مقدمه:
یکی از شبهاتی که وهابیت خیلی روی آن مانور می دهند ، آن است که اگر فدک حق فاطمه و علی بود ، چرا علی در دوران خلافت خود ، فدک را به فرزندان فاطمه پس نداد.درواقع فدک که قطعه زمینی در اختیار رسول گرامی اسلام صلّی الله علیه و آله بود، نه بهعنوان ارث بلکه بهعنوان هدیهای به فرزند ایشان منتقل شد .
تا بعد از رحلت آن حضرت کسی جز حضرت زهرا سلام الله علیها امکان دخل و تصرف در آن را نداشته باشد.
اما پس از رحلت پیامبر اسلام (ص)، حضرت زهرا از فدک محروم گردید و در زمان خلافت امیر المؤمنین حضرت علی (ع) نیز به دلایلی به فرزندان وی برگردانده نشد.
حال سوال و شبهه این است که : چرا فدک غصب شده را حضرت علی (ع) در ایام خلافت به فرزندان حضرت زهرا (ع) برنگرداندند ؟
در زمانی که فرصت بوده و حاکم و خلیفه بوده است می توانست اینکار را بکند چرا انجام نداده است؟ در این مطلب پاسخ خواهیم داد.
فدک کجاست؟
فدک یکى از دهکدههاى آباد و حاصل خیز نزدیک خیبر است و تا مدینه 140 کیلومتر فاصله دارد.
در سال هفتم هجرت، قلعههاى خیبر یکى پس از دیگرى فتح شد و قدرت مرکزى یهود درهم شکست. ساکنان فدک تسلیم گردیدند.
و در برابر پیامبر متعهد شدند نیمى از زمینها و باغهاى خود را به آن حضرت واگذار کنند و نیمى دیگر را براى خود نگه دارند.
افزون بر این، آنها کشاورزى سهم پیامبر را هم به عهده گرفتند تا در برابرش مزدى دریافت کنند.
فدک مختص رسول خدا (ص) بود نه اموال عمومی.
سرزمین هایى که بدون هجوم نظامى به دست مسلمانان مى افتد، به شخص رسول خدا (ص) تعلق دارد و هر گونه بخواهد مىتواند در باره آنها تصمیم بگیرد.لذا وقتى آیه « وَ آتِ ذَا الْقُرْبى حَقَّهُ وَ الْمِسْکینَ وَ ابْنَ السَّبیلِ وَ لا تُبَذِّرْ تَبْذیرا » [1] نازل شد، پیامبر اسلام دخترش فاطمه (س) را خواست و فدک را تقدیم او نمود. [2]
اما پس از رحلت پیامبر اسلام (ص)، در زمان خلافت ابوبکر حضرت فاطمه (س) از فدک محروم گردید. [3]
علت غصب فدک چه بود.
بکبی از علت های غصب این بود که فدک وسیله اى براى پیشرفت امیرمؤمنان على ع در امر خلافت شود، رقیبان بعد از رحلت پیغمبر اکرم به سرعت آن را از دست فاطمه علیها السلام در آوردند .و کارکنان آن حضرت را از آن بخش از آبادى خارج ساختند و به هیچ قیمت حاضر به باز پس گردانیدن آن نشدند .
واکنش حضرت زهرا(ع) وعلی (ع) به غصب فدک
مسلم بن حجّاج نیشابورى، در کتاب معروفش «صحیح مسلم»، داستان مطالبه فدک از سوى حضرت فاطمه (س) را به طور مشروح آورده است.
او از عایشه نقل کرده است که، حضرت فاطمه (س) پس از امتناع خلیفه از بازگرداندن فدک، با او قهر کرد و تا هنگام وفاتش حتى یک کلمه با او سخن نگفت. [4]
نیز در نهجالبلاغه چنین آمده است: «از میان آنچه آسمان بر آن سایه افکنده، تنها فدک در دست ما بود که گروهى بر آن بخل ورزیدند و گروهى هم از آن چشم پوشیدند و خداوند بهترین داور است». [5]
چرا حضرت علی (ع) در ایام خلافت فدک را به فرزندان حضرت زهرا (ع) برنگرداند؟
قضاوت تاریخ و آیندگان دلیل بر عدم برگرداندن فدکحضرت علی به دلیل حفظ اصل اسلام، علی رغم تمام اعتراضاتی که به خلفای پیشین داشتند، به همکاری با آنان در رسیدگی به امور جامعه اسلامی می پرداختند [6]
و به تعبیر زیبای خودشان: "برای ما حقی وجود دارد که اگر به ما دادند که چه بهتر و گرنه ترجیح می دهیم به عنوان نفر دوم، پشت شتر سوار شویم هر چند که مدتها به طول انجامد [7]
در حقیقت ایشان، قدرت را تنها به عنوان ابزار، نه به عنوان هدف تلقی می نمودند و به همین دلیل، هم در زمان خلفای سابق و هم در زمان خلافت ظاهری خودشان ترجیح می دادند.
که موارد زیادی را با سکوت سپری نموده و قضاوت در مورد آن را به عهده آیندگان بسپارند.
مشکل برداشتن بدعت ها بعد 25 سال دلیل بر عدم برگرداندن فدک
پس از پیامبر گرامی ، به تصریح علمای اهلسنت ، بدعت های زیادی نهاده شده بود ، تا جایی که شافعی در کتاب الام از وهب بن کیسان روایت می کند ؛« تمام سنت های رسول خدا ،پس از او تغییر یافت ، حتی نماز » [8]
در همین زمان با انجام نماز تراویح مخالفت نمودند ولی به دلیل اعتراض برخی افراد وادار شدند که آنها را به حال خود واگذارند [9].
و مطمئنا می دانید که ایشان به حَکَم قرار دادن ابو موسی اشعری راضی نبودند ولی به اجبار با آن موافقت نمودند.
و اصولا ایشان زمانی به حکومت رسیدند که بیست و پنج سال قبل از آن به طور مداوم، جامعه اسلامی در سیطره تبلیغاتی بود که عمل خلفای پیشین را توجیه نموده و مخالفت در برخی زمینه ها ایجاد مشکل می نمود،
همانند برگرداندن فدک که به عقیدة برخی، تلاش جهت منافع شخصی تلقی می شد در حالی که این نکته را هم می دانیم فدک از آن جهت براى فاطمه گرامى بود.
که یادگار رسول خدا و پشتوانه مالى براى اهل بیت مخصوصا حضرت علی (ع) و شیعیان بود. و اتفاقا حکومت وقت برای خالی کردن دست حضرت علی (ع) از اقدامات عملی، اقدام به گرفتن فدک از فاطمه (س) کرد.
تحمل نداشتن جامعه بر تغییر بدعتها دلیل بر عدم برگرداندن فدک
با توجه به نکات یاد شده معلوم میشود که در اثر انحراف جامعه اسلامی از مسیر خود و کنار گذاشتن خلیفه و جانشین بحق پیامبر گرامی (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و روی کار آمدن کسانی که صلاحیت نداشتند، چه مشکلاتی بر سر شریعت اسلام آمده است.و علی (علیهالسّلام) احساس نمود که اگر چنانکه بخواهد ناهمواریهای گذشته اصلاح نماید و بدعتها را برگرداند جامعه آن روز تاب تحمل آن را ندارند.
به عنوان نمونه: نماز تراویح که توسط خلیفه دوم تاسیس شد و بنا به نقل بخاری عمر با صراحت گفت:
نعم البدعة. چه بدعت خوبی است. [10]
شیخ طوسی نقل از امام صادق علیه السلام نقل کردند: قَالَ لَمَّا قَدِمَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع الْکُوفَةَ أَمَرَ الْحَسَنَ بْنَ عَلِیٍّ ع أَنْ یُنَادِیَ فِی النَّاسِ لَا صَلَاةَ فِی شَهْرِ رَمَضَانَ فِی الْمَسَاجِدِ جَمَاعَةً فَنَادَى فِی النَّاسِ الْحَسَنُ بْنُ عَلِیٍّ ع بِمَا أَمَرَهُ بِهِ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع فَلَمَّا سَمِعَ النَّاسُ مَقَالَةَ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ صَاحُوا وَا عُمَرَاهْ وَا عُمَرَاهْ فَلَمَّا رَجَعَ الْحَسَنُ إِلَى أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ ع قَالَ لَهُ مَا هَذَا الصَّوْتُ فَقَالَ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ النَّاسُ یَصِیحُونَ وَا عُمَرَاهْ وَا عُمَرَاهْ فَقَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع قُلْ لَهُمْ صَلُّوا،
حضرت علی (علیهالسّلام) در زمان حکومت خویش، به امام حسن (علیهالسّلام) دستور داد که مردم را از خواندن این نماز مستحبی به جماعت، جلوگیری کند ولی مردم همه فریاد در آوردند:
وا عمراه، وا عمراه، به دنبال آن حضرت امیر (علیهالسّلام) فرمود: قل لهم صلوا. به آنان بگویید به هر نحوی که میخواهید نماز بخوانید. [11]
شروع جنگ ها و امور مهم دیگر دلیل بر عدم برگرداندن فدک
حال با تو جه به آن شرایط و اینکه فعلا خلافت به حضرت علی (ع) رسیده است و هم اکنون آن حضرت(ع) از پشتوانه مالی برخوردار است،.صلاح نبود که به این مسائل دامن زده شود، و مسائل مهم تر تحت شعاع این مسئله قرار گیرند علاوه دوره خلافت ایشان آن قدر کوتاه و همراه با جنگ ها و کارشکنی های گوناگون بود که به ایشان اجازه اصلاحات اساسی را در بسیاری موارد نمی داد. [12]
روایاتی که از سوى امامان معصوم (ع) وارد شده است به نحوی به این مسائل اشاره دارند:
گذشت زمان غصب و حادثه فدک دلیل بر عدم برگرداندن فدک
گذشت زمان این حادثه و عدم ضرورت طرح مجدد آن از سوی حضرت علی (ع) با ان شرایطی که تازه روی کار آمده بود. و عدهای زیادی به او اعتماد کرده بودند.ابو بصیر مىگوید: از امام صادق (ع) پرسیدم: چرا حضرت على (ع) پس از به حکومت رسیدن فدک را پس نگرفت؟ آن حضرت فرمود:
چون ظالم و مظلوم هر دو مرده بودند و خداوند ظالم را کیفر و مظلوم را پاداش داده بود و على بن ابى طالب (ع) خوش نداشت چیزى را که غاصب آن کیفر و مغصوبه آن پاداش دیده، برگرداند. [13]
گذشت از حقوق شخصی دلیل بر عدم برگرداندن فدک
در روایت دیگری آمد که راوی از امام کاظم ع سوال می کند که چرا امیر المؤمنین علیه السّلام وقتى ولایت و خلافت بر مردم پیدا کردند زمین فدک را به خود برنگرداندند؟حضرت فرمودند ؛ « ما اهل بیت پیامبر حقوق خود را از کسانى که به ما ظلم کردهاند نمى گیریم، امیر
المؤمنین علیه السّلام و ما اولیاء مؤمنین هستیم، براى مؤمنین حکم کرده و حقوقشان را از ظالمین مى گیریم ولى حقوق خود را براى خویش اخذ نمى نماییم »[14]
ابن ابراهیم کرخى مىگوید: از امام صادق (ع) پرسیدم: على (ع) وقتى که حاکم مردم شد، چرا فدک را برنگردانید؟ امام در جواب فرمود:
پیامبر (ص) وقتى که مکه را فتح کرد، به او گفتند: آیا به خانهات بر نمىگردى؟ فرمود: خانه ما را که عقیل فروخته است. گفتند: چرا پس نمىگیرى؟ فرمود:
ما خاندانى هستیم که اگر چیزى را از ما به ستم بگیرند، آن را باز نمىگردانیم، حضرت على (ع) هم به پیروى از پیامبر (ص) باز پس نگرفت. [15]
شخصى از امام کاظم (ع) پرسید: چرا على (ع) فدک را باز پس نگرفت، امام در جواب فرمود: ما خاندانى هستیم که ولیّمان خدا است،
حق ما را تنها او مىگیرد و ما اولیاى مردم هستیم و حقوق آنان را از ستمگران باز پس مىگیریم، ولى براى خودمان باز پس نمىگیریم. [16]
عدم احتیاج به فدک دلیل بر عدم برگرداندن فدک
آن حضرت بیتوجه به بازپسگیری فدک بوده است زیرا، میخواست نشان دهد که اگر با خلفای پیشین در ارتباط با غصب فدک بحث داشته، بهدلیل تعلقخاطر مادی نبوده و دلایل بالاتری داشته است.همچنین به اعتبار حقیقت سخنان حضرت زهرا سلام الله علیها درباره فدک، مسئله مهمتر یعنی خلافت را طلب کند،.
بنابراین وقتی آن هدف در آن دوره محقق نشد دیگر اهلبیت علیهم السلام نیازی نداشتند که بخواهند در موقعیتی که خلافت دست خودشان است فدک را پس بگیرند[1]
معرفی غاصبین ولایت دلیل بر عدم برگرداندن فدک
بخاری در صحیح خود ، از زهری روایت می کند ؛ که امر خلافت به على (علیه السلام) رسید درباره بازگرداندن فدک خدمتش سخن گفتند، فرمود ؛« من از خدا شرم دارم که چیزى را که ابوبکر منع کرد و عمر بر آن صحه نهاد، به صاحبان اصلیش بازگردانم!» » [18]
در حقیقت با این سخن هم بزرگوارى و بى اعتنایى خود را نسبت به فدک به عنوان یک سرمایه مادى و منبع درآمد، نشان مى دهد، و هم مانعین اصلى این حق را معرفى مى کند . » [19]
اقتداء حضرت علی(ع) به رسول خدا(ص) دلیل بر عدم برگرداندن فدک
در روایت آمده است که راوی سوال می کند، زمانى که على بن ابى طالب علیه السّلام ولایت بر مردم و خلافت بر آنها داشتند به چه علّت زمین فدک را ترک کرده و باز پس نگرفتند؟امام صادق علیه السّلام فرمودند ؛« به خاطر اقتداء به رسول خدا چه آن که رسول خدا وقتى مکّه را فتح کردند عقیل بن ابى طالب منزل پیامبر را فروخته بود.
و حضرت آن را پس نگرفتند به حضرت عرض شد: یا رسول خدا چرا به منزل خودتان بر نمى گردید و در آن ساکن نمى شوید؟ حضرت فرمودند:
آیا عقیل براى ما منزلى باقى گذارده تا ما به آن برگردیم؟سپس امام صادق علیه السّلام فرمودند ؛
« ما اهل بیت پیغمبر چیزى را که از ما به ظلم گرفته اند به خود برنمى گردانیم و به خاطر همین بود که على علیه السّلام پس از به خلافت رسیدن فدک را به خود باز نگرداند. »[20]
زمامداری علی (ع) برای حقوق مردم، دلیل بر عدم برگرداندن فدک
اینکه فدک در عصر حکومت امیرالمؤمنین علیه السلام چه وضعیتی داشته است اندکی ابهام دارد ولی قول اقوی آن است که امام آن را پس نگرفت :چون اولاً پس گرفتن فدک دستاویزی می شد که دیگران در مورد امام اینگونه قضاوت کنند که انجام اصلاحات امام و بازگرداندن اموال غصب شده به صاحبان آنان مقدمه ای بوده است تا امام چیزی را بدست آورد که در زمان خلفاء گذشته محل و مورد دعوا بوده است.
و لذا امام با بزرگواری از کنار آن مسئله گذشتند و به همگان این درس را داد که امام برای گرفتن حقوق مردم زمامداری را پذیرفت نه برای حقوق شخصی و طبعاً فرزندان فاطمه (س) هم به این امر راضی بوده اند.
و ثانیاً وقتی از امام کاظم (ع) سؤال شد که چرا مولا علی (ع) فدک را تصرف نکرد فرمود:
"َ فَقَالَ لِأَنَّا أَهْلُ بَیْتٍ وَلِیُّنَا اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَا یَأْخُذُ لَنَا حُقُوقَنَا مِمَّنْ یَظْلِمُنَا إِلَّا هُوَ، وَ نَحْنُ أَوْلِیَاءُ الْمُؤْمِنِینَ، إِنَّمَا نَحْکُمُ لَهُمْ وَ نَأْخُذُ حُقُوقَهُمْ مِمَّنْ یَظْلِمُهُمْ، وَ لَا نَأْخُذُ لِأَنْفُسِنَا." [21]
"ما اهل البیت جز خداوند کسی حقوقمان را از کسانی که بر ما ظلم کرده اند پس نمی گیرد و اولی و سرپرست مؤمنین هستیم و به نفع آنان حکم می کنیم .
و حقوق آنان را از کسانی که بر آنان ستم کرده اند پس می گیریم ولی حقوق خودمان را برای خودمان پس نمی گیریم". خلاصه وقتی حقوق شخصی ائمه علهیم السلام ربطی به حقوق مؤمنین نداشته باشد در مورد آن اقدام نمی کنند و مسأله فدک از این قبیل است. در نامه ای که حضرت به عثمان بن حنیف نوشته در نهج البلاغه نیز فرموده که حکومت درباره فدک را به خدا وا می گذارم [22] .
فرو پاشی اتحاد مردم وعدم اعتماد به علی (ع) دلیل بر عدم برگرداندن فدک
ثُمَّ اَقْبَلَ بِوَجْهِهِ وَ حَوْلَهُ نَاسٌ مِنْ اَهْلِ بَیْتِهِ وَ خَاصَّتِهِ وَ شِیعَتِهِ فَقَالَ قَدْ عَمِلَتِ الْوُلَاةُ قَبْلِی اَعْمَالًا خَالَفُوا فِیهَا رَسُولَ اللَّهِ (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) مُتَعَمِّدِینَ لِخِلَافِهِ نَاقِضِینَ لِعَهْدِهِ مُغَیِّرِینِ لِسُنَّتِهِ وَ لَوْ حَمَلْتُ النَّاسَ عَلَی تَرْکِهَا وَ حَوَّلْتُهَا اِلَی مَوَاضِعِهَا وَ اِلَی مَا کَانَتْ فِی عَهْدِ رَسُولِ اللَّهِ (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) لَتَفَرَّقَ عَنِّی جُنْدِی حَتَّی اَبْقَی وَحْدِی اَوْ قَلِیلٌ مِنْ شِیعَتِیَ الَّذِینَ عَرَفُوا فَضْلِی وَ فَرْضَ اِمَامَتِی مِنْ کِتَابِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ سُنَّةِ رَسُولِ اللَّهِ (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)امیر المومنین رو به مردم نموده در حالیکه عدهای از بستگان و نزدیکان و شیعیانش گرد او بودند فرمود:
خلفای قبل از من کارهایی انجام دادند که در آن با رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) مخالفت کردند و در آن بنای مخالفت با رسول خدا را از روی عمد داشتند.
پیمان او را شکسته و سنت او را تغییر دادند؛ و اگر مردم را بر ترک آنها وادار نمایم و آنها را به جایگاه خود بازگردانم .
و به آنچه در زمان رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) بود لشکر من از گرد من پراکنده شده و تنها باقی میمانم و یا با عده کمی از شیعهام که برتری من و وجوب امامت من از کتاب خدا و سنت رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) را میدانند.
اَرَاَیْتُمْ لَوْ اَمَرْتُ بِمَقَامِ اِبْرَاهِیمَ (علیهالسّلام) فَرَدَدْتُهُ اِلَی الْمَوْضِعِ الَّذِی وَضَعَهُ فِیهِ رَسُولُ اللَّهِ (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)
به من خبر دهید اگر دستور میدادم که مقام ابراهیم (علیهالسّلام)]] را به همان مکانی که رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) قرار داده بود، بازگردد.
وَ رَدَدْتُ فَدَکاً اِلَی وَرَثَةِ فَاطِمَةَ (علیهاالسّلام) و فدک را به ورثه فاطمه باز میگرداندم.
وَ رَدَدْتُ صَاعَ رَسُولِ اللَّهِ (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) کَمَا کَانَ: و مقدار پیمانه (برای کشیدن مقدار زکات) را به همان حالت قبل باز میگرداندم[23]
یعنی حضرت اشاره می کنند به اینکه اگر اینها را برمی گرداندنم به نظرتان چه اتفاقی می افتاد ، مردم چه فکری می کنن ، سکوت 25 ساله مرا به چه خاطری می پنداشتند.
آیا غیر از این بود که بگویند علی (ع) هم مثل عثمان برای مال و اموال و و چپاول حکومت را بدست گرفته است.
نجوای امیرالمومنین (ع) دلیل بر عدم برگرداندن فدک
خود امیرالمؤمنین در این باره فرمودهاند: «… خلفای قبل از من کارهای بزرگی که مخالف سیره پیامبر بود انجام دادند که اگر بخواهم مردم را مجبور به ترک آن کنم،.همه سپاهیانم از اطرافم پراکنده میشوند و عدهی کمی از پیروانم در لشکر باقی میمانند… اگر فدک[24] را به وارثین فاطمه برگردانم… از طرف لشکر خود به من هجوم جنگ بیاورند…».[25] و نیز فرموده است:
«آری از تمامی آنچه آسمان بر آن سایه افکنده فقط فدک در دست ما بود که مردمی بر آن بخل ورزیده و مردی دیگر سخاوتمندانه از آن چشم پوشید و بهترین داور خداست، مرا با فدک و غیر فدک چه کار است؟ در صورتی که جایگاه فردای آدمی گور است…».[26]
انفاق های بزرگ علی (ع) دلیل بر عدم برگرداندن فدک
باری علی ـ علیه السلام ـ و فرزندان فاطمه ـ علیها السلام ـ غنیتر از آن بودند که احتیاجی به فدک و غیرفدک داشته باشند.در طول تاریخ امیرالمؤمنین ـ علیه السلام ـ و فاطمه ـ علیها السلام ـ و فرزندان آن بانوی عالیقدر اسلام از املاک و دارایی خود موقوفات زیادی نموده و در راه خدا انفاق نمودهاند،.
امیرالمؤمنین املاک شخصی و نخلستانهای بزرگی داشت که بعد از کندن چاه بلافاصله آنها را وقف کرده بود.[27]
از سوی دیگر وقتی آنها برای هدایت بشر ازجان خود دریغ نداشتند، صحبت از وقف ملک و فدک چیز اندکی است.
آشکار شدن حق و باطل دلیل بر عدم برگرداندن فدک
یَا ابْنَ حُنَیْف: فَقَدْ بَلَغَنِی أَنَّ رَجُلاً مِنْ فِتْیَةِ أَهْلِ الْبَصْرَةِ دَعَاکَ إِلَى مَأْدُبَة فَأَسْرَعْتَ إِلَیْهَا تُسْتَطَابُ لَکَ الاْ لْوَانُ وَ تُنْقَلُ إِلَیْکَ الْجِفَانُ!». .[28]بنابراین با پاسخی که علی ـ علیه السلام ـ در نامه به عثمان بن حنیف نوشته معلوم میگردد علی ـ علیه السلام ـ فراتر از این چیزها فکر کرده است.
اى پسر حنیف! به من گزارش داده اند که مردى از ثروتمندان و اشراف بصره، تو را به سفره رنگین میهمانى خود فرا خوانده و تو نیز [دعوتش را پذیرفته اى و].
به سرعت به سوى آن شتافته اى در حالى که غذاهاى رنگارنگ و ظرف هاى بزرگ طعام یکى پس از دیگرى پیش روى تو [به وسیله خادمانش] قرار داده مى شد)؛
سرگذشت فدک پس از شهادت امام علی (ع)
آنچه در تایخ آمده حاکی از این است که: پس از آنکه معاویه به قدرت رسید، فدک را میان مروان، عمروبن عثمان و پسرش یزید تقسیم کرد.در دوران خلافت مروان، همه فدک در اختیار وى قرار گرفت و او آن را به پسرش عبدالعزیز داد. عبدالعزیز نیز فدک را به پسرش عمر داد.
عمربن عبدالعزیز فدک را به فرزندان حضرت فاطمه (س) برگردانید. پس از درگذشت عمربن عبدالعزیز، فدک در اختیار خلفاى بعدى قرار گرفت و تا روزى که حکومت امویان ادامه داشت، در اختیار آنان ماند.
وقتى حکومت به بنى عباس رسید، سفّاح آن را به عبدالله بن حسن برگرداند. پس از سفاح، منصور دوانقى فدک را از فرزندان زهرا (س) پس گرفت. اما فرزند منصور (مهدى) فدک را مجدداً به فرزندان زهرا (س) بازگرداند.
پس از مهدى، موسى و هارون دوباره فدک را از فرزندان حضرت فاطمه (س) پس گرفتند و وقتى خلافت به مأمون عباسى رسید،
به طور رسمى فدک را به فرزندان حضرت زهرا (س) بازگرداند. پس از مأمون نیز وضعیت فدک چنین بود، گاه بر مىگرداندند و گاه پس مىگرفتند.
در عصر آنها، فدک مسألهاى سیاسى به شمار مىآمد نه انتفاعى و اقتصادى. خلفاى عباسى و اموى به درآمد فدک نیاز نداشتند.
براى همین وقتى عمربن عبدالعزیز فدک را به فرزندان فاطمه (س) باز گرداند، بنىامیه او را سرزنش کردند و گفتند: تو با این کار ابوبکر و عمربن خطاب را تخطئه کردى. [29]
سرانجام در دوران متوکل عباسى فدک از فاطمیان پس گرفته شد درختانش به دستور شخصى به نام «عبدالله بن عمر بازیار» قطع گردید.
و روسیاهى آن براى بدخواهان باقى ماند. ناگفته نماند قطع درختان در حالى انجام گرفت که یازده درخت خرمایى که به دست مبارک پیامبر (ص) در آن کاشته شده بود، هنوز باقى بود.
شخصى که آن درختان را قطع کرد، «بشران بن ابى امیة ثقفى» نام داشت که پس از بازگشت به بصره آن گونه که در تاریخ آمده است فلج شد. [30]
برگشت دادن میراث پیامبر (ص) از سوی عثمان بن عفان به امیرالمومنین (ع) بر اساس روایت صحیح مصادر اهل سنت
بر اساس روایات مخالفین شیعه، ابوبکر بن ابی قحافه با این ادعا که پیامبران الهی از خود ارثی بر جای نمی گذارند از دادن ارث حضرت زهراء (س) به ایشان امتناع کرده و موجب خشم و غضب آن حضرت بر ابوبکر شد.
اما جالب است بدانید که بر اساس روایت صحیح مخالفین شیعه، عثمان بن عفان در مخالفتی آشکار و صریح با سیره ی ابوبکر، ارث حضرت زهراء (س) از پیامبر (ص) را در دوران خلافتش به امیرالمومنین (ع) برگرداند!
اعتراف اهل سنت بر غصب و برگشت فدک
حَدَّثَنَا یَحْیَى بْنُ حَمَّادٍ، حَدَّثَنَا أَبُو عَوَانَةَ، عَنِ الْأَعْمَشِ، عَنْ إِسْمَاعِیلَ بْنِ رَجَاءٍ، عَنْ عُمَیْرٍ مَوْلَى الْعَبَّاسِ عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ، قَالَ: لَمَّا قُبِضَ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ، وَاسْتُخْلِفَ أَبُو بَکْرٍ، خَاصَمَ الْعَبَّاسُ عَلِیًّا فِی أَشْیَاءَ تَرَکَهَا رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ، فَقَالَ أَبُو بَکْرٍ: شَیْءٌ تَرَکَهُ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ، فَلَمْ یُحَرِّکْهُ فَلا أُحَرِّکُهُ. فَلَمَّا اسْتُخْلِفَ عُمَرُ اخْتَصَمَا إِلَیْهِ، فَقَالَ: شَیْءٌ لَمْ یُحَرِّکْهُ أَبُو بَکْرٍ فَلَسْتُ أُحَرِّکُهُ، قَالَ: فَلَمَّا اسْتُخْلِفَ عُثْمَانُ اخْتَصَمَا إِلَیْهِ، قَالَ: فَأَسْکَتَ عُثْمَانُ وَنَکَّسَ رَأْسَهُ، قَالَ ابْنُ عَبَّاسٍ: فَخَشِیتُ أَنْ یَأْخُذَهُ، فَضَرَبْتُ بِیَدِی بَیْنَ کَتِفَیِ الْعَبَّاسِ، فَقُلْتُ: یَا أَبَتِ، أَقْسَمْتُ عَلَیْکَ إِلَّا سَلَّمْتَهُ لِعَلِیٍّ، قَالَ: فَسَلَّمَهُ لَهُ.ابن عباس می گوید: هنگامی که رسول خدا (ص) از دنیا رفتند و ابوبکر جانشین ایشان شدند، عباس (عموی پیامبر (ص)) با علی بن ابی طالب در مورد چیزهایی که رسول خدا (ص) از خویش بر جای گذاشته بودند دچار اختلاف شد.ابوبکر گفت:
آن چه که رسول خدا (ص) از خود بر جای گذاشته و در مورد آن اقدامی نکرده و بدان دست نزده من نیز آن به آن دست نمی زنم.
و در مورد آن اقدامی نمی کنم.هنگامی که عمر بن الخطاب به خلافت رسید، عباس و علی بن ابی طالب اختلافشان را به نزد او بردند و او گفت:
چیزی که ابوبکر در مورد آن اقدامی نکرده و به آن دستی نزده من نیز در مورد آن اقدامی نمی کنم و به آن دست نمی زنم.
هنگامی که عثمان بن عفان به خلافت رسید عباس و علی بن ابی طالب اختلاف خود را پیش او بردند.
عثمان بن عفان سکوت کرد و سرش را به زیر انداخت.ابن عباس می گوید: ترسیدم که عباس تمامی آن اموال را بگیرد و به همین دلیل با دستم به پشت سر عباس (پدرم) زدم و گفت:
پدرم، تو را به خداوند قسم می دهم که این اموال را به علی بن ابی طالب بدهی و پدرم آن را به علی بن ابی طالب داد. [31] [32] [33] [34]
نتیجه:
علی ـ علیه السلام ـ بعد از خلافت با خیلی از بدعتها روبرو بود که حاصل عملکرد 25 ساله خلفای گذشته بود و چنان مردم با آنها مأنوس شده بودند .که در مدت کوتاهی از اذهان مردم و جامعه پاک نمیگردید، با توجه به نبود وسایل ارتباطی و تبلیغی امروزی و از طرفی ایجاد کنندگان آن در مصدر قدرت و خلافت به عنوان چانشین پیامبر مرتکب این اعمال شده بودند،.
لذا اگر علی ـ علیه السلام ـ با این اعمال برخورد میکرد صداهای اعتراض بلند میشد که برخلاف سیره خلفای پیامبر ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ عمل میکند وسیاست حضرت براین مبنا بود که از تفرقه در امت پیامبر جلوگیری کند.
از اینرو نه تنها فدک را به صاحبان اصلیاش برنگرداند بلکه از بسیاری بدعتها نتوانست جلوگیری کرده و منع کند مانند به جماعت خواندن نوافل که در بین اهلسنت به عنوان (تراویح) مرسوم شده و تاکنون نیز رایج است،
پس برگرداندن فدک به عقیده برخی، تلاش جهت منافع شخصی تلقی می شد. و در آن شرایط حساس صلاح نبود که به این مسائل دامن زده شود .
علاوه دوره خلافت ایشان آن قدر کوتاه و همراه با جنگ ها و کارشکنی های گوناگون بود که به ایشان اجازه اصلاحات اساسی را در بسیاری موارد نمی داد.
و نزاع فاطمه ـ علیها السلام ـ با خلفای پیشین بر سر فدک به خاطر این بود که معلوم کند آنها استحقاق و شایستگی حکومت بر جامعه اسلامی و جانشینی پیامبر را ندارند.
و با اینکه از ابتدایی ترین مسائل شریعت اسلام بیخبرند، چگونه میتوانند مدعی خلافت پیامبر باشند.
وعلی هم که از طرف پیامبر توصیه به سکوت شده بود، هیچ فاصلهای بین حق و باطل معلوم نمیشد،
لذا آن حضرت از فدک که حق مسلمشان بود استفاده کرده و از موجودیت امامت دفاع نمود و در طول تاریخ برای همه انسانها از عصر خود تا به امروز فهماند که شورای سقیفه و انتخاب خلیفه بدعت و منتخبین آن غاصب حقوق امامت هستند.
پی نوشت:
1. اسراء، 26.2.ر. ک: طبرسى، مجمع البیان، ج 3، ص 411.
3.شرح نهجالبلاغه، ج 16، ص 274 .
4.صحیح مسلم، ج 3، ص 1380.
5.نهج البلاغه (فیضالاسلام)، نامه 45.
6.در این زمینه می توانید به نمایه پرسش شماره 1351 (سایت: 1450) آرشیو همین سایت مراجعه نمایید.
7.نهج البلاغه، انتشارات دار الهجره قم، ص 472.
8.الام ج ۱ ص ۲۳۵
9.ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، کتابخانه آیت الله مرعشی، قم، 1404ه ق، ج 12، ص 283 .
10. بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح بخاری، ج۳، ص۴۵.
11. شیخ طوسی، محمد بن حسن، تهذیب الاحکام، ج ۷۰، ص ۳.
12.اقتباس از سؤال 1585 (سایت: 2851).
13. فَقَالَ لَهُ لِأَنَّ الظَّالِمَ وَ الْمَظْلُومَةَ قَدْ کَانَا قَدِمَا عَلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ أَثَابَ اللَّهُ الْمَظْلُومَةَ وَ عَاقَبَ الظَّالِمَ، فَکَرِهَ أَنْ یَسْتَرْجِعَ شَیْئاً قَدْ عَاقَبَ اللَّهُ عَلَیْهِ غَاصِبَهُ وَ أَثَابَ عَلَیْهِ الْمَغْصُوبَةَ . بحارالانوار، ج 29، ص 395، ح 1.
14.علل الشرایع ، ج ۱ ص ۱۵۴ باب ۱۲۴
15.همان، ح 2.
16.همان، ح 3.
17.محمدحسین رجبی دوانی، نویسنده و پژوهشگر تاریخ اسلام،(خبرگزاری تسنیم)
18.شرح نهج البلاغه ، ابن ابی الحدید ، ج ۱۶ ص ۲۵۲
19.زهرا ، برترین بانوی جهان ، ص ۱۲۲
20.علل الشرایع ، ج ۱ ص ۱۵۴ باب ۱۲۴
21. بحارالأنوار، جلد 29، ص396
22. صبحی صالح، نامه 45، صفحهی 418
23.کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی،ج۸، ص۵۸-۵۹.
24. بلاذری، ابی الحسن، فتوح البلدان، قم، انتشارات ارومیه، 1404، ص 42 الی 47. در مورد واگذاری فدک توسط پیامبر اسلام به حضرت زهرا).
25. سلیم بن قیس، اسرار آل محمد، قم، علامه، چاپ دوم، 1413، ص 22ـ321.
26 . نهج البلاغه، ص45.
27 . علامه حلی، کشف الیقین، قم، مجمع الثقافه اسلامیه، چاپ اول، 1413، ص113 ـ کمپانی، فضل الله، علی کیست، تهران، اسلامیه، چاپ شانزدهم، 1372، ص259ـ263.
28. پیام امام امیرالمومنین(علیه السلام)، مکارم شیرازى، ناصر، تهیه و تنظیم: جمعى از فضلاء، دار الکتب الاسلامیة، تهران، 1386 ش، چاپ اول، ج 10، ص 179.
29.سبحانى جعفر، فروغ ابدیت، ج 2، ص 669.
30.احمدى میانجى، مکاتیب الرسول.
31.الشیبانی، أحمد بن محمد بن حنبل أبو عبد الله (المتوفى241هـ)، مسند الإمام أحمد بن حنبل، ج1، ص238و239، ح77، المحقق: شعیب الأرنؤوط - عادل مرشد، وآخرون، إشراف: د عبد الله بن عبد المحسن الترکی، الناشر: مؤسسة الرسالة، الطبعة: الأولى، 1421 هـ - 2001 م. [تعلیق المحقق: إسناده صحیح على شرط مسلم]
32.الشیبانی، أحمد بن محمد بن حنبل أبو عبد الله (المتوفى241هـ)، مسند الإمام أحمد بن حنبل ، ج1، ص197و198، ح77، المحقق: أحمد محمد شاکر، الناشر: دار الحدیث – القاهرة، الطبعة: الأولى، 1416 هـ - 1995 م. [تعلیق المحقق: إسناده صحیح]
33.الطحاوی الحنفی، ابوجعفر أحمد بن محمد بن سلامة (المتوفی 321هـ)، شرح مشکل الآثار، ج2، ص161، تحقیق شعیب الأرنؤوط، ناشر: مؤسسة الرسالة - لبنان/ بیروت، الطبعة: الأولى، 1408هـ - 1987م. [تعلیق المحقق: إسناده صحیح على شرط مسلم]
34.الهیثمی، ابوالحسن علی بن أبی بکر (المتوفی 807 هـ)، مجمع الزوائد ومنبع الفوائد، ج9، ص591و592، ح7137، الناشر: دار المنهاج، المحقق: حسین سلیم اسد الدارانی، الطبعة: الأولى، 1436 هـ - 2015 م. [تعلیق المؤلف: رواه أحمد ورجاله ثقات]
منابع:
https://www.valiasr-aj.com/persian/mobile_shownews.php?idnews=5266http://ipasookh.ir/questionعدم پس گرفتن فدک توسط حضرت علی (علیه السلام)
https://www.tasnimnews.com/fa/news/1399/08/19/2385684
https://www.makarem.ir/maaref/fa/article/index/416229
https://fa.wikifeqh.irعدم مقابله امام علی با بدعتهای خلفا (شبهه)
https://makarem.ir/maaref/fa/article/index/416227
https://www.pasokh.org/fa/Question/View/9288
https://www.islamquest.net/fa/archive/fa4214
https://hawzah.net/fa/Question/View/9844
https://www.pasokhkadeh.ir/122409
https://borna.news/fa/news/947693
https://wikiporsesh.iبرگرداندن فدک
https://erfan.ir/farsi/86306.html
https://al-shia.blog.ir/post/1076