راه کارهای فقر زدایی در بیان روایات (4)

نوع دوستي از وظايف انساني مي باشد و اهتمام اسلام به آن تا بدانجاست كه رسول گرامي صلوات الله عليه وآله جامعه را بسان يك بدن مي داند چو عضوي بدرد آورد روزگار
دوشنبه، 18 مرداد 1389
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
راه کارهای فقر زدایی در بیان روایات (4)
راه کارهای فقر زدایی در بیان روایات (4)
راه کارهای فقر زدایی در بیان روایات (4)

 

منبع : راسخون
 
 
 
 
 

راه کارهای فقر زدایی در بیان روایات (4)



نویسنده : محمد بیرانوند




فصل نهم

خساست مانعی در اه انفاق
نوع دوستي از وظايف انساني مي باشد و اهتمام اسلام به آن تا بدانجاست كه رسول گرامي صلوات الله عليه وآله جامعه را بسان يك بدن مي داند
چو عضوي بدرد آورد روزگار
دگر عضوها را نماند قرار
و شعارِانما المُوٍمنُونَ ٍاخوةٌ عمق نوع دوستي و نزديكي پيكره مسلمين را بيان مي دارد . از اينرو براي از بين بردن مسئله فقر يكي از راهكارهاي مناسب موضوع انفاق است به عنوان يك وظيفه همگاني كه ازجمله عوامل دروني كه بر سر راه اين امر مي باشد مسئله خساست و طمع مي باشد كه خوب است مناسب با موضوعات قبل و مقدمه براي موضوع بعد اشاره اي هم به اين مطلب شود .
شك نيست كه خساست و طمع يكي از رذايل اخلاقي ناپسند مي باشد كه بروز آن به تنگ نظري و دست ودل باز نبودن آشكار مي گردد . و درمقابل آن احسان و بذل و بخشش نمودن و داشتن روحيه كريم بودن است . ودر سفارشات اهل بيت عليهم السلام مي بينيم كه تمامي دستورات ايشان بخاطر شكوفائي روحيه هاي والاي انساني در نهاد بشريت مي باشد . وچنانكه در دعاي مكارم الاخلاق امام سجاد عليه السلام اين مطلب پرواضح است .
وجالب اينكه اين صفت مستقلاً و سواي تدين مورد تكريم قرار گرفته است و بطور مثال آن هنگام كه فرزندان حاتم طايي را بعنوان اسير به نزد رسول خدا صلوات الله عليه وآله آوردند ، حضرت دستور دادند كه ايشان را آزاد كنند و فرمودند : چرا كه پدرشان شخص كريمي بود . ومؤيد اين مطلب اينكه رسول خدا صلوات الله عليه وآله فرمودند«« اً كرِمُ الضيفُ و لو كافراً»» .
خلاصه آنچه كه بايست بعنوان وظيفه ،همگي مورد توجه قرار دهند مسئله انفاق است و بدانيم كه اين تنها وظيفه اغنياء نيست ،گرچه وظايف ايشان بسي سنگين تر مي باشد.
پس اگر تمامي افراد جامعه در سطح تمكّن مالي كه هستندد انفاق نمايند آنجاست كه مورد خطاب آيه شريفه قرآن قرار گيرند كه مي فرمايد: ايشانند متقيان ! خداوند در سوره بقره آنجا كه صفات متقين را برمي شمرد مي فرمايد :
«« اَلَذينَ‌ يُؤِمُنونَ بِالغَيبِ وَ يُقيمُونَ الّصلوةَ وَمِما رَزَقناهُمْ يُنِفقُونْ »» متقين كسانيندكه ازآنچه روزيشان گردانيديم انفاق مي كنند . حال اين روزي زياد باشديا كه كم ، ايشان برنامه انفاق خويش را ترك نمي نمايند. در اين رابطه رسول گرامي اسلام صلوات الله عليه وآله مي فرمايد:
««زماني كه بدان شما فرمانگذار شما باشند و توانگران شما بخيل باشند در زير زمين بودن (مردن) بهتر از روي زمين بودن (زندگي) خواهد بود.»» (126)
پيامبر خدا (ص) سختي چنين روزگاري را تا بدانجا مي داند كه مردن را به اززندگاني بيان مي دارد .
خساست روحيه اي است كه ممكن است در هر صنفي بروز نمايد. ولي يكي از علتهاي بروز آن ، ترس از فقير شدن مي باشد ،چنانكه در كلامي ، مولا اميرالمؤمنين عليه السلام بدان اشاره نموده اند كه ««دو چيز مردم را به هلاكت مي افكند ،ترس از تنگدستي و طلب فخر و مباهات .»» (127)
براستي كه همين اگر و شايدها كه نكند يك زماني از دارائيم كاسته شود و از روزيم بكاهد گاهي اوقات باعث هلاكت شخص مي شود. آنكس كه اعتقاد ندارد كه خداوند رازق علي الاطلاق است و اوست كه روزي دهنده همه موجودات است و روزي هر كه را مقدر و معين نموده است و هركس به اندازه تلاشش روزي مي خورد بايست در قهر عذاب هلاك شود . بر تأييد اين سخن حكايتي است جالب كه روزي امام صادق عليه السلام به همراه چند تن از ياران براي اداي نماز به مسجد رفتند، در اين حين شخصي بر در مسجد ايستاده بود، و امام به وي فرمودند: افسار اين اسب را مي گيري تا كه نمازم تمام شود ، شخص نيز پذيرفت و بعداز نماز كه امام عليه السلام به همراه دوستان به در مسجد آمدند، مشاهده كردند كه اسب بر در مسجد رها شده و افسار اسب را آن شخص دزديده است . با مشاهده اين صحنه امام صادق عليه السلام لبخندي زدند. ياران علت لبخند را جويا شدند كه امام صادق عليه السلام فرمودند: هنگامي كه افسار اسب را به وي دادم و راهي مسجد شديم ،در اين فكر بودم كه چه چيزي را به او اجرت دهم و با خودم گفتم كه همين افسار را به وي اجرات مي دهم ، حال كه مي خواستم افسار را به وي بدهم او از راه حرام كسبش نموده بود.
بدانيدكه رزق و روزي هر كس نزدخدا مقدراست واين مردمند كه ازراه حلال يا حرام آن راصاحب مي شوند.
وچنين اشخاصي همان كورهايي هستند كه چشمشان بروي رازق حقيقي بسته شده و تمام اميدشان به مال و مكنتي است كه در دست دارند و يا دردست ديگران است .
خساست اين صفت ناپسند روحيه ذلت را در وجود شخص پرورش مي دهد. ما مي بينيم اشخاصي را كه در عين تمكّن مالي چون گدايان زندگي مي كنند و تنها براي ازدياد اموال هر روز چون بردگان تن به هر سختي مي دهند و اين بخاطر روحيه گداصفتي مي باشد كه مولا علي عليه السلام در يكي از بيانات خويش به آن چنين اشاره مي نمايد : ««بسا توانگري كه تنگدست تر از هر تنگدستي است.»» (128) و متا سفانه اين صفت در ميان اغنياء شيوع بيشتري دارد چنانكه حضرت امير عليه السلام در اين مورد مي فرمايد:«« از توانگران كسي كه مواسات و بخشندگي كند كم است .»» (129)و در ميان آنجا كه تازه به دوران رسيده اند بسياروخيم تر مي باشد چنان كه امام صادق عليه السلام ميفرمايد :«« اگر دستت را تا مرفق در دهان افعي وارد كني برايت بهتر خواهد بود از اينكه حاجتهاي خود را از كسي بخواهي كه تازه بدوران رسيده است .»» (130) پس غني بودن تنها به داشتن مال و منال نيست بلكه حقيقتاً روحيه استغناء مي خواهد آن هم محقق نشود مگر به ترك كردن آرزوهاي بلند كه ما را از انفاق منع مي كند و مشغولمان مي دارد به عطاهاي زود گذر دنيوي .
««علي عليه السلام مي فرمايد: شريفترين بي نيازي ترك گفتن آرزوهاست .»» (131)
و رسولخدا صلوات الله عليه وآله مي فرمايد: ««غناء و بي نيازي ، داشتن مال و دارائي بسيار نيست ، بلكه بي نيازي ، همان بي نيازي نفس است.»» (132) ومهم نيز پرورش همين روحيه است كه شخص استغناي نفس و عزت نفس پيدا نمايد.
اين مبحث را با كلام باري تعالي حضرت حق خاتمه مي دهيم كه مي فرمايد :
««شيطان به وعده فقر و ترس از بي چيزي شما را به كار هاي زشت و بخيلي وادار مي كند. و خداوند به شما وعده ي آمرزش و احسان دهد و خدا رحمت بي منتهاست و به همه امور جهان داناست .»» (133)
پس بايست متوجه بود كه بخل و خسا ست از وسوسه هاي شيطاني است كه براي مبارزه با اين صفت بايست اعتقاد خويش را به رزاقيت باري تعالي زياد نمائيم چرا كه تا فكر قلبمان كريمانه نشود ، و كريم النفس نشويم دست ما نيز با كرامت و سخاوت نخواهد شد . فكر كريمانه گويد ازآنچه كه ما را به اين دنياي دني گره زده است بايد گذشت تا وابستگي ايجاد نشود و اين محقق نشود مگر به تمرين و مداومت و از خداوند تبارك و تعالي بايست طلب توفيق و عمل نمود.

فصل دهم

زکات

زكات يكي از زيرسازهاي مهم برنامه فقرزدائي در جامعه مي باشد . با ديدن اين حديث از امام صادق عليه السلام كه فرموده است : ««خداي عزوجل براي فقيران از اموال توانگران آن مقدار كه كفاف حالشان كند ،حقي واجب فرموده است ، و اگر مي دانست اين مقدار براي آنان كافي نبود ، مي افزود .»»(134)
ضرورت اهتمام به اجراي اين موضوع معلوم مي گردد. چرا كه وقتي معصوم مي فرمايدكه اين مقدار براي رفع نياز مستمندان كافي است بايست يقين داشته باشيم اگر اين دستور الهي در جامعه پياده شود سائل بكف نخواهيم داشت . ولي آنچه كه امروزه نتواسته ايم از اين راهكار بطور مناسب براي رفع فقر بهره بگيريم اين است كه برنامه اي براي پيدا كردن اين حكم بطور مدون نداشته ايم و در كيفيت اجراي اين حكم كوتاهي نموده ايم كه در انتهاي اين بحث به عنوان نمونه ، نظريه اي ارائه شده اميد كه با بكارگيري آن بتوان در اجراي اين دستور الهي گامي در برطرف كردن فقر از چهره جامعه برداريم.
اهميت زكات در آموزه هاي ديني
درقرآن كريم مي شود گفت كه كلمه زكات هميشه قرين كلمه صلاة مي باشد كه تعامل ميان معاد و معاش را مي رساند و همچنين وظيفه ما را در توجه به خدا و خلق خدا خط دهي مي نمايد .
««رسول گرامي اسلام صلي الله عليه وآله مي فرمايد: زكات پل اسلام است ،كسي كه آن را بپردازد از پل بگذرد و هركه نپردازد از عبور او جلوگيري شود . زكات خشم پروردگار را فرو مي نشاند.»»(135)
يعني زكات تعبير به راهي شده كه جز با طي كردن اين راه به منزلگه مقصود نخواهيم رسيد و جالب اينكه در مورد پل صراط فرموده اند كه پلي است ميان قيامت و بهشت كه با گذر از آن شخص وارد به سراي ابدي بهشت رضوان خواهد شد . وجهنم در زير اين پل قرار دارد و اين پل هفت عقبه(ايستگاه) دارد كه در هر عقبه بايست شخص جوابگوي حقوق الهي باشد كه در عقبه سوم ماموران الهي از زكات خواهند پرسيد . اگر شخص اين دستورات الهي را انجام داده باشد گذر خواهد كرد و الا به پائين پرت مي شود و با خشم الهي مواجه خواهد شد .
««يحيي بن عبدالله گويد: شنيدم از … بن عباس كه ميگفت : هنگامي كه رسولخدا صلوات الله عليه وآله معاذبن جبل را به يمن فرستاد ،به وي فرمود: تو به جانب گروهي از اهل كتاب رهسپار مي شوي . به نخستين چيزي كه آنانرا دعوت مي كني ،بايد يگانه دانستن خداي عزوجل باشد و چون اين حقيقت را دانستند، آنان را باخبر ساز كه خداي عزوجل برايشان پنج نماز در شبانه روز واجب فرموده و چون نماز گذارند به آنان برسان كه خداي عزوجّل زكات را برايشان واجب ساخته كه از ثروتمندان دريافت و به تنگدستان داده شود و چون اقرار نمودند از آنان دريافت كن و مالهاي آنانرا نگهدار .»» (136)
كه رسولخدا صلي الله عليه وآله بعد از توحيد و نماز سفارش به زكات به عنوان ركني از ايدئولوژي اسلامي نموده است كه بي شك اگر در اهميت زكات كتابها نوشته شود سخن گزافي نيست چرا كه بسياري از آيات قرآن بدين موضوع اشاره نموده و در كتابهاي روائي و فقهي ابوابي بدان اختصاص يافته است و جايگاه اين موضوع در رفع مشكل معيشتي جامعه نيز كاملاً روشن مي باشد.

حكمت زكات

منظور از حكمت زكات آن خواستگاهي است كه شارع مقدس اين حكم را براي آن وضع نموده است .كه در اينجا بطور مختصر بدان اشاره مي شود؛
««امام رضا عليه آلاف التحيه والثناء در اين رابطه مي فرمايد: سبب(وضع)زكات آن است كه هزينه تهيدستان تأمين و دارائيهاي توانگران حفظ شود ؛ زيراخداي عزّوجل تندرستان را مكلف كرد كه به امور افراد بيمار و ازكارافتاده رسيدگي كنند،چنانكه فرمود: ‹‹ هرآينه شما در دارائيها و جانهايتان آزمايش مي شويد.›› آزمودن در اموالتان همان پرداخت زكات است و آزمودن در جانها واداشتن نفسها به صبراست . علاوه بر اين با پرداخت زكات از نعمتهاي خداي عزّوجل شكر گزاري مي شود و به افزايش دارائيها اميد مي رود و ناتوانان مشمول رأفت و مهرباني قرار مي گيرند و به بينوايان مهرورزيده مي شودوتوانگران به امر همدردي وتقويت تهيدستان وكمك به امور ديني آنان تشويق مي شوند . زكات اندرزي به توانگران وعبرتي براي آنان است تا با آن به فقيران آخرت پي برند»» (137)
‹‹وامام صادق عليه السلام مي فرمايد: خداوند عزّوجل در دارائيهاي توانگران به اندازه اي كه نياز تهيدستان را تامين كند حقي فرض كرد،اگر خداوند مي دانست كه آنچه براي تهيدستان مقرر داشته كفايتشان نمي كند حق بيشتري واجب مي كرد ،بنابر اين ،تهيدستي فقيران نه به سبب (كم بودن)اين فريضه است ،بلكه از آن روست كه توانگران حقوق آنان را نمي پردازند.›› (138)
واما علي عليه السلام به بياني ديگر مي فرمايد: ««خداوند در اموال توانگران به اندازه اي كه تهيدستانشان را تامين كند ، حقوق فرض كرده ، بنابراين اگر تهيدست نابود شود يا در راه تامين معاش خود جان بكند يا برهنه بماند علتش آن است كه توانگر از پرداخت حق او دريغ كرده است ،خداوند عزّوجل در روز قيامت توانگران را براي اين كار مؤاخذه مي كند وآنان را عذابي دردناك مي چشاند.»» (139)
‹‹ وامام كاظم عليه السلام مي فرمايد : زكات براي تامين قوت تهيدستان و افزايش دارائيهاي توانگران وضع شده است.››(140)
وهمچنين امام صادق عليه السلام مي فرمايد: ««زكات به منظور آزمودن توانگران و كمك به مستمندان وضع شده است ،اگر مردم زكات اموال خود را مي پرداختند،هيچ مسلماني نيازمند نمي ماند وبه سبب آنچه خداوند عزّوجل براي او واجب كرده است بي نيازمي شد. مردم فقير و نيازمند و گرسنه وبرهنه نشدند مگر به سبب گناهان ثروتمندان.»»(141)

ثمرات زكات

خداوند در قرآن كريم مي فرمايد :««از اموال آنان صدقه (زكات) بگير تا بدين وسيله آنان را پاك كني و برآنان درود فرست كه درود تو ايشان را آرامش مي بخشدوخداوند شنوا و داناست.»»(142)
كه ثمره ي زكات در اين آيه پاكسازي اموال كه در اين صورت درود رسول خدا صلي الله عليه وآله را بدنبال خواهد داشت و همان باعث آرامش مي گردد.
‹‹نبي اكرم صلوات الله عليه وآله فرمود: هرگاه خواستي كه خداوند دارائي تو را زياد كند زكات آن را بپرداز .››(143)
‹‹و امام باقر عليه السلام مي فرمايد: زكات دادن روزي را زياد مي كند.››(144)
‹‹و امير المؤمنين عليه السلام مي فرمايد: … زكات را واجب كرده تا سبب روزي باشد.››(145)
‹‹و امام حسن مجتبي عليه السلام فرمودند: زكات هرگز چيزي را از ثروت كم نمي كند.››(146)
‹‹وامام صادق عليه السلام فرمودند: اي مفضل ! به دوستانت بگوكه زكات را به اهلش بدهندومن (جبران) آنچه را از دست داده اند ضمانت مي كنم.››(147)
وهمچنين حضرت فرمود: هيچ مالي در خشكي و دريا از بين نرفت مگر به سبب فرو گذاردن زكات ، پس اموال خود را با زكات حفظ كنيد.››(148)
وقريب به مضمون بالا امام باقر عليه السلام فرمود: زكات هرگز از ثروت نكاهد و هر مالي كه زكاتش پرداخته شود در خشكي يا دريا از بين نرود.›(149)
از ديگر ثمرات زكات كه در احاديث به آن اشاره شده سخن امير المؤمنين عليه السلام است كه فرمود: ‹‹همانا زكات به همراه نماز براي نزديكي مسلمانان به خداوند قرار داده شده است ، بنابراين كسي كه با رضايت خاطر زكات را بپردازد كفاره گناهان او و مايه نگهداريش از آتش مي باشد.››(150)
البته اين بخشي از ثمرات دنيوي و اخروي زكات بود كه در اينجا ذكر شد.
اما كسي كه زكات نپردازد !
تعبيراتي كه در مورد چنين اشخاصي شده جداً تكان دهنده مي باشد. گوئي اسلام يك گزينه است وآن نيز زكا ت. ونداشتن تعهد عملي به آن يعني كا فر عملي شدن .
امام صادق عليه السلام مي فرمايد: ‹‹كسي كه زكات ندهد نمازش بي حاصل است .››(151)
همچنين حضرت فرمود: ‹‹كسي كه زكات نپردازد ،هنگام فرا رسيدن مرگ خواهان بازگشت (به زندگي) مي شودو اين است منظور سخن خداي عزّوجل كه: چون يكي از آنان را مرگ فرا رسد گويد: پروردگارا !مرا برگردانيد باشد كه براي جبران آنچه فرو گذاشتم كاري نيك انجام دهم .››(152)
معصوم عليه السلام فرمود:‹‹هرگاه قائم ظهور كند كسي را كه زكات ندهد دستگير كند و گردن زند.››(153)
وحضرت دزدان را سه گروه معرفي نمود ؛اول ،كسي كه زكات ندهد.››(154)
وخداوند مذمت چنين افرادي را در يك جمله بيان نموده است ،آنجا كه در سوره فصلت مي فرمايد :‹‹كساني كه زكات نمي دهند وهم آنان به آخرت كافرند.››(155)
چراكه اگر به آخرت كافر نبود اين همه سفارش معصومين را رها نمي نمود.
رسولخدا صلي الله عليه وآله فرمود: اي علي عليه السلام ! ازميان اين امت ده كس به خداي بزرگ كافر باشد…
وكسي كه زكات ندهد .›› (156)
وهمچنين مي فرمايد : هر كه قيراطي [ اندكي ] از زكات مال خود را نپردازد نه مؤمن است نه مسلمان و نه او را حرمتي است .›› (157)
وامام صادق فرمودند : ‹‹ هركه قيراطي از زكات را نپردازد ، اگر بميرد،يهودي يا نصراني خواهد بود.›› (158)
اگرچه در مورد عقاب الهي سخن گفتن بسي مشكل است ولي براي رساندن قبح منع زكات و تارك آن خوب است كه به چند حديث ديگر اشاره شود ؛
‹‹ امام باقر عليه السلام فرمودند:كسي كه زكات نپردازد خداونددرروز قيامت دارائي اورابه صورت افعي آتشين و دو كوهانه اي در ميآورد و او را در چنبرآن در مي آورد و سپس به آن مار گفته مي شود :به دورش حلقه بزن همچنانكه او در دنيا به تو چسبيده بود . اين است سخن خداوند ( بزودي آنچه را كه در بخشيدنش بخل مي ورزيد چون طوقي به گردنشان خواهند آويخت.›› (159)
‹‹رسولخدا صلي الله عليه وآله فرمودند: كسي كه زكات نپردازد امعاءو احشايش در آتش كشيده مي شود ودارائي او به صورت افعي اقرع2 [دونيشه يا داراي دوخال سياه بر بالاي چشمانش]در مي آيد . وآن كس ، از وي مي گريزد و افعي دنبالش مي دود تا آن كه وي را مانند تُرب خرد مي كند و مي گويد من همان ثروتي هستم كه به آن بخل مي ورزيدي.››(160)
‹‹وامام باقر عليه السلام فرمود: خداوند عزّوجل در روز قيامت گروهي را از گورهايشان بر مي انگيزد در حالي كه دستهاي آنان به گردنشان بسته شده است به طوري كه نمي توانند با آنها به اندازه يك سر انگشت چيزي بردارند. همراه ايشان فرشتگاني است كه بشّدت آنها را توبيخ مي كنندو مي گويند : اينان كساني هستند كه از پرداخت اندك مالي از مال و دارائي فراوان خود دريغ كردند ،اينان كساني هستند كه خداوند عزّوجل به آنها عطا كرد ولي آنان حق خداي عزّوجل را در اموال خود ندادند.››(161)
آنچه مسلم است اين كه رضاي حق تعالي در بجا آوردن فرامين او مي باشدو خشم و غضب الهي در پيدا نكردن دستورات الهي است و از همين روست ندادن زكات و غضب الهي
‹‹ معصوم عليه السلام مي فرمايد: در كتاب رسول خدا صلي الله عليه وآله ديديم كه …. هرگاه مردم از دادن زكات خودداري كنند زمين بركتهاي خود را از هر نوع زراعت و ميوه ها و معادن دريغ دارد .››(162)
‹‹و امام رضا عليه السلام نيز مي فرمايد : هرگاه زكات پرداخت نشود چارپايان دچار مرگ ومير شوند .›› (163)
و چه بسيار احاديثي كه رابطه ميان ترك زكات و منع رحمت الهي را تبين و تشريح نموده اند .ولي غرض از آنچه تا بدينجا ذكر شد، بيان اهميت موضوع و ثمرات توجه به اين امر و عواقب بي توجهي به اين مهم بود .
چه بايد كرد ؟
ولي غرض از اين نوشتار تنها بيان اين حديث از معصوم عليه السلام بود كه فرموده بود: خداوند عزّوجل براي فقيران از اموال توانگران آن مقدار كه كفاف حالشان كند، حقي واجب فرموده است ، و اگر مي دانست اين مقدار براي آنان كافي نبود مي افزود ››
يعني يقيناً اين مقدار كفاف حال مستمندان مي باشد. ولي آنچه كه مهم مي باشد نحوه اجراي اين حكم مي باشد. كه بعنوان نظريه كيفيت اجراي اين حكم بيان مي شود. براي رسيدن به روح اين حكم به نظر مي رسد كه بايست؛ نهاد يا مركزي بعنوان زكات عهده دار اين امر بشود و براي رسيدن به هدف كه رفع نياز مستمندان باشد بايد اين نهاد در درجه اول به جايگاه اين حكم وتبين و تشريح آن وثمرات آن در جامعه بپردازد. كه براي تشريح و تبليغ نمودن اين فريضه الهي بالزام بايست از روحانيون گرامي ،اين مبلغان مكتب تشيع و حافظ حدود الهي بهره گيري شود. دوم، اينكه بايست از رسانه هاي گروهي براي معرفي اين نهاد و جلب مقبوليت آن در افكار عمومي بعنوان نهادي كه ميتواند اين سرمايه هاي كلان متفرق را جمع آوري و در يك مسير جهت دهي نمايد ،كاملاً استفاده بنمائيم سوّم، تشويق و ترغيب محققين و انديشمندان به تحقيق در اين رابطه و ترغيب دانشجويان به نوشتن تز و پايان نامه در اين باره مي تواند زمينه هاي فرهنگي اين حكم را مساعد بنمايد.
چهارم، تبليغات بر روي اين حكم بايد بصورت انفجاري انجام گيرد بطوريكه بتواند يك شوك بزرگ در جامعه ايجاد نمايد . پنجم، با توجه به اينكه مخاطبان اين حكم بيشتر روستائيان مي باشند توجه به گستردگي كار و مخاطبان و نحوه بيان و تبليغ اين حكم حائز اهميت مي باشد. ششم، اين نهاد بايد در هر استان يا شهرستان، مركزي را داير نمايد تا بتواند عملاً در برنامه ريزي و تبليغ و جمع آوري زكات و همچنين ارجاع مستحقين به اين نهاد و رفع نيازشان عملاً اقدام نمايد. كه البته آنچه در مرحله اول مهم مي باشد پي بردن به ضرورت اجراي اين حكم و تبليغ همه جانبه بروي آن مي باشدتا بتوان انگيزه ورغبت وشورو شوق دراجراي پياده سازي اين دستور الهي را ايجاد نمود.
ادامه دارد ...

پی نوشت ها :

127-آثار الصادقين ج16 ص491 حديث 43 –تحف العقول ص 231 - بحار ج 75 ص 54
128-آثار الصادقين ج 16 ص77 حديث 3 – غررالحكم ج 1 ص 416
129- آثار الصادقين ج 16 ص 68 حديث 5 – غررالحكم ج 4 ص 499
130-دررالاخبار ص 708 حديث 12 – بحار ج 100 ص 86
131- آثار الصادقين ج 16 ص 60 حديث 32 – نهج البلاغه ص 1103
132-آثار الصادقين ج 16 ص 60 حديث 33 – تحف العقول ص 61 – كنز العمال ص 404
133-سوره بقره آيه 268
134-آثار الصادقين ج 16 ص 522 حديث 3
135-ميزان الحكمه ج 5 ص 2182حديث7555 –امالي طوسي:522/1157
136-آثار الصادقين ج 16 ص523حديث 8-سنن بيهقي ج7 ص2
137-ميزان الحكمه ج5ص2182حديث 7560-الفقيه:2/8/1580
138-ميزان الحكمه ج5 ص2184حديث 7561-علل الشرايع 369/2
139-ميزان الحكمه ج 5 ص2184حديث 7563-علل الشرايع 369/1
140-ميزان الحكمه ج5 ص2184 حديث 7564- علل الشرايع 368/1
141-ميزان الحكمه ج5 ص2184حديث 7565-الفقيه:2/7/1579
142 -قرآن كريم سوره التوبه –آيه 103
143-ميزان الحكمه ج5 ص2185 حديث 7566- بحار ج96 ص23
144-ميزان الحكمه ج5 ص2185 حديث 7567 –بحار ج 96 ص 23 و54
145-ميزان الحكمه ج5 ص2185 حديث7568 –نهج البلاغه حكمت 252
146-ميزان الحكمه ج5 ص2185 حديث 7569 –بحار ج 96 ص 23 ج 56
147- ميزان الحكمه ج5 ص2187 حديث 7570 –بحار ج 78 ص 381 ج 1
148-ميزان الحكمه ج5 ص2187 حديث 7573-بحار ج 69 ص 393 ج 73
149-ميزان الحكمه ج5 ص2187 حديث 7574-بحار ج 96 ص 28 ج 57
150-نهج البلاغه خطبه 199 –ميزان الحكمه ج 5 ص 2188 حديث 7588
151-ميزان الحكمه ج5 ص2183 حديث7578 –مشكوة الاَنوار ص 46
152-ميزان الحكمه ج5 ص2186 حديث 7578 –بحار ج 96 ص 21 ج 50
153-ميزان الحكمه ج5 ص2187 حديث 7579
154-ميزان الحكمه ج5 ص2187 حديث 7580 – بحار ج 96 ص 12 ج 15
155-قرآن كريم سوره فصلت آيه 7
156-ميزان الحكمه ج5 ص2188 حديث 7582-الخصال : 451/ 56
157-ميزان الحكمه ج5 ص2188 حديث 7583 – البحار ج 77 ص 58 ج 3
158-ميزان الحكمه ج5 ص2188 حديث 7584- ثواب الأعمال 281/7
159-ميزان الحكمه ج5 ص2188 حديث 7585-بحار ج 96 ص 8 ج 3
160-ميزان الحكمه ج5 ص2188 حديث 7586-بحار ج 96 ص 15 ج 29
161-ميزان الحكمه ج5 ص2188 حديث 7587-بحار ج 96 ص 21 ج 49
162ميزان الحكمه ج5 ص2186 حديث 7575 –كافي ج2 ص 374 ج 2
163-ميزان الحكمه ج5 ص2186 حديث 7576- بحار ج 73 ص 373 ج 8

 



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط