سيماي امنيت و نظم عمومي در تعاليم اسلام

انسان ها براي زندگي راه و رسمي را انتخاب مي نمايند که يکي از آنها ديني است که پيامبران به انسان ها مي آموزند، چون اساسا در عرف قرآن دين به راه و رسم زندگي اطلاق مي شود و مؤمن و کافر و حتي کساني که صانع را منکرند، بدون دين نيستند. زيرا زندگي انسان، بدون داشتن راه و رسمي خواه از ناحيه نبوت و وحي باشد يا از راه وضع و قرارداد بشري اصلا صورت نمي گيرد.(1) اگرچه انسان در مقام برخوردار با همنوعان خود اجتماع تعاوني را پذيرفته و بدين وسيله در حقيقت
شنبه، 19 دی 1388
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
سيماي امنيت و نظم عمومي در تعاليم اسلام
سيماي امنيت و نظم عمومي در تعاليم اسلام
سيماي امنيت و نظم عمومي در تعاليم اسلام





امنيت و نظم عمومي:

انسان ها براي زندگي راه و رسمي را انتخاب مي نمايند که يکي از آنها ديني است که پيامبران به انسان ها مي آموزند، چون اساسا در عرف قرآن دين به راه و رسم زندگي اطلاق مي شود و مؤمن و کافر و حتي کساني که صانع را منکرند، بدون دين نيستند. زيرا زندگي انسان، بدون داشتن راه و رسمي خواه از ناحيه نبوت و وحي باشد يا از راه وضع و قرارداد بشري اصلا صورت نمي گيرد.(1) اگرچه انسان در مقام برخوردار با همنوعان خود اجتماع تعاوني را پذيرفته و بدين وسيله در حقيقت بخشي از آزادي عمل خود را براي نگهداري بخشي ديگر فدا نموده است، ولي مجرد بناگذاري اجتماع تعاوني با وجود عدم تعادل و تفاوت فاحشي که در مقام موازنه در نيروي روحي و جسمي افراد است دردي را دوا نمي کند و برخورد منافع افراد همين اجتماع که براي اصلاح و رفع اختلاف بوجود آمده، اولين سبب به روز فساد و اختلاف مي شود.
بدين ترتيب، ضرورت يک سلسله مقررات مشترک در ميان افراد يک جامعه کاملا حس مي شود، زيرا بديهي است که حتي در يک معامله داد و ستد ناچيز، اگر مقررات مشترکي وجود نداشته باشد معامله تحقق نمي پذيرد. پس بايد در ميان افراد جامعه قوانيني بوجود آيد که با جريان آن، اجتماع از متلاشي شدن و منافع افراد از ضايع شدن، محفوظ و مصون بماند و دستگاه آفرينش که هدايت انواع بسوي هدف و سعادتشان جزء برنامه اوست، انسان را به سوي قانوني که سعادت جامعه را تضمين مي کند هدايت نمايد.
خداوند متعال مي فرمايد: «من نطفه خلقه فقدره ثم السبيل يسره» (20/80 و 19) (2) آسان نمودن راه زندگي براي انسان که زندگي اجتماعي برايش مقدر شده است، اين است که قوانين و مقرراتي در دسترس وي گذاشته شود (3) که از جمله آنها موضوع امنيت و نظم عمومي در زندگاني اجتماع انسان ها است. اين موضوع از موضوعات و مباحث اصولي اديان الهي به ويژه دين مبين اسلام است و به تعبير ديگر دومين هدف پيامبران بعد از تبشير و انذار (هشدار دادن) (4) ايجاد امنيت و نظم عمومي از طريق رفع اختلاف بر مبناي کتاب الهي است. «کان الناس امه واحده فبعث الله النبين مبشرين و منذرين و أنزل معهم الکتاب بالحق ليحکم بين الناس فيما اختلفوا فيه» (312/2) (5) در آغاز مردم امت يگانه اي بودند، آنگاه خداوند پيامبران مژده آور و هشدار دهنده برانگيخت و بر آنان به حق کتاب هاي آسماني نازل کرد تا در هر آن چه اختلاف مي ورزند، ميان مردم داوري کنند. (6) به بيان ديگر امنيت نخستين و مهم ترين شرايط يک زندگي سالم اجتماعي است، به همين دليل ابراهيم (ع) هنگام بناي کعبه نخستين چيزي را که از خدا براي آن سرزمين تقاضا کرد نعمت امنيت بود «رب اجعل هذا البلد ءامنا» (35/14) (7) و نيز به همين دليل سخت ترين مجازات ها در فقه اسلامي، براي کساني در نظر گرفته شده است که امنيت جامعه را به خطر مي افکنند. (8)
اين بلد عمد، مرکزي براي ايجاد عدالت و امنيت و نظم عمومي قرار داده شده است: «جعل الله الکعبه البيت الحرام قياما للناس» (97/5) (9) و «ان اول بيت وضع للناس للذي ببکه مبارکا و هدي للعالمين» (96/3) (10) اولين خانه اي که براي قيام مردم ساخته شده و خداوند آن را محترم شمرده همانا کعبه است. با اين تلقي که قبله ما محل قيام (به قسط و عدالت) است مي توان گفت که عبادت ما عين عبادت ماست. (11)
در حج، اين مراسم عبادي - سياسي مسلمانان، همگي مي آموزند که چگونه مي توان با کمال امنيت و نظم با يکديگر زندگي کرد، امنيت و نظم عمومي در پرتو برخورداري افراد يک جامعه از عقايد صحيح، اختلاف حسنه و احکام الهي حاصل مي شود. داستان زندگي حضرت سليمان (ع) در قرآن يک نمونه عالي از حکومتي است که توانست امنيت و نظم عمومي را در جامعه ايجاد نمايد. به عبارت ديگر؛ ولايت سليماني شايسته حکومت انساني است و در حقيقت تشکيل حکومت صالحان اولين گام اساسي براي ايجاد امنيت و نظم عمومي است. براي اداره يک حکومت وسيع و کشور پهناوري همچون کشور سليمان عوامل زيادي لازم است، ولي از همه مهم تر سه عامل است:
1- وسيله ارتباطي سريع و مستمر و فراگير که رئيس حکومت بتواند با آن از تمام جوانب کشورش آگاه گردد.
2- مواد اوليه اي که براي تهيه ابزار لازم براي زندگي مردم و صنايع مختلف، مورد استفاده قرار گيرد.
3- نيروي فعال کار که بتواند از آن مواد بهره گيري کافي کند و کيفيت لازم را بدهد و نيازهاي مختلف کشور را از اين نظر برطرف سازد.
خداوند اين هر سه موضوع را در اختيار سليمان قرار داده بود و او نيز به نحو احسن براي رفاه مردم و عمران و آباداني و امنيت از آنها بهره مي گرفت. اين موضوع اختصاص به عصر سليمان و حکومت او ندارد و ندارد و توجه به آن، امروز و فردا و اين جا و همه جا براي اداره صحيح کشورها ضرورت دارد. (12)
نحوه اطلاعات رهبر از دائره حکومتش به وسائل و مقتضيات زمانش مرتبط است. به عنوان مثال، پيامبر (ص) مأموراني براي جمع آوري اطلاعات قرار داده بود که از آنها به عنوان «عيون» تعبير مي شد تا آن چه را که ارتباط با سرنوشت جامعه ي اسلامي در داخل و خارج داشت براي او گردآوري کنند، به همين دليل، حکومت اسلامي مي تواند مأموران اطلاعاتي داشته باشد يا سازماني براي گردآوري اطلاعات تأسيس کند و آنجا که بيم توطئه بر ضد جامعه و يا به خطر انداختن امنيت و حکومت اسلامي مي رود به تجسس برخيزد. نکته ي مهم اين است که مرز ميان «تجسس» و «به دست آوردن اطلاعات لازم براي حفظ امنيت جامعه» بسيار دقيق و ظريف است و مسئولين اداره امور اجتماع بايد دقيقا مراقب اين مرز باشند، تا هم حرمت اسرار انسان ها حفظ شود و هم امنيت جامعه و حکومت اسلامي به خطر نيافتد. (13)

عوامل ايجاد امنيت و نظم عمومي:

بيان شد که داستان حکومت سليمان (ع) نمونه قرآني خوبي براي اداره جامعه ماست. از آن جمله در جريان داستان هدهد به سه نکته اساسي مي رسيم:
الف- در محيط جامعه بايد آن قدر صراحت و آزادي وجود داشته باشد که حتي يک فرد عادي بتواند در موقع لزوم به رئيس حکومت بگويد: «من از چيزي آگاهم که تو نمي داني!».
ب- در سازمان اجتماعي بشر، نيازهاي متقابل آن قدر زياد است که گاه سليمان ها محتاج يک پرنده مي شوند (14) . به عبارت ديگر بهره مندي از تمامي نيروها براي اداره ي جامعه، از هر فردي به مقدار توانايي و وسعت و کارآمدي اش، لازم و ضروري است.
پ- ممانعت از نيروهاي محمل و ستمگر با بهره مندي از قدرت نظامي و نيروهاي اطلاعاتي، به همان نحوي که سليمان (ع) «ديوها را دربند کرده و ظالمان را بر سر جاي خود نشانده بود» (15).

1- مديريت سالم:

امنيت و نظم عمومي يک جامعه در پرتو برخورداري جامعه از يک مديريت سالم حاصل مي شود. از جمله عوامل آن مي توان به موارد زير اشاره کرد:
1- تعهد 2- تخصص 3- توان و قدرت
قرآن از زبان يوسف (ع) که خود را شايسته پست کليدي اقتصاد مملکت دانسته چنين مي گويد: « اجعلني علي خزائن الارض اني حفيظ عليم» (55/12) (16).
يوسف (ع) با پشتوانه تعهد و تخصص توانست با سه شرط: الف- توليد بيشتر، ب- نظارت بر مصرف، ج- آينده نگري؛ عدالت اقتصادي را که يکي از ابعاد امنيت و نظم عمومي است بوجود آورد . (17)
هم چنين، قرآن علت شايستگي طالوت به فرماندهي در جنگ را چنين بيان کرده است: «ان الله اصطفئه عليکم و زاده بسطه في العلم و الجسم» (47/2) (18)، از زبان دختر شعيب (ع) درباره ي موسي (ع) چنين آمده است: «يأبت استئجره ان خير من استئجرت القوي الامين (19)» (26/28). امام علي (ع) گفته است: «ايها الناس ان احق الناس بهذا الامر اقواهم عليه و اعلمهم بامرالله فيه» (20)، مردم! سزاوارتر به خلافت [=حکومت] کسي است که به آن تواناتر باشد و در آن به فرمان خدا داناتر».

2- علم و آگاهي:

علم و آگاهي يکي ديگر از عوامل ايجاد امنيت و نظم است. اين موضوع از دو راه قابل بررسي است:
الف- بالا بردن فرهنگ عمومي جامعه اسلامي:
قرآن مي فرمايد: «و لا تقف ما ليس لک به علم ان السمع و البصر و الفؤاد کل اولئک کان عنه مسئولا» (36/17) (21) که در جامعه اسلامي تأئيدها و تکذبيها بايد بر اساس شناخت باشد نه بر پايه شايعات و گمانها. در اين آيه به يکي از مهم ترين اصول زندگي اجتماعي اشاره شده است که ناديده گرفتن آن نتيجه اي جز هرج و مرج اجتماعي و از بين رفتن روابط انساني و پيوندهاي عاطفي نخواهد داشت و اگر به راستي اين برنامه قرآني در کل جامعه انساني و همه جوامع بشري به طور دقيق اجرا شود، بسياري از نابساماني ها که از شايعه سازي و جو سازي و قضاوت هاي عجولانه و گمان هاي بي اساس و اخبار مشکوک و دروغ سرچشمه مي گيرد برچيده خواهد شد. در غير اين صورت، هرج و مرج در روابط اجتماعي همه جا را فرا خواهد گرفت و هيچ کس به ديگري اطمينان پيدا نخواهد کرد و آبرو و حيثيت افراد همواره در مخاطره قرار خواهد گرفت (22).
ب- زمينه علم و آگاهي را براي جامعه فراهم نمودن و مردم را در جريان امور قرار دادن
قرآن مي فرمايد «ان الظن لا يغني عن الحق شيئا». هم چنين در نامه حضرت علي (ع) به مالک اشتر به اين امر اشاره شده است؛ زماني که ملت گمان کردند تو نسبت به آنان ظلم و ستمي روا داشته اي، وظيفه داري دلايل و براهين خود را نسبت به کاري که موجب سوء ظن ملت و زدن اتهامات شده است را به طور آشکار و بدون هيچ ابهامي براي عموم ملت بازگو کني، به طوري که با بيان صريح دلائل و براهين تو، سوءظن و موارد اتهام از طرف ملت برطرف شود. زيرا اين کار تو:
1- باعث تعليم و تقويت نفس خودت به عدالت خواهد رسيد.
2- نسبت به ملت، نهايت ملاطفت و مهرباني را کرده اي.
3- ملت را، متوجه قدم نهادن در راه مستقيم و حق نموده اي.

3- تشويق و تنبيه

سياست تشويق و تنبيه بر مبناي تبشير و انذار مي تواند موجب امنيت و نظم عمومي در جامعه اسلامي گردد و به عبارت ديگر عدالت را بر مبناي تعادل تضمين نمايد. به بيان ديگر، وظيفه قوه قضائيه فقط تنبيه خائنان نيست بلکه تشويق خادمان نيز بايد در حيطه وظايف آنان قرار گيرد.
امام علي (ع) فرموده است: «ازجر المسي بثواب المحسن» «با پاداش دادن به نيکوکار بدکار را بيازاريد.»
از نظر قرآن، هيچ حکومتي نمي تواند بدون تشويق خادمان و مجازات و کيفر خطاکاران به پيروزي برسد و اين همان اصلي است که ذوالقرنين از آن بخوبي استفاده کرده است.
قرآن از زبان وي نقل مي کند: «قال اما من ظلم فسوف نعذبه ثم يرد الي ربه فيعذبه عذابا نکراو اما من دامن و عمل صالحا فله جزاء الحسني و سنقول له من امرنا يسرا» (88/18 و87)
«ذوالقرنين گفت: اما آن کساني که دست به سيه کاري زده اند به زودي عذابشان خواهيم کرد و بعد از مرگ به سوي پروردگارشان باز مي گردند و پروردگارشان آنها را با عذابي ناهنجارتر معذب خواهد ساخت و اما آن کساني که ايمان آورده اند و دستاوردهاي شايسته اي داشته اند، براي آنان پاداشي است بهتر از پاداش دنيا که عطايشان خواهد شد و ما فرمان مي دهيم تا رفاه و آسايش در اختيارشان قرار بگيرد. »
امام علي (ع) در فرمان معروفش به مالک اشتر که يک دستورالعمل جامع کشورداري است مي فرمايد:
«و لا يکونن المحسن و المسيء عندک بمنزله سواء فان في ذلک تزهيدا لاهل الاحسان و تدريبا لاهل الاسائه علي الاسائه»
«هيچ گاه نبايد نيکوکار و بدکار در نظر تو يکسان باشند، زيرا اين امر سبب مي شود که نيکوکاران به کار خود بي رغبت شوند و بدکاران جسور و بي پروا گردند.
در داستان سليمان سوال او از غيبت هدهد خود يک درس آموزنده است. يک حکومت سازمان يافته و منظم و پرتوان، چاره اي ندارد جز اين که تمام فعل و انفعالاتي که در محيط کشور و قلمرو او واقع مي شود را زيرنظر بگيرد و حتي بود و نبود يک پرنده، يک مأمور عادي را از نظر دور ندارد.

4- قدرت:

يکي ديگر از عواملي که موجب امنيت و نظم عمومي مي گردد، آمادگي نظمي و توان و قدرت کافي براي مقابله با گروهايي است که مي خواهند امنيت و نظم جامعه اسلامي را بر هم زنند. به بيان قرآني، اين آمادگي نظامي ايجاد ترس در دل دشمنان شناخته و ناشناخته مي کند و از خيال خام خود منصرف مي گرداند: «و اعدوا لهم ما استطعتم من قوه و من رباط الخيل ترهبون به عدوالله و عدوکم و ءاخرين من دونهم لا تعلمونهم الله يعلمهم» (60/8) «و در برابر آنان هر نيرويي که مي توانيد (از جمله نگهداري اسبان) فراهم آوريد، تا به آن وسيله دشمن خدا و دشمن خود را بترسانيد، هم چنين ديگراني را هم غير از آنان، که شما ايشان را نمي شناسيد و خداوند مي شناسدشان.
در دين اسلام، هزينه کردن در اين راه مصداق انفاق في سبيل الله مي باشد، انفاقي که منافع و اجر و پاداش آن نيز باز به خود امت اسلامي بر مي گردد:
«و ما تنفقوا من شيء في سبيل الله يوف اليکم» (60/8)
در پرتو اين آمادگي و توازن رزمي است که جامعه اسلامي مورد ظلم و ستم قرار نمي گيرد و امنيت و نظم عمومي به نحو احسن در آن حاصل مي گردد. «و انتم لا تظلمون»، «و بر شما ستم نمي رود.»

5- امر به معروف و نهي از منکر

از جمله اموري که انسان هاي مؤمن به آن ملزم شده اند، مسأله نظارت عمومي و يا امر به معروف و نهي از منکر است. در قرآن آمده است: «و لتکن منکم امه يدعون الي الخير و يأمرون بالمعروف و ينهون عن المنکر و اولئک هم المفلحون». (104/3) «و بايد از ميان شما، گروهي (مردم را) به نيکي دعوت کنند و به کار شايسته وادارند و از زشتي باز دارند و آنان همان رستگارانند.»
محدوده اين امر به معروف و نهي از منکر براي ناس يعني تمام مردم است: «کنتم خير امه اخرجت للناس تأمرون بالمعروف و تنهون عن المنکر» (110/3) «شما بهترين امتي هستيد که براي مردم پديدار شده ايد، در حالي که به کار پسنديده فرمان دهيد و از کار ناپسند باز داريد.»
بديهي است کساني توانايي انجام اين واجب الهي را خواهند داشت که اول به خودسازي پرداخته باشند: «امه قائمه يتلون ايات الله أناء الليل و هم يسجدون* يومنون بالله و اليوم الاخر و يأمرون بالمعروف و ينهون عن المنکر» (114/3 و113)، «گروهي درست کردارند که آيات الهي را در دل شب مي خوانند و سر به سجده مي نهند، به خدا و روز قيامت ايمان دارند و به کار پسنديده فرمان مي دهند و از کار ناپسند باز مي دارند.»
مسلمانان به وسيله اين نظارت عمومي در جامعه جوي را فراهم مي کنند که اصلاحات اجتماعي با سرعت بيشتري پيش رود:
«و يسارعون في الخيرات و اولئک من الصالحين» (114/3)
«و در کارهاي نيکي شتاب مي کنند و آنان از شايستگانند.»
اين نظارت عمومي مي تواند هم جنبه فردي و هم جنبه اجتماعي داشته باشد که جنبه گروهي آن به مراتب اثر بيشتري خواهد داشت. ناگفته نماند که در مسأله امر به معروف و نهي از منکر، وسعت ديد يعني شناخت زمان و مکان به عبارت ديگر گستره ي بينش و شناخت مسائل و مشکلات جامعه، که از اهميت بالايي برخوردار است. در صورتي که انسان هاي مؤمن و داراي بينش وسيع، توان و هم خود را صرف اين امر کنند بهره ي بيشتري حاصل مي شود.
از آنجا که امر به معروف و نهي از منکر يکي از ابواب جهاد و از مصاديق بارز جهاد في سبيل الله است، بر اين اساس و بنا به توصيه قرآن، در جهاد بايد سراغ مهره هاي اصلي رفت: «فقاتلوا ائمه الکفر» (12/9).
«پس با پيشوايان کفر بجنگيد» ديگر آنکه در راه امر به معروف و نهي از منکر بايد همواره از انسان هاي مؤمن و صالح کمک گرفت و از کساني که اعتقاد به اين هدف ندارند دوري جست.
در تاريخ کربلا چنين مي خوانيم که امام حسين (ع) در ميان راه به «عبيد الله بن حر» برخورد کرد. امام (ع) به ديدن «عبيدالله» رفت و او را احترام فراوان نمود، اما هنگامي که امام او را دعوت به ياري نمود، او سوگند ياد کرده که از کوفه بيرون نيامده مگر به خاطر اين که از اين جنگ کناره گيري کند. سپس اضافه کرد، من مي دانم اگر با اين گروه نبرد کني نخستين کشته خواهي بود ولي اين شمشير و اسبم را تقديم شما مي کنم. امام صورت از او برگرداند و فرمود: «هنگامي که از جان خود مضايقه داراي نيازي به مال تو ندارم» سپس اين آيه را تلاوت کرد: «و ما کنت متخذ المضلين عضدا» (51/18) اشاره به اين که تو گمراهي و گمراه کننده و شايسته دستياري نيستي. (23) به هر حال نداشتن يار و ياور از آن بهتر است که انسان از افراد آلوده و ناپاک ياري بطلبد و آنها را گرد خود جمع نمايد». (24) نکته ديگر اين است که ايجاد امنيت و نظم عمومي بر پايه عدل و قسط، حتي بر خون مسلمانها ترجيح دارد. «و ان طائفتان من المومنين اقتتلوا فاصلحوا بينهما فان بغت احدئهما علي الأخري فقاتلوا التي تبغي حتي تفيء الي امر الله فان فاءت فأصلحوا بينهما بالعدل و اقسطوا ان الله يحب المقسطين» (9/49) (25)، «و اگر بين دو طائفه از مومنان با هم درگير جنگ شوند شما اهل ايمان در ميان آنان صلح و صفا برقرار سازيد و اگر يک طايفه يک طايفه ديگر ستم کرد که با خودخواهي حق آنان را پايمال کند شما بايد با طايفه ي خودخواه پيکار کنيد تا آنگاه که از خودخواهي خود دست بردارد و به فرمان خدا بازگردد پس اگر به فرمان خدا گردن نهاد با عدالت و انصاف ميان آن دو طايفه را اصلاح کنيد و حتما حق را به صاحب حق بازگردانيد نه آنکه با حق کشي صلح و صفا را برقرار سازيد. خداوند رحمان دادگران را دوست دارد» (26).
اگر جامعه اسلامي اين روش را شيوه خود سازد، زمينه رحمت الهي را فراهم نموده است: «انما المومنون اخوه فاصلحوا بين اخويکم و اتقوا الله لعلکم ترحمون» (10/49) (27)، «پس ميان دو برادر خود را - اگر درگير نزاع هستند - اصلاح کنيد و از خشم خدا بترسيد که با هواداري از يکي، حق آن يک را ناحق کنيد که مورد رحمت الهي قرار بگيرد» (28).

6- اخلاق

يکي ديگر از مباحث مهم که جامعه از منابع و آثار مفيد آن برخوردار مي شود توجه به موضوعات اخلاقي است که در رشد افراد جامعه به صورت فردي و اجتماعي تأثير به سزايي دارد. هر چه مسئولان فرهنگي جامعه اسلامي در اين راه سرمايه گذاري نمايند به امنيت و نظم عمومي جامعه ياري رسانده اند.
همان گونه که براي سلامت جسم انسان ها دو راه وجود دارد: اول بهداشت و دوم درمان؛ به همين صورت اخلاق نيز به منزله بهداشت روان انسان هاست که از مفاسد الزامي پيشگيري مي نمايد. سپس نوبت به درمان، مي رسد. به عبارت ديگر اجراي احکام ظاهر اجتماع را پاک نگه مي دارد و اخلاق علاوه بر ظاهر، باطن جامعه را هم پاک نگه مي دارد و اين دو با هم و در کنار هم نتيجه بخش است و يکي از اين رو جاي ديگري را پر نمي کند. توجه به هر دو آنها موجب مي شود که مدينه فاضله و شهر سالم ايجاد گردد.
قرآن بعد از انکه از مومنان جامعه اسلامي به عنوان برادران ايماني يکديگر نام برده، براي ايجاد امنيت کامل و نظم عمومي و استحکام روحيه اخوت اسلامي، مؤمنين را ترغيب به رعايت دستورات ششگانه اخلاقي مي نمايد: (29)
1- نهي از مسخره کردن
2- نهي از عيب جويي
3- نهي از القاب زشت
4- نهي از گمان بد
5- نهي از تجسس
6- نهي از ترغيب

7- همزيستي مسالمت آميز:

يکي ديگر از عوامل که موجب مي شود امنيت و نظم عمومي در جامعه سامان يابد و پايدار بماند، همزيستي مسالمت آميز با پيروان ديگر اديان آسماني و ترجيح صلح بر جنگ است. بايد توجه داشت که جنگ در اسلام هيچگاه به عنوان يک ارزش تلقي نمي شود بلکه از اين نظر که مايه ويراني و اتلاف انسان ها و نيروها و امکانات است، ضد ارزش محسوب مي شود.
جنگ و نزاع، در برخي از آيات قرآن در رديف عذاب هاي الهي قرار گرفته است. در سوره انعام آيه 65 مي خوانيم: «قل هو القادر علي ان يبعث عليکم عذابا من فوقکم او من تحت ارجلکم او يلبسکم شيعا و يذيق بعضکم باس بعض» (65/6)، «بگو خداوند قادر است عذابي از طرف بالا - همچون صاعقه - يا از زير پاي شما - همچون زلزله - بر شما بفرستد، يا شما را به صورت دسته هاي پراکنده قرار دهد و طعم جنگ و خونريزي را به گروهي از شما به وسيله گروه ديگر بچشاند. در اين جا جنگ چيزي در رديف صاعقه و زلزله و بلاهاي زميني و آسماني شمرده شده است و به همين دليل در اسلام تا آنجا که امکان دارد از جنگ پرهيز مي شود.
در عين حال، آنجا که موجوديت امتي به خطر مي افتد، يا اهداف والا و مقدس او در معرض سقوط قرار مي گيرد، جنگ يک ارزش مي شود و عنوان جهاد في سبيل الله به خود مي گيرد. (30) در منطق قرآن، هم زمان با حفظ ارزش هاي اسلامي ترجيح صلح بر ادامه جنگ خود يک سنت حسنه است:
«و ان جنحوا للسلم فاجنح و توکل علي الله انه هو السميع العليم» (61/8) (31)، «اگر آنها تمايل به صلح نشان دهند، تو نيز از در صلح در آي و بر خدا تکيه کن که او شنوا و دانا است (32).
در پرتو اين همزيستي مسالمت آميز محيطي فراهم مي شود که پيروان ديگر مکاتب بتوانند براي آشنايي با وحي الهي و شناخت مکتب اسلام به تحقيق و تفحص بپردازند که ريشه بسياري از ناباوريها در ناآگاهي ها است:
«و ان احد من المشرکين استجارک فاجره حتي يسمع کلام الله ثم ابلغه مأمنه ذلک بانهم قولا لا يعلمون» (6/9) (33). «اگر يکي از مشرکان از تو پناه خواست او را پناه ده تا کلام خدا را بشنود آنگاه او را به سرپناهش برسان. آن بدين سبب است که آنان مردمي هستند که نمي دانند. (34)
به بيان ديگر، پيشرفت و پيشبرد اسلام بيشتر بر اساس نشر آگاهي ها است، از امام صادق (ع) روايت شده است که:
«اذا کان يوم القيامه جمع الله عزوجل الناس في صعيدا واحد و وضعت الموازين فتوزن دماء الشهداء مع مداد العلماء فيرجح مداد العلماء علي دماء الشهداء» (35). «چون روز قيامت شود خداوند عزوجل مردم را در يک زمين مسطح گرد هم مي آورد و ميزانها برقرار مي شود پس خونهاي شهيدان با مرکب دانشمندان سنجيده مي گردد ولي وزن مرکب دانشمندان بر خون شهيدان ارجح و افزون باشد» . (36)

پي نوشت :

1- قرآن دراسلام، سيد محمد حسين طباطبائي، ص 9
2- سوره عبس آيه 20 و 19
3- قرآن در اسلام، سيد محمد حسين طباطبايي
4- آشنايي با قرآن، سوره هاي حمد و بقره، شهيد مطهري، ص 75
5- سوره بقره آيه 213
6- قرآن ترجمه بهاء الدين خرمشاهي ص 33
7- سوره ابراهيم ايه 35
8- تفسير نمونه، ناصر مکارم شيرازي، ج 12 ص 539
9- سوره مائده، آيه 97
10- سوره آل عمران، آيه 96
11- سيماي نماز در گستره آيات الهي، شاهرخ محمد بيگي، فصلنامه فارس، ش6 ص 89
12- تفسير نمونه، ناصر مکارم شيرازي، ج 18 ص 37 و 38
13- تفسير نمونه، ناصر مکارم شيرازي، ج 22، ص 188
14- تفسير نمونه، ناصر مکارم شيرازي، ج 15 ص 446-447
15- همان بالا ص 442
16- آيه 55، يوسف (12)
17- تفسير نمونه، ج1، ص 1109
18- سوره بقره، آيه 247
19- سوره قصص، آيه 26
20- نهج البلاغه، ترجمه سيد جعفر شهيدي، ص 179
21- سوره اسراء، آيه 36
22- تفسير نمونه، ناصر مکارم، ج 118، 12
23- و من آن نيستم که گمراه گران را همکار خود بگيرم - قرآن، ترجمه محمد مهدي فدلادوند، ص 299
24- تفسير نمونه، ناصر مکارم شيرازي، جلد 12، ص 468
25- سوره حجرات، آيه 9
26- معاني قرآن (ترجمه و تفسير قرآن)، محمد باقر بهبودي، ص 522 - 523
27- سوره حجرات، آيه 10
28- معاني قرآن (ترجمه و تفسير قرآن)، محمد باقر بهبودي، ص 523
29- تفسير نمونه، ناصر مکارم شيرازي، ج 22، ص 185
30- تفسير نمونه، ناصرمکارم شيرازي، جلد 21، ص 408 و 409
31- تفسير نمونه، ناصر مکارم شيرازي جلد 21، ص 408 و 409
32- سوره انفال، آيه 61.
33- تفسير نمونه، ناصر مکارم شيرازي، جلد 21، ص 49
34- سوره التوبه، آيه 6- قرآن ترجمه جلال الدين فارسي، ص 375
35- بحارالانوار ج 2 ص 14(کتاب من لا يحضره الفقيه ج 4 ص 398، مشکاه الانوار ص 137 -- شيه صدوق، روايت 5853)
36- کتاب من لا يحضره الفقيه، شيخ صدوق، ترجمه علي اکبر غفاري، جلد 6، ص 345

منبع: کتاب طرح تحقيقاتي شهر اسوه




نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط