ويژگيهاي جامعه ي آرماني اسلام
آن چه جامعه آرماني اسلامي را از ساير جوامعي كه در طول تاريخ بشري پديدار شده اند و خواهند شد متمايزي و ممتاز مي سازد فقط جهان بيني و ايدئولوژي آن است. اين جامعه آرماني جامعه اي است كه افراد در مسير سعادت و كمال حقيقي خود گام بر مي دارند و تلاش و كوشش مي كنند و به عبارت ديگر، به هدف اصلي نهايي اي كه از تكوين هر جامعه مقصود است نائل آمده است؛ ارتباط با خداي متعال، ارتباط با خود، ارتباط با طبيعت (جمادات، نباتات و حيوانات) و ارتباط با انسان هاي ديگر، مي توان ويژگي هاي جامعه آرماني را با ذكر خصوصيات ارتباطات چهارگانه هر فرد از افراد اين جامعه برشمرد:
هم چنين معتقد است كه خداي متعال به وسيله ي «وحي» و نيز «تنزيل آيات» با انسان ارتباط برقرار فرموده است و انسان بايد توسط «دعا و مناجات» و نيز «نماز» و ساير مناسك و شعائر عبادي با او ارتباط داشته باشد؛ نيز معترف است كه خداي متعال «رب» (پروردگار) اوست، و او «عبد» (بنده) خداي متعال است. خداي متعال قوه و قدرت، سلطه و جبروت، شوكت و جلال مطلق دارد و انسان بايد نسبت به او نهايت ضعف و عجز، پيروي و فرمانبرداري و خضوع و خشوع داشته باشد.
پس حق مطلب اين است كه اگر واقعا بخواهيم حق معناي آيه را به آن بدهيم (همه تعصبات را كنار بگذاريم) آيه شريفه جز با اجتماعي كه به وسيله ي ظهور مهدي (ع) به زودي منعقد مي شود قابل انطباق با هيچ مجتمعي نيست.
و اما اگر پاي مسامحه و سهل انگاري در تفسير مفردات و جملات آن را دهيم، آن وقت ممكن است بگوييم مراد از استخلاف «الذين آمنوا و عملوا الصالحات» استخلاف همه امت است، ( نه همان طور كه گفتيم دسته اي مخصوص). آن وقت در جواب اين كه همه امت مصداق «الذين آمنوا و عملوا الصالحات» نيستند، بگويييم اين از باب تغليب است، كه از آن باب به شمس و قمر مي گوئيم: شمسين، (دو آفتاب) يا قمرين (دو ماه) و يا پاسخي نظير آن بدهيم.
و مراد از تمكين دينشان، آن دين كه برايشان پسنديده، اين بگيريم كه آنان را در دنيا معروف به امت اسلام مي كند، و دين اسلام را دين ايشان مي داند، هر چند كه هفتاد و سه فرقه شوند، و هر فرقه اي فرق ديگر را كافر بداند، و بعضي خون بعضي ديگر را مباح بشمارد، و عرض و مكال او را حلال بداند.
و مراد از تبديل خوف ايشان به امنيت، و اين كه خدا را بپرستند و چيزي را شريك او نگيرند اين باشد كه خدا اسلام را عزت و شوكت دهد، و بر زمين گسترده كند، در زمين آزادانه نماز و روزه و حج انجام شود، هر چند كه از ميان خود آنان امنيت رخت بربسته باشد، و حق و حقيقت با سكنه آنها خداحافظي كرده باشد. كه در اين صورت موعود به اين وعده امت، و مراد از استخلاف، ايشان عزت و شوكتي است كه بعد از هجرت رسول اكرم (ص) و بعد از رحلت آن جناب نصيب مسلمين شد، ولي اگر معنا اين باشد نيز وجهي نيست كه تنها شامل زمان خلفاي راشدين باشد، بلكه بعد از آنان را نيز تا زمان انحطاط خلافت اسلامي شامل مي شود.
هم چنين معتقد است كه خداي متعال هم انعام و احسان، لطف و رحمت و عفو غفران دارد و هم بلا و عذاب، قهر و غضب، عدالت و مجازات و انتقام.
از اين رو انسان بايد هم «شاكر» و سپاسگزار باشد و هم «متقي» و خدا ترس و پرهيزكار. اجمالا مي توان گفت كه در جامعه آرماني اسلامي هر فرد «موحد» و «مؤمن» است و واقعا از «شرك» و «كفر» بيزار، روي گردان و گريزان است. همين شرك و كفر است كه موجب هلاكت و نابودي جامعه ها شده است. خداي متعال علت هلاكت بسياري از جامعه ها را مشرك بودن اكثريت افراد آن جامعه مي داند: «قل سيروا في الارض فانظروا كيف كان عاقبه الذين من قبل كان اكثرهم مشركين»
(42/30)
(اي پيامبر بگو: در زمين بگرديد و بنگرديد كه سرانجام كساني كه پيش از شما بودند و بيشترشان مشرك بودند چه سان شد: آيه 42/ الروم)
هم چنين كه در سوره الشعراء سبب نزول عذاب بر پاره اي از اقوام گذشته و نابودي آنان را بي ايماني اكثريت افراد هر يك از آن اقوام، يعني كفر و شركشان، معرفي مي كند:
«ان في ذلك لآيه و ما كان اكثرهم مؤمنين»
در اين نشانه اي و عبرتي هست؛ و بيشترشان مؤمن نبودند:
آيات (67،103،121،139،158،174،190/26)
از اين گذشته در همان آيه اي كه متضمن وعده تحقق جامعه آرماني است ديديم كه هدف اصلي و نهايي تحقق آن جامعه، عبوديت خداي متعال و عدم وجود شرك قلمداد شده است. به عبارت ديگر مهم ترين خصيصه جامعه آرماني، يگانه پرستي و نفي کفر و شرك است. اساسا هدف آفرينش انسان ها و غرض از همه امور و شئون فردي و اجتماعي زندگي آدمي همانا خداشناسي، خداپرستي و ارتباط هر چه نزديكتر و استوارتر ميان خداي متعال و بشر است. اين غرض و مقصود بايد همواره ملحوظ باشد و همه افعال در جهت نيل به آن تنظيم گردد.
«هو انشأكم من الارض و استعمركم فيها» (61/11)
او شمار را از زمين پديد كرد و آباد كردن آن به شما سپرد.
پس در جامعه آرماني آدميان در مواجهه با طبيعت، هم امانتدارند و هم خليفه الله، و براي اين كه از عهده اين دو امر خطير و مهم به خوبي برآيند هم احكام و تعاليم الهي مربوط به اين زمينه را و هم علوم و فنون و صنايع و حرف ذيربط را هر چه بيشتر و بهتر آموخته اند.
منبع: كتاب طرح تحقيقاتي شهر اسوه
/س
1- ارتباط فرد با خداي متعال
هم چنين معتقد است كه خداي متعال به وسيله ي «وحي» و نيز «تنزيل آيات» با انسان ارتباط برقرار فرموده است و انسان بايد توسط «دعا و مناجات» و نيز «نماز» و ساير مناسك و شعائر عبادي با او ارتباط داشته باشد؛ نيز معترف است كه خداي متعال «رب» (پروردگار) اوست، و او «عبد» (بنده) خداي متعال است. خداي متعال قوه و قدرت، سلطه و جبروت، شوكت و جلال مطلق دارد و انسان بايد نسبت به او نهايت ضعف و عجز، پيروي و فرمانبرداري و خضوع و خشوع داشته باشد.
پس حق مطلب اين است كه اگر واقعا بخواهيم حق معناي آيه را به آن بدهيم (همه تعصبات را كنار بگذاريم) آيه شريفه جز با اجتماعي كه به وسيله ي ظهور مهدي (ع) به زودي منعقد مي شود قابل انطباق با هيچ مجتمعي نيست.
و اما اگر پاي مسامحه و سهل انگاري در تفسير مفردات و جملات آن را دهيم، آن وقت ممكن است بگوييم مراد از استخلاف «الذين آمنوا و عملوا الصالحات» استخلاف همه امت است، ( نه همان طور كه گفتيم دسته اي مخصوص). آن وقت در جواب اين كه همه امت مصداق «الذين آمنوا و عملوا الصالحات» نيستند، بگويييم اين از باب تغليب است، كه از آن باب به شمس و قمر مي گوئيم: شمسين، (دو آفتاب) يا قمرين (دو ماه) و يا پاسخي نظير آن بدهيم.
و مراد از تمكين دينشان، آن دين كه برايشان پسنديده، اين بگيريم كه آنان را در دنيا معروف به امت اسلام مي كند، و دين اسلام را دين ايشان مي داند، هر چند كه هفتاد و سه فرقه شوند، و هر فرقه اي فرق ديگر را كافر بداند، و بعضي خون بعضي ديگر را مباح بشمارد، و عرض و مكال او را حلال بداند.
و مراد از تبديل خوف ايشان به امنيت، و اين كه خدا را بپرستند و چيزي را شريك او نگيرند اين باشد كه خدا اسلام را عزت و شوكت دهد، و بر زمين گسترده كند، در زمين آزادانه نماز و روزه و حج انجام شود، هر چند كه از ميان خود آنان امنيت رخت بربسته باشد، و حق و حقيقت با سكنه آنها خداحافظي كرده باشد. كه در اين صورت موعود به اين وعده امت، و مراد از استخلاف، ايشان عزت و شوكتي است كه بعد از هجرت رسول اكرم (ص) و بعد از رحلت آن جناب نصيب مسلمين شد، ولي اگر معنا اين باشد نيز وجهي نيست كه تنها شامل زمان خلفاي راشدين باشد، بلكه بعد از آنان را نيز تا زمان انحطاط خلافت اسلامي شامل مي شود.
هم چنين معتقد است كه خداي متعال هم انعام و احسان، لطف و رحمت و عفو غفران دارد و هم بلا و عذاب، قهر و غضب، عدالت و مجازات و انتقام.
از اين رو انسان بايد هم «شاكر» و سپاسگزار باشد و هم «متقي» و خدا ترس و پرهيزكار. اجمالا مي توان گفت كه در جامعه آرماني اسلامي هر فرد «موحد» و «مؤمن» است و واقعا از «شرك» و «كفر» بيزار، روي گردان و گريزان است. همين شرك و كفر است كه موجب هلاكت و نابودي جامعه ها شده است. خداي متعال علت هلاكت بسياري از جامعه ها را مشرك بودن اكثريت افراد آن جامعه مي داند: «قل سيروا في الارض فانظروا كيف كان عاقبه الذين من قبل كان اكثرهم مشركين»
(42/30)
(اي پيامبر بگو: در زمين بگرديد و بنگرديد كه سرانجام كساني كه پيش از شما بودند و بيشترشان مشرك بودند چه سان شد: آيه 42/ الروم)
هم چنين كه در سوره الشعراء سبب نزول عذاب بر پاره اي از اقوام گذشته و نابودي آنان را بي ايماني اكثريت افراد هر يك از آن اقوام، يعني كفر و شركشان، معرفي مي كند:
«ان في ذلك لآيه و ما كان اكثرهم مؤمنين»
در اين نشانه اي و عبرتي هست؛ و بيشترشان مؤمن نبودند:
آيات (67،103،121،139،158،174،190/26)
از اين گذشته در همان آيه اي كه متضمن وعده تحقق جامعه آرماني است ديديم كه هدف اصلي و نهايي تحقق آن جامعه، عبوديت خداي متعال و عدم وجود شرك قلمداد شده است. به عبارت ديگر مهم ترين خصيصه جامعه آرماني، يگانه پرستي و نفي کفر و شرك است. اساسا هدف آفرينش انسان ها و غرض از همه امور و شئون فردي و اجتماعي زندگي آدمي همانا خداشناسي، خداپرستي و ارتباط هر چه نزديكتر و استوارتر ميان خداي متعال و بشر است. اين غرض و مقصود بايد همواره ملحوظ باشد و همه افعال در جهت نيل به آن تنظيم گردد.
2- ارتباط فرد با خود
3- ارتباط فرد با طبيعت
«هو انشأكم من الارض و استعمركم فيها» (61/11)
او شمار را از زمين پديد كرد و آباد كردن آن به شما سپرد.
پس در جامعه آرماني آدميان در مواجهه با طبيعت، هم امانتدارند و هم خليفه الله، و براي اين كه از عهده اين دو امر خطير و مهم به خوبي برآيند هم احكام و تعاليم الهي مربوط به اين زمينه را و هم علوم و فنون و صنايع و حرف ذيربط را هر چه بيشتر و بهتر آموخته اند.
4- ارتباط فرد با انسان هاي ديگر
منبع: كتاب طرح تحقيقاتي شهر اسوه
/س