درآمدی بر تدبر و پژوهش های قرآنی

واقعیت این است که عمده فعالیت های قرآنی کشور به سمت حفظ و قرائت می رود؛ و برخی از پژوهش های قرآنی بر مبنای ترجمه های فنی و ادبی قرآن کریم و برخی ساده و تحت اللفظی هستند...
يکشنبه، 18 آبان 1399
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
درآمدی بر تدبر و پژوهش های قرآنی

مقدمه

در گذشته در یکی از ادوار نمایشگاه بین المللی قرآن کریم از بازدیدکنندگان خواسته شد تا از بین ۶۰ چهره معروف قرآنی کشورمان، محبوب ترین چهره خود را انتخاب کنند. در این نظرسنجی تاکنون حجت الاسلام «محسن قرائتی» در صدر محبوب ترین چهره های قرآنی قرار دارد.
 
پس از وی «کریم منصوری»، قاری و حافظ بین المللی و «شهریار پرهیزگار»، قاری و حافظ بین المللی کشورمان در رده های دوم و سوم قرار دارند. همچنین آقایان «علی امینی»، نونهال حافظ کل قرآن کریم، «حامد شاکرنژاد»، قاری بین المللی کشورمان، «سید محمدحسین طباطبایی» حافظ کل قرآن کریم، «جواد فروغی» مبلغ قرآن کریم و قاری نوجوان دهه ۷۰ کشور، «عباس سلیمی»، قاری بین المللی و «احمد دباغ»، حافظ کل قرآن کریم در حالی رقابت با هم هستند و رتبه های آنها هر لحظه در حال جابه جایی با یکدیگر است.
 
هرچند رتبه اول از آن یک مفسر است و این جای شکر دارد . اما به عنوان یک پژوهشگر قرآنی ترجیح می دادم مفسرین بیشتر از قاریان محبوب باشند، گویا ذائقه عامه بیشتر ظاهر را می پسندد.
 
واقعیت این است که اغلب فعالیت های قرآنی ظاهرگرایانه هستند. به عنوان مثال جای علامه طباطبایی در بالای جدول خالیست! اصلا چرا نویسندگان محبوب مابه عنوان چهره قرآنی به ذهن نمی رسند؟! دور از واقعیت نیست که آرزو کنیم یک سیاستمدار با هنرمند روزی چهره قرآنی باشد. آیا قرآن دوای همه دردهای ما و تبیانا لکل شیء نیست؟
 
به نظر می رسد این ذائقه با مدیریت فرهنگی کشور بی مناسبت نباشد، واقعیت این است که عمده فعالیت های قرآنی کشور به سمت حفظ و قرائت می رود.
 

یک نمونه سیر تحول واژه ترتیل از گذشته تا کنون

تغییر در معانی واژگان یکی از نشانه های تغییر در رویکردها و نگرش هاست. مثال مهم در این زمینه تغییر معنایی واژه ترتیل است. ترتیل در گذشته بیشتر در معنای فهم قرآن بود و اکنون در معنای قرائت قرآن به کار می رود.
 
از آیات می فهمیم که قرآن باید با ترتیل قرائت شود: (وَقَالَ الَّذِینَ کَفَرُوا لَوْلَا نُزِّلَ عَلَیْهِ الْقُرْآنُ جُمْلَةً وَاحِدَةً ۚ کَذَلِکَ لِنُثَبِّتَ بِهِ فُؤَادَکَ  وَرَتَّلْنَاهُ تَرْتِیلًا) (1)، (أَوْ زِدْ عَلَیْهِ وَرَتِّلِ الْقُرْآنَ تَرْتِیلًا) (2)، ترتیل یعنی حفظ الوقوف واداء الحروف. این معنای کاملی است که بعضی تنها با قواعد تجویدی امروزی آن را معنا می کنند در حالی که ترتیل یعنی وقف کردن (تمرکز بر بخش های معناداری و ادای حروف (سرعت ندادن به قرائت). وقف در قرآن بسیار مهم است و آن را باید فراتر از یک قاعده تجویدی در نظر گرفت. ترتیل در کلام معصوم به خوبی تعریف شده است. یعنی: وَرَتِّلِ الْقُرْآنَ تَرْتِیلًا، قَالَ أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ صَلَوَاتُ اَللَّهِ عَلَیْهِ بَیِّنْهُ تِبْیَاناً وَ لاَ تَهُذَّهُ هَذَّ اَلشِّعْرِ وَ لاَ تَنْثُرْهُ نَثْرَ اَلرَّمْلِ وَ لَکِنْ أَفْزِعُوا قُلُوبَکُمُ اَلْقَاسِیَةَ وَ لاَ یَکُنْ هَمُّ أَحَدِکُمْ آخِرَ اَلسُّورَةِ .(3)
 
« قرآن را به طور کامل تبیین (روشن) کن، نه مثل شعر با شتاب و نه مثل نثر پراکنده باشد بلکه باید قلب های سخت را از آن هراسان کرد و هم قاری به آخر رساندن سوره تباشد » .
 
قاری با ترتیل در زمان حال و در آیه اکنون است و پیام فعلی را به بهانه فهم سریع و رسیدن به پیام بعدی قرآن ضایع نمی کند. قرآن کتابی است که بی شک برای متقین هدایت کننده است. در خطبه متقین نهج‌ البلاغه آمده که آنان قرآن را به ترتیل می خوانند. ترتیل خوان اجزای قرآن را تلاوت و پیگیری می کند و نفس را محزون میکند. و دوای دردهایش را با آن می یابد. وقتی به آیه تشویق می رسد با طمع به آن دل می بندد و شوقش طلوع می کند و آن را نصب العین قرار می دهد وقتی به آیه تخویف می رسد گوش های قلب را به آن میل می دهد و صدای جهنم را در گوشش می بیند. (4)
 
اکنون آیا می توان گفت ترتیل به عنوان یک روش قرائت که در مجالس و مسابقات مرسوم است همان معنایی را دارد که در دین و روایات ما آمده است؟
 
 درآمدی بر تدبر و پژوهش های قرآنی


ارزش گذاری یکسان میان فعالیت های پژوهشی و تبلیغی و تلاوت و حفظ

واقعیت این است که در حال حاضر آن گونه که به برنامه های تلاوت و حفظ ارزش و اهمیت داده می شود برنامه های فکری و پژوهشی مورد اهمیت نیستند. برای مثال در سی و دومین مسابقات بین المللی قران کریم نفرات اول تا پنجم به ترتیب ۶۰۰ میلیون ریال، ۵۰۰ میلیون ریال، ۴۰۰ میلیون ریال، ۳۵۰ میلیون ریال و ۳۰۰ میلیون ریال بود. در حالی که در همان مراسم نفر اول پژوهش قرآنی، ۱۲۰ میلیون ریال جایزه گرفت.
 

عدم سیر مطالعاتی هماهنگ برای مطالعات قرآنی

اکنون تفسیرهای متفاوتی در کشور منتشر شده اند. برخی تفاسیر عامه پسند هستند.
 
تفسیر نمونه و برخی دیگر تفاسیر ویژه افراد اهل تدبر و پژوهش:
 تفسیر نمونه / آیت الله مکارم شیرازی
تفسیر المیزان / علامه طباطبایی
تفسیر نور / حجت الاسلام محسن قرائتی
تفسیر جامع / ابراهیم بروجردی
تفسیر البرهان / علامه سید هاشم بحرانی
دوره تفسیر تسنیم / آیت الله جوادی آملی
تفسیر مجمع البیان / فضل بن حسن طبرسی
تفسیر موضوعی / آیت الله جوادی آملی
نسیم حیات / بهرام پور
 
آیا سیر مشخصی متناسب با افراد برای این تفاسیر مشخص شده است؟ آیا نظام دانشگاهی ما در این خصوص پاسخی دارد؟ واقعیت این است که علاوه بر بانک مطالعات قرآنی که کیفیت و نحوه تحقق آن محل تأمل است، برنامه مطالعاتی در کشور باید دارای سیر باشد. علاوه بر اینها برخی در مورد برخی اساتید نگارش های تازه ای از قبیل خلاصه نویسی در مورد آثار (آیت الله جوادی آملی) و استخراج های موضوعی در مورد (تفسیر المیزان) منتشر شده اند. این فعالیت های پژوهشی باید قدر دانسته شوند اما هدفمندی و مؤثر بودن آنها ذیل همراهی اساتید علوم قرآن و حدیث موجب اثرات و برکات دوسویه میان نظام دانشگاهی و فعالان فرهنگی می شود.
 
علاوه بر تفاسیر یکی از مهم ترین پرسش های علاقمندان به قرآن، پرسش از ترجمه است. برخی ترجمه ها فنی و ادبی و برخی ساده و تحت اللفظی هستند، برای کسانی که در صدد شروع انس با قران هستند چه کتابی را باید توصیه کنیم. کدام موسسه و کدام کتاب و کدام رسانه پاسخ این سوال را می دهد؟ به عنوان مثال، اکنون رایج ترین ترجمه قرآن مربوط به مرحوم مهدی الهی قمشه ای است اما آیا می توان نام ترجمه را بر این اثر نهاد؟ یا اینکه شرح مختصر و حاشیه نویسی عنوان شایسته تری است؟ آیا این ترجمه شایستگی معرفی به افرادی که با زبان عربی اندکی آشنا هستند را دارد؟ آیا برای کسانی که درصدد ارتباط مستقیم و از ورای حجاب های تفسیری هستند راه دیگری وجود ندارد؟
 

ناهماهنگی با نظام دانشگاهی در رشته های الهیات

اساتید و دانشجویان علوم قرآن و حدیث به علت نوع منابع درسی کمتر می توانند در محافل عمومی حضور پیدا کند. برای مثال در شبکه قرآن و معارف سیما چند نفر از اساتید مدعو از اساتید این رشته هستند؟ فارغ التحصیلان رشته های مرتبط با قرآن مانند گرایش های علوم قرآن و حدیث، معارف قرآن چقدر در فعالیت های قرآنی حضور دارند؟ یک دانشجوی دکتری علوم قران و حدیث چقدر توانایی سخنرانی و ارائه بحت در یک محفل قرآنی را دارد؟
 
برخی فعالیت ها می بایست از طریق هماهنگی با وزارت علوم و ارائه بسته های پیشنهادی و برنامه های تشویقی به پژوهشگران پیگیری شود. به نظر می رسد نیاز به یک تعامل ویژه میان وزارت علوم و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی باشد و برای مثال پایان نامه ها می توانند به سمت نیازهای فعالیت های قرآنی پیش بروند. اساسا می بایست در مورد رشته علوم قرآن و حدیث در دانشگاه ها واقعیت هایی را پذیرفت:
 
۱. رشته علوم قرآن و حدیث در مدارس حوزه های علمیه به صورت رسمی تدریس نمی شود. حتی برخی از اساتید و اعضای هیئت علمی دانشگاه ها برای تدریس دروس مرتبط با حدیث به حوزه ها دعوت می شوند.
 
۲. فرآیند آموزش و چینش واحدهای درسی طوری نیست که فارغ التحصیلان علوم قرآنی لزوما توانایی معنی کردن همه آیات قرآن - چه برسد به احادیث را در خود بیابند.
 
٣. این رشته به نوعی رشته ای مدرن است. نوع پرسش ها و طرح مسائل نزد اساتید و بالتبع دانشجویان نشان می دهد آنها از منظر نیازها و سوالات بشر مدرن به قرآن و حدیث می نگرند. اولین مؤلفان برخی دروس مانند تاریخ قرآن مستشرقین بوده اند. گرچه بسیاری از اساتید برخی مباحث شرق شناسائه را شبهه دانسته و به آنها پاسخ داده اند اما تدوین و تألیف مباحث به شکل کنونی هم روشی مدرن دارد .
 
۴. تحصیل در رشته علوم قرآن و حدیث، فرد را با انبوهی از سوالات و چالش ها در مورد دین روبرو می کند، تمسک به حقایقی خارج از این رشته نجات بخش است و در عین حال روبرو شدن با دین بدون این سؤالات، نگاه عمیق را از انسان دور می کند، به ویژه آنکه بسیاری از این سوالات در جامعه روشنفکری و رسانه ای ظهور آشکار نداشته اند.
 
علت این است که در مواد درسی بیشتر شکاکیت و نقد ترویج می شود تا محکمات، روال معمول پژوهش ها می بایست بر روی حل مسئله و تعارضها و اشکالات باشد. اگر دغدغه نظام دانشگاهی ما تبلیغ قرآن باشد پژوهش ها بومی تر می شوند.
 
درآمدی بر تدبر و پژوهش های قرآنی 


ارزیابی های قرآنی

اگر سوالات آزمون سراسری کارشناسی ارشد و دکتری رشته های الهیاتی به ویژه علوم قرآن و حدیث مورد بررسی قرار گیرند متوجه می شویم اکثریت سؤالات بر جزئیات کم فایده و سوالات سخت گیرانه از سلایق نویسندگان مفسران طرح شده است. شاید این تنوع طراحی سوال به علت نیاز به گزینش سختگیرانه از میان انبوه داوطلبان باشد.. اما آیا راهی دیگر برای اصلاح نظام ارزیابی های هدفمند وجود ندارد؟ در ارزیابی یک عالم قرانی باید طوری پیش رفت که درک او از اصول، مسائل اساسی و چالش های رایج میان اندیشمندان محک خورده شود اما گویا برخی سؤالات بیشتر به منظور سنجش هوش یا میزان محفوظات (و نه معلومات است).

همین رویه در مسابقات قرآنی مفاهیم هم وجود دارد. نحوه طراحی سؤال به گونه ای است که به من معرفی شده اصالت داده می شود و یا بیش از حد به سوالات کم فایده «چه کسی گفت؟» و «چه زمانی اتفاق افتاد؟» و اهمیت داده می شود. اکنون مجال بررسی همه آفت ها نیست اما اجمالا این مسئله آشکار است که طراح سؤال در آغاز پرسش به انتهای کار خود کمتر می اندیشد؛ به آنجاکه حفظ و نگهداری این معلومات در منظومه فکری فرد و جامعه به کار بیاید. به عبارت دیگر اصلاح ارزیابی های قرآنی به نحوی که به رصد پیوند علم قرآنی و زندگی بینجامد و نه فقط دامن زدن به آفت حفظ مطالب به جای یادگیری در نظام آموزشی کشور.
 

جمع بندی

به طور کلی در خصوص ترویج فرهنگ تدبر و پژوهش قرآنی چند نیاز در کشور باید مد نظر قرار گیرد:
1. ارزش گذاری یکسان میان فعالیت های پژوهشی و تبلیغی و تلاوت و حفظ.
2. تلاش برای تدوین سیر مطالعاتی هماهنگ برای مطالعات قرآنی.
3. سیاستگذاری تعامل میان نظام دانشگاهی و بخش های فرهنگی قرآنی.
4. اصلاح ارزیابی های قرآنی به نحوی که به رصد پیوند علم قرآنی و زندگی بینجامد.
 
پی‌نوشت‌ها:
1- سوره فرقان، آیه ۳۲.
2- سوره مزمل، آیه ۴.
3- الکافی، کلینی، ج ۲، ص ۶۱۴، ح ۱؛ الوافی، ج ۹، ص ۱۷۳۹.
4- نهج البلاغه، خطبه ۱۹۳ معروف به خطبه متقین.
 
منبع: گفتارها و نوشتارها (مجموعه مقالات همایش نخبگان، فرهیختگان و پیشکسوتان قرآنی)، نویسنده مقاله: رضا کریمی، چاپ اول، ناشر: دبیرخانه کمسیون توسعه فعالیت‌های تبلیغی ترویجی قرآن کریم، تهران، 1396ش، صص 366-361


مقالات مرتبط
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.