احترام متقابل در تربیت برتر

باید همه کوشش و تلاش خانه و مدرسه و مربی و نظام آموزشی، در جهت شخصیت دهی به افراد و احیا و تقویت حس عزت نفس به عنوان محور اصلی فعالیتهای تربیتی و نیز پیش روی به سوی الگوی انسان کامل باشد
شنبه، 6 مهر 1398
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
احترام متقابل در تربیت برتر
براساس اعتقاد به کرامت انسانی از دیدگاه اسلام درباره انسان و با الهام گیری از ارزشهای متعالی طراحی گردیده، دقیقا به شخص دانش آموز فرصت می دهد ارزش و اخلاق و انضباطی را برای خود برگزیند که لزوما آن را در صحنه زندگی از طریق الگوگیری از والدین و مربیان و اسوه های دینی خود در واقعیت اجتماعی زندگی و در پرتو احساس ارزشمندی می فهمد و دیگر احتیاجی نیست که ندانسته به قبول امر و نهیهای شفاهی و قالبی مجبور شود؛ البته به کار گیری چنین روشهایی از طرف مدرسه و معلم و والدین مستلزم آشنایی به مفاهیم بنیادی نظریه اسلام، و اعتقاد واقعی به کرامت و شخصیت والای انسان در فرهنگ قرآن است .
 
از این رو باید همه کوشش و تلاش خانه و مدرسه و مربی و نظام آموزشی، در جهت شخصیت دهی به افراد و احیا و تقویت حس عزت نفس به عنوان محور اصلی فعالیتهای تربیتی و نیز پیش روی به سوی الگوی انسان کامل باشد؛ چرا که مقصود از تربیت، شکوفایی شخصیت انسان و استعدادهای وی به نحو تام و تمام است، شکوفایی استعدادها به معنای گسترش شخصیت است و گسترش شخصیت ، یعنی ظهور اسما و صفات ربوبی و دست یابی به سعۀ وجودی و سعه صدر .
 
انسان کریم دارای وقار و طمأنینه و سرشار از ایمان به مبدأ آفرینش و قدرت تحمل و بردباری بوده و در فراز و نشیبهای زندگی و حوادث و سختیها به خوبی می تواند رفتار خود را با مشکلات و گرفتاریهای مختلف سازش دهد و رشد یابد .
 

مهمترین اصول در روشهای برخورد

حال باید دید که برای گسترش و رشد شخصیت افراد، چه روشهایی را به کار گیریم تا موفق شویم زمینه های استقلال و توسعه شخصیت و عزت نفس را در دانش آموز مهیا سازیم. در این جا رعایت دو اصل مهم، کار ساز است:
 
١. اعمال روشی آزادمنشانه ، با روحیه ای باز و سخاوتمندانه، به طوری که امنیت خاطر فرد در آن تأمین شود و به صورت طبیعی زمینه مناسبی برای انتخاب و گزینش آگاهانه ارزشها فراهم گردد.
 
۲. برقراری احترام متقابل با ایجاد فضای معنوی و صمیمی، همراه با قاطعیت و سخت گیری در مورد معیارها و ارزشها و مقررات از پیش بیان شده ، به دور از هرگونه تحمیل و اکراه.
 
این مسلم است که آزادی هر فرد، مستلزم احترام به آزادی همه افراداست . رعایت احترام نسبت به افراد، در آنان این روحیه را پدید می آورد که در عین احساس ارزشمندی و احترام نسبت به دیگران، هم با بی بند و باری مخالف باشند و هم با زور و اجبار ؛ زیرا چنین افرادی احساس شخصیت و عزت نفس می کنند و می خواهند در جمع دیگران مورد احترام باشند، چرا که همین نیاز را هم در وجود آنان نیز احساس می کند، بنابراین سعی می کنند تا روابط خود را با دیگران براساس احترام متقابل توسعه دهند تا آنان نیز همین احساس را نسبت به ایشان داشته باشند.
 
هدف از تربیت شخصیت انسان ، تحکیم حقوق و احترام متقابل و دادن آزادیهای اساسی برای رشد و پرورش افرادی مستقل و آزاده و صاحب عزم و اراده است، افرادی که تنها از پروردگار عالم پیروی کنند و از او کمک بگیرند و نیروی تفکر خود را در راه عبودیت او به کار اندازند و از معیارهای مکتبی پیروی نمایند. برخورداری از این استقلال و آزادی ، بنا به قاعده احترام متقابل (قبول آزادیهای دیگران و احترام به آنان همان طور که خود، آن را از دیگران انتظار دارند) سبب می گردد که حقوق سایر افراد را محترم بشمارند. پدید آمدن چنین بینشی برای دانش آموز مستلزم فراهم کردن فضایی معنوی و به دور از اجبار و اکراه با معلمان و مربیانی فهمیده و دلسوز است که همگی شناخت و اعتقاد عمیقی به ارزشهای الهی و کرامت نفس انسان داشته باشند و آن را با پوست و گوشت خود لمس کنند. قوانین و مقررات و پذیرش آنها از طرف دانش آموز به صورت اطاعت محض و کورکورانه نمی تواند اعتقاد پایداری را در وی به وجود آورد. از این دیدگاه ، تعلیم و تربیت دیگر آموزش تنها نیست، بلکه ترکیبی از پرورش و تزکیة نفس بوده و با تغییر و تحول بینش دانش آموز همراه است.
 
شک نیست که قبل از دوره دبستان اعضای خانواده بخصوص پدر و مادر در خانه نقش مربی و معلم را به عهده دارند. در این صورت، مسأله اساسی این است که مدرسه به عنوان یک نهاد مترقی و پیشرو باید به فضای پرورشی مثبتی تبدیل شود که خواسته ها و تمایلات نفسانی را - ولو از سنین دبستانی- تعدیل نماید تا روحیه خود نگهداری و عزم و اراده در کودک تقویت شود، اگر چه خانواده در طول دوران قبل از دبستان موفق به ایجاد چنین زمینه هایی نشده باشد. در این صورت مدرسه باید در حکم نهادی پیشرو در جهت تزکیه و پرورش چنین روحیه ای تلاش نماید. بنابراین، رسالت مدرسه در این راستا بالاتر از تأمین و ارتقای سطح محفوظات و ایجاد رقابت شتابنده معدل گرایی است، بلکه رسالت آن تضمین تحول و رشد استعدادها و توانائیهای دانش آموزان در جهت استقلال و احیای کرامت نفس است.
 
رشد و توسعه همه استعدادها با تکیه بر ویژگیهای فردی در زمینه های علمی و تربیتی دانش آموزان باید به عنوان یکی دیگر از اهداف آموزشی و پرورشی مدارس مد نظر باشد. زمینه سازی برای بروز و ظهور ویژگیها و استعدادهای فردی نباید به خاطر اهداف کلی جامعه و با دیدگاهها و رقابت جوییهای یک سویه مراکز و نهادهای آموزشی یا مؤسسات اداری و تجاری محو و نابود شود و همانند کالای کارخانه ها با انتظار واحد و یک نواختی در جهت برآوردن نیازهای کلی جامعه و یا خواسته های محدود والدین، به یکسان سازی و پرورش انسانهای تک ساحتی منجر شود.
 
ارتباط نزدیک و مداوم والدین با مدرسه باید هدفی بیش از کسب اطلاع و آگاهی از پیشرفت تحصیلی درباره اخلاق و نمره دانش آموز داشته باشد. اگر این تماسها در جهت پرورش اخلاقی دانش آموزان با برنامه ریزی صحیح و عمیقی صورت گیرد، غالبا به اصلاح واقعی روشهای تربیتی و احساس مسؤولیت دو جانبه در جهت باروری و به ثمر نشستن اهداف مشترک خانه و مدرسه منتهی خواهد شد. همکاری مشترک این دو نهاد در جهت شکوفایی شخصیت ، یعنی رسیدن دانش آموز به واقعیتها و ارزشهای وجودی خویش و رشد همه جانبه استعدادهای او.
 
در این جا می توان مفهوم والاتری از شکوفایی شخصیت در نظر گرفت و آن ظهور اسما و صفات الهی در انسان است. گرایشهای فطری و رشد و پرورش آنها، زمینه دست یابی به کرامت نفس و احساس مسؤولیت را هموار می سازد. اگر شخصیت فرد در اثر روش آزادمنشانه، خودخواه و مغرور بار آید، راه را بر روابط احترام متقابل - که لازمه زندگی اجتماعی مشترک است می بندد، ولی در این جا منظور از روش آزادمنشانه ، فراهم آوردن شرایطی خالی از اکراه، با اعتقاد به کرامت انسانی و آکنده از امنیت خاطر و احترام متقابل است، به طوری که فرد نسبت به دیگران احساس برابری در انسانیت کند و ارزشهای دست یافتنی را در وجود خود احساس نماید. این احساس، زمینه را برای پذیرش آگاهانه ارزشهای دینی و اخلاقی - که لازمه یک جامعه عزتمند الهی است. مهیا می سازد و موجب می گردد دانش آموز به رعایت آن معیارها گردن نهد.
 
مداخله دانش آموز در پی ریزی مقررات و ارزشهایی که به طور طبیعی، ضرورت آن را در محیط و فضای اجتماعی مدرسه و گروه خود احساس می کند، به وی جسارت می بخشد که خود را در مشارکت گروههای درسی و تربیتی سهیم و مؤثر بداند و احساس ارزشمندی بنماید. در این جانه شخصیت فرد، مغرور و خودمدار پرورش می یابد و نه استقلال و احساس عزت نفس در وجودش افول می کند، بلکه با تکیه بر احساس ارزشمندی، اعتماد به نفس و استقلال در او تحقق می یابد.
 
منبع: والدین و مربیان مسؤول، رضا فرهادیان، چاپ پنجم، مؤسسه بوستان کتاب، قم 1392


مقالات مرتبط
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط