جستاری در الگوی مدیریت تکامل در انسان(1)

مشارطه و نقش آن در تکامل انسان

گام ابتدایی که همان مشارطه باشد باعث می شود که گام های بعد نیز محکم تر و با شفافیت بیشتر برداشته شود که به نوعی نقشه راه محسوب می شود و یا شاید هم چراغی باشد که پیش روی انسان را برای طی طریق روشن می کند.
جمعه، 23 خرداد 1399
تخمین زمان مطالعه:
نویسنده : مصطفي راهي
موارد بیشتر برای شما
مشارطه و نقش آن در تکامل انسان

مقدمه:

اگر رسیدن به خدا و عبادت او هدف خلقت انسان باشد، برای رسیدن به این مهم و خارج نشدن از ریل عبادت خداوند تبارک و تعالی، باید دقت های ویژه ای صورت بپذیرد. سالکان الی الله به این مسأله توجه ویژه داشته اند که در مسیر تکاملی انسان موانع درونی و بیرونی زیادی وجود دارد و برای آن از قبل برنامه ریزی انجام داده اند و نسخه کارآمدی را برای سیر الی الله به کسانی که می خواهند در این مسیر طی طریق کنند ارایه کرده اند. عهد بستن و مشارطه کردن اولین گامی است که انسان را متوجه مسیر می کند و او را در ضمره خوبان قرار می دهد.
 

محدوده زندگی انسان

برای این که ما بتوانیم برای پیشرفت و تکامل انسان نسخه ای ارائه دهیم اولین کاری که لازم است انجام شود این است که معنای درستی از تکامل ارائه نماییم. در بحث تکامل انسان نظریات متفاوتی وجود دارد شاید یکی از برترین نظریه های غربی در زمینه تکامل انسان را دانشمند روان شناسی به نام "آبراهام مزلو"[1] مطرح کرده است. به اعتقاد مزلو «به محض اینکه شخصی نیازهای پایین‏ تر را ارضا کرد، شروع به تجربه یک فضای جدید می‏کند. و آزادی بیشتری پیدا می‏ کند تا نیازهای مخصوص خودش را شکوفا کند. بعد از نیازهای اصلی، نیازهای استعدادهای بالقوه، شکوفا می شود. در اینجاست که مثلاً فرد می‏ تواند یک نقّاش، نجّار یا دانشمند شود.»[2] تأمین نیازها از نظر مزلو یک سیر تکاملی را در انسان ایجاد می نماید و ظرفیت های جدیدی را در او ایجاد می نماید به نحوی که او می تواند به خودشکوفایی برسد. افراد خودشکوفا دارای ویژگی های مثبتی همچون تعهد، وفاداری و اهل تلاش برای شکوفا کردن خود بودند «مزلو همچنین دریافت در افرادی که نیازهای کمبودی دارند، این خصوصیات یافت نمی‏شود. مزلو با تکیه مجدد بر روش های تجربی و تحقیقات و بررسی اطلاعات و داده‏ها، فهرستی از خصوصیات و ارزش هایی را که در افراد «خود شکوفا» دیده بود، تهیه و مطرح کرد. این فهرست، شامل نیاز به حقیقت، خوبی و زیبایی بود. مزلو همچنین تمایل آنها را به وحدت، یگانگی و فراتر از انشقاق و پذیرای نیاز به کمال، نظم، عدالت و ساده زیستن بودند. آنها در عین این که متوجه این اهداف بسیار مهم هستند، احساسی از نشاط و سرزندگی، مطایبه، خودانگیزی و صفا را دارا می‏باشد.»[3] اما نکته مهم این نظریه این است که مزلو با وجود این که با نظریه اش او را به خارج از دنیای مادی سوق می داد اما او مانند بیشتر دانشمندان غربی ماتریالیست مصر بود که از دنیای ماوراء طبیعتی سخنی به میان نیاورد و آن را انکار نماید.
 
حقیقت این است که در نگاه انسان های مادی، پیشرفت انسان صرفاً مادی است و به جنبه های معنوی حیات او توجه خاصی نمی شود بنابراین به طریق اولی او زندگی را منحصر به زندگی مادی می  داند و اعتقادی به آخرت و زندگی پس از این دنیا ندارد. نظریه تکامل انسانی مزلو که قله نظریات دانشمندان غربی مادی گراست و باقی نظریاتی که در سطح پایین تر این نظریه قرار می گیرند در اصل یا لااقل بخش عمده ای از آن در مقابل نظریه تکامل از نگاه اسلام قرار دارد.
 
تکامل در نگاه انسان های مادی این است که هر چه بیشتر و پر و پیمان تر بتوانی از مادیات بهره ببری اما در نگاه اسلامی تکامل به معنای دیگری به کار رفته است. اسلام تکامل انسان را در جهت هدف خلقت قرار می دهد. قرآن کریم در این باره می فرماید: «أَفَحَسِبْتُمْ أَنَّمَا خَلَقْنَاکُمْ عَبَثًا وَأَنَّکُمْ إِلَیْنَا لَا تُرْجَعُونَ؛[4] آیا پنداشتید که شما را بیهوده آفریده‏ ایم و این که شما به سوى ما بازگردانیده نمی شوید.» و در جای دیگر به صورت صریح تر و مشخص تر این هدف را بیان می دارد و می فرماید: «وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلَّا لِیَعْبُدُونِ* ما أُرِیدُ مِنْهُمْ مِنْ رِزْقٍ وَ ما أُرِیدُ أَنْ یُطْعِمُونِ؛[5] و جن و انس را نیافریدم مگر براى آن که من را عبادت کنند. و من از آنان هیچ رزقى نمى خواهم و نیز از آنها خواهان اطعام نیستم.»
 

اشرف مخلوقات و هدف اعلای

بالاتر از هدف خلقت انسان، برای خلقت تک تک موجودات عالم هدفی قرار داده شده است با توجه به این اهداف باید گفت «هدف از آفرینش موجودات، میل به کمالات است. هر موجودى، خلق شده تا به‏کمال وجودى خود برسد. موجودات جهان، در اثر برخودارى از یک نیروى درونى به‏سوى مقصد خاصى درحرکتند. به بیان دیگر، اگر هر یک از موجودات در شرایط مشابه ‏قرار گیرند و موانعى بر سر راه نباشد، مى ‏توانند قوه‏ها و استعدادهاى وجودى خود را به ‏فعلیت ‏برسانند.»[6] اما آن چه لازم است در اینجا مورد توجه قرار گیرد این است که انسان به خلاف موجودات دیگر چون موجودی مختار است با وجود این که مسیر هدایتش مشخص است اما در این مسیر با موانعی روبرو است و او باید با انتخاب خود از آنها عبور کند و سیر تکاملی خود را طی نماید.

اگر رسیدن به خدا و عبادت او هدف خلقت انسان باشد، برای رسیدن به این مهم و خارج نشدن از ریل عبادت خداوند تبارک و تعالی، باید دقت های ویژه ای صورت بپذیرد. نکته ویژه در اینجا این است که پروردگار عالم چون خود خالق انسان است از ویژگی های او من جمله خطاپذیری و ضعف های درونی او آگاه است و برای ترمیم این مسأله و قوی تر شدن او برای حرکت در مسیر تکاملیش برنامه های ویژه ای تدارک دیده است که از طریق رسولانش به ما رسیده است.
 

چیستی مشارطه

داشتن برنامه برای گم نشدن راه بسیار لازم است چرا که انسان به واسطه جلوه های فریبنده دنیا دایماً در معرض غفلت و فراموشی قرار می گیرد و ممکن است از مسیر تکاملی خود خارج شود. در آیه ۱۹ سوره مبارکه حشر در تأیید و توضیح این مطلب آمده است: «وَلَا تَکُونُوا کَالَّذِینَ نَسُوا اللَّهَ فَأَنسَاهُمْ أَنفُسَهُمْ أُوْلَئِکَ هُمُ الْفَاسِقُونَ؛ و چون کسانى مباشید که خدا را فراموش کردند و او [نیز] آنان را دچار خودفراموشى کرد آنان همان نافرمانانند.»
 
سالکان الی الله به این مسأله توجه ویژه داشته اند که در مسیر تکاملی انسان موانع درونی و بیرونی زیادی وجود دارد و برای آن از قبل برنامه ریزی انجام داده اند و نسخه کارآمدی را برای سیر الی الله به کسانی که می خواهند در این مسیر طی طریق کنند ارایه کرده اند. عهد بستن و مشارطه کردن اولین گامی است که انسان را متوجه مسیر می کند و او را در ضمره خوبان قرار می دهد.
 
انسان تا با خود عهد نبندد و مشارطه نداشته باشد در مسیر تکاملیش توفیقی نخواهد یافت چرا که دقیق متوجه نیست و نمی داند چه کار باید بکند. مشارطه در حکم یک برنامه ریزی روزانه است که انسان بر مبنای آن پیش برود و به کمال برسد. امام خمینی (رحمة الله) در توضیح مشارطه می فرمایند: «مشارطه آن است که در اول روز مثلاً با خود شرط کند که امروز بر خلاف فرموده خداوند تبارک و تعالی رفتار نکند. و این مطلب را تصمیم بگیرد. و معلوم است یک روز خلاف نکردن امری است خیلی سهل، انسان می تواند به آسانی از عهده برآید.»[7]
 
گام ابتدایی که همان مشارطه باشد باعث می شود که گام های بعد نیز محکم تر و با شفافیت بیشتر برداشته شود که به نوعی نقشه راه محسوب می شود و یا شاید هم چراغی باشد که پیش روی انسان را برای طی طریق روشن می کند. در این فضایی که از بیرون پر است از اغوائات شیطان و بیرون آکنده است از وسوسه های نفس اماره، داشتن نقشه راه و چراغی که پیش پای انسان را روشن کندتا او بتواند مسیر پیشرفت و کمال خود را به درستی طی نماید، امری مهم و ضروری است.
 
با وجود نقشه راه یا چراخ روشن هدایت، انسان یا مسیر را اشتباه نمی رود و یا اگر رفت با بررسی های بعدی باز خود را به سمت مسیر هدایت بازخواهد گردانید و این درست مانند کسانی است که ابتدای امر با خدا عهد می بندند و تمام سعی خود را می کنند که با یادآوری و مشارطه روزانه، بر شرط و عهدی که با خدا داشته اند روز به روز پایبند بمانند. حسن ختام این کوتاه نوشته  آیه 23 سوره احزاب باشد که خداوند رحمان در وصف مؤمنان به پایبندی آنان بر عهد و پیمان شان اشاره می کند و می فرماید: «مِنَ الْمُؤْمِنِینَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَیْهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضَى نَحْبَهُ وَمِنْهُمْ مَنْ یَنْتَظِرُ وَمَا بَدَّلُوا تَبْدِیلًا؛ از مؤمنان مردانی هستند که به آنچه با خدا بر آن پیمان بستند [و آن ثبات قدم و دفاع از حق تا نثار جان بود] صادقانه وفا کردند، برخی از آنان پیمانشان را به انجام رساندند [و به شرف شهادت نایل شدند] و برخی از آنان [شهادت را] انتظار می برند و هیچ تغییر و تبدیلی [در پیمانشان] نداده اند.


پی‌نوشت:
  1. Abraham Maslow
  2. مقاله: «تکامل انسان - مقایسه یک نظریه اسلامی با نظریه ای در روانشناسی انسان گرا»، نویسنده: محمد محسن جلالی تهرانی، مجله: روش شناسی علوم انسانی، زمستان 1375 - شماره 9 ISC ‏(11 صفحه - از 38 تا 48).
  3. همان.
  4. سوره مومنون، آیه115.
  5. سوره ذاریات، آیه56 و 57.
  6. مقاله: «تکامل انسان، هدف بعثت انبیاء»، نویسنده: عبدالله نصری، کتاب نقد 1376 شماره 2 و 3.
  7. چهل حدیث، ص9، امام خمینی (رحمة الله علیه)، انتشارات موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، تهران، 1380.


مقالات مرتبط
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.