آسیب های اجتماعی در روایات «میزان الحکمه» (1)

در هر جامعه ای مفاهیم مقدس و قابل احترامی وجود دارد که از آنها به ارزش اجتماعی یاد می شود. مثل آزادی ، عدالت، دوستی، علم و .... مردم برای حفظ زندگی اجتماعی خود مجبورند از این ارزشها پیروی کنند. مسئولین حکومتها برای وادار کردن افراد به رعایت این ارزشها از ابزارهای گوناگونی استفاده می کنند تا جامعه در مسیر خود حرکت کند به اهداف عالیه خود برسد.
شنبه، 18 ارديبهشت 1389
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
آسیب های اجتماعی در روایات «میزان الحکمه» (1)
آسیب های اجتماعی در روایات «میزان الحکمه» (1)
آسیب های اجتماعی در روایات «میزان الحکمه» (1)

نويسنده:احمد حیدرنام
منبع : راسخون




مقدمه :

در هر جامعه ای مفاهیم مقدس و قابل احترامی وجود دارد که از آنها به ارزش اجتماعی یاد می شود. مثل آزادی ، عدالت، دوستی، علم و .... مردم برای حفظ زندگی اجتماعی خود مجبورند از این ارزشها پیروی کنند. مسئولین حکومتها برای وادار کردن افراد به رعایت این ارزشها از ابزارهای گوناگونی استفاده می کنند تا جامعه در مسیر خود حرکت کند به اهداف عالیه خود برسد.
اگر فردی در یک جامعه مخالف ارزشهای اجتماعی عمل کند و دست به ناهنجاریهایی بزند در اصطلاح جامعه شناسان می گویند او دارای انحراف یا کجروی اجتماعی شده است. برای کجروی و انحراف اجتماعی تعریفهای گوناگونی ذکر شده است که ما به ذکر یک تعریف بسنده می کنیم: «کجروی اجتماعی به یک مفهوم رفتاری اطلاق می شود که به طریقی با انتظارهای رفتاری مشترک اعضای یک جامعه سازگاری ندارد و بیشتر افراد جامعه آنرا ناپسند و نادرست می دانند.» (1)
انسانها در فراز و نشیبهای تاریخ همیشه از دردها و آسیبهای اجتماعی بسیار رنج برده اند و همواره در جستجوی یافتن علل و انگیزه های آنها بوده اند، تا راهها و شیوه هایی را برای رهایی از آنها بیابند. آسیب شناسی اجتماعی در واقع مطالعه بی نظمیها و آسیبهای اجتماعی همراه با علل و انگیزه های پیدایی آنها و نیز شیوه پیشگیری و درمان این پدیده ها به انضمام مطالعه شرایط بیمارگونه اجتماعی است؛ زیرا خاستگاه اصلی تبهکاری را باید در کلّ حیات اجتماعی و نوع خاص روابط انسانی جستجو کرد.
ناسامانیهای اجتماعی ـ اقتصادی از قبیل فقر، تورّم، بیکاری و ... و دیگر عواملی که موجب «محرومیّت» می شوند، زمینه مناسبی را برای انواع مختلف آسیبهای اجتماعی مثل: سرقت، اعتیاد، تکدی گری و ... فراهم می آورد.
حال با توجه به شناخت انحرافات و علل پیدایش آنها، متولیان حکومت و جامعه باید راه حلّ مناسبی برای این آسیبها پیدا کنند تا بتوانند با برخورد مناسب مانع از رشد این آسیبها شوند و با رفع این آسیبها جامعه را به مدینه ای فاضله تبدیل نمایند.
در جامعه اسلامی، که ما آن را کاملترین دین می دانیم نیز؛ این آسیبها اولاً به طور کلّی بیان شده و ثانیاً راه حلهای مناسبی برای آن قرار داده است که بتوانیم این آسیبها را برطرف نماییم.
برای این کار ما باید به کتاب آسمانی خود ـ قرآن ـ مراجعه کنیم و برای دریافت مفهوم واقعی آیات، باید به احادیث ائمه معصومین علیهما السلام مراجعه کنیم. حدیث؛ دومین مصدر تشریع است که پس از قرآن بیشترین نقش را در پی ریزی معارف و احکام دینی و شکل گیری و بالندگی علوم اسلامی ایفا کرده است. حدیث، میراث ماندگار معصومان است که کنار ثقل اکبر ـ قرآن ـ سعادت و رستگاری اتسان را تضمین می کند. پیشوایان معصوم علیهم السلام مسلمانان را به فراگیری، مذاکره، فهم، حفظ و نشر حدیث ترغیب بسیار کرده اند و همین، رونق این دانش را سبب گشته است و بی گمان مسلمانان جز با بهره گرفتن از این دو میراث نمی توانند به چشمه گوارای علوم اسلامی دست یابند.
تلاش عالمان و محدّثان و حافظان حدیث در طول تاریخ اسلام در خور تقدیر و تکریم است، آن بزرگواران رنج فراوان ثبت و حفظ حدیث و تنظیم آن را بر خود هموار ساختند و در حراست و نگهداری این میراث گرانقدر نبوّت و امامت کوشیدند.
از جمله کتب حدیثی معاصر که امروزه کاربرد فراوانی در زندگی روزمره دارد. کتاب شریف میزان الحکمة است. این اثر گرانسگ و ارزشمندی است که به همّت بلند و تلاش مستمر جناب حجّة الاسلام و المسلمین محمّدی ری شهری فراهم آمده است، با بهره گیری از ترتیب و نظم الفبایی، موضوعی، محققان را به سوی آیات قرآن کریم و احادیث شریف پیامبر اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) و امامان معصوم علیهم السلام در منابع شیعی و اهل سنت رهنمون می سازد.
در این تحقیق ما با استفاده از این کتاب شریف تعدادی از احادیث را که آسیبهای اجتماعی و راه-حلهای پیشگیری و درمان آن را از زبان ائمه معصومین بیان نموده است، بررسی می کنیم.
در اين بررسی آسيب هاي اجتماعي را به چهار گروه تقسيم نموده ايم:
1- آسيب هايي كه به واسطه مال در جامعه پدید می آید.
2- آسيب هايي كه به واسطه صفات نفسانی در جامعه پدید می آید.
3- آسيب هايي كه به واسطه ارتباطات کلامی (زبان) در جامعه پدید می آید.
4- آسيب هايي كه به واسطه اجتماع و ارتباط انسانها در جامعه پدید می آید.
فصل اوّل: در مبحثي كه مال انسان موجب آسيب مي شود چند مقوله وجود دارد:

فصل اوّل: آسيب هايي كه به واسطه مال در جامعه پدید می آید.

مقدمه فصل: اوّل

یکی از مهمترین عواملی که انسانها را دچار آسیب و انحراف می کند مسائل اقتصادی است که حبّ او انسان را به هلاکت می اندازد.
ما در این فصل سعی کردیم بعضی از موضوعاتی را که پیرامون مال و مفاسدی که می تواند برای انسانها ایجاد کند، بیان نموده ایم، نظیر ولخرجی، احتکار، ربا، رشوه، قمار، فقر و طمع.
البته موارد زیادتری هم در کتاب شریف میزان الحکمة وجود داشت که ما به همین موارد بسنده کردیم.

1- ولخرجي(2)«التّبذیر»

وَآتِ ذَا الْقُرْبَى حَقَّهُ وَالْمِسْكِينَ وَابْنَ السَّبِيلِ وَلا تُبَذِّرْ تَبْذِيرًا * إِنَّ الْمُبَذِّرِينَ كَانُوا إِخْوَانَ الشَّيَاطِينِ وَكَانَ الشَّيْطَانُ لِرَبِّهِ كَفُورًا (3)
«حق خويشان و مسكينان و در راه ماندگان را بپرداز و هيچ ولخرجي مكن همانا ولخرجها با شيطانها برادرند و شيطان نسبت به پروردگارش ناسپاس بود»
1661- الامام علي(علیه السّلام): « من افتخر بالتبذير احتقر بالافلاس»
هر كه به ولخرجي افتخار كند با تهيدستي خرد و خوار مي شود.

2- احتكار(4)«الاحتکار»

الف: احتكار:
4177- رسول الله (صلّی الله علیه و آله و سلّم) : «لا يحتكر الا خاطيء»
كسي جز گنهكار دست به احتكار نمي زند.
4178- الامام علي(علیه السّلام): « مِن طبائع الاغمار اتعاب النفوس في الاحتكار»
به رنج افكندن خود براي احتكار از خصلتهاي ابلهان است.
ب) محتكر:
4188- رسول الله (صلّی الله علیه و آله و سلّم) : « بئس العبد المحتكر ‏ان ارخص الله تعالي الاسعار حزن و ان اغلاها الله فرح»
چه بد بنده اي است محتكر! اگر خداوند متعال قيمتها را كاهش دهد او اندوهگين مي شود و اگر گران كند شاد مي گردد.
4189- رسول الله(صلّی الله علیه و آله و سلّم) : « يحشر الحكارون و قتلة الانفس الي جهنم في درجة»
محتكران و آدم كشان در جهنم هم رديف و همدرجه اند.

3- ربا (5)«الرّبا»

الف) بر حذر داشتن از ربا:
6889- رسول الله (صلّی الله علیه و آله و سلّم) : « ان الله لعن اكل الربا و موكله و كاتبه و شاهديه»
خداوند ربا خوار و ربا دهنده و كاتب و گواهان آن را لعنت كرده است.
6897- الامام الصادق(علیه السّلام) : « آكل الربا لا يخرج مِن الدنيا حتي يتخبطه الشيطان»
ربا خوار از دنيا نرود تا آنكه شيطان ديوانه اش كند.
ب) حكمت تحريم ربا:
6909- الامام الصادق(علیه السّلام) : « لما سئل عن علة تحريم الربا: لئلا يتمانع الناس المعروف»
در پاسخ به سؤال از علت تحريم ربا: تا اين كه مردم از احسان كردن به يكديگر دريغ نورزند.
ج) عوامل آلوده شدن به ربا:
6912- الامام علي(علیه السّلام) : « معاشر الناس الفقه ثم المتجر، والله للربا في هذه الامة اخفي مِن دبيب النمل علي الصفا»
اي مردم! ابتدا احكام‏، سپس تجارت! به خدا قسم كه ربا در ميان اين امت ناپيداتر از حركت مورچه بر روي تخت سنگ سياه است.
د) رباخواري كه ربا را حلال شمارد در جنگ با خداست:
6922- الامام الصادق(علیه السّلام): «لما بلغه ان رجلا كان ياكل الربا و يسميه اللباء: لئن امكنني الله لاضربن عنقه»
وقتي به امام خبر رسيد كه مردي ربا خواري مي كند و اسم آن را « اللباء » مي گذارد: اگر خداوند مرا بر او چيره گرداند گردنش را خواهم زد.
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَذَرُوا مَا بَقِيَ مِنَ الرِّبَا إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ *فَإِنْ لَمْ تَفْعَلُوا فَأْذَنُوا بِحَرْبٍ مِنَ اللَّهِ وَرَسُولِهِ وَإِنْ تُبْتُمْ فَلَكُمْ رُءُوسُ أَمْوَالِكُمْ لا تَظْلِمُونَ وَلا تُظْلَمُونَ (6)
ای کسانی که ایمان آورده اید! از خدا بترسید و اگر مؤمن هستید، از ربا هر چه باقی مانده است رها کنید و اگر چنین نکردید با خدا و رسول او اعلام جنگ دهید و اگر توبه کنید اصل سرمایه از آن شماست در این حال نه ستم کرده اید و نه ستم دیده اید.

4- رشوه (7)«الرّشوه»

7261- رسول الله (صلّی الله علیه و آله و سلّم) : « اياكم و الرشوة فانها محض الكفر و لا يشم صاحب الرشوة ريح الجنة»
از رشوه گرفتن دوري كنيد كه بي گمان كفر محض است و رشوه گير بوي بهشت را استشمام نمي‌كند.
7258- الامام علي(علیه السّلام): « في قوله تعالي: «اكالون للسحت» هو الرجل يقضي لاخيه الحاجة ثم يقبل هديته»
درباره آيه (بسيار حرام خوارند) اينان كساني هستند كه مشكل برادر ديني خود را برطرف مي سازند سپس هديه او را مي پذيرند.

5- اسراف (8)«الإسراف»

الف) زياده روي
8475- الامام علي(علیه السّلام): « ويح المسرف، ما ابعده عن صلاح نفسه و استدراك امره»
بيچاره اسرافكار! چه دور است از اصلاح نفس و جبران كردن كار خود.
8476- الامام زين العابدين (علیه السّلام) : « وامنعني مِن السرف، و حصن رزقي من التلف، و وفر ملكتي بالبركة فيه و اصب بي سبيل الهداية للبر فيما انفق منه».
امام سجاد (علیه السّلام) : ـ در دعا مي فرمايند ـ : و مرا از زياده روي بازدار و روزيم را از تلف شدن نگاهدار و داراييم را با بركت دادن به آن افزون گردان و راه مصرف آن را در كارهاي خير به من بنمايان.
ب) نشانه هاي اسرافكار:
8489- رسول الله (صلّی الله علیه و آله و سلّم) : « اما علامة المسرف فاربعة: الفخر بالباطل و ياكل ما ليس عنده و يزهد في اصطناع المعروف و ينكر مَن لا ينقع بشيءِ منه».
اسرفكار چهار نشانه دارد:
1) به كارهاي باطل مي نازد.
2) آنچه را فراخور حالش نيست مي خورد
3) در كارهاي خير بي رغبت است
4) هر كس را كه بدو سودي نرساند انكار مي كند.
8490- الامام الصادق (علیه السّلام) : « و قد ساله اسحاق بن عمار يكون للمؤمن عشرة اقمصة؟ نعم،قلت: و عشرين؟ قال:نعم و ليس ذلك مِن السرف انما السرف ان تجعل ثوب صونك ثوب بذلتك».
اسحاق بن عمار: از امام صادق (علیه السّلام) پرسيدم: آيا مؤمن مي تواند ده پيراهن داشته باشد؟ حضرت فرمود: آري عرض كردم بيست پيراهن؟ فرمود: آري، اينها اسراف نيست، اسراف آن است كه لباس بيرونت و مهمانيت را لباس خانه و دم دستي قرار دهي.
ج) كمترين حد اسراف:
8496- الامام الصادق(علیه السّلام) : « ادني الاسراف هراقة فضل الاناء و ابتذال ثوب الصون و القاء النوي»
كمترين اندازه اسراف، دور ريختن ته مانده ظرف (آب يا غذا) و تبديل لباس بيرون به لباس خانه و دم دستي و دور انداختن هسته ها (ي ميوه و خرما) است.
د) آنچه اسراف به شمار نمي آيد:
8501- الامام الصادق (علیه السّلام) : « ليس فيما اصلح البدن اسراف … انما الاسراف فيما اتلف المال و اضر بالبدن»
در آنچه بدن راسالم نگه مي‌دارد اسراف نيست … بلكه اسراف در چيزهايي است كه مال را تلف مي كند و به بدن زيان مي رساند.

6- دزدي (9)«السر قة»

الف) حدّ دزدی:
وَالسَّارِقُ وَالسَّارِقَةُ فَاقْطَعُوا أَيْدِيَهُمَا جَزَاءً بِمَا كَسَبَا نَكَالا مِنَ اللَّهِ وَاللَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ (10)
مرد دزد و زن دزد را به سزاي آنچه كرده اند، دستشان را به عنوان كيفري از جانب خدا ببريد و خدا عزيز و حكيم است.
ب) كسانيكه حد دزدي بر آنان جاري نمي شود:
8514- الامام علي(علیه السّلام) : « اربعة لا قطع عليهم: المختلس و الغلول و مَن سرق مِنَ الغنيمة و سرقة الاجير فانها خيانة».
چهار نفرند كه دستشان را نبايد قطع كرد: رباينده و كسي كه از غنيمت بدزدد و دزدي كردن كارگر زيرا كار اينها خيانت محسوب مي شود (نه دزدي).
8520- امام صادق (علیه السّلام) : «لا يقطع السارق في عام سنة – يعني في عام مجاعة –»
در سالهاي قحطي و گرسنگي دست سارق قطع نمي شود.

7- قمار (11)«القمار»

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّمَا الْخَمْرُ وَالْمَيْسِرُ وَالأنْصَابُ وَالأزْلامُ رِجْسٌ مِنْ عَمَلِ الشَّيْطَانِ فَاجْتَنِبُوهُ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ * إِنَّمَا يُرِيدُ الشَّيْطَانُ أَنْ يُوقِعَ بَيْنَكُمُ الْعَدَاوَةَ وَالْبَغْضَاءَ فِي الْخَمْرِ وَالْمَيْسِرِ وَيَصُدَّكُمْ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ وَعَنِ الصَّلاةِ فَهَلْ أَنْتُمْ مُنْتَهُونَ (12)
اي كسانيكه ايمان آورده ايد، شراب و قمار و (قرباني) بتها و تيرهاي قرعه پليدند (و) از عمل شيطانند پس از آنها دوري گزينيد باشد كه رستگار شويد. همانا شيطان مي خواهد با شراب و قمار ميان شما دشمني و كينه ايجاد كند و شما را از ياد خدا و از نماز بازدارد پس آيا شما دست بر مي داريد؟
17102- السکونی: « كان ينهي (الامام الصادق (علیه السّلام)) عن الجوز يجيء به الصبيان مِن القمار ان يوكل و قال: هو سحت».
از خوردن گردويي كه كودكان از برد و باخت به دست آورده باشند نهي مي كرد و مي فرمود: آن حرام است.

8- فقر (13)« الفقر»

الف) نكوهش فقر:
15986- رسول الله (صلّی الله علیه و آله و سلّم) : «لولا رحمة ربي علي فقراء امتي كاد الفقر يكون كفرا»
اگر رحمت پروردگار من به فقراي امت من نبود، نزديك بود كه فقر به كفر بيانجامد.
15988- الامام علي(علیه السّلام) : الفقر يخرس الفطن عن حجته و المقل غريب في بلدته
فقر، زبان شخص زيرك را از بيان دليلش، فرو مي بندد و آدم فقير در شهر خود غريب است.
ب) ستايش فقر:
16007- رسول الله (صلّی الله علیه و آله و سلّم):« الفقراء اصدقاء الله»
فقرا دوستان خدايند.
16004- الامام الصادق(علیه السّلام): « المصائب منح من الله و الفقر مخزون عند الله»
مصيبتها هديه هايي از جانب خدايند و فقر در خزانه خداوند نگهداري مي شود (و آن را به هر كس نمي دهد).
ج) برتري فقر بر توانگري:
16008- رسول الله (صلّی الله علیه و آله و سلّم) : « الفقر راحة و الغني عقوبة»
فقر آسودگي است و توانگري گرفتاري.
16021- الامام علي (علیه السّلام) : «ضرر الفقر احمد من اشر الغني»
زيان فقر پسنديده تر از سرمستي توانگري است.
د) معناي فقر:
16036- رسول الله(صلّی الله علیه و آله و سلّم) : « الفقر فقر القلب»
فقر(حقيقي) فقر دل است.
16041- الامام علي (علیه السّلام) : «لا فقر بعد الجنة و لا غني بعد النار»
با وجود بهشت، فقري نيست و با وجود دوزخ توانگري نه.
16023- الامام الحسن (علیه السّلام) : « لما سئل عن الفقر شره النفس الي كل شيء»
در پاسخ به اين سؤال كه فقر چيست؟ آزمندي نفس، به هر چيزي.
هـ ) آنچه فقر را از بين مي برد:
16071- رسول الله (صلّی الله علیه و آله و سلّم):« صلة الرحم تزيد في العمر و تنفي الفقر»
صله رحم عمر را زياد مي كند و فقر را از بين مي برد.
16068- الامام الصادق(علیه السّلام):« ضمنت لمن اقتصد ان لا يفتقر»
من براي كسي كه ميانه روي كند ضمانت مي كنم كه فقير نشود.
و) آنچه فقر مي آورد:
16074-رسول الله (صلّی الله علیه و آله و سلّم) : «مَن تفاقر اتفقر»
كسي كه دم از ناداري زند نادار مي شود.
16082- الامام الصادق (علیه السّلام) : «أيما رجل دعا علي ولده اورثه الفقر».
هر مردي كه فرزند خود را نفرين كند، فقر برايش به ارث گذارد.
ز) خوشا به حال فقيران:
16098- رسول الله (صلّی الله علیه و آله و سلّم):« اطلعت في الجنة فرأيت اكثر اهلها الفقراء»
به بهشت نگاهي انداختم ديدم بيشتر مردم آن فقيرانند.
16105- الامام الصادق (علیه السّلام):« ان آخر الانبياء دخولا الي الجنة سليمان و ذلك لما اعطي من الدنيا».
آخرين پيامبري كه وارد بهشت مي شود سليمان است و اين به سبب دنيايي است كه به او داده شد.
16095- رسول الله(صلّی الله علیه و آله و سلّم):« الفقراء ملوك اهل الجنة و الناس كلهم مشتاقون الي الجنة و الجنة مشتاقة الي الفقراء»
فقراء پادشاهان اهل بهشتند، مردم همگي مشتاق بهشتند و بهشت مشتاق فقيران است.

9- طمع (14)« الطّمع »

الف) نكوهش طمع:
11198-رسول الله (صلّی الله علیه و آله و سلّم)«انّ الصّفا الزلال الذي لا تثبت عليه أقدام العلماء الطمع».
آن تخته سنگ لغزنده اي كه پاي علما روي آن استوار نمي ماند؛ طمع است.
11220- الامام العسگري(علیه السّلام) : « ما اقبح بالمؤمن ان تكون له رغبة تذلة»
چه زشت است در مؤمن خواهشي باشد كه او را به خواري كشاند.
ب) طمع نيكو:
وَمَا لَنَا لا نُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَمَا جَاءَنَا مِنَ الْحَقِّ وَنَطْمَعُ أَنْ يُدْخِلَنَا رَبُّنَا مَعَ الْقَوْمِ الصَّالِحِينَ
چرا به خدا و آنچه از حق كه به سوي ما آمده ايمان نياوريم و حال آنكه طمع داريم پروردگارمان ما را با گروه شايستگان به بهشت در آورد.

پی نوشت ها :

1 - جامعه شناسی، قنادان منصور و همکاران، ص 194.
2- میزان الحکمة، جلد3، ص1251.
3- اسراء‏‏ ‏‏‏، ‎26 و27.
4- میزان الحکمة، جلد 3، ص1251.
5- میزان الحکمة، جلد4، ص1967.
6- بقره، 278،279.
7- میزان الحکمة، جلد5، ص2076.
8- همان، جلد5، ص2457.
9- میزان الحکمة، جلد 5، ص2465.
10- مائده، 38.
11- میزان الحکمة، جلد 10، ص5039.
12- مائده، 90 و 91.
13- میزان الحکمة، جلد 10، ص4653.
14- میزان الحکمة، جلد 7، ص3309.

ادامه دارد .....




ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.