نقاط ضعف مهلک در همسر آينده (5)

نامزد /همسرتان از لحاظ روحي «غير قابل دسترس »است . درباره ي اين ضعف مهلک ،تعريف آن ، طرز شناسايي و دلايل آن ، مي توان يک کتاب نوشت .ولي تمامي آنچه واقعاً بايد بدانيد ، تنها همين است . از کساني که احساسات...
شنبه، 18 مهر 1388
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
نقاط ضعف مهلک در همسر آينده (5)
نقاط ضعف مهلک که بايد در همسر آينده خود مراقب آنها باشيد
نقاط ضعف مهلک  در همسر آينده (5)

نويسنده:باربارادي آنجلس
مترجم:هادی ابراهيمي


همسرتان از لحاظ روحي غير قابل دسترس است

ضعف مهلک (7)
نامزد /همسرتان از لحاظ روحي «غير قابل دسترس »است .

درباره ي اين ضعف مهلک ،تعريف آن ، طرز شناسايي و دلايل آن ، مي توان يک کتاب نوشت .ولي تمامي آنچه واقعاً بايد بدانيد ، تنها همين است .
از کساني که احساسات و عواطف شان کرخت است ، دوري کنيد .
انسان هاي زيادي در اين دنيا وجود دارند که مشتاق آنند به شما عشق بورزند و عشق شما را نيز به نوبه ي خود دريافت کنند .چرا کسي را انتخاب کنيم که به سادگي نمي تواند عواطف خود را بروز دهد و چرا وقت مان را بر روي کسي تلف کنيم که مدام مجبور باشيم به زور قلب او را باز کنيم و احساسات و عواطف شان را به زور از زير زبانش بيرون بکشيم ؟
طبيعتاً غير قابل دسترس بودن از لحاظ روحي ،درجات متفاوتي دارد .همگي ما ديوارهايي پيرامون خود بنا کرده ايم که قسمت هايي از وجودمان را که از نشان دادن شان به ديگران واهمه داريم ، مي پوشانند و بخشي ازمأموريت و هدف يک رابطه ي سالم نيزاين است که بياموزيم چگونه هرچه بيشتر از نظر روحي و احساسي باز و گشاده باشيم و بيشتر نيزاعتماد کنيم .اما واقعيتي که وجود دارد ، اين است که برخي از مردم آمادگي اين را ندارند با کسي ارتباط داشته باشند ؛ زيرا از لحاظ روحي بيش از حد وابسته اند .اين دسته از مردم بايد به طور جدي التيام يابند ؛ پيش از آنکه توانايي و قابليت آن را داشته باشند که عشق بورزند و عشق نيز دريافت کنند .
در اين مقاله درباره ي علائم و صدمات و لطمات روحي زياد صحبت کرديم و در اينجا از شما اجازه مي خواهم که با ارائه ي فهرستي از برخي نشانه هاي هشدار ،اين بخش را به شکلي خلاصه تر جمع بندي کنم .لازم است اين نشانه هاي هشدار را درشناسايي فردي که از لحاظ روحي غيرقابل دسترس است ، در نظر داشته باشيد .
1 ـ نامزد /همسرتان نمي تواند احساسات و عواطف خود را نشان دهد .
«مي دانم که يوهان قلبي حساس و عاطفي دارد ؛اما براي او سخت است که احساسات خود را نشان دهد زيرا درگذشته به اين دليل بارها صدمه ديده است ».فايده ي رابطه با کسي که اصولاً نمي تواند احساسات خود را نشان دهد ، چيست ؟
چرا اصلاً آدم تنها نماند ؟ اصولاً طبق تعريف ،رابطه به معناي تأثير و رفتار متقابلي است که ميان دو انسان وجود دارد نه سعي و تلاش از جانب يک فرد به منظور کنش متقابل با ديگري و کم کاري و يا بي تفاوتي و عدم همکاري از جانب فرد ديگر .چنانچه نامزد /همسرتان نمي تواند احساسات اش را با شما در ميان بگذارد ،رابطه تان سطحي و در نهايت مأيوس کننده خواهد بود و شما ناگزير يک «کنسرو باز کن انسان »خواهيد شد که همواره سعي در باز کردن احساسات نامزد /همسر خود داريد !اين کار وظيفه ي شما نيست بلکه وظيفه ي خود اوست .اين حق مسلم شماست که از نامزد /همسر خود توقع داشته باشيد بتواند احساسات و عواطف پايه اي و زيربنايي نظير :خوشحالي ، غم ،يأس ، هيجان و عشق را بروز دهد .چنانچه او اين قابليت را نداشته باشد ، بنابراين آمادگي و صلاحيت در رابطه بودن با هيچ کسي را ندارد .
به ياد داشته باشيد که :چيزي به نام فرد «غيراحساسي »وجود ندارد . همگي ما روزي «کودکاني احساسي »بوديم .آيا تا به حال کودکي را ديده ايد که نتواند احساسات خود را بروز دهد ؟ اين امکان وجود دارد که فردي در کودکي از لحاظ احساسي تخريب شده باشند و قابليت حس کردن و بروز عواطف اش را از دست داده باشد ؛ اما فرد «غيرعاطفي »اصولاً وجود ندارد .
2 ـ نامزد /همسرتان نمي تواند و يا نمي خواهد درباره ي احساسات اش صحبت کند .
«مي دانم لارنس مرا دوست دارد .موضوع اين است که او آدمي نيست که بتواند درباره ي احساسات و اين جور حرف ها صحبت کند ».
بار ديگر يادآور مي شوم که منظور از يک رابطه ، فقط مجاورت با يک فرد نيست ،بلکه مصاحبت و برقراري ارتباط نيز هست و اين به معناي در ميان گذاشتن احساسات ،نظرات و نگرش هاي مختلف با نامزد /همسرتان مي باشد و براي اين مهم لازم است بتوانيد با يکديگر صحبت کنيد .هيچ چيز برايم غم انگيزتر از اين نيست که از کسي بشنوم :«شوهرم نمي تواند احساسات خود را بيان کند »معمولاً دوست دارم در پاسخ به چنين افرادي بگويم :«پس چرا وانمود مي کني که «رابطه اي »درکار است .تنها واقعيتي که وجود دارد ، اين است که شما در يک خانه ي مشترک زندگي مي کنيد ،اما هيچگونه ارتباطي با يکديگر نداريد ».
وقتي نامزد /همسرتان از احساسات اش با شما گفتگو نمي کند ، به اين معناست که هيچ رابطه اي بين شما وجود ندارد .تنها واقعيتي که وجود دارد ، اين است که شما فقط يک «قرار داد زندگي مشترک »داريد نه يک ارتباط .
همگي بارها شاهد بوده ايم که براي بسياري از مردم احساسات ، امري مشکل است .به خصوص اگر در کودکي به آنان آموزش داده شده باشد که احساسات را بروز ندهند .اما چنانچه نامزد /همسرتان از اينکه حتي بياموزد چگونه احساسات خود را بيان کند ،امتناع مي ورزد و يا اصولاً بسته است ، رابطه تان دردناک خواهد بود .تنها با گفتگو و ارتباط است که زن و شوهر مي توانند رابطه ي خود را به راستي متحول کنند ؛ تنها فقط اگر بخواهند بياموزند که چگونه .
کتاب خواندن ، کلاس رفتن ، دوره ديدن و مشاوره ي ازدواج همه و همه روشهاي مؤثري هستند جهت آموختن اينکه چگونه با يکديگر گفت وگو کنيم نکته اي که در اينجا اهميت دارد ، اين است که بايد زن و شوهر هر دو بر روي اين مشکل کار کنند .
3 ـ نامزد /همسرتان نمي تواند خود را رها کند و به راحتي اعتماد نمايد .
«اندي مي گويد هيچگاه نمي خواهد مرا از دست دهد ؛ اما با اينکه مرا محرم احساسات خود بداند نيز مشکل دارد ».
همانگونه که قبلاً نيزگفتم ، برخي از مردم آمادگي و قابليت داشتن يک رابطه ي سالم را ندارند ؛زيرا احساسات و عواطف شان کرخت است .اين دسته از افراد ممکن است حتي سعي کنند تا اين حالت شان را کنار بگذارند ، اما ندانند که چگونه ممکن است .اين قبيل افراد پيش از آنکه بتوانند سيرهاي روحي خود را رها کنند و شما را به درونشان راه دهند ، لازم باشد عميقاً التيام يابند . هنگامي که صحبت از برنامه اي پر دوام مي شود ، حس و نيت به تنهايي کاري از پيش نخواهد برد .بدين معنا که شما بايد کسي را پيدا کنيد که آمادگي و از همه مهمتر ،«تمايل »همکاري جهت فرو ريختن ديوارها و حصارهاي دفاعي خود را داشته باشد .درغير اين صورت ، به يک مسابقه ي «طناب کشي روحي »کشيده خواهيد شد که در آن همواره نامزد /همسرتان را هل مي دهيد تا بلکه کمي از کرخت بودنش بکاهد و او نيز شما را مدام پس مي زند .
چنانچه هر يک از توضيحات فوق برايتان آشنا است ، به ابتداي فصل پنجم مراجعه کنيد و اين مبحث را که «چرا ممکن است کسي را انتخاب کنيد که به شما کمتر از آنچه به او عشق مي ورزيد ، عشق بورزد »را دوباره بخوانيد . بايد الگوي احساسي خود را که موجب جذب شدن شما به کسي است که از لحاظ روحي «غيرقابل دسترس »است ، درک کنيد تا بتوانيد از آن رهايي يابيد .

ضعف مهلک (8)
نامزد /همسرتان از رابطه (روابط )گذشته ي خود هنوز التيام نيافته است .

همگي ما از روابط گذشته ي خود کوله باري از احساسات حل و فصل نشده داريم که به همراه خود آن را به رابطه ي جديدمان حمل مي کنيم .اما گاهي اوقات اين احساسات حل و فصل نشده ، آنچنان توان فرسا و کوبنده اند که براي رابطه ي احساسي ما مهلک و خطرناک خواهند بود .اگر جذب کسي شديد که هنوز از رابطه يا روابط قبلي خود التيام نيافته است ،مطمئن باشيد که دچاريأس و دلشکستگي خواهيد شد.درزير برخي موارد خاص که لازم است مراقب شان باشيد . آورده شده است :
1 ـ نامزد /همسرتان هنوز خشم و انزجار فوق العاده اي نسبت به همسر قبلي اش در دل دارد .
يکي از سؤالاتي که همواره به مجردها توصيه مي کنم تا در اولين ملاقات با همسر آينده ي خود از او بپرسند ، اين است که :«نسبت به همسر (نامزد / همسر )قبلي خود چه احساسي داريد ؟ »چنانچه اين ملاقات به يکباره به ايراد نطقي آتشين درباره ي اينکه نامزد /همسر قبلي او چه «فلان فلان شده اي » بوده است ، تبديل شود و يا از نامزد /همسر قبلي خود به عنوان زني هرزه که به او خيانت کرده بوده ياد کند ، پيش از آنکه ملاقات دوباره اي با او داشته باشم ، خوب فکر خواهم کرد .همان طور که قبلاً ديديم ، خشم حل و فضل نشده و مقصر دانستن ديگران ،دست آخر روي شما فرافکن خواهد شد .اين امکان وجود دارد که نامزد /همسرمان هنوز به ميزان کافي از رابطه ي قبلي خود التيام نيافته باشد تا بتواند رابطه ي سالمي با شما داشته باشد .ممکن است او به وقت بيشتري نياز داشته باشد تا بتواند حوادث و وقايع گذشته ي خود را ارزيابي کند و مسئوليت سهم خود را در وقوع اتفاقات گذشته بپذيرد .
هر چه خشم و عصبانيت بيشتري از گذشته در دل داشته باشيد ، به همان ميزان قابليت و توانايي شما در عشق ورزيدن در روابط فعلي تان کاهش خواهد يافت.
اين ضعف براي هميشه مهلک نخواهد بود.گذشت زمان به موازات مشاوره و رونکاوي مي تواند اين مشکل را ريشه کن کند .توجه :اين امکان وجود دارد که در خلال يک ارتباط جديد نيز ،روي اين مشکل کار کنيد .اما به مراتب مشکل تر خواهد بود و چنانچه التيام نامزد /همسرتان بيشتر از آنچه شما فکر مي کرديد طول بکشد ، مي تواند با ايجاد خشم و عصبانيت در شما نتيجه عکس داشته باشد.
2 ـ نامزد /همسرتان هنوز به جهت نامزد /همسر قبلي خود احساس گناه مي کند و خود را مسئول مي داند .
ـ آيا نامزد /همسرتان هنوز به نامزد يا همسر قبلي خود تلفن مي کند و يا به تلفن اوپاسخ مي دهد و ادعا مي کند که فقط به اين دليل بوده است که مدتي است نگران اوست ؟
ـ آيا نامزد /همسرتان به طور مداوم از نامزد /همسر قبلي خود صحبت مي کند اجازه مي دهد که نگراني اش براي او ، خوشحالي و خوشبختي شما را در ارتباط جديدتان تحت الشعاع قرار دهد ؟
ـ آيا احساس مي کنيد که نامزد /همسرتان در رابطه با نامزد /همسر قبلي اش هنوز براي خود حدود و ثغور معقول و شايسته اي قرار نداده است و مرز بين رفتار «درست »را از رفتار «غلط »و «ناشايست »دراين رابطه هنوز به درستي نمي شناسد ؟
ـ آيا احساس مي کنيد که نامزد /همسرتان رابطه با نامزد /همسر قبلي خود را همچنان پنهاني به پيش مي راند و هرگز به وضوح و با قطعيت اعلام نمي کند که از آشتي و سازش با او قطع اميد کرده است ؟
ـ آيا نامزد /همسرتان سعي مي کند که با دروغ گفتن درباره ي ارتباط اش با شما ، نامزد /همسر قبلي خود را نرنجاند ؟ آيا او نامزدي /ازدواج اش را با شما از همسر قبلي خود و بچه هايش مخفي نگه مي دارد و با نگفتن حقيقت به او ، مدام اين دست و آن دست مي کند ؟
چنانچه به هر کدام از سؤالات فوق پاسخ مثبت داديد ، پس درگير رابطه با کسي هستيد که هنوز گذشته ي خود را کاملاً رها نکرده است .اين رفتار فقط هنگامي پذيرفتني است که شما و نامزد /همسرتان مصادف با به هم خوردن رابطه ي قبلي او با يکديگر آشنا شده باشيد و يا اينکه چند هفته و يا چند ماهي بيش نگذشته باشد و نامزد /همسرتان هنوز مشغول تطبيق خود با اين تغيير ناگهاني در زندگي اش باشد .حتي در اين شرايط «غيرعادي »نيز اين رفتار نبايد حداکثر بيش از يک يا دو ماه ادامه پيدا کند .اما در صورتي که مدتي است نامزد /همسرتان به رابطه ي قبلي خود خاتمه داده است و هنوز يک يا تعداد بيشتري از نشانه هاي هشدار فوق را مشاهده مي کنيد ، با مشکل مواجه خواهيد شد .
چنانچه نامزد /همسرتان احساس گناه مي کند و نسبت به نامزد /همسر قبلي خود احساس تأسف دارد ، اين احساس او حتماً با قابليت و توانايي او در وا دادن و تسليم شدن به رابطه ي جديدش تداخل خواهد کرد .اين حالت همچنين «مثلثي »ايجاد خواهد کرد که شما تنها يک رأس آن خواهيد بود .حتي اگر نامزد /همسرتان هيچگونه تماس مستقيمي نيز با نامزد /همسر قبلي خود نداشته باشد ، همواره سه نفر در اين رابطه وجود خواهند داشت نه دو نفر . چنانچه اگر با کسي آشنا شديد که اين توصيف درباره ي او صدق مي کند ، تنها هنگامي با او درگير شويد که به رابطه (روابط )قبلي خودپايان داده باشد .
در ضمن به او بگوييد که هرگاه احساسات خود را در ارتباط با فرد قبلي زندگي خود حل و فصل کرد ، به شما فکر کند .درغير اين صورت با نامزد / همسر قبلي او در يک رقابت خواهيد بود و اين محال است که با يک خاطره رقابت کنيد و برنده باشيد .خصوصاً اگر اين خاطره ، خاطره اي خوشايند ، همدلانه و همفکرانه بوده باشد .
3 ـ نامزد /همسرتان هنوز رنجش خاطر و آزار و اذيتي را که از رابطه ي قبلي خود ديده است ، فراموش نکرده است و يا از ضربه ي عاطفي که خورده است ، در شوک روحي به سر مي برد .
ـ آيا نامزد /همسرتان ا لحاظ روحي و عاطفي شکننده به نظر مي آيد ؟
ـ آيا نامزد /همسرتان از اينکه به شما اعتماد کند ، مي ترسد ؟
ـ آيا نامزد /همسرتان مکرراً از اينکه نامزد /همسر قبلي اش به طرزي وحشتناک او را رنجانده و قلبش را شکسته است گريه و زاري مي کند ؟
ـ ايا اين طور به نظر مي آيد که هرچه مي کنيد و يا هرچه مي گوييد ، نمي توانيد نامزد /همسرتان را خوشحال کنيد ؟
اگر موارد فوق برايتان آشنا است ، مراقب باشيد .اين امکان وجود دارد که قلب نامزد /همسرتان هنوز به ميزان کافي التيام نيافته باشد تا بتواند شما را دوست بدارد .
هشدار به «ناجي »!وسوسه خواهد شد درگير افرادي شويد که به تازگي از رابطه ي دردناک و خالي از مهر بيرون آمده اند و بخواهيد نقش شفادهنده اي را بازي کنيد که قلب هاي شکسته را تعمير مي کند .باز گرديد وآن بخش از فصل پنجم را که در آن درباره ي «مأموريت نجات »به عنوان يکي از دلايل نادرست درگير شدن در يک رابطه صحبت کرديم ، دوباره بخوانيد .اگر کسي تا بدين حد آسيب ديده است به او وقت بدهيد تا خود را التيام دهد .چرا که اگر زود هنگام در چنين رابطه اي قدم بگذاريد ، الگو و انگاره اي منفي را از همان ابتدا در رابطه ي خود کار گذاشته ايد .
آنچه را که در مقاله پنجم درباره ي درگير شدن با کساني که از لحاظ روحي و عاطفي در دسترس نيستند گفتيم ، به ياد داشته باشيد :درگير شدن با چنين افرادي مي تواند راهي باشد براي «فرار از صميميت »و انتخاب کسي که نمي تواند شما را دوست داشته باشد ،روشي است براي محروم کردن خودتان از عشق .اگراين طور به نظر مي آيد که هميشه کساني راپيدا مي کنيد که گذشته ي خود را پشت سر نگذاشته اند ،به مشاوره و روانکاوي احتياج داريد تا اينکه براي درک و رويارويي با ترس خود از تعهد کمک بگيريد .

ضعف مهلک (9)
تخريب روحي از دوران کودکي (کودک آزرده )

همه ي ما احساسات حل و فصل نشده اي را از دوران کودکي به روابط حال خود مي آوريم .مي توان گفت گذشته مان ، ما را تا حد زيادي شکل داده است.اگربه دنبال کسي هستيد که هيچگونه آسيب روحي از دوران کودکي خود نديده باشد ، برايتان آرزوي موفقيت دارم !همگي ما چنين آسيب هايي ديده ايم .با اين حال هنگامي که در جستجوي خود به دنبال همسر مطلوب ، وجود و يا عدم وجود ضعف هاي مهلک را در او بررسي مي کنيم ، لازم است از خود سه سؤال بپرسيم :
1 ـ ضربه اي روحي وارد شده به همسر آينده ي من در کودکي، تا چه حد شديد بوده است ؟
2-آيا او به لطمات روحي وارد شده به خود و اينکه تا چه ميزان توانايي او را در ايفاي نقش مطلوب در رابطه اش با من از خود متأثر ساخته است نيز واقف است ؟
3 ـ آيا به طور فعال بر روي خود کار مي کند تا اين لطمات روحي را التيام دهد .(مطالعه ، روانکاوي ، سمينار و ... )
پاسخ به سؤال هاي فوق مي تواند اين پرسش را که آيا گذشته ي نامزد / همسرتان مي تواند براي رابطه ي شما مهلک باشد يا خير ، پاسخ دهد . حقيقت اين است ، پيدا کردن کسي که کودکي نسبتاً شاد و سالمي را پشت سر گذاشته باشد ، غيرممکن نيست ؛ اما اين امکان نيز وجود دارد که مثلاً مادرش او را بسيارلوس بار آورده باشد و چون خودش نيز اين الگو بي خبراست ، بخواهد هميشه همه چيزمطابق ميل او باشد ؛ طوري که به هيچ وجه توانايي و صلاحيت رابطه اي خوب و سالم را نداشته باشد .درمقابل ، اين امکان نيز وجود دارد که شخصي در کودکي از لحاظ جنسي مورد مزاحمت قرار گرفته و بسيار نيز کتک خورده باشد ،اما خود از لطمه ي روحي که بر او وارد آمده است کاملاً مطلع باشد و درجهت التيام آن فعالانه نيزتلاش کند و بنابراين قابليت و صلاحيت داشتن رابطه اي فوق العاده را کاملاً دارا باشد .
تمايل نامزد /همسرتان به رويارويي با برنامه ريزي احساسي خود و اقدام به التيام آن، به طرز فوق العاده اي آثار مخرب هرگونه ضعف مهلک را بر روي رابطه ي شما کاهش مي دهد .
ضعف هاي مهلکي که در اين مقاله بررسي شدند ، همگي نشانه ها و علايم حوادث دردناک کودکي هستند .اما حائز کمال اهميت است که علاوه برآن ها ، سابقه ي برخي ضربه هاي عاطفي و لطمات روحي جدي تر را نيز از کودکي همسر آينده تان جويا شويد ؛ تا بتوانيد او را بهتر درک کنيد يا چنانچه اين ضربات روحي بسيار شديد بوده اند و به حد کافي التيام نيافته اند ، بتوانيد از درگير شدن در رابطه اي بسيار دردناک و مأيوس کننده جلوگيري کنيد . لطمات روحي از دوران کودکي را مي توان به اقسام زير تقسيم بندي کرد :
1 ـ آزار جنسي و ضربه ي عاطفي ناشي از آن
2 ـ آزار جسماني و يا کلامي (گفتاري )
3 ـ ترک شدن به وسيله ي يک يا هر دوي والدين :طلاق ، مرگ ، فرزند خواندگي ، خودکشي ، دوري عاطفي
4 ـ اختلالات تغذيه اي
5 ـ اعتياد يک يا هر دوي والدين به الکل ، مواد مخدر ، دارو و ...
6-تعصب مذهبي
از آنجا که موضوع مورد بحث ما در اينجا وقايعي هستند که در گذشته اتفاق افتاده اند ، بنابراين شناسايي لطمات روحي کودکي از شناسايي يک مشکل فعلي نظير اعتياد و يا انواع ديگر ضعف هاي مهلک که در اين فصل آن ها را بررسي کرديم ، مشکل تر است .براي هريک از اقسام ضربات روحي فوق پرسش هايي را طراحي کرده و در ذيل گنجانده ام .کاملاً مهم است که پاسخ اين پرسش ها را از طرف همسر آينده تان بدانيد .از آنجا که در تشخيص اينکه آيا به او لطمات روحي شديدي وارد آمده است يا خير ، تعيين کننده هستند .پر واضح است که هرگز به شما توصيه نمي کنم که پاسخ به کليه ي اين پرسش ها را ظرف همان چند ماه اول از نامزدتان جويا شويد و هرگز نيز درست نيست او را تحت معاينه دقيق و تشخيص «روانکاوي باليني »قرار دهيد .چرا که احتمالاً متخصص نيستند و صلاحيت علمي اين کار را نداريد .اما بسيار اهميت دارد که ظرف همان چند هفته ي اول پيش از آنکه با نامزد / همسرتان رابطه ي جنسي برقرار کنيد ، تا حدي بدانيد که با چه کسي سر و کار داريد .
مهم :به ياد داشته باشيد که به اين پرسش ها درباره ي خودتان نيز پاسخ دهيد تا درباره ي شخصيت خود نيز شناخت و بينش بيشتري به دست آوريد .

آزار جنسي و ضربه ي عاطفي ناشي از آن

1 ـ آيا نامزد /همسرتان به ياد مي آورد که در کودکي مورد مزاحمت جنسي قرار گرفته باشد ؟ آيا مزاحمت توسط يکي از اعضاي خانواده ، يک دوست و يا يک مقام مسئول نظير کشيش ، معلم و يا يک غريبه بوده است ؟ آيا نامزد / همسرتان در پي آن هرگز تحت معالجه و يا درمان قرار گرفته است ؟ آيا نامزد /همسرتان موضوع را با خانواده ي خود در ميان گذاشته است ؟ آيا با فرد خاصي برخورد مقتضي صورت گرفته است ؟
2 ـ آيا نامزد /همسرتان از ديگر اعضاي خانواده ي خود که مورد مزاحمت جنسي بوده اند خبر داشته است ؟ آيا آنان تحت معالجه و درمان بوده اند ؟
3 ـ آيا نامزد /همسرتان هرگز در گذشته درحين استمناء يا مقاربت ، گير افتاده است ؟ آيا به دليل آن تنبيه نيز شده است ؟
4 ـ چه ارزش ها و باورهايي در رابطه با مسائل جنسي به او آموزش داده شده است ؟
5 ـ آيا نامزد /همسرتان از روابط نامشروع يکي از والدين خود خبر داشته است
(روابط عشقي نامشروع ، چند همسري ، فاحشگي )؟
6 ـ آيا در گذشته هرگز به نامزد /همسرتان تجاوز شده است ؟ آيا او جهت التيام اين ضربه ي عاطفي با مراکز «مبارزه با تجاوز »يا در گروه درماني ها فعاليت داشته و يا مشاوره ي فردي دريافت داشته است ؟

مشکلات احتمالي :

ـ اعتياد جنسي يا ناتواني جنسي :قربانيان آزار و اذيت جنسي غالباً يا نسبت به روابط جنسي يک اشتغال ذهني بيش از حد پيدا مي کنند که در اين باره بعداً صحبت خواهيم کرد و يا به کلي از آن بيزار مي گردند ؛ به طوري که تمايل جنسي خود را کاملاً از دست مي دهند و دچارناتواني جنسي مي گردند .طي سال ها ، تلفن هاي بي شماري از شوهرهاي مأيوسي دريافت کرده ام که به تازگي متوجه شده بودند که همسرشان «سرد مزاج »است و در کودکي مورد مزاحمت و آزار جنسي قرار گرفته بوده است و هرگز نيز در اين باره کمکي (مشاوره ،روانکاوي )دريافت نکرده است .بسيار مشکل است که بتوانيد ازدواجي موفق داشته باشيد و از روابط جنسي با همسرتان به طرز طبيعي لذت ببريد ، چنانچه در کودکي مورد مزاحمت جنسي قرار گرفته باشيد و هرگز نيز به منظور رويارويي با احساس ضعف و خشمي که برايتان به ارمغان آورده است ، مشاوره و روانکاوي دريافت نکرده باشيد .چرا که درمان در اينگونه موارد از ضروريات محسوب مي شود .
حتي چنانچه نامزد /همسرتان هرگز مورد مزاحمت جسماني قرار نگرفته باشد ، اما در کودکي شاهد رفتارهاي جنسي غيرطبيعي بوده و با آن ها بار آمده باشد ، احتمال اينکه مشکلات فوق پديد بيايند وجود خواهد داشت .
ـ ترس از صميمت :اين امکان وجود دارد که قربانيان آزار و اذيت جنسي ، با حد و مرزهاي عاطفي و احساسي دچار مشکل شوند ؛ بدين معنا که از لحاظ احساسي يا زياده از حد منفعل باشند و هيچگونه حد و مرزي در اين باره نشناسند و يا اينکه در را به يکباره بر روي هرگونه احساسات و عواطف ببندند و با برافراشتن انواع موانع سخت ،هرگز به کسي اجازه ي ورود ندهند .بيشتر کساني که مورد تعارض جنسي قرار گرفته اند ، اجازه نمي دهند از لحاظ عاطفي به آنان نزديک شويد .
اين امکان وجود دارد که بزرگسالاني که در کودکي به هر دليل به آنان اين آموزش داده شده است که در رابطه با مسائل جنسي احساس شرمندگي و خجالت داشته باشند حال يا از طريق تعاليم مذهبي ، نظم و انضباط سفت و سخت «والدين »و يا دستگير شدن در حين اجراي هرگونه عمل جنسي و تنبيه شدن براي آن ، همچنين از اينکه از لحاظ روحي و يا جنسي با کسي صميمي بشوند ، مشکل پيدا کنند .
ـ مشکل اضافه وزن :اولين سؤالي که از مراجعاني که مشکل اضافه وزن دارند و براي مشاوره نزد من مي آيند مي کنم اين است که آيا در کودکي مورد تعارض جنسي قرار گرفته اند يا خير .بيش از دو سوم تمامي آن ها به اين پرسش پاسخ مثبت مي دهند .کساني که در کودکي مورد تعارض و خشونت جنسي قرار گرفته اند، با ساختن يک پوشش دفاعي جسماني به دور «کودک »آسيب ديده ي درون شان ، خود را ناخودآگاه از هرگونه درد احتمالي دور نگاه مي دارند .
ـ انحراف و انحطاط جنسي:درباره ي اين موضع در همين مقاله بيشتر صحبت خواهيم کرد .اما چيزي که در اينجا يادآوري آن مهم است ، اين است که بازماندگان آزار و اذيت جنسي در کودکي ، غالباً ممکن است در بزرگسالي به روياپردازي درباره ي مسائل جنسي ، پورونوگرافي و يا بي بند و باري جنسي رو بياورند که اين در واقع سردرگمي آنان را در قبال مسائل جنسي به طرزي آشکار نمايش مي دهد .

آزار و بدرفتاري جسماني يا کلامي (گفتاري )

1 ـ آيا نامزد /همسرتان و يا يکي از اعضاي خانواده ي او هرگز در کودکي کتک خورده است ؟ دفعات و شدت اين آزار جسماني تا چه حد بوده است ؟
2 ـ آيا نامزد /همسرتان را به روش هاي فيزيکي ديگر ترسانده اند (زنداني شدن در زيرزمين ، گرسنگي کشيدن به مدت يک روز تمام ، قرار دادن دست ها در آب داغ و ... )؟
3 ـ آيا نامزد /همسرتان در خانه اي بزرگ شده است که دائماً در آن اشکال گوناگوني از خشم نظير جنگ و دعواهاي مداوم ،داد و فرياد ، ناسزا گفتن و ديگران را به اسم هاي ناخوشايند صدا زدن و ...به نوعي رواج داشته است ؟
4 ـ آيا نامزد /همسرتان از يکي از والدين خود مي ترسيده و يا از او متنفر بوده است ؟
5 ـ آيا نامزد /همسرتان هرگز در کودکي مورد بددهني و آزار کلامي قرار گرفته است (به او گفته مي شد که«خوب »نيست ، بر سر او داد مي زده اند ، مدام از او انتقاد مي کرده اند ، تحقيرش مي کرده اند و يا اينکه به راحتي کاري مي کرده اند تا احساس کند هيچ يک از کارهايي که مي کند به اندازه ي کافي خوب نيست )؟
6 ـ آيا کودکي نامزد /همسرتان مملو از قوانين رفتاري غير عادي و غير منطقي بي شمار ، اعم از اظهار شده يا نشده ، بوده است ؟ آيا چنانچه نامزد / همسرتان هر يک از آن قوانين را زير پا مي گذاشته ، شديداً از او انتقاد مي شده است ، طردش مي کرده اند ويا او را مورد تنبيه قرار مي داده اند ؟
7 ـ آيا نامزد /همسرتان هرگز شاهد بدرفتاري کلامي يکي از والدين خود با ديگري بوده است ؟
8 ـ آيا نامزد /همسرتان هرگز هيچ يک از کساني را که در بزرگسالي با آن ها رابطه داشته است ، کتک زده است ؟

مشکلات احتمالي :

ـ تخليه خشونت و نفرت سرکوب شده :کودکاني که با آزار و اذيت جسماني و کلامي بزرگ مي شوند، معمولاً خشم و غضب فوق العاده اي در درون خود دارند .بدون دريافت کمک حرفه اي (مشاوره ، روانکاوي )اين خشم سرکوب شده را به صورت تندخوگري و پرخاشگري نشان خواهد داد ؛ درست مانند والدين خود و در اين فرايند به شما نيز آزار خواهد رساند .اين برون ريزي و تخليه ي خشم ، مي تواند به يکي از اشکال :فوق العاده انتقادگر بودن ، سختگيري ، بد عنق بودن ، دمدمي مزاج بودن و آزار شما يا بچه هايتان به طرزي عملي نشان داده شود .
ـ اعتياد (سود مصرف مواد ):چنانچه دو نفر که مورد آزار و اذيت جسماني قرار گرفته اند ، بخواهند خشمي را که در درون خود دارند سرکوب کنند ، اين امکان وجود دارد که مستعد نوعي اعتياد شوند ؛ تا به آن ها در کرخت کردن احساسات سرکوب شده شان کمک کند ؛ به طوري که احساسات منفي خود را ديگر حس نکنند .
ـ رفتار کنترل گرايانه :چنانچه شخصي در کودکي کنترل مي شده است ، اين امکان وجود دارد که در روابط دوران بزرگسالي خود ، بخواهد ديگران را کنترل کند .
ـ عدم توانايي در رويارويي با مسائل و حل مشکلات :کودکان خانواده هايي که در آن خشم و اغتشاش زيادي وجود داشته است ، در بزرگسالي نسبت به هر گونه درگيري و برخورد احتمالي شديداً بيزار خواهند شد .چنين کودکاني در روابط بزرگسالي خود از هرگونه مذاکره براي حل مشکلات متنفر خواهند بود و سعي دارند به هرقيمت از درگيري و برخورد بر حذر باشند و از اينکه به شما بگويند از چيزي ناراحت هستند خودداري خواهند کرد .
ـ اعتياد به ماجراجويي :چنانچه کودکي در خانواده اي بزرگ شده باشد که در آن مدام به نوعي ماجراجويي وجود داشته باشد ، در بزرگسالي «عشق » و «ماجراجويي »درذهن او تداعي معناي خواهد داشت .چنانچه نامزد /همسرتان در محيطي گيج کننده و غيرقابل پيش بيني شده باشد ، اين امکان وجود دارد که ناخودآگاه در زندگي خود «ماجرا »بيافريند ؛ چرا که اين همان احساس آشنايي است که قاعدتاً ، بايد خانه برايش توليد کند !
ترک شدن به وسيله ي يک يا هر دوي والدين :طلاق ، مرگ ، فرزند خواندگي ، خودکشي ، دوري عاطفي
1 ـ آيا والدين نامزد /همسر شما از هم جدا شده بودند ؟ آيا نامزد / همسرتان پس از طلاق با هردوي آن ها تماس داشته است ؟ آيا طلاق آن ها توافقي و دوستانه و يا طلاقي بد و زشت بوده است ؟
2 ـ آيا والدين نامزد /همسرتان بر سر«حضانت »(سرپرستي ) بچه ها دعوي قانوني داشته اند ؟
3 ـ آيا والدين نامزد/همسرتان در پي طلاق ، با يکديگر بد دهني مي کرده اند يا از نامزد /همسرتان به عنوان يک ميانجي و وسيله اي براي بازي دادن يا فريب دادن يکديگر استفاده مي کرده اند ؟
4 ـ آيا والدين نامزد /همسرتان در پي جدايي از يکديگر ، ازدواج مجدد کرده اند ؟ چنان چه چنين بوده است ، روابط نامزد /همسرتان با نامادري / ناپدري خود چگونه بوده است ؟
5 ـ آيا نامزد /همسرتان يک يا هر دوي والدين خود را در کودکي از دست داده است ؟ علل آن چه بوده اند (بيماري ، مرگ ناگهاني ، خودکشي و ... )؟
6 ـ آيا نامزد /همسرتان را کسي به فرزند خواندگي گرفته است ؟ آيا نامزد /همسرتان از والدين اصلي خود خبر دارد ؟
7 ـ آيا والدين نامزد /همسرتان از نظر عاطفي سرد بوده و خود را از او دور مي گرفته اند ؟ آيا نامزد /همسرتان به سختي به ياد مي آورد که در کودکي به او گفته باشند «دوستت دارم »؟ آيا والدين نامزد /همسرتان به سختي عشق و محبت شان را ابراز کرده اند ؟

مشکلات احتمالي

ـ ترس از تعهد :چنانچه نامزد /همسرتان در کودکي به عللي چون طلاق ، مرگ يک يا هر دوي والدين و يا بي محبتي و کمبود عشق ، احساس ترک شدگي مي کرده است ،اين امکان وجود دارد که به راحتي نتواند به کسي از نظر عاطفي تعهد بدهد .«تعهد ندادن »روشي است ناخودآگاه به منظور پيشگيري از هرگونه احتمال ترک شدن مجدد .(براي اطلاعات بيشتر درباره ي «تعهد »رجوع کنيد به فصل يازدهم ).
ـ تعهد بي موقع و زود هنگام :درباره ي اين موضوع قبلاً در فصل چهارم اين کتاب صحبت کرديم .بيشتر کساني که در کودکي از داشتن خانواده اي طبيعي محروم شده اند ، ممکن است عجولانه خود را در روابط درگير کنند و زود هنگام تعهد بدهند ؛ به اين اميد که آنچه هرگز نداشتند ، به دست آورند . چنين افرادي بيشتر عاشق «تصور »متعهد بودن هستند تا اينکه اساساً آمادگي قول دادن و پايبند ماندن را داشته باشند .
ـ ناامني ، احساس مالکيت ، حسادت و بي اعتمادي :هرچه نامزد / همسرتان در کودکي احساس ترک شدگي و طرد شدگي بيشتري کرده باشد به همان ميزان نيز احتمال اينکه مشکل ناامني ، احساس مالکيت ، حسادت و بي اعتمادي داشته باشد ، بيشتر خواهد بود .ممکن است به راحتي نتواند خود را متقاعد سازد و باورکند که شما او را دوست داريد و هرگز به هيچ وجه او را فريب نخواهيد داد و به او خيانت نخواهيد کرد .
ـ فقدان هرگونه تصوير ذهني از يک رابطه ي سالم :چنانچه کودکي در خانواده اي بزرگ شود که در آن ازدواج پدر و مادرش سالم و پا برجا نمانده و دستخوش اغتشاش شده باشد ، تصوير ذهني سالم يا به عبارتي الگوي صحيحي از يک ازدواج و رابطه پردوام و هميشگي نخواهد داشت .اين امکان نيز وجود دارد که چنين کودکي بعدها در رابطه با عشق دچارمشکل شود ، چرا که هرگز شاهد آن نبوده است که پدر و مادرش به او و يکديگر عشق و محبتي ابراز کرده باشند .

اختلالات تغذيه اي :

1 ـ آيا نامزد /همسرتان در کودکي مشکل اضافه وزن داشته است ؟ آيا زياده از حد لاغر يا بسيار چاق بوده است ؟ آيا به اين دليل که اضافه وزن داشته و به اصطلاح «چاق »بوده است مسخره و يا اذيت اش مي کرده اند ؟ آيا از غذا دادن به عنوان يک پاداش و از غذا ندادن به عنوان وسيله اي براي تنبيه او استفاده مي شده است ؟
2 ـ آيا نامزد /همسرتان هرگز اختلالات تغذيه اي نظير :«آنورکسيا »(1)و «بوليميا »(2)داشته است ؟ آيا جهت معالجه به متخصص مراجعه کرده است ؟
3 ـ آيا نامزد /همسرتان از غذا به عنوان وسيله اي براي سرپوش گذاشتن و سرکوب کردن احساسات خود استفاده مي کند ؟ آيا نامزد /همسرتان اعتيادات غذايي خاص نظير علاقه ي وافر نسبت به مواد غذايي شيرين و يا بيش از حد شور (غذاهاي پرنمک )دارد که نمي تواند آن ها را کنترل کند؟

مشکلات احتمالي :

ـ خشم سرکوب شده :اختلالات تغذيه اي بيشتر خشم و انزجاري را که فرد به دليل احساس عدم امنيت يا ناامني ، از ابراز آن ناتوان است ، مي پوشاند . چنين شخصي بي شباهت به يک بمب ساعتي ايست که منتظر انفجار است .
ـ اعتماد به نفس پايين :افرادي که مشکل غذايي دارند ، به دليل وقايع و حوادث دوران کودکي خود اغلب از اعتماد به نفس پاييني برخوردارند . شايان توجه است که مشکلات غذايي از آنجا که يک «چرخه ي معيوب » را سبب مي شوند ، مي توانند اعتماد به نفس ضعيف شخص را از آنچه هست ، به مراتب پايين تر بياورند .
ـ کنترل ديگران (رفتار کنترل گرانه ):اين احتمال وجود دارد که نامزد /همسرتان «معتاد به کنترل ديگران »باشد .چرا که « خوردن »چندان هم با «کنترل »و «قدرت »بي ارتباط نيست و به طوري که قبلاً نيز ديديم ، بالاخص
افرادي که از «آنورکسيا »و «بوليميا »دررنج هستند ، به طرزي اعتيادگونه شديداً «کنترل گر »هستند .
ـ سوء استفاده ي جنسي پنهان از دوران کودکي :همانگونه که قبلاً نيز ذکر کردم ، اين امکان وجود دارد که مشکلات تغذيه اي به اين دليل حادث شده باشند تا اين واقعيت را لاپوشاني کنند که در کودکي از شخص سوء استفاده ي جنسي مي شده است .
اعتياد يک يا هر دوي والدين به الکل ، مواد مخدر ، دارو و ...
1 ـ آيا يک يا هر دوي والدين نامزد /همسرتان زياده از حد مشروب مي خورده و يا مواد مخدر مصرف مي کرده اند ؟ آيا نامزد /همسرتان در کودکي ، والدين خود را در حال «مستي »و يا «نئشگي »ديده است ؟ آيا آن ها پس از مصرف يا در حالي که هنوز تحت تأثير آن مواد بوده اند ، با نامزد /همسرتان بدرفتاري و يا بددهني نيز مي کرده اند ؟ آيا هرگز اتفاق افتاده بود که آن ها مشروب خواري و يا مصرف مواد مخدر را ترک کنند و عاري از اعتياد باشند ؟
2 ـ آيا اعتياد والدين نامزد /همسرتان برايشان مشکلات اقتصادي ، خانوادگي و يا قانوني (تعريزي )در پي داشته است ؟
3 ـ آيا در قبال مسئله ي اعتياد والدين خود در «انکار »به سر مي برد ؟ آيا در کودکي نسبت به آن در «انکار »بوده است ؟
4 ـ آيا نامزد /همسرتان احساس مي کرده است که وظيفه دارد و مسئول است که از والدين و يا خانواده اش به دليل مسئله ي اعتياد آن ها مواظبت کند ؟
5 ـ آيا نامزد /همسرتان به واسطه ي عدم حضور والدين خود (خوابيدن ، سر درد و گيجي ناگهاني ناشي از مشروب خواري ، فراموش کاري و ... )که اين نيزخود به دليل اعتيادشان بوده ، احساس محروميت مي کرده است ؟

مشکلات احتمالي

ـ وابستگي و اتکاي بيش از حد به ديگران :بزرگترين مشکل و اختلالي که فرزندان والدين معتاد خواهند داشت اين است که بيش از حد به ديگران متکي خواهند بود .کتاب ها و مقالات بي شماري درباره ي اين محبت نگاشته شده است .اما فردي را که بيش از حد به ديگران وابسته است به زبان ساده مي توان چنين توصيف کرد :فرد «متکي و وابسته به ديگران »فردي است که به واسطه ي وقايع و حوادث تلخ و اسفباري که در کودکي او اتفاق افتاده اند ، آموخته است تا واقعيت وجودي ديگران را از واقعيت وجودي يا به عبارتي موجوديت خويش مهم تر ، برتر و ارجح تر بداند .اين امکان که نامزد / همسرتان مشکل وابستگي و اتکاء بيش از حد به ديگران داشته باشد وجود دارد ، چنانچه :
1 ـ به راحتي نمي تواند حد و مرز و حدود شما و يا ديگران را مشخص کند ( به راحتي نمي تواند «نه »بگويد و ... )
2 ـ به راحتي نمي تواند خواسته هاي خود را بفهمد و آن ها را مطالبه کنند و بيشتر در صدد برآورده کردن نيازها و احتياجات شماست تا نيازها و احتياجات خودش .
3 ـ به احساسات ، غرايز ، دريافت ها و ادراک هاي خود اعتماد چنداني ندارد و غالباً به نفع ديگران از موضع خود عقب نشيني مي کند و به راحتي تسليم مي شود .
4 ـ چشم دوخته است تا ديگران احساس «غيرخوب »را در او از بين ببرند و به او احساس «خوب »بدهند و در اين زمينه کاملاً به ديگران وابسته است و نمي داند چگونه احساس خوبي نسبت به خود داشته باشد .
ـ گرايش به اعتياد :فرزندان معتاد از آنجا که همواره شاهد آن بوده اند که چگونه پدر و مادرشان ، خود و احساسات خود را با توسل به مواد مخدر ، الکل ، غذا و ...بي حس و کرخت کرده اند ، لذا چگونگي «کنار نيامدن » و «نپذيرفتن »احساسات منفي خود را به خوبي آموخته اند .ممکن است نامزد /همسرتان
مستعد اين باشد که به راحتي معتاد شود تا خود را در مواجهه با احساسات و عواطف ناخوشايند بي حس و کرخت کند .
ـ مشکل در بيان افکار و احساسات و گفتگو درباره ي آن ها با ديگران :از آنجا که فرزندان معتاد ، هيچ گاه اين اجازه را نداشته اند تا افکار و احساسات خود را بيان کنند و درباره ي آن ها در خانه با ديگران گفتگو کنند ، در بزرگسالي با بيان افکار و احساسات خود و گفتگو درباره ي مشکلات ، مسئله خواهند داشت .
ـ بي اعتمادي به ديگران :چنانچه يک يا هر دوي والدين نامزد /همسرتان معتاد بودند، پس به احتمال قوي نامزد /همسرتان محيط ثابت و امني براي رشد خود نداشته است .بنابراين اين امکان وجود دارد که به راحتي بتواند به شما و عشق تان اعتماد کند و شما را از نظرعاطفي به درون خود راه بدهد .

تعصب مذهبي :

1 ـ آيا نامزد /همسرتان در خانواده اي بزرگ شده است که مملو از ارزش ها و باورهاي مذهبي سفت و سخت و متعصبانه بوده و در ضمن هيچگونه فضايي جهت زير سؤال بردن آن تعصب ها و ارزش هاي افراطي وجود نداشته است ؟
2 ـ آيا در کودکي به نامزد /همسرتان گفته شده بود که او «شوم »،« بد »و «گناهکار »است و چنانچه مطيع نباشد و از احکام و فرمان ها پيروي نکند ، به «جهنم »خواهد رفت ؟ آيا نامزد /همسرتان را در کودکي از خدا ترسانده اند ؟
3 ـ آيا والدين نامزد /همسرتان ادعا مي کرده اند که انسان هايي نيک و خداشناس هستند ، اما با وجود اين از نظر احساسي سرد ، بي عاطفه و بي محبت بوده و با ديگران بدرفتاري و بددهني مي کرده اند ؟
4 ـ آيا به نامزد /همسرتان چنين آموزش داده بودند که روابط جنسي « کثيف »و آلوده به گناه است ؟
5 ـ آيا بيان هرگونه افکار و احساسات «غير پرهيزکارانه »نظير خشم ، رنجش ويأس در خانواده نامزد /همسرتان ممنوع بوده است ؟

مشکلات احتمالي

ـ ناتواني جنسي و اشتغال ذهني مدام به روابط جنسي :چنانچه کودک در اول زندگي چنين نتيجه گيري کند که روابط جنسي شوم ، بد ،کثيف و آلوده به گناه است ، در بزرگسالي يا به دنبال روابط جنسي بد و کثيف خواهد بود و يا به طور کلي نسبت به هرگونه تماس جنسي شديداً بيزار خواهد بود .
ـ عدم توانايي بيان احساسات و عواطف :چنانچه نامزد /همسرتان در کودکي هرگز مجاز نبوده است هيچگونه احساسات «غير پرهيزکارانه اي » را تجربه کند و يا احساساتي از اين نوع را بروز دهد ، در بزرگسالي اساساً از تشخيص و درک زيباترين و والاترين احساسات انساني عاجز خواهد ماند ، چه برسد که بتواند آن ها را به زبان براند .
ـ اعتماد به نفس پايين :به کودک گفته شود «خدا او را دوست ندارد »و «او بچه ي بدي است »، در بزرگسالي نخواهد توانست به راحتي خود را همان طوري که هست ، بپذيرد و دوست داشته باشد .

چه چيزي طبيعي است و چه چيزي طبيعي نيست ؟

اميدوارم چيزهاي زيادي از اين ليست ها آموخته باشيد .مقصود و هدفم از در ميان گذاشتن اين الگوها با شما اين نيست که شما را آنچنان بترسانم که هرگز جرأت نکنيد با کسي که حتي يک نقطه ضعف دارد ، رابطه اي داشته باشيد .همگي ما کوله باري از احساسات و عواطف حل و فصل نشده اي را با خود همراه داريم .تنها هدف و منظورم اين است که شما را از اين حقيقت آگاه کنم که دانستن سوابق روحي و عاطفي نامزد /همسرتان و داشتن اطلاعاتي درباره ي سوابق روحي و عاطفي خودتان نيز تا چه حد اهميت دارد.به طوري که بدانيد چه چيزهايي در رابطه تان پيش رو داريد و اينکه بتوانيد توقعات واقع بينانه تري از روابط خود داشته باشيد .
پس اگر با کسي آشنا شديد که پدر و مادرش از هم جدا شده بودند ، درست نيست به او بگوييد :«متأسفم ، شما واجد ضعفي مهلک هستيد ، بنابراين نمي توانم با شما صحبت کنم »با اين همه ، از الزامات است که زندگي نامزد /همسرتان را با او بررسي کنيد و چنانچه پس از يک يا دو ماه متوجه شديد که مثلاً نامزد /همسرتان نمي تواند به راحتي احساسات خود را بيان کند و يا از اينکه به شما تعهد بدهد ، مشکل دارد ، بايد پيش از آنکه به طرز عميق تري درگير شويد ، دو چندان محتاط باشيد .

سه سؤالي را که قبلاً درباره ي آن صحبت کرديم ، هنوز به ياد داريد ؟

1 ـ ضربه ي روحي وارد شده به همسر آينده ام در کودکي ، تا چه حد شديد بوده است ؟
2 ـ آيا او به لطمات روحي وارد شده به خود و اينکه تا چه ميزان توانايي او را در ايفاي نقش مطلوب در رابطه اش با من از خود متأثر ساخته است نيز واقف است ؟
3 ـ آيا نامزد /همسرم به طور فعال بر روي خود ،کار مي کند تا اين لطمات روحي را التيام دهد (مطالعه ، روانکاوي ، سمينار و ...)؟
جان کلام اينکه چيزي به نام «فرد طبيعي »و يا «مشکلات طبيعي » وجود خارجي ندارند .هيچ يک از ما«طبيعي »نيستيم .همگي ما «منحصر به فرد »هستيم و درک يگانه بودن و منحصر به فرد بودن ما در تاريخچه و شرح حال آن ، کليد رهايي و آزادي روحي و عاطفي ماست .از بزرگترين دردهاي ما انسان ها است که مي توان بزرگترين و آموزنده ترين درسها را آموخت و با مقداري کار سخت ، شما و همسرتان خواهيد توانست کوله بار احساسات حل و فصل نشده ي خود را به درس هاي سازنده اي بدل کنيد که شما را در خلق بنيان و اساس رابطه اي سرشار از مهر و التيام گر ياري دهد .
نکته ي مهم :اگريکي از ويژگي ها و يا خصلت ها را در نامزد /همسر خود يافتيد ، لزوماً به اين معنا نيست که او ظرفيت و قابليت رابطه با شما را ندارد .بلکه يقيناً به اين معنا است که آن نقطه ضعف هاي شخصيتي ، مشکلاتي را در رابطه ي شما ايجاد خواهند کرد که مي تواند بقا و دوام آن را تهديد کند .
انسان ها اين قابليت و توانايي را دارند که تحولات شخصيتي عظيم و شگرفي را در خود سبب شوند و ضعف هاي ما تنها هنگامي مهلک هستند که از رو به رو شدن با آن ها سرباز زنيم و از چالش مهيجي که فرآيند التيام در اختيارمان قرار مي دهد ،رويگردان باشيم .

پی نوشت ها :

1-Anorexia :يک بيماري مهلک که در آن فرد بيمار (به خصوص دختران و زنان جوان)هر گونه تمايل نسبت به غذا و «بلع»را از دست مي دهد.م
2-Bulimia:يک بيماري که در آن فرد اشتهايي فوق العاده و غير قابل کنترل دارد.م

منبع:کتاب آيا تو آن گمشده ام هستي




نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط