آثار زیبای ایمان

نعمت ایمان، بذر ثابتی در قلب انسان مینشاند که سکینه و آرامش را به زندگی او هدیه می دهد.
يکشنبه، 6 بهمن 1398
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
آثار زیبای ایمان
مشکلات روحی و روانی، در کنار مسائل تحمیلی بر جسم، همواره انسان را در محاصرة خود داشته است. روزگاری عوامل طبیعی و جنگ های خانمان سوز، و امروزه افزون بر آنها، تنهایی و ناامیدی ناشی از حاکمیت تمدن غربی، ثبات و آرامش را از انسان نیازمند به آن گرفته است. متأسفانه انسان امروزی برای چیرگی بر ناآرامی ها به دامن مکتبها و دیدگاههای گوناگون فلسفی و روانی پناه برده، در پی افزایش امکانات مادی برآمده است.
 
اگرچه این عوامل او را تا حدودی بر برخی مشکلات - مانند بیماریها - پیروز کرده، خود بیماریها و مشکلات دیگری پدید آورده است، یا به طور کلی نتوانسته او را به آرامش قلبی برساند. البته انسان، نیازمند عاملی است که همواره و همیشه با او و در او باشد، و این تنها از سوی قادر مطلق ممکن است که انسان را آفریده، و فقط در پرتو ایمان مذهبی دست یافتنی است. خالق قادر در آیه چهارم سوره فتح می فرماید: هو الذی أنزل السکینة فی قلوب المؤمنین لیزدادوا إیمانا مع إیمانهم ولله جنود السماوات والأرض وکان الله علیما حکیما؛ او کسی است که سکینه و آرامش را در دلهای مؤمنان نازل کرد تا ایمانی بر ایمانشان افزوده شود. لشکر آسمانها و زمین از آن خداست، و خداوند دانا و حکیم است.
 
واژة «سکینه» که در آیه آمده، از ماده سکون، به معنای آرامش و اطمینان خاطری است که هرگونه شک، تردید و وحشت را از انسان برطرف می کند و او را در توفان حوادث ثابت قدم می دارد. این آرامش ممکن است جنبه عقیدتی داشته باشد و تزلزل اعتقاد را برطرف سازد، یا جنبه عملی؛ به گونه ای که ثبات قدم، مقاومت و شکیبایی به انسان بخشد در صورت اول زیبایی شناختی، و در صورت دوم زیبایی رفتاری را پدید می آورد.
 
از این رو، نعمت ایمان، بذر ثابتی در قلب انسان مینشاند که سکینه و آرامش را به زندگی او هدیه می دهد. جالب اینکه در بعضی روایات، «سکینه» به «ایمان» تفسیر شده است؛ یعنی اثر و مؤثر، یک چیز می شوند، و فردی که در زندگی آرامش و ثبات دارد، به زینت ایمان مزین است. زیبایی آرامش زاییده ایمان، و همچون نسیم بهشتی، آرام بخش روح و روان انسان در برابر حوادث و اندیشه های پوچ است. کارل یونگ، روان شناس معروف غربی، می گوید: «حدود یک سوم بیماران من، گرفتار مرضی که بتوان نام بیماری عصبی بر آن گذاشت نیستند، بلکه از بیهودگی و پوچی زندگی رنج می برند».
 
کسی که برای آرامش زندگی اش، به جای استفاده از یاد خدا و هدایت های او، سراغ هدایت های غربی و شرقی برود، به زندگی دشوار و پر از تنگنا مبتلا می گردد. برعکس، یاد خدا موجب تسهیل زندگی و برطرف شدن تنگناهای آن است. همان طور که در آیات دیگر خداوند زندگی دنیا را «متاع قلیل» دانسته، در این آیه زندگی بدون هدایت را «معیشت تنگ» معرفی می کند؛ یعنی دنیا، در هر حد و اندازه، اگر خالی از هدایت و زیبایی الهی باشد، چیزی جز «معیشت تنگ» نخواهد بود؛ چراکه زندگی بدون زیبایی معنوی و بی هدف و بدون اعتقاد به آخرت، تکراری، خسته کننده و زحمتی به هدر رفته است.
 
البته روی گردانی از جذابیت های الهی، تنها در این دنیا ظاهر نمی شود، بلکه سبب نارضایتی هایی در قیامت می گردد؛ مانند محشور شدن به صورت نابینا. در مقابل، از بخش پایانی همین آیه استفاده می شود که یاد خدا و قرار گرفتن در پرتو جاذبه او، بصیرت و بینش در زندگی می دهد. به عبارتی، هرکس در پی زیبایی بینایی نباشد، باید منتظر نازیبایی نابینایی باشد. از این رو، زندگی در پرتو ایمان مذهبی، انسان را از تنگناها می رهاند و به او آرامش خاطر ارزانی می دارد.
 
ویژگی آرامش برخاسته از ایمان مذهبی: آنان که ترس یا - به طور صحیح تر - آرامش طلبی بشر را انگیزه حس دینی پنداشته‌اند، نتیجه و فایده را به جای علت برشمرده اند؛ زیرا آرامش، حالتی است که انسان معتقد به مذهب براثر عامل ایمان بدان دست می یابد، بدون آنکه این حالت در گرایش وی به مذهب تأثیر داشته باشد. 
 
آری، مذهب به انسان آرامش میدهد؛ ولی نه آن آرامشی که در سایه آن به اشباع هرچه بیشتر غرایز و تمایلات سرکش و شهوتهای افسارگسیخته اش برسد و به زندگی بی روح و بدون معنویتش ادامه دهد. آرامشی که مذهب می دهد، همراه با حس نیرومند مسئولیت و اعتقاد بجا و ذاتی بودن انسان، و برتری جنبه های معنوی زندگی بر جهات مادی آن است. مذهب به اندیشه، روح و زندگی انسان، صفا و زیبایی و طراوت و آرامش می بخشد، و این، خود یکی از هزاران فایده ای است که در سایه مذهب نصیب انسان می گردد.
 
البته هر مذهبی نمی تواند چنین دستاوردی داشته باشد، بلکه مذهبی می تواند که راسل درباره آن چنین اعتراف می کند: بلکه در آن روزگاری که اروپا در قعر توحش میزیست، علوم مختلف، فلسفه، شعر، هنرهای زیبا در چین و کشورهای اسلامی رسوخ کامل داشت. اروپاییان با وقاحت تمام این دوره را عصر تاریک میخوانند، در صورتی که تاریکی فقط منحصر به اروپا بوده است؛ درست بگویم به اروپای مسیحی؛ زیرا کشور اسپانیا که تحت تسلط مسلمانان قرار داشت، دارای تمدن و فرهنگ درخشان می‌بود.
 
منبع: اسلام و زیبایی‌های زندگی: رویکردی تحلیلی و تربیتی به سبک زندگی ، دکتر داود رجبی‌نیا، صص 206-203، انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی رحمة الله علیه، قم، چاپ اول، 1391


مقالات مرتبط
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط