برقرارى نظم و انضباط همراه با عشق نه با خشونت

نظم و انضباط در زندگى، امرى سازنده است. اگر چه بسيارى از كودكان درباره‏ى برقرارى اين نظم در منزل، گله و شكايت مى‏كنند. اما اين مسئله، روشى است كه سبب ايجاد انگيزه، تشخيص خوبى از بدى‏ها و رعايت نظم و ترتيب در زندگى مى‏گردد. همه‏ى كودكان بايد بياموزند كه افرادى مسئوليت‏پذير و با ملاحظه باشند و در ارتباطات خود با ديگران، جانب احترام را حفظ كنند. آنها همچنين بايد ياد بگيرند كه چگونه تصميم‏گيرى‏هاى درستى را در زندگى اتخاذ كنند و از مشكلات و خطرات اجتناب كنند.
پنجشنبه، 27 خرداد 1389
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
برقرارى نظم و انضباط همراه با عشق نه با خشونت
برقرارى نظم و انضباط همراه با عشق نه با خشونت
برقرارى نظم و انضباط همراه با عشق نه با خشونت




نظم و انضباط در زندگى، امرى سازنده است. اگر چه بسيارى از كودكان درباره‏ى برقرارى اين نظم در منزل، گله و شكايت مى‏كنند. اما اين مسئله، روشى است كه سبب ايجاد انگيزه، تشخيص خوبى از بدى‏ها و رعايت نظم و ترتيب در زندگى مى‏گردد. همه‏ى كودكان بايد بياموزند كه افرادى مسئوليت‏پذير و با ملاحظه باشند و در ارتباطات خود با ديگران، جانب احترام را حفظ كنند. آنها همچنين بايد ياد بگيرند كه چگونه تصميم‏گيرى‏هاى درستى را در زندگى اتخاذ كنند و از مشكلات و خطرات اجتناب كنند. به همين جهت، برقرارى نظم و انضباط همراه با عشق، نقش بسزايى در دست‏يابى به اين اهداف دارد.

از نظم و انضباط به عنوان تنبيه استفاده نكنيد

چه چيزى سبب مى‏شود كه يك مشكل ساده به مشكلى عمده تبديل شود و پاسخگويى والدين در قبال آن بايد چگونه باشد؟ روان شناس توماس فيلان (1) در كتاب «بقاى نوجوانان» مى‏نويسد:
روشى وجود دارد كه والدين با توجه به اين شيوه مى‏توانند رفتارهاى فرزندان را دسته‏بندى كنند. و با توجه به ميزان خطرات و مخرب بودن اين گونه عكس العمل‏ها، فيلان سه دسته‏بندى را در نظر مى‏گيرد: 1- شيوه‏ى اصلى 2- شيوه‏ى متوسط 3- شيوه‏ى جزئى.
خلاف‏هاى عمده و اصلى، دربرگيرنده‏ى اعمالى تند و خشن هستند. به طور مثال نوشيدن مواد الكى و رانندگى كردن در آن حال، بيرون از منزل ماندن تا نيمه شب بدون اجازه‏ى والدين، دزدى از مغازه، و رفتارهاى خشونت‏آميز، از اين دسته رفتارها هستند. هنگامى كه فرزندان به اين گونه خلاف‏هاى عمده دست مى‏زنند، والدين بايد عكس العمل خاصى را در برابر آنها در پيش گيرند. به طور مثال: 2 هفته به او اجازه‏ى خروج از منزل را ندهند و استفاده از تلفن را به مدت 1 ماه براى او ممنوع كنند، و يا اين كه از او بخواهند به عنوان جريمه، 10 ساعت در كارهاى سخت منزل مشاركت داشته باشد. در نوع جرايم متوسط، درجه‏ى تنبيه والدين خفيف‏تر است. جرايمى همچون سيگار كشيدن زير 16 سالگى، توهين به والدين و ايجاد دردسر در مدرسه، از نمونه خلاف‏هاى متوسط است. در اين گونه موارد والدين بايد استفاده از تلفن را به مدت 2 هفته ممنوع كنند و از او بخواهند كه 5 ساعت به كارهاى سخت و دشوار منزل بپردازد. نوع سوم جرايم شامل خلاف‏هاى جزئى است كه مثلا فرزند، هنگام بيرون رفتن از منزل در را قفل نكرده است و يا به دروغ گفته كه كارهايش را به پايان رسانده است. در اين گونه موارد، پدر و مادر بايد به مدت 3 روز، حق استفاده از تلفن از او سلب كنند و از او بخواهند كه به مدت 3 ساعت كارهاى دشوار منزل را به عهده بگيرد.
والدين بايد نسبت به چگونگى پاسخ دادن به اين گونه مشكلات، ديدى كلى داشته باشند و محدوديت‏هايى را به صورت قانون كلى در زندگى براى فرزندان در نظر بگيرند. به طور مثال مشكلاتى مثل، استفاده از مواد مخدر، يا دزدى از مغازه، به هيچ وجه قابل بحث و گفتگو نيست و فرزندان بايد از ابتدا، از انجام اين امور، باز داشته شوند.

نظم و انضباط مناسب و نامناسب

نظم و انضباط مناسب، ابزارى براى آموزش است، رفتار خوب و الگوهاى نمونه را آموزش مى‏دهد و عشق و احترام دو جانبه ميان فرزند و والدين را بيان مى‏كند. زمانى كودكان بهتر آموزش خواهند ديد كه به ما عشق بورزند نه اين كه از ما بترسند. نظم و انضباط مناسب، هرگز بر پايه‏ى انتقاد و تنبيه استوار نيست، اما در مقابل، انضباط نامناسب بر پايه‏ى تنبيه استوار است زيرا بعضى از والدين عقيده دارند كه با تنبيه مى‏توانند رفتار فرزندان را اصلاح كند. متأسفانه، بسيارى از والدين تنبيه و برقرارى نظم و انضباط را مكمل يكديگر مى‏دانند. آنها بر اين عقيده‏اند كه براى ايجاد نظم، تنبيه مى‏تواند مؤثر واقع شود، ولى بايد آگاه بود كه اين تفكرى مخرب و بسيار ناراحت كننده است و با شكست مواجه مى‏شود، زيرا رفتارهاى انسان گونه را نمى‏توان با كتك زدن به كودك آموزش داد و پدران و مادرانى كه در تربيت فرزند، به تنبيه كردن مى‏انديشند، هرگز در كار خود موفق نخواهند بود.

برقرارى نظم و انضباط به عنوان تنبيه

سال هاست كه روان شناسان بر اين عقيده‏اند كه تكيه كردن بر تنبيه، به عنوان وسيله‏اى در جهت برقرارى نظم و انضباط، به طرز وحشتناكى براى والدين و فرزندان مخرب و مضر است. ما مى‏دانيم كه پاداش دادن در قبال رفتار خوب كودك، سبب مى‏شود كه او آن عمل را ادامه دهد و ملكه‏ى ذهنش گردد. مثلا اگر كودك ظرف و ليوان كثيف خود را به آشپزخانه مى‏برد، والدين با در آغوش گرفتن او و تحسين عملش، مى‏توانند اين رفتار را در او پرورش دهند تا كودك به آن خو بگيرد.
در عوض، همگى ما واقفيم كه تنبيه فرزندان در قبال رفتار ناشايستشان، هرگز سبب از بين رفتن كامل آن رفتار نمى‏گردد، بلكه فرزند به طور موقتى دست از انجام آن عمل مى‏كشد. به طور مثال هنگامى كه والدين فرزندان را به خاطر تماشاى برنامه‏ى تلويزيونى تنبيه مى‏كنند، فرزند در حضور والدين آن عمل را انجام نمى‏دهد ولى در خفا، حتما به تماشا مى‏نشيند. در حقيقت رفتار والدين سبب مى‏شود كه فرزند براى رهايى جستن از تنبيه، كارهايش را به طور پنهانى انجام دهد. وقتى رفتار بد كودك مورد سرزنش قرار مى‏گيرد، فرزند مى‏آموزد كه بايد آن رفتار را از والدين پنهان كند تا تنبيه نشود. تنبيه سبب ايجاد ضربه‏ى عاطفى در كودك مى‏گردد و اعتماد به نفس او را به مخاطره مى‏اندازد.
معمولا فرزندانى كه در دوران كودكى مورد تنبيه والدين واقع مى‏گردند، وقتى بزرگ‏تر مى‏شوند از خود مقاومت و عكس العمل منفى نشان مى‏دهند. والدينى كه با پرخاشگرى و تنبيه بدنى، در صدد برقرارى نظم و انضباط در منزل هستند، آگاه نيستند كه با اين عمل خود، در واقع به فرزندان آموزش ستيزه‏جويى و پرخاشگرى را داده‏اند. با اين گونه رفتار پدر و مادر، كودك مى‏آموزد كه اگر خواست كه كسى برايش كارى انجام دهد، بايد سرش داد بزند، تهديدش كند و يا او را بزند. هنگامى كه فرزند بزرگ‏تر مى‏شود، رفتار پرخاشگرانه‏ى خود را در قبال والدين نيز ادامه مى‏دهد و اين جاست كه پدر و مادر فرياد مى‏زنند«كودكمان غير قابل كنترل شده است».
بسيارى از كودكانى كه به شدت مورد تنبيه والدين واقع مى‏شوند، سعى مى‏كنند كه با سرپيچى از دستورات آنها، تنبيه والدين را تلافى كنند. واكنش فرزندان در اين گونه موارد به صورت تلافى جويانه است و عاقبتى جز نزاع بين آنها و والدين ندارد و در نهايت هر دو بازنده‏ى ميدان خواهند شد. در اين جا دكتر برونو بتلهيم (2)، از زندگى پسرى مى‏گويد كه مجبور بود به خاطر به زبان راندن كلمات بد، دهان خود را با صابون بشويد. تنبيه والدين در اين امر، سبب شد كه او از صحبت كردن به طور كامل خوددارى كند. وقتى والدين او با روان درمان مشاوره كردند، مشخص شد كه كودك عقيده دارد: وقتى دهانم را با صابون مى‏شويم، هم حرف‏هاى بد و هم حرف‏هاى خوب شسته مى‏شود، پس ديگر كلامى براى رد و بدل كردن با والدين باقى نمى‏ماند. اين عمل كودك، حاكى از مقاومت او در مقابل رفتار والدين است و اگر چه سبب آزار پدر و مادر مى‏گردد اما بيشتر به خود كودك ضربه وارد مى‏كند.

هنگامى كه نظم و انضباط، خود عامل مخربى محسوب مى‏شود

حتى اگر والدين در زندگى هدف و نيت خوبى داشته باشند، مواقعى پيش مى‏آيد كه برقرارى نظم و انضباط توسط آنها، اثرى منفى به جا مى‏گذارد. بيشتر والدين درصدد تربيت درست فرزندان خود هستند حتى آنهايى كه كودكان را مورد تنبيه قرار مى‏دهند. اغلب، والدين نگران آينده‏ى فرزندان خود هستند و اين نگرانى و اضطراب، سبب مى‏شود كه كودك را مورد تنبيه قرار دهند، به اين معنا كه در بيشتر موارد، رفتار ناشايست كودك، مسبب تنبيه او نيست بلكه نگرانى والدين، اين امر را سبب مى‏شود. گاهى اوقات خود والدين در دوران كودكى مورد تنبيه قرار گرفته‏اند و به اين جهت، اين شيوه را الگوى خود قرار داده‏اند و در تربيت فرزندان استفاده مى‏كنند. به هر جهت تنبيه كردن فرزندان، اثر سودمندى در تربيت و ايجاد نظم و انضباط نخواهد داشت و سبب مى‏گردد كه والدين نيز نتوانند پدر و مادر خوبى براى فرزند خود باشند.
والدين، در امر تربيت فرزندان مى‏توانند مهارت‏ها و شيوه‏هاى مناسب را به طرق مختلف بياموزند. گاهى اوقات خواندن يك كتاب همچون اين كتاب، در بالا بردن سطح آگاهى والدين مؤثر است. همچنين والدين مى‏توانند براى آموزش مهارت‏هاى تربيتى، به متخصص اين امور مراجعه كرده و يا به گروه‏هايى بپيوندند كه پيرامون اين موضوع تحقيق و تفحص مى‏كنند.

نظم و انضباط مفيد

نظم و انضباط مفيد، در برگيرنده‏ى بسيارى از موارد است و والدين خوب، به طور طبيعى با اين امور و مهارت‏ها، آشنايى دارند. در نظم و انضباط سازنده، والدين بايد به مواردى توجه داشته باشند همچون، حفظ عزت نفس كودك، حفظ شخصيت او، آموزش رفتارهايى همراه با مسئوليت‏پذيرى، ايجاد حس همكارى، اعتماد، عشق و احترام. نظم و انضباط مؤثر، روى رفتار فرزند تأكيد دارد و نه بر روى ارزش و شخصيت او. اگر كودك عمل نادرستى انجام مى‏دهد و والدين براى برقرارى نظم و انضباط در صدد تنبيه او هستند، بايد متذكر شوند كه تنبيه به خاطر انجام عمل بدى است كه از كودك سر زده است و نه اين كه او، كودك بدى است.
پيرامون موضوع نظم و انضباط مؤثر، در اين جا چندى از اين مقررات را متذكر مى‏شويم:

نظم و انضباط مؤثر و خوب

1- قبل از بحث و گفتگو با كودك پيرامون شرايط ايجاد شده، اجازه دهيد كه او خونسردى خود را حفظ كند و آرام شود.
2- سعى كنيد كه هميشه خونسردى خود را حفظ كرده، عصبانى نشويد و هرگز درصدد نزاع با كودك بر نياييد.
3- روى رفتار كودك متمركز شويد و اعتماد به نفس او را خدشه‏دار نكنيد.
4- در موقع مناسب به رفتارهايش رسيدگى كنيد.
5- مسئوليت اجراى نظم و انضباط را خود به عهده بگيريد و در اين امر منتظر اجازه‏ى فرزند نشده و هرگز تسليم او نگرديد.
6- ميان تنبيه و خلافى كه فرزند انجام داده، تناسب برقرار كنيد (متناسب با خلافش، او را تنبيه كنيد).
7- در زندگى مقرراتى را به كار ببنديد كه براى فرزند معنى‏دار باشد و در رفتار او اثر بگذارد.
8- كوتاه سخن بگوييد و درصدد نصيحت و سخنرانى بر نياييد.
9- به نكات مثبت توجه داشته باشيد و كودك را به خاطر رفتار خويش، تحسين كنيد.
10- مشكل رفتارى كودك را شرح دهيد و پيرامون رفتار جايگزين او صحبت كنيد.
11- سعى كنيد كه مشكلات را پيش بينى كرده و برنامه‏اى از پيش طرح شده را به اجرا در آوريد.
12- واكنش شخصى مثبت به رفتار كودك ابراز نداريد.

نظم و انضباط غير مؤثر

شيوه‏ى نادرست والدين، در برقرارى نظم و انضباط، سبب مى‏گردد كه اعتماد به نفس كودك كاهش يابد، حس همكارى، اعتماد، مسئوليت‏پذيرى در او نزول كند و كودك شيوه‏اى خصمانه را در قبال والدين به كار گيرد. همچنين تأكيد والدين بر تنبيه فرزندان، سبب از بين رفتن روابط دوستانه‏ى ميان آنها و كودكان مى‏گردد.
مواردى كه نظم و انضباط غير مؤثر را دربرمى‏گيرد:
1- ايجاد مقرراتى كه با سن و ميزان رشد او، متابعت ندارد.
2- بحث و جدل.
3- تهديد.
4- گوشه و كنار زدن.
5- سخنرانى كردن براى كودك.
6- واضح و روشن صحبت نكردن.
7- بيش از حد احساساتى شدن.
8- يك ريز حرف خود را تكرار كردن.
9- كنار گذاشتن عشق و علاقه.
10- به خاطر آوردن اشتباهات فرزندان و عصبانى كردن آنها.
11- مقايسه‏ى كودكان با همسن و سالانشان.

حسن صبر و شكيبايى

تربيت خوب كودك، نيازمند صبر و شكيبايى است. اين مسئله خصوصا در هنگام به كارگيرى اين مقررات و آموزش آن به فرزندان، صدق مى‏كند. هر كودكى قبل از يادگيرى رفتار درست، بايد درس‏هاى زيادى بياموزد كه آموزش اين درس‏ها، نيازمند عشق و شكيبايى والدين است. والدين عاقل، همواره آگاهند كه به منظور آموزش ارزش‏ها و رفتارهاى همراه با مسئوليت‏پذيرى، بايد صبر و شكيبايى داشته باشند و با وجود دنياى پر سرعت امروز، به تكرار درس‏ها بپردازند، تا اين‏گونه رفتارها، ملكه‏ى ذهن كودك و بخشى از ايمان و باور او را تشكيل دهد. برخى كودكان نيازمند تكرار درس‏ها هستند؛ تعدادى نيازمند 10 بار تكرار و گروهى 100 بار تكرار، به هر جهت اين والدين هستند كه بايد با صبر و حوصله، رفتارهاى درست را به كودكان بياموزند.

الگو بردارى

كودكان از رفتار و اعمال ما الگو بردارى مى‏كنند. اين موضوع مى‏تواند هم خبر خوبى باشد و هم خبرى بد. در واقع خوب و يا بد بودن اين مسئله، به خود ما والدين برمى‏گردد. خبر خوب اين است كه اگر آنها براى ما احترام و ارزش قائل باشند، در نتيجه از رفتارهاى ما الگو بردارى مى‏كنند. والدين بايد به خاطر بسپارند كه اگر فرزندان، والدين را الگو و اسوه‏ى خود قرار مى‏دهند، والدين بايد تنبيه كمترى را در مورد آنها اعمال كنند، زيرا چنين كودكى قطعا به والدين خود عشق و احترام مى‏ورزد و به اعمالى دست نمى‏زند كه سبب آزار و اذيت پدر و مادر گردد و بر خلاف آمال و آرزوهاى آنان باشد.
والدين عيب جو و دو رو، اغلب بيشتر از ساير والدين، فرزندان خود را تنبيه كرده، اما نتيجه‏ى كمترى را كسب مى‏كنند زيرا فرزندان قادر به درك رفتارهاى دورويانه‏ى پدر و مادر خود هستند. پدر و مادرى كه انتظارات خاصى از فرزند خود دارند، اما خود از انجام آن امور سر باز مى‏زنند، هرگز نمى‏توانند الگوى مناسبى براى كودكان باشند و از احترام كمترى برخوردار خواهند بود. همچنين اين‏گونه پدران و مادران، در اجراى نظم و انضباط لازم در زندگى، موفقيت كافى نخواهند داشت و فرزندان دائما از آنها گله و شكايت مى‏كنند. به طور كلى مى‏توان گفت كه وقتى والدين، خود الگوى مناسبى براى فرزندان نباشند، هرگز نمى‏توانند نقش مؤثرى را در امور تربيتى به اجرا درآورند و پدر و مادر خوبى براى فرزندان باشند.

پي نوشت :

(1). Thomas Phelan
(2). Bruno Bettelheim





نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط