادی خوانه و گریزان از بند و بست های روحی که در مطالب فوق بدان اشاره شد، به حوزه افکار جوان نیز سرایت کرده و از پذیرش بی چون و چرای مطالب توسط جوانان، جلوگیری می کند. کمتر جلسه ای با حضور جوانان تشکیل می شود مگر اینکه در آن جلسه، چرا ها و سوالات پیاپی فراوان این قشر در قبال مسائل مختلف از خداشناسی گرفته تا حوزه های اجتماعی و فرهنگی مشاهده نشود. این ویژگی جوان، در صورت نادیده انگاری و برخورد ناشایست در قبال آن، نه تنها به جذب جوانان کمک نخواهد کرد بلکه زمینه ساز بد گمانی آنها به امور دینی و افتادن بیشتر در ورطه شبهات فکری خواهد بود.
 
ج: رفتارهای عینی: آنچه مسلم است ابعاد روحی، دهنی و رفتاری جوان بریده و متباین از هم نیست. رفتار جوان، تا حد زیادی معلول و محصول حالات و تعلقات روحی و افکار ذهنی او است. از همین رو برخورد سطحی با رفتار جوانان و اقدامات نسنجیده از قبال عمکرد های بیرونی ایشان، بدون توجه به عوامل اصلی و زیر بنایی این رفتارها، چیزی جز نفرت و دوری بیش از پیش جوان از حوزه دین را به دنبال نخواهد داشت.
 

فقدان کشش و تعلق روحیِ لازم، مهم ترین علت  دین گریزی برخی جوانان

با مراجعه به نوع معرفی دین به جوانان و تامل و تعمق در ارائه ها، در می یابیم اگر گفته نشود همه، به جرأت می توان گفت بیشتر تصاویری که از دین ارائه می شود جذابیت لازم برای برخی جوانان را ندارد. به عبارت دیگر جوان، پاسخ به نیازهای درون خود را در تصاویر ارائه شده،  کمتر یافته و شاید از همین رو، تلقی می کند دین امری است که بر فرض کارآمدی، متعلق به دوره های قدیم بوده و در حال حاضر با تجدد و تغییرات گسترده در جهان، دیگر کارآمدی لازم را ندارد.  قطعا تلاش های شبانه روز دشمنان اسلام و انقلاب در مخدوش کردن ذهنیت جوانان نسبت به دین، سهمی مهم به خود اختصاص می دهد اما تمام اقدامات دشمنان وقتی مؤثر است که در کنار کم کاری جامعه متدین و مخصوصا مسئولین مربوطه در ارائه تصویری دلکِش و جذاب از دین برای مردم، مخصوصا جوانان قرار گیرد.
 
همین فقدان تعلقات روحی به دین و امور دینی، زمینه ساز افکار و تحلیل های خاص و متفاوتی از دین خواد شد، ذهن بی قرار جوان، جویای معارفی است که عطش پرسشگری خود را با آن سیراب کند و هنگامی که با عقائدی متعصبانه و البته بدون تبیین صحیح و قانع کننده مواجه شود، نا خود آگاه موضع گیری کرده و در مقابل این نوع تفکر زبان به انتقاد و اعتراض می گشاید.
 
در نهایت، رفتارهای فرد هم که نوعا برخاسته از تعلقات روحی و افکار ذهنیِ گره خورده به حالات روحی است، نوعی تناسب با مناشی پیش گفته داشته و به قول ضرب المثل معروف «از کوزه همان برون تراود که در اوست»؛ یعنی نمی توان توقع داشت فردی که تعلق خاطر پر رنگی به دین و امور دینی ندارد  و از طرف دیگر از افکار مثبتی نسبت به دین و دین  داری بهره مند نیست، در حوزه رفتار، دین مدار باشد .
 
نتیجه گیری
با توجه به مطالب پیش گفته، روشن می شود که تعلقات روحی انسان ها بویژه جوانان، نقشی اساسی در افکار و رفتار ایشان دارد. از همین رو لازم است مبلغان و مسئولان مرتبط با جوانان، تمام سعی خود را برای ارائه تصویری واقعی و جذاب از دین بکار گیرند و در این راه از هیچ تلاشی فروگذار نکنند. از سوی دیگر در برخورد با رفتارهای منافی با دین توسط برخی جوانان، لازم است تا به علل و عوامل عمیق تر این گونه رفتار توجه کرده و با اتخاذ تدابیر لازم برای جهت دهی صحیح به تعلقات روحی از سویی و پاسخگویی مناسب به مطالبات ذهنی جوانان از سوی دیگر، به صورت ریشه ای با رفتار های ناصحیح مقابله کرد.

 
نویسنده: حسین سعدآبادی


مقالات مرتبط
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط