عدالت و اهداف نظام اقتصادی اسلام

نظام اسلام (اقتصادی، اجتماعی، سیاسی) باید مبتنی بر عدالت باشد زیرا سایه ای گسترده دارد و همگان در سایه سار آن متنعم و بهره مند خواهند بود و هر چه جز آن، ناهموار و بر همگان سخت است.
يکشنبه، 20 تير 1400
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
عدالت و اهداف نظام اقتصادی اسلام
از منظر ادیان الهی، خلقت بر اساس عدل است همچنان که امام علی بن ابیطالب علیه السلام فرموده است: عدل پایه ای است که جهان بدان استوار شده است.(1) و نظام تشریع هماهنگ با نظام تکوین و بر آن مبنا تدوین یافته است. از این رو، عدل، جوهر تداوم ادیان و احکام الهی است. امیرالمؤمنین(علیه السلام) می فرماید: العدل حیاة الأحکام(2) امام على علیه السلام: اجرای عدل سبب زنده ماندن احکام دین است.
 
احکام بدون عدالت رنگ الهی بودن را از دست می دهند چنان که قرآن پس از سفارش به اجرای عدالت ، آن را عین تقوا می شمرد. قوله تعالی: (یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا کُونُوا قَوَّامِینَ لِلَّهِ شُهَدَاءَ بِالْقِسْطِ وَلَا یَجْرِمَنَّکُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلَى أَلَّا تَعْدِلُوا اعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوَى وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ خَبِیرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ) (3) دشمنی با گروهی دیگر وادارتان نکند که عدالت نورزید. عدالت ورزید که از هر عملی به تقوی نزدیک تر است.
 
بنابر این نظام اسلام (اقتصادی، اجتماعی، سیاسی) باید مبتنی بر عدالت باشد زیرا سایه ای گسترده دارد و همگان در سایه سار آن متنعم و بهره مند خواهند بود و هر چه جز آن، ناهموار و بر همگان سخت است(4)؛ چنان که امام علی ابن ابیطالب علیه السلام می فرماید: الرعیه لایصلحها الا العدل(5) جامعه را چیزی جز اجرای عدالت اصلاح نمی کند.
 
و امام باقر علیه السلام نیز روش و سنت رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) در بعثت و امام زمان (عجل الله فرجه الشریف) در حکومت و قیام آخرالزمان را چنین ترسیم می کند:
 
محمد بن مسلم می گوید: از امام باقر علیه السلام درباره روش و سیره رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) سؤال کردم؛ امام باقر علیه السلام فرمود:
 
روش و سیره رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) محو عادت های جاهلی و برخورد عادلانه با مردم بود همچنان که هر گاه قائم آل محمد عجل الله فرجه الشریف به پاخیزد دستاوردهای ظالمانه بشر را دور ریزد و با عدالت با مردم رفتار کند.(6)
 
اگر چه عدالت از اصول مسلم ادیان الهی و بلکه از اصول مسلم مکاتب انسانی است به طوری که هیچ مکتبی نمی تواند منکر آن گردد. اما تعریف عدالت آن چنان سیال و گسترده است که تعریف های کاملا مخالف هم در میان آنها یافت می شود. از این رو، بسیاری از مکاتب اجتماعی با توجیه رفتارهای ظلم مدارانه و ارائه تفسیری ویژه، خود را منادی عدالت قلمداد می کنند.
 
پس عدالت از دیدگاه های متفاوت (مفهومی، فلسفی، واقعی ...) و یا گرایش های مختلف (مادی، الهی، فردی، اجتماعی ...) و در حوزه های متعدد (علوم محض، اقتصاد، سیاست ...) تعریف شده است.
 
آنچه اینجا ناگزیر از آن هستیم تعریف عدالت در اقتصاد اسلامی و نقش اسراف در آن است.
 

عدالت اقتصادی در اسلام

واقعی ترین نگاهی که به عدالت توسط اقتصاددانان مسلمان شده است در کتاب گرانقدر اقتصادنا از آیة الله شهید سید محمد باقر صدر (قدس سره الشریف) انجام شده است. ایشان مسئولیت تحقق عدالت در نظام اقتصادی اسلام را متوجه دو نهاد می داند:
 
١- مسئولیت عمومی مردم در تأمین نیاز فقراء
٢- وظیفه دولت نسبت به توزیع عادلانه.
 
سپس با استفاده از روایات، محدوده مسئولیت مردم را رفع نیازهای ضروری فقرا و ابعاد وظایف دولت را رسانیدن طبقات کم درآمد به سطح متعارف مردم معرفی می کند.(7) چنانچه روشن است ایشان به روش و چگونگی اجرای عدالت در نظام اقتصادی اسلام پرداخته اند اما مفهوم عدالت از دیدگاه اقتصاد اسلام را به روشنی بررسی نکرده اند اما در کتاب گرانسنگ الحیاة اثر استاد محمدرضا حکیمی مفهوم عدالت اقتصادی از دیدگاه اسلام از کلام امام صادق(علیه السلام) عال استفاده شده است.
 
امام الصادق علیه السلام فرمودند: ان الناس یستغنون اذا عدل بینهم ...(8) ... اگر در میان مردم عدالت اجرا شود همه بی نیاز خواهند شد.
این حدیث از نظر متن و محتوا، گسترده دامن و عمیق است که طی چند بند نکاتی را درباره آن یادآور می شویم:
 
۱- امام علیه السلام از عدالت را به یک موضوع واقعی و ملموس پیوند زده است و بی نیاز شدن مردم از یکدیگر (که برای همه قابل رؤیت و درک است) را ملاک عدالت قرار داده است. این تعریف بر خلاف بسیاری از تعاریف عدالت مفهومی ذهنی نیست بلکه مفهومی واقعی و کمیت پذیر است که قابل اندازه گیری و محاسبه هم هست.
 
۲- به ژرفای کلام هنگامی پی می بریم که می بینیم در این سخن کوتاه، مرزهای جامعه اقتصاد اسلامی از غیراقتصاد اسلامی تعیین شده است چون شاخص اجرای عدالت در هر دوره را بی نیازی فقرای آن دوره دانسته است. علاوه بر این، معیار فاصله هر جامعه با جامعه واقعی اسلام تعیین گردیده است به طوری که می توان از تعداد نیازمندان آن جامعه و عمق نیاز آنان پی برد که هر چه تعداد بیشتر و نیاز عمیق تر باشد فاصله با اسلام واقعی زیادتر است. و همچنین اگر روند و آینده جامعه به سوی افزایش نیازمندان و عمق نیازهایشان باشد حرکت در جهت دور شدن از اسلام و جامعه به سوی اسلام زدایی بیشتر است. و این برای صاحبان درد و آگاهان بیدار دل شاخص هشداردهنده ای است.
 
۳- این حدیث از نظر سند قابل اعتماد و از نظر مشهور فقها و صاحب نظران (در سلسله راویان حدیث) قابل قبول است.

عدالت و اهداف نظام اقتصادی اسلام

اسراف و عدالت

اسراف و تأمین نیازمندان
رابطه مفهومی اسراف و عدالت بی نیاز از توضیح است. اسراف به معنی زیاده روی، به وضوح، مخالف اعتدال و میانه روی است. هم چنان که در قرآن اسراف و خست هر دو نکوهش شده است، میانه روی و اعتدال پسندیده شمرده شده است.
 
قوله تعالی: (وَ الَّذِینَ إِذَا أَنْفَقُوا لَمْ یُسْرِفُوا وَ لَمْ یَقْتُرُوا وَکَانَ بَیْنَ ذَلِکَ قَوَامًا)(9) کسانی که چون خرج کنند نه اسراف کنند و نه خستت ورزند و میان این دو حالتی میانه و معتدل باشد. جالب آنکه در آیه مبارکه میانه روی و اعتدال موجب پایداری شمرده شده است.
 
آثار اقتصادی اسراف بر عدالت از بحث های پیشین روشن می شود. اسراف در تمامی ابعادش به زیان طبقات کم درآمد است زیرا افزایش اسراف به معنی افزایش هزینه است اعم از هزینه مصرفی، جاری یا هزینه تولید و افزایش هزینه، فاصله درآمد از هزینه را کاهش می دهد. از آنجا که نیازمندان از سرریز درآمد جامعه نسبت به هزینه باید تأمین گردند هر چه این فاصله کمتر شود قدرت تأمین فقرا کاهش می یابد. علاوه بر اینکه با افزایش مصرف و الگو شدن آن، سطح مصرف طبقات پردرآمد بالاتر می رود و این موجب افزایش فاصله طبقاتی می گردد و از طرفی دیگر خانوارهای پردرآمد برای حفظ موقعیت و اعتبار اجتماعی خویش به رقابت با هم می پردازند و در نتیجه کمک شخصی به نیازمندان هم کاهش می یابد.
 
در برابر آن، منع از اسراف و نزدیکی سطوح مصرف علاوه بر اینکه منابع تأمین نیازمندان را افزایش می دهد باعث می شود که الگوی مصرفی جامعه تعدیل یافته و فاصله درآمدی فقرا با دیگر طبقات کمتر به چشم آید و این سبب گسترش روحی برادری در جامعه می گردد؛ چنانچه در توجیه نظریه رالس درباره عدالت آمده است: ... همه آنهایی که مورد لطف طبیعت با اوضاع و احوال اجتماعی قرار گرفته اند یعنی ... مزایای بالاتری دارند می توانند به آن هم نوعان دیگر که از این الطاف و موهبت ها بهره کمی دارند بگویند که ما فقط تا آن حد از مزایای خودمان استفاده خواهیم کرد که این استفاده به نفع شما تمام شود و به مجرد اینکه استفاده از این مزایا تأثیر منفی بر وضع شما داشته باشد از آن صرف نظر خواهیم کرد.(10)
 
یکی از بزرگترین جلوه های این همدردی، الگوهای مصرف طبقات اجتماعی است و الگوهای تشریفاتی در زندگانی اشراف خلق و خوی فرعونی را در آنها زنده می کند و سبب می شود که آنها با کبر و غرور به طبقات پایین دست نگاه کنند و این نگاه از چشم فقرا مخفی نمی ماند و متقابلا آنان نیز خشم و نفرت خود را از میان نگاه ها نثارشان می کنند و بلکه کینه آنان را در دل می پرورانند.
 
اگر در ابعاد این پدیده نیک بیندیشیم این گفته در روئی سیرز کام؟ طبیعی خواهد بود: هرگز فکر نکنید که جنگ ها بلایای نامعقول هستند؛ آنها هنگامی رخ می دهند که راه های نادرست اندیشه و زندگی، اوضاع و احوال غیر قابل تحملی را پدید آورد.(11)
 
از این دیدگاه روشن می گردد که حکمت اسلام در منع اسراف و محدودیت مصرف چیست و اصولا چرا پیش از آنکه بر محدودیت درآمد پافشاری کند بر محدودیت مصرف خانوارها و هم سطح بودن آن اصرار می ورزد؟ (12)
 
آری! این چنین است که بانوی گرامی اسلام فاطمه زهرا (سلام الله علیها)، در خطبه مشهور خود می فرماید: عدالت سبب آرامش و همگرایی دل ها است.(13)

عدالت و اهداف نظام اقتصادی اسلام
 
اسراف و توزیع درآمد
بدون تردید یکی از وظایف اصلی دولت ها توزیع عادلانه درآمد است و لذا این موضوع همواره به عنوان یکی از سیاست های بودجه ای دولت ها ذکر می شود:
 
مالیه عمومی و سیاست های مالی دولت مطمئنا می تواند در کاهش نابرابری درآمد بین ثروتمندان و فقیران سهم قابل توجهی داشته باشند. به عبارت دیگر، دولت می تواند به نحوی توزیع مجدد درآمدها را تنظیم کند که باعث افزایش درآمد فقرا و تعدیل در آمد ثروتمندان شود و فاصله طبقاتی بین گروه های مختلف (از نظر درآمد) را کاهش دهد.(14)
 
لازم به یادآوری است که این وظیفه فقط از دیدگاه اقتصاددانان مطرح نیست بلکه از نظر اسلام نیز مطرح و الزامی است. چنانچه در حدیثی کام؟ معتبر از امام صادق(علیه السلام) آمده است: جناب جبرئیل در حالی که پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله و سلم) کاملا سلامت بودند خبر رحلت ایشان را آورد. پس پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) دستور دادند همه اهل مدینه به حالت رزم و آماده باش در مسجد گرد آیند. پیامبر بر فراز منبر رفت و خبر نزدیک شدن رحلت خویش را به آنان داد و فرمود: اذکر الله الوالی من بعدی علی امتی ... و لم یفقرهم فیکفرهم ... خدا را به یاد هر حاکم اسلامی پس از خود می آورم ... درباره عمل به وظایفش از جمله اینکه مردمان را فقیر نکند که در نتیجه کافرشان خواهد کرد.(15)
 
از این رو، قبل از پرداختن به آثار اسراف بر توزیع درآمد باید فقر و عوامل آن هر چند به اختصار تبیین گردد:
 
به طور کلی فقر هنگامی در یک جامعه بروز می یابد که فرد یا افرادی از سطح رفاه معینی که طبق معیارهای آن جامعه حداقل معقول تلقی می شود برخوردار نباشند. بدین ترتیب ممکن است در یک کشور در حال توسعه فقر به معنی محرومیت از امکاناتی تلقی شود که صرفا برای حیات ضرورت دارد در حالی که این پدیده در یک کشور پیشرفته به معنای محرومیت نسبی از شرایط و امکانات یک زندگی معمولی و خاص آن کشور باشد.(16)
 
بنابراین فقر مقوله ای نسبی است در زمان های متفاوت و جوامع مختلف سطوح آن فرق می کند اما به هرحال عوامل عمده ای در آن مؤثر است که اگر چه مقدار تأثیر آنها تابع پویایی اقتصاد است اما اصل تأثیر این عوامل پذیرفته شده است.
 
در گزارش طرح فقرزدایی کشور جمهوری اسلامی ایران که توسط سازمان برنامه و بودجه در سال ۱۳۷۵ تهیه گردیده است فهرست دلایل عمده ایجاد فقر در جوامع این چنین شمرده شده است:
 
١- پایین بودن میزان درآمد سرانه
۲- محدود بودن فرصت های شغلی
٣- کم کاری و پایین بودن میزان بازدهی نیروی کار
۴- عدم توسعه نیروی انسانی
۵ - محدودیت دستیابی به عوامل تولید
6- کند بودن گردش نقل و انتقال درآمد
۷- رشد سریع جمعیت
۸- توزیع ناعادلانه درآمد به دلیل عدم وجود نظام مالیاتی صحیح
9- محدود بودن پوشش های تأمین اجتماعی (17)
 
تأثیر مستقیم یا غیرمستقیم اسراف بر عوامل فوق روشن است و از مباحث گذشته هم تا اندازه ای معلوم شد اما برای تکمیل بحث به آن اشاره می کنیم.
 
با پدید آمدن اسراف، منابع تولید کالاهای ضروری محدودیت می یابد و از آنجا که تولید کالاهای لوکس بیشتر از کالاهای اساسی سرمایه بر هستند فرصت های شغلی کاهش می یابد و چون طبقات کم درآمد تخصص کمتری دارند، افزایش بیکاری آنان به معنی کاهش توسعه انسانی و ناعادلانه تر شدن توزیع است. از طرف دیگر، به جهت رابطه مستقیم فقر و رشد جمعیت، ناعادلانه شدن توزیع موجب افزایش رشد جمعیت می گردد. حال با توجه به اینکه در این افزایش همواره بر جمعیت افراد فقیر افزوده می شود پوشش تأمین اجتماعی بیشتر محدودیت می یابد. بنابراین، برای تأمین اجتماعی نیاز به درآمد بیشتری هست که معمولا از طریق مالیات باید تأمین گردد، پس نظام مالیاتی که بتواند توزیعی عادلانه را تضمین کند سخت تر خواهد شد.
 
بنابراین حداقل نتایج اسراف عبارت اند از: محدودیت بیشتر در دستیابی به منابع، کم تر شدن فرصت های شغلی، رشد بیشتر جمعیت فقیر، بدتر شدن توزیع درآمد، محدودتر شدن پوشش تأمین اجتماعی و سخت تر شدن نظام مالیاتی و به عبارت دیگر، حداقل شش عامل از دلایل نه گانه ایجاد فقر شدت می یابند.
 
پی‌نوشت‌ها:
1- الحیاة، ج ۶، ص ۳۳۱
2- همان، ص ۴۰۴
3- سوره مائده، آیه ۸
4- الحیاة، ج ۶، ص ۳۳۷
5- همان، ص ۴۰۰
6- همان، ص ۳۵۹
7- اقتصادنا، صص ۶۵۹-۶۹۲.
8- الکافی، ج ۳، ص 568
9- سوره فرقان، آیه ۶۷.
10- خرد و آزادی، صص ۳۴۱-۳۲۱
11- کوچک زیباست، ص ۲۸
12- اقتصادنا، ص ۶۷۳
13- الحیاة، ج ۶، ص ۴۰۵
14- اقتصاد بخش عمومی، ج ۲، ص ۸
15- الحیاة (ترجمه فارسی)، ج ۴، ص ۴۲۲
16- گزارش طرح فقرزدایی در کشور جمهوری اسلامی ایران، ص18
17- همان، ص ۲۰
 
منبع: مروری بر تجمل و اسراف، محمد علی شاه آبادی، کانون اندیشه جوان، تهران، 1385ش، صص 111-101


مقالات مرتبط
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط