وصیتنامه یا نامه وصیت، یک سند حقوقی است که در آن فردی قبل از فوت یا شهدت خود، دستورالعملها، درخواستها و تمایلات خود را برای مواردی مانند:
تقسیم اموال، مراقبت از فرزندان، ترتیب مراسم تدفین و موارد دیگر ثبت میکند. این سند، فرد را قادر میسازد.
تا پس ازرفتن خود، مواردی که برایش مهم است و دستورالعملهای اخلاقی، مالی یا خانوادگی را که میخواهد پیروی شود، مشخص کند.
وصیت نامه به عنوان یک ابزار حقوقی، به اراده و ارزشهای شخصی فرد احترام میگذارد و برای پیشگیری از اختلافات و بحرانهای ممکن بعد از فوت فرد، استفاده میشود.
از احادیث و اخبار اهل بیت و راویان اهل سنت چنین بر میآید که حضرت فاطمه (س) دارای سه وصیت نامه در موضوعات مختلف بوده است.
1. وصیت نامه الهی ـ سیاسی
2. وصیتنامه مالی
3. وصیت نامه مکتوب
در این مطلب از راسخون به وصیت نامه الهی ـ سیاسی حضرت فاطمه زهرا (س) اشاره ای خواهیم داشت.
وصیتنامه الهی سیاسی چیست؟
وصیتنامه الهی سیاسی مفهومی است که به یک سند یا متن اشاره دارد که بیانگر توصیهها و دستورات الهی در زمینههای سیاسی است.این نوع وصیتنامهها معمولاً توسط رهبران مذهبی یا افرادی که در جامعه به عنوان حامیان الهی و معنوی شناخته میشوند، تهیه و ارائه میشود.
معمولاً وصیتنامه الهی سیاسی بر اساس اعتقادات دینی و معتقدی است که مبنای آن توصیهها و دستورات الهی است.
این سند ممکن است به عنوان راهنمایی برای رهبران و جوامع دینی در تصمیمگیریهای سیاسی و اجرای اصول و ارزشهای دینی در زمینه سیاست و اجتماع مورد استفاده قرار گیرد.
محتوا و مفهوم وصیتنامه الهی سیاسی بستگی به اعتقادات و مذهب مشخصی دارد که ممکن است متفاوت باشد.
وصیتنامه الهی سیاسی معمولاً شامل اصول، ارزشها، و ایدئولوژیهای دینی و سیاسی فرد میشود.
در این وصیتنامه میتوان مواضع و دستورالعملهایی درباره قضایای دینی، مسائل اجتماعی، سیاستهای عمومی و سایر موارد مرتبط را بیان کرد.
معمولاً به عنوان یک ابزار برای ابراز اعتقادات و برنامههای سیاسی و دینی فرد در مسائل پس از فوت استفاده میشود. این وصیتنامه میتواند برای ارجاع و رهنمود تصمیمگیریهای سیاسی و مذهبی در آینده مورد استفاده قرار گیرد
در نگاهى عمیق به حکمت نامه فاطمى و وصیت نامه الهی حضرت زهرا (س)، آنچه پیش و بیش از هر چیز دیگر، توجه پژوهشگر را به خود جلب مى کند، حکمت سیاسى است.
علت وصیت نامه سیاسی الهی حضرت زهرا (س) چه بود؟
آنچه مسلم است این است که حضرت فاطمه علیهاالسلام پس از ماجراى سقیفه، از روند غالب و حاکم بر جامعه نوپاى اسلامى به شدت ناراضى بود.علت نارضایتی حضرت از ماجرای سقفیه و ظلم و ستمی که به خاندان رسول (ص) وارد شد . بعد از رحلت حضرت رسول (ص) بوده است.
زیرا انچه مسلم بود جانشینی برحق حضرت علی (ع) در واقعه غدیر بود .اما صحابه و شاهدین واقعه غدیر با سنت پیامبر محالف کردند.
و این دلیلی شد تا حضرت زهرا(سلام الله علیها) سکوت نکند و از ولایت بر حق همسرش دفاع کند.
سقیفه چیست؟
سقیفه مکانی به شکل سکّو یا سایبان بوده است که طوایف عرب برای مشورت در تصمیمات عمومی، در آن جمع میشدند.[۱]سقیفهای که پس از رحلت پیامبر(ص) برخی از مهاجران و انصار در آن گرد آمدند، متعلق به تیره بنیساعده از قوم خزرج ساکن در مدینه، که پیش از هجرت پیامبر، جلسات این گروه در آن محل تشکیل میشد.
این مکان پس از ورود پیامبر به مدینه، به مدت ده سال (تا زمان رحلت پیامبر)، عملاً کاربری خود را از دست داد و در هنگام تجمع مهاجران و انصار برای تعیین جانشین حضرت محمد(ص) دوباره تجمعی در آن پدید آمد.[۲]
واکنش علی(ع) به واقعه سقفیه
علی (ع) در همان روزهای نخستین که عاملان سقیفه سعی در اجبار وی به بیعت با ابوبکر داشتند در سخنانی خطاب به آنان گفت:«من از شما به خلافت سزاوارترم، من با شما بیعت نخواهم کرد و شما سزاوارترید که با من بیعت کنید، شما خلافت را از انصار گرفتید، و به قرابت و نزدیکی با رسول خدا بر آنها احتجاج کردید و به آنها گفتید:
چون ما به پیامبر نزدیکتریم و از اقربای او هستیم به خلافت سزاوارتر از شما هستیم، و آنها نیز روی همین اساس، پیشوایی و امامت را به شما دادند.
من نیز با همان امتیاز و خصوصیت که شما بر انصار احتجاج کردهاید با شما احتجاج میکنم (یعنی همان قرابت و نزدیکی با رسول خدا) .
پس اگر از خدا میترسید با ما از در انصاف درآیید و همان را که انصار برای شما پذیرفتند شما نیز برای ما بپذیرید، و گرنه دانسته به ستم و ظلم دست زدهاید.»[3]
علی(ع) مناظرهای ملایم اما صریح با ابوبکر داشت و طی آن ابوبکر را به تخلفش در واقعه سقیفه در نادیده گرفتن حق اهلبیت پیامبر(ص) محکوم کرد،.
ابوبکر با پذیرش استدلالهای امیرالمومنین منقلب شد و تا مرز بیعت با علی(ع) بهعنوان جانشین پیامبر نیز پیش رفت اما پس از مشورت برخی یارانش از این کار منصرف شده است.[4]
علی(ع) به مناسبتهای مختلف و در سخنان متعددی به ماجرای سقیفه اعتراض کرده و حق خود را در جانشینی پیامبر اسلام یادآوری نموده است.
خطبه شقشقیه از خطبههایی است که وی در آن به این واقعه اشاره کرده است. وی در ابتدای این خطابه گفته است:
«به خدا قسم، فرزند ابوقحافه (ابوبکر) خلافت را مانند پیراهن در بر کرد هر چند که علم دارد، من برای خلافت مانند محور آسیاب هستم که علم و فضیلت از سر چشمه من مانند سیل سرازیر میشود.
و پرندگان هوا به اوج مقام من نمیرسند.»[5] به گفته آیتالله خامنهای معیار امام علی(ع) در تمام زندگی از جمله سقیفه، کسب رضایت خدا بوده است. او چیزی که به نفع اسلام و مسلمانان بود را انتخاب میکرد.[6]
به گزارش برخی منابع دیگر، علی(ع) پس از واقعه سقیفه و در زمان حیات حضرت زهرا(س) شبها دختر پیامبر را سوار مرکبی نموده و به خانهها و محافل انصار میبرد.
و یاری میخواست و پاسخ میشنید: «ای دختر پیغمبر!ا با ابوبکر بیعت کردهایم، اگر علی جلوتر آمده بود، از او عدول نمیکردیم، علی(ع) نیز جواب میداد: آیا پیغمبر را دفن نکرده درباره خلافت نزاع میکردم؟[7]
واکنش فاطمه(س) به واقعه سقفیه
فاطمه(س) پس از واقعه سقیفه با آن و نتایج برآمده از آن مخالفت کرد و آن را تخلف از سفارشات پیامبر(ص) اعلام کرد.از جمله این مخالفتها سخنانی است که حضرت فاطمه(س) هنگام وقایع مربوط به گرفتن بیعت از علی(ع) و محاصره خانه وی، ایراد کرد.[8]
و نیز خطبهای معروف به خطبه فدکیه که دختر پیامبر در مسجد مدینه ایراد کرد.[9] بنابر گزارشهای تاریخی، حضرت زهرا(س) هنگامیکه در بستر بیماری آخرین روزهای زندگی خود را میگذراند.
نیز در سخنانی با زنان مهاجران و انصار که به عیادتش آمده بودند، سقیفه را خروج از دستورات پیامبر(ص) دانست و درباره زیانهایی که در آینده برای اسلام به بار خواهد آورد، هشدار داد.[10]
و از این رو، با توجه به پایگاه سیاسى و اجتماعى خود، براى استمرار حکومت نبوى و دفاع از حریم ولایت علوى که در غدیر خم از سوى پیامبر خدا صلى الله علیه و آله به طور رسمى اعلام شده بود، همه توان خود را به کار گرفت و در این راه حتى از بذل جان دریغ نکرد.
وصیت هاى آن حضرت، در حقیقت آخرین تلاش هاى دختر پیامبر صلى الله علیه و آله، در راستاى مبارزه با سیاست مداران حاکم بر جامعه اسلامى است،
تا نارضایتى خود را با روشنى هر چه بیشتر به سینه تاریخ اسلام سپارد تا آیندگان بتوانند با اندکى تأمل، صراط مستقیم الهى را تشخیص دهند،
و بتواند سندى تردیدناپذیر براى اثبات راه پیروان اهل بیت علیهم السلام به یادگار گذارد و بدین منظور بارها بر چند محور اساسى در وصیت هاى خود تأکید داشت:
وصایای سیاسی حضرت زهرا(س)
1. وصیت حضرت زهرا (س) به دفن مخفیانهاصلى ترین نکته اى که در همه گزارش هاى منابع شیعه و سنى بر آن تأکید شده، دفن شبانه و مخفیانه دختر پیامبر خدا صلى الله علیه و آله است.
ایشان به امام على علیه السلام با تأکید سفارش کرده بود که ترتیبى دهد تا مراسم خاک سپارى او شبانه و پنهان از دید مردم انجام شود و جز اندکى از نزدیکانِ رازدار، در این مراسم شرکت نداشته باشند. اینک متن شمارى از گزارش ها:
گزارش یکم: خطاب به امام على علیه السلام:إذا أنا مِتُّ فَغَسِّلنی بِیَدِکَ، وحَنِّطنی، وکَفِّنّی، وَادفِنّی لَیلاً[11]
وقتى من از دنیا رفتم، با دست خودت مرا غسل بده و حنوط و کفن کن و شبانه دفنم کن.
گزارش دوم: خطاب به امام على علیه السلام:حَنِّطنى و غَسِّلنى و کَفِّنِى بِاللَّیلَ و صَلِّ عَلَىَّ وَ ادفِنِّى بِاللَّیلِ و لا تُعلِم أحَدا. [12]
مرا شبانه حنوط کن و غسل بده و کفن کن، و بر من نماز بگزار. و مرا شبانه دفن کن، و هیچ کس را خبردار نکن
گزارش سوم: امام على علیه السلام درباره وصیت آن حضرت مى فرماید:
أخَذَت عَلَیَّ عَهداً للّه ورَسولِهِ أنَّها إذا تُوُفِّیَت لا اُعلِمُ أحَداً إلاّ اُمَّ سَلَمَةَ زَوجَ رَسولِ اللّه صلى الله علیه و آله، واُمَّ أیمَنَ، وفِضَّةَ، ومِنَ الرِّجال ابنَیها، وعَبدَ اللّه بنَ عَبّاسٍ، وسَلمانَ الفارِسِیَّ، وعَمّارَ بنَ یاسِرٍ، وَالمِقدادَ، وأبا ذَرٍّ، وحُذَیفَةَ. [13]
و آن گاه از من پیمانى گره خورده به خدا و پیامبرش گرفت که چون وفات یافت، هیچ کس را آگاه نکنم،
جز امّ سلمه، همسر پیامبر خدا صلى الله علیه و آله، امّ ایمن و فضّه را، و از مردان، دو پسرش [حسن و حسین]، عبد اللّه بن عبّاس، سلمان فارسى، عمّار بن یاسر، مقداد، ابوذر و حذیفه را.
گزارش چهارم: امام على علیه السلام در پاسخ به پیشنهاد عباس بن عبدالمطّلب مبنى بر حضور مهاجران و انصار در مراسم تدفین آن حضرت مى فرماید:
فَإِنَّها وَصَّتنی بِسَترِ أمرِها[14]او وصیت کرده تا کار تجهیز و دفنش پنهانى انجام شود.
گزارش پنجم: صحیح بخارى و صحیح مسلم و دیگر منابع روایى اهل سنت از عایشه نقل کرده اند که مى گوید:
فَلَمّا تُوُفِّیَت دَفَنَها زَوجُها عَلِیٌّ لَیلاً ولَم یُؤذِن بِها أبا بَکرٍ. [15] و چون وفات یافت، همسرش على او را شبانه دفن کرد و ابو بکر را از درگذشت وى آگاه نساخت.
هر کس داراى کمترین هوش سیاسى باشد، با ملاحظه گزارش هاى یاد شده به سادگى تشخیص مى دهد که پنهان نگه داشتن مراسم خاک سپارىِ حضرت فاطمه علیهاالسلام یک اقدام کاملاً سیاسى بوده، و هدف خاصى را تعقیب مى کرده که در فرازى دیگر از وصیت آن حضرت، با صراحت بیان شده است.
گزارش ششم: هر چند که دفن شبانه و سبب وصیت صدیقه طاهره(علیها السلام) به آن، در میان شیعیان مسلم و اجماعى است؛
اما در عین حال به یک روایت اشاره مىکنیم: مرحوم شیخ صدوق در"علل الشرائع" علت دفن شبانه آن حضرت را با روایتی چنین بیان می کند:
عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی حَمْزَةَ، عَنْ أَبِیهِ، قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام لِأَیِّ عِلَّةٍ دُفِنَتْ فَاطِمَةُ (علیها السلام) بِاللَّیْلِ وَ لَمْ تُدْفَنْ بِالنَّهَارِ؟ قَالَ: لِأَنَّهَا أَوْصَتْ أَنْ لا یُصَلِّیَ عَلَیْهَا رِجَالٌ (الرَّجُلانِ).
علی بن ابی حمزه از امام صادق علیه السلام پرسید: چرا فاطمه را شب دفن کردند نه روز؟ فرمود: فاطمه(علیها السلام) وصیت کرده بود تا در شب وى را دفن کنند تا افرادی بر جنازه آن حضرت نماز نخوانند. [16]
با توجه به مدارک موجود و اعتراف بزرگان اهل سنت، دلیل دفن شبانه آن حضرت وصیت آن حضرت بود که نمىخواست افرادى که بر او ستم کردهاند، بر جنازهاش نماز بخوانند و با این کار خشم خود را از غاصبان خلافت آشکار ساخت[17]
عدم تغیر در انجام وصیت نامه:
امام علی(ع) نیز در برابر شکایت خلیفه از اینکه چرا دیگران باخبر نشدند، پاسخ داد که این کار بنا بر وصیت فاطمه(س) بوده و برای وی امکان نداشته است با آن مخالفت کند.چنان که بنابر آیه وصیت » فَمَنْ بَدَّلَهُ بَعْدَ ما سَمِعَهُ فَإِنَّما إِثْمُهُ عَلَى الَّذِینَ یُبَدِّلُونَهُ إِنَّ اللَّهَ سَمِیعٌ عَلِیمٌ (1)
سورهبقره/ 181.
پس هرکس که آن (وصیّت را) بعد از شنیدن، تغییر دهد، گناهش تنها بر کسانى است که آن را تغییر مىدهند، همانا خداوند شنوا و داناست.
در فقه اسلامی، بر وصی واجب است به وصیتی که پذیرفته است، عمل کند از اینرو، زمانی که عباس عموی پیامبر(ص) پیشنهاد داد که حضرت فاطمه(س) تشییع شود .
تا عموم مسلمانان بر پیکرش نماز گزارند، علی(ع) وصیت فاطمه(س) را یادآور شد، ایشان با شنیدن این وصیت گفت: «رأی و نظر او جای هیچ سخن ندارد»،
همچنین از علی(ع) نقل شده است که فاطمه(س) از من پیمان گرفت وقتی از دنیا رفت، از زنان جز امّسلمه، امّیمن، فضّه و از مردان جز دو پسرش حسن(ع) و حسین(ع)، عبدالله بن عباس، سلمان، عمار، مقداد، ابوذر و حذیفه کسی با خبر نشود.
این آیه نیز هشدارى است به کسانى که در صدد تغییر و یا تبدیل وصیّت دیگران برمىآیند. اگر کسى بعد از شنیدن و باخبر شدن از موضوع وصیّت و موارد مصرف آن، دست به تغییر یا تبدیل آن بزند، گناه این تغییر و تبدیل به گردن همان کسى است که این عمل ناشایست را مرتکب شده است،
ولى وصیّت کننده به پاداش خود مىرسد. مثلًا اگر کسى وصیّت کند که به صد فقیر کمک شود، ولى به جاى صد فقیر، اموال او را به دیگران دهند.
و آنان نیز خبر نداشته و مال را مصرف کنند، در این صورت وصیّت کننده که از دنیا رفته، به پاداش کمک به فقرا مىرسد و گیرندگان بىخبر هم گنهکار نیستند،
در این میان، گناه تنها به عهدهى کسى است که وصیّت را تغییر داده است و باید بداند که خداوند شنوا و آگاه است و کیفر این خیانت را در دنیا و آخرت به او خواهد داد.
در حدیث مىخوانیم: وصیّت را اگر چه به نفع یهودى یا نصرانى باشد، تغییر ندهید. (18)(19)
2. غافلگیرىِ سیاست مداران حاکم توسط حضرت زهرا(س)
فاطمه علیهاالسلام، یگانه فرزند بر جاى مانده پیامبر خدا صلى الله علیه و آله، بزرگ ترین شخصیت سیاسى الهى امت اسلامى است.بسیارى از مسلمانان معاصر پیامبر صلى الله علیه و آله، فضائل و مناقب آن حضرت را خودشان از رسول خدا صلى الله علیه و آله شنیده اند، از جمله این که: آیه تطهیر، آیه مباهله و آیات ایثار درباره او و خاندان او نازل شده است.[20]
همچنین از پیامبر صلى الله علیه و آله شنیده اند که فاطمه علیهاالسلام برگزیده خدا است، رضایت او رضایت خدا و نارضایتى او نارضایتى او است.
از پیامبر صلى الله علیه و آله شنیده اند که گفت: فاطمه علیهاالسلام پاره تنم و میوه دل من است، او عزیزترین و محبوب ترین افراد نزد من است، .
مسالمت با او، مسالمت با من و ستیزه با او، ستیزه با من است، احترام به او، احترام به من و آزردن او، آزردن من است، او سرور بانوان جهانیان است و پدرش به فداى او باد.
اینک، چنین شخصیتى که عظمتش قابل توصیف نیست و پس از پیامبر صلى الله علیه و آله اصلى ترین مدافع رهبرى امام على علیه السلام است،
با فاصله اى بسیار کوتاه و مظلومانه از دنیا مى رود، طبعا انتظار آن است که مراسم تشییع و تدفین او با شرکت عموم مسلمانان و بسیار با شکوه برگزار شود.
از سوى دیگر، این مراسم، براى سیاست مداران حاکم که اسباب نارضایتى شدید آن بزرگوار را فراهم آورده بودند،
فرصت بسیار مناسبى بود تا با بهره گیرى از آن و تجلیل از آن حضرت، رفتارها و ناخرسندى هاى گذشته را به فراموشى سپارند.
اما بصیرت الهى و تیزبینى سیاسى فاطمه علیهاالسلام آنها را غافلگیر کرد و مانع بهره گیرى آنان از این فرصت طولانى شد ؛
زیرا او با صراحت سفارش کرده بود که رهبران سیاسى حاکم نباید بر پیکر او نماز گزارند ؛ در وصیت حضرت زهرا علیهاالسلام خطاب به امام على علیه السلام آمده است:
نَشَدتُکَ بِاللّه وبِحَقِّ مُحَمَّدٍ رَسولِ اللّه ألاّ یُصَلِّیَ عَلَیَّ أبو بَکرٍ ولا عُمَرُ. [21]به خدا و به حق محمّد رسول خدا سوگندت مى دهم که ابوبکر و عمر بر من نماز نخوانند.
و در گزارشى دیگر آمده است:سَأَلتُکَ بِحَقِّ رَسولِ اللّه صلى الله علیه و آله إذا أنا مِتُّ ألاّ یَشهَدانی ولا یُصَلِّیا عَلَیَّ. [22]
به حق رسول خدا صلى الله علیه و آله از تو مى خواهم وقتى من از دنیا رفتم، آن دو نزد من حضور نیابند و بر من نماز نخوانند.
در صحیح بخارى و دیگر منابع اهل سنت نیز از عایشه نقل است که مى گوید:فَلَمّا تُوُفِّیَت دَفَنَها زَوجُها عَلِیٌّ لَیلاً ولَم یُؤذِن بِها أبا بَکرٍ، وصَلّى عَلَیها. [23]
و چون [فاطمه علیهاالسلام] وفات یافت، همسرش على او را شبانه دفن کرد و ابو بکر را آگاه نساخت و خودش بر او نماز خواند.
و هنگامى که ابوبکر از على علیه السلام انتقاد کرد که چرا همانند مراسم غسل دادن پیامبر صلى الله علیه و آله این امتیاز را ویژه خود کردى ؟ ایشان پاسخ داد:
هِیَ وَاللّه أوصَتنی أن لا تُصَلِّیا عَلَیها. [24] به خدا سوگند، او خود به من وصیت کرد که شما دو تن بر او نماز نخوانید.
بنابراین، هدف اصلى حضرت فاطمه علیهاالسلام از وصیت و سفارش کردن به پنهان داشتن و رازدارى در برگزارى مراسم خاک سپارى او، این بود که همه راه هاى احتمالى بهره گیرى سیاست مداران حاکم از این فرصت مسدود شود.
3. سند تاریخى سیاسى حضرت زهرا (س)
حضرت فاطمه علیهاالسلام براى دفاع از حریم ولایت علوى که پیامبر خدا صلى الله علیه و آله در غدیر خم و با حضور همه حاجیان آن را اعلام کرده بود.و براى اعتراض به روند حاکم بر جهان اسلام پس از رحلت پدر، تنها به ممانعت آنها از نماز گزاردن بر خود اکتفا نکرد، بلکه وصیت تاریخى دیگرى دارد که متن آن از امام حسین علیه السلام چنین گزارش شده است:
فَلَمّا حَضَرَتهَا [فاطِمَةَ علیهاالسلام] الوَفاةُ وَصَّت أمیرَ المُؤمِنینَ علیه السلام أن یَتَوَلّى أمرَها، ویَدفِنَها لَیلاً، ویُعَفِّیَ قَبرَها. [25]
چون زمان وفات فاطمه علیهاالسلام فرا رسید، به امیر المؤمنین علیه السلام سفارش کرد تا او تجهیز و دفنش را به عهده بگیرد و شبانه دفنش کند، و قبرش را بى نشانه سازد. [26]
در گزارشى دیگر آمده است:ولا تُعلِم أحَداً قَبری. [27] هیچ کس را از قبرم آگاه مکن.
این وصیت مکمل وصیت هایى است که پیش از آن بدانها اشاره شد و مى توان گفت اصلى ترین هدف آن، برجا گذاشتن یک سند تاریخى سیاسىِ مهم و تردید ناپذیر براى آیندگان، در راستاى تحلیل صحیح مباحث مربوط به رهبرى جهان اسلام پس از پیامبر صلى الله علیه و آله است.
چه چیزهایى سبب شدند تا شخصیتى مانند زهراى اطهر علیهاالسلام شبانه غسل داده شود، شبانه به خاک سپرده شود، و قبر او مخفى بماند؟
البته آراى مختلفى درباره محل دفن آن حضرت وجود دارد [28]، ولى به هر حال، هیچ کس به طور دقیق نمى داند ایشان کجا دفن شده است،
هر چند نظریه اى که به واقع نزدیک تر است مدعى است ایشان در خانه خود به خاک سپرده شده اند، اما کجاى خانه ؟ معلوم نیست !
تأمل در این ابهام، روشنگر بسیارى از حوادث صدر اسلام است.
دفن شبانه در روایات شیعه:
هر چند که دفن شبانه و سبب وصیت صدیقه طاهره(علیها السلام) به آن، در میان شیعیان مسلم و اجماعى است؛ اما در عین حال به یک روایت اشاره مىکنیم: مرحوم شیخ صدوق در"علل الشرائع" علت دفن شبانه آن حضرت را با روایتی چنین بیان می کند:عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی حَمْزَةَ، عَنْ أَبِیهِ، قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام لِأَیِّ عِلَّةٍ دُفِنَتْ فَاطِمَةُ (علیها السلام) بِاللَّیْلِ وَ لَمْ تُدْفَنْ بِالنَّهَارِ؟ قَالَ: لِأَنَّهَا أَوْصَتْ أَنْ لا یُصَلِّیَ عَلَیْهَا رِجَالٌ (الرَّجُلانِ).
علی بن ابی حمزه از امام صادق علیه السلام پرسید: چرا فاطمه را شب دفن کردند نه روز؟ فرمود: فاطمه(علیها السلام) وصیت کرده بود تا در شب وى را دفن کنند تا افرادی بر جنازه آن حضرت نماز نخوانند. [29]
با توجه به مدارک موجود و اعتراف بزرگان اهل سنت، دلیل دفن شبانه آن حضرت وصیت آن حضرت بود که نمىخواست افرادى که بر او ستم کردهاند، بر جنازهاش نماز بخوانند و با این کار خشم خود را از غاصبان خلافت آشکار ساخت. [30]
وصایای الهی و شفاهی و غیر مکتوب حضرت زهرا(س)
1. ای علی! مرا یاد کن.
او در لحظههای واپسین زندگی به امیرمؤمنان علی(ع) فرمود:"قالت: یا اَبَاالْحَسَنِ لَمْ یَبْقَ لِی اِلاّ رَمَقٌ مِنَ اَلْحَیاةِ وَ حَانَ زَمانُ الرَّحِیلِ وَالْوِداعِ فَاسْتَمِعْ کَلامِی فَاِنَّکَ لا تَسْمَعُ بَْعدَ ذلِکَ صَوْتَ فاطِمَةَ أبَداً اوُصیکَ یَا اَبَاالْحَسَنِ اَنْ لا تَنْسَانِی وَ تَزُورَنی بَعدَ مَمَاتِی؛ ای اباالحسن!
برای من لحظهای بیش از زندگانی نمانده است و زمان کوچ و خداحافظی فرارسیده است. سخنان مرا بشنو؛ زیرا پس از این صدای فاطمه را هرگز نخواهی شنید. ای اباالحسن! تو را وصیّت میکنم که مرا فراموش نکنی و پس از وفات من همواره مرا زیارت کنی".[31]
2. خواندن قرآن
همچنین حضرت زهرا(س) در کلمات ارزشمند دیگری، به امام علی(ع) وصیّت فرمود که: " اِذا اَنَا مِتُّ فَتَوَلَّ اَنْتَ غُسْلِی وَ جَهِّزْنِی وَ صَلِّ عَلَیَّ وَ اَنْزِلْنِی قَبْرِی وَ ألْحِدْنِی وَ سَوِّ التُّرابَ عَلَیَّ وَ اجْلِسْ عِنْدَ رَأسِی قَبالَةَ وَجْهِی فَاَکْثِرْ مِنْ تِلاوَةِ وَالدُّعَاءِ فَاِنَّها ساعَةٌ یَحْتاجُ الْمیِّتُ فیِها اِلی اُنْسِ الاَحْیاءِ وَ اَنَا اَسْتَوْدِعُکَ اللهَ تَعَالی وَ اُوصیِکَ فِی وَلَدیِ خَیْراً؛وقتی وفات کردم تو غسل و کفن مرا به عهده گیر، و بر من نماز بگزار، و مرا درون قبر گذاشته، دفنم کن و خاک را بر روی قبر من ریخته، سپس هموار ساز و بر بالینم رو به روی صورت من بنشین و زیاد قرآن بخوان و دعا کن؛
زیرا در چنین لحظههایی مردگان به انس گرفتن با زندگان نیاز دارند. من تو را به خدا میسپارم و درباره فرزندانم سفارش نیکوکاری دارم".[32]
3. ازدواج با امامه
از وصایای دیگر حضرت زهرا(س) به علی(ع)، توصیه به ازدواج با دختر خواهر فاطمه(س) "امامه" بود که فرمود:"جَزاکَ اللهُ عَنِّی خَیّرَ الْجَزاءِ یَابْنَ عَمِّ رَسولِ اللهِ اَوصیِکَ اَوَّلاً اَن تَتَزَوَّجَ بَعّدِی بِاِبْنَةِ اُخْتِی اَمَامََةَ فَاِنَّها تَکونُ لِوَلِدِی مِثْلِی فَاِنَّ الرَّجالَ لابُدَّ لَهُمْ مِنَ النِّساءِ؛[33]
ای پسر عموی پیامبر! خداوند تو را پاداش نیکو دهد! اولین وصیت من به تو این است که چون مردان به زنان نیاز دارند. پس از من با دختر خواهرم امامه ازدواج کن؛ زیرا او همانند من با فرزندانم مهربان است".[34]
4. آنان را آگاه مساز!
حضرت زهرا(س) در تداوم مبارزات منفی علیه کودتاگران سقیفه، به امام علی(ع) وصیت کرد:"اِنِّی اُوصیِکَ اَنْ لایَلِیَ غُسْلِی وَ کَفَنِی سِواکَ وَ اِذا اَنَا مِتُّ فَادْفِنِّی لَیْلاً وَ لا تُؤذِّنَّنَ بِی اَحَداً، وَ لا تُؤذِنَنَّ بِی اَبَابَکْرِ وَ عُمَرَ وَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ رَسولِ اللهِ(ص) اَنْ لا یُصَلِّیَ عَلَیَّ اَبُوبَکْرٍ وَ لا عُمَرُ؛[35]
همانا من تو را وصیت میکنم که غسل و کفن کردن مرا کسی غیر از تو انجام ندهد و وقتی وفات کردم، مرا شب دفن کن و هیچ کس را خبر نکن و ابوبکر و عمر را نیز مطّلع نساز و تو را سوگند میدهم به حق رسول خدا(ص) که ابوبکر و عمر بر جنازه من نماز نخوانند".[36]
امام صادق(ع) نقل فرمود که حضرت زهرا(س) در لحظههای آخر زندگی خطاب به علی(ع) فرمود:
"اِذا تَوَفَّیْتُ لا تُعْلِمْ اِلاّ اُمَّ سَلَمَةَ وَ اُمَّ اُیْمَنَ وَ فِضَّةَ وَ مِنَ الرِّجالِ اَبْنَیَّ وَ الْعَبّاسَ وَ سَلْمانَ وَ عَمّاراً وَ المِقْدادُ وَ اَبّاذَرَ وَ حُذَیْفَةَ وَ لا تُدْفِنِّی اِلاّ لَیْلاً وَ لا تُعْلِمْ قَبْرِی اَحَداً؛[37]
وقتی وفات کردم به هیچ کس اطلاع نده، جز اینکه از زنان به امّ سلمه و امّ ایمن و فضّه، و از مردان به دو فرزندم حسن و حسین(ع) و عبّاس و سلمان و عمّار و مقدار و اباذر و حذیفه خبر ده. مرا دفن نکن، مگر در شب و قبر مرا به هیچ کس اطلاع نده تا مخفی بماند".[38]
حضرت زهرا(س) به اسماء بنت عمیس فرمود:
"یا اَسْماءُ اِذا مِتُّ فَاغْسِلْینِی اَنْتِ وَ عَلِیُّ بْنُ اَبِیطالِبٍ(ع) وَ لا تُدْخِلِْی عَلَیَّ اَحَداً؛[39] ای اسماء، وقتی من از دنیا رفتم، تو و علی(ع) مرا غسل دهید و هیچ کس را در کنار جنازه من راه ندهید".[40]
5. دشمن من و رسول خدا را آگاه مکن!
همچنین آن حضرت خطاب به امیرالمؤمنین علی(ع) فرمود:"اُوصِیکَ اَنْ لایَشْهَدَ اَحَدٌ جِِنازَتِی مِنْ هؤلاءِ الَّذینَ ظَلَمونِی وَ اَخَذوا حَقِّی فَاِنَّهُمْ عَدُوِّی وَ عَدُوُّ رَسولِ اللهِ وَ لا تَتْرُکْ اَنْ یُصَلِّیَ عَلَیَّ اَحَدٌ مِنْهُمْ وَ لا مِنْ اَتْباعِهِمْ وَ ادْفِنِّی فِی الَّیْلِ اِذا هَدَأت الْعُیُونُ وَ نَامَتِ الاَبْصارُ؛[41]
(ای علی) تو را وصیت میکنم هیچ یک از آنان که به من ظلم روا داشتند و حق مرا غصب کردند، نباید در تشییع جنازه من شرکت کنند؛.
زیرا آنها دشمنان من و دشمنان رسول خدا هستند و اجازه نده که فردی از آنها و پیروانشان بر من نماز بگزارد. مرا شب دفن کن، آن هنگام که چشمها آرام گرفته و دیدهها به خواب فرو رفته باشند".[42]
وصیت نامه مکتوب
سخنان فاطمه(س) در آخرین لحظات با شوهر مظلوش به پایان رسید. او با ذکر شهادتین برای همیشه چشمان خود را بر روی دنیا بست و به دیار ابدی، نزد پدرش رسول گرامی اسلام شتافت. به اطراف خانه خانه خویش نگاه کرد، چشمش به بستهای افتاد که از همسرش به یادگار مانده بود. آن را باز کرد و دید حضرت فاطمه، چنین وصیت کرده است:"بِسْمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیم. هذا ما اَوْصَتْ بِهِ فاطِمَةُ بِنْتُ رَسولِ اللهِ، اَوْصَتْ وَ هِیَ تَشْهَدُ اَنْ لا الهَ اِلاّ اللهُ وَ اَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسولُهُ وَ اَنَّ الْجَنَّةَ حَقُّ وَ النّارَ حَقُّ وَ اَنَّ السّاعَةَ آتِیَةٌ لارَیْبَ فیها وَ اَنَّ اللهَ یَبْعَثُ مَنْ فُی الْقبورِ، یا عَلِیُّ اَنَا فاطِمَةُ بَنتُ مُحَمَّدٍ(ص) زَوَّجْنَی اللهُ مَنْکَ لأکونَ لَکَ فِی الدُّنیا وَ الاخِرةِ، اَنْتَ اَوْلی بِی مِنْ غَیْرِی، حَنِّطْنی و غَسِّلْنِی و کَفِّنِّی بِاللَّیلِ وَ صَلِّ عَلَیَّ وَ ادْفِنِّی بِاللَّیْلِ وَ لا تُعْلِمْ اَحَداً وَ اَسْتَوْدِعُکَ اللهَ و اقْرَءُ عَلی وُلْدِی السَّلامَ اِلی یَومِ الْقِیامَةِ؛[43]
به نام خداوند بخشنده و مهربان. این وصیّتنامه فاطمه دختر رسول خداست و در حالی وصیّت میکند که شهادت میدهد خدایی جز خدای یگانه نیست و محمّد(ص) بنده و پیامبر اوست و بهشت حق است و آتش جهنم حق است .
و همانا روز قیامت فراخواهد رسید و شکّی در آن نیست و خداوند مردگان را از قبر زنده کرده، وارد محشر میفرماید.
ای علی! من فاطمه دختر محمّد هستم. خدا مرا به ازدواج تو درآورد تا در دنیا و آخرت برای تو باشم. تو از دیگران بر من سزاوارتری.
حنوط و غسل و کفن کردن مرا در شب به انجام رسان و شب بر من نماز بگزار و شب مرا دفن کن و به هیچ کس اطّلاع نده. تو را به خدا میسپارم و بر فرزندانم تا روز قیامت، سلام و درود میفرستم".[44]
نتیجه:
وصیت هاى آن حضرت، در حقیقت آخرین تلاش هاى دختر پیامبر صلى الله علیه و آله، در راستاى مبارزه با سیاست مداران حاکم بر جامعه اسلامى است،تا نارضایتى خود را با روشنى هر چه بیشتر به سینه تاریخ اسلام سپارد تا آیندگان بتوانند با اندکى تأمل، صراط مستقیم الهى را تشخیص دهند، و بتواند سندى تردیدناپذیر براى اثبات راه پیروان اهل بیت علیهم السلام به یادگار گذارد
با توجه به مدارک موجود و اعتراف بزرگان اهل سنت، دلیل دفن شبانه آن حضرت وصیت آن حضرت بود که نمىخواست افرادى که بر او ستم کردهاند، بر جنازهاش نماز بخوانند و با این کار خشم خود را از غاصبان خلافت جاودانه ساخت.
پی نوشت:
3. ابنابیالحدید، شرح نهجالبلاغه، مکتبه آیةالله المرعشی، ج۶، ص۱۱.4. رجوع کنید به: طبرسی، الاحتجاج، نشر المرتضی، ج۱، ص۱۱۵-۱۳۰.
5. ابنابیالحدید، شرح نهجالبلاغة، مکتبه آیةالله المرعشی، ج۱، ص۱۵۱.
6. «بیانات در خطبههای نمازجمعه»، دفتر حفظ و نشر دفتر حضرت آیتالله خامنهای.
7. ابن قتیبه، الامامة والسیاسة، ۱۴۱۰ق، ج۱، ص۲۹-۳۰؛ ابنابیالحدید، شرح نهجالبلاغه، مکتبة آیةالله المرعشی، ج۶، ص۱۳.
8. زرینکوب، بامداد اسلام، ۱۳۶۹ش، ص۷۱.
9. ابنقتیبه، الإمامة و السیاسة، ۱۴۱۰ق، ج۱، ص۳۰-۳۱.
10.ابنابیالحدید، شرح نهجالبلاغه، مکتبه آیةالله المرعشی، ج۱۶، ص۲۳۳-۲۳۴؛ اربلی، کشف الغمة، ۱۳۸۱ق، ج۱، ص۴۹۲.
11. ک : ص ۶۴۴ ح ۴۵۰ .
12. ک : ص ۶۲۸ ح ۴۳۵ .
13 . ک : ص ۶۳۶ ح۴۴۷ .
14.ر . ک : ص ۶۲۶ ح ۴۳۴ .
15. ر . ک : ص ۵۲۶ ح ۳۸۹ .
16 . شیخ صدوق علل الشرایع، ج1، ص185
17 .موسسه تحقیقاتی حضرت ولی عصرعج.
18. تفسیر نورالثقلین، ج 1، ص 159.
19.تفسیر نور جلد 1 - صفحه 280
20.ر . ک : ص ۴۳ (فصل یکم : فضیلت هاى مشترک فاطمه و سایر اهل بیت علیهم السلام).
21. ر . ک : ص ۶۳۰ ح ۴۴۰ .
22. ر . ک : ص ۶۳۲ ح ۴۴۲ .
23. ر . ک : ص ۵۲۶ ح ۳۸۹ .
24. ر . ک : ص ۶۳۲ ح ۴۴۱
.25ر . ک : ص ۶۳۰ ح ۴۳۷ .
26. ر . ک : ص ۶۲۹ ح ۴۳۵
27. ر . ک : ص ۶۳۶ ح ۴۴۷ .
28. برخى گفته اند قبر ایشان میان قبر پیامبر صلى الله علیه و آله و منبر اوست ، برخى نیز گفته اند مدفن ایشان در خانه خودش بوده است و برخى معتقدند در بقیع دفن شده است. شیخ طوسى مى گوید: روایت اول و دوم متقارب اند ، اما بعید به نظر مى رسد در بقیع دفن شده باشد . ابن بابویه نیز مى گوید : نظریه صحیح نزد من این است که ایشان در خانه خود دفن شده است ر . ک : تذکرة الفقهاء : ج ۸ ص ۴۵۲ .
29 . شیخ صدوق علل الشرایع، ج1، ص185
30 .موسسه تحقیقاتی حضرت ولی عصرعج.
31 . فروع کافی، شیخ کلینی، ج7، ص48، حدیث5؛ بحارالانوار، ج43، ص235.
32. معجم معالم الحجاز، عاتق بن غیث البلادی، ج6، ص 194.
33 . کتاب زهرة الریاض کوکب الدّری، ج1، ص253.
34 . بحارالانوار ، ج79، ص27.
35 . طبری عن احمد بن محمد الخشّاب عن زکریا بن یحیی عن ابن ابی زائده عن أبیه عن محمد بن الحسن عن ابی بصیر عن ابی عبدالله قال امیرالمؤمنین ... .
36 . بحارالانوار، ج43، ص217؛ ج78، ص253؛ ج28، ص304؛ علل الشرائع، ج1، ص188.
37 . روضة الواعظین "ذکر حدیثاً فی مرض فاطمه"، ص 130.
38 . کشف الغمة ، ج 2، ص 68.
39. الطبری الامامی عن احمد بن محمد الخشّاب عن زکریا بن یحیی ابن ابی زائدة عن أبیه عن محمد بن الحسن عن أبی بصیر عن ابی عبدالله قال... .
40. دلائل الامامة طبری، ص44؛ بحار الانوار، ج78، ص310.
41. عن عمارة بن المهاجر عن ام جعفر.
42. ذخائر العقبی، ص 53.
43. عن علی بن احمد بن العباس احمد بن یحیی عن عمرو ابن ابی المقدام و زیادبن عبیدالله قالاعن اباعبدالله... .
44. بحارالانوار، ج43، ص209؛ ج78، ص253؛ ج28، ص304.
45 . عن ابن عباس قال... .
46. کتاب عوالم، ج11، ص514؛ بحارالانوار، ج43، ص214؛ ج100، ص185؛ ج78، ص390.
منابع:
https://www.beytoote.com/religious/bozorgan-din/martyrdom1-fatima.htmlhttps://hadith.net/post/55800وصیت هاى سیاسى حضرت فاطمه(س)
https://www.makarem.ir/maaref/fa/article/index/325410
https://www.farsnews.ir/news/13941201001235
https://www.mashreghnews.ir/news/1035973
https://www.khabaronline.ir/news/34712
https://wiki.ahlolbait.com/آیه 181 سوره بقره
https://ensani.ir/fa/article/58178
https://aghigh.ir/fa/news/72537
https://ana.ir/fa/news/819917