راز مزار (2)

4 ـ اگر اين سخن قابل قبول باشد كه انقلاب و جنگ فراگير‌ترين پديده اجتماعي و تاريخي دو دهه گذشته بوده است، پيدا كردن نقش و انديشه مردم در شكل‌گيري رويدادها و ارتباط آنها با مظاهر فرهنگ مادي و معنوي اين دوره اهميت والايي مي‌يابد. به همان دليل كه حتي وقوع يك اتفاق ساده و زود‌گذر بازتابي متفاوت در بين ناظران خود پديد مي‌آورد، احساس و تلقي قشرهاي جامعه در برابر اين رويداد ـ به خصوص جنگ ـ نمي‌توانسته است بروزي يكسان داشته باشد. بدين روي در برخي طبقات ظهور
چهارشنبه، 23 دی 1388
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
راز مزار (2)
راز مزار (2)
راز مزار (2)

نويسنده: علي رضا كمره اي




4 ـ اگر اين سخن قابل قبول باشد كه انقلاب و جنگ فراگير‌ترين پديده اجتماعي و تاريخي دو دهه گذشته بوده است، پيدا كردن نقش و انديشه مردم در شكل‌گيري رويدادها و ارتباط آنها با مظاهر فرهنگ مادي و معنوي اين دوره اهميت والايي مي‌يابد. به همان دليل كه حتي وقوع يك اتفاق ساده و زود‌گذر بازتابي متفاوت در بين ناظران خود پديد مي‌آورد، احساس و تلقي قشرهاي جامعه در برابر اين رويداد ـ به خصوص جنگ ـ نمي‌توانسته است بروزي يكسان داشته باشد. بدين روي در برخي طبقات ظهور اين واقعه تكان و تكاپويي جدي به وجود آورد و آثار و تبعاتي ژرف و ماندگار برجاي نهاد. با وجود اين، وقايع و حوادث گونه‌گون اين دوره تاثير و بازتابي فراگستر پديد آورد. اين عكس‌العمل عمومي اگرچه در مواقع و موماضع متفاوت صورت واحد نداشت، اما وجه غالب نگرش و قضاوت عام را نشان داد. اين حالت در زمان شدت گرفتن جنگ و گسترش آن به شهرها و تاثير در زندگي و آمد و شد روزمره صورت عيني‌تر مي‌يابد، يك نكته از اين معني مي‌توان استنباط، رزمندگاني كه به اختيار خود در خط مقدم نبرد، روياروي دشمن ايستادگي مي‌كردند و براي خود تعريف خاصي از آدم و عالم داشتند، و هم آنان كه خواسته، ناخواسته تبعات و ناملايمات جنگ را بر خود هموار ساخته و پذيرفته بودند، در يك جهت و جبهه كلي‌تري جاي مي‌گيرند. وانگهي آيا جز اين است كه رزمندگان خود از بطن و متن مردم و جامعه برآمده‌اند؟
با اين ملاحظه، در آثار مربوط به دوران دفاع مقدس، توأمان احساس و برداشت جامعه و انديشه و نگرش برخاسته از جبهه و جنگ را به صورت مؤلفه‌اي تاريخي فرهنگي، مي‌توان مشاهده كرد. رؤيت و مطالعه مزار شهدا از آن جهت كه مجلاي طبيعي چنين تركيب و تأليفي است، براي بازشناسي اين دو ويژگي از نظر مورخ و جامعه‌شناس و مردم نگار، اهميت فراواني دارد. اذعان بايد كرد كه كاركرد و تأثيري كه از بود و ديدار مزار شهدا در همه زمان‌ها و مزارات موجود به دست مي‌آيد، نمي‌تواند صورتي واحد داشته باشد، چنانكه ممكن است تماشاگران و زايران احساس متفاوتي از رؤيت ضريح آلمينويمي و تصوير قاب گرفته و نگاه شهيد و سنگ نبشه مزار داشته باشند؛ حس احترام و غبطه به حال و مقام آنان و اندوه و دريغ بر زمان گذشته شده. همچنان كه ممكن است گلزار شهدا وعده گاهي باشد براي مأوا كردن دوستان و همرزمان از كاروان جامانده و يادكرد امام سابق و سبك كردن خود از غبار غفلت زمانه؛ يا زاويه خلوتي براي نجواي خاموش پدر و مادر بر بالين فرزندو...
هر پديده، به واسطه مجموعه‌اي از علل به هم پيوسته و تحقق يابد كه اگر دقيق به آنها نگريسته شود، شناخت و تفسير كاملتر پديده، ممكن خواهد شد. مبتني بر اين قاعده، از آن هنگام كه خبر شهادت رزمنده‌اي از خط نبرد به عقبه مي‌رسد تا به بستگان وي اطلاع داده شود و در پي آن مراسم تشييع و تدفين و ختم و يادبود برگزار گردد، بازجست رفتار و انديشه اطرافيان در هر يك از اين مراحل و مواقع ـ به عنوان فصل جدانشدني و وابسته مزار‌شناسي، چه بهص ورت مونوگرافي (‌تك‌نگاري) و چه به صورت حركت و انديشه گروه و جامعه، موضوع مطالعه فرهنگ شهادت و مزار است و از اين‌رو توجه به جزئيات هر يك از اين كنش‌ها و واكنش‌هاي فردي و جمعي براي وقوف آيندگان به اين نوع فرهنگ ضرورت و اهميت دارد.
چگونگي تزيين و برگزاري مجلس ختم و يادبود شهدا ـ كه تركيبي است از عناصر مجالس شادي و سوگ ـ و مضمون و محتواي سخنراين و سروده‌ها و نحوه تسليت‌گويي به خانواده شهدا و نظاير آن، در حال حاضر به علت غفلت و اكنون‌زدگي ممكن است از مقوله مسلمات پنداشته شود، اما بعيد نيست به مرور زمان و دگرگوني‌هاي مستمر، نقل برخي از اين بديهيات مايه شگفتي و حتي انكار قرار گيرد. رفتار و برداشت جامعه و طبقات مختلف از رخدادها، در زمان و شرايط خاص به صورت دفعي بروز مي‌كند و پس از مدتي در پيشينه تاريخي و خاطره قومي جاي مي‌گيرد و چونان آثار بازمانده مادي و معنوي ديگر، كارايي و رواج خود را از دست مي‌دهد و جز در شرايط و احوال مشابه نمود و بروز نمي‌يابد. هر چه نسبت به رويدادها با فرهنگ و باور عمومي بيشتر باشد، ماندگاري و تأثير آن افزون تر است. نكته ديگر اينكه تحت تأثير فرايند‌گذر جامعه از تحولات ژرف و پويا، بخش‌هايي از فرهنگ و آداب و رسوم جاري نيز دستخوش دگرگوني مي‌شود. در اين صورت انديشه و منش ـ و در پي آن رفتار و گفتار ـ جديد و حادث، اندك اندك جايگزين فرهنگ گذشته مي‌شود يا در آن تغييرات آشكار پديد مي‌آيد. به همين دليل پس از انقلاب و دوران دفاع مقدس در صورت و ساخت گورستان‌هاي عمومي و تا حدودي آداب مجالس ختم و فاتحه‌خواني اموات در نتيجه تاثير مجالس سوگ و ياد شهدا دگرگوني‌هاي آشكار پديد آمد.
درباره مزار شهداي جنگ و انقلاب، تا به حال يك كتاب به عنوان بررسي سنگ نبشته مزار شهدا به شكل تحقيق ـ گزارش، چاپ و منتشر شده است كه گرچه بعضا حاوي نكات دقيق و ارزنده‌اي است، اما در مقايسه با گستردگي دامنه موضوع و رعايت جوانب بحث، كفايت لازم را ندارد و به نظر مي‌رسد حجم اين پژوهش وسيع‌تر از كتاب منتشر شده بوده باشد. تا آن هنگام كه از ديد مسئولان، چگونگي بررسي و تحقيق در مزارات شهدا صورت قطعي و عملي يابد و بر اهميت مسئله وقوف بايسته و فراگير حاصل شود، حفظ وضع موجود و پرهيز از دگرگون‌سازي در ماده و مصالح و هيأت كلي مزارات، ضرورت جدي دارد. تغيير در فرم و فضاي كنوني ـ شكل اصلي و اوليه مزارات ـ گرچه ممكن است به منظور مرمت يا يكسان‌سازي و رعايت ظواهر و زيبايي و حتي رفاه حال مردم و تسهيل آمد و شد زائران و دلايل ديگري صورت گيرد، اما هيچ علت و ضرورتي نبايد به اصالت اسنادي و اسنادي اين مجموعه‌ها خدشه وارد سازد. دخالت در اندام همبسته و جانداز ـ اكوسيستم ـ آثار فرهنگي، تاريخي به ملاحظات سنجيده و حتي حتياط و وسواس نيازمند است. اين پرهيز درباره آنگونه مزارات كه بدون نظر سازمان يا نهادهاي رسمي پديد آمده و شكل‌ گرفته‌اند ـ مانند گلزار شهداي بهشت زهرا در تهران ـ بيشتر الزام‌آور است.
اين سخن به معناي بي‌اعتنايي به گزند و فرسايش عوامل طبيعي و غير آن در مزارات نيست، بلكه به معناي حفظ هويت و اصالت آثاري است كه هر كدام در مدلول و مفهوم خود، از نكته و نادره‌اي براي بيننده دقيق‌النظر خالي نيست و به همين علت مي‌توانند براي پژوهنده، نشانه‌اي مطمئن و روشن از يك دوره تاريخي به حساب آيند. تنوع و گونه‌گوني در مزار شهدا در حقيقت، جلوه تنوع سليقه و خواست مردمي را مي‌نماياند و از اين جهت باورمندي و تاثير آن را براي عموم مقبول مي‌سازد. بي‌گمان تبديل يا نگاه داشت اين گونه مكان‌ها به صورت يك مجموعه فرهنگي پويا و زنده و نه چونان يك صفحه‌اي بركنده از كهنه كتابي دور از دسترس، مستلزم هوشمندي مسئولان و آگاهي به آسيب‌شناسي مادي و غيرمادي مزارات شهداست، به صورتي كه شكل اوليه مزارات بر هم نريزد و تنوع باورها و نگرش خانواده‌ها و منسوبان شهدا در بنا و بود آنها رعايت شود و در كشاكش‌هاي سليقه‌اي و نگرشي ـ خصوصا سياسي ـ به طور مرئي و نامرئي ـ از آنها به عنوان محمل و بهانه‌اي براي محق جلوه‌دادن جمعيتي خاص و انكار ديگران استفاده نشود. در عين حال بايسته است كه گلزار شهدا نه چون گورستان‌هاي خاموش و متروك در حاشيه زندگي، كه در متن آمد و شد و نشست و خاست مردم، محل رجوع و توجه باشد. همان گونه كه فرهنگ ملي و بومي اين سرزمين با ضريح و گنبد و نذر و شمع و زيارت، پايه و پيوند يافته است، مزار شهدا در سرتاسر ايران از روستاهاي كوچك تا شهرهاي بزرگ مي‌تواند در بطن تپنده فرهنگ و تاريخ اين مرز و بوم حيات و حركت بيافريند.
سيرپيدايي و شكل‌گيري مزار شهدا، چه به صورت يك مجموعه مستقل و چه به صورت پيوسته به گورستان‌هاي عمومي، اشكال‌ گوناگون داشته است كه ضرورتا در بحث تاريخچه مزارات هر شهر و منطقه بايد به آن پرداخت و در اينجا مجال بيان آن نيست.
درباره جزئيات و عناصر تشكيل دهنده هر مزار ـ جز در مجموعه‌هايي كه از ابتدا همسان ساخته و پرداخته شده و خانواده‌ها در بناي مزار دست و دخالت چنداني نداشته‌اند ـ مانند مزار شهداي اصفهان در تخت فولاد ـ خاصه، رعايت يك شكل واحد مدنظر نبوده است. در هر صورت مشتركات و متشابهات عيني عموم مقبره شهدا عبارتند از : سنگ قبر، جاي تصوير شهيد و پرچم. علاوه بر اين در بسياري از موارد لوح ( سنگي يا فلزي) و گلدان، ويترين و جاي عكس، حفاظ و معجر در پيرامون قبر و سقف و سايبان هم ديده مي‌شود. مهمترين جزء هر مزار سنگ قبر است كه از جهت اندازه، رنگ، جنس و مرغوبيت و ارتفاع نصب از زمين، بسيار متنوع است. شايد اين ويژگي‌ها حسب ظاهر فاقد اهميت به نظر برسند، اما به واقع چنين نيست.
زيرا چنانچه با ديد پژوهشگرانه به اين تنوع و تفاوت‌ها نگريسته شود، نكات قابل توجهي از مطالعه آنها به دست مي‌آيد. گوياترين واساسي‌ترين شناسه هر مزار، نقش و نبشته سنگ قبر است كه حسب محتوا و دلالت، دو موضوع عمده در آنها شايان توجه است؛ نخست اينكه بخشي از اطلاعات عرضه شده ( از قبيل نام و سال ولادت و مكان و زمان شهادت و بعضا جمله‌اي از وصيت‌نامه يا گفته‌ها و نوشته‌هاي شهيد) وجه استنادي و ملم تاريخي دارد. ديگر اينكه عبارات غيرشناساه‌اي حك شده بر سنگ ـ به خصوص اشعار و كلمات قصار و آيات و احاديث و جملات احساسي ـ و نيز نقش و نگار و رنگ‌آميزي به كار رفته روي آنها؛ معرف احساس دلبستگي خانواده و بستگان صاحب مزار است. حتي در جايي كه از زبان حال مدفون، عبارت و
سخني، بر سنگ نقش بسته است، دلالت و استناد آن حقيقي نيست، مجازي است. اصلا برخي از سنگ قبرها و طرز آرايش مزار شهدا واگويه و زبان حال خانواده‌هاي آنهاست. به اين ويژگي از ديد مثبت بايد نگريست، به اين دليل كه بناي مزار مبين ذوق و احساس و انديشه و تلقي مردم به شمار مي‌آيند.
مداقه در اين كتيبه‌ها از جهت شناخت وجوه اشتراك و حتي افتراق نگرش صاحب مزار با خانواده و بستگان وي نيز بسيار مهم است. يكي ديگر از فوايد مطالعه قبور و تأمل در نوشته الواح و مزارات، امكان دست‌يابي صريح و بي‌واسطه بر سير رخدادهاي پيراموني و مرتبط با انقلاب اسلامي و دفاع مقدس است. شكل‌گيري مستمر مقابر و مزارات خانواده شهدا در كنار گلزارها و به خصوص تكاپوي گروه‌هاي تفحص براي يافتن نشاني از شهداي مفقود‌الاثير و پيدا شدن پيكر شماري از آنها، علاوه بر گسترش گلزارها، به لحاظ تاثير و انعكاس احوال ايام نيز موجب تنوع و دگرگوني در مفاهيم و موضوعات سنگ نبشته‌هاي مزارات شده است. به دليل بازگفته، مهم‌ترين وجه اسنادي و ارتباطي مقابر ـ براي اهل تحقيق يا زايران ـ سنگ نوشته قبور و الواح مكتوب مزارهاست. تأمل در جزئيات اين سنگ نبشته‌ها و مطالعه تطبيقي محتوا و مدلول آنها و درنگ در ساختار زباني و موضوع و مضمون و قابل اشعار و عبارات نقش بسته بر قبور به صورت مستقل و مستوفا عرصه نويني را در ادبيات مزار پديد آورده است. از اين رو به اين نكته توجه بايد داشت كه بيشترين تاثير و الهام و ارتباط مستقيم عاطفي و عقلاني از درنگ و مرور در همين كتيبه‌هاي آرام و خاموش حاصل مي‌شود. براي نمونه، نقل چند سنگ نبشته مزار شهدا در اينجا ضروري است:

شهيد حسين داراب

ولادت 29 / 2 / 45
شهادت : مهران
كربلاي 1 ـ روز عاشوراي حسيني 20 / 6 / 60
پدر شهيد:
اغول سنون غمينده قديم اگليدي
اوزون قولي بالام قولاريوا نه گلدي
باش سيز بالام قول سيز بالام سنه نه گلدي
اسلامه ايدن جانين فدا حسينيم حسينيم
جواب شهيد: آتاجان
عشق حسيني دشن با شا گرگ باشدان كچه
باشدان كچن عاشق گرگ قولار داندا كچه
باش قول ويريل مسه، اسلام ايدر غروب اولارگجه
باش سيز بالان قول سيزبالان دينه فدا حسيندوم
قطعه 53- رديف 80 شماره 18
[بهشت زهرا - تهران]
گردانيده و معناي ابيات اين است:
پدر شهيد:
پسرم، از غم فراق تو قدم خم شد،
پسرم آن بازوان بلند چه شدند؟
اي فرزند بي سر و دست من ترا چه پيش آمده است؟
جانت را فداي اسلام كردي، حسين من، حسين من.
جواب شهيد:
پدر جان كسي كه عاشق حسين باشد بايد از سر بگذرد و عاشقي كه از سر مي‌گذرد بايد از دستش نيز بگذرد. اگر سر و دست در راه اسلام قطع نشود و فدا نگردد،‌خورشيد اسلام غروب مي‌كند و شب كفر چيره مي‌شود. من فرزند بي سر و دست تو، فداي اين خدايم، من حسين توام.
*
اين ملت ايران، مخصوصا سران مملكت بدانيد تنها فرزندمان علي شوركي فرزند حسن از سن 14 سالگي به خاطر قرآن و ناموس شما سينه خود را سپر گلوله‌هاي دشمنان اسلام كرد. عمر كوتاهش فقط 17 سال و 6ماه و 28 روز و 1 ساعت بود.
[گلزار خلدبرين - يزد]
*
قبر شهيد بي سر علي اكبر معظمي پدر شهيد محمد صادق معظمي
[گلزار خلدبرين - يزد]
*
قبر شهيد محمدصادق معظمي فرزند شهيد بي سر علي اكبر معظمي كه يكي در جبهه‌ جنوب و ديگري در جبهه غرب به شهادت رسيده و جنازه‌هاي پاكشتان در يك روز به شهيد يزد وارد و دفن گرديده است.
[گلزار خلدبرين - يزد]
*
اين دو بيت بر سنگ مزار تني چند از شهيداني كه اخيرا پس از تفحص يافت شده و به خاك سپرده‌اند در بهشت زهراي تهران ديده مي‌شود:
پس از عمري غريبي بي‌نشاني
خدا مي‌خواست در غربت نماني
از آن سرو سرافراز تو هر چند
پلاكي بازگشت و استخواني
*
و يادبود براي سنگ مزار شهداي بي‌پيكر:
من آن شمعم كه خاكستر ندارم
شهيدم من ولي پيكر ندارم
افزون بر موضوع و مضمون سنگ نبشته قبور و الواح مزار شهدا توجه به نوع خط و چگونگي حك آن (به صورت فرو رفته يا برجسته) نقش‌ها و نمادها (از قبيل آرم نهادها، كبوتر، شمع و گل و پروانه، قلب و حاشيه سنگ و امثال آن) در مطالعه مزارات خالي از اهميت نيست.
در مواردي كه براي نصب تصوير شهيد بر مزار، ويترين كار گذاشته‌اند، علاوه بر جاي گرفتن عكس،‌نمايشگاه كوچكي از وسايل شخصي صاحب مزار، مانند پلاك، سربند، چفيه وتركش و پوكه فشنگ،‌قرآن و مفاتيح، و مهر و جانماز و احيانا دست نوشت و وصيت‌نامه شهيد به نظر مي‌رسد.
بسياري از ويترين‌ها دو طبقه‌اند كه دريك طبقه عكس شهيد و در طبقه ديگر آذين تور و گلابدان و شمع و اينه و گل و بعضا تنديس كوچك عروس و داماد قرار دارد كه نمادي از مراسم عروسي را به ذهن بيننده القا مي‌كند ونشان دهنده آغاز زندگي جديد صاحب مزار و تلقي است كه از شهادت جوان رزمنده وجود دارد.
در اين گونه تزئينات به صورت هماهنگ و توامان رد تاثير عناصر فرهنگ ديني، بومي را مي‌توان پي گرفت. پرچمي كه بر بالاي مقبره برافراشته شده است، تنها از نوع رسمي و سياسي كشور نيست، از نوع بيرق‌هايي است كه در جبهه‌ها بر فراز مقرها و موقعيت‌ها نصب مي شده است. وجود سايبان براي حفاظت زاير و مزار از تابش آفتاب و بارش باران در مزارات نوع دوم كم و بيش ديده مي‌شود. فراتر از نگاه جزئي و فردي به يكايك مزار شهدا، مطالعه تطبيقي آنها با يكديگر و مجموعه مزار به روشني نشان مي‌دهد كه بين بستگان شهدايي كه در يك قطعه به خاك سپرده شده‌اند نوعي همكاري و ارتباط پايدار به وجود آمده است . رواج و رونق آداب نانوشته و غيررسمي زيارت شهدا و حضور و بيتوته خانواده‌ها و زايران به مناسبت‌ها و مواقع مختلف، مثل تحويل سال،‌اين انديشه را به ذهن بيننده الهام مي‌كند كه شهادت مرگ نيست و مزار شهيد ميعادگاه و مجلس انس بستگان، و شهيد ميزبان جمع است و سوگ و سور در تلفيقي لطيف چونان پيوند تراژدي وحماسه جلوه‌اي واحد يافته است. در مرقد شهدا از رنگ ماتم كمتر مي‌توان چشم‌اندازي ديد، هر چه هست سبزي و سرخي و سپيدي است و هروله باد و اهتزاز بيرقت‌ها يادآور حيات و حركت و نگاه نافذ و آرام شهيد كه بيننده را به درك جهان گذاران و زار مزار فرا مي‌خواند و برمي‌انگيزد رساتر از هر فرياد.
منابع :
5- بر طبق اماري كه سازمان اوقاف در سال 1352 شمسي تهيه كرده و در روزنامه كيهان انتشار يافته است در سراسر ايران حدود 1059 امام زاده احصا شده ولي در سي ام دي ماه 1372 شمسي همين سازمان تعداد مقبره‌هاي امام زادگان شناسايي شده را 3400 باب اعلام كرده است كه همه اينها جزو ميراث فرهنگي و افتخارات ملي و مذهبي كشور محسوب مي شود وبالاخره در فرهنگ آبادي‌ها و مكان‌هاي مذهبي كه بنياد پژوهش‌هاي اسلامي منتشر كرده متجاوز از چهار مزار شناسايي گرديده است. زنگنه ابراهيم، مزارات ايران، مشكوه ش 43 تابستان 1373
6- دليل و بين اينكه در تاريخ دو هزار و چند صد سال شاهنشاهي ايران؛ به آساني مكان و نشان گورگاه ده تن از سلاطين و خداوندان دوران را نمي‌توان برشمرد و به ياد آورد. يكي از جهات و دلايلي كه برخي از سلاطين مزارو و گورگاه خود را در جنب و داخل حرم ائمه و بقاع متبركه مي‌ساخته‌اند علاوه بر تصور ايمن ماندن از عذاب الهي به واسطه حرمت امام و امامزاده پناه گرفتن از دست تعرض وارثان بعد از خودشان نيز بوده است. ماجراي رفتار آقامحمد خان قاجار بااستخوان‌هاي كريم خان زند- كه البته وكيل‌الرعايا بوده و مقبوليتي هم حسب ظاهر در بين مردم داشته- خواندني است.
به واسطه جهالت و نزاع زنديه به سر جانشيني او سه روز بعد از مرگ نعشش بر زمين بوده تا اينكه زكي خان برادر مادري او پس بداق خان پس از قتل امرا زنديه جسد وي را در شيراز در عمارت كلاه فرهنگي كه قبلا كريم خان در آنجا براي خود قبري تهيه و ساخته بود به خاك سپرد. در سال 1206 كه آغامحمد خان بر زنديه غالب آمد و آن سلسله را منقرض نمود و به شيراز رفت نظر به كينه‌اي كه نسبت به كريم خان داشت امر داد كه استخوان‌هاي او را از شيراز به تهران آوردند و در عمارت خلوت كريمخاني كه از بناهاي آن خان جليل‌القدر بود.
زيراراهرو خاك كردند تا هر وقت آقا محمد خان از آنجا مي‌گذرد آنها را لگدكوب كند. بعدها فتحعلي شاه استخوان‌هاي كريم خان را از آنجا بدر آورد و به نجف فرستاد... بامداد مهدي شرح حال رجال ايران تهران زوار چ چهارم 1371 جلد 3 ص 174
7- اگر نام بدكرداراني چون اسكندر مقدوني در تاريخ و ادبيات ايران بااحترام و نقل كرامات ثبت شده و حتي رد روايات اساطيري منزلتي يافته‌اند از آن جهت است كه واقعيت تاريخي آنها دگرگون گشته به دلايلي چهره قديسان و پيامبران يافته‌اند.
8- در باره الهام مورخ از تماشاي گورستان رك
زرين‌كوب عبدالحسين، تاريخ در ترازو تهران ، انتشارات امير كبير چ دوم 1362 صص 21-22
9- از باب نمونه رك
سواژه ژان مدخل تاريخ شرق اسلامي ترجمه نو‌ش‌افرين انصاري تهران مركز نشر دانشگاهي 1366
10- چايلد گوردون درآمدي كوتاه بر باستان شناسي، ترجمه هايده معيري، تهران موسسه مطالعات و تحقيقات فرهنگي 1368
در باره اين كتاب نقد ارزنده‌اي به قلم دكتر يوسف مجيدزاده در نشريه نشر دانش سال دهم شماره دوم، بهمن و اسفند 1368 ص 38 نوشته و چاب شده است.
11- نگهبان عزت‌الله مروري بر پنجاه سال باستاني شناسي ايران تهران سازمان ميراث فرهنگي 1376
12- در باره بناهاي آرامگاهي به كتاب‌ها و مقالات متعدد كه به صورت پراكنده منتشر شده است مي‌توان اشاره كرد از آن جمله مجموعه كتاب‌هاي انجمن آثار ملي قابل ذكر است اخيرا كتابي تحت عنوان بناهاي آرامگاهي (جلد 2 پژوهشكده فرهنگ و نشر اسلامي) در باره اين موضوع چاپ و نشر شده است.
13- اخيرا اطلاع حاصل شد كه پايان نامه‌اي با عنوان مقابر اسلامي و پايگاه فرهنگي آن در شمال غرب ايران آذربايجان براي دوره كارشناسي ارشد نوشته محمدر ضا زرگر در رشته باستان شناسي دانشگاه تربيت مدرس تدوين و تحرير شده است مرور فهرست عناوين اين رساله و حجم آن از گستردگي و دقت نظر نويسنده حكايت مي‌كند.
14- در تركيب نام اغلب گورستان‌هاي عمومي ايران كلمه بهشت جاي گرفته و در محاورات هم اين تعبير جا افتاده است.
15- كسروي احمد تاريخ مشروطه ايران تهران انتشارات امير كبير ص 408
محل دفن سيدعبدالحميد مسجد آدينه وحاجي سيدحسين امام زاده زيد تهران بوده است اين دو به فاصله يك روز به ضرب گلوله ماموران به شهادت رسيدند گويا ماجراي كشته شدن سيدعبدالحميد وحاجي سيد حسين بازتاب فراواني در اذهان داشته و به همين جهت ر اين واقعه را در ادبيات دوره مشروطه را مي‌توان دنبال كرد در مجموعه مخطوطات و اسناد شخصي محمدعلي فروغي كه بخشي از آن در پژوهشگاه فرهنگ و هنر اسلامي حوزه هنري نگهداري مي‌شود در يك كتيبه به خط خويش مرحوم مرتضي حسيني برغاني چهار قصيده سروده مهدي اشتهاردي وجود دارد كه در آن مرثيه و ماده تاريخ شهادت ايشان و تبريك و تهنيت به مظفرالدين شاه به خاطر افتتاح مجلس شوراي ملي گنجانده شده است.
مطلع مرثيه شهيد سيدعبدالحميد اين است:
اي رسالت مه و اي برج ولايت خورشيد احمدي دخت وعلي جفت و سماوي ناهيد
16- رك : بامداد مهدي شرح حال رجال ايران جلد دوم تهران زوار
و نيز
- دولت‌آبادي يحيي حيات يحيي كتابخانه سقراط و شركت اقبال و شركا تهران ص 143 مزار عباس اقا در قبرستان مختارالسلطنه بوده است.
17- كسروي احمد تاريخ مشروطه ايران انتشارات امير كبير ص 669
18- سازمان ميراث فرهنگي كشور كارشناسان بررسي سنگ نبشته مزار شهدا تهران 1370
منبع: http://www.farsnews.net





نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط