دل گويه اي دخترانه با امام رضا(ع)
نويسنده:زهرا سادات هاشمي
نه يک عريضه خواهش و نه حرفي
تنها دلم گرفته ...همين ...آقا
تنها دلم گرفته دلم، اين را
در اشک بي بهانه ببين آقا
من گريه گريه بي کسي خود را
در صحن صحن چشم تو باريدم
تو قطره قطره درد مرا ديدي
من موج موج تو ...نه...نمي ديدم
از سردخانه هاي تني متروک
برخاست روح زخمي و سرگردان
فرياد زد بيا و فقط يک بار
من را به زندگي ...به «تو» برگردان
فرياد زد بيا و همين يک شب
با دختري فراري و بد سرکن
چيزي زياد از تو نمي خواهم
آقا دلم گرفته و باور کن
يک شانه هم براي غمم کافي است
خالي شدن کنار توآسان است
ديگر مجال شرم نمي ماند
اينجا که بوسه گاه فراوان است
ديشب چه مست دور تو چرخيدم
با رقص دسته جمعي آهوها
امشب کنار... پنجره ات باز است
آغوش من به سمت پرستوها
بگذار در دلم ببرم آقا
اين خاطرات آينه کاري را
شايد شبي ببيني و بشناسي
اين دختر غريب و فراري را...
منبع:ماهنامه طوبي شماره 36
/ن
تنها دلم گرفته ...همين ...آقا
تنها دلم گرفته دلم، اين را
در اشک بي بهانه ببين آقا
من گريه گريه بي کسي خود را
در صحن صحن چشم تو باريدم
تو قطره قطره درد مرا ديدي
من موج موج تو ...نه...نمي ديدم
از سردخانه هاي تني متروک
برخاست روح زخمي و سرگردان
فرياد زد بيا و فقط يک بار
من را به زندگي ...به «تو» برگردان
فرياد زد بيا و همين يک شب
با دختري فراري و بد سرکن
چيزي زياد از تو نمي خواهم
آقا دلم گرفته و باور کن
يک شانه هم براي غمم کافي است
خالي شدن کنار توآسان است
ديگر مجال شرم نمي ماند
اينجا که بوسه گاه فراوان است
ديشب چه مست دور تو چرخيدم
با رقص دسته جمعي آهوها
امشب کنار... پنجره ات باز است
آغوش من به سمت پرستوها
بگذار در دلم ببرم آقا
اين خاطرات آينه کاري را
شايد شبي ببيني و بشناسي
اين دختر غريب و فراري را...
منبع:ماهنامه طوبي شماره 36
/ن