خیر بودن تقدیر

تقدیر خداوند متعال بر خیر، استوار است و بر همین اساس است که رضا به قضای الهی و صبر بر بلای او و شکر نعمت‌هایش، توجیه می‌یابد.
جمعه، 2 اسفند 1398
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
خیر بودن تقدیر
یکی از ابعاد توحید، «خیر بودن قضای الهی» است که ریشه در حکمت او دارد. آنچه خداوند متعال تقدیر کرده و حکم می‌کند، مبتنی بر خیر است و اساسا معنا ندارد که خداوند، کاری جز خیر انجام دهد. بنابراین، همه قضاهای تکوینی و تشریعی خداوند متعال، خیر هستند. همان گونه که در مبانی خداشناختی گذشت، حکمت، از صفات خداوند متعال است و بیانگر آن است که او در ذات خود، حکیم است و هر آنچه انجام می‌دهد نیز جز به مصلحت نیست. از این رو، هر آنچه خداوند تقدیر کرده و حکم می‌کند، چه در تشریع باشد و چه در تکوین، جز خیر نیست و رضامندی بدین جهت به دست می‌آید. در روایات نیز بر همین مسئله (خیر بودن قضای الهی)، تأکید شده است.
 
تقدیر خداوند متعال بر خیر، استوار است و بر همین اساس است که رضا به قضای الهی و صبر بر بلای او و شکر نعمت‌هایش، توجیه می‌یابد. در برخی از روایات، از تعبیر «حسن» به جای خیر، استفاده شده است. خواست خداوند هر چند ناخوشایند به نظر آید ، از خواست بشر هر چند خوشایند به نظر آید ، بهتر است؛ زیرا خواست خداوند متعال، مبتنی بر خیر پنهان، اما پایدار است و خواست بشر، مبتنی بر خیر آشکار و شر پنهان و پایدار.
 
امام صادق (علیه السلام) حکایت جالبی را نقل می‌کند. ایشان می‌فرماید: بنی اسرائیل نزد موسی (علیه السلام)  آمدند و از او خواستند که از خداوند عزوجل درخواست کند تا هر گاه آنان اراده کردند، آسمان را برایشان بباراند و هر گاه آنان اراده کردند، آن را از باریدن باز دارد. موسی (علیه السلام)  نیز خواسته آنان را از خداوند عزوجل درخواست نمود. خداوند فرمود: «ای موسی! باشد پذیرفتم.» موسی (علیه السلام)  آنان را باخبر کرد. پس به کشت همه دانه‌ها پرداختند و چیزی را فروگذار نکردند. سپس بر پایه اراده‌شان، بارش باران را در خواست نمودند و بر پایه اراده‌شان از آن جلوگیری کردند. در نتیجه، کشتزارهایشان چنان پربار شد که محصول آن‌ها همانند کوه ها و نیزارها گردید. سپس درویدند و کوبیدند و باد دادند؛ اما چیزی به دست نیاوردند. پس نزد موسی (علیه السلام) فریاد و ناله سر دادند و گفتند: ما از تو درخواست کردیم که از خدا بخواهی که هر گاه ما اراده کردیم، آسمان را بر ما بباراند. خدا خواسته ما را پذیرفت و سپس آن را بر ضرر ما گرداند! موسی (علیه السلام)  گفت: پروردگارا! بنی اسرائیل، از کار تو به فریاد آمدند. خدا فرمود: «ای موسی! برای چه؟». گفت: از من درخواست کردند که از تو بخواهم هر گاه آنان اراده کردند، آسمان را ببارانی و هر گاه اراده کردند، آن را از بارش باز داری. تو هم پذیرفتی؛ اما آن را به ضررشان گرداندی! خدا فرمود: «ای موسی! من برای بنی اسرائیل، تقدیر کرده بودم؛ ولی آنان به مقدرات من راضی نشدند. پس خواسته شان را پذیرفتم و نتیجه‌اش این شد که دیدی».
 
آنچه این جا مهم است این که اولا خیر بودن تقدیرهای خداوند متعال، یکی از اصول اساسی توحید و از واقعیت‌های حیات انسانی است که پایه رضامندی را تشکیل می‌دهد. ثانیا سؤال مهمی که مطرح است این که: «وجه خیر بودن تقدیرهای خداوند متعال چیست؟» در تقدیرها گفتیم که به عنوان یک واقعیت، قضای الهی، همیشه مبتنی بر خیر است. همچنین در مبانی انسان‌شناختی نیز گذشت که هدف نهایی انسان، تکامل و خدایی شدن است؛ اما پرسشی که مطرح است این که وجه خیر بودن تقدیرهای الهی چیست؟ و چه نظریه ای می‌توان د خیر بودن قضا و قدر الهی را تبیین کند؟ در متون دینی، موارد مختلفی برای خیر بودن تقدیرهای تکوینی و تشریعی خداوند متعال. اما به نظر می‌رسد آنچه پایه نظری همه آن‌هاست، «رشد و تکامل انسان» و یا به تعبیری، «شکوفایی توحیدی» است. انسان، موجودی است با استعدادهای مختلف که باید شکوفا شوند و به تکامل برسند. البته این رشد و شکوفایی نیز در راستای فلسفه خلقت انسان قرار دارد و آن، «توحیدی شدن» است.
 
رشد و تکامل اساسی انسان آن است که از اموری مانند دنیا و نفس خود گذر کند (گذر از غیر خدا) و خدایی شود که آن را «رشد توحیدی» یا «شکوفایی توحیدی» می‌نامیم. البته برای انسان، امکان تبدیل شدن به موجودی شیطانی و نفسانی نیز وجود دارد. به همین جهت، آنچه مهم است این که استعداد الهی شدن در انسان وجود دارد و برای شکوفایی آن، «نعمت و مصیبت»، و «باید و نباید» قرار داده شده است. در حقیقت، خداوند متعال، گاه با دادن نعمت، توحیدی شدن در بعد نعمت ها و خوشی ها را در انسان پرورش می‌دهد تا همه چیز را از خداوند متعال بداند و آن‌ها را در راستای رشد و تکامل خود به کار بگیرد. گاه نیز مصیبت می‌دهد تا توحیدی شدن در بعد ناخوشی ها را پرورش دهد و پایدار ماندن بر عهد خود با خدا را اثبات کند و نشان دهد که حتی اگر خدا مصیبت نیز بدهد، باز از او روی گردان نخواهد شد. و گاه او را با امر کردن به اموری که از آن‌ها گریزان است و نهی کردن از اموری که به آن‌ها گرایش دارد، خدامحوری او را پرورش می‌دهد تا معلوم گردد که او به خاطر خدا حاضر است از همه چیز بگذرد. در حقیقت، یک ویژگی در همه این‌ها مشترک است و آن این که انسان، حاضر است از همه امور وسوسه انگیز دنیوی و علایق نفسانی بگذرد و تنها خدا را در نظر بگیرد. این، اوج رشد و تکامل انسان است. بنابراین، فلسفه تقدیرهای تکوینی و تشریعی خداوند متعال، «شکوفاسازی توحیدی» است.

منبع: الگوی اسلامی شادکامی، دکتر عباس پسندیده، صص134-130، مؤسسه علمی فرهنگی دار‌الحدیث، قم، چاپ دوم، 1394


مقالات مرتبط
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط