ولايتمدارى ، معيار سنجش و قبولى اعمال
ولايت و ولايتمدارى از ديدگاه امام و رهبرى
چكيده
كليدواژهها : ولايت، ولايتمدارى، عرفان، سياست، امام خمينى، مقام معظم رهبرى.
مقدمه
بنابراين ولايت زلال كوثر جوشانى است كه از عالم غيب و نشئه ملكوت[1] سرچشمه گرفته وتا سرزمينهاى استقرار نهاد حكومت دينى جارى است.
در انديشه و آثار عميق و لطيف عرفانى سياسى امام خمينى و مباحث و بيانات مقام معظم رهبرىگستره وسيع مفهومى ولايت از قلّه عرفان تا دامنه سياست مشاهده مىشود. اكنون در اين مقاله بهاختصار به مفهوم تعبيرات و مراتب، حقيقت و اسرار ولايت و نيز ولايت پيامبر، ائمه و ولى فقيهو جامعه ولايتمدار از نگاه امام و مقام معظم رهبرى مىپردازيم.
مفهوم شناسى
تعبيرات و مراتب
1. ولايت كليه الهيه: [6] ولايت و خلافت الهى كه والاترين مقام و شأن الهى و باب ابواب ظهورو كليد كليدهاى غيب و شهود است و ريشه و سرآغاز و اصل خلقت بر آن بنا نهاده شده است. اينولايت در نظام هستى در ولايت پيامبر، انبياء و ائمه معصومين ظهور مىكند.[7]
2. ولايت تامه: [8] عبارت است از فانى كردن رسوم عبوديت، پس اين ولايت همان ربوبيتىاست كه كنه عبوديت مىباشد.[9] يعنى به مقام فنا رسيدن و از خود چيزى نديدن است.
3. ولايت ظاهرى و باطنى: ولايت باطنى از نهايت قرب به حق حاصل مىشود و ولايتظاهرى اداره حكومت و اجتماع است كه هر دو مخصوص پيامبر و ائمه معصومين است.[10] ولايت ظاهرى پس از ائمه معصومين به ولى فقيه اختصاص دارد.[11] البته دستيابى به مراتب نازلهولايت باطنى، با سير و سلوك، تهذيب نفس و قرب فرائض و نوافل براى فقيهان مهذب و پارسادور از دسترس نيست.
4. ولايت تكوينى و اعتبارى: ولايت تكوينى از مقامات معنوى ائمه اطهار است كه به موجبآن جميع ذرات عالم در برابر ولى امر خاضع و مطيعند اما ولايت اعتبارى آن است كه عقل ياشرع آن را وضع كرده باشد. مانند ولايت فقيه كه از امور اعتبار عقلايى به شمار مىآيد.[12] و اعتبارشرعى آن به استمرار ولايت رسول الله(ص) و جعل الهى است.[13]
5. ولايت الهى و ولايت شيطانى (طاغوتى): اين تعبير امام و رهبرى الهام گرفته از فرهنگقرآن است كه مؤمنان را تحت ولايت خداوند و غير مؤمنان را تحت سرپرستى شيطان معرفىمىكند. "اللّهُ وَلِي الَّذِينَ آمَنُوا يخْرِجُهُم مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ وَالَّذِينَ كَفَرُوا أَوْلِياؤُهُمُ الطَّاغُوتُ... "(بقره: 257( البته ولايت الهى همان ولايت خاصه[14] است و ولايت شيطانى يك امر عدمى است.برجستهترين شاخصه جامعه مؤمنان كه تحت ولايت الهى هستند از ديدگاه امام و رهبرى عبارتنداز:
1. تقويت اراده ايمانى بر محور توحيد و غلبه بر اميال و هواهاى نفسانى در حوزه اخلاق
2. عدالتگرايى، الفت، صميميت در حوزه اجتماعى
3. برائت از مشركان و استكبار و حفظ روحيه تعهد دينى و معنوى در عرصه سياسى نظاماسلامى
و شاخصههاى شيطانى عبارتند از: بتپرستى مدرن، تعصبهاى جاهلى و قبيلهاى،نفسانيت، دنياطلبى و خودمحورى. از نگاه اين بزرگواران كشورهاى اسلامى يا ديگر رژيمهايىكه تحت سلطه استكبار و بيگانگان قرار دارند تحت ولايت شيطان هستند.[15]
يادآورى اين مطلب ضرورى است كه در فرهنگ اهل معرفت، ولايت به معنى قيام عبداست به حق چون فانى شود و آن با دوستى حق نسبت به او حاصل مىشود تا اين كه او را به مقامقرب و تمكين مىرساند.[16] يعنى از راه دوستى حق، بنده فانى در خدا و به او باقى بماند. نكته ديگراين كه ولايت كليه الهيه و ولايت تامه و ولايت باطنى كه امام در آثار خود به تناسب مباحث وموضوعات مطروحه از آنها سخن به ميان آورده در اصل يك حقيقت هستند كه با الفاظ گوناگوناز آنها نام برده است. ولايت تكوينى معصومين نيز از آثار ولايت تامه يا مطلقه آنان است. البتهپائينترين مرتبه ولايت، سير الى الله سالك و فنا شدن او در حق و عالىترين مرتبه ولايت كهفيض الهى است مقام و مرتبه وجودى پيامبر(ص) و ائمه معصومين عليهمالسلام است كه دراسرار ولايت به آن اشاره مىشود.
اسرار و حقيقت ولايت
حقيقت محمدى(ص) و ولايت علوي
معيار سنجش و قبولى اعمال
لَوْ اَنَّ رَجُلاً قام لَيلَهُ وَ صامَ نَهارَهُ وَ تَصَدَّقَ بِجَميعِ مالِهِ وَ حَجَّ جَميعَ دَهرهِ وَ لَمْ يعْرِفْ وِلايةَ وَلىِّ اللّهفَيوالِيهُ وَ يكُونَ جميع اعمال بدلالته، ما كَانَ لَهُ عَلَى اللَّه حَقُّ فى ثَوابِهِ وَلا كانَ مِنْ اَهْلِ الْاِيمانِ.
اگر مردى شبها به عبادت ايستد و روزها روزه گيرد و تمام مالش را صدقه دهد و تمام روزگار را حج كند وولايت ولى خدا را نشناسد تا موالات او كند و تمام اعمالش به راهنمايى او باشد خداوند تعالى براى اوثوابى در نظر نمىگيرد و از اهل ايمان نمىباشد.[39]
امام خمينى در چند بخش از شرح چهل حديث به اين مطلب اشاره دارند كه قلبهاى خالى ازاعتقاد و ايمان به ولايت و اعمالى كه بدون تطبيق با شريعت و ولايت انجام شده در قيامت هيچبهره نخواهد داشت زيرا بر طبق احاديث، اعتقاد به ولايت كلى پيامبر و امام معصوم(عليهمالسلام) همان صراط مستقيم است و در قيامت حضرت على(ع) صراط است و شيعيانىكه عملاً به ولايتش تمسك جستهاند به سلامت مىگذرند.[40]
ولايت فقيه
در اين بحث دو شبهه مطرح است اول: برخى افراد اختيارات حكومتى رسول الله(ص) رافراتر از اختيارات حكومتى حضرت على(ع) و يا اختيارات حكومتى حضرت على(ع) و سايرائمه را بيشتر از اختيارات ولى فقيه مىدانند. پاسخ امام اين است كه فضائل معنوى اختياراتحكومتى را افزايش نمىدهد. همان اختيارات و ولايتى كه حضرت رسول و ديگر ائمه صلواتالله عليهم در تدارك و بسيج سپاه، تعيين وُلات و استانداران، گرفتن ماليات، اجراى حدود الهىداشتند همان را حكومت فقيهان نيز دارد و معقول نيست كه اختيارات ياد شده در رسولاكرم(ص) و امام معصوم(ع) يا فقيه فرق داشته باشد.[42]
دوم اين كه: بعضى مقام ولايى ولى فقيه را همطراز مقام معنوى و تكوينى پيامبر و ائمهمعصومين(ع) قرار مىدهند. پاسخ امام بر اين شبهه نيز اين است كه ولايت كليه الهيه و مقاممعنوى معصومين هيچگاه در عرض ولايت به معنى حكومت نيست، براى معصومين مقام معنوىو خلافت كلى الهى و تكوينى است كه به موجب آن جميع ذرات عالم در برابر آنها خاضع هستند واين مطلب جداى از وظيفه حكومت آنهاست، چنانكه حضرت زهرا(س) داراى چنين مقامى بودبا آن كه آن حضرت نه خليفه و قاضى و نه حاكم اسلامى بود. ايشان معتقد است كه آيات ورواياتى وارد شده است كه مخصوص به معصومين است و فقها و علماى بزرگ اسلام در آنشركت ندارند و تولى امور در غيبت كبرى غير از ولايت كبرى است كه مخصوص به معصوميناست.[43] امام با نقد قرآنى و عقلانى افكار علماى اهل سنت در پيروى از هر حاكمى تحت عنواناولوالامر، مىفرمايد: "اولوا الامرى كه در قرآن وارد شده است واضح است كه كسى كه تِلو]دنبال و پيرو[ رسول خداست.[44] و با اشاره به انحرافات در جوامع اسلامى مىفرمايد: "با اقامهولايت يعنى رسيدن حكومت به دست صاحب حق همه اين مسائل حل مىشود، همه انحرافات از بينمىرود. "[45] ايشان كسانى را كه با توجه به لوازم اعتقادى و مفهومى دينى ولايت فقيه با علم و عمد،ولايت فقيه را انكار مىكنند و عملاً به مخالفت با آن برمىخيزند در حكم مرتد مىداند.[46] مقام معظمرهبرى ولايت فقيه را ضامن اجراى احكام اسلام مىداند و مخالفان ولايت را همان مخالفان ولايتفقيه قلمداد مىكند.[47]
نشانههاى جامعه ولايت محور
امام با تحليل و تفسير دقيق و لطيف قبولى اعمال با تمسك به ولايت به ادعاى دروغين وبىمحتواى برخى از كسانى كه خود را پيرو ولايت مىدانند شديداً انتقاد مىكند و معيارهاىصحيح ارزشى و دينى ولايت محورى را تبيين مىنمايد.[48] مقام معظم رهبرى با اسوه قرار دادنسيره حكومتى و اخلاقى حضرت على(ع) مىفرمايد: "بايد تلاش كنيم خودمان را به آن نمونهكامل نزديك و شبيهتر كنيم، اگر حركت به گونهاى باشد كه در حال دور شدن از آن نمونه كاملباشيم اين انحراف و خطاست. "[49] اكنون به چند نمونه از برجستهترين شاخصههاى ولايتمدارىاشاره مىشود:
1. اخلاقى
پيروى از ولايت معصومان در حوزه اخلاق فردى و اجتماعى يعنى اين كه شخص با رياضاتشرعى منطبق با دستورات الهى و اولياى دين با اميال و خواستههاى نفسانى مقابله كند و باوارستگى و عدم تعلق به ماديات خود را از زندان تاريك طبيعت رهايى بخشد و با پرهيز ازعيبجويى ديگران به خودسازى و رفع رذايل و جذب فضايل بكوشد و با اجتناب از محارمالهى، دورى از امور شبههناك به مراتب عالى تقوى و ورع دست يابد. نتيجه اين كه بنا بر گفتهمعصومان(ع)، پارساترين و متقىترين افراد جامعه اسلامى نزديكترين انسانها به ولايتهستند. زيرا اراده الهى را بر خواستههاى نفسانى برگزيدهاند و كاركردهاى اخلاقى خود رابرمبناى آموزههاى ولايت تنظيم كردهاند.[50]
2. سياسى – اجتماعى
3. مديريتى
در انديشه امام تبلور حقيقت ولايت در نظام اسلامى با تلاش همزمان در تمام حوزههاىسياسى، مديريتى، اخلاقى و اجتماعى به دست مىآيد. ايشان درباره اخلاق، معنويت، وحدت،حماسهآفرينى و پيوند مردم با مسئولان و رهبرى نظام و خدمترسانى صادقانه كارگزاران ومديران در دوران حساس دفاع مقدس مىفرمايد: "اگر اينها به همين حال باشند، آن وقت يكپردهاى از مقام ولايت در اين كشور جلوه پيدا كرده است. كوشش كنيد بر اين كه، كوشش بكنندهمه جمعيتها و ارگانها و همه نهادهاى اسلامى در اين كه اين تبعيت از مرام على - عليهالسلام -را حفظ كنند. "[57]
آسيب شناسى گسست ولايت
1. اخلاقى :
2. عبادى :
3. سياسى - اجتماعى :
انقلاب اسلامى دستاورد ولايتمداري
الگوپذيرى امام از سيره مبارزاتى و حكومت پيامبر(ص) و حضرت على(ع) و نيز اهداف قيامامام حسين(ع) در رهبرى نهضت عليه ظلم ستمشاهى و هدايت تودههاى ميليونى در مبارزه و نيزپيروى مردم از فرامين و رهنمودهاى امام و اسوه قرار دادن ائمه معصومان در صبر، استقامت وفداكارى و دشمنستيزى، نهال انقلاب اسلامى ايران را تنومند و بارور ساخت. مقام معظم رهبرىبا تحليل رويداد جاودانه غدير در تجلى حاكميت اسلام و استقرار ولايت به معنى حكومت، ولايتامام خمينى را پرتويى از چشمه فروزنده غدير مىداند كه توانست از لحاظ مادى و معنوى ايرانرا بازسازى كند. از نگاه ايشان ولايتمحورى مردم و اطاعتپذيرى از فرامين امام، اصلىترينمؤلفه پيدايش، شتاب و پيروزى انقلاب اسلامى است، وحدت، پيوستگى با رهبرى، شكستتوطئههاى گوناگون دشمنان داخلى و خارجى و تكامل انقلاب اسلامى ميوه شيرين درختولايتمدارى ملت ايران است؛ زيرا نظام تثبيت شده اسلامى برمبناى ولايت پديد آمده و عناياتالهى و سرافرازى نظام در عرصه بينالملل و ظفرمندى در نبرد هشت سال دفاع مقدس، و رايحهعطر معنويت و اخلاق در جامعه دستاوردهاى گرانبهاى ولايتمحورى مردم و مسئولان نظاماسلامى در پيروى از خط انبيايى امام خمينى است و حفظ نظام نيز با استمرار پيمودن اين راهامكانپذير است.
سخن پاياني
ائمه معصومين ظهور ولايت الهى را به كمال و تمام رساندهاند و حيات برين انسان كه كرامتانسانى به آن اختصاص دارد و قلمرو خلافت الهى مختص به آن مىباشد با كوثر وحى و امامتتأمين مىشود و اهتمام به غدير كه تجلى امامت است به آن جهت است كه اين رويداد مهمسلسلهجنبان ولايت است.
در انديشه امام و رهبرى قوس صعود ولايت ذات خداوند تبارك و تعالى و اراده و مشيتاوست و پس از تجلى ولايت محمدى(ص) و ائمه معصومين؛ قوس نزول آن در حكومت وسياست و اجراى احكام و قوانين الهى امتداد دارد. يعنى عالم غيب و ملكوت والاترين درجه ومرتبه و سياست و حكومت صالحان و عالمان وارسته و عادل نازلترين درجه ولايت است. ازاين رو آميختگى عرفان و سياست در اقيانوس بىكران انديشههاى امام موج مىزند و پس از آنمعنا و مفهوم جامع تبلور ولايت در سياست و حكومت در انديشه رهبرى مشاهده مىگردد ونكته مهم اين كه پاسداران انقلاب اسلامى براى شناخت صحيح و دقيق تفاوت قلمرو عرفان نابشيعى در موضوع ولايت در تمام ابعاد و گستره آن با نظرات ناصواب عارف نمايان و صوفيان وولايتىهاى منحرف بايد بيش از اين با متون اخلاقى، عرفانى و سياسى امام و رهبرى آشنا باشندو بر اين مبنا ديدگاههاى فرقهها و نحلههاى سياسى مذهبى دور از انديشه اين بزرگواران كه بعضاًبا هدايت دستهاى مرموز خارج از مرزها ولايت را منهاى امامت و خلافت يا ولايت را منفكّاز سياست
در انديشه امام و رهبرى قوس صعود ولايت ذات خداوند تبارك و تعالى و اراده و مشيتاوست و پس از تجلى ولايت محمدى(ص) و ائمه معصومين؛ قوس نزول آن در حكومت وسياست و اجراى احكام و قوانين الهى امتداد دارد. يعنى عالم غيب و ملكوت والاترين درجه ومرتبه و سياست و حكومت صالحان و عالمان وارسته و عادل نازلترين درجه ولايت است. ازاين رو آميختگى عرفان و سياست در اقيانوس بىكران انديشههاى امام موج مىزند و پس از آنمعنا و مفهوم جامع تبلور ولايت در سياست و حكومت در انديشه رهبرى مشاهده مىگردد ونكته مهم اين كه پاسداران انقلاب اسلامى براى شناخت صحيح و دقيق تفاوت قلمرو عرفان نابشيعى در موضوع ولايت در تمام ابعاد و گستره آن با نظرات ناصواب عارف نمايان و صوفيان وولايتىهاى منحرف بايد بيش از اين با متون اخلاقى، عرفانى و سياسى امام و رهبرى آشنا باشندو بر اين مبنا ديدگاههاى فرقهها و نحلههاى سياسى مذهبى دور از انديشه اين بزرگواران كه بعضاًبا هدايت دستهاى مرموز خارج از مرزها ولايت را منهاى امامت و خلافت يا ولايت را منفكّاز سياست و حكومت تعبير مىكنند، نقد و تحليل نمايند و از دامهاى نامرئى و تبليغات غلط درويش مسلكان رهايى يابند و تلاشهاى گسترده ولايتىهايى را كه با مبارزه و انقلاب و رهبرى امام مخالف بوده و در دوران حماسهساز دفاع مقدس خود را از معركه آتش و خون دور نگهداشته و اكنون خود را پرچمدار حاميان ولايت مىدانند ، تحت نظر داشته و توطئههاى فرهنگىآنان را خنثى كنند و چهره مزوّرانه آنان را براى نسل جديد افشا نمايند.
نتيجه سخن اين كه سياستهاى فرهنگى و آموزشى بهگونهاى طراحى و اجرا شود كه از نظر اعتقادى، اخلاقى، نظامى و سياسى افراد جامعه برمبناىانديشههاى امام و رهبرى كه آشنا به مقام ولايت هستند تربيت شوند تا هم ولايت محورى درجامعه تقويت گردد و هم از انقلاب و نظام ولايتمحور به شايستگى پاسدارى شود.
ان شاء الله
پي نوشت ها:
1 . عالم غيب و مخصوص ارواح و نفوس است و باطن عالم مُلك گويند.
2 . مصباح الهدايت الى الخلافة والولاية، ص 36، امام خمينى، مؤسسه نشر آثار امام، 1372.
3 . كافى، ج 2، ص 18، "هيچ چيز به اندازه ولايت به آن دعوت نشده است. "
4 . ولايت فقيه، ص 83، امام خمينى، مؤسسه آثار امام و صحيفه امام، ج 20، ص 116 و 117.
5 . ر. ك. مجموعه سخنرانى مقام معظم رهبرى در موضوع "ولايت در قرآن " سال 53،نشريه ولايت، حزبجمهورى اسلامى، مهر 60
6 . براساس آيه اِنَّما وَليكُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ والذين امنوا
7 . صحيفه امام، ج 20، ص 456 و 348؛ مصباح الهدايه، ص 37 - 34.
8 . ولايتى است كه مىتواند هرگونه تصرفى را در عالم هستى داشته باشد.
9 . تعليقات على شرح فصوص الحكم و مصباح الانس، امام خمينى، ص 178 و 179، مؤسسه پاسدار اسلام، 1406قمرى.
10 . براى آشنايى بيشتر به اين مطلب از ديدگاه امام ر. ك. همان، ص 179 - 174، فص عُزيرى.
11 . ولايت فقيه، ص 41 - 40.
12 . ر. ك. همان، ص 44 - 40.
13 . صحيفه امام، ج 10، ص 308 - 307.
14 . اين ولايت خداوند، مخصوص مؤمنانى است كه به راه مستقيم ولايى هدايت شدهاند مقابل ولايت عامه است كهشامل ولايت خداوند بر تمام موجودات عالم است. ولايت اخص شامل مقربين بارگاه حق و ائمه معصومين)ع
15 . ر. ك. صحيفه امام، ج 9، ص 291؛ ج 12، ص 352 و 355 و 357؛ چهل حديث، ص 306 و 307 و جزوه ولايت درقرآن، ص 101، بيانات مقام معظم رهبرى، 72 / 3 / 19. و نيز پيام حج، 68 / 4 / 14.
16 . شرح گلشن راز، شبسترى، ص 235.
17 . روم / آيه 30.
18 . ر. ك. تفسير البرهان، ج 3، ص 263، سيد هاشم بحرانى، قم، مؤسسه البعث، 1415 قمرى.
19 . ر. ك. رشحات البحار، محمدعلى شاهآبادى، ص 39 14 و 41.
20 . در اينجا منظور، عنايات خاص الهى براى هستى و عالم خلقت است.
21 . در اينجا مراد، ذات واجب الوجود و خداوند تبارك و تعالى است.
22 . شرح حديث جنود عقل و جهل، امام خمينى، ص 100، مؤسسه چاپ و نشر عروج، 1377.
23 . شرح چهل حديث، امام خمينى، ص 360، مؤسسه آثار امام، 1375.
24 . احزاب / آيه 72.
25. براساس آيه هو الولى الحميد،
26 . شرح چهل حديث، ص 480 و 635.
27 . اولين صدور الهى و نور سارى و جارى در تمام موجودات را "وجود منبسط " گويند. و فيض وجودى حق را "نفسالرحمن " ناميدهاند. "حق مخلوقُ به " اصطلاحى است كه فلاسفه مانند صدرالمتألهين به كار بردهاند
28 . پيچيده و مشتمل
29 . آداب الصلوة، امام خمينى، ص 139، مؤسسه آثار امام، 1378.
30 . بحارالانوار، مجلسى، ج 15، ص 24، الوفاء، بيروت.
31. همان، ج 16، ص 402.
32 . اصول كافى، ج 1، ص 441.
33 . مصباح الهدايه، ص 180.
34 . مقام ذات خداوند تعالى است و مقام هويت ذات حق كه از صفات و مفهومات عارى است.
35 . آداب الصلوة، ص 137.
36 . ر. ك. مصباح الهداية
37 . نهجالبلاغه، حكمت 147، دشتى، ص 470.
38 . صحيفه امام، ج 18، ص 153.
39 . اصول كافى، ج 2، ص 19، كلينى، دار الصعب، بيروت.
40 . ر. ك. شرح چهل حديث، ص 532 441 360 و صحيفه امام، ج 20، ص 115.
41 . ر. ك. صحيفه امام، ج 6، ص 68، ج 10، ص 348 308 221 و ج 20، ص 452.
42 . ولايت فقيه، امام خمينى، ص 40 و 41.
43 . همان، ص 42 و 43 و نيز صحيفه امام، ج 19، ص 403.
44 . صحيفه امام، ج 20، ص 120.
45 . همان، ص 114.
46 . صحيفه امام، ج 10، ص 223.
47 . بيانات مقام معظم رهبرى، 78 / 1 / 26 و 80 / 3 / 14.
41 . ر. ك. صحيفه امام، ج 6، ص 68، ج 10، ص 348 308 221 و ج 20، ص 452.
42 . ولايت فقيه، امام خمينى، ص 40 و 41.
43 . همان، ص 42 و 43 و نيز صحيفه امام، ج 19، ص 403.
44 . صحيفه امام، ج 20، ص 120.
45 . همان، ص 114.
46 . صحيفه امام، ج 10، ص 223.
47 . بيانات مقام معظم رهبرى، 78 / 1 / 26 و 80 / 3 / 14.
48 . ر. ك. شرح چهل حديث امام خمينى، شرح حديث 33.
49 . بيانات مقام معظم رهبرى در جمع كارگزاران نظام اسلامى به مناسبت عيد غدير، 71 / 3 / 30.
50. ر. ك. چهل حديث، ص 577 576 575 475 و صحيفه امام، ج 20، ص 227 و بياناتمقام معظم رهبرى، 72/ 3 / 19.
51 . ر. ك. صحيفه امام، ج 18، ص 192 191 159 و ج 19، ص 66 و 67.
52 . حديث ولايت، ج 3، ص 74.
53 . ر. ك. صحيفه امام، ج 18، ص 159 - 152.
54 . ر. ك. همان، ج 19، ص 375 - 374.
55 . ر. ك. بيانات مقام معظم رهبرى، 69 / 4 / 20 و 79 / 2 / 24 و 83 / 11 / 10 و 71 / 3 / 30 و 85/10/18.
56 . بيانات رهبرى، 69 / 11 / 10.
57 . صحيفه امام، ج 18، ص 159.
58 . ر. ك. شرح چهل حديث امام خمينى، ص 408 306 109 - 108.
59 . صحيفه امام، ج 1، ص 306 و 307.
/ن