چرا اسم خدا الله است؟

چرا خداوند عالم خود را به الله (الف و لام و لام و ه) معرفی کرده؟؟ چرا اسم خدا الله است؟ جواب را در این مقاله راسخون مطالعه بفرمائید.
چهارشنبه، 24 اسفند 1401
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: قربان منتظمی
موارد بیشتر برای شما
چرا اسم خدا الله است؟
مقدمه:
در میان اسمای لفظی خدای سبحان اسم مبارک الله، اسم جامع و اعظم است و سایر اسمای الهی با واسطه یا بی‌واسطه، زیر پوشش این نام مقدس است

«الله»، که از آن تعبیر به اسم جلاله می‌شود، دلالت دارد بر ذات جامع جمیع صفات کمال، مثل علم و قدرت و تفرّد و وحدت؛ بنابراین یک مسّمی ‌بیشتر نخواهد داشت و این دلالت بر تفاوت نمی‌کند و این لفظ مقدّس مشتق باشد یا غیرمشتق و دلالتش بر ذات احدیت به وضع تعیّنی باشد یا تعیینی.

الله برترین نام از نام‌های ذات مقدسی است که هستی صرف و جامع و مبداء همه کمالات وجودی و منزه از هر نقصی است و چون آن ذات اقدس ‌ جامع همه اسمای حسنی و صفات نیکوست، گفته می‌شود: الله اسم ذاتی است که جامع همه کمالات است

پس از انجا که الفاظ محدود است و خداوند وجودش از هر نظر بى نهایت است، باید نام هاى او همچون صفاتش بى پایان باشد، تا بتواند بیانگر گوشه ای از آن ذات شود. ضمن اینکه همه این اسماء به یک نقطه منتهى مى گردد

در پاسخ به این سوال که چرا اسم خدا الله است؟ عنواینی چون واژه‌ شناسی اسم الله، «اللّه» جامع‌ ترین نام خداوند، اسم الله  درعرفان اسلامی، اسم «الله» در روایات، مورد بحث و بررسی قرار می گیرد؟
 
چرا اسم خدا الله است؟
واژه‌ شناسی اسم الله در لغت و مفهوم
ریشه‌شناسی: الله در اصل، واژه‌ای عربی است.[1] برخی آن را شبیه کلمات عبرانی و برگرفته از «ایل» یا سریانی و کلدانی و برگرفته از «الاها» دانسته‌اند.[2] البته صرف شباهت دلیل بر عربی نبودن و گرفته بودن آن از زبان دیگر نیست.[3]
 
فقه اللغة: در مورد اشتقاق این اسم بین صاحب‌نظران اختلاف است؛ برخی قائل به جمود آن هستند؛ ولی قول مشهور در این باره اشتقاق است. کسانی که آن را مشتق می‌دانند در ریشه آن اختلاف نظر دارد و به گفته برخی در این باره بیش از ۲۰ یا ۳۰ نظر وجود دارد.[4]

 شاید صحیح‌ترین آنها این باشد که الله در اصل "الإله" و از ماده "اَلَه یأْلَهُ اُلوهةً" به معنای عَبَد است [5]؛ ولی همزه آن برای تخفیف حذف شده است.[6] بر این اساس، معنای آن، معبودی است که شایسته همه ستایش‌ها و سزاوار عبادت است. البته در مورد ریشه و معنای إله و الله نظرات دیگری نیز ارائه شده است.[7]
 
بحث ادبی: هرگاه واژه الله منادا واقع شود گاهی حرف ندا حذف و به جای آن میم به صورت تشدید در پایان افزوده می‌شود و به صورت «اللّهم» ادا می‌گردد.[8]؛ البته برخی دیگر از علمای علم نحو نظر دیگری در مورد اللهمّ دارند. [9]
 
تاریخچه اسم الله در پیش از اسلام
«الله» در زمان پیش از اسلام به‌خوبی شناخته شده و «ورای خدای یهودیان و مسیحیان، و به عنوان یک خدای بدوی» مورد استفاده بود به‌طوری‌که او یکی از خدایان مکه بود. به‌طور مثال، می‌توان به وجود «الله» در نام عبدالله بن عبدالمطلب (پدر محمد) اشاره کرد. در میان مسیحیان و یکتاپرستان این واژه برای اشاره به خدا به‌کار می‌رفت.[10]
 
اسم الله از دیدگاه آرتور جفری،
 استاد دانشگاه کلمبیا می‌نویسد: نام الله، آنطوری‌که از خود قرآن نیز گویاست، در زمان قبل از اسلام در میان اعراب شناخته شده بود. باری، هم نام «الله» و هم فرم مؤنث آن «اللة» در میان نامهای خدایان درکتیبه‌های شمال عربستان بسیارند
 
اسم الله از دیدگاه گرهارد باورینگ
استاد مطالعات مذهبی و اسلامی در دانشگاه ییل می‌نویسد:[11]  در زمان‌های خیلی قبل از محمد اعراب قبل از اسلام و به‌ویژه اهالی مکه خدایی بزرگ به نام «الله» را پرستش می‌کردند و او را به‌هنگام پریشانی می‌خواندند.
 
اسم الله از دیدگاه هربرت مولر
 استاد دانشگاه کرنل می‌نویسد: الله (ال-اله) قدمتی کهن دارد - ایرانیان هزار سال قبل از محمد از نام او به عنوان یکی از متعدد خدایان متعال باستانی نام برده‌اند. [12]
 
اسم الله از منظر مورخان عرب
مشرکان مکه اعتقاد به خدا داشتند، اما با این حال بت را وسیله تقرب به خداوند می دانستند که آیه شریفه ۳ سوره زمر بر آن دلالت می کند؛

از این رو، این کلمه مبارکه در استعمالات مردم قبل از اسلام نیز کاربرد داشته است.و خداوند مى‌ فرماید: "وَ لَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ لَیقُولُنَّ اللَّهُ"؛ [13]

و هرگاه از آنان سؤال کنى چه کسى آسمان‌ ها و زمین را آفریده است، مسلّما مى‌گویند: اللّه. [14]به همین مضمون آیات دیگری نیز دلالت دارد که هنگامی که از مشرکان درباره آفریننده آسمان ها و زمین سؤال می شد می گفتند خدا است. [15]
 
استعمال اسم لله در ادیان دیگر
اما در میان ادیان دیگر که لغت آنان عربی نبوده، اسم خداوند به زبان خودشان استعمال می شده است، مانند اسرائیل که در لغت عبری، مرکب از اسرا و ایل به معنای بنده خدا است؛ زیرا که اسرا به معنای بنده و ایل به معنای خدا معنا شده است. [16]
 
«اللّه» جامع‌ ترین نام خداوند
 این نام (الله) بر واجب الوجود من جمیع الجهات که هستی محض است و تمام کمالات را بالفعل دارد، اطلاق می شود. برای اشاره به این چنین موجودی در هر لغت و زبانی، لفظ و کلمه خاصی وضع شده است.

در زبان عربی لفظ جلاله "الله" اسم خاص و جامع ترین نام ها برای خدا است که جز بر خدا اطلاق نمى ‏شود

در جمله «بسم اللّه» نخست با کلمه «اسم» روبرو مى‌شویم و به گفته علماى ادبیات عرب، اصل آن از «سُمُوّ» (بر وزن غُلوّ) گرفته شده که به معنى بلندى و ارتفاع است، و این که به هر نامى «اسم» گفته مى‌شود.

به خاطر آن است که مفهوم آن بعد از نامگذارى از مرحله خفا و پنهانى به مرحله بروز و ظهور و ارتفاع مى‌رسد، و یا به خاطر آن است که لفظ با نامگذارى، معنى پیدا مى‌کند و از مهمل و بى‌معنى بودن در مى‌آید و علوّ و ارتفاع مى‌یابد.
 
به هر حال، بعد از کلمه «اسم»، به کلمه «اللّه» برخورد مى‌کنیم که جامع‌ترین نا‌م‌هاى خدا است، زیرا بررسى نام‌هاى خدا که در قرآن مجید و یا سایر منابع اسلامى آمده نشان مى‌دهد.

 هر کدام از آن یک بخش خاص از صفات خدا را منعکس مى‌سازد، تنها نامى که اشاره به تمام صفات و کمالات الهى، یا به تعبیر دیگر جامع صفات جلال و جمال است همان «اللّه» است.

به همین دلیل اسماء دیگر خداوند غالباً به عنوان صفت براى کلمه «اللّه» گفته مى‌شود به عنوان نمونه: «غفور» و «رحیم» که به جنبه آمرزش خداوند اشاره مى‌کند (فَإِنَّ اللّهَ غَفُورٌ رَحیم).
 
آرى تنها «اللّه» است که جامع‌ترین نام خدا مى‌باشد، لذا ملاحظه مى‌کنیم در یک آیه بسیارى از این اسماء، وصف «اللّه» قرار مى‌گیرند: هُوَ اللّهُ الَّذی لا إِلهَ إِلاّ هُوَ الْمَلِکُ الْقُدُّوسُ السَّلامُ الْمُؤْمِنُ الْمُهَیْمِنُ الْعَزیزُ الْجَبّارُ الْمُتَکَبِّر:

 «او اللّه است که معبودى جز وى نیست، او حاکم مطلق است، منزه از ناپاکى‌ها، از هر گونه ظلم و بیدادگرى، ایمنى بخش، نگاهبان همه چیز، توانا و شکست ناپذیر، قاهر بر همه موجودات و با عظمت».
 
یکى از شواهد روشن جامعیت این نام آن است که ابراز ایمان و توحید تنها با جمله «لا اله إِلاّ اللّه»مى‌توان کرد، و جمله «لا اله إِلاّ العلیم، الا الخالق، الا الرازق» و مانند آن، به تنهائى دلیل بر توحید و اسلام نیست.

و نیز به همین جهت است که در مذاهب دیگر هنگامى که مى‌خواهند به معبود مسلمین اشاره کنند «اللّه» را ذکر مى کنند زیرا توصیف خداوند به «اللّه» مخصوص مسلمانان است.
 
اسم الله  درعرفان اسلامی
گفته شده در عرفان اسلامی، واژه الله به دو صورت به کار می‌رود: «الله ذاتی» و «الله وصفی». اگر مراد از الله، ذات دست‌ نایافتنی الهی باشد، «الله ذاتی» گویند که اسم عَلَم است و معنای الوهیت و مانند آن در آن لحاظ نشده است.

اگر مقصود از واژه الله، ذات خداوند با لحاظ الوهیت و تدبیر و مانند آن در نظر گرفته شود، «الله وصفی» می‌نامند که در این صورت اسمی از اسمای الهی و جلوه‌ای از جلوه‌های ذات خداوندی است. در بیشتر کاربردها، «الله وصفی» مراد است.[17]
 
گفته شده هر دو کاربرد در متون دینی آمده است از جمله در آیه «قُلْ هُوَ اللَّـهُ أَحَدٌ اللَّـهُ الصَّمَدُ؛ بگو: اوست خداى یگانه، خداى صمد [ثابت - متعالى‌.[18] مراد از الله اولی، «الله ذاتی» و مقصود از الله دومی، «الله وصفی» است.[19]
 
معادل اسم الله در زبان‌های دیگر
شاید بتوان برابر این واژه را در فارسی کلمه «خدا» دانست.[نیازمند منبع] معادل این واژه در برخی زبان‌های دیگر چنین است:
اردو: «خدا»
عبری: «الوهیم» (به صیغه جمع از باب تعظیم) یا «یهوه» (Y.H.W.H)
سریانی: «الوهو»
کلدانی: «الاها»
 یونانی: «ثاؤس»
لاتین: «داؤس»
فرانسه و ایتالیا: «دیو» (Dieu)
انگلیسی: «گاد»(God) [20]
روسی: «بُخ» (Бог)
 
اسم «الله» در روایات
عن امیرالمومنین علیه السلام: «الله معناه: المعبود الذى یأله فیه الخلق و یُؤله الیه. و الله هو المستور عن درک الابصار، المحجوب عن الاوهام والخطرات».[21](الله یعنی معبودی که مخلوقات در شناخت ذات او در حیرت اند و او از چشمها پنهان بوده و از حیطه فکر و وهم بشریت خارج است.)

قال الباقر علیه السلام: «الله معناه المعبود الذى اَلَه الخلقُ عن درک ماهیته و الاحاطة بکیفیته» و یقول العرب: اله الرجل: اذا تحیّر فى الشىء فلم یحط به علماً... فالإله هو المستور عن حواس الخلق.»

 (امام باقر علیه السلام می فرمایند: «الله» معبودی است که خلق از درک ماهیت و احاطه به ذات او ناتوانند. وقتی عرب می گوید اله الرجل یعنی در چیزی متحیر ماند و به آن علم پیدا نکرد... پس «اله» یعنی موجودی که از حواس و ادراک خلق پنهان است.)[22]
 
چرا لفظ و کلمه الله مذکر است؟
عرب‏ها در اموری که مخصوص زنان باشد، واژگان مؤنث و در امور مخصوص مردان، واژگان مذکر را بیان می‏دارند. به جز این دو مورد، در دو مورد دیگر، یکی در اموری که بین زنان و مردان مشترک باشد .
 
و دیگری در اموری که جنسیت در مورد آن ها اصلاً مطرح نیست، مانند خدا و فرشتگان، از ضمایر و واژگان مذکر بهره می‏گیرند؛ یعنی در سه حالت از چهار حالت مذکور از الفاظ مذکر و تنها در یک حالت از لفظ مؤنت بهره می‏ گیرند.

بنابراین، قرآن به مقتضای این که به زبان عربی نازل شده است، با همین گفتمان سخن می‏گوید. همگام با قواعد عربی در سه حالت از ضمایر و واژگان مذکر و در یک حالت از واژگان مؤنث بهره می‏گیرد.

پس یکی از جاهایی که ضمیر مذکر به کار می رود ، موردی است که مذکر و مؤنث در آن راه ندارد، از جمله خدا و اسامی خدا که موجودی است واجب بالذات و مطلق که شریک و نظیر و رقیب و همسر و جنسیت ندارد.
 
 به اقتضای زبان عربی که زبان قرآن است، در مورد خدا باید از لفظ مذکر استفاده شود، نه بدان جهت که خدا مذکر حساب می شود یا از مؤنث بودن بدش می آید و متنفر است و... ؛ بلکه صرفا بدین دلیل که او وجودی است که جنسیت در او راه ندارد.

پس وقتی گفته می شود الله مذکر است منظور لفظ و کلمه الله است . مانند این که در عربی با لفظ شمس (به معنای خورشید) معامله مونث می شود. آیا می توان گفت که خورشید واقع شده در آسمان هم مونث است؟
 
چرا اسم الله را با اسم های متعدد می خوانیم؟
خدا را با یک نام نمى توان خواند، و نمى توان شناخت، بلکه نام هاى او باید همچون صفاتش بى پایان باشد، تا بتواند بیانگر آن ذات شود، ولى از آنجا که الفاظ ما، مانند همه چیزمان، محدود است، نمى توانیم جز نام هاى محدودى براى او پیدا کنیم.

 و لذا معرفت و شناخت ما هم هر چه باشد محدود است، حتى پیامبر(صلى الله علیه وآله) با آن وسعت روح عرض مى کند: «ما عَرَفْناکَ حَقَّ مَعْرِفَتِکَ». [23]
  
ولى این دلیل بر آن نیست که به اندازه عقل و درایت خویش او را نشناسیم، به خصوص که: او خودش در شناخت ذاتش به ما کمک بسیار فرموده و با نام هاى گوناگون در کتابش از خود یاد کرده است، و در بیانات اولیاء دینش به نام هاى بیشترى که به هزار نام بالغ مى شود برخورد مى کنیم.
  
بدیهى است، همه اینها اسم است، و یک معنى، اسم علامت و نشانه است، همه اینها نشانه هائى از ذات پاک او مى باشد، و تمام این خطوط به یک نقطه منتهى مى گردد، و به هیچ وجه از توحید ذات و صفات او نمى کاهد.
 
  از میان این همه اسماء، قسمتى اهمیت و عظمت بیشترى دارد، زیرا معرفت و آگاهى فزون ترى به ما مى دهد که از آن به «اسماء حسنى» در قرآن و روایات اسلامى تعبیر شده است.

و طبق روایت معروفى از پیامبر(صلى الله علیه وآله) مى خوانیم: «خداوند نود و نه اسم دارد، هر کس آنها را شماره کند، داخل بهشت خواهد شد»! [24]
 
مهم آن است که: بدانیم معنى شمارش این اسماء، این نیست که تنها این نام ها را بر زبان جارى کنیم و خدا را به آن بخوانیم تا بهشتى شویم یا مستجاب الدعوة.
 
بلکه، هدف «تخلق» به این اسماء و پیاده کردن پرتوى از نام هاى عالم، رحمان، رحیم، جواد و کریم... در وجودمان مى باشد تا هم بهشتى مان کند و هم دعایمان در همه حال مستجاب!
 
امتیازات اسم الله نسبت به دیگر اسما حسنای الهی
این اسم در بین دیگراسمای حسنای الهی، شاخصه هایی ممتاز دارد که عبارتند از:
1- مشهورترین اسمای الهی است.
2- از نظر قرآن بالاترین جایگاه را دارد.
3-  در مقام دعا و درخواست از خداوند از بالاترین مرتبه برخوردار است.
3-  پیشوای همه اسمای الهی است.
4- کلمه توحید و اخلاص به آن اختصاص یافته است.[25]
5- شهادت با آن اسم واقع می‌شود.[ 26]

 6- عَلَم واسم خاص برای ذات مقدس خداوند متعالی و مختص به معبود بر حق است و بر غیر خداوند اطلاق نمی‌شود؛ نه به صورت حقیقی و نه مجازی.
7- این اسم بر ذات مقدسی که دارای همه صفات جمال و جلال الهی است، دلالت دارد.

8- برای هیچ اسمی به عنوان صفت واقع نمی‌شود.
9- همه اسمای الهی با این اسم خوانده می‌شود و عکس آن صحیح نیست.[27]
 
نتیجه:
در بحث از چرا اسم خدا الله است؟ به نکات قابل توجهی درباره این اسم اعظم الهی اشاره خواهیم کرد.
1- اسم الله بدون محاسبه مواردی که با ضمیر و مانند آن به کلمه الله اشاره دارد، کلمه الله ۲۶۹۹ بار در قرآن به ‌کار رفته است.

2- در صورتی‌که‌ موارد پنج ‌گانه کاربرد واژه «اللهم» نیز به آن افزوده شود شمار آن به ۲۷۰۴ می‌رسد.
3- برخی تعداد آن را با احتساب مشتقات و بسم‌الله ۲۸۰۷ بار ذکر کرده‌اند.
4- اللّه اسم خاصی که بر ذات دارای جمیع صفات کمالی خداوند اطلاق می‌شود. این واژه که مشهورترین اسم خداوند است، در اصل عربی است

5- از جمله مهمترین خصوصیات این واژه می‌توان به قرار گرفتن در کلمه توحید و شهادت به توحید و ممنوعیت استفاده از آن برای غیر خداوند اشاره کرد.
6- اسم جلاله الله از جهت برخی احکام و آثار، همانند سایر اسمای الهی است؛ نظیر اینکه به اجماع فقیهان، رساندن بدن به آنها بدون طهارت حرام است
7- این اسم مذکر بکار میرود و داری امتیازاتی نسبت به دیگر اسامی الهی دارد.
  
پی نوشت:
1- فخر رازی، التفسیرالکبیر، ۱۴۱۳ق، ج۱، ص۱۶۳.
2- فخر رازی، التفسیرالکبیر، ۱۴۱۳ق، ج۱، ص۱۶۳؛
3- محقق، اسماء و صفات الهی، ۱۳۷۲ش، ج۱، ص۳۱؛
4- فیروز آبادی، القاموس المحیط، ۱۴۱۷ق،
5- میبدی، کشف‌الاسرار، ۱۳۶۱ش، ج۱، ص۶ ؛
6- الشرطونی، اقرب‌الموارد، ۱۴۱۶ق، ج۱، ص۶۶؛
7- رازی، روض‌الجنان، ج۱، ص۵۷ ؛ فخر رازی
8- قرطبی، تفسیر قرطبی، ۱۴۱۷ق، ج۴، ص۳۵.
9- رازی، روض‌الجنان، ج‌۴، ص‌۲۵۱؛ قرطبی، تفسیر قرطبی،
10- MacDonald, D.B.. "Ilāh." Encyclopaedia of Islam, Second Edition. , 201
11- Böwering, Gerhard. "God and his Attributes." دانشنامه قرآن. , 2012
12-  The Loom of History. Herbert J. Muller. Oxford University Press. 1966. ISBN 0-19-500432-9. pp.264
13- سوره لقمان/۳۱، آیه۲۵.   
14- خوئی، سید ابوالقاسم، البیان فی تفسیر القرآن، ص ۴۲۶، بی جا، بی تا.
15- سوره عنکبوت/۲۹، آیه۶۱.   
16- حسینى همدانى، سید محمد حسین، انوار درخشان، ج ۱، ص ۱۳۴، کتابفروشى لطفى، تهران، ۱۴۰۴ ق.
17- امینی‌نژاد و دیگران، مبانی و فلسفه عرفان نظری، ۱۳۹۰ش، ص۲۳۸.
18- سوره توحید، آیه ۱ و ۲.
19- امینی‌نژاد و دیگران، مبانی و فلسفه عرفان نظری، ۱۳۹۰ش، ص۲۳۹.
20- البستانی، دائره المعارف بستانی، دارالمعرفه، ج۴، ص۲۸۶.
21- .بحارالانوار ج3، ص 222.
22- همان.
23- «بحار الانوار»، جلد 68، صفحه 23.
24- به «بحار الانوار»، جلد 4، صفحه 184 به بعد،
25- در فراز "لا اله الا الله"
26-.در فراز "اشهد ان لااله الا الله"
27- الکفعمی، المقام الاسنی، موسسه قائم آل محمد(عج)، ص۲۵، ۲۶.
 
منابع:
https://www.farsnews.ir/news/13961205001736
https://www.islamquest.net/fa/archive/fa10189
https://pasokhgoo.ir/node/79049
https://fa.wikipedia.org/wiki
https://fa.wikishia.net/view
https://wiki.ahlolbait.com
https://wikiporsesh.ir
http://fa.wikifeqh.ir


نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.