نظریه ی انفجار بزرگ
منبع : راسخون
ازطرفی هر عنصری وقتی در دمای التهاب قرار گیرد شروع به پراکنشِ نور یا امواجِ الکترومغناطیس میکند اما اینگونه نیست که تمامِ امواج الکترومغناطیسی بهطورِ پیوسته از فرکانسِ صفر تا بینهایت توسط یک عنصر ملتهب تولید شود بلکه هر عنصر، بسته به نوعِ خود، تنها فرکانسهای مشخصی از امواج الکترومغناطیس را تابش میکند. بنابراین فرکانسهایی که هر عنصر تابش میکند مانند خطوطِ سرانگشتِ انسان نوعی شناسهی منحصربهفرد برای آن عنصر است بهگونهای که اگر امواج تابش شده از یک عنصرِ مجهول را بررسی کردیم و متوجه شدیم که فرکانسهای تابش شده از آن دقیقاً با فرکانسهای مربوط به تابشِ التهابیِ یک عنصرِ مشخص و معلوم مطابقت دارد میتوانیم به طورِ صددرصد بگوییم که عنصر مجهول از همان نوعِ عنصر معلوم است.
ستارهشناسان با تجزیهوتحلیلِ فرکانسهای نوری و الکترومغناطیسیِ تابشهای ستارهای و کهکشانی متوجه شدهاند که الگوهای تابش شده از آنها دقیقاً با الگوهای فرکانسِ عناصرِ مشخص و شناخته شدهای مثل هیدروژن، هلیوم، و .... مطابقت دارد با این تفاوتِ جزئی که کلیهی فرکانسهای مربوط به یک عنصر، به طورِ کاملاً هماهنگ و یکسان بهیک مقدارِ معین بهطرفِ قرمز شیفت پیدا کردهاند. براساسِ آنچه که در ابتدا گفتیم این بهاین معناست که ستاره یا کهکشان درحالِ دور شدن از ماست. و جالبتر این که متوجه شدند هرچقدر کهکشان از ما دورتر باشد میزان این شیفتِ به سمتِ قرمز بیشتر است یعنی کهکشانهای دورتر با سرعتِ بیشتری از ما دور میشوند.
حال، بادکنکِ بزرگی را تصور کنید که زمینِ ما نقطهای بر سطح آن است و بهطورِ پراکنده نقاطی روی تمامِ سطحِ بادکنک گذاشته شده است که نمایندهی کهکشانهای مختلف میباشد. تصور کنید که بادکنک، درحالِ باد شدن است. چون با بادشدنِ بادکنک سطحِ بادکنک درحالِ افزایش خواهد بود بالتبع فاصلهی بین این نقاط افزایش مییابد. از دیدِ ناظرِ زمینی یا از دیدِ نقطهی روی بادکنک که نمایندهی زمین است نقاطِ دیگرِ اطرافِ او که نمایندهی کهکشانها هستند درحالِ دور شدن از او میباشند و بهعلاوه بهعلتِ شکل کُروی بادکنک و هندسهی وضعیتِ گفته شده هرچه این نقاط از او دورتر باشند با سرعتِ بیشتری از او دور میشوند.
با جمع کردنِ همهی این مطالب میتوان قاطعانه نتیجه گرفت که زمینِ ما همراه با همهی اجزا و کهکشانهای گیتی، درحالِ دور شدن از یک مرکزِ مشترک (مرکزِ بادکنک) میباشند که این بلاشک بهخاطر این است که این اجرامِ سماوی هنوز تحتِ تأثیرِ دورکنندهی یک انفجارِ بزرگِ اولیهای قرار دارند که آنها را که روزی یکی بودند از هم پاشیده و درحالِ دور کردن است. این نظریه به نظریهی انفجارِ بزرگ یا بیگبنگ (Big Bang) مشهور شده است و همانطور که گفتیم بهخوبی وُسعت گرفتنِ کنونیِ عالَم را که مشهود است توجیه میکند.
/ن