فلاسفه اگزیستانسیالیست و افکار آنان (قسمت دوم)

مرحله زیبایی شناختی است که در طی آن در لذات حسی به سر می بریم و احساسات بر ما مسلط هستند.
دوشنبه، 7 بهمن 1398
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
فلاسفه اگزیستانسیالیست و افکار آنان (قسمت دوم)
سورن کی‌یرکگارد Soren Kierkegaard (۱۸۱۳ - ۱۸۵۵ م)  با مسأله «وجود» به معنی عام کلمه درگیر نبود، بلکه برای او هستی انسان مسأله بود. او معتقد بود که به درک روح و سرنوشت خود و واقعیت خداوند نیاز داریم. او فلسفه هگل و سایر افکار انتزاعی را به خاطر آن که با تمایل به «افکار»، به جای «متفکر»، از فرد [انسان] هویت زدایی می کند، مورد حمله قرار داده است. به نظر او افراد در زندگی خود با موقعیت‌هایی مواجه می شوند که فقط خودشان قادر به انتخاب آن هستند و باید مسؤولیت کامل این انتخابها را بپذیرند. کی‌یرکگارد وجود سه مرحله در مسیر زندگی» را توضیح می دهد. اولین مرحله، مرحله  زیبایی شناختی است که در طی آن در لذات حسی به سر می بریم و احساسات بر ما مسلط هستند. دومین مرحله، یعنی مرحله اخلاقی، زمانی است که ما به مرتبه «انسان کلی» رسیده، موقعیت و عملکرد خود را در زندگی درک می کنیم. مرحله سوم، مرحله مذهبی است؛ مرحله‌ای که کی‌یرکگارد آن را برترین میدانست؛ در این حالت ما تک و تنها در محضر خداوند می ایستیم. میان خدا و جهانی که باید از طریق ایمان طی کنیم، شکافی وجود دارد که قابل پل زدن نیست. این مسأله به اشتیاق نیاز دارد، ولی در زندگی امروزی اشتیاق به شدت کمیاب است. ما این اشتیاق را نه به وسیله تفکر، بلکه از طریق درک خود به عنوان مخلوقات خداوند به دست می آوریم. کی یرکگارد معتقد است که تعلیم و تربیت باید ذهنی و دینی باشد و به رشد فردیت و ارتباط انسان با خدا اختصاص داده شود. وی با آموزش‌های فنی و حرفه ای مخالف بود، چون این آموزشها قبل از هر چیز به سوی جهان مادی عینیات سیر می کند.
 
اگر چه کی‌یرکگارد تا حد زیادی، در زمان خود نادیده گرفته شد، اما آثار و افکار وی در قرن بیستم دوباره رونق گرفت، چون به نظر می رسد نگرانیهای او نسبت به عینیت‌گرایی عنان گسیخته و خطرناک و انقلاب صنعتی تا حدود زیادی در قرن حاضر درک شده است. جنگهای جهانی، با وسایل روز افزونشان برای مرگ و نابودی، مشخصه این قرن شده و به نظر می رسد رشد نظام استبدادی فراگیر و فقدان فردیت با این عینیت همراه باشد. بنابراین، به نظر بسیاری از اندیشمندان آمریکایی و اروپایی، افکار کی یر کگارد به مناسب ترین نحوی وضعیت واقعی انسان امروزی را مورد اشاره قرار می دهد. در اثر تلاشهای اندیشمندانی از این دست، کلمه اگزیستانسیالیسم برای شمار روز افزونی از افراد، شناخته شده است.
 
مارتین بابر (۱۸۷۸ - ۱۹۶۵ م) مارتین بابر، فیلسوف و متکلم اسرائیلی، کسی بود که به طور جدی کی‌یرکگارد را درک کرد و در صدد نشر نظام فکری خاص خودش برآمد. او اگر چه در اروپا متولد شد و تربیت یافت، ولی به فلسطین مهاجرت کرد تا به نهضت مردم یهود در باز پس گرفتن سرزمین آبا و اجدادی خود! بپیوندد. شاید بابر این مبارزه را مظهر گرفتاری انسان تلقی می کرد، چرا که در آثار وی نیاز به احترام و ارزش متقابل انسان‌ها منعکس شده است. مشهورترین کار بابر کتابی است به نام من و تو که در پی کشف مبانی روابط انسانی است.
 
در کتاب (من و تو) بابر توضیح می دهد که چگونه یک فرد به ایجاد ارتباط و شناخت جهان بیرون قادر است. یک ارتباط عینی که با عنوان «من - آن» شناخته می شود، وجود دارد. در این ارتباط، انسان اشیای بیرون از خود را به روشی کاملا عینی و به عنوان چیزی برای استفاده کردن و تغییر در راستای اهداف فردی تلقی می کند. هر کس نیازمند آن است که دیگر افراد انسانی را در چارچوب رابطه «من - تو» بیند؛ یعنی هر کس باید بداند که هر فرد و همه افراد از یک دنیای معنایی شخصی و تعصب آمیز برخوردارند. هر اندازه که نسبت به این واقعیت شخصی یا درونی بی اعتنایی شود یا هر اندازه که این واقعیت نادیده گرفته شود، انسان‌ها از پوچی هایی که در آنها گرفتارند، رنج خواهند برد. بر اساس رابطه «من - آن» است که بعضی انسان‌ها رفتار غیر انسانی، قتل و تخریب را بر دیگران تحمیل می کنند.
 
بابر کسانی را یافت که در محیط کار، دین، علم، حکومت و تعلیم و تربیت، با آنها به عنوان شیء برخورد می شود. امروزه بسیاری از شاگردان احساس می کنند که بخشی از کل افرادی هستند که نامشان در کارت‌های کامپیوتری ثبت شده است. در کلاسهای دویست نفر به بالای دانشکده، وقتی معلم نمی تواند نام شاگرد را به خاطر آورد یا نمی داند چه کسی در کلاس ثبت نام کرده، این مطلب تشدید می شود، اما شگفت آور نیست. معلم مطلب را منتقل می کند، امتحان میگیرد و نمره می دهد، ولی شاگرد و معلم هر یک جداگانه به راه خود می روند. هنگامی که شاگردان کلاس را ترک می کنند، شاگردان دیگری که به همان اندازه ناهمگون هستند، جایگزین آنها می شوند. احساس بابر این نبود که راه فقط همین است. در یک رابطه «من - تو» بین معلم و شاگرد، درک مشترکی نسبت به احساسات وجود دارد؛ احساس همدلی برقرار است. این مورد مثل آنچه در رابطه «من - آن» وجود دارد، ارتباط شخص با شیء نیست، بلکه رابطه شخص با شخص است؛ رابطه ای که طرفین آن، معرفت، احساسات و آرزوهای مشترک دارند. این مورد، ارتباطی است که براساس آن هر طرف ضمن آن که در استفاده از یک شیوه شخصی با دیگری شریک می باشد، هم معلم است هم شاگرد. به نظر بابر این نوع ارتباط باید فرایند تربیت را در همه سطوح و کل جامعه فرا بگیرد.
 
به عقیده بابر مجموعه ای از روابط «من - تو» پیوستاری را تشکیل می دهد که در یک طرف آن انسان و در طرف دیگر خداوند قرار دارد. مردم از جریان همیشگی زندگی روی نمی گردانند تا خدا را بیابند. بین خدا و انسان ارتباط برقرار است و انسان از خلال ارتباط با دیگران به نوعی ذهنیت تکرار شونده می رسد که موجب می شود معنویت بیشتری وارد زندگی انسان شود. ارتباط میان خداوند و بشریت قابل اثبات نیست؛ همان طور که وجود خدا قابل اثبات نیست. با این حال، ایمان فرد به خدا و به همنوعانش دلیل اعتقاد وی به هدفی والاتر است.
 
انسانگرایی بابر تأثیر عمیقی بر بسیاری از اندیشمندان معاصر، نه تنها در فلسفه و دین شناسی بلکه در روانشناسی، روانپزشکی، ادبیات و تعلیم و تربیت داشته است. در واقع، بابر یکی از معدود اگزیستانسیالیست‌هایی است که در مورد تعلیم و تربیت - به ویژه پیرامون ماهیت ارتباط معلم و شاگرد . به طور جداگانه مطلب نوشته است. او به دقت این نکته را یاد آور شد که تعلیم و تربیت مانند بسیاری از حوزه‌های دیگر می تواند از یک ارتباط «من - آن» تشکیل شود که در آن با شاگرد به عنوان یک شیء برخورد می شود. اما آنچه واقعا بابر می خواست تعلیم و تربیتی بود که در آن معلم و شاگرد به رغم تفاوت در نوع و میزان دانش، در شرایط یکسانی از مناسبات انسانی باشند و هر کس در این ارتباط، هم یاد دهنده و هم یادگیرنده باشد. به نظر بابر، مطلوب ترین وضعیت تربیتی آن است که بتوان دوستی - به عنوان مظهر یک ارتباط «من - تو» - را در آن یافت.
ادامه دارد..
 
منبع: مبانی فلسفی تعلیم وتربیت، هوارد آ. اوزمن و ساموئل ام. کراور،مترجمان: غلامرضا متقی فر، هادی حسین خانی، عبدالرضا ضرابی، محمدصادق موسوی نسب و هادی رزاقی، صص388-385، انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی رحمة الله علیه، قم، چاپ دوم، 1387


مقالات مرتبط
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.