مقطع زمينهسازي جنگ ايران و عراق (1)
نويسنده: مجيد مختاري
مراكز و مجامع تحقيقاتي داخل كشور فاقد چهارچوب و الگوئي براي بررسي جنگ هشت ساله هستند. البته شايد علت عمده اين ضعف به طبقهبندي اسناد جنگ مربوط باشد.
از سوي ديگر، تحليل و بررسي هر موضوعي كه جنبه تاريخي بيابد و اصليترين جنبه آن را سير زماني تشكيل دهد، بدون ارائه يك تقسيم بندي منظم زماني كه بتواند تمام فراز و نشيبهاي آن را در بر بگيرد، غير واقعي به نظر ميرسد؛ در هر صورت به اين دليل كه در جنگ ميان دو كشور يا دو طرف درگير، ملاك اصلي تحولات سياسي، نظامي و... ابتكار عمل يا پيروزي يك طرف است، تقسيمبندي ارائه شده بايد توانايي معين كردن اين جنبه را نيز دارا باشد. با اين مقدمه ميتوان جنگ ايران و عراق را به گونهاي تقسيمبندي نمود كه در آن ويژگيهاي زير مورد نظر باشد:
1. در بردارنده يا معرف تمام حوادث و رويدادهاي نظامي و سياسي جنگ باشد.
2. از نظر زماني قبل، هنگام و پس از جنگ را در بر گيرد.
3. چارچوب منطقي و واقعي از جنگ را د نظر خواننده ترسيم نمايد.
4. حوادث و رويدادها را در يك سير منطقي و منظم قرار دهد.
5. بيانگر پيروزي، شكست يا ابتكار عمل يكي از دو طرف درگير باشد.
6. با منطق، حوادث و رويدادهاي نظامي و سياسي زمان را برش دهد.
سلسله مباحثي كه منتشر خواهد شد، بررسي اجمالي مقاطع و مراحل جنگ ايران و عراق است كه در تدوين آن از منابع و نوشتههاي مركز مطالعات و تحقيقات جنگ استفاده شده است.
علاوه بر اين دو ديدگاه، در مجامع علمي و تحقيقاتي داخل كشور نيز تاكنون تقسيمبندي دقيق و جامعي كه بتواند در بردارنده تمامي رويدادهاي نظامي، سياسي، اقتصادي و حتي اجتماعي و فرهنگي باشد، ارائه نگرديده است. به همين دليل، مراكز و مجامع تحقيقاتي داخل كشور فاقد چهارچوب و الگوئي براي بررسي جنگ هشت ساله هستند. البته شايد علت عمده اين ضعف به طبقهبندي اسناد جنگ مربوط باشد. در اينجا قبل از ارائه چارچوب اصلي تقسيم مراحل جنگ هشت ساله به طرح برخي سؤالات اساسي درباره جنگ ميپردازيم تا بتوانيم كاربردي بودن مدل ارائه شده را مورد ارزيابي قرار دهيم. تحقيقاً هرگونه تقسيمبندي پيرامون جنگ ايران و عراق بايد تمامي جوانب سياسي، نظامي، اقتصادي و اجتماعي جنگ را در بر بگيرد و سؤالات اساسي در اين زمينهها را پاسخ دهد، سؤالاتي مانند دلائل آغاز جنگ، نقش قدرتهاي بزرگ در شروع جنگ، چه كسي جنگ را آغاز كرد، روند تحولات نظامي و سياسي به چه صورت بوده است، در هر مرحله از جنگ چه استراتژي و تاكتيكي ملاك عمل هر يك از طرفين درگير بوده است، چه عواملي باعث پايان جنگ شد و دهها سؤال ديگر كه پاسخ به آنها بدون ارائه يك الگو و مدل دقيق چندان آسان نخواهد بود.
در اينجا با توجه به مطالب بيان شده، ضمن تبيين مراحل و مقاطع جنگ ايران و عراق به تشريح و تحليل حوادث و رويدادهاي مقطع زمينهسازي پرداخته ميشود.
مقطع اول: زمينهسازي جنگ از پيروزي انقلاب اسلامي تا 31 شهريور 59
مقطع دوم: هجوم عراق و اشغال خاك ايران از 31 شهريور 59 تا 59.8.30
مقطع سوم: آزادسازي مناطق اشغالي توسط ايران از 59.8.30 تا فتح خرمشهر
مقطع چهارم: تعقيب و تنبيه متجاوز از عمليات رمضان تا عمليات بدر
مقطع پنجم: تحميل شرايط خودي به دشمن از طريق كسب يك پيروزي از عمليات والفجر 8 تا عمليات فتح حلبچه
مقطع ششم: ورود رسمي نظام بينالمللي در جنگ از تصويب قطعنامه 598 در سازمان ملل تا سقوط هواپيماي ايرباس
مقطع هفتم: ظهور عقبماندگيهاي اساسي خودي در جنگ از تهاجم عراق به فاو تا پذيرش قطعنامه 598 توسط خودي
مقطع هشتم: مقاومت رزمندگان و كسب پيروزيهاي سياسي از هجوم مجدد عراق به ايران تا پذيرش قرارداد 1975 توسط عراق
با اين مقدمه، به حوادث و وقايع قبل از 31 شهريور 59 اجمالاً اشاره ميشود: اين مرحله از جنگ كه زمينهسازي نام گرفته است، حوادث و رويدادهاي دوره پيروزي انقلاب اسلامي در 22 بهمن 1357 تا 31 شهريور 1359 را مورد تجزيه و تحليل قرار ميدهد. در صورتي كه روند تحولات داخل ايران و عراق، وضعيت كشورهاي منطقه و نظام بينالملل با عنوان كلي زمينهسازي جنگ دنبال شود، اهميت و نقش اين مقطع در آغاز جنگ ايران و عراق به خوبي روشن خواهد شد.
قبل از پيروزي رسمي انقلاب اسلامي در 22 بهمن 57 (1979) نخستين مرحله استقرار نظام جديد در 16 بهمن 57 با نخستوزيري مهندس بازرگان پايهگذاري شد. اين مرحله از استقرار نظام، كه ميتوان از آن به عنوان حاكميت ليبرالها ياد كرد، تا سقوط ابوالحسن بنيصدر در اول تير 1360 به طول انجاميد و با عزل وي از رياست جمهوري به پايان رسيد.
قبل از بازرگان، شاهپور بختيار از سوي شاه به عنوان نخستوزير تعيين شده بود. تنها تفاوت عمده بازرگان با بختيار در اين نكته بود كه بازرگان در دوره حاكميت نظام شاهنشاهي بارها پيشنهاد نخستوزيري را رد كرده بود و روحيهاي مذهبي داشت. بازرگان و همكاران وي كاملاً به برقراري روابط عادي ديپلماتيك با ايالات متحده تمايل داشتند و در مسائل داخلي، سياست ليبرال منشانهاي اتخاذ كرده، در تلاش براي جذب تمام گروهها و دستهجات بودند كه به صورت ماهوي با حكومت اسلامي و ديني مخالفت داشتند. همين مسائل باعث شد كه از همان ابتداي حاكميت ليبرالها، درگيريهاي داخلي بين نيروهاي انقلابي و ليبرالها كه از سوي گروههاي راست و چپ حمايت ميشدند، شدت يابد. از سوي ديگر، امام خميني (س) درصدد بودند هرچه سريعتر پايههاي نظام نوپاي اسلامي را به صورت قانوني تثبيت نمايند.
برگزاري رفراندم 12 فرودين 58 كه در آن شكل و فرم حكومت اسلامي معين شد و تشكيل مجلس خبرگان براي تصويب قانون اساسي و نيز تشكيل مجلس شوراي اسلامي، نمونههاي آشكاري از اين حركت امام به شمار ميآيند. اگر چه با حاكميت ليبرالها بر دستگاههاي اجرايي كشور، آمريكاييها روند تحولات داخلي ايران را تا حدودي مثبت ارزيابي ميكردند اما با اين حال با استفاده از اهرم فشار و ديپلماسي تلاش داشتند تا سياستهاي داخلي ايران را به مجاري مورد نظر خود هدايت كنند. به همين دليل آمريكا با دخالت در اغتشاشاتي كه در مناطق مستعد و بحرانخيزي مانند كردستان، گنبد، سيستان و بلوچستان، خوزستان و... ايجاد شده بود از يك سو نيروهاي انقلابي را در جنبههاي مختلف درگير ساخته و از سوي ديگر باعث تثبيت ليبرالها در مسند امور كشور ميشد. در اين موقعيت گروههاي سياسي نيز از فرصت استفاده كرده و با استفاده از جوي كه در اثر برخوردهاي مماشات جويانه ليبرالها در سطح كشور ايجاد شده بود به بهرهبرداري به نفع گروه خود پرداختند و با حضور در مراكز مختلف از جمله دانشگاهها تلاش داشتند تا به نوعي سررشته امور را به دست گيرند. وضعيت به وجود آمده دقيقاً در تناقض آشكار با موقعيت دلخواه پس از پيروزي انقلاب اسلامي بود. نيروهاي انقلابي و پيرو خط امام در نظر داشتند در جوي آرام و بدون فشارهاي رواني به تثبيت نظام جديد پرداخته، با مخالفان انقلاب قاطعانه برخورد نمايند. در حالي كه حاكميت ليبرالها عكس اين وضعيت را آورده بود. در چنين وضعيتي كه اغتشاش و ناآرامي در سراسر كشور حاكم بود، نيروهاي انقلابي مترصد فرصتي مناسب براي بازگرداندن خط انقلاب به مجراي اصلي آن بودند.
دانشجويان خط امام در يك اقدام شجاعانه و مبتكرانه لانه جاسوسي آمريكا را به اشغال خود درآوردند و با افشاي اسناد و مدارك اوليه پرده از مداخلات گسترده آمريكا در امور داخلي كشور برداشتند. دولت موقت نيز با توجه به ارتباط برخي سران آن با دولت آمريكا و مخالفت با اين حركت مجبور به استعفا شد. با اين اقدام انقلابي كه از سوي امام، انقلاب دوم نامگذاري شد ابتكار عمل مجدداً در اختيار نيروهاي انقلابي قرار گرفت و آمريكا در موضعي منفعلانه نسبت به انقلاب اسلامي قرار گرفت. آمريكا در اين موقعيت ضمن حفظ شرايط سياسي كه در اثر آن بتواند جاسوسان خود را از ايران آزاد سازد، فشارهاي نظامي و اقتصادي خود را در سطح طراحي و برنامهريزي و تا حدودي اجرا، افزايش داد. دولت كارتر در اين زمينه دستور قطع ارسال تجهيزات نظامي آمريكا به ايران و نيز توقف واردات آمريكا از ايران را صادر نمود. در همين تاريخ پروازهاي آمريكا به ايران لغو گرديد و صدور رواديد براي ايرانيان به حالت تعليق درآمد. در همين اثنا درگيري و ناآرامي در استان كردستان و برخي نقاط ديگر افزايش يافت و با فاصله چند روز از اقدامات قبلي تمام داراييهاي ايران در آمريكا و بانكهاي اين كشور مسدود شد. همچنان كه فشار آمريكا بر ايران به تدريج افزايش مييافت، شوروي ضمن جانبداري از ايران سعي كرد فشارهاي غرب به ايران را خنثي كند. بنيصدر در داخل كشور، كه به عنوان وزير خارجه ايران از سوي شوراي انقلاب تعيين شده بود، در پي فشارهاي آمريكا تلويحاً به برقراري رابطه با آمريكا اشاره كرد. ولي پس از محكوم نمودن شوراي امنيت توسط راديو و تلويزيون كه بدون هماهنگي با وي انجام شد، از مقام خود استعفا داد. در اين وضعيت موجب بمبگذاريها در استانهاي مرزي بويژه در خوزستان افزايش چشمگيري يافت. همراه با اين فشارها كارتر از شوراي امنيت درخواست تحريم اقتصادي ايران را كرد كه با مخالفت شوروي، قاطعنامه عليه ايران وتو گرديد. در اين فاصله، شوروي افغانستان را اشغال كرد كه به طور غيرمنتظرهاي با مخالفت ايران روبرو گرديد.
در تاريخ هشتم بهمن ماه 58 بنيصدر به عنوان رئيس جمهور ايران برگزيده شد و مجدداً خطر كنار رفتن نيروهاي انقلابي در داخل كشور شدت گرفت. همراه با افزايش موج نگراني در داخل، كشورهاي غربي از اين انتخاب احساس رضايت كردند.
ارتش جمهوري اسلامي كه با پيروزي انقلاب در 22 بهمن 57 به ملت پيوسته بود دچار تحولات متعددي گرديد. از طرفي به اين دليل كه ساختار و ماهيت آن متناسب با اولويتهاي سياسي و نظامي رژيم شاه و منافع آمريكا تعيين شده بود از كارآيي و پويايي لازم در برخورد با ناآراميهاي داخلي برخوردار نبود و از سوي ديگر به دليل نفوذ عناصر خائن و وابسته در آن، عناصر متعهد، توانايي انجام تعهدات خود را نداشتند. اگرچه امام سعي كرد با حفظ انسجام ارتش، فرصت لازم را در اختيار اين نيروها قرار دهد تا كنترل خود را بر سازمان ارتش توسعه دهند. اما برخوردهاي مشكوك از قبيل كاهش مدت خدمت سربازي و اعزام نيروهاي ارتش به محلهاي خدمتي مورد علاقه خود، عملاً كارآيي اندك ارتش را با مشكل روبرو كرد. دستگيري تعدادي از نظاميان پايگاه هوايي تبريز كه قصد تصرف اين پايگاه را داشتند، در كنار بازداشت فرمانده نيروي دريايي ارتش توسط دادستاني انقلاب، از جمله عواملي بو كه روحيه ارتش را به شدت تحت تأثير قرار داد. در چنين وضعيتي نيروهاي انقلابي و سپاه، عملاً ابتكار عمل را در برخورد با اغتشاشات نظامي در دست گرفته، در هر گوشه از كشور به رويارويي با اين جريانات مشغول شدند.
طرح استرداد سه جزيره ايراني به اعراب، در اين شرايط اغتشاشات و ناآراميهاي مناطق مرزي ايران توسط عراق تشديد شده و اين كشور فعاليتهاي ضدانقلابي خود را در استان خوزستان تمركز بخشيد.
در تاريخ 59.1.19 روابط ديپلماتيك بين ايران و آمريكا قطع شد و كشورهاي منطقه مساعدت بيشتري را براي همكاري نظامي با آمريكا اعلام داشتند. ارتش عراق آمادگي خود را براي حمله به ايران اعلام كرد در اين بين حمله نظامي آمريكاييها به ايران براي آزادسازي گروگانها با شكست روبرو شد و در يك اقدام مشكوك بقاياي بجا مانده از هواپيماها و هليكوپترهاي آمريكا به دستور بنيصدر بمبباران گرديد. با فاصله كمي از اين اقدام، كودتاي نوژه با هدف براندازي نظام در تيرماه 59 توسط نيروهاي اطلاعاتي سپاه خنثي گرديد و اقدامات نظامي و سياسي عراق بويژه در مناطق مرزي شدت بيشتري يافت. در مناقشات داخلي ايران بويژه در زمينه تلاش بنيصدر براي توسعه و گسترش قدرت خود، وي عملاً تلاش كرد تا پستهاي حساس سياسي كشور را انحصاراً در اختيار خود بگيرد و مانع دستيابي نيروهاي انقلابي به پستهاي كليدي كشور شود. وي همچنين براي منزوي ساختن سپاه و ايجاد محدوديت براي اين نهاد انقلابي تلاش كرد تا در ارتش نفوذ بيشتري كند و به تدريج از فعاليتهاي گسترده سپاه جلوگيري كند. انتظار دشمنان انقلاب اسلامي سرانجام با انتخاب شهيد رجايي به عنوان نخستوزير و رأي اعتماد به مجلس به كابينه وي به پايان رسيد و آنان با نااميدي از حاكميت كامل ليبرالها بر جريانات داخلي، در 31 شهريور ماه 59 موافقت خود را با آغاز جنگ اعلام كردند.
الف: دسترسي به بخشي از مناطق ساحلي ايران؛
ب: تسلط بر جزاير بوبيان و وربه و قسمتي از سواحل كويت.
دسترسي به يكي از اين دو منطقه ميتوانست راهگشاي مشكلات ژئوپلتيك عراق باشد.
علاوه بر اين، وحشت دائمي حاكميتهاي عراق از شيعيان موجود در كشور، همواره سبب ميشد تا دولتهاي اين كشور نسبت به شيعيان به عنوان يك تهديد بالقوه داخلي نگاه كنند و حركات آنها را پيوسته زير نظر داشته باشند. با وقوع انقلاب اسلامي در ايران و تمايلات آرمانخواهانه امام و تمايل شيعيان عراق به برقراري حكومت اسلامي، اين تهديد به شكلجديتري براي حاكمان بعثي عراق، كه مردم چندان رضايتي از آنان نداشتند، مطرح شد. رژيم عراق براي جلوگيري از رشد تمايلات اسلامگرايانه به سركوب شيعيان پرداخت و در يك اقدام وحشيانه آيتالله صدر، برجستهترين رهبر شيعيان عراق، را به قتل رساند. با افزايش فشار شيعيان در داخل عراق، حملات سياسي و رواني اين كشور عليه انقلاب اسلامي و امام شدت گرفت. اين حركت عراق از سوي كشورهاي مرتجع منطقه مورد تأييد قرار گرفت و رهبران وابسته عرب، صدام را به عنوان ناجي كشورهاي عربي از خطر بنيادگرايي اسلامي مورد پذيرش و شناسايي قرار دادند.
اگر به دو عامل خلا قدرت در منطقه و وحشت عراق از صدور انقلاب اسلامي، تواناييهاي ارتش عراق را كه در موقعيت نسبتاً مطلوبي به لحاظ تجهيزات، سازمان و نيروي انساني قرار داشت، بيفزاييم، آنگاه زمينهها و شرايط تجاوز عراق به ايران مشخصتر ميگردد. از سوي ديگر بررسي شخصيت فردي صدام كه از وي فردي پرقدرت، خشن و توانا در اداره كنترل كشور ساخته است به سهولت، درك چرايي حمله عراق به ايران پي خواهيم برد. وي براي چنين اقدام گستردهاي سه انگيزه و هدف اصلي قائل بود:
الف: تلاش براي كسب رهبري جهان عرب
ب: پر كردن خلا قدرت ناشي از سقوط شاه
ج: جبران تحقير ناشي از انعقاد قرارداد 1975
به اين ترتيب تمام زمينههاي مناسب براي هجوم عراق در حال آماده شدن بود. رژيم عراق از همان روزهاي اول پيروزي با تحريك مردم در مناطق مرزي و پشتيباني تسليحاتي از گروهكهاي ضدانقلاب در اين نقاط، دست به اقدامات خرابكارانه ميزد. تشكيل گروهك خلق عرب در استان خوزستان و تشديد تجزيه طلبي در اين نقطه از كشور، بهانه مناسبي براي شروع درگيري عملي با ايران بود. با گذشت زمان تحركات سياسي - نظامي عراق در نقاط مرزي شدت بيشتري ميگرفت و گروههاي وابسته به اين كشور با ايجاد درگيري با نيروهاي انقلاب و بمبگذاري در تأسيسات نفتي، دشمني خود را با انقلاب اسلامي نمايانتر ميساختند. با اين اقدامات، تشنج در روابط ايران و عراق و احتمال وقوع درگيري نظامي بالا گرفت. راديو بغداد در تاريخ 58.4.4 اعلام كرد كه ايران چهدر گذشته و چه در حال بزرگترين خطري است كه عربيت خليج (فارس) و استقلال سياسي و اقتصادي آن را تهديد ميكند. راديو بيبيسي بلافاصله پس از دو روز از اين تاريخ اعلام نمود كه احتمال ادعاي عراق بر حاكميت خوزستان وجود دارد. بدين ترتيب رژيم عراق در كنار افزايش درگيريهاي خود با ايران، شروع به برقراري روابط نزديك با كشورهاي غربي نمود تا از اين طريق از حمايتهاي مادي و سياسي اين كشورها برخوردار شود. مروري اجمالي به عنوان خبرهاي منتشر شده در آستانه جنگ به خوبي اين سياست عراق را روشن ميسازد:
*58.4.10 يك عضو حزب بعث عراق گفت سياست تجاوزكارانه ايران معرف يك معارضه جدي عليه احساسات ملتهاي عرب است. ملتهاي عرب در برابر تهديدهاي ايران ساكت نخواهند نشست.
*58.5.11 انبوهي سلاح از عراق وارد خوزستان شد.
*58.4.13 صدام مدعي شد حكام ايران براي اثبات صداقت سياسي خود در برابر فلسطين بايد سرزمين غضب شده سه جزيره را به صاحبان آن برگردانند.
*58.4.15 توسعه روابط عراق و انگليس در ديدار وزيران خارجه طرفين.
*58.4.16 توسط روابط عراق و آلمان با ديدار وزير خارجه آلمان از عراق.
*58.4.20 مذاكرات مهم ريمون بار نخست وزير فرانسه به سران عراق.
*58.4.24 درگيري در خرمشهر و پرتاب نارنجك به داخل مسجد جامع توسط خلق عرب.
*58.4.26 حسن البكر از كار كنارهگيري، و صدام به جاي خود منصوب كرد.
*58.5.7 در پي اختلافات عربستان با سوريه صدام از اتحاد با سوريه صرفنظر كرد و خواستار اتحاد با عربستان شد.
*58.6.12 فرار عزالدين حسيني و قاسملو به عراق.
*58.7.19 انتخاب صدام به عنوان دبيركلي حزب بعث عراق.
*58.8.15 قراردادهاي متعدد تسليحاتي عراق با كشورهاي غربي انتقاد شديد عراق از اشغال لانه جاسوسي آمريكا توسط ايران.
*58.9.26 ادعاي عراق مبني بر حاكميت بر اروند رود از سوي طارق عزيز.
*58.9.28 افزايش موج بمبگذاريها و انفجارات در راهآهن، صنعت نفت و مناطق نظامي در استان خوزستان.
*58.10.23 عراق آخرين كشوري كه پس از اشغال افعانستان توسط شوروي، به آمريكا پيشنهاد تسهيلات براي احداث پايگاه نظامي داد.
*58.12.12 افزايش موج انفجارات و خرابكاريها در استان خوزستان.
*58.1.18 درخواست عراق از ايران مبني بر خروج سريع نيروهايش از جزاير سهگانه.
*59.1.20 صدام گفت عراق آماده و مجهز است تا براي دفاع از حاكميت و افتخار خود به جنگ دست بزند.
*59.1.21 ملك حسين پادشاه اردن: عراق ستون فقرات عرب را تشكيل ميدهد.
*59.1.23 سفر شاپور بختيار به عراق و سخنراني در يك سمينار براي سران رژيم.
*59.1.23 ملاقات اويسي، اظهاري و سردار جاف در حوالي مرز ايران و عراق.
*59.1.24 به شهادت رساندن آيتالله صدر توسط رژيم عراق.
*59.1.28 عراق مسئوليتهاي ناشي از انفجار لولههاي نفتي در ايران را ميپذيرد.
*59.1.30 مهلت 24 ساعته عراق به ديپلماتهاي ايراني در بغداد براي ترك عراق.
*59.1.31 برژينسكي: در صورت گسترش درگيريها بين ايران و عراق احتمال مداخله آمريكا وجود دارد.
*59.2.9 سفر ده روزه سعدون حمادي به آمريكا.
*59.2.9 ديدار برژينسكي و صدام حسين در اردن.
*59.2.13 اشغال سفارت ايران در ايران توسط عوامل عراقي.
*59.4.29 صدام: اكنون ما نيروي نظامي كافي براي بازپسگيري سه جزيره عربي را فراهم كردهايم.
*59.5.13 موافقت آمريكا براي فروش موتورهاي جت براي كشتيهاي جنگي عراق.
*59.5.13 نقل و انتقالات وسيع و تمركز ارتش عراق از مرز سومار تا باويسي و ازگله.
*59.5.14 ديدار صدام از عربستان.
*59.6.7 كيسينجر: جنگ حداكثر ظرف ده روز با پيروزي عراق پايان خواهد يافت.
*59.6.7 مسئله سقوط نظام در ايران طي چند ماه آينده تحقق مييابد.
*59.6.16* اطلاعيه ارتش عراق: ارتش ظفرمند ما به ارتفاعات زينالقوس دست يافت.
*59.6.19 نيروهاي عراقي منطقه سيف سعد را آزاد ساختند.
*59.6.20 صدام: تصميم گرفتهايم كه سرزمينهاي غصب شده توسط ايران را پس بگيريم.
*59.6.26 يادداشت وزارت امور خارجه عراق به كاردار ايران در بغداد: دولت جمهوري عراق تصميم گرفته است كه موافقتنامه الجزاير را كانلم يكن اعلام كند.
*59.6.31 حمله سراسري عراق به ايران.
مروري گذرا به اخبار و رويدادهاي قبل از آغاز جنگ، نمايانگر تلاقي هدفها و سياستهاي آمريكا و عراق است.
صدام به خوبي از فرصتها و امكانات موجود در سطح منطقه و بينالمللي بهرهبرداري كرده، تجاوز خود را به ايران آغاز ميكند.
ادامه دارد .....
/خ
مقدمه
از سوي ديگر، تحليل و بررسي هر موضوعي كه جنبه تاريخي بيابد و اصليترين جنبه آن را سير زماني تشكيل دهد، بدون ارائه يك تقسيم بندي منظم زماني كه بتواند تمام فراز و نشيبهاي آن را در بر بگيرد، غير واقعي به نظر ميرسد؛ در هر صورت به اين دليل كه در جنگ ميان دو كشور يا دو طرف درگير، ملاك اصلي تحولات سياسي، نظامي و... ابتكار عمل يا پيروزي يك طرف است، تقسيمبندي ارائه شده بايد توانايي معين كردن اين جنبه را نيز دارا باشد. با اين مقدمه ميتوان جنگ ايران و عراق را به گونهاي تقسيمبندي نمود كه در آن ويژگيهاي زير مورد نظر باشد:
1. در بردارنده يا معرف تمام حوادث و رويدادهاي نظامي و سياسي جنگ باشد.
2. از نظر زماني قبل، هنگام و پس از جنگ را در بر گيرد.
3. چارچوب منطقي و واقعي از جنگ را د نظر خواننده ترسيم نمايد.
4. حوادث و رويدادها را در يك سير منطقي و منظم قرار دهد.
5. بيانگر پيروزي، شكست يا ابتكار عمل يكي از دو طرف درگير باشد.
6. با منطق، حوادث و رويدادهاي نظامي و سياسي زمان را برش دهد.
سلسله مباحثي كه منتشر خواهد شد، بررسي اجمالي مقاطع و مراحل جنگ ايران و عراق است كه در تدوين آن از منابع و نوشتههاي مركز مطالعات و تحقيقات جنگ استفاده شده است.
ضرورت تقسيمبندي جنگ به مراحل و مقاطع مختلف
علاوه بر اين دو ديدگاه، در مجامع علمي و تحقيقاتي داخل كشور نيز تاكنون تقسيمبندي دقيق و جامعي كه بتواند در بردارنده تمامي رويدادهاي نظامي، سياسي، اقتصادي و حتي اجتماعي و فرهنگي باشد، ارائه نگرديده است. به همين دليل، مراكز و مجامع تحقيقاتي داخل كشور فاقد چهارچوب و الگوئي براي بررسي جنگ هشت ساله هستند. البته شايد علت عمده اين ضعف به طبقهبندي اسناد جنگ مربوط باشد. در اينجا قبل از ارائه چارچوب اصلي تقسيم مراحل جنگ هشت ساله به طرح برخي سؤالات اساسي درباره جنگ ميپردازيم تا بتوانيم كاربردي بودن مدل ارائه شده را مورد ارزيابي قرار دهيم. تحقيقاً هرگونه تقسيمبندي پيرامون جنگ ايران و عراق بايد تمامي جوانب سياسي، نظامي، اقتصادي و اجتماعي جنگ را در بر بگيرد و سؤالات اساسي در اين زمينهها را پاسخ دهد، سؤالاتي مانند دلائل آغاز جنگ، نقش قدرتهاي بزرگ در شروع جنگ، چه كسي جنگ را آغاز كرد، روند تحولات نظامي و سياسي به چه صورت بوده است، در هر مرحله از جنگ چه استراتژي و تاكتيكي ملاك عمل هر يك از طرفين درگير بوده است، چه عواملي باعث پايان جنگ شد و دهها سؤال ديگر كه پاسخ به آنها بدون ارائه يك الگو و مدل دقيق چندان آسان نخواهد بود.
در اينجا با توجه به مطالب بيان شده، ضمن تبيين مراحل و مقاطع جنگ ايران و عراق به تشريح و تحليل حوادث و رويدادهاي مقطع زمينهسازي پرداخته ميشود.
مقطع اول: زمينهسازي جنگ از پيروزي انقلاب اسلامي تا 31 شهريور 59
مقطع دوم: هجوم عراق و اشغال خاك ايران از 31 شهريور 59 تا 59.8.30
مقطع سوم: آزادسازي مناطق اشغالي توسط ايران از 59.8.30 تا فتح خرمشهر
مقطع چهارم: تعقيب و تنبيه متجاوز از عمليات رمضان تا عمليات بدر
مقطع پنجم: تحميل شرايط خودي به دشمن از طريق كسب يك پيروزي از عمليات والفجر 8 تا عمليات فتح حلبچه
مقطع ششم: ورود رسمي نظام بينالمللي در جنگ از تصويب قطعنامه 598 در سازمان ملل تا سقوط هواپيماي ايرباس
مقطع هفتم: ظهور عقبماندگيهاي اساسي خودي در جنگ از تهاجم عراق به فاو تا پذيرش قطعنامه 598 توسط خودي
مقطع هشتم: مقاومت رزمندگان و كسب پيروزيهاي سياسي از هجوم مجدد عراق به ايران تا پذيرش قرارداد 1975 توسط عراق
زمينهسازي جنگ
با اين مقدمه، به حوادث و وقايع قبل از 31 شهريور 59 اجمالاً اشاره ميشود: اين مرحله از جنگ كه زمينهسازي نام گرفته است، حوادث و رويدادهاي دوره پيروزي انقلاب اسلامي در 22 بهمن 1357 تا 31 شهريور 1359 را مورد تجزيه و تحليل قرار ميدهد. در صورتي كه روند تحولات داخل ايران و عراق، وضعيت كشورهاي منطقه و نظام بينالملل با عنوان كلي زمينهسازي جنگ دنبال شود، اهميت و نقش اين مقطع در آغاز جنگ ايران و عراق به خوبي روشن خواهد شد.
قبل از پيروزي رسمي انقلاب اسلامي در 22 بهمن 57 (1979) نخستين مرحله استقرار نظام جديد در 16 بهمن 57 با نخستوزيري مهندس بازرگان پايهگذاري شد. اين مرحله از استقرار نظام، كه ميتوان از آن به عنوان حاكميت ليبرالها ياد كرد، تا سقوط ابوالحسن بنيصدر در اول تير 1360 به طول انجاميد و با عزل وي از رياست جمهوري به پايان رسيد.
قبل از بازرگان، شاهپور بختيار از سوي شاه به عنوان نخستوزير تعيين شده بود. تنها تفاوت عمده بازرگان با بختيار در اين نكته بود كه بازرگان در دوره حاكميت نظام شاهنشاهي بارها پيشنهاد نخستوزيري را رد كرده بود و روحيهاي مذهبي داشت. بازرگان و همكاران وي كاملاً به برقراري روابط عادي ديپلماتيك با ايالات متحده تمايل داشتند و در مسائل داخلي، سياست ليبرال منشانهاي اتخاذ كرده، در تلاش براي جذب تمام گروهها و دستهجات بودند كه به صورت ماهوي با حكومت اسلامي و ديني مخالفت داشتند. همين مسائل باعث شد كه از همان ابتداي حاكميت ليبرالها، درگيريهاي داخلي بين نيروهاي انقلابي و ليبرالها كه از سوي گروههاي راست و چپ حمايت ميشدند، شدت يابد. از سوي ديگر، امام خميني (س) درصدد بودند هرچه سريعتر پايههاي نظام نوپاي اسلامي را به صورت قانوني تثبيت نمايند.
برگزاري رفراندم 12 فرودين 58 كه در آن شكل و فرم حكومت اسلامي معين شد و تشكيل مجلس خبرگان براي تصويب قانون اساسي و نيز تشكيل مجلس شوراي اسلامي، نمونههاي آشكاري از اين حركت امام به شمار ميآيند. اگر چه با حاكميت ليبرالها بر دستگاههاي اجرايي كشور، آمريكاييها روند تحولات داخلي ايران را تا حدودي مثبت ارزيابي ميكردند اما با اين حال با استفاده از اهرم فشار و ديپلماسي تلاش داشتند تا سياستهاي داخلي ايران را به مجاري مورد نظر خود هدايت كنند. به همين دليل آمريكا با دخالت در اغتشاشاتي كه در مناطق مستعد و بحرانخيزي مانند كردستان، گنبد، سيستان و بلوچستان، خوزستان و... ايجاد شده بود از يك سو نيروهاي انقلابي را در جنبههاي مختلف درگير ساخته و از سوي ديگر باعث تثبيت ليبرالها در مسند امور كشور ميشد. در اين موقعيت گروههاي سياسي نيز از فرصت استفاده كرده و با استفاده از جوي كه در اثر برخوردهاي مماشات جويانه ليبرالها در سطح كشور ايجاد شده بود به بهرهبرداري به نفع گروه خود پرداختند و با حضور در مراكز مختلف از جمله دانشگاهها تلاش داشتند تا به نوعي سررشته امور را به دست گيرند. وضعيت به وجود آمده دقيقاً در تناقض آشكار با موقعيت دلخواه پس از پيروزي انقلاب اسلامي بود. نيروهاي انقلابي و پيرو خط امام در نظر داشتند در جوي آرام و بدون فشارهاي رواني به تثبيت نظام جديد پرداخته، با مخالفان انقلاب قاطعانه برخورد نمايند. در حالي كه حاكميت ليبرالها عكس اين وضعيت را آورده بود. در چنين وضعيتي كه اغتشاش و ناآرامي در سراسر كشور حاكم بود، نيروهاي انقلابي مترصد فرصتي مناسب براي بازگرداندن خط انقلاب به مجراي اصلي آن بودند.
دانشجويان خط امام در يك اقدام شجاعانه و مبتكرانه لانه جاسوسي آمريكا را به اشغال خود درآوردند و با افشاي اسناد و مدارك اوليه پرده از مداخلات گسترده آمريكا در امور داخلي كشور برداشتند. دولت موقت نيز با توجه به ارتباط برخي سران آن با دولت آمريكا و مخالفت با اين حركت مجبور به استعفا شد. با اين اقدام انقلابي كه از سوي امام، انقلاب دوم نامگذاري شد ابتكار عمل مجدداً در اختيار نيروهاي انقلابي قرار گرفت و آمريكا در موضعي منفعلانه نسبت به انقلاب اسلامي قرار گرفت. آمريكا در اين موقعيت ضمن حفظ شرايط سياسي كه در اثر آن بتواند جاسوسان خود را از ايران آزاد سازد، فشارهاي نظامي و اقتصادي خود را در سطح طراحي و برنامهريزي و تا حدودي اجرا، افزايش داد. دولت كارتر در اين زمينه دستور قطع ارسال تجهيزات نظامي آمريكا به ايران و نيز توقف واردات آمريكا از ايران را صادر نمود. در همين تاريخ پروازهاي آمريكا به ايران لغو گرديد و صدور رواديد براي ايرانيان به حالت تعليق درآمد. در همين اثنا درگيري و ناآرامي در استان كردستان و برخي نقاط ديگر افزايش يافت و با فاصله چند روز از اقدامات قبلي تمام داراييهاي ايران در آمريكا و بانكهاي اين كشور مسدود شد. همچنان كه فشار آمريكا بر ايران به تدريج افزايش مييافت، شوروي ضمن جانبداري از ايران سعي كرد فشارهاي غرب به ايران را خنثي كند. بنيصدر در داخل كشور، كه به عنوان وزير خارجه ايران از سوي شوراي انقلاب تعيين شده بود، در پي فشارهاي آمريكا تلويحاً به برقراري رابطه با آمريكا اشاره كرد. ولي پس از محكوم نمودن شوراي امنيت توسط راديو و تلويزيون كه بدون هماهنگي با وي انجام شد، از مقام خود استعفا داد. در اين وضعيت موجب بمبگذاريها در استانهاي مرزي بويژه در خوزستان افزايش چشمگيري يافت. همراه با اين فشارها كارتر از شوراي امنيت درخواست تحريم اقتصادي ايران را كرد كه با مخالفت شوروي، قاطعنامه عليه ايران وتو گرديد. در اين فاصله، شوروي افغانستان را اشغال كرد كه به طور غيرمنتظرهاي با مخالفت ايران روبرو گرديد.
در تاريخ هشتم بهمن ماه 58 بنيصدر به عنوان رئيس جمهور ايران برگزيده شد و مجدداً خطر كنار رفتن نيروهاي انقلابي در داخل كشور شدت گرفت. همراه با افزايش موج نگراني در داخل، كشورهاي غربي از اين انتخاب احساس رضايت كردند.
ارتش جمهوري اسلامي كه با پيروزي انقلاب در 22 بهمن 57 به ملت پيوسته بود دچار تحولات متعددي گرديد. از طرفي به اين دليل كه ساختار و ماهيت آن متناسب با اولويتهاي سياسي و نظامي رژيم شاه و منافع آمريكا تعيين شده بود از كارآيي و پويايي لازم در برخورد با ناآراميهاي داخلي برخوردار نبود و از سوي ديگر به دليل نفوذ عناصر خائن و وابسته در آن، عناصر متعهد، توانايي انجام تعهدات خود را نداشتند. اگرچه امام سعي كرد با حفظ انسجام ارتش، فرصت لازم را در اختيار اين نيروها قرار دهد تا كنترل خود را بر سازمان ارتش توسعه دهند. اما برخوردهاي مشكوك از قبيل كاهش مدت خدمت سربازي و اعزام نيروهاي ارتش به محلهاي خدمتي مورد علاقه خود، عملاً كارآيي اندك ارتش را با مشكل روبرو كرد. دستگيري تعدادي از نظاميان پايگاه هوايي تبريز كه قصد تصرف اين پايگاه را داشتند، در كنار بازداشت فرمانده نيروي دريايي ارتش توسط دادستاني انقلاب، از جمله عواملي بو كه روحيه ارتش را به شدت تحت تأثير قرار داد. در چنين وضعيتي نيروهاي انقلابي و سپاه، عملاً ابتكار عمل را در برخورد با اغتشاشات نظامي در دست گرفته، در هر گوشه از كشور به رويارويي با اين جريانات مشغول شدند.
طرح استرداد سه جزيره ايراني به اعراب، در اين شرايط اغتشاشات و ناآراميهاي مناطق مرزي ايران توسط عراق تشديد شده و اين كشور فعاليتهاي ضدانقلابي خود را در استان خوزستان تمركز بخشيد.
در تاريخ 59.1.19 روابط ديپلماتيك بين ايران و آمريكا قطع شد و كشورهاي منطقه مساعدت بيشتري را براي همكاري نظامي با آمريكا اعلام داشتند. ارتش عراق آمادگي خود را براي حمله به ايران اعلام كرد در اين بين حمله نظامي آمريكاييها به ايران براي آزادسازي گروگانها با شكست روبرو شد و در يك اقدام مشكوك بقاياي بجا مانده از هواپيماها و هليكوپترهاي آمريكا به دستور بنيصدر بمبباران گرديد. با فاصله كمي از اين اقدام، كودتاي نوژه با هدف براندازي نظام در تيرماه 59 توسط نيروهاي اطلاعاتي سپاه خنثي گرديد و اقدامات نظامي و سياسي عراق بويژه در مناطق مرزي شدت بيشتري يافت. در مناقشات داخلي ايران بويژه در زمينه تلاش بنيصدر براي توسعه و گسترش قدرت خود، وي عملاً تلاش كرد تا پستهاي حساس سياسي كشور را انحصاراً در اختيار خود بگيرد و مانع دستيابي نيروهاي انقلابي به پستهاي كليدي كشور شود. وي همچنين براي منزوي ساختن سپاه و ايجاد محدوديت براي اين نهاد انقلابي تلاش كرد تا در ارتش نفوذ بيشتري كند و به تدريج از فعاليتهاي گسترده سپاه جلوگيري كند. انتظار دشمنان انقلاب اسلامي سرانجام با انتخاب شهيد رجايي به عنوان نخستوزير و رأي اعتماد به مجلس به كابينه وي به پايان رسيد و آنان با نااميدي از حاكميت كامل ليبرالها بر جريانات داخلي، در 31 شهريور ماه 59 موافقت خود را با آغاز جنگ اعلام كردند.
وضعيت عراق
الف: دسترسي به بخشي از مناطق ساحلي ايران؛
ب: تسلط بر جزاير بوبيان و وربه و قسمتي از سواحل كويت.
دسترسي به يكي از اين دو منطقه ميتوانست راهگشاي مشكلات ژئوپلتيك عراق باشد.
علاوه بر اين، وحشت دائمي حاكميتهاي عراق از شيعيان موجود در كشور، همواره سبب ميشد تا دولتهاي اين كشور نسبت به شيعيان به عنوان يك تهديد بالقوه داخلي نگاه كنند و حركات آنها را پيوسته زير نظر داشته باشند. با وقوع انقلاب اسلامي در ايران و تمايلات آرمانخواهانه امام و تمايل شيعيان عراق به برقراري حكومت اسلامي، اين تهديد به شكلجديتري براي حاكمان بعثي عراق، كه مردم چندان رضايتي از آنان نداشتند، مطرح شد. رژيم عراق براي جلوگيري از رشد تمايلات اسلامگرايانه به سركوب شيعيان پرداخت و در يك اقدام وحشيانه آيتالله صدر، برجستهترين رهبر شيعيان عراق، را به قتل رساند. با افزايش فشار شيعيان در داخل عراق، حملات سياسي و رواني اين كشور عليه انقلاب اسلامي و امام شدت گرفت. اين حركت عراق از سوي كشورهاي مرتجع منطقه مورد تأييد قرار گرفت و رهبران وابسته عرب، صدام را به عنوان ناجي كشورهاي عربي از خطر بنيادگرايي اسلامي مورد پذيرش و شناسايي قرار دادند.
اگر به دو عامل خلا قدرت در منطقه و وحشت عراق از صدور انقلاب اسلامي، تواناييهاي ارتش عراق را كه در موقعيت نسبتاً مطلوبي به لحاظ تجهيزات، سازمان و نيروي انساني قرار داشت، بيفزاييم، آنگاه زمينهها و شرايط تجاوز عراق به ايران مشخصتر ميگردد. از سوي ديگر بررسي شخصيت فردي صدام كه از وي فردي پرقدرت، خشن و توانا در اداره كنترل كشور ساخته است به سهولت، درك چرايي حمله عراق به ايران پي خواهيم برد. وي براي چنين اقدام گستردهاي سه انگيزه و هدف اصلي قائل بود:
الف: تلاش براي كسب رهبري جهان عرب
ب: پر كردن خلا قدرت ناشي از سقوط شاه
ج: جبران تحقير ناشي از انعقاد قرارداد 1975
به اين ترتيب تمام زمينههاي مناسب براي هجوم عراق در حال آماده شدن بود. رژيم عراق از همان روزهاي اول پيروزي با تحريك مردم در مناطق مرزي و پشتيباني تسليحاتي از گروهكهاي ضدانقلاب در اين نقاط، دست به اقدامات خرابكارانه ميزد. تشكيل گروهك خلق عرب در استان خوزستان و تشديد تجزيه طلبي در اين نقطه از كشور، بهانه مناسبي براي شروع درگيري عملي با ايران بود. با گذشت زمان تحركات سياسي - نظامي عراق در نقاط مرزي شدت بيشتري ميگرفت و گروههاي وابسته به اين كشور با ايجاد درگيري با نيروهاي انقلاب و بمبگذاري در تأسيسات نفتي، دشمني خود را با انقلاب اسلامي نمايانتر ميساختند. با اين اقدامات، تشنج در روابط ايران و عراق و احتمال وقوع درگيري نظامي بالا گرفت. راديو بغداد در تاريخ 58.4.4 اعلام كرد كه ايران چهدر گذشته و چه در حال بزرگترين خطري است كه عربيت خليج (فارس) و استقلال سياسي و اقتصادي آن را تهديد ميكند. راديو بيبيسي بلافاصله پس از دو روز از اين تاريخ اعلام نمود كه احتمال ادعاي عراق بر حاكميت خوزستان وجود دارد. بدين ترتيب رژيم عراق در كنار افزايش درگيريهاي خود با ايران، شروع به برقراري روابط نزديك با كشورهاي غربي نمود تا از اين طريق از حمايتهاي مادي و سياسي اين كشورها برخوردار شود. مروري اجمالي به عنوان خبرهاي منتشر شده در آستانه جنگ به خوبي اين سياست عراق را روشن ميسازد:
*58.4.10 يك عضو حزب بعث عراق گفت سياست تجاوزكارانه ايران معرف يك معارضه جدي عليه احساسات ملتهاي عرب است. ملتهاي عرب در برابر تهديدهاي ايران ساكت نخواهند نشست.
*58.5.11 انبوهي سلاح از عراق وارد خوزستان شد.
*58.4.13 صدام مدعي شد حكام ايران براي اثبات صداقت سياسي خود در برابر فلسطين بايد سرزمين غضب شده سه جزيره را به صاحبان آن برگردانند.
*58.4.15 توسعه روابط عراق و انگليس در ديدار وزيران خارجه طرفين.
*58.4.16 توسط روابط عراق و آلمان با ديدار وزير خارجه آلمان از عراق.
*58.4.20 مذاكرات مهم ريمون بار نخست وزير فرانسه به سران عراق.
*58.4.24 درگيري در خرمشهر و پرتاب نارنجك به داخل مسجد جامع توسط خلق عرب.
*58.4.26 حسن البكر از كار كنارهگيري، و صدام به جاي خود منصوب كرد.
*58.5.7 در پي اختلافات عربستان با سوريه صدام از اتحاد با سوريه صرفنظر كرد و خواستار اتحاد با عربستان شد.
*58.6.12 فرار عزالدين حسيني و قاسملو به عراق.
*58.7.19 انتخاب صدام به عنوان دبيركلي حزب بعث عراق.
*58.8.15 قراردادهاي متعدد تسليحاتي عراق با كشورهاي غربي انتقاد شديد عراق از اشغال لانه جاسوسي آمريكا توسط ايران.
*58.9.26 ادعاي عراق مبني بر حاكميت بر اروند رود از سوي طارق عزيز.
*58.9.28 افزايش موج بمبگذاريها و انفجارات در راهآهن، صنعت نفت و مناطق نظامي در استان خوزستان.
*58.10.23 عراق آخرين كشوري كه پس از اشغال افعانستان توسط شوروي، به آمريكا پيشنهاد تسهيلات براي احداث پايگاه نظامي داد.
*58.12.12 افزايش موج انفجارات و خرابكاريها در استان خوزستان.
*58.1.18 درخواست عراق از ايران مبني بر خروج سريع نيروهايش از جزاير سهگانه.
*59.1.20 صدام گفت عراق آماده و مجهز است تا براي دفاع از حاكميت و افتخار خود به جنگ دست بزند.
*59.1.21 ملك حسين پادشاه اردن: عراق ستون فقرات عرب را تشكيل ميدهد.
*59.1.23 سفر شاپور بختيار به عراق و سخنراني در يك سمينار براي سران رژيم.
*59.1.23 ملاقات اويسي، اظهاري و سردار جاف در حوالي مرز ايران و عراق.
*59.1.24 به شهادت رساندن آيتالله صدر توسط رژيم عراق.
*59.1.28 عراق مسئوليتهاي ناشي از انفجار لولههاي نفتي در ايران را ميپذيرد.
*59.1.30 مهلت 24 ساعته عراق به ديپلماتهاي ايراني در بغداد براي ترك عراق.
*59.1.31 برژينسكي: در صورت گسترش درگيريها بين ايران و عراق احتمال مداخله آمريكا وجود دارد.
*59.2.9 سفر ده روزه سعدون حمادي به آمريكا.
*59.2.9 ديدار برژينسكي و صدام حسين در اردن.
*59.2.13 اشغال سفارت ايران در ايران توسط عوامل عراقي.
*59.4.29 صدام: اكنون ما نيروي نظامي كافي براي بازپسگيري سه جزيره عربي را فراهم كردهايم.
*59.5.13 موافقت آمريكا براي فروش موتورهاي جت براي كشتيهاي جنگي عراق.
*59.5.13 نقل و انتقالات وسيع و تمركز ارتش عراق از مرز سومار تا باويسي و ازگله.
*59.5.14 ديدار صدام از عربستان.
*59.6.7 كيسينجر: جنگ حداكثر ظرف ده روز با پيروزي عراق پايان خواهد يافت.
*59.6.7 مسئله سقوط نظام در ايران طي چند ماه آينده تحقق مييابد.
*59.6.16* اطلاعيه ارتش عراق: ارتش ظفرمند ما به ارتفاعات زينالقوس دست يافت.
*59.6.19 نيروهاي عراقي منطقه سيف سعد را آزاد ساختند.
*59.6.20 صدام: تصميم گرفتهايم كه سرزمينهاي غصب شده توسط ايران را پس بگيريم.
*59.6.26 يادداشت وزارت امور خارجه عراق به كاردار ايران در بغداد: دولت جمهوري عراق تصميم گرفته است كه موافقتنامه الجزاير را كانلم يكن اعلام كند.
*59.6.31 حمله سراسري عراق به ايران.
مروري گذرا به اخبار و رويدادهاي قبل از آغاز جنگ، نمايانگر تلاقي هدفها و سياستهاي آمريكا و عراق است.
صدام به خوبي از فرصتها و امكانات موجود در سطح منطقه و بينالمللي بهرهبرداري كرده، تجاوز خود را به ايران آغاز ميكند.
ادامه دارد .....
/خ