داشتن همسایه خوب، نعمتی ارزشمند است، و همسایهای خوب بودن، محبت اور و رفیق ساز. داشتن بهترین خانه، اما با همسایه ای بد و ناهنجار و مردم آزار، مفت هم گران است؛ از این رو، رسول خاتم صلی الله علیه و آله وسلم سفارش می کند: «اول همسایه، سپس خانه؛ اول یار راه، سپس مسافرت»، و مردم هم می گویند: «قیمت خانه، به همسایه است». اوحدی گوید:
تا ندانی که کیست همسایه... به عمارت تلف مکن مایه
مردمی آزموده باید و راد... که به نزدیکشان نهی بنیاد
مردمی آزموده باید و راد... که به نزدیکشان نهی بنیاد
این نکته زیبای حضرت امیر است که پس از ضربت خوردن به دست شقیترین افراد، در بستر چنین فرمود: الله الله فی جیرانکم، فإنهم وصیة نبیکم، مازال یوصی بهم حتى ظننا أنه سیورثهم؛ «خدای را، خدای را، درباره همسایگانتان، که این وصیت پیامبر شماست. پیامبر خدا همواره درباره همسایگان سفارش می فرمود، تا حدی که گمان کردیم آنان را از ارث برندگان قرار خواهد داد».
در عالم رفاقت، شراکت، دوستی، ازدواج و همسری، همسفری، محیط کار، همسایه داری و حسن همجواری نیز باید گاهی «سنگ زیرین آسیا» بود، نه کم ظرفیت و بی طاقت؛ گاه باید جور همسایه را کشید. امام کاظم علیه السلام ، محسن همجواری را به گونه ای زیبا ترسیم می کند: «حسن جوار و همسایه خوب بودن، تنها آزار نرساندن نیست، بلکه آن است که بر اذیت همسایه بردبار باشی»
سرکشی، رسیدگی، احوالپرسی، رفت و آمد، مساعدت و یاری، عیادت، انفاق و صدقه، رفع نیاز، و همدردی، از جمله مواردی است که بر عهده هر همسایه است، و به قول پیشوای جوانمردان، «رسیدگی به همسایگان، از مروت و جوانمردی است». اینجاست که کلام زیبا و نورانی رسول خدا صلی الله علیه و اله و سلم، بر تارک تاریخ میدرخشد که فرمود: ما آمن بی من بات شبعانة وجار المسلم جائع «هرکس سیر بخوابد، درحالی که همسایه مسلمانش گرسنه باشد، به من ایمان نیاورده است».
این حقوق و رعایتها، به تعبیر احادیث، تا مرز چهل همسایه از هر طرف است؛ چنان که امام صادق علیه السلام به نقل از رسول خدا صلی الله علیه و اله وسلم فرمودند: «هر چهل خانه از هر چهار طرف، همسایه محسوب می شود».
اصلاح میان مردمان مؤمنان
همچون پیکری واحدند که هرگاه عضوی دردمند شود، عضو دیگر از خود واکنش نشان میدهد. پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله وسلم) می فرماید: «مؤمنان در تعاطف و تراحم و نیکی کردن به همدیگر، یک پیکر هستند». ایشان پیوسته می کوشید وحدت و اتحاد مسلمانان را بیشتر کند و میان آنان صلح و صفا برقرار سازد. حضرت به ابوایوب انصاری می فرماید: ای ابوایوب، آیا تو را خبر ندهم به صدقه ای که خدا و رسولش آن را دوست دارند؟ آن این است که اصلاح بین مردم کنی، وقتی فاسد شوند و از هم دور گردند».اصلاح روابط میان مردم، از مهم ترین اموری بود که رسول خدا صلی الله علیه و اله وسلم بدان توجه و عنایت ویژه ای داشت؛ چنان که از نخستین اقدامات حضرت پس از ورود به مدینه، عقد قراردادی بود که میان انصار و مهاجران نوشته شد که یک بند آن، اصلاح میان مسلمانان بود. ایشان می فرمایند: إصلاح ذات البین، أفضل من عامة الصلاة والصوم ( اصلاح و آشتی دادن میان دو نفر، از ادای یک سال روزه و نماز با ارزش تر است). برخی اندیشمندان، تلاش برای این امر را از موارد جواز دروغ می شمارند:
یکی دیگر از مواردی که دروغ گفتن تجویز می شود، مواردی است که برای اصلاح مردم و رفع اختلافشان قدم برمیداریم. شاید خودمان نمیتوانستیم به این حقیقت یقین پیدا کنیم که مصلحت آشتی دادن دو مسلمان، بیش از مفسده دروغ گفتن است، اما شارع مقدس، صریحا بر گفتن دروغ به منظور رفع اختلافات صحه گذاشته است. دروغ مصلحت آمیز در شرع، حکم روشنی دارد؛ خواه گفتن دروغ برای آشتی دادن دو شخص باشد یا برای نجات جان و مال یک مسلمان و یا به منظور دستیابی به یک مصلحت عمده دیگر.
در بعضی تعبیرهای روایی آمده است: «اگر کسی توفیق یابد میان زن و شوهری که با هم اختلاف دارند آشتی برقرار کند، پاداش هزار شهید در راه خدا را دارد». میان شخصی و دامادش در مورد میراثی مشاجره درگرفت. مفضل بن عمر کوفی، که از یاران نزدیک امام صادق علیه السلام بود، بر آنها گذشت. چون مشاجره شان را دید، ایشان را به خانه برد و با چهارصد درهم میان آنها اصلاح برقرار کرد. وی گفت: «البته این پول من نیست. امام صادق علیه السلام آن را پیش من گذاشته که هرگاه میان دو نفر از شیعیان نزاع شود، آن را اصلاح کنم و مقدار مالی را که به آن صلح شود، از همان پول بپردازم».
منبع: اسلام و زیباییهای زندگی: رویکردی تحلیلی و تربیتی به سبک زندگی ، دکتر داود رجبینیا،صص471-468، انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی رحمة الله علیه، قم، چاپ اول، 1391