پشت صحنه ي تسليحات صدام !

چه کساني در تجهيز و تسليح صدام ، اين ديکتاتور مخوق پايان قرن بيستم، نقش داشته اند ؟ پاسخ اين پرسش ها در فتح الفتوح نبردهاي دوران دفاع مقدس ، يعني کربلاي پنج ، براي افکار عمومي دنيا آشکار شد . عمليات کربلاي 5 ، با رمز « يا زهرا » پس از پانزده روز از اجراي عمليات نا موفق کربلاي 4 ، در شلمچه و پشت دروازه هاي بصره انجام گرفت .
يکشنبه، 20 دی 1388
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
پشت صحنه ي تسليحات صدام !
پشت صحنه ي تسليحات صدام !
پشت صحنه ي تسليحات صدام !






چه کساني در تجهيز و تسليح صدام ، اين ديکتاتور مخوق پايان قرن بيستم، نقش داشته اند ؟ پاسخ اين پرسش ها در فتح الفتوح نبردهاي دوران دفاع مقدس ، يعني کربلاي پنج ، براي افکار عمومي دنيا آشکار شد . عمليات کربلاي 5 ، با رمز « يا زهرا » پس از پانزده روز از اجراي عمليات نا موفق کربلاي 4 ، در شلمچه و پشت دروازه هاي بصره انجام گرفت .
بسباري از کارشناسان نظامي ايران، پس از اين عمليات بر اين باور بودند که مهندسي و ماشين نظامي عراق در حمله برق آساي رزمندگان اسلام به کلي از هم پاشيده و تا سال هاي سال ، قادر به ايستادگي نخواهد بود . اما هنوز چند ماه از اين عمليات نگذشته بود که آمار ها و ارقام درباره توان نظامي حزب بعث ، چيزي خلاف اين را آشکار مي ساخت .
در آوريل 1988 ( ارديبهشت 1367 ) يک نشريه ايتاليايي که نام « اسپرسو » درباره ي موازنه نابرابر نظامي ايران و عراق ، آماري را منتشر ساخت . اين آمار، تنها سه ماه پيش از پايان جنگ ايران و عراق بود .
کشورهاي بلوک شرق و غرب که به صورت هماهنگ عليه نظام اسلامي بسيج شده بودند، در يک اتحاد و پيمان مشترک و آشکار ، همه حمايت ها و کمک ها ي تسليحاتي ، مادي و سياسي خود را از عراق به کار بستند و براي نخستين بار پس از سقوط هيتلر در آلمان ، ميجي در ژاپن وموسوليني در ايتاليا، يکپارچه شدن کشورهاي عضو پيمان «ناتو » و «ورشو» عليه يک سيستم حکومتي نوپا در نقطه مرزي ايران و عراق ظهور يافت .
مجله « سياست دفاعي » در شماره چهارم خود ، طي گزارشي چنين آورده است : « نيروهاي مسلح ارتش عراق در نتيجه فروش عظيم تسليحاتي توسط اتحاد شوروي و قدرت هاي غربي ، در مدتي کمتر از دو سال ، سيستم هاي تسليحاتي خود را بيشتر از چهل درصد افزايش دادند . در آستانه ي بازپس گيري فاو ، در آوريل 1988 ( ارديبهشت 1367 ) ارتش عراق حدود 5 هزار دستگاه تانک ، 4500 نفر بر زرهي ، 5500 عراده توپ ، 420 فروند هلي کوپتر و 720 هواپيماي جنگنده و بمب افکن آماده براي عمليات در اختيار داشت . اين خيل عظيم سيستم هاي تسليحاتي ، با حداقل 300 فروند موشک زمين به زمين اسکاد بي، ساخت شوروي تجديد ساختار شده توسط آلمان ها و مقادير زيادي مهمات شيميايي توليد شده به اتکاي فن آوري صادراتي آمريکايي - اروپايي تکميل مي شد . حکومت بغداد با کسب اين مقادير عظيم از جنگ افزارهاي مدرن متعارف و غير متعارف ، توانست استعداد نيروهاي زميني ارتش خود را از 27 لشگر در سال 1986 (1365 ) به 50 لشکر در سال 1988 ( 1368 ) ، رسانده و به بيش از دو برابر افزايش دهد . اين امر نمايان گر رشد واقعي در ساختار نيرو و توانايي هاي عملياتي صدام حسين بود و در جهت تغيير موزانه استراتژيک کلي منطقه خليج فارس گام مهمي به شمار مي رفت» .(1)
به راستي اين همه همياري و همراهي و با يک کشور براي چه هدفي دنبال مي شد ؟ در حالي که بيش از هشتاد کشوربه صورت رسمي و غير رسمي عراق را ياري مي دادند ، جمهوري اسلامي ايران حتي از داشتن حق خريد سيم خاردار که يک وسيله غير نظامي به شمار مي رود ، محروم بود ؛ اين در حالي بود که کشورهاي مهم دنيا چون آمريکا ، انگليس ، فرانسه ، شوروي و آلمان ، رسما خود را وقف خدمت به عراق کرده بودند؛ اين خدمات، جداي از سرازير شدن پول هاي نفت شيوخ عرب خليج نشين بود . کشورهاي عربي منطقه با نام نهادن صدام به « سردار و فاتح قادسيه » ،« افتخار عرب » و « صلاح الدين ايوبي زمان » ميلياردها دلار به حکومت صدام کمک بلاعوض نمودند . يکي از فرماندهان جنگ در همين رابطه مي گويد : « در بسياري از عمليات ها نظير خيبر، والفجر 8 و کربلاي 5 ، حقيقتا ماشين نظامي عراق از هم پاشيده شد ، اما به چند ماه نکشيد که صدام با امکانات بيشتر و جديدتر وارد منطقه شد . اين مسأله حاصل نمي شد ، جز با پول عرب هاي منطقه و حمايت هاي غرب و شرق ».(2)
مجموع هداياي نقدي بلاعوض اعراب منطقه به صدام ، مبلغي حدود چهل ميليارد دلار را نشان مي دهد ؛ اين رغم ، علاوه بر حمايت هاي سياسي و دلالي نفت و ياري هاي مادي و معنوي ديگر آن ها به صدام بود .
پس از پايان جنگ هم روند حمايت غرب و شرق از صدام ادامه يافت . عراق افتخار ژاندارمي منطقه و نقش « سگ هار دست آموز » را براي حکومت غرب کسب کرده بود . در کتاب « غرب چگونه عراق را مسلح ساخت » در فصل شانزدهم چنين آمده است : « .. در شرايطي که سرانجام ايران رسما پذيرش قطعنامه 598 را به سازمان ملل اعلام کرده بود ، وزارت بازرگاني آمريکا به روال سابق ، همچنان با صدور تکنولوژي پيشرفته آمريکا به کارخانه ها و تأسيسات اسلحه سازي عراق موافقت مي کرد . پروانه هاي صادر شده از سوي اين وزارتخانه در هشت ماه پس از کشتار «حلبچه » حاکي از تحويل مداوم تجهيزات کشت ويروس ، قارچ و تک ياخته اي به آژانس انرژي اتمي عراق ، تحويل دنده هاي الکترونيکي و ابزارهاي ماشيني چند کاره به مرکز توليد موشکي «سعد-16 » کارخانه توليد بمب «بدر» کارخانه صنايع موشکي صدام ، کارخانه هاي الکترونيک دفاعي منصور و صلاح الدين و مجتمع تسليحاتي عظيم « ناجي » است » .(3)
انگليس و آمريکا به خوبي دريافته بودند که عراق چگونه مي تواند سرمايه داران و کارخانه هاي اسلحه ساز آن ها را از خطر ورشکستگي نجات دهد و حکومت هاي عرب منطقه را از ترس صدام مجبور به خريد تسليحات سازد . وزارت بازرگاني آمريکا در همين رابطه اعلام داشت : « با پايان يافتن جنگ عراق و ايران ، اکنون عراق بازار خوبي براي تاجران آمريکايي است ».(4)
آنچه بيشتر باعث رونق صنايع جمعي آمريکا مي شد ، انتقال آن به حکومت بعثي عراق بود . سلاح هاي کشتار جمعي علاوه بر بالا بردن قدرت تخريبي قواي نظامي عراق ، حکومت هاي منطقه را نيز بيش از پيش در هراس فرو مي برد . شرکت هاي آمريکايي به معامله اي عظيم دست زدند . درژوييه 1988 (اوايل مرداد 1367 ) و دقيقا سه روز پس از پذيرش قطعنامه از سوي ايران شرکت نفتي «بچتل » که کارگزار آن « جرج شولتز » سمت وزير خارجه آمريکا را بر عهده داشت قراردادي به مبلغ يک ميليارد دلار با وزارت صنعت و صنايع نظامي ژنرال «حسين کامل » - داماد صدام - در بغداد منعقد ساخت . به موجب اين قرار داد ، بچتل طراحي و ساخت يک مجتمع پتروشيمي نزديک « الميسيب » در جنوب بغداد را به عهده گرفت . حسين کامل و ژنرال « عامرالسعدي » درنظر داشتند در مجتمع مزبور با نام 2 . P . C گاز خردل و اکسيد اتيلن توليد کنند . اکسيد اتيلن در توليد سوخت موشک مورد استفاده قرار مي گرفت .
انگلستان نيز بر آن بود تا به هر شيوه اي وارد بازار اسلحه عراق شود . چند ماه پس از پايان جنگ ايران و عراق، « آلن کلارک » وزير دفاع انگلستان، معاون خود « ديويد هيستي » را به بغداد روانه ساخت . او مي گويد : « تمام تلاش مان را به خرج داديم تا رابطه را گرم نگه داريم . طي جنگ هشت ساله صدام عليه رژيم تهران ، به طور متوسط هر سال چهل خلبان نظامي عراقي در پايگاه نيروي هوايي سلطنتي بريتانيا آموزش مي ديدند و شرکت هاي خصوصي نظير هواپيمايي C.S.I هم بر اين دوره ها نظارت داشتند. »(6) از خدمات بسيار ارزشمند بريتانيا به حکومت ديکتاتور عراق در طول جنگ ، آن بود که « برزان التکريتي » رئيس سازمان اطلاعاتي عراق و فرماندهان سرويس خدمات هوايي ويژه (S.A.S) در انگلستان را به هم نزديک نمود . اين سازمان در يک قرارداد محرمانه ، متعهد شد واحد هاي ويژه هوابرد عراق را در پايگاه فوق سري جزيره اي در رود دجله آموزش دهد .
شوروي نيز از نخستين روزهاي آغاز جنگ براي آنکه از افتادن صدام به دام بلوک غرب جلوگيري کند ، سيل کمک هاي نظامي خود و کشورهاي عضو « پيمان ورشو » را به سوي عراق روانه ساخت . از تجهيز ديوارهاي موشکي شهرهاي بزرگ عراق تا تحويل جديدترين هواپيماهاي ميگ ، سوخو،آنتونوف ، ايلوشين و انواع هلي کوپتر هاي ميل و همچنين پيشرفته ترين مدل تانک هاي T تا جديدترين رادار ها را در اختيار صدام قرار مي داد . اين کمک ها علاوه بر تأمين کليه مايحتاج و جزئي ترين نيازهاي تسليحات انفرادي ، زرهي ، هوايي ، مهندسي عراق توسط کشورهاي بلوک شرق عضو « پيمان ورشو » بود ؛ حتي فشنگ هاي کلاشينکف در انواع مختلف و نارنجک هاي دستي و تفنگي توسط کشورهايي همچون ، چک و اسلواکي ، يوگسلاوي ، لهستان ، روماني و ديگر کشورهاي حوزه بالکان تأمين مي شد .
استعمار فرانسه ، دوشادوش ديگر کشورها به دنبال بهره وري از سرمايه گذاري خود در نفت عراق بود . سرمايه گذاري 60 ميليارفرانکي در جنوب عراق، به ويژه در طلاييه و جزاير مجنون ، مي توانست عامل قانع کننده اي براي حمايت از عراق در جنگ با ايران باشد . ده ها فروند جنگنده بمب افکن ميراژ ، رادارهاي پيشرفته ، جديدترين موشک هاي ضد زره و مدرنترين تسليحات فرانسوي ، فهرست کمترين اقلام اهدايي فرانسه به عراق بود.
ژاپن و کره جنوبي نيز به اين قافله شوم پيوستند . تأمين ادوات مهندسي جنگ بويژه لودر ، گريدر ، بلدوزها ، و خودروهاي سنگين و خودروهاي باري، همه و همه بر عهده اين دو کشور هم پيمان آمريکا بود . تنها يک فهرست از فروش خودرو در نخستين روزهاي جنگ توسط ژاپن به عراق، پنجاه هزار خودروي باري و وانت با موتورهاي قوي از شرکت نيسان را نشان مي دهد .
هنگامي که صدام در برابر دوربين هاي رسانه هاي دنيا ايستاد و گفت : « تنها در فاو ده ها هزار جوان عراقي را به کام آتش حمله ايراني ها فرستادم و سپر گوشتي عرب ها ساخته ام تا خيالشان از ايرانيان محبوس (!) در امان باشد » همه دنيا به خوبي دريافتند که حاميان و تجهيز کنندگان صدام چه کساني بودند . هنگامي که سخنان صدام پس از اشتغال کويت در رسانه ها پخش شد ، مردم دنيا به دنبال پاسخ پرسش ذهن خود بودند. صدام گفت : « شيوخ خليجي درباره آن به اصطلاح کمک هايشان به حکومت ما در طول جنگ با ايران ، خيلي سرو صدا مي کنند . ما هيچ بدهکاري به اين يهوديان خليجي (!) نداريم و جنگ را تنها با کمک خودمان به پايان برديم ؛ با مدد بازوان تواناي مردان فداکار افرادمان » .
وقتي خبر گزاري آمريکا آسوشيتدپرس در گزارش خود از رياض ، واکنش « ملک فهد » پادشاه عربستان به اين سخنان صدام را انعکاس داد ، مردم دنيا پاسخ خود را يافتند . ملک فهد گفته بود : « اقدامات تجاوز کارانه رهبر عراق در اشتغال کشور کويت و سخنان اخير او ، نشانگر ناسپاسي نسبت به حمايت هاي نظامي عربستان و کشورهاي عرب برادر در خليج فارس از او در طول جنگ هشت ساله اش يا ايران است . اگر عراق مي گويد در آن هشت سال جنگ ، افراد خود را فدا کرده است، ما نيز با پول ، سلاح هاي پيشرفته و همکاري بين المللي در اين فداکاري سهيم بوده ايم . وچگونه صدام مي تواند همه اين ها را فراموش کند و سعي در از بين بردن حقايق نمايد ؟ »
همچنين « عمر ياقوت » سفير کويت در عربستان با شنيدن سخنان صدام گفت : « صدام فردي دروغگو و کافر است . ايران صدام را خوب شناخته و در مورد حمله عراق به کويت ، بارها به ما اخطار داده بود ، اما ما در اين مورد گوش شنوايي نداشتيم » کارشناسان هشدارهاي حضرت امام خميني (ره ) به رهبران عرب را به ياد آوردند ؛ هشدار هايي که آن پير روشن ضمير ، سرسپردگي صدام و روابط پنهان او با دنياي کفر را خبر مي داد .
پي نوشت ها در دفتر مجله موجود است .
منبع: برگرفته از مجله ي امتداد شماره 10




نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط