کاربرد فلزات در هنرهای عاشورایی

در این مقاله به کاربرد فلزات در ساخت اشیاء ویژه عزاداری، از جمله تاریخچه فلزکاری، علم فلزی، قبه و پنجه، زنجیر، ظروف سیمین و ساخت سقاخانه‌ها، لوح زیارت‌نامه‌های فلزی، ابزارهای فلزی تعزیه مانند: زره، شمشیر، دستبند فلزی، چهارآینه، کلاهخود، و خطوط به کار رفته در این هنر فلزکاری پرداخته‌ایم، پس با ما همــراه باشید با بررســـی تاریخچه‌ای مختصر در مورد ابزار فلزی در هنرهای عاشورایی.
سه‌شنبه، 17 مهر 1403
تخمین زمان مطالعه:
گردآورنده : ابوالفضل رنجبران
موارد بیشتر برای شما
کاربرد فلزات در هنرهای عاشورایی
کاربرد فلزات در هنرهای عاشورایی
... وَ أَنْزَلْنَا الْحَدِیدَ فِیهِ بَأْسٌ شَدیدٌ وَمَنَافِعُ لِلنَّاسِ وَلِیَعْلَمَ اللَّهُ مَنْ یَنْصُرُهُ وَ رُسُلَهُ بِالْغَیْبِ إِنَّ اللَّهَ قَوِیٌّ عَزِیزٌ
... و فرستادیم آهن را در آن نیرویی سخت و سودهایی برای مردم و تا بداند خدا آن را که یاری کند او و فرستادگانش را پنهان همانا خداست توانای عزتمند.» (حدید / ۲۵)

تاریخچه فلزکاری
روشن نیست که ساکنان پیشین فلات قاره ایران از چه نژادی بودند و زبانشان چه بود ولی از اکتشافات و مطالعات یک صد و پنجاه سال اخیر چنین بر می‌آید که این اقوام غارنشین بوده‌اند و تمدن ابتدائی و خامی داشته‌اند که مهاجران آریائی به تکامل و توسعه آن پرداختند. در دورهء استفاده از فلز مس، ساکنان بومی، مس را بی آن که ذوب کنند، چکش کاری می‌کردند. و برای ساختن آلاتی مانند درفش و سنجاق مورد استفاده قرار می‌دادند. بازرگانانی که اشیاء فلزی کهنه را جمع آوری می کردند و به مناطق دور دست می‌بردند موجب گسترش و رواج این هنر شدند. وجود معادن مس از کوهستان‌های حاشیه لوت(دشت لوت محدوده‌ای است بین استان‌های خراسان جنوبی، سیستان و بلوچستان و کرمان) امکان دسترسی به این فلز را برای اقوام ساکن این ناحیه آسان کرده بود. ولی فراوانی فلز مس به تنهایی موجب پیشرفت هنر فلزکاری نشد، ذوق و دید هنری سازندگان و ارتباط با اقوام متمدن آن روز، هنر فلزکاری را به حد کمال رساند، در خبیص یا شهداد(یکی از شهرهای توابع بخش شهداد شهرستان کرمان در استان کرمان ایران است، شهداد داری تمدنی 4000 ساله بوده و در قدیم به نام خبیص نامیده می شده) چنان که تأثیر آن در پیشرفت هنر سنگ تراشی و سفالگری هم دیده می‌شود.

هنر مفرغ لرستان
در قرون بعد در فاصلهء سالهای ۱۱۰۰ تا ۷۰۰ پیش از میلاد،  در ناحیه غرب ایران هنر مفرغ سازی(فلز مفرغ در واقع همان آلیاژ برنز است) رونقی تازه یافت و دلیلش مهاجرت اقوام تازه ای از قفقاز بود که به علت تسلط بیشتر آنان به این هنر، تحولی در صنعت مفرغ کاران این منطقه به وجود آمد. ویژگی هنر مفرغ لرستان که به همین نام هم در دنیای هنر شهرت یافته در باورهای مذهبی مفرغ کاران این زمان بود که تحول و رونقی در این هنر عالی و ارزنده به وجود آورد، اعتقادات مردم این ناحیه متکی بر قدرت آسمانی بود و زندگی خود را صرف تهیه مقدمات مرگ و زندگی در جهانی دیگر می‌کردند و بر این باور بودند که وسایل زندگی انسانی در این جهان در دنیای دیگر هم مورد نیاز خواهد بود. از خصوصیات جالب این هنر تزئینات بت‌های مفرغی(آلیاژ برنز) است که بر پایه این اعتقادات و با الهام از سِحر خدایان اساطیری و نقش خلاقیت آن‌ها مخلوطی از تجسّم اشکال جانوران و انسان بود، که به صورت بت‌های مختلف مورد پرستش قرار می‌گرفت و یا برای مداوای روحی و جسمی بیماران به کار می رفت.

تحول فرهنگ و تمدن بشری
استفاده از آهن از هزاره اول میلادی، وضع اقتصادی و اجتماعی این عصر را دگرگون ساخت. اصولاً کشف آهن که فلزی مقاوم‌تر از مس و مفرغ است، طلیعه ای بود بر تحول فرهنگ و تمدن بشری و طلوع تمدنی ۴۰۰۰ ساله که تا زمان ما با تحولات گوناگون ادامه داشته و به صورت امروزی در آمده است(هفت هزارسال هنرفلزکاری درایران صفحه۳۷، ۲۷ ،۲۶ ،۱۴،۹).
پیدایش صنعت آهن در ایران که دارای معادنی غنی است، علاوه بر این که نشان دهنده ظهور تمدّن و پیشرفت فرهنگ منطقه بود مقیاس و اساس تعیین ادوار کهن مانند دوران سنگ، مس، مفرغ و آهن شد نقش و ترسیم جانوران به صورت برجسته بر بدنه ظروف هخامنشی و معماری تخت جمشید الهامی از هنر اقوام لرستان است، که پیش از مادی‌ها و پارسی‌ها در سرزمین ایران استقرار یافته بودند هنرمندان هخامنشی این سبک را از مردم لرستان که هنر مفرغ ریزی(برنز‌کاری) را با اعتقادات مذهبی خود در آمیخته بودند فرا گرفته و به موضوع اصلی هنر ایرانی این عصر بدل کرده بودند. در حقیقت نقش جانوران بر روی ظروف به تلقین و الهام از عقاید جادویی و مذهبی هنر اساطیری نسل‌های پیشین به وجود آمد و در این زمان به تشویق شاهان و بزرگان به مرتبه کمال و جمال رسید. هنرمندان هخامنشی گرچه از هنرهای مصری ،آسوری یا اورارتایی تقلید می‌کردند، ولی صاحب سبک بودند.
هنرمندان پارتی(پارت‌ها که از اقوام ایرانیان شرقی بودند) یا صرفاً از هنر هخامنشی تقلید می کردند و یا غالباً نه تنها در فلزکاری بلکه در معماری، حجاری و حتی ضرب سکه‌ها از هنر یونانی پیروی میکردند. آثار مفرغی در اواخر سلطنت اشکانیان برخلاف دوره هخامنشی پیشرفت کرده بود و به سوریه، عربستان و فنیقیه صادر میشد.

شاهکارهای هنر فلزات ایرانی
آرتور پوپ ایران شناس مشهور آمریکایی در کتاب شاهکارهای هنر ایران میگوید: ساسانیان بر این باور بودند که سلطنت ایشان بر مشیت الهی استوار است این عقیده براساس سنت دیرین ایرانیان بار دیگر در بین مردم رواج یافت این نکته که شاهان ساسانی خود را مظهری آسمانی می‌پنداشتند از صحنه های شکار و تشریفات مذهبی ترسیم شده بر روی ظروف سیمین این عصر که ضمن حفریات باستان شناسی از دل خاک بیرون آمده است معلوم می‌شود. بی شک نقره کاران ساسانی هم سه طریق زیرین را در هنر نقره کاری و ساخت ظروف به کار برده اند:
۱) ساخت اشیاء نقره به وسیله چکش کاری بر ورقه سرد نقره
۲) هنر فلزکاری ریختگی در اشیاء سیمین
۳) ساخت ظروف آستردار از صفحات نقره.

خطوط کوفی در فلزکاری ایرانی
در روش اول شمش یا ورقه مسطح و سرد نقره را به وسیله چکش کاری و با به کار بردن قالب‌های محدّب یا انواع دیگر قالب‌ها و سایر ابزار فلزکاری به شکل مطلوبی که می خواستند در می‌آوردند. در روش دوم در بدو امر مدل و قالب شکل ظرف یا شی نقره را از موم می‌ساختند و تمام یا بخشی از تزیینات لازم را بر روی آن کنده کاری یا حکّاکی می‌کردند. سپس قالب را در محفظه ای مملو از خاک رس بسیار نرم قرار می‌دادند و نقره مذاب در آن می‌ریختند. حرارت فلز مذاب موم را ذوب می‌کرد و شی سیمین بعد از انجماد پرداخت می‌شد. برای ساختن ظروف نقره آستردار دو تخته فلز نقره را که یکی ساده و دیگری کنده کاری و تزیین شده بود روی هم قرار می‌دادند و لبه آنها را با لحیم یا بدون لحیم کاری یا چکش کاری به هم وصل می‌کردند. هنرمندان ساسانی هیجان و تسلط و نیرو و قاطعیت را که از ویژگیهای این دوره بود با هنرهای تزیینی خود تلفیق کرده در صحنه‌های هنری آثار بی‌نظیری را به وجود آورده اند که ویژه این دوره شناخته می‌شود. غلبه تازیان و پیشرفت سریع آنان در ایران مرهون چند علت درونی و حوادث خارجی است که به طور کلی صنایع و کارهای هنری را در ایران به شدت تحت تأثیر قرار داد. در طول دو قرن اولیه اشغال ایران که آیین شرع اسلام بر جامعه ایرانی حکم‌فرما بود موازین و مقررات حاکم بر جامعه تا چند دهه باعث سلب نبوغ و قدرت خلاقیت هنرمندان ایرانی شد. پس از افول اغتشاشات و هرج و مرج‌ها فلزکاران این عصر اسلوب و روش فلزکاران ساسانی را سر مشق کارهای خود قرار دادند بیشتر آثار فلزی ایران که مربوط به قرن سوم تا ششم هجری می‌باشد از خراسان و همدان و ری و سمرقند به دست آمده است و بیشتر تزیینات آن اشکال حیوانات و شاخه‌های نباتات و خطوط کوفی است که با کمال دقت و زیبائی قلمزنی شده است ولی رنگی که آن‌ها را فرا گرفته است مانع از ظهور تباین بین تزیینات و جاهایی است که نقش و نگاری ندارد در عین حال باز بعضی از این آثار هست که زیبایی اولیه خود را از دست نداده اند. این هنر در قرون دوم و سوم هجری ساده و بی پیرایه در قرن چهارم در زمان حکومت شاهان و امرای محلّی متین و ظریف و در قرن پنجم در زمان حکومت سلجوقیان و بعد از آن با شکوه و مجلل بوده است(هفت هزارسال هنرفلزکاری درایران صفحه۱۷۴، ۱۵۶ ،۱۵۵ ،۱۴۹، ۱۲۸، ۱۲۶ ،۱۱۶ ،۹۶، ۴۵).

فلزکاری با خط کوفی سلجوقی
فلزکاری دوره سلجوقی همان ابهت و جلالی را داشت که از ممیزات آثار صنعتی و فلزکاری دوره ساسانی بود و با ذوق و طبیعت خود سلاجقه نیز وفق میداد اما باز خالی از آن دقت و زیبایی و ظرافتی که تناسب با جنبۀ اسلامی آن‌ها و میل به تجدّد در آداب فنون ایرانی است نیز نبود. خط کوفی مخصوص سلجوقیان در این دوره به خوبی واضح می‌باشد. صنعتگران فلزساز در ساختن این آثار نفیس انواع و اقسام روش‌های صنعتی را به کار برده بعضی را با قلمزنی و برخی را برجسته تزیین کرده‌اند و بعضی دیگر را به این صورت که اشکال را بر روی لوحه ای از نقره و یا نقره مخلوط با طلا کنده و بعد در آن گودی‌ها مخلوطی از مس و سُرب و بورق(مواد معدنی) و گوگرد و نشادر(یک نمک معدنی است) که با آن حرارت مرتفعی داده شده است می‌ریختند و پس از سرد شدن این ماده و صیقلی کردن، آن با ماده سیاه یا رنگ دیگری منبت می‌کردند و به این ترتیب اشکال و تزیینات خیالی واضح‌تر و روشن‌تر می‌نمود خصوصاً اگر این عمل روی زمینه دارای رنگ، بازی می‌شد گذشته از این در بعضی از این آثار تزیینات برجسته و در بعضی دیگر تزیینات زرنگار و یا مینائی به کار رفته است(تاریخ صنایع ایران بعد از اسلام صفحه ۲۵۸ و ۲۵۷)

ایرانیان اساتید زبر دست فلزکاری
ابن فقیه معتقد است: ایرانیان استادترین و داناترین ملتی هستند که در ساختن، شمشیر، خُود، زره، جوشن، قفل و آیینه و سایر اشیاء فلزی مهارت دارند.
صنعت فلزکاری سلجوقی نیز بر دو نوع می‌باشد:
۱. اشیاء ساخته شده از ورقه های مس، آهن، برنج و ندرتاً از طلا و نقره.
۲. اشیاء ریختگی ساخته شده از مفرغ برنج، مس و احتمالاً طلا و نقره.
طرز ساخت اشیاء از اوراق فلزی همان است که به تفصیل ذکر شد به طور اجمال هنرمندان این عصر نیز با چکش کاری، ورقه مس یا نقره را پس از صافکاری و مسطح ساختن آن به حالت سرد به شکل مطلوب در می‌آوردند و بعداً نقره‌کاری یا کنده کاری می‌کردند. اوراق فلزی را بیشتر برای ساخت اشیائی مانند ظروف مسطح از جمله، قلمدان، جعبه، سینی تنگ و قدح و... به کار می بردند.

آرتورپوپ و هنر ایرانی
آرتورپوپ در تألیف خود شاهکارهای هنر ایران درباره هنرمندان سلجوقی می گوید: دو روش مختلف یا مکمل یکدیگر بیشتر در ایران رواج داشته است، یکی آن‌که سطح فلز را با طرح‌ها و نقش‌های متعدد و نوعی از خطوط کوفی را کاملاً بپوشانند و با این وسیله ظرف را زیبایی و تجمل و جلوه بخشند. دیگر آن‌که زمینه را باز و ساده بگذارند تا خط و نقش را برجسته تر نشان بدهد از آغاز دوره سلجوقی تا اواخر عصر صفوی، نقاشان، خطاطان و خوشنویسان، فلزکاران و شاعران در خلق آثار هنری فلزی با یکدیگر مشارکت داشتند.

اصولاً هنر ایرانی بر مبنای تزیینات خطی و نقشی استوار شده و کتیبه نویسی بر روی اشیاء فلزی را باید یکی از ارکان اصلی آن به شمار آورد متن کتیبه ها در این زمان شامل دعا، آیات قرآنی، اندرز حدیث به کتابت عربی و اشعار با نوشتار فارسی است.

ضربه‌ای مغولان بر پیکر هنر ایرانی 
هجوم مغولان به ایران موجب وارد شدن ضربه‌ای سهمگین بر پیکر فرهنگ و هنر ایران شد و هنر فلزکاری که در زمان سلجوقیان به اوج رونق خود رسیده بود از بین رفت. فلزکاران ایرانی در دوران ایلخانان مغول و تیموریان توانستند با چیره دستی و ممارست ظروف بزرگ فلزی را از مفرغ بریزند. تا در مساجد و بقاء و اماکن متبرکه مورد استفاده همگان (برای آشامیدن آب) قرار گیرد.

حیات دوباره نقش و خط در دوره تیموری
در عصر شاهرخ و بایسنقر و سایر شاهزادگان و امیران تیموری هنر فلزکاری و پیوند عمیق آن با خطاطی رونق و حیات عصر سلجوقیان را بازیافت و فلزکاران این زمان توانستند به ویژه در هرات مرکز خراسان اشیاء مختلف را از مس، برنج، مفرغ و آهن و فولاد در ساخت ظروف و اسلحه سرد و نقره کوبی و طلاکوبی کنند. پس از انقراض خاندان ایلخانی، ایران در وضعی متزلزل قرار گرفت و دستخوش تحولاتی شدید شد. در پایان کار تیموریان، فلزکاران تیموری که در ساخت اشیاء پولادین و اسلحه سازی و تزیین با طلاکوبی و نقره‌کاری مهارت یافته بودند در خدمت دربار تازه صفوی مشغول کار شدند.

عصر صفوی و رونق هنر ایرانی
دودمان صفوی به علت تعصبی که نسبت به مذهب شیعه داشتند و موجب افتراق ایرانی‌ها و ترک‌ها می‌شدند، مردم ایران این خانواده را یک سلسله ملی و ایرانی می‌شناختند. از طرفی دوام سلطنت این سلسله که حکومت آنان بیش از دو قرن طول کشید موجب استقلال سیاسی و مذهبی و باعث تقویت ملیت واقعی در ایران و رشد هنر و تثبیت وضع شد. در فلزکاری عصر صفوی که بر پایه سنت‌های قدیم و مهارت فلزکاران این دوره استقرار یافته بود، چیره دستی و نبوغ هنرمندان این عصر، به چشم می‌خورد. طراحان و خطاطان این زمان با ابداع شیوه های جدید موازین تازه ای را در سبک‌های خود ایجاد کردند و در موارد بسیاری شکل و ترکیب اشیاء قدیم را که ظاهری زمخت و خشن و بزرگ داشت به کناری نهادند.

خطوط خوش نستعلیق جایگزین کتیبه های عربی
در این زمان زیبایی و ظرافت جایگزین شدت و خشونت قدیم شد فلزکاران این دوره با الهام از دو اصل تشیع و ملی گرایی که در آن زمان در کلیه شئون اجتماع راه یافته و در حال گسترش و توسعه بود، کار می کردند و هنرمندان هم این اصول را در کارهای خود مراعات می‌داشتند، مثلاً در حکاکی ظروف و نقره کوبی نوشتار اشعار فارسی با خطوط خوش نستعلیق جایگزین کتیبه های عربی شد. بجز آیات قرآنی و اسامی دوازده امام یا چهارده معصوم که به علت نفود تشیع در این دوره بشدت رایج شد و کتابت آن‌ها بیشتر با خطوط نسخ و ثلث بود.

نقش گل و برگ و خط نستعلیق
سایر نوشتارهای این زمان بر روی آثار فلزی به خط نستعلیق زیبا توسط خوشنویسان و توأم با نقش گل و برگ یا ترکیبات متنوع خطوط اسلیمی و هندسی صورت می‌گرفت چون هنر ایرانی مبتنی بر تزیینات است پس ایرانیان هنرهای مختلف را در آثار بدیع خود به یکدیگر پیوند می‌دادند و بدین گونه هر هنر، مکمل و متممی برای هنر دیگر بود. هنر کتیبه نویسی نیز به شعر بیشتر تأکید داشت و نیازش به خطاطی و خوشنویسی بیشتر می‌شد. دوران پرشکوه و جلال هنر فلزکاری در ایران پس از هجوم افغان‌ها و سقوط دولت صفوی بدبختانه افول کرد و در سراشیبی سقوط قرار گرفت. این مشعل فروزان هنر ملی که از دوران پیش از تاریخ ره آورد نیاکان ما بر پهنه ایران زمین بود، پس از انقراض خاندان صفوی به خاموشی گرایید و در چنگال تیرگی‌ها و تندباد حوادث شوم تاریخ، به تدریج بی فروغ و کم نور گشت، تا جزو افسانه های تاریخ ایران گردید.

قلمزنی نقره و طلا در عصر صفوی
قلمزنی (qalamzani) هنر نقر (کوبیدن و naqr) کندن نقوش براشیاء فلزی، این هنر همواره با آلیاژ استیل ایرانی ملازمت داشته و نقوش و خطوط خوشنویسی و گل و بته های ایرانی بوده است. در زمان صفویه، ورقه های نقره یا طلا بر در کاخ‌ها و مسجدها با عبارتهای خوشنویسی شده، می‌کشیدند و روی آنها قلمزنی می‌کردند. درهای مسجد شاه و مدرسه چهارباغ اصفهان و بعضی از درهای اماکن متبرکه عتبات و مشهد چنین‌اند. بر بسیاری از گلدان‌ها، جام‌ها، تُنگ‌ها، سینی‌ها و آفتابه لگن‌های زمان صفویه، نیز با طرح‌های اصیل استیل ایرانی، و خط نستعیلق قلمزنی می‌شده است. طرح‌های قلمزنی زمان قاجار به ترکیبی از گل و بوته های ایرانی و فرنگی است و نمونه های آن‌ها را از جمله بر مجموعه ها و آفتابه‌های مسین آن زمان میتوان دید. قلمزنی و طلاکوبی رکاب و دهنه اسب و قاچ زین(جلوی زین اسب) در عهد صفویه و نیز در زمان قاجاریه معمول بوده است.

صنعت فلزکاری و قلمرنی در تاریخ ایران
صنعت قلمزنی از فنون بسیار قدیمی ایران است از آثار فلزی دوره هخامنشی نمونه های بسیاری به دست نیامده است تا دورنمای رواج این هنر در آن دوران را مشاهده کنیم؛ ولی مجموعه ظرف‌ها و بشقاب‌های نقره و طلای عصر ساسانی که به دست استادان ایرانی قلم خورده و سلاطین این سلسله را در بزم یا رزم و شکار نشان می‌دهد و در موزه «ارمتیاژ» شهر لنینگراد نگاهداری میشود رواج صنعت قلمزنی را در آن عصر تأیید می‌کند.
در دوران اسلامی تاریخ ایران، صنعت قلمزنی رواج فوق العاده داشته است و شاهد بر این مطلب، مجموعه ابریق‌های(ابریق به معنای: کوزه یا آفتابه در انواع فلزی) برنزی و آثار زیبای فلزی از نوع بخُوردان(عطر را دود میکردند) و ظرفهای آبخوری است که به شکل حیوانات و پرندگان ساخته شده و بیشتر آن‌ها در خراسان و همدان و ری و سمرقند به دست آمده است. جالب‌ترین موفقیت فلزکاران دوره سلجوقی(سده یازدهم و دوازدهم میلادی) ترصیع و تزئین مس قرمز رنگ و دادن نقره بر روی ظروف نقره و بعداً روی برنج بوده است. هنر طلاکوبی و نقره کوبی روی مفرغ در سده هشتم و نهم هجری(سده چهارده و پانزده میلادی) به درجه کمال رسید و از این دوره آثاری مانند قدح و سینی و تنگ و هاون و قلمدان و منقل و آیینه و جعبه جواهر و شمعدان مشاهده می‌شود.  کارهای مفرغی عصر صفویه از بهترین کارهای جهان به شمار می‌رود فولاد در دست هنرمندان عصر صفوی مانند قلم خطاط و نقاش، مطیع و انعطاف پذیر و لطیف شده بود. نقش بر فولاد آن چنان زیباست که با قلم نیز بهتر از آن نمی‌توان ایجاد کرد نمونه‌های این ظروف در موزه های اروپا و در موزه ایران باستان تهران موجود است.
اصفهان همیشه از مراکز مهم صنعت قلمزنی ایران بوده و نمونه‌های آن از دوره صفویه در مدرسه چهار باغ از آثار دوران شاه سلطان حسین صفوی است. که در ایجاد این در هفت هنر به شرح زیر به کار رفته است.سیری در صنایع دستی ایران صفحه ۱۴۹ و ۱۳۷)
هنر نجّاری - زرگری - قلمزنی - برجسته کاری - شبکه کاری – قابلمه(روکش‌های طلا که به روی نقره می داده‌اند) و ملقمه(طلای آتشی) نام سازنده این آثار، استاد عبداللطیف تبریزی در یک لوحه کوچک در پایین این در نوشته شده و هم اکنون خوانده میشود(سیری در صنایع دستی ایران صفحه ۱۴۹ و ۱۳۷)

شیوه کار در قلمزنی
شیوه کار: نقاش طرحی مخصوص قلمزنی می‌سازد و آن را به قلمزن می‌دهد. قلمزن خطوط نقشه را با ابزار نوک تیزی به نام سنبه (sonbe) سوراخ می‌کند، سپس آن را بر فلز می‌گذارد و گرد زغالی را که در پارچه‌ای نازک پیچیده است بر آن می افشاند، گرد زغال از سوراخ‌های کاغذ می‌گذرد و بر فلز نقش می‌بندد و بدین گونه نقشه بر روی فلز منتقل می‌شود. آنگاه قلمزن با ابزارهای گوناگون، به مددچکش، خطوط اصلی طرح را بر زمینه فلز نقش می‌کند سپس با ابزار مخصوصی متن نقشه را گود می‌بُرد و موج دار یا «آجین» می سازد. در نتیجه گل‌ها و اسلیمی‌های نقشه می‌ماند آنگاه با قلم‌های ریز و درشت فولادین، آنها را «حالت» و «ساخت و ساز» می‌دهد و سایه می‌زند باید دانست که پیش از شروع کار درون اشیا فلزی را از قیر انباشته می‌سازند تا جدار آن‌ها در برابر ضربه های چکش و فشار قلم تاب بیاورد و کج نشود. پس از پایان قلمزنی قیر را بر روی شعله آتش آب می‌کنند و از فلز جدا می‌سازند. شی را در کوره حرارت می‌دهند و سپس با پارچه زبری صیقل می‌دهند گاهی مخلوطی از روغن بزرگ و دوده را با پنبه بر اشیا قلمزده، می‌مالند و سپس با پارچه تمیزی آن را پاک می‌کنند رنگ سیاه دوده در خلل و فرج قلمزنی باقی می‌ماند و طرح را نمایان‌تر می‌سازد این کار «قلمزنی سیاه قلم» نامیده می‌شود (دایره المعارف فارسی جلد دوم بخش اول صفحه ۲۵۷۸)

انتقال هنر به نسل های بعدی
وفاداری نسبت به آداب و سنت‌های هنری، وظیفه هر فرد ایرانی است. نوجوانان و بزرگسالان ایرانی به آثار هنری که میراث ملی کشور است باید همانگونه علاقه و آشنایی داشته باشند که به گلستان سعدی یا دیوان حافظ و اشعار شاهنامه دارند. این اصل موجب بقا و پایداری ملت ایران در برابر رویدادها و حوادث سهمگین تاریخ خواهد بود. چه وظیفه ملی ماست که هر چه از آثار پدران خود به امانت باز یافته‌ایم پاس داریم و به همان وضع به فرزندان خود سپاریم(هفت هزار سال هنر فلزکاری در ایران صفحه ۲۷۲، ۲۷۱، ۲۱۶، ۲۱۴ ،۲۱۳، ۲۰۸، ۲۰۷، ۱۹۸ ،۱۹۰ ،۱۸۸، ۱۷۶، ۱۷۴).

عَلَم  عزاداری
عَلَم: (به فتح عین و لام)، عَلم یا علامت یا جریده یا توغ، یکی از وسیله‌های نمادین بکار رفته در آیین سوگواری عاشورا در میان شیعیان است. این وسیله معمولاً چوبی بلندی به ارتفاع پنج شش متر که سر آن پنجه‌ای برنجین می‌گذارند و پارچه‌های رنگین قیمتی به چوب می‌بندند. علم از فلز، چوب یا آهن ساخته شده، توسط علم‌دار حمل می‌شود.
عَلَم شیئی مفرغی یا آهنین یا برنجین که گاهی مشبّک نیز هست که بر سر چوبی بلند به ارتفاع سه الی چهار متر می‌گذارند و پارچه های رنگین قیمتی به این چوب می بندند. علم صفحات شمال با علم قسمت‌های مرکزی ایران تفاوت دارد.(از آستارا تا استارباد جلد دوم صفحه ۴۴۵)

اولین علم عزاداری
به نظر می‌رسد که نوعی علم در زمان آل‌بویه برای مراسم محرم استفاده می‌شده‌است. در زمان آق قویونلوها طبل و علم از امامزاده‌ها توسط علما در مراسم مذهبی حمل می‌شده‌است. با تشکیل دولت شیعی صفوی، علم به صورت گستره‌ای در مراسم محرم و سایر مراسم مذهبی بکار مورد استفاده قرار می‌گرفته‌است.(احسانی، محمد تقی؛ هفت هزار سال هنر فلزکاری در ایران.)

رواج علم در دوران صفوی
با قدرت گرفتن شاه عباس دوم و اقبالی که وی به عزاداری برای حسین نشان داد، انواع مراسم عزاداری در ایران رواج یافت تا جایی که وزارتی خاص با نام «روضه خوانی و تعزیه داری» راه اندازی شد.

پیدایش علم و کتل از مشهد و قم
استاد فقیهی در مورد علم و کُتل این طور توضیح میدهد: علم و لواء از وسائلی است که در جنگ‌ها از اهمیت اساسی برخوردار بود. البته بین علم و لواء تفاوت‌هایی وجود داشته است و از نظر اهمیت هم درجه بندی شده اند. علم هم در آغاز جزئی از لوازم جنگ به شمار می‌آمده ولی از هنگامی که به تشریفات عزاداری راه پیدا کرد تغییراتی در آن به وجود آمد و به این صورتی که امروزه ما مشاهده می‌کنیم درآمد بزرگترین علم‌ها متعلق به تکیه هاست اصل علم هم گویا از مشهد بوده است و مردم قم از آن‌ها اقتباس کرده اند گاهی عرض این علمها به ۳ متر می رسیده است و غالباً ۱۱ زبانه داشته که زبانه وسطی بزرگتر از بقیه بوده است. حد فاصل زبانه‌ها را هم با اشیاء فلزی که به شکل کبوتر و طاووس و لاله و گنبد و بارگاه ساخته و با انواع خطوط اسلامی و اسماء متبرکه مزین شده بود. البته علم‌هایی به این صورت هنوز هم وجود دارد(کیهان فرهنگی ،سال سوم، شماره ۶ صفحه ۸).

علامت‌کِشی(عَلَم‌کِشی)
عَلَم‌کِشی یا علامت کِشی، نوعی آئین نمایشی برای سوگواری در مناسبت‌های مذهبی شیعیان است. در این آئین، یک یا تعدادی علم عزاداری در معابر گردانده می‌شود. علم کشی در ایران بیشتر در روز تاسوعا و روز عاشورا به عنوان بخشی از سوگواری محرم انجام می‌گیرد. معمولاً در صبح و ظهر عاشورا، علم‌های عزا در پیشاپیش هیئت‌های عزاداری به نمایش در می‌آید و در کوچه خیابان یک محله گردانده می‌شود. به کسی که علم را با خود حمل می‌کند علم‌کش می‌گویند، این شخص پایه علم را که از چوب ساخته شده داخل بند تسمه ای که به کمر و شانه خود بسته قرار می‌دهد و با خم و راست شدن در برابر اماکن متبرکه حالتی به وجود می‌آورد که به نظر می رسد علم در حال تعظیم کردن است. در قم معمولاً علم را در میان دسته سینه زن‌ها حرکت می‌دهند(کیهان فرهنگی ،سال سوم، شماره ۶ صفحه ۸).

قدیمی‌ترین علم‌ها ایرانی در استانبول
قدیمی ترین علم های ایرانی در موزه توپکاپی استانبول نگهداری می‌شود. شاید این علم‌ها که نمونه ای از علامت و نشان قبایل مختلف ایرانی است در عصر حکومت ترکمن‌های آق قویونلو و قره قویونلو وجود داشته و دسته‌های سیاسی و مذهبی از آن‌ها استفاده می‌کرده‌اند این علم‌ها از غنایم جنگی است و پس از تصرف شهر تبریز توسط سپاهیان عثمانی شاه سلیم آنها را به استانبول منتقل کرد. این علم‌ها که پس از رواج تشیّع در زمان شاه اسماعیل مورد استفاده دسته ها قرار می گرفت از صفحه‌ای آهن به صورت تیغ‌های باریک و بلند ساخته می‌شد. در رأس آن علامت و نشان سنتی و قومی قبیله‌ی و در شیعه مذهبان با خط خوش نام الله، یا نام الله و محمد و علی... و یا نام الله و پنج‌تن به انواع خطوط ایرانی و اسلامی نقره کاری نقره کوبی یا کنده کاری می‌شد. تیغه باریک و بلند آهنین با صفحه ای مدوّر و بزرگتر در انتهای تیغه که دارای قابی از فلز بود خاتمه می یافت، دور این قاب را با سرهای اژدها که از اسلیمی قدیمی ایران و هنرهای چینی و ژاپنی اقتباس شده بود می‌آراستند تصویر این علم‌ها در مینیاتورهای ایرانی هم دیده می‌شود. این علم‌ها بر روی دست‌های چوبی یا فلزی قرار می‌گرفت و پیشاپیش دسته ها حمل میشد، در سالهای بعد بخصوص در دوران زندیه و قاجاریه تزئینات دیگری به علم‌های دسته اضافه شد و عزاداران مذهبی در ایام سوگواری یا بزرگداشت و تشریفات دیگر آن‌ها را به کارمی بردند.(هفت هزار سال هنر فلزکاری در ایران صفحه ۲۶۶).

نمادهای استفاده شده در علم
برخی علم‌ها نگاره طاووس، پرنده، چهار گلدان و یک جفت طوطی در دو طرف علم دارد. گاه دو شمعدان به میله‌ای که قاب بر آن تکیه دارد متصل است. در گذشته علم‌ها یک زبانه بودند و تزییناتی به آن متصل می‌کردند. این علم کم‌کم تبدیل به علم سه تیغ، پنج تیغ، هفت تیغ و… تا بیست و یک تیغ شد.

هر محل؛ علم متفاوت
علم (alam) پرچم، لواء. در مراسم تعزیه داری و مخصوصاً برای دسته گردانی، هر محله علم یا علامت مخصوص به خود داشته است که از علم‌های محله های دیگر متمایز بوده و هنگام عزاداری اهل محل به دنبال آن به راه می‌افتادند و سینه زنی و نوحه خوانی می‌کردند(دایره المعارف فارسی جلد دوم بخش اول صفحه ۱۷۵۹ و ۱۳۵۶)

عَلَم بندی
علم بستن پارچه های رنگین و با ارزش به بدنه چوبین علم که در روز معین و با آدابی مخصوص انجام می‌شود.

عَلَم واچینی(باز کردن)
عمل باز کردن پارچه های رنگین و قیمتی از چوبه علم که آن نیز آدابی دارد و در روز معین انجام می‌شود. (از آستارا تا استارباد جلد اول بخش توضیح اصلاحات)
در قاموس کتاب مقدس آمده است: این لفظ از دو کلمه عبرانی ترجمه شده است، یکی «نس» که به معنی چوبی است که بر زیر آن مشعلی باشد و دیگری «دجل» است که به معنی علم یا بیرق می‌باشد که از قماش ترتیب یافته، صورت بر آن نگارند.(کتاب تجلی عاشورا در هنر ایران، صفحه 31)
نخل چوب بسیار بلند، همانند درخت تبریزی متوسط که در تعزیه خوانی پیشاپیش دسته ها برند و بر سر آن گاه شکل پنجه ای از فلزباشد، و گاه پارچه سیاه بر آن پوشانند(لغت‌نامه دهخدا جلد ۳۵ صفحه ۲۸ و ۲۷)

علم نمادی از حرم
شکل‌های نمادینی چون «علم» ما را به مراسم و شعائر سوگواری رجوع می‌دهند. علم که به طور زیبایی از فلز ساخته شده توسط علمدار حمل می‌شود هنگامی که از دور دست‌ها و یا از میان انبوه مردم پدیدار می‌شود ما را به یاد گنبدها و مناره های مقبره امام حسین(علیه السلام) در کربلا می اندازد. صفی از پرندگان در مکان‌های نوربین گنبد و مناره ها جای گرفته‌اند. پرندگان به خصوص کبوترها نماد امام حسین و امام حسن(ع) هستند که همراه دیگر امامان حاملان روشنایی می‌باشند (هنر ایرانی با الهام از عقاید دینی و داستان‌های عامیانه مذهبی صفحه ۲۲ و ۲۱)

کلمات مذهبی با خطوط ایرانی و اسلامی بر روی علم‌ها
از فولاد علاوه بر ابزارهای معمولی، گاه اشیائی ساخته‌اند که ویژگی و مفهوم مذهبی دارد. یکی از مهمترین این‌ها علم است که آن‌را در مراسم روز عاشورا میتوان دید. در این روز شیعیان به یاد بود شهادت امام حسین(علیه السلام) در صحرای کربلا مراسم سوگواری خاصی بر پا می‌کنند. که از آن جمله به راه انداختن دسته های مردان پیر و جوانی است که با سینه زدن و زنجیر زدن و بر زبان آوردن نام حسین(علیه السلام) به صدای بلند یاد قیام دلیرانه آن حضرت را زنده می‌دارند. با قدرت گرفتن شاه عباس دوم و اقبالی که وی به عزاداری برای حسین نشان داد، انواع مراسم عزاداری در ایران رواج یافت تا جایی که وزارتی خاص با نام «روضه خوانی و تعزیه داری» راه اندازی شد. سپس گروهی از درباریان برای شناخت و بهره‌گیری از آئین‌های مسیحیان راهی شرق اروپا شدند. علم‌های قدیمی‌تر معمولا پایه‌ای دارند که کلمات مذهبی با خطوط ایرانی و اسلامی بر روی آن منقوش است و دو اژدها با دهان باز از آن حفاظت می‌کنند و صورت آن‌ها اغلب به طرز زیبایی نیز سوراخ شده است.

اسماء متبرکه در اکثر علم‌ها
در وسط اکثر علم‌ها نام‌های الله و محمد و علی و فاطمه و حسن و حسین به خطوط مختلف و اقلام سته دیده می‌شود. یکی از محبوبترین شیوه‌های فلزکاری امروز، ساختن مجسمه پرندگان و حیوانات دیگر است. این آثار به تقلید از پیکره هایی ساخته شده که به انواع علمهای سوگواری عاشورا متصل است. معمولاً آن‌ها را به شکل آهو و شیر و انواع پرندگان خاصه طاووس و کبوتر دم چتری می سازند، پرنده فولادی و پرنده نقره ای اینجا می‌توانند نماینده هر یک از دو امام باشند. پرنده فولادی از حیث شیوه ساخت و جنس بیش از پرنده نقره ای شبیه مجسمه های علم است. پرنده ساخت اصفهان طلاکوبی شده است طلاکوبی یکی از شیوه های تزئین آثار فولادی قدیم است. جاهایی را که می‌خواهند طلا کوبی کنند با کارد مخصوص طلاکوبی که کوتاه و تیز است زبر می‌کنند سپس مفتول طلایی یا نقره ای بسیار نازکی را روی سطح زبر جای می‌دهند آنگاه با چکش طلاکوبی سطح زبر را می‌کوبند و سرانجام با مصقل(صیقل دهنده)، آن را جلا می دهند و هرگونه ناهمواریش را از میان می‌برند(سیری در صنایع دستی ایران صفحه ۱۴۷ ،۱۴۴)

شکل و فرم علم
فرم علم شبیه به صلیب و یا همان بعلاوه (+) میباشد.

جنس
فرم‌های اصلی علم را تیغ می‌گویند که جنس آنها از فنر(فلز فولادی) می‌باشد. اجزای دیگر علم از جنس برنج و ورشو می‌باشد، طلا و نقره نیز در علم برای استفاده در نقوش به کار می‌رود. جنس پرنده ها و حیوانات در علم از ورق آهن آب دیده می‌باشد. از فلز برنج آب دیده نیز استفاده می‌شود.

طول
شاه فنر از ۲ متر تا ۲/۸۰ می‌باشد. طول علمها متغیر است.

تقسیم بندی تیغ علم
۱ - تاج تیغ الله اکبر - فقط اسامی الله مورد استفاده قرار می‌گیرد
۲ - کمر تیغ
۳ - سینه تیغ

اجزای تشکیل دهنده
تیغه - حیوانات - صندوقچه که حیوانات و پرندگان روی آن سوار می‌شود. گویک (کره ای کوچک که تیغه ها بر روی آن به تناسب سوار هستند - تیغه اصلی بر روی گویک بزرگ و تیغه های کوچک بر روی گویک‌های کوچک‌تر متصل است کنار هر تیغ دو اژدر قرار می‌گیرد، که پرس شده و جوش می‌دهند، در زیر تیغه گاهی اوقات ممکن است تبر، مورد استفاده قرار گیرد که حالت برندگی داشته باشد. در بعضی از علم‌ها در زیر شاه فنر از صندوقچه شش پر استفاده می‌شود.
تصاویر مورد استفاده: شمایل امام حسین (علیه السلام)- حضرت عباس(علیه السلام)- اسب و نخل مورد استفاده قرار می‌گیرد.

نقوش
از ترنج یا سر ترنج (تاج) - گل - دست بریده ـ پنجه استفاده می‌شود.

طرز ساخت علم
جنس علمها از فنراست، فنرها را برش می‌زنند. حالت فنرّیت تیغه به خاطر سلام، کرنش و سر فرود آوردن در برابر عظمت پروردگار است.
بر روی تیغه ها معمولاً آیه های قرآن - وان یکاد ... یک قسمت از زیارت عاشورا و اسم ائمه نوشته می شود طرز پیاده کردن این اشکال و آیات به این صورت است که با ماژیک‌های مخصوص می‌نویسند و تیغه ها را در داخل اسید می‌اندازند قسمت‌هایی که با ماژیک مخصوص نوشته شده اسید بر روی آن تأثیر نمی گذارد، و بقیه قسمت‌ها خورده شده و گود می‌شود (به اندازه یک میلیمتر). این تیغه باید به اندازه ۴ سانتیمتر در اسید بماند که به این عمل کنده کاری با اسید می‌گویند.
امروزه معمولاً یا روی تیغه ها را طلاکوب و یا نقره کوب می‌کنند و یا اینکه تکه هایی از طلا و یا برنج که روی آنها قلمزنی و یا به صورت مشبّک در آمده بر روی این تیغه ها متصل می‌کنند. کنار هر تیغه دو اژدر پرس کرده ،جوش می‌دهند در زیر تیغه اگر تبر باشد به صورت کنده کاری با اسید تزیین می‌شود.

بچه تیغ نماد دو طفلان مسلم
تعداد تیغه ها بستگی به کسی دارد که علم را سفارش می‌دهد بچه تیغ حالت دو طفلان مسلم را دارد علم پنج تیغه به عنوان پنج تن می‌باشد معمولاً تعداد تیغ‌ها باید فرد باشد چون ما ۱۲ امامی هستیم و یکی از امامان ما غایب است به همین دلیل یک تیغه کم می‌گذارند پرنده ها از جنس ورق آهن آبداده است که یکی یکی برش میخورد و با هم جوش می‌دهند و بعد سنگ می‌خورد و روی سینه حیوانات از طلاکوب یا نقره‌کوب استفاده می‌شود.

نماد حیوانات در علم
حیوانات مورد استفاده در اصل بر روی علم فقط از سه حیوان: اسب ، شیر و شتر باید استفاده شود چون اسب در روز عاشورا مورد استفاده در جنگ بود. شیر هم در روز عاشورا زمانی که حضرت زینب(علیها السلام) بر روی تل زینبیه آمد و دیده اش به جسد امام حسین(علیه السلام) افتاد، گفت که: ای فِضَّه آیا در این سرزمین کسی هست که به ما کمک کند و فِضَّه می‌گوید: شیری در پشت این کوه هست که شاید به داد ما برسد و حضرت زینب شیر را صدا می‌زند و شیر تا زمانی که به زمین کربلا می رسد خاک بر سرش میریزد و زمانی که وارد گودال قتله گاه می شود تیرها را با دهانش از بدن امام حسین(علیه السلام) در می‌آورد، شتر هم اصحاب کربلا را به شام می‌برد.
بعد از شهادت امام حسین(علیه السلام) کفتر (کبوتر) هم بوده است چون در روز عاشورا حضرت رباب(علیها السلام) در سرزمین عاشورا نبود و به علت مریضی که ایشان داشته به این مسافرت نیامده بود زمانی که حضرت سید الشهداءعلیه السلام) به شهادت رسیدند، و زمین به لرزه در آمد کفتر بالش را به خون حضرت سیدالشهداءعلیه السلام) رنگین کرد و به این ترتیب خبر شهادت امام را برای حضرت رباب برد. مرغ رخ هم همان براق است که حضرت محمد (محمد صلی الله علیه و آله و سلم) بر پشتش سوار شده و به معراج رفت.
معمولا حیواناتی که در علم‌ها مورد استفاده قرار می‌گیرند عبارتند از: شیر که همیشه در کنار شاه تیغ (تیغ اصلی) قرار می‌گیرد و حالت نگهبان دارد. مرغ رخ در کناره های علم مورد استفاده قرار می‌گیرد و نگهبان و حافظ کل علم حساب می شود: طاووس - قرقاول - شانه به سر - مرغ - کبوتر - شتر - گوزن - خروس - مرغ شاخدار - گنجشک ـ بلبل - مرغابی - قوچ - اژدها (اژدر).
 
تزیینات روی علم
پر قرقاول به رنگ‌های سفید ،قرمز، زرد می‌باشد که معمولاً پرها به رنگ سفید هستند و آن‌ها را رنگ می‌کنند. شال‌های ترمه و یا طاقه که بر روی آن‌ها سوزن دوزی شده است و به رنگ‌های سبز قرمز صورتی آبی مشکی و... می‌باشد و پس از استفاده در روی علم و قرار گرفتن بر روی آن، علم را از حالت صلیبی خارج می‌کنند، این تزیینات همراه با تعداد زیادی زنگوله کامل می‌شود. در ضمن باید گفته شود که امروزه با استفاده از نخ کاموا پر مصنوعی نیز ساخته می‌شود. همچنین با استفاده از نخ کش کردن پارچه های نخی پر مصنوعی ساخته و در روی علم مورد استفاده قرار می‌گیرد.

تعریف کلی در مورد علم
علم فرمی شبیه به (+) و یا صلیب می‌باشد که اجزای اصلی آن یک شاسی (میله سر تا سری افقی) است که تیغه هایی به شکل سرو و به عدد فرد بر روی آن سوار شده است و هنگامی که علم کش آن را حمل می‌کند فرم صلیب را به خود می‌گیرد اجزای فرعی علم شامل یک مجموعه پرنده و حیوان است که این اجزاء معمولاً همراه با تعداد زیادی زنگوله می‌باشد.
روی تیغه ها به دو صورت تزیین می‌شود یا تیغه ها سیاه است و آیاتی از قرآن و یا شمایل ائمه به وسیله اسید بر روی آنها حکاکی شده و یا طلاکوب و نقره کوب است. یا تیغه ها به صورت سفید ساده است که گاهی اوقات به روی تیغه ها آیات و شمایل ائمه از جنس برنج یا طلا به صورت مشبک و یا قلمزنی نصب می‌شود، که البته همان تیغه های سیاه است که آن‌ها را آب نیکل داده اند. تزیینات دیگر علم عبارت از پارچه های مختلف ترمه و طاقه در رنگ‌های مختلف و به صورت سوزن دوزی است و در نهایت پرها و چراغ‌هایی که بر روی علم می افزایند زینت علم را کامل می سازد.

فلسفه نمادهای 
در علم فرم‌ها و علامت‌های مختلفی وجود دارد که هر کدام سمبل چیزی می‌باشد به شرح زیر:
اژدها: در علامت‌ها به عنوان سمبل عقوبت و سرانجام کار فرعون و یزیدیان زمانه و آتش جهنّم است که از مار غاشیه نام برده می‌شود.

نقش شیر: گاه به گونه ای سمبلیک نشان از شجاعت و دلیری دارد در آنجایی که این حیوان با هیبت و قدرت به آرامی در زیر پای امیرالمؤمنین(علیه السلام) آرمیده است. نقش شیر گاهی سمبل قدرت بوده است .

تبر: به عنوان یک سلاح قدیمی همواره مطرح است و نقوش مختلفی در هر دوره زینت بخش آن می‌شود در مفرغهای لرستان این سلاح با نقش شیر ترکیب می شود که به لحاظ کاربرد این سلاح در جنگ ترکیبی منطقی است. در دوران بعدی هر چه کار هنرمندان بر روی این سلاح بیشتر می شود، کارآیی آن کمتر و بیشتر جنبه ای سمبلیک و تشریفاتی به خود می‌گیرد. در دوران اسلامی شعاری مذهبی از قبیل نصر من الله ... و یا چهره‌های خاندان امامت بر روی آن نقش می‌بندد.

کشکول و تبر: به گونه ای سمبلیک می‌تواند هم یادآور جنگ و هم یادآور حضور جبرئیل در نینوا (به صورت درویشی نزد حضرت سیدالشهداء(علیه السلام) بوده باشد چرا که در کاشی کاری مذهبی با چنین تصاویری روبرو هستیم.

دست: یکی دیگر از سمبل‌هایی است که در مراسم عزاداری مشاهده می‌شود و آن به صورت دست بریده کوتاهی است که بر سرکتل‌ها و یا بر روی علم قرار می‌گیرد و در واقع گریز و یادآوری به حماسه کربلا است، چرا که دست خود نماد و تداعی کننده عمل است و در این حیطه این سمبل می‌تواند تداعی کننده ندای حق جویی (هل من ناصر ینصرنی)باشد که در نینوا سر داده شد و حال آنکه آن ندا از قعر قرون به گونه ای عادی و سمبلیک در بطن این نقش جای می‌گیرد و برای بینندگان تجسم کننده حماسه کربلا است.

پرندگان: از دیر باز برای هنرمندان هر قوم الهام بخش مقاصد هنری ایشان، گاه به شکل نقش و گاه به شکل شعر بوده اند. به طور مثال رقص‌های شگفت انگیز و پرواز فصلی درناها نه تنها در سرودهای اساطیری ایران و چین کهن اثر بخشیده بلکه شاعرانی چون ویرژیل در غرب و عطار و مولوی در شرق نیز این امر را مورد توجه قرار داده‌اند شاعران ، متصوّف پروازهای طولانی و پر رمز درناها را کنایه ای شایان توجه از پرواز روح به سوی جهان حقیقت گرفته اند و پیروی این پرندگان را از سرکرده‌شان به هنگام پرواز قیاسی شایسته برای مالکان راه حق که به دنبال مرشد خود راه می‌سپارند به حساب آورده‌اند همانطور که منطق الطیر عطار و امام محمد غزالی نیز بر اساس پرواز پرندگان تنظیم گشته است از کبوتران نامه‌رسان در گذشته‌های دور تا ماجرای کشتی نوح یاد آور پیام رسانی این پرنده بوده است همین عقیده و زمینه ذهنی مناسب، نزد اقوام مختلف باعث شده تا این پرنده به عنوان سمبل آزادی پذیرفته شود، پرنده ای که پیغام آور سمبل آزادی است.
در حیطه عزاداری و پرده‌های مصیبت، کبوتران سفید در غروب خونین کربلا از واقعه‌ای ناگوار خبر می‌دهند و گویی نقاشان، کبوتران سفید را به کنایه کفن سپید خون آلود یاران، این گونه خون آلود نقش کرده اند، کبوترانی بر سر جنازه ها بر زمین نشسته‌اند، که لحظاتی بعد به سوی سرزمین‌های دور پر می‌گشایند و حامل خبری خونبارند.

آهو: همان طوری که در پرده‌های مصیبت چند صحنه را در یک تابلو مشاهده می‌کنیم در علامت‌ها نیز زمان و مکان در هم شکسته می‌شود مظلومیت و بی‌گناهی و ظلمی که بر قدیسین رفته است بهانه‌ای است برای کار هنرمندان بی‌ادعا و به همین رو جای تعجب نیست، که اگر در کنار صحنه کربلا و جنگ امام حسین(علیه السلام) گریزی به مظلومیت امام رضا(علیه السلام) زده شود و ضمانت آهوی امام هشتم متبادر گردد. که نقش این حیوان خود به خود یاد آور مظلومیت و بی گناهی است.

مرغ رخ: سمبلی ترکیبی از پرنده به صورت انسان می‌باشد و به احتمال زیاد همان براق است که در شب معراج مرکب حضرت رسول(ص) بوده است و بنابراین در علم سعی شده از وقایع مختلف که در تاریخ اسلام رخ داده است مسائلی آورده شود.

شتر: به عنوان محمل کاروان اسرای کربلا بوده است و خود نمادی از مظلومیت امام حسین در روز عاشورا است. بقیه حیوانات و پرندگانی که در علامت‌ها مورد استفاده قرار می‌گیرد بیشتر جنبه تزیینی دارند و نماد و سمبل خاصی نمی‌باشند(پروژه لیسانس ابراهیم خادم بیات صفحه ۲۳۲ ،۲۲۳، ۲۱۹، ۲۱۶، ۲۱۱، ۱۹۸)

خاطرات مشاهیر و جهانگردان 
1)شاردن(جهانگرد فرانسوی) در سفرنامه خود می‌نویسد: بسیار مشتاق دیدار یک قطعه بسیار مقدس و سخت گران‌بها پیش مسلمانان که علم حضرت امام حسین(ع) است بودم به ناظر گفتم، شنیده ام که یک چنین چیز مقدسی در گنجینه موجود می‌باشد او در پاسخ اظهار داشت: می‌خواهید ایمان (اسلام) بیاورید؟ منظور این است که زیارت آن مستلزم تغییر مذهب است. همچنین شاردن در جلد هفتم از سفرنامه خود در صفحه ۲۸۵ می‌نویسد: در اتاق دیگری که در کنار تابوت خانه است علم و علایم امامان وجود دارد که هنگام حمل جنازه به دوش کشیده می شود( سیاحت‌نامه شاردن جلد هفتم صفحه ۲۷۴)

2)هانری رنه دالمانی(کتابدار، تاریخ‌نگار، هنرشناس فرانسوی) در سفرنامه خود می‌نویسد:
در حال عبور از میدان عمومی شهر نیشابور به یک نوع منجنیقی برخوردیم که مانند وسایل ژیمناستیک بود و معلوم شد که شعار مقدسی است که در روز عاشورا آن را با پارچه های ابریشمی زینت داده و با تشریفات زیادی در محله‌ها می‌گردانند این منجنیق نقاشی و خطاطی شده و از نوارهای نازک مسی پوشیده شده بود و در میان آن وسایل روشنائی از قبیل لاله و غیره دیده می شد(از خراسان تا بختیاری صفحه ۶۶۹)

3)دکتر منوچهر ستوده(ایران‌شناس، جغرافی‌دان تاریخی) در کتاب از آستارا تا استار باد در بقاع مختلف شهرهای شمال ایران علم‌های مختلفی را مشاهده کرده و در مورد آنها توضیحاتی به شرح زیر داده است: بقعه آقاسید علی کیا بن موسى الکاظم در دهکده اژدها بلوچ لشتنشاه: در این بقعه علمی قدیمی و ظریف و پرکار و عجیب که طرفین آن دو اژدها داشت و قسمت وسط آن تا می‌شد موجود است. بقعه آقا سید مهدی بن آقا سید محمد رضا بن موسی الکاظم(علیه السلام) در دهکده استلک: علمی قدیمی و ظریف و پرکار، و عجیب در این بقعه وجود دارد. در گذشته علم‌ها یک زبانه بودند و تزییناتی به آن متصل می‌کردند که یک نمونه آن در تکیه کرمانی ها (مشهد) موجود می‌باشد. این علم کم کم تبدیل به علم سه تیغ ، پنج تیغ ، هفت تیغ و ... تا بیست و یک تیغ شد.

علم‌های مختلف در مساجد و امامزاده‌ها
1.مسجد جامع امشه در دهکده امشه سنگر: در این مسجد علمی قدیمی می‌باشد که بر بالای تیغه وسط آن یا شاه شهید یا امام حسین(علیه السلام) ۱۱۱۰ نقر(کنده کاری) شده است. برپایه این تیغه که شکل سرو دارد آیات زیر با خط خوش نسخ نقر و کنده کاری شده است (بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِیمِ إِذَا جَاءَ نَصْرُ اللَّهِ وَالْفَتْحُ) بر دو طرف علم دو سر اژدها ست که کاری بسیار ظریف است.

2.علم قدیمی بقعه آقاسید عبدالله بن موسی الکاظم(علیه السلام): معروف به آقا سیاه پوش می‌باشد و در طالم سه شنبه سنگر قرار دارد، آیات و عبارات نَصْرٌ مِنَ اللَّهِ وَفَتْحٌ قَرِیبٌ ـ یا علی مدد - الله محمد علی خوانده شد مراسم علم بندی پنجم محرم و مراسم علم چینی روز سیزدهم محرم بر پا می شود(از آستارا تا استارباد جلد اول صفحه ۴۳۸، ۴۳۷ ،۳۱۳ ).

3.بقعه آقا سید حسن بن امام موسى الکاظم (علیه السلام) در دهکده لاکمه سر لاهیجان: علمی قدیمی در این بقعه وجود دارد، که بر حاشیه آن صلوات کبیر و در وسط آن الله محمد علی مشبّک کاری شده است در دو طرف علم دو اژدهای خوش تراش به چشم می‌خورد.

4.بقعه آقا سید نصیر بن امام موسى الکاظم (علیه السلام) در دهکده چلارس رانکوه: علم نسبتاً قدیمی مفرغی در این بقعه موجود است که بریکی الله محمد علی مدد و بر دیگری «نَصْرٌ مِنَ اللَّهِ وَفَتْحٌ قَرِیبٌ» مشبّک کاری شده است.

5.بقعه آقا سیّد غلامعلی از فرزندان موسی بن جعفر(علیه السلام) الان در روستای مشکله رانکوه: در این بقعه دو علم قدیمی مفرغی است که بالای یکی از آن‌ها سه شاخه و بالای دیگری پنجه ای است و در وسط هر دو علم کلمات الله محمد علی مشبّک کاری شده است.

6.آقای دکتر ستوده در جلد دوم کتاب از آستارا تا استار‌باد در مورد بقعه امام زاده علی اصغر و علی عسگر پسران امام موسی الکاظم(علیه السلام) در دهکده جیرین ده فاراب عمار لو می نویسد:
علمی در بقعه بود که بر قدیمی‌ترین آنها این عبارت خوانده می‌شد:(وقف جناب امام حسین(علیه السلام) نموده محبعلی ۱۲۱۰)

7.بقعه آقا سیّد احمد بن امام موسى الکاظم(علیه السلام) معروف به امیر‌شهید در محله اردو بازار لاهیجان علم بزرگی در این بقعه است که مطالب روی آن به علت زنگ زدگی خوانده نشد. در قسمت مشبک کاری علم نسبح بحمد ربک خوانده شد بر حاشیه بدنه اصلی علم، نام دوازده امام حک شده است(از آستارا تا استارباد جلد دوم صفحه ۲۹۹، ۲۰۴ ،۲۰۰، ۸۱ ،۴).

8.بقعه آقا سید محمد و آقا سید محمود پسران امام موسی الکاظم(علیه السلام) در دهکده لشکریان سیاهکل علمی با رنگ و روغن بر روی دیوار کشیده اند.

9.بقعه آقا میر صادق: قسمتی از محله اردو بازار لاهیجان به نام محله آقا میر صادق معروف است. علم بقعه برنجی و نسبتاً قدیمی است. بر یک طرف آن «یا الله یا محمد یا علی فتح لک ۱۲۴۲» خوانده می‌شود بر بدنه اصلی علم «الله» محمد علی فاطمه حسن و حسین ـ یا منان یا حنان حک شده و میان این قسمت (یاحسین شهید) مشبّک کاری شده است. در همین قسمت (ماشاء الله لاحول ولا قوة الا باالله) خوانده می‌شود بر طرف دیگر علم (فاطمه ـ حسن ـ حسین نصر من ۱۲۴۲ - انا فتحنا (۱۲۴۲) حک شده است.

10.بقعه آقا میر جمال الدین اشرف بن موسى الکاظم(علیه السلام): در زاویه جنوب شرقی حرم گلدسته ای است که بلندی آن در حدود ۱۲ متر است. بالای گلدسته علمی فلزی است که در هلال صفحه آن (نَصْرٌ مِنَ اللَّهِ وَفَتْحٌ قَرِیبٌ) دیده می‌شود.

11.بقعه آقا سید مرتضی در گورستان عمومی شهر که در محله پردسر قرار دارد بر بالای قبر علمی برنجی به ارتفاع یک متر نصب است، که در وسط هلال آن آیه: نَصْرٌ مِنَ اللَّهِ وَفَتْحٌ قَرِیبٌ خوانده می‌شود.

12.بقعه چهار پادشاه در محله های میدان و تکیه بر و جواهر پشته(فرخ آباد) علم بندی این بقعه روز سوم محرم ساعت یازده تا پنج بعد از ظهر و علم واچینی روز هشتم صفر که چهلم امام است صبح تا ظهر انجام می‌شود این بقعه علم‌های متعدد داشته است. دو علم اصلی آن فعلاً در منزل حاجی توکلی است.

13.بقعه آقا پیر رضا بن موسی بن جعفر در محله‌های میدان و تکیه بر وجواهر پشته: بقعه آقا پیررضا از نظر مراسم علم بندی جزء چهار پادشاه است علم طلا و نقره و کشکول بقعه به سرقت رفته است (مأخذ پیشین جلد دوم صفحه ۱۲۱ ،۱۱۳ ،۹۰ ،۸۹ ،۸۶ ،۶۵)

14.بقعه آقا میرمظفر در دهکده سوستان (سیستان لاهیجان علمی بسیار بزرگ در این بقعه است که در ازای قسمت پایین یعنی قسمت اصلی آن ۸۶ سانتی‌متر و پهنایش ۷۲ سانتی‌متر و بلندی آن تا زیر بقعه ۲۲۵ سانتی‌متر و بلندی تیغه ۱۳۰ سانتی‌متر است. در طرفین قسمت اصلی علم دو اژدهای ریختگی است و این نوشته ها بر این علم مشبّک کاری شده است دور قسمت اصلی علم نام‌های چهارده معصوم و در قسمت بالا آیه اول از سوره مبارکه نور در قسمت وسط علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین حیدر لب به مهر (خوانده نشد) این بقعه دارای علمی دیگر است که مفرغی و قدیمی است بالای آن سه شاخه و طرفین آن دو اژدهای است. در قسمت اصلی علم، خطاطی الله محمد علی خوانده می‌شود.

15.بقعه آقا سیّد محمد بن موسی الکاظم در دهکده سوخته کوه لاهیجان علمی در بقعه وجود دارد که در سال ۱۲۰۸ هـ ق ساخته شده است این آیات و جملات با خطی خوش بر آن حک شده است در قسمت بالای علم (یا الله) در قسمت وسط و اطراف بدنه اصلی آن (نَصْرٌ مِنَ اللَّهِ وَفَتْحٌ قَرِیبٌ، اثر استاد غلامعلی).

16.بقعه آقا سید حسین بن امام موسى الکاظم(علیه السلام) در دهکده دمو چال لاهیجان بر جدار داخلی دیوارهای بقعه بر طرفین در ورودی دو علم نقاشی شده که بر دو طرف هر یک دو تورنگ (قرقاول) کشیده اند.

17.این بقعه علمی قدیمی دارد که بر سر آن یا فتاح و بر بدنه اصلی نصر من الله و فتح قریب و بر طرف دیگر بالای قسمت اصلی یا الله یا محمد یا علی(علیه السلام) و در قسمت پایین (عمل محمد یوسف ولد محمد علی سنه ۱۰۷۹) مشبّک کاری شده است.
 
18.بقعه آقا سید حسن بن موسی بن جعفر(علیه السلام) در دهکده لاکمه سر رود بنه لاهیجان: علمی قدیمی در این بقعه وجود دارد که در حاشیه بدنه پایین آن چهارده معصوم و در وسط (الله، محمد، علی) شبکه کاری شده است.

19.بقعه امام‌زادگان کنعان و عمران و برهان بر قله فیروزکوه میان دهکده های گورج، سیا استلخ، کل مازی ، زاکام ، یسن ،لوآلی ،اینی، تو ساچالک زنش و پی نود: علم‌های امامزاده فیروزکوه قدیمی و ظریف و پرکار بود دو علم آن تاریخ نداشت و بر یکی تاریخ ۱۰۴۷ قمری خوانده می شد. عبارتی که بر علمها خوانده شد در وسط و بالای علم اول (یا فتاح) در وسط و پایین (الله، محمد علی) حاشیه پشت و رو دوازده امام. علم دوم ظریف تر از علم اول است چه حاشیه و سطور اطراف نگار وسط مشبک است. در این قسمت مشبک ناد علیّاً مظهر (العجایب تا آخر با خطی خوش کنده کاری شده است . وسط همین علم الله ، محمد علی بود علم سوم هم نسبتاً ظریف بود و این جملات بر آن خوانده می‌شد. نظام آل گیلانی ... الله طلباً لمرضاه رسوله... امام المعصوم المظلوم حسین بن علی و اولاده الطاهرین علیهم السلام ۱۰۴۷.

20.بقعه سید علی کیا در دهکده شِکَرپَس را نکوه علمی مفرغی قدیمی در این بقعه بود که روی آن (نصر من الله و فتح قریب و بشر المؤمنین) مشبّک کاری شده بود(ماخذ پیشین صفحه ۳۷۴، ۳۰۳، ۱۴۲ ،۱۴۰، ۱۳۵ ،۱۳۲)

قبه و پنجه
قبه و پنجه از اشیای نمادین هنرهای عاشورایی است که با تزیینات و خطاطی تولید می‌شود. پنجه پنج‌تن یا پنجه حضرت ابوالفضل(علیه السلام) یک نماد در اسلام است. پنجه حضرت ابوالفضل(علیه السلام) پنجه‌ای فلزی است که بر پرچم‌ها و علامت‌های چند تیغه در عزاداری شیعیان نصب می‌شود. این نماد از فرهنگ‌های دیگر وارد اسلام شده‌ است و ابتدا به عنوان نمادی از پنج تن آل عبا در نظر گرفته شد. اما بعد از به حکومت رسیدن اولین حکومت شیعی در در شمال آفریقا، این نماد را به «دست فاطمه» دختر محمد تغییر داده شد. این سمبل بعدها در فرهنگ شیعیان به عنوان نمادی از جانبازی و فداکاری ابوالفضل عباس شناخته شد که در واقعه عاشورا هنگام رساندن آب به خیمه‌گاه حسین بن علی دست‌هایش از بدن جدا شد.
قبه بر آمدگی هر چیز را گویند.(برهان) بارگاه بنای گرد بر آورده. هر بنای بلند و گرد و دوار را قبه می‌نامند(لغت‌نامه دهخدا جلد ۳۸ صفحه ۱۵۵)
در ساخت قبه‌ها فقط از فلز برنج استفاده می‌شود و معمولاً در سر پرچم‌ها و یا خیمه ها مورد استفاده قرار می‌گیرد روش ساخت قبه ها درست شبیه به روش ساخت جام می‌باشد.

عهد فتحعلی شاه
گاسپاردروویل در سفر نامه اش می‌نویسد:
در عهد فتحعلیشاه بیرق‌های بزرگ سرخ است و بالای آن دستی از نقره می‌باشد که دست علی(علیه السلام) است. بیرق‌های کوچک کبود و بالای آن نیزه زرینی است.( هنر مردم شماره ۳۱ دوره جدید صفحه ۱۵).

خط ثلث یا توقیع یا نسخ در نمادهای عاشورایی
کسانی که تاکنون در مراسم عزاداری ماه محرم شرکت جسته اند یقیناً پنجه های فلزی را که در انتهای بیرق‌های مختلف و به اندازه‌های متفاوت نصب شده است مشاهده کرده اند. از اسطوره ها و نشانه هایی که ما شیعیان را با واقعه جان سوز کربلا در ایام ماه محرم پیوند می‌دهد مشاهده پنجه می‌باشد که بنا به گفته آگاهان مذهبی، آن را سمبل دو دست بریده حضرت ابوالفضل(علیه السلام) می‌دانند که در راه یاری حضرت سیدالشهداء(علیه السلام) دو دستش را تقدیم حضرت حق کرد، بنا به قول دیگری آن را نشانه پنج تن آل عبا نیز می‌دانند، که همان خاندان حضرت رسول اکرم(ص) می باشند (که با خط ثلث یا توقیع یا نسخ شامل: حضرت محمد(ص) ، على(ع) ، فاطمه (س)، امام حسن(ع) و امام حسین (ع) خطاطی می‌شود. البته این پنجه را از فلز می‌سازند و غالباً جنس آن از فلز برنج و یا مس می‌باشد که برای براق و درخشان سازی کردن آن از آب نیکل استفاده می‌کنند.

قسمت پنجه های بزرگ
پنجه کامل از سه قسمت تشکیل یافته است:
۱) پنجه
۲) اژدها
3) پایه.

طرز ساخت
یک پنجه کامل به دو صورت ساخته می‌شود:
۱) برشکاری
۲) قالب ریزی.

طریقه برشکاری
مواد اصلی پنجه از فلزاتی مانند برنج یا ورشو تهیه شده است. ابتدا الگو را روی فلز قرار می‌دهند و طرح آن را با فلز نوک تیزی به نام سنبه بر روی فلز منتقل می‌کنند، سپس پس با قلم نیم بُز و ضربه چکش طرح را می‌برند پس از آن با ابزار ساده قلمزنی بر روی آن طرح و یا نوشته دلخواه را حک می‌کنند.

طریقه قالب ریزی
معمولاً قالب از دو قسمت تشکیل شده است: قسمت (الف) قسمت (ب):
در این مرحله ابتدا الگوی پنجه را در یک سطح صاف می‌گذارند و قالب الف را بر روی پنجه قرار می‌دهند و داخل قالب را از ماسه نرم پر می‌کنند و با ضربه بر ماسه ها می‌کوبند و آن را پرس می‌کنند سپس قالب را برگردانده و سطح آن را با پودر سفید رنگ و نرمی آغشته می‌کنند، این عمل به این دلیل انجام می‌گیرد که دو قسمت قالب راحت تر از هم جدا شود.
مرحله بعدی قرار دادن قسمت ب بر روی قالب الف می‌باشد فضای خالی را پس از پر کردن با ماسه با ضربه پرس می‌کنند و پس از اینکه دو قسمت را از هم جدا کردند الگوی اصلی را بر می دارند، در نتیجه جای الگوی اصلی روی شن باقی می‌ماند مجدداً قالب الف و ب را به هم متصل می‌کنند و از مجرای بالایی دو قالب، فلز مذاب را می‌ریزند پس از سرد شدن فلز قالب‌ها را از هم جدا می‌کنند و پنجه را که در جای خالی به وجود آمده از آن خارج می‌سازند. در این شیوه برای ساختن هر پنجه یک‌بار این اعمال را انجام می‌دهند.

نماد اژدها
طریقه ساختن اژدها نیز مانند قالب ریزی پنجه می‌باشد در ضمن اژدها از دو قسمت چپ و راست تشکیل شده است.
اژدها، در علامت‌ها به عنوان سمبل عقوبت و سرانجام کار فرعون و یزیدیان زمانه و آتش جهنّم است که از مار غاشیه نام برده می‌شود.

پایه علم
پایه را نیز به دو صورت برشکاری و قالب ریزی می‌سازند برای ساختن پایه ابتدا الگو را بر روی فلز همجنس با پنجه قرار می‌دهند و طرح را می‌برند آنگاه با دست و ابزار دیگر آن را به صورت استوانه ای که یک طرف آن باریکتر از قسمت دیگر باشد و تقریباً حالت مخروطی داشته باشد می سازند.
در وسط پنجه‌های فلزی، اکثراً اسامی دوازده معصوم(امام) قلمزنی شده و در هر یک از انگشتان این پنجه از آیات و روایات قرآنی استفاده شده است. از این پنجه معمولاً به پرچم یا بیرق و علم استفاده می‌شود(مرقعات خط صفحه ۱۹۶).

زنجیر عزاداری
یکی دیگر از ابزارها و وسایلی که در مراسم عاشورا مورد استفاده قرار می‌گیرد زنجیر عزاداری است. زنجیر تشکیل شده است از مجموعه‌ای از حلقه‌های فلزی شبیه به خوشه انگور که به دسته ای چوبی منتهی می‌شود و در مراسم عاشورا و یا بعضی سوگواری‌های خاص گروهی معروف به زنجیرزن با وارد آوردن ضربه بر دو طرف کتف و بعضی اوقات بر سر از آن استفاده می‌کنند. زنجیر را به تناسب سن افراد در اندازه‌های مختلف می‌سازند زنجیر از چند رشته زنجیر که به صورت حلقه‌های بیضی مانند به هم متصل شده تشکیل شده است هر چه اندازه حلقه زنجیر ریزتر باشد مرغوبیت آن بیشتر است. زنجیر عزاداری از اشیای نمادین هنرهای عاشورایی است، که معمولا از جنس فلز ساخته و پیدایش آن در دوران صفوی می‌باشد. زنجیر زنی یکی از مراسم شیعیان به هنگام عزاداری دوران محرم یا در دهه آخر ماه صفر است.(کتاب تجلی عاشورا در هنر ایران، انتشارات آستان قدس رضوی)

مبدا و منشا زنجیر زنی شهر اردبیل
زنجبر زنى بیشتر در شهر اردبیل و تبریز از دوران صفویان رواج داشته و در کشور ایران، مبدا و منشا و آغاز برخاستن اصلى این آیین در شهر اردبیل است. زنجیر زنى منظم در معیت بزرگان محله هاى ششگانه اردبیل همراه با آیین و مداحى هاى قدیمى و سنتى به صورت دلنشین و زیبا و منظم صورت میگیرد . زنجیر زنى و طشت گذارى اردبیل در جهان شهرت دارد. مراسم عزاداری به ویژه در ماه محرم که در آن عزاداران به صورت گروهی در دسته‌های عموماً منظم و بعضاً نامنظم با زنجیر به کتف و پشت خود می‌کوبند.

سبک‌های زنجیرزنی
زنجیر زنی در حالت‌های مختلف انجام می‌گیرد، مثلاً تک ضرب، سه ضرب، چهار ضرب، پنج ضرب و بیشتر که با خواندن اشعار و مدیحه سرایی همراه است، همچنین با طبل و سنج ریتم خواصی به آن داده می‌شود؛ در یکی از روستاهای شهرستان جرقویه اصفهان به نام آذرخواران زنجیرزنی زیبایی به عمل می‌آورند. که به سه صورت به ترتیب شش ضرب و پنج ضرب و تک ضرب همراه مداحی انجام می‌شود. معمولاً زنجیر زنان پیشکسوت در جلو و به ترتیب جوانان و نوجوانان و کودکان در پشت سَر آن‌ها زنجیر می‌زنند.

مشخصات زنجیر عزاداری
بیشترین رشته زنجیر که مخصوص افراد بزرگسال می‌باشد به تعداد ده می‌باشد. یک رشته زنجیر، متشکل از سه یا چهار عدد حلقه زنجیر است که در انتهای حلقه چهارم زنجیر دو حلقه مجزا از هم قرار گرفته و باز در انتهای هر رشته دوتایی دو حلقه زنجیر اضافه شده است. به همین ترتیب ادامه پیدا می‌کند تا حدود ارتفاع زنجیر بین ۱۵ تا ۲۰ سانتیمتر می‌رسد. این اضافه شدن شبیه شاخه درخت که هر چه به طرف نوک میرسد اندازه شاخه ها کوتاه ولی تعداد شاخه‌های آن زیاد می‌باشد. وزن زنجیرها از ۲۰۰ گرم تا یک کیلوگرم بر آورد می‌شود. در گذشته حلقه های زنجیر را با دست می‌ساختند و این کار زمان زیادی را در بر می‌گرفت. معمولاً جنس مفتول‌ها از برنج بود و حلقه های زنجیر را در داخل تشتی با انبر می ساختند و در کنار هم روی شعله آتش قرار می‌دادند و حرارت می‌دادند و بر اثر حرارت، حلقه های زنجیر به هم می چسبیدند.

روش ساخت زنجیر عزاداری
امروزه با به کار گرفتن الکترو‌موتور یا دستگاه سیم پیچ این عمل به سهولت انجام می‌پذیرد. ابتدا سیم را به تیغه ای که مقطع آن بیضی شکل است متصل می‌کنند و با روشن کردن دستگاه، مفتول‌ها از دور وسیله‌ای که چرخه نام دارد باز و توسط سازنده وارد دستگاه می‌شود و با چرخیدن الکترو موتور تبدیل به حلقه های متصل به هم به فرم فنر در می‌آید. سپس این حلقه ها را با قیچی فلزبُر از یکدیگر جدا می‌کنند، آنگاه حلقه‌های جداشده را دانه دانه به فرمی که در بالا گفته شد، به هم متصل می‌سازند. مرحله بعدی جوش دادن دو سر حلقه های زنجیر با کارپیت است که از هم نپاشند . آخرین مرحله پرداخت کردن زنجیر با پودر جوهر لیمو و اتصال آن به دسته می باشد. لازم به ذکر است که رشته های زنجیر از مفتول‌های فلزی نرم از جنس آهن استفاده شده که قطرآن‌ها ۴/۰ است. گاهی از مفتول برنج استفاده می‌شود چنان که در گذشته نیز از برنج استفاده می‌کردند ولی به علت گرانی امروزه از مفتول‌های آهن استفاده می‌شود و گاهی این مفتول‌های آهنی را آب برنج می‌دهند، بعضی اوقات سفارش دهندگان برای عرض ارادت بیشتر به خاندان معصومین علاقمند هستند که ضربات خشن تری را تحمل کنند و به همین دلیل سفارش می‌دهند که زنجیرهای پیچدار یا(بافتدار) بسازند معمولاً تبریزی‌ها از این زنجیرها استفاده می‌کنند. طریقه ساختن این نوع زنجیرها بدین صورت است که دو سیم مفتولی را ابتدا به دور هم می پیچند و از آن حلقه های زنجیر را می‌سازند دسته زنجیر عموماً از چوب ولی به تناسب سفارش دهنده بعضی اوقات از فلز برنج نیز تهیه می‌شود که هر دوی اینها متناسب با فرم دسته خراطی یا توسط تراش تهیه می‌شود البته روی دسته زنجیر گاهی نقش نوشته های از خطوط ایرانی و اسلامی نسخ و نستعلیق و ثلث حک می‌شود. ولی گاهی اوقات بنا به نظر سفارش دهنده اسامی ائمه و یا هیئت کنده کاری می‌شود، بعضی از سفارش دهندگان هم برای فرم دسته از فلز، شکل و شمایل گلدسته را سفارش می دهند. دسته زنجیر معمولاً از چوب تشکیل شده که وسط آنرا سوراخ میکنند و میله ای محور مانند از آن عبور می‌دهند و ابتدا و انتهای آن سوراخ است که در هر سوراخ حلقه ای متصل می‌شود. به حلقه انتهایی، رشته نازکی از چرم به خاطر حفاظت از سقوط از دست، متصل می‌کنند و در حلقه ابتدایی آن نیز رشته های زنجیر متصل می‌شود(کتاب تجلی عاشورا در هنر ایران، انتشارات آستان قدس رضوی).

رواج نمادهای هنرهای مذهبی
ساخت زنجیر عزاداری و سنج،‌ ساخت علم،‌ پر‌طاووس، ابداع ادوات موسیقایی چون طبل و دمام و سنج تنها برخی از نمادهایی هستند که در ماه محرم و عزاداری‌های به طور متعدد با آن‌ها مواجه‌ایم و می‌توانند برای ارائه آثار درخور و با کیفیت دستمایه قرار گیرند. در دوران صفویه و رواج و رسمیت دین اسلام، شکل و شمایل هنر ایرانی رنگ و بوی مذهب و اصول شیعی به خود گرفت. هنر اسلامی مامن امن و درخور برای تهیه و تولیدات هنری بر پایه رخدادهای آیینی و دینی شامل غدیرخم، ضربت خوردن امام علی(علیه السلام) در شب 19 ماه رمضان، و هم چنین واقعه عاشورا شد. هنر عاشورا بر پایه مضامین روز واقعه عاشورا دست مایه هنرمندان ایرانی در تمام عرصه های هنرهای تجسمی شده است که امروزه با تکرار و تمرکز این آیین در کشور، همچنان هنرمندان بیشتر را برای خلق آثار جدید به میدان می‌کشد. ایران به واسطه داشتن هنرمندان و استادان برجسته در عرصه نقاشی، نگارگری و خوشنویسی و گرافیک توانسته است سرآمد عمل کند. نمود‌های این هنر هر ساله در ایام محرم و روزهای تاسوعا و عاشورا به نمایش مردم در می‌آید.(هنر عاشورایی/نویسنده: مینا سیدی)

سقاخانه‌ها و ظروف آبخوری
سقاخانه در معماری سنتی ایرانی، به فضاهای کوچکی در معابر عمومی گفته می‌شد که اهالی و کسبه برای آب دادن به رهگذران تشنه درست می‌کردند. مراسم و شعائر مربوط به آب که جوهر حیات است، متعدد می‌باشد و در این میان به ویژه باید «سقاخانه» را در نظر داشت. سقاخانه محلی است که به یاد امام حسین(علیه السلام) و خانواده تشنه لبش که در صحرای کربلا آب را از آنها مضایقه کردند در مسیر بازار یا مسجد و یا در طول خیابان وقف می‌شود تا آب در دسترس مردم قرار گیرد. سقاخانه ها غالباً به طور زیبایی از فلز یا سنگ ساخته شده‌اند و دارای شکلی مدوّرند و گنبدها و مناره هایی دارند که نمادی از قبر امام حسین(علیه السلام) در کربلا می‌باشند، دستی که در بالای مخزن آب وجود دارد اشاره به حضرت عباس(علیه السلام) دارد، که دستهایش را هنگام تلاش برای رسیدن به شریعه فرات و آوردن آب برای امام حسین(علیه السلام) و خانواده اش قطع کردند. این دست نیز به پنج انگشتی که نماد پنج تن یا پنج قدیس مسلمانان شیعه هستند مربوط می‌شود که آنها عبارتند از پیغمبر اسلام(صلی الله علیه و آله و سلم)، حضرت فاطمه(علیها السلام) حضرت علی(علیه السلام) و دو فرزندش امام حسن و حسین(علیه السلام)(هنر ایرانی با الهام از عقاید دینی و داستان‌های عامیانه مذهبی صفحه ۲۱)
سقاخانه معمولاً ظروف سنگی بزرگی بودند که آب آشامیدنی در آن‌ها ریخته می‌شد و پیاله‌هایی با زنجیر به آن‌ها بسته می‌شد. سقاخانه‌ها در ابتدا بیشتر جنبه خدماتی داشتند و بانیان آن‌ها بیشتر به منظور ثواب بردن، اقدام به ساخت و نگهداری آن‌ها می‌کردند. برخی سقاخانه‌ها دائمی بودند و برخی دیگر در زمانهای خاص به ویژه به هنگام عزاداری محرم برپا می‌شدند. برای آگاهی دادن به رهگذران در شب، شمع‌هایی در اطراف سقاخانه تعبیه و روشن می‌شد که بعدها جنبه‌ای مذهبی پیدا کرد و کسانی که نذر و نیازی داشتند هر شب جمعه، شمع‌هایی را در سقاخانه‌ها روشن می‌کردند. در تهران، سقاخانه‌های بزرگتری ساخته شد و در آن‌ها شمایل بزرگان مذهبی مانند حضرت عباس(علیه السلام) برادر حسین بن علی(علیه السلام) و علی اکبر(علیه السلام) و دیگر نذری‌های مردم توسط خادمان سقاخانه نگهداری می‌شد. سقاخانه‌ها در خود، فرهنگ تصویری ایرانی، اسلامی را جای داده‌اند به صورتی که «در اغلب آنها می‌توان از قدیمی‌ترین پوسترها، وردها و دعاهای مذهبی، طلسم‌ها، عریضه‌ها و طومارها را یافت.» در تهران، سقاخانه خدابنده لو تنها سقاخانه مصور تهران است که از دوره قاجاریه به جای مانده‌است، که از بی‌نظیرترین آثار تاریخی شهر تهران به‌شمار می‌رود.

مجموعه‌ای غنی از نمادها و کتیبه‌های خوشنویسی
فضای کوچک سقاخانه، غالباً در محلات قدیمی، برای مسلمانان شیعه مکانی نمادین است، هر سقاخانه‌ها یک شکل و هیاتی خاص دارند و با یکدیگر متفاوت‌اند اما در همه آن‌ها عناصر و اشیایی پی در پی تکرار می‌شوند. در سقاخانه همه چیز به‌رغم ظاهر ساده و بی‌پیرایه آن معنایی خاص دارد: پنجره‌های مشبک آهنی، شمع‌های روشن و خاموش، آب، پارچه‌های رنگین، پنجه مسی، شمایل‌های گوناگون با رنگ‌های درخشان، گنبدهای بزرگ و کوچک بر روی منبع آب، همه آکنده از معنای سمبلیک‌اند. سقاخانه‌ها را غالباً در معابر عمومی می‌ساخته‌اند و قصد از آن در اختیار نهادن آب برای رفع عطش تشنگان بوده‌است. اما علاوه بر آن، به اعتقاد شیعیان، آب این سقاخانه‌ها متبرک شمرده می‌شود. خطوط نوشته شده بر روی دیواره‌های سقاخانه و مخازن آب و جاهای دیگر آن بیشتر آیات قرآنی و اشعار و عباراتی در مدح امام حسین(علیه السلام) و یاران او خصوصاً عباس بن علی(علیه السلام) است. شبکه فلزی نمادی است از ضریح‌های پیشوایان بزرگان دین، قبه‌های روی مخزن آب نیز بقعه حرم امام حسین(علیه السلام) را تداعی می‌کند. بدین گونه سقاخانه‌ها و حتی حسینیه‌ها و تکیه‌ها، در عین سادگی مجموعه‌ای غنی از نمادها و کتیبه‌های خوشنویسی هستند.

استفاده از خوشنویسی در سقاخانه
یکی دیگر از ویژگی‌های مشترک و فراگیر در سقاخانه استفاده از خوشنویسی و خط فارسی است. سنت خوشنویسی ایرانی که در طول سالیان متوالی شکل خاص خود را گرفته و با مضامین فرهنگ ایرانی همبسته شده‌است، عنصر مناسبی بود تا به عنوان یک شناسهٔ هویتی در آثار نقاشی به کار گرفته شود. برای این دسته از هنرمندان، خط و خوشنویسی تنها یک عنصر بصری بود و به مفاهیم نهفته در پس کلمات چندان توجهی نداشتند. استفاده از خط و خوشنویسی را به‌طور مشترک در آثار اکثر سقاخانه ها می‌تواندید. که پیشتازترین فردی که از خط و خوشنویسی استفاده کرد، خط حسین زنده‌رودی بود:«او کارش را با بازی با خطاطی شروع کرد؛ نرم نرم و از سر جستجو. کارهای اولیه‌اش از سطح‌های ساده هندسی شکل می‌گرفت که از نوشته‌ها و نقش و نگارها و رنگ‌های درخشان پوشیده می‌شدند. روشی که بعدها در کار فرامرز پیلارام ماندگار شد و او مدت‌ها با همین سطوح ورمی‌رفت و بسیار خوش خط‌تر از زنده‌رودی، جاهایی را از نوشته پر می‌کرد. اما زنده‌رودی همین‌جا نماند و پیش‌تر رفت. کم‌کم شکل‌های محدودکننده هندسی را – که از طلسم‌های جدول کشی شده می‌آمدند – رها کرد و به عنصر خطاطی روی آورد. خطاطی را اما نه در بعد خوشنویسی اش که در حال و هوای کلی ترکیب‌بندی حروف منفرد و کلمات و جملات بی‌آنکه بخواهد معنا و مفهومی ادبی را در آن میان تعقیب کند، دنبال کرد و دورادور سرسپرده سیاه‌مشق‌های قدیمی شد.»(آغداشلو، آیدین. از خوشی‌ها و حسرت‌ها، نشر آتیه، تهران، ۱۳۷۸ ص ۱۰۳ و ۱۰۴)

خط و عناصر خوشنویسی در سقاخانه‌ها
عناصر مورد علاقه این هنرمندان درها، قفل‌ها و کلیدها، ضریح‌های اماکن متبرکه و سقاخانه‌ها، نگین‌های انگشتری و حرزها و کاسه‌ها و الواح شمایل‌هایی بود که در مجموع از دیرباز مورد استفاده مردم جامعه سنتی بوده‌است بدون اینکه مردم یا هنرمندان با جنبه‌های بصری و زیباشناختی آن توجه خاصی کرده باشند. در حقیقت زیبایی با گوشت و پوست و خون جامعه سنتی عجین شده و مصرف‌کنندگان غرق در آن بودند. در این میان خط و خوشنویسی، هم به عنوان عنصری مستقل که در این اماکن پیوسته وجود داشته و هم به صورت حکاکی‌هایی، بر روی ظروف و نگین‌های انگشتری، مورد توجه هنرمندان قرار گرفت. آنان همان‌طور که ساخت و ساز و ترکیب‌بندی مجددی بر روی همه اشیاء و تصاویر مذکور انجام دادند با نگاه مجدد خلاقانه بر خط و خوشنویسی نیز، آن را تعریف جدیدی کرده و طراحی مجدد، ترکیب‌بندی و ساخت‌وساز نوینی بدان بخشیدند و بدین ترتیب نگاه بصری تازه‌ای به خط، در قلب سقاخانه متولد شد و خط کوفی این بار، پس از تحویل و تحولاتی هزار و چهارصد ساله، به سوی زبان و بیان جدیدی حرکت کرد. در واقع علاوه بر استفاده از خط و عناصر خوشنویسی، استفاده از نشانه‌های مذهبی و عناصر نهفته در فرهنگ شیعه که مشهورترین آن‌ها نمادهای عاشورا بود وجه مشترکی میان سقاخانه‌ای‌ها می‌باشد. حتی استفاده از زیبایی‌شناسی این فرهنگ همچون استفاده از رنگ‌های سنتی قدیمی، چنان‌که با دیدن بسیاری از کارهای آن‌ها مخاطب به یاد، حسینیه، تکیه و عزاداری‌های ماه محرم می‌افتاد. بکارگیری دستمایه‌هایی چون پنجه، علم، ضریح، دخیل، پرچم و حتی طلسم، جام چهل کلید و… که هر کدام نشانگر مفاهیم تاریخی و فرهنگی بودند و ترکیب این نمادهای انتزاعی، جدای از فرم واقعی آنها، فضایی نوین را پدیدمی‌آورد.

سقاخانه‌ها؛ محلی برای زنده شدن هویتی ایرانی 
کتیبه‌های سقاخانه با نوشته‌های رنگین و نقوش تزیینی، پرچم‌های رنگین که بر آن شعارهای مذهبی نوشته شده، قبه‌های کوچک بر فراز دسته پرچم‌ها، علم‌ها، که سمبلی است از علم امام حسین(علیه السلام) که حضرت عباس(علیه السلام) در روز عاشورا به دست داشت و در مراسم عزاداری محرم به‌طور سمبلیک مبدل به علم فلزی بزرگ می‌شود، که روی آن عناصر تزیینی خاصی همچون پر طاووس، مجسمه‌های کوچک فلزی پرندگان مختلف و پره‌های فلزی نسبتاً بلند، که به هنگام حرکت علم، حالت سر خم شدن و تعظیم دارد را، تعبیه می‌کنند، ماکت‌های نمادین ظروف مشبک فلزی عناصر مختلف این مجموعه مذهبی،مردمی را تشکیل می‌دهند. این همان گنجینه‌ای بود که هنرمندان ایرانی به‌دنبال آن بودند، گنجینه‌ای که فرم‌های ایرانی را به‌همراه داشت و  هنرمندان می‌توانستند هویت گمشده خود را در این فرم‌ها بیابند و از این طریق هویتی ایرانی به آثار خود دهند.

شخصیت هنری ملی 
ناصر اویسی یکی از نقاشان سقاخانه به صراحت در این مورد می‌گوید: «من به‌عنوان نقاش معاصر همیشه سعی داشته‌ام که کارهایم شناسنامه ایرانی داشته باشد.» وی همچنین دربارهٔ ترکیب فرم و هویت ملی اشاره می‌کند: «من از بیست سال پیش فکر می‌کردم که نباید جیره‌خوار فرهنگ غرب باشم و نمی‌خواستم همراه با تکنولوژی غرب که وارد ایران می‌شد فرهنگ غربی هم وارد شود. عقیده دارم که ما می‌توانیم از تکنولوژی غرب استفاده کنیم اما شخصیت هنری خود را حفظ کنیم.»

تکایا مجهز به سقاخانه 
یکی از چیزهایی که تکایا بدان مجهز می‌شد سقاخانه بود که به یاد تشنگی شهیدان کربلا از آن آب می‌نوشیدند و اگر بانی به هزینه خود آن را می‌ساخت سفارش می‌کرد که در کنار مقبره‌اش به بنا اضافه کنند. نمونه ابتدائی سقاخانه تکیه، منبع آبی بود از آن گونه که در استرآباد(شهر قدیم گرگان) وجود داشت که به گزارشی شیعیان بر آن نوشته بودند:
بنوش آب و شمر بدبخت و یزید نجس را لعنت کن ، ۱۰۱۰ (۱۶۰۱)م (تعزیه هنر بومی پیشرو ایران صفحه ۱۲۴ و ۱۱۳).

کاسه‌های آبخوری و چهل کلید سقاخانه
حدود ۱۸ تا ۲۰ سال پیش کاسه های آبخوری به صورت یک پنجه که در داخل آن نصب بود و چهل کلید نیز معمولا به آن اتصال داشت مورد استفاده قرار می‌گرفت. جنس این ظروف غالباً از برنج ساخته شده است و به علت داشتن این کلیدها معمولاً نام چهل کلید به آنها گفته می‌شد، همچنین به آنها جام یا تاس نیز می‌گفته‌اند. مردمان شمال ایران به این کاسه‌ها «چهل تاس» می‌گویند.

نقوش و خطوط کاسه‌های آبخوری و چهل کلید
در گذشته در داخل این ظروف آیة الکرسی و آیه های قرآنی نوشته می‌شد، ولی به علت اینکه این ظروف گاهی به زمین می‌افتاد و یا دست نا‌پاک و کثیف داخل آن می‌خورد، امروزه تنها مدح حضرت علی(علیه السلام) داخل آن نوشته می‌شود. در گذشته این خطوط به صورت قلمزنی روی ظروف منعکس بود، ولی امروزه به صورت پرسی مورد استفاده قرار می‌گیرد.

اعتقادات عامه در مورد چهل کلید سقاخانه
در گذشته اعتقاد بر این بود که چون زائو دچار ترس می‌شود، بنابراین با این کاسه‌ها در حمام باید چهل بار روی سر زائو آب ریخت، تا این حالت از بین برود ولی با کاسه هایی که داخل آن چهل کلید داشت یکبار آب می‌ریختند که جای چهل بار را می گرفت.

طرز ساخت چهل کلید سقاخانه
کلید را معمولا از یک فلز نامرغوب و ارزان تهیه می‌کنند و برای ساختن آن از دستگاه پرس استفاده می‌شود معمولا در هر جام چهل کلید را به وسیله سیمی به پنجه متصل می‌کنند، جام‌ها در سه اندازه ساخته می‌شود، کوچک، متوسط بزرگ در گذشته فرم جام‌ها به وسیله دواتگری و نقوش روی آنها به صورت قلمزنی انجام می‌گرفته است ولی امروزه برای تسریع در کار از دستگاهی استفاده میشود که به دستگاه خم کاری یا فلزکشی مشهور است.

جام چهل کلید یا جام تفال از ظروف سقاخانه
این گونه جام برنجی که در قرن ۱۵-۱۶ میلادی با نقوش و زمینه مشکی با دست کنده کاری می‌شد در دوران پیش از سلسله صفویه وجود نداشت و ظاهراً پس از روی کار آمدن خاندان صفوی برای تفال و طالع بینی مورد استفاده غیب گویان و فالگیران قرار می‌گرفت، بر لبه باریک جام سوراخ ریزی وجود داشت که چهل قطعه کوچک و باریک مستطیل شکل برنجی، منقّش به کلمات بسم الله الرحمن الرحیم با خط نسخ، دربندی به صورت کلاف در این سوراخ قرار می‌گرفت. لبه سطح خارجی جام با نام چهارده معصوم (علیه السلام) به خط ثلث به صورت هشت کتیبه مجزا از یکدیگر که به وسیله سه خط موازی از سطح زیرین مجزا شده نقش بسته بود به علاوه هشت دایره کوچک مزین به خطوط اسلیمی، این کتیبه ها را از هم جدا ساخته زمینه خارجی ظرف با اعداد و حروف سحر آمیز و طلسماتی که بر اسرار آن تنها ساحران و فالگیران آشنایی داشتند پوشیده شده و در میان هشت کتیبه مستطیلی شکل که در بین هشت دایره ترسیم شده دعای ناد علی به شرح زیر به خط نستعلیق نقش شده بود:
نـاد علیاً مظهر العجایب     تجـده عـوناً لـک فی النوائـب     کل هم و غم سینجلـی     بولایتک یا علی یا علی یا علی
نصر من الله و فتح قریب و بشر المؤمنین    یا محمد یا علی خیر البشـر یـا الله یارحمن
بر سطح ۸ دایره بزرگتر که بر جدار خارجی جام نقش شده سوره های فلق، اخلاص، الکافرون و بقره با خط نسخ کنده کاری و با شعارهای تشیع در مدح حضرت محمد(صلی الله علیه و آله و سلم) و علی(علیه السلام) به صورتی زیبا کنده کاری شده است.
جام بر پایه ای مدوّر و باریکی قرار گرفته که روی آن را با نقوشی هندسی پوشانیده اند. از این جام غیب گویان و فالگیران در دوران صفویه در تفال و پیش گویی و اختیار وقت خوب و استخراج طالع و گشودن بخت و امثال آن استفاده کرده‌اند نمونه این نوع جام که در پنج سده پیش در غرب ایران می‌ساختند.(هفت هزارسال هنر فلزکاری در ایران صفحه ۲۲۵).
 
جنس جام‌ها از ورقه مس یا برنج
معمولاً برای ساخت جام‌ها از ورقه مس یا برنج و یا فلزی که 0/4 میلیمتر ضخامت داشته باشد استفاده می‌کنند و اصطلاحاً چهل یا پنجاه می‌گویند. جنس قالب مورد استفاده در ساخت جام‌ها از چدن یا خشکه S.PK می‌باشد
 
نقوش مورد استفاده بر روی جام‌ها
در گذشته از آیة الکرسی و آیه های قرآنی و اسامی ائمه با خطوط ثلث و نسخ استفاده می‌کردند، ولی امروزه معمولاً از اشعار یا مدایح امیرالمومنین علی(علیه السلام) استفاده می‌شود و در گوشه ای از آن طلسم نیز قرار می‌دهند که علت آن مشخص نیست و معمولاً اعدادی که در آن قرار می‌دهند از هر طرف جمعش باید عدد ۱۵ بشود.
 
وسایل مورد نیاز در ساخت جام
از سه نوع قلم استفاده می‌شود:
قلمی که برای فرم دادن شکل ظرف و کروی کردن آن مورد استفاده قرار می گیرد. رنده که اضافات فلز را می‌گیرد و در آرایش دادن کار مورد استفاده واقع می‌شود. قرقره که در مرحله آخر برای برگرداندن لبه ظرف استفاده می‌شود. آهنِ دست، فلزی است که حالت سوهان مانند دارد و از طرف روبروی قلم برای فرم دادن شکل ظرف استفاده می‌شود.

طرز ساخت جام
ابتدا قالب ظرف مورد نظر به دستگاه پیچ می‌شود سپس ورقه مس یا برنجی که به اندازه دلخواه به شکل دایره برش خورده است، در پشت قالب و در مرکز گذاشته شده محکم می‌شود. وقتی که دستگاه شروع به چرخیدن کرد از یک طرف با قلم و از طرف دیگر با آهن دست فشار وارد آورده و به کاسه (جام) فرم می‌دهند. اگر از یک طرف فقط به ظرف فشار وارد آید باعث فرو رفتن و سوراخ شدن آن می‌شود بعد از فرم دادن به ظرف با رنده اضافات فلز گرفته می شود و آن را تمیز می‌کنند مرحله آخر کار برگرداندن لبه ظرف می‌باشد و بعد از پایان کار ظرف را پرداخت می‌دهند و آماده استفاده می‌شود(کتاب تجلی عاشورا در هنر ایران، انتشارات آستان قدس رضوی)

هنرمندان سقاخانه، نوادگان استادان صنعتگر
«هنرمندان سقاخانه را در واقع می‌شد نوادگان استادان صنعتگر قرن‌های پیشین دانست؛ تذهیب‌کاران و زرکوب‌ها و قلمزن‌ها و خوشنویسانی که هزار و یک شی کاربردی را به کمک نقش و نگارهای ظریف در هم پیچیده یا کتیبه هایی از خط خوش زیباتر می‌کردند.»(مقدمه بروشور نمایشگاه سقاخانه)

تعزیه، هنر نمایشی عاشورایی
تعزیه یا شبیه خوانی، نوعی نمایش مذهبی و سنّتیِ شیعی، که در ایران رواج یافته است و عمدتاً دربارهٔ شهادت حضرت حسین بن علی(علیه السلام) و مصائب اهل بیت(علیهم السلام) و یاران با وفایش در کربلا اجرا می‌شود. چون اهمیت هنرمندانه خواندن اشعار در تعزیه بیشتر از روش اجرا و نمایش واقعه‌هاست؛ آن را در قیاس با روضه خوانی، تعزیه خوانی نیز گفته‌اند. (دانشنامه جهان اسلام - کتابخانه دیجیتال مدرسه فقاهت)

تاریخ اولین تعزیه
شکل رسمی و آشکار این تعزیه یا شبیه خوانی، به روایت ابن‌کثیر(تاریخ‌نگار، تفسیرگر و حدیث‌نگار مشهور)، برای نخستین بار در زمان حکمرانی دودمان ایرانی شیعه‌مذهب آل بویه صورت گرفت. این سوگواری به گونه‌ای بود که معزالدوله احمد بن بویه در دهم محرم سال ۳۵۲ هجری قمری در بغداد به مردم دستور داد که برای سوگواری، دکان‌هایشان را بسته و بازارها را تعطیل کرده، نوحه بخوانند و جامه‌های سیاه بپوشند. از این دوره دسته‌های عزاداری و نوحه‌خوانی رایج شده و پایه‌های نمایش شبیه‌گردانی ایران گذاشته شد. (بنیاد دائرة المعارف اسلامی)

ملزومات تعزیه خوانی
تعزیه یا شبیه خوانی با استفاده از ابزارهای مختلفی مانند: زره جنگی، سپر، کلاهخود، دستبند یا دستانه، شمشیر و مشک آب چرمی، چکمه تعزیه، شیپور و طبل و دمام جهت جذابیت بصری، ایجاد حال و هوای حماسی، نزدیک شدن حس مخاطبان به واقعه کربلا، شروع به کار و اجرا می‌کند.

خطوط به کار رفته در ملزومات تعزیه خوانی
کلاهخود و زره و سپر تعزیه معمولا با خطوط کوفی مَعْقِلی یا خط ثلث و نسخ، گاهی بنا به دستور سفارش دهنده با خط خوش نستعلیق  به اسماء متبرکه و نام مقدس الله و پنج تن، مزیّن و تزیین می‌شود. در این مقاله به تاریخچه کلاهخود و زره و سپر تعزیه که از هنرهای عاشورایی می‌باشد، خواهیم پرداخت.
تاریخچه کلاهخود
قدیمی ترین نمونه کلاهخود ایرانی در محلی نزدیک «بوداپست» از زیر خاک به دست آمده که اکنون در موزه مجارستان نگهداری می‌شود این کلاهخود از چند قطعه آهن صاف و بدون انحنا به شکل ساده که به هم متصل می‌شود ساخته شده و آرایش مخصوص آن عبارت است از نقوش مختلف به شکل سیمرغ‌هایی که خطوط آن هنوز از روی آن محو نشده است. از این رو می‌توان از روی نقوش آن و نقوش متداول آن زمان، آن را به قرون بعد از قرن چهاردهم نسبت داد. زیرا نقش سیمرغ قبل از این تاریخ در روی صنایع ایران مشاهده نمی‌شود و این نقش مخصوص کشور چین بوده است. اولین اثری که از نقوش سیمرغ و اژدها در ایران پیدا شد در روی کاشی‌ها و سفال‌های منقوشی است که در سلطانیه به دست آمده است و اصولا نقوش چینی از قرن چهاردهم میلادی در ایران متداول گشته و محققاً کاشی‌ها و سفال‌های مزبور نیز در ایران در قرن چهاردهم ساخته شده است. اما برخی از محققان و تاریخ نگاران این فرضیه اقتباس از هنر چین را رد می‌کنند و آن را مطلق به هنر ایرانی می‌دانند.(کتاب تجلی عاشورا / بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی)

مشخصات کلاهخودهای ایرانی
از روی نقاشی‌هایی که از زمان قدیم باقی مانده می‌توان گفت که در کلاهخودهای ایرانی برای حفاظت گوش‌ها دو قطعه فلز صاف به کار می رفته است و برای پوشش پیشانی دو تکه فلز را طوری روی آن نصب می‌کردند که حافظ پیشانی و ابروها باشد و برآمدگی مدوّر آن برای حفاظت بینی تعبیه می‌شده است. این کلاهخودها زمانی از فلزهای تخته‌ای و صاف و گاهی از فلزهای ترک ترک ساخته می‌شد. مدتی قبل از قرن شانزدهم در ایران خودهای شلجمی به طرز خودهای ترکان عثمانی متداول بود، ولی کم کم این نوع خودها منسوخ شد و به جای آن خودهای مدوّر رواج یافت در قرن شانزدهم خودهای ایرانی کاملاً مدوّر ساخته می‌شد. در قسمت بالای جلو آن نیز میله استوانه ای شکل تو خالی نوک تیزی قرار داشت که برای نصب پر پرندگان به کار می‌رفت، به غیر از میله مزبور میله دیگری نیز در جلو کلاهخود تعبیه می‌کردند که به طور کلی تمام چانه و پیشانی را محافظت می‌کرد و در جلو آن نیز دو میله خالی کوچک قرار داشت که برای زینت در میان آن‌ها پرطاووس یا پر شترمرغ و یا پردرنا نصب می کردند. ظرافت و نازک کاری در خودهای ایرانی زمان به حدی بود که بیننده را متحیر و مبهوت می‌ساخت و تنوع این صنعت در ایران به پایه ای رسیده بود که سلیقه و ذوق صنعتگران آن زمان در این خصوص شگفت آور به نظر می‌رسید. در این دوره خودهای ممتاز را طلاکوب و در حاشیه آن ترنج های طلایی نقش می‌کردند که در میان آن آیات قرآن و اسامی خدا و مقدسین نوشته می‌شد وسط کلاهخود را با دقت بسیار محاسبه و تعیین می‌کردند و با اشکال مختلفی از قبیل برگ و شاخه انگور که مخصوص خودهای ایرانی بوده منقوش می‌ساختند.(کتاب تجلی عاشورا در هنر ایرانی/ انتشارات آستان قدس رضوی)

طلاکوبی خودهای ایرانی
طلاکوبی خُودها ایرانی به دو طریق صورت می گرفت:
یکی آن که نقش دلخواه را در روی فولاد کلاهخود کنده و سپس مکان‌های خالی شده را با طلا پر می‌کردند و یا این که روی پولاد را مخطّط و خطدار می‌کردند و بعد طلا را در نقش مذکور می ریختند، گاهی قسمت‌های خالی کلاهخود از قبیل میله حافظ بینی و محل نصب پره‌ها یا میله نوک تیز سر کلاهخود را مشبّک و یا سوراخ سوراخ تهیه می‌کردند، که این عمل از نظر ظرافت و صنعت بی نظیر بود و به جرأت می‌توان گفت که قدرت ابداع و ذوق ظریف‌کاری، صنعتگران ایرانی در ساختن اسلحه قابل تحسین و تقدیر بوده است. کلاهخودهای ایرانی معمولاً دارای زره ظریف کوچکی بود که با حلقه های بزرگتری در میان سوراخ‌های اطراف کلاهخود متصل می‌‌شد عرض زره مذکور در جلو پیشانی و میله محافظ بینی از پنج تا هشت سانتی‌متر بیشتر نبوده و طولش در طرفین خود تا سینه می‌رسید و از پشت بر روی شانه ها می‌افتاد و به این ترتیب گردن را محافظت می‌کرد به طور کلی ظرافت و ارزش زره‌های مذکور بستگی به مرغوب بودن نوع کلاهخود داشت. زره های کلاهخود را از فولادهای جوهر‌دار تهیه می‌کردند و با حلقه های میخ دار به هم متصل می‌ساختند و زره های ارزان‌تر تا این اواخر ساخته می‌شد و عمل بستن توسط حلقه های لحیم شده انجام می‌گرفت انتهای زره کلاهخودها مقرنس ساخته می‌شد خودهایی که به شکل سر آدم و یا سر دیو، یا حیوانات شاخ‌دار تهیه می‌شد یک نوع خودهای مبتذل به شمار می‌‌رفت(مجله بررسی‌های تاریخی سال دوم شماره ۶ صفحه ۱۰۷ ،۱۰۹).

رنه دالمانی و کلاهخود ایرانی
رنه دالمانی در این مورد در سفرنامه اش می‌نویسد کلاهخود ایرانی مرکب از دو قسمت است قسمت اول مانند شب کلاه است و قسمت دوم قطعات زره ای است که به آن آویخته است تا پشت سر و شقیقه ها را از آسیب ضربت شمشیر حفظ کند کلاه با آهن یکپارچه ساخته شده و ضخامت آن به ۲ الی ۳ سانتی‌متر می‌رسد، در جلو سر لوله هایی دارد که در آنها پر طاووس یا شتر مرغ برای زینت جای می‌دادند کلاهخودهای قدیمی بلند و به شکل گنبد می‌باشد ولی بعدها تغییر کرده و از بلندی آنها کاسته شده و به شکل نیم کره ای درآمده اند و زره آنها بر عکس عریض‌تر و طویل‌تر شده است لبه کلاه بلند است و تا جلو چشمان می‌آید تا آنها را از آسیب ضربات احتمالی حفظ کند و در پشت سر بلندی آن زیادتر است. کلاهخودهای سرداران و افسران عالی رتبه با نقوش زیبایی از طلا و نقره در جلو و عقب و طرفین به طور قرینه زینت یافته اند(سیاحت‌نامه از خراسان تا بختیاری صفحه ۳۸۶ و ۳۸۵)
 
مشخصات کلاهخود تعزیه
اما امروزه کلاهخودهای تعزیه با نقوش و خطوط  اسلامی که در اطراف آن آیات قرآنی و اسم مبارک اهل بیت نقش بسته است را شاهد هستیم. کلاه خود تعزیه در انواع مدل های کلاه خود قلمزنی، کلاه خود آهنی، کلاه خود برنجی،کلاه خود ساده تولید میشود. این کلاهخودها معمولا با خطوط کوفی مَعْقِلی یا خط ثلث و نسخ، مزیّن و تزیین می‌شود.
 
تاریخچه پیدایش زره جنگی
زره پوششی برای محافظت سربازان در جنگ است. زره از قدیم الایام برای سربازان رایج بود. زره فولادی در قرون وسطی تکمیل شد. افزایش سرعت‌ در جنگ و ظهور سلاح‌های آتشی اهمیت زره را به کلی از بین برد. زره، جامه‌ای می‌باشد که از حلقه‌های آهنین ترتیب داده شده که در روزهای جنگ بپوشند.(برهان از ناظم الاطباء)
زره، پوششی است مانند جوشن و خفتان(نوعی بالاپوش، روئین پوش که مختص لباس جنگی و مردانه است) از تصنعات حضرت داود نبی (علیه السلام) برای حفظ بدن از رسیدن حربه جنگ؛ مانند تیر و شمشیر و نیزه ... می‌باشد(فرهنگ آنَنْدراج یکی از فرهنگ‌های زبان فارسی)

مشخصات زره
لباس جنگی دارای آستین کوتاه، مرکب از حلقه های ریز فولادی و آن را به هنگام جنگ بر روی لباس‌های دیگر می‌پوشیدند(فرهنگ فارسی دکتر محمد معین) بافته از مفتول آهن، بر‌خلاف جوشن(پوششی از پولک‌های آهنی) که غیبه غیبه و از پاره‌های آهن است(یاداشت به خط مرحوم دهخدا) نیم تنه ای است که در قدیم الایام در بر می‌کردند و از گردن تا کمر را می‌پوشاند (کتاب نحیما/صفحه 16) و آن را از ماده سخت و ضخیم و یا از کتان تو بر تو و یا از فلس‌های برنجی و روی هم گذارده میخ می‌کردند و همچو ماهی به نظر می‌رسید و یا از حلقه های کوچک آهنی که با یکدیگر جفت کرده بودند می‌ساختند. (قاموس کتاب مقدس) (لغت نامه دهخدا جلد۲۷صفحه۳۶۲).

پیراهن زره‌ای عصر هخامنشیان
پیراهن زره‌ای را که از عصر هخامنشیان در جنگ‌ها مورد استفاده سربازان ایرانی قرار می گرفته باید از اختراعات ایرانیان یا ملل تابعه آنان دانست. بنا به نظر آرتور پوپ، لبه پایینی کلاهخود مفرغی متعلق به ۹ قرن پیش از میلاد که در سرزمین آشور یافت شده و در موزه بریتانیا نگاه‌داری می‌شود، دارای اصالت ایرانی است و باید آن را قدیمی‌ترین جوشنی(پوششی جنگی از پولک‌های آهنی) شمرد که از آغاز تمدن بشر یافت شده است.(کتاب تجلی عاشورا / بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی)

پیراهن زره‌ای عصر ساسانیان
در عصر ساسانیان نیز جوشن(پوششی جنگی از پولک‌های آهنی) در میدان‌های جنگ و برای حراست بدن سربازان و اسب‌های سواره نظام به کار می‌رفت. بهرام‌گور در صحنه شکار شیر بر روی بشقابی سیمین که در موزه بریتانیا نگاه‌داری می‌شود، دارای پیراهن و شلواری از جوشن(پوششی جنگی از پولک‌های آهنی) است. در بشقاب نقره دیگری در موزه ارمیتاژ لنینگراد که همزمان با بشقاب بالا ساخته شده همین شاه دارای پیراهن جوشن دیگری است که به طور دوبله بر روی هم بافته شده و با تسمه ای دور کمر چسبیده است. در نقش طاق بستان، بهرام‌گور در لباس سرباز سوار نظام دارای پوششی از زره و جوشنی که صورت او را پوشانیده است. بهرام‌گور کلاهخودی مخروطی شکل بر سر نهاده که بر نوک آن روبانی آویخته شده و اطراف سر با نقابی و روی پیشانی با آفتابگردان فلزی حفاظت شده و پیراهن زره‌ای بالاتنه او را پوشانیده و ران‌ها و ساق پا نیز با زره پولکدار حفاظت شده و سینه و بدن اسبش را جوشنی جداگانه فرا گرفته است. به هر حال زره‌های پولکی که مانند فلس ماهی به صورت عمودی و افقی با تارهای فلزی بر روی هم بافته و آویخته شده یا زره‌های حلقه‌ای که به همین ترتیب با سیم‌های نازک عمودی و افقی بافته شده از ابتکارات عصر ساسانی است. از زمان هجوم اعراب به ایران اسناد و مدارک معتبر یا تصاویر و نمونه ای از جنگ افزارهای آن روزگار باقی نمانده ولی از روی مینیاتورهای نسخ شاهنامه که در مجالس مختلف جنگهای تن به تن بین سلحشوران توسط صورتگران آن عصر مجسم شده به خوبی می‌توان به کیفیت جنگ افزارهای آن زمان که با سلاح‌های عصر ساسانیان تفاوت چندانی ندارند، پی‌برد.(هفت هزار ال هنرفلزکاری در ایران صفحه ۲۵۱)
 
تاریخچه پیدایش زره در ایران
زره ایرانی عبارت بوده از لباسی که از به هم پیوستن حلقه‌های آهنی ساخته می شده است. قبل از این که زره به صورت کنونی در آید جنگجویان قدیمی در روی لباس جنگی خود که عبارت از پیراهن چرمی بوده حلقه‌های آهنی را به طور پراکنده و متفرق در ردیف‌های مساوی می‌دوختند و یا این که تعدادی از حلقه‌های مزبور را مانند زنجیر نازکی به یکدیگر متصل می‌کردند و به پیراهن چرمی خود می‌آویختند، ولی بعدها به پیروی از همین روش برای بهتر و محکم ساختن زره به صورت پیراهن ظریف فلزی ساخته می‌شد. این نوع پیراهن فلزی طوری تهیه می‌شد که در قسمت جلو سینه آن شکاف داشته و حتی نیز طرفین آن از هم مجزا بوده است این نوع زره‌ها بنا بر سلیقه استادان سازنده و یا بنا به دستور متقاضیان ساخته می‌شده است بعضی دارای آستین بلند و برخی دیگر با آستین‌های کوتاه تهیه می‌شد، در ایران این گونه زره‌ها بهترین لباس رزمی جنگجویان به شمار می‌رفت و در بین سپاهیان پوشیدن آن متداول بود، زیرا بهترین لباس برای دفاع در مقابل سلاح سرد شناخته می‌شد.(کتاب تجلی عاشورا / بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی)
 
طرز ساخت زره در کشورهای مختلف یکسان نبوده
بطور کلی زره را از تعدادی حلقه‌های متصل به هم می‌ساختند و چون در زیر این سلاح، گردن و شانه‌ها بیشتر مورد اصابت قرار می‌گرفت حلقه‌های آهنی متصل شده زره در روی گردن و شانه محکم و نزدیک و به هم فشرده ساخته می‌شد. زیرا گردن، شانه و سینه هنگام جنگ بیش از سایر قسمت‌های بدن مورد اصابت شمشیر و غیره قرار می‌گرفت. ولی در حلقه‌های پشت دست و پایین بدن که گشادتر بود حلقه‌های کمتری به کار می‌رفت. طرز ساختن زره در کشورهای مختلف یکسان نبوده، بلکه در بین ملل و قبایل فرم‌های گوناگون یافت می‌شد مثلاً در ایران و هند قسمت گردن به وسیله یک پارچه کلفت پوشیده می‌شد. ولی در آسیای مرکزی از وسط حلقه های زره تسمه های چرمی را می‌گذراندند و زیر آن‌ها را با پارچه های ابریشمی می‌دوختند تا گردن به هنگام حرکات تند و سریع مورد اصابت شمشیر قرار نگیرد و مجروح نشود. قفقازی‌ها و ترکان عثمانی غالباً زره‌های خود را با تکه‌های آهنی مربع یا گرد و همچنین با دکمه و قپه‌های کوچک آرایش می‌دادند و حلقه‌های زره عموماً به شکل افقی قرار می‌گرفت.(کتاب تجلی عاشورا در هنر ایرانی/ انتشارات آستان قدس رضوی)

جنس و آلیاژ زره‌ها
طرز ساختن حلقه‌های زره در ابتدا بدین ترتیب بوده است که پس از سرخ شدن حلقه های آهنی در کوره به وسیله چکش خواری آن‌ها را به یکدیگر متصل می‌کردند، ولی بعدها حلقه‌های زره را با چکش زدن درست می‌کردند و سپس زره را از به هم پیوستن حلقه‌های مفتولی می‌ساختند. حلقه بعضی از زره های قدیمی از سیم‌های فلزی که گاه توسط یک یا دو میخ به هم متصل می‌شد، فراهم می‌آمد و در برخی حلقه‌ها میخ‌ها را از یک طرف و در پاره‌ای از آنها میخ‌های بست را از دو طرف فرو می‌بردند. میخ‌های مزبور که برای اتصال حلقه‌های زره به کار می‌رفت گاهی از آهن و زمانی از مس یا برنج درست می‌شد. ولی بهترین بست حلقه ها به وسیله لحیم کاری (نوع جوشکاری اولیه) صورت می‌گرفته است یعنی حلقه را پس از اتصال به یکدیگر لحیم می‌کردند در بین زره ها نمونه بسیار کمی دیده شده است که حلقه‌ها به وسیله میله‌های مسی به یکدیگر متصل شده‌اند این نوع زره بیشتر در ترکستان متداول بوده است و قابل ذکر است که بین طرق مختلف اتصال دو طریقه بیشتر مورد استعمال واقع می شده است:
الف) حلقه‌های زره میخکوب شده
ب) حلقه های زره ساده لحیم کاری شده و زمانی هم حلقه‌ها را از مس یا برنج به اندازه های بزرگ و کوچک تهیه می‌کردند.(کتاب تجلی عاشورا در هنر ایرانی/ انتشارات آستان قدس رضوی)

مشخصات زره مرغوب
یک زره بسیار خوب زرهی بوده است که صنعتگران نکات زیر را در آن رعایت می کردند.
۱) فولادش از فولادهای ممتاز جوهر دار درجه یک باشد.
۲) حلقه‌های زره با دقت به یکدیگر متصل شده باشند.
3) قطر مفتولهای آهنی متناسب با اندازه حلقه ها باشد یعنی ضخامت آهن با اندازه حلقه‌ها تطبیق کند.
جهت بافتن حلقه ها افقی بود و به همین شکل وصل می‌کردند در این عمل نهایت سلیقه و ظرافت را به کار می‌بستند مثلاً برای زیبایی زره، یک ردیف از حلقه های لحیم شده و یک ردیف از حلقه های میخی را به طور مساوی به یکدیگر وصل می‌کردند و یا چهار حلقه میخی را به یک حلقه لحیم شده متصل می‌ساختند این موضوع گذشته از ظرافت و زیبایی زره سبب استحکام بیشتر آن نیز می‌شد امتیاز این نوع ساخت این بوده که هیچ گونه انبساطی در حلقه ها صورت نمی‌گرفت در حالی که حلقه انواع دیگر زره از نظر ساخت تغییر پذیر و در نتیجه قابل انبساط بود.
به طور کلی غیر ممکن است که ما بتوانیم زره‌ها را از لحاظ تعداد و اندازه حلقه‌ها طبقه بندی کنیم زیرا برخی از زره‌ها با حلقه‌های بسیار ریز و یا متوسط و بعضی با حلقه‌های فوق العاده بزرگ مشاهده می‌شود، گاهی نیز حلقه‌های زره را بیضی شکل و یا گرد که در میان آن میله ای قرار داشت می‌ساختند تا هنگام برخورد ضربات شمشیر و غیره دیرتر پاره و از هم جدا شوند و همچنین در مقابل نور خورشید مانند فلس‌های ماهی بدرخشد و زیبایی آن بیشتر شود.(کتاب تجلی عاشورا در هنر ایرانی/ انتشارات آستان قدس رضوی)

اسامی مختلف زره ایران و سایر ممالک
شک نیست که سابقاً هر یک از اقسام زره‌های ذکر شده در بالا بر حسب نوع بافت و برش و ساختمانشان اسامی مختلفی داشته است ولی در حال حاضر در زبان رایج فارسی به طور کلی آن‌ها را زره می‌نامند مثلاً درقدیم که این البسه در ایران و سایر ممالک نزدیک آن رواج داشته است یکی از انواع آن به نام «بدن» موسوم و نامگذاری شده بود که زانو و دست‌ها را تا آرنج و گاهی پایین تر می‌پوشانید. حلقه های این نوع زره بسیار نازک و مسطح بود و اگر این زره تا زانو نمی‌رسید و آستینش کوتاه‌تر بود به نام «نیمه بدن» خوانده می‌شد. نوع دیگر آن در قدیم «باختر» نام داشت که از لغت مغولی «بکتر» گرفته شده است. خصوصیات زره مذکور آن بود که صفحات آهنی کوچکی، پهلو و پشت آن را می‌پوشانید و روی شانه‌ها و قسمت پهلوی آن چاکدار بود همچنین نوع دیگر را که«کلانتری» می خواندند بدون آستین و مانند زره باختر چاکدار بود و صفحات آهنی بزرگ بر سینه و پشت و پهلوی آن نصب می کردند، زره های باختر و کلانتر در ایران کمتر پوشیده می‌شد و مخصوص کشورهای همجوار ایران بوده است.(مجله بررسی های تاریخی، سال دوم، شماره6، صفحه 97 و 101)

تزیینات زره 
تزیینات زره به صورت‌های مختلف انجام می‌گرفته، گاهی حلقه‌های مسی یا برنجی را در یک ردیف و حلقه‌های آهنی یا فولادی را به موازات آنها متصل می‌کردند و یا این که از بافتن حلقه‌های برنجی و مسی و آهنی نقوشی هندسی در روی زره به وجود می‌آورند و همچنین از هر حلقه، فلزات مختلف کلمات مقدّس و یا اسامی سلاطین و پهلوانان را در روی زره به خطوط اسلامی و ایرانی می‌نوشتند. و یا گاهی به همین طریق از حلقه فلزات الوان، حاشیه پهن و یا باریک در چند ردیف می‌بافتند مثلاً در قسمت بالا و پایین دامن آهنی و حلقه آستین‌ها حاشیه ای از حلقه های مسی و یا برنجی در روی زره بافته می‌شده است و در برخی از آنها دیده می‌شد که به طور استثنائی حلقه‌های بزرگی بر روی زره نصب می‌کردند و در روی حلقه‌ها اسامی مقدس یا کلماتی چند از قرآن و غیره به خطوط اسلامی و ایرانی می نوشتند و یا این که زره ساده ای از فلز می بافتند که بر روی هر یک از حلقه های آن یک حرف و یا یک کلمه از قرآن به خط کوفی و نسخ و ثلث می‌نگاشتند و اگر جلو زره باز بود برای به هم پیوستن آن از قلابهای پولاد آبدیده و یا آهن استفاده می‌کردند که چند نمونه آن در موزه ارتش موجود است(مجله بررسی های تاریخی، سال دوم، شماره6، صفحه 97 و 101)
 
حروف از کلمات دعایی، برای حفظ و حراست صاحب زره
هانری رنه دالمانی در سفرنامه از خراسان بختیاری می‌نویسد جنگجویان قدیمی برای محافظت خود زره آهنی می‌پوشیدند و کلاهخود فولادی بر سر می‌گذارند و با کمان و شمشیر و خنجر نبرد می‌کردند در مینیاتورهای قدیمی که جنگ پهلوانان را نمایش می‌دهند، این نوع سلاح‌ها دیده می‌شود یکی از سلاح‌های دفاعی قدیم زره بود که حلقه‌های آهنی آن با حرارت آتش به هم متصل می‌شد ما یکی از این پیراهن‌های فولادی را دیدیم که در روی هر یک از حلقه های آن حرفی حک شده بود شاید این حروف از کلمات دعایی بود که برای حفظ و حراست صاحب زره به کار می‌رفت این زره‌ها بسیار سنگین بود و فقط سواران آن‌ها را می پوشیدند. در قرون وسطی هم در اروپا جنگ آوران چنین جوشن‌هایی(پوششی از پولک‌های آهنی)  را بر تن می‌کردند تمام این لوازم جنگی و صفحات آهنی که تا امروز باقی مانده است به طرز بسیار زیبایی با طلا و نقره حکاکی شده و عباراتی نیز روی آن‌ها منقش است بعدها ایرانیان به جای زره، فقط صفحات آهنی را که به شکل مربع و مستطیل بود با تسمه های چرمی به سینه و پشت پهلوان‌ها می‌بستند و این صفحات آهن را عموماً با نقش‌های مطلوبی از طلا و نقره زینت می‌کردند(سیاحتنامه از خراسان تابختیاری ، صفحه 38)
 
تاریخچه سپر
سپر، ابزاری فلزی و مدوّر که به هنگام حمله دشمن آن را محافظ اعضای بدن قرار می‌دادند. حاشیه کتاب برهان قاطع تصحیح دکتر معین).
از قدیمی‌ترین ،ایام سپرهای مشرق ،زمین شکل مدوّر و کوچک خود را حفظ کرده است و همان طوری که روی حجاری‌های قدیم مشاهده می‌شود در طرز ساختن سپر تغییر فاحشی صورت نگرفته و شکل اولیه آن محفوظ مانده است، مثلاً شکل سپری که جنگجویان نادر شاه در فتح هندوستان به کار برده اند، در دوران‌های بعدی نیز مشاهده شده و مواد اولیه آن همان ماده قدیمی بوده است. سپرهای فولادین را از سپرهای معمولی کوچکتر می‌ساختند، زیرا به اندازه کافی سنگین بود. از طرفی دیگر یکی از علل کوچکی آن این بوده است که از ضخامت کاسته نشود و اگر آن را بزرگتر می‌ساختند می‌بایستی فولاد را نازک‌تر سازند در این صورت از استحکام آن به طور محسوسی کاسته می‌شد زیرا هر سپر از فولاد یکپارچه ساخته می‌شد و به همین سبب است که سپرهای فولادی کمتر دیده شده است.(کتاب تجلی عاشورا در هنر ایرانی/ انتشارات آستان قدس رضوی)

مشخصات سپرهای ایرانیان
سپرهایی که بیشتر در نزد ایرانیان و افغان‌ها و مسلمانان هند و بلوچ متداول بود از نوع سپرهایی بوده که از پوست کرگدن و یا فیل تهیه می شده است. پوست آن را نیز از حبشه و هند وارد می‌کردند چون این گونه سپرها در مقابل سلاح‌های برنده قابلیت کشش بهتر و استقامت بیشتری را دارا بودند از سپرهای فولادین بیشتر مورد توجه واقع می‌شدند. سپرهای چرمی را بدون از بین بردن ضخامت و استحکام پوست که ما اکنون از رمز تهیه آن اطلاع نداریم شفاف می‌کردند و آن را مانند یک قطعه فلز نازک و یا شاخ و کهربای زرد جلوه گر می ساختند سپس روی آن نقوشی با رنگ‌های بادوام و یا با طلا ترسیم می‌کردند و گاهی نیز روی آن‌ها نقوش برجسته‌ای مشاهده می‌شد بر روی سپرهای معمولی چهار یا شش قپه فلزی ساده و یا قلم زده و نقره کوب و یا پولاد مشبّک نصب می‌کردند. انتهای این قپه‌ها از داخل سپر خارج شده و به وسیله حلقه‌های آهنی که از میان آن تسمه‌های چرمی می‌گذشت جهت نگاهداشتن سپر تعبیه می‌کردند و برای این که اثر ضربات دشمن بر روی دست محسوس نباشد یک یا دو بالشتک کوچک دراز در میان تسمه‌ها قرار می‌دادند گاهی دو قپه اضافی هم برای رد کردن تسمه دیگری بر روی سپر قرار می‌دادند تا بتوانند در هنگام راه رفتن سپر را از گردن آویزان کنند و دست آزاد باشد این دو قپه از لحاظ شکل با قپه‌های دیگر فرق داشت مثلا ممکن بود آن‌ها را به شکل هلال یا فرم دیگری بسازند.(کتاب تجلی عاشورا در هنر ایرانی/ انتشارات آستان قدس رضوی)

نحوه ساخت سپرهای ایرانی
سپرهای ایرانی هرگز مسطح نبود، ولی تحدب و برآمدگی آن بی‌اندازه کم بود و چنان‌که گفته شد سپرهای مذکور اغلب با نقوش طلایی تزیین می‌شد و بر روی آن تکه‌های استخوانی و یا صدف و یا فلز و گاهی عاج را با اشکال هندسی نصب می‌کردند و با جواهرات مختلف یا شیشه های الوان مزیّن می‌ساختند. اغلب اوقات قپه ها را میناکاری می‌کردند و چون می‌خواستند سپرها محکم باشد آن را با روغن مخصوصی آغشته می‌ساختند و نیز برای این که جنس سپرها شفاف و عالی شناخته شود در سپرهایی که پر از نقوش مختلف بودند نقاط گردی را باقی می‌گذاشتند تا ممتازی و شفافیت سپر معلوم شود قطر هندسی سپرهای چرمی ایرانی از نیم‌متر الی یک‌متر و نیم بوده است در دوره انحطاط سلاح مشرق زمین، در ایران سپرهای بزرگ آهنین می ساختند که بدون هیچ گونه ارزشی کار زیادی بر روی آ‌ن‌ها انجام می‌شد و آن را تیزاب می‌زدند و منقوش می‌کردند، سپس قلمزنی یا طلاکاری می‌کردند البته این گونه سپرها هیچ گونه استحکامی نداشتند و به منظور تزیین ساخته می‌شدند و مرکز ساخت آن اصفهان بوده است و صنعتگران آن جا سپرهای مذکور را برای سفارش دهندگان این نوع سپرها تهیه می‌کردند(مجله بررسی های تاریخی ـ سال دوم ـ شماره ۶ ـ صفحه۱۱۰ و ۱۱۲)
از جمله وسایلی که در موزه آستان قدس موجود می‌باشد سپری از دوره صفویه است، این سپر از پوست کرگدن به رنگ سیاه و به شکل یک هلال و چهار بدر ساخته و میناکاری شده است(نگاهی به موزه مرکزی آستان قدس رضوی، صفحه ۳۹ و ۳۸).

تاریخچه چهار آیینه
چهارآینه یا چارآینه نوعی پوشش جنگی قدیمی(که درخشان و صیقل یافت است) در ارتش ایران، تشکیل شده از چهار ورقۀ آهن یا فولاد به شکل چهارگوش. این پوشش برای محافظت سینه، پشت، دو پهلو یا بالای زانوان سپاهیان به کار می رفت و با بندهای چرمی یا سگک بسته می شد. چون ورقه های فلزی این پوشش صیقل یافته و یک تکه بود آن را چهارآینه می نامیدند.

مشخصات چهار آیینه
این سلاح هند و ایرانی از چهار قطعه فلز بزرگ شفاف تشکیل شده و بدین مناسبت «چهار آیینه» نام گرفته است. نمونه های جدیدتر این سلاح که قسمت سینه بند آن از دو یا سه قطعه تشکیل می‌شد از داخل به وسیله میله یا قلاب‌هایی که از جلو به چشم نمی‌خورد، به هم وصل گردیده‌اند، اما نمونه‌های قدیمی چهارآیینه ساده‌تر ساخته می‌شده‌اند آن‌ها فقط از دو قطعه بزرگ و دو قطعه کوچک به شکل مربع و مستطیل ساخته می‌شدند. قطعات بزرگتر برای پوشانیدن سینه و پشت و قطعات کوچکتر به منظور محفوظ نگاه داشتن پهلو به کار رفته است. گاهی برای آزاد بودن حرکات دست یا به خاطر سبک ساختن آن‌ها، شکل دیگری به آن می‌دادند. به این ترتیب که قسمت‌های پهلو را به شکل هلال در می‌آوردند که به هنگام رزم، پهلو به وسیله دست محافظت می‌گردید، هم اکنون چندین نمونه چهارآیینه ایرانی و خارجی در موزه دانشکده افسری موجود است. در طرفین سطوح هر یک از قطعات چهارآیینه، بست یا چفتک کوچکی تعبیه شده است. روی هم هشت عدد می‌باشد تسمه های چرمی صلیبی شکل را از داخل آنها عبور می‌دادند تا آیینه ها به یکدیگر متصل شود در روی دو قطعه بزرگ چهارآیینه چفت‌های اضافی تعبیه می‌شد و شانه، قطعات جلو را به قسمت آیینه پشتی متصل می‌ساخت. اگر چهار آیینه ها را کوچکتر می ساختند در این صورت هر یک از قطعات آنها از یک تکه فولاد آبدیده و در صورتی که آن‌ها را بزرگتر تهیه می‌کردند به تعداد قطعات افزوده می‌گشت.(کتاب تجلی عاشورا / بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی)

تزیین چهار آیینه
معمولا چهار آیینه را از فولاد جوهردار عالی که دارای نقوش نمایان و بزرگ بود تهیه می‌کردند ولی انواع پیشین و قدیمی آن را از فولاد جوهردار منقوش ممتازی که نقوش کوچکی داشتند می‌ساختند. در سبک ساخت چهارآیینه، بعد از دوره نادر شاه افشار در ایران تغییراتی به وجود آمد. چهار آیینه های قبل از نادر شاه کوچکتر ساخته می‌شد ولی بعد از آن علاوه بر این که آن‌ها را بزرگتر ساختند، حاشیه های پهن یا باریک فلزی به قطعات اصلی آن اضافه کردند و محل وصل این حاشیه های آهنین اضافی را به وسیله نقوش طلایی یا میله های برنجی از دید پنهان داشتند و این اعمال به این منظور انجام می‌گرفت که آن‌ها نمی‌توانستند یک چهار آیینه بزرگ را از یک قطعه فولاد درجه یک به دست بیاورند و از سوی دیگر برای این که نقص صنعت سلاح سازی آن روز را از بین ببرند با تذهیب و نقره‌کوبی در روی سلاح‌ها و ساز و برگ قدیمی معایب جزئی را از بین می‌بردند. پس به طور کلی می‌توان گفت که عمل تزیین و تذهیب و نقره کاری در روی سلاح‌های قدیمی خدمت بزرگی به عالم صنعت و صنعتگران به شمار می‌آمد، زیرا نواقصی که در فولاد به هنگام چکش کاری و موقع سرد شدن به وجود می‌آمد مرتفع می‌شد، و همچنین چهار آیینه‌هایی دیده می‌شود که با رنگ‌های با دوام و براق تزیین شده است. این نوع تزیین اغلب روی فولادهای ساده به کار می‌رفته است و فولادهای جوهردار که خود دارای نقوش بسیار زیبایی بودند احتیاج به رنگ آمیزی نداشتند، این اعمال بیشتر در صنعت سلاح سازی افغانی‌ها معمول بود زیرا اکثر کارهای افغانی بدین ترتیب بوده است.(کتاب تجلی عاشورا در هنر ایرانی/ انتشارات آستان قدس رضوی)

خطوط نسخ و نستعلیق در چهار آئینه
چهار آئینه، مرکب از چهار صفحه مستطیل شکل، فلزی بود. که به وسیله لولا به یکدیگر متصل شده و دورا دور بدن را از آسیب ضربات دشمن مصون و محفوظ می‌داشت، دو صفحه بزرگتر فلزی برای پوشش سینه و دو صفحه کوچکتر در دو طرف پهلو قرار می‌گرفت. آستر هر چهار صفحه فلزی از پارچه های ابریشمین با نقوش گلدار و یا از مخمل سرخ رنگ بود. چهار آیینه را از قرن ۱۶ تا ۱۹ میلادی فلزکاران ماهر ایرانی در تبریز، اصفهان، شیراز، یزد و هرات می ساختند و صفحات آن را با خطوط اسلیمی و برگ مو و گل و برگ مانند: تذهیب صفحات اول قرآن، کنده کاری و حاشیه و میان صفحه را با آیات قرآنی و نام ائمه و شعارهای تشیع با خطوط خوش نسخ و نستعلیق طلاکوبی و نقره کاری می‌کردند. ایرانیان پس از آشنایی با وسایل حفاظتی که برای سربازان مغول به منظور حراست سینه در برخورد با ضربات دشمن مورد استفاده قرار می‌گرفت، آن را به صورتی ساده مفید و زیبا از صفحات فولاد در کارگاه‌های خود می‌ساختند، این الواح را به صورتی سبکتر و ظریفتر با خطوط ایرانی و اسلامی نسخ و نستعلیق، گاهی خط دیگر و نقوش اسلیمی طلاکاری و نقره کوبی می‌کردند و حواشی آن‌ها را نیز با نقوش هشت پر و آیاتی از قرآن و ادعیه با خطوطی زیبا مزیّن می‌ساختند. یک نوع از این سپرهای دفاعی مرکب از دو صفحه مدوّر فولادی بود که یکی بر روی سینه و دیگری بر پشت قرار می‌گرفت و به وسیله دو صفحه مستطیل شکل که در دو طرف پهلو قرار داشت با قطعه ای زره به یکدیگر متصل می‌شد لبه و میان صفحات فولادین فوق را با آیات قرآنی یا ادعیه به خط نسخ تزیین و طلاکوبی می‌کردند و صفحات دو طرف پهلو نیز با نقوش برگ مو و گل و گیاه به صورتی بدیع حکاکی شده بود(هفت هزار سال هنر فلزکاری در ایران، صفحه ۲۵۸ و ۲۵۶).

مخترع چهار آیینه: ایرانیان 
گاهی چهار آیینه را از پوست کرگدن محکم که روی آن‌ها را با رنگ پُر جلا و براق می پوشانیدند، می‌ساختند این نوع چهار آیینه بیشتر در چین و هند متداول بوده است. در اوایل قرن هجدهم و اوایل قرن نوزدهم آیینه‌های سینه و پشت را بلندتر می‌ساختند و بالای این قطعات را به وسیله یک حاشیه ترنجی شکل و یا به شکل سر پرندگان منقوش می‌کردند. این عمل در آن زمان بسیار معمول و متداول بوده است. معمولاً آستر چهارآیینه ها را از مخمل یا ابریشم یا پارچه های دیگر درست می‌کردند. تصوّر می‌شود مخترع چهار آیینه ایرانیان بوده اند، زیرا قدیمی‌ترین چهار آیینه ای که به دست آمده متعلق به قرن شانزدهم میلادی است که در دنیای آن روز برای اولین مرتبه جنگجویان ایرانی این سلاح را مورد استفاده قرار دادند، به طوری که همیشه نوع تزیین چهار آیینه ها با کلاهخودها تطبیق می‌کرد(مجله بررسی‌های تاریخی سال دوم شماره ۶ صفحه ۱۰۶ ،۱۰۵).

ابزارهای تعزیه خوانی
تعزیه یا شبیه خوانی با استفاده از ابزارهای مختلفی مانند: شمشیر و دستبند و ساعد بند و ساق بند جنگی، زره جنگی، سپر، کلاهخود، و مشک آب چرمی، چکمه تعزیه، شیپور و طبل و دمام جهت جذابیت بصری، ایجاد حال و هوای حماسی، نزدیک شدن حس مخاطبان به واقعه کربلا، شروع به کار و اجرا می‌کند.

خطوط به کار رفته در ابزارهای تعزیه خوانی
کلاهخود و زره و سپر تعزیه معمولا با خطوط کوفی مَعْقِلی یا خط ثلث و نسخ، گاهی بنا به دستور سفارش دهنده با خط خوش نستعلیق  به اسماء متبرکه و نام مقدس الله و پنج تن، مزیّن و تزیین می‌شود. در این مقاله به تاریخچه کلاهخود و زره و سپر تعزیه که از هنرهای عاشورایی می‌باشد، خواهیم پرداخت.

خطوط اسلامی و ایرانی روی شمشیر و دستبند تعزیه
استفاده از شمشیر و دستبند و ساعد بند و ساق بند جنگی جهت نمایش و اجرای تعزیه جزو ملزومات آن به شمار می‌رفته است. هدف استفاده از این ابزارها ایجاد حال و هوای جنگی و حماسی، نزدیک شدن حس بیننده به واقعه کربلا، بوده است. این سلاح‌ها در استانهای مختلف ایران، جهت برگزاری تعزیه به شکل و فرم مختلف ساخته می‌شدند ولی گاهی از حیث نقش و نگار و خطوط خوشنویسی شده با هم فرق داشتند. این ابرازها را معمولاً طلاکوب و یا قلم کاری و یا به اشکال هندسی آرایش می‌دادند و همچنین گاهی کلمات مقدّس و آیات قرآن را با خطوط ایرانی و اسلامی بر روی آن نقش می‌کردند و یا این که به طور کلی به شکل ساده و عاری از هرگونه آرایش می‌ساختند و مورد استفاده قرار می‌دادند. روی این نوع تجهیزات برخلاف سایر سلاح‌های مشرق زمین غالباً اسامی سازندگان تذهیب می‌شد. تزیینات شمشیر به صورت‌های مختلف انجام می‌گرفته، گاهی روی فلزات مختلف کلمات مقدّس و یا اسامی سلاطین و پهلوانان را در روی شمشیر به خطوط اسلامی و ایرانی می‌نوشتند. و در روی لبه شمشیر و ستبند و ساعد بند اسامی مقدس یا کلماتی چند از قرآن و غیره به خطوط اسلامی و ایرانی می نوشتند و گاهی بر روی لبه و بدنه فلزی شمشیر یک حرف و یا یک کلمه از قرآن به خط کوفی و نسخ و ثلث می‌نگاشتند.

تعریف شمشیر
سیف و سلاحی آهنین و برنده که تیغه آن دراز و منحنی و دارای یک لبه تیز است . تیغ (ناظم الاطباء) وجه تسمیه آن شم شیر است که دم شیر و ناخن شیر است، چه شم به معنی دم و ناخن هر دو آمده است (از غیاث) (برهان) . حربه آهنین یا فولادین که دارای سینه بلند و منحنی و دمه و لبه برنده است (فرهنگ فارسی دکتر معین). شمشیرهای مستقیم گاه پهن و گاه باریک با نوک تیز است و نزد اقوام مختلف گوناگون بوده است. لغت نامه (دهخدا جلد۳۱، صفحه ۵۹۰). شَمشیر یک سلاح سرد است که از یک تیغه بلند و لبه‌تیز و یک دسته تشکیل شده‌است. این سلاح انواع و شکل‌های متفاوتی داشته است که در هر کشور بسته به نوع مبارزه آن را تغییر می‌دادند. واژۀ «شمشیر» برگرفته از واژگان پهلوی "شَم" (به معنای ناخن و انحنا)+"شیر" است تلویحاً به معنای ناخن شیر. در خاور قدیم برای ساخت شمشیر از سه نوع فلز به نام‌های نرم‌آهن (آهن نرم)، شاپورگان(آهن سخت) و پولاد آمیخته بهره‌می‌گرفتند. پولاد گوهردار که برای شمشیرسازی نیز استفاده می‌شد روهینا نام داشت. به ابزار ساخته‌شده از روهینا، روهنی می‌گویند.(مجله مشکوة، شماره 44 , سید محمود خسروانی شریعتی) 

شمشیر ایران باستان
ارتش بزرگ ایرانیان در زمان شاهنشاهی هخامنشی از آکیناکه استفاده‌ می‌کرد؛ این شمشیر که اندازه‌ای قابل حمل نیز داشته دولبه بوده و قابل فرو بردن نیز بوده‌است. این نوع شمشیر برای حمله‌های سریع و ناگهانی کاربرد عالی و خوبی داشت. در پایان دسته شمشیر، برآمدگی بزرگی وجود داشت که به‌نظر می‌رسد کاربرد خاصی داشته‌باشد. همچنین مدارکی وجود دارند مبنی بر این که پادشاهان ایرانی نیز از این سلاح استفاده می‌کردند. این نوع شمشیر در دو نوع بلند و کوتاه ساخته می‌شده‌است.

مروری بر تاریخ شمشیر در ایران
نخستین شمشیرهایی که از آغاز تمدن بشری یافت شده شمشیرهای قبایل ایرانی هیتی است که این قبایل در عصر مفرغ در لرستان در دامنه‌های زاگرس زندگی می‌کردند. همچنین شمشیرهای اقوام آشوری را باید نام برد که آشوری‌ها در بین النهرین حکومت می‌کردند مردم این عصر شمشیرهای دو دم را با تیغه‌های کوتاه و با دسته‌های راست و دارای حائل بین دسته و تیغه می‌ساختند. این سلاح را باید اولین سلاح ایرانی شناخت که با اندک تغییری تا چند قرن بعد مورد استفاده قرار می‌گرفت. شمشیرهای عصر ساسانی به استناد بشقاب‌های نقره ساسانیان دارای تیغهای کوتاه و دو لبه بوده‌اند. اعراب نیز همین نوع سلاح را در عربستان و تا اواخر دوران خلافت امویان و خلفای عباسی در متصرفات خود مورد استفاده قرار می‌دادند. از اوایل قرون وسطی تا هجوم چنگیزخان به ایران اسناد و مدارک معتبری از چگونگی ساخت و تهیه جنگ افزارها در ایران در دست نیست. در آغاز قرن ۱۲ میلادی ابن بلخی در تألیف خود یاد آور شد که در چاهک فارس صنعتگران از معادن آهن این ناحیه برای ساخت فولاد و جنگ افزار استفاده میکرده‌اند.(کتاب تجلی عاشورا / بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی)

شمشیرهای خاورمیانه قدیم:
شمشیر ایرانی، شمشیر خراسانی، شمشیر سلمانی، شمشیر عراقی، شمشیر هندی، شمشیر منصوران، شمشیر یمنی، شمشیر سلیمانی، شمشیر دمشقی

نظر جهانگردان، درباره شمشیر ایرانی
1)مارکوپولو مدعی این مطلب است که در معادن نزدیک کرمان رگه های آهن و آنتیموان به مقدار زیاد وجود دارد و جنگ افزار سازان کرمانی در ساخت لوازم فلزی مانند دهنه اسب، شمشیر، قمه، کمان، تیردان و سایر لوازم جنگی از معادن نام برده استفاده کرده‌اند.

2)تاورنیه، سیّاح(جهانگرد) معروف فرانسوی که در زمان شاه صفی شاه عباس دوم و شاه سلیمان نه بار به ایران مسافرت کرده معتقد است که ایرانیان در هنر فولاد سازی مهارت و استادی کامل دارند و می‌دانند چگونه فولاد را برای ساختن تیغه های، شمشیر، خنجر قمه و چاقو با زاج و سایر مواد در مراحل مختلف آماده کنند، مرغوبیت محصولات پولادین این هنرمندان مدیون فولادی است که از ناحیه‌ای از هند به نام گل کندا، به ایران آورده می‌شد این جنگ افزار‌سازان پولاد اروپایی و پولاد ایرانی را مناسب نمی‌دانند زیرا آب دادن فولاد هندی برای آنها سهل‌تر و آسان‌تر است.

3)اولئاریوس سیاح و جهانگرد، در سیاحت نامه، خود از قم به عنوان بزرگترین مرکز ساخت جنگ افزار (در اواسط قرن ۱۷ میلادی) یاد می‌کند، شاردن سیّاح دیگر فرانسوی، نیز در قرن ۱۶ میلادی در سیاحت‌نامه مفصل خود شرح مبسوطی از شمشیر و قمه ساخت ایران آورده است. از قرن ۱۶ تا ۱۹ میلادی تغییراتی در ساخت تیغه‌های شمشیر در ایران روی داد، بدین معنی که تیغه آن به مرور خمیدگی و انحنای بیشتری پیدا کرد و از قرن ۱۷ تا 19 خمیدگی آن به شکل شمشیرهای امروزی در آمد.(کتاب تجلی عاشورا / بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی)

شمشیر سازان معروف اصفهانی
از شمشیر سازان معروف قرن ۱۶ میلادی باید اسدالله اصفهانی را نام برد که فرآورده های کارگاه او بیشتر در زمان شاه عباس بزرگ مورد استفاده دربار سلطنت و شاهزادگان و امیران قرار می‌گرفت و بیشتر آنها امروزه زینت افزای موزه های مختلف اروپا و آمریکاست  دو شمشیر از این شمشیر ساز معروف اصفهانی که نام شاه عباس و نام خودش بر تیغه آنها طلاکوبی شده، در موزه والاس لندن موجود است که دسته یکی با سر گوزن و دسته دیگری با کله اسبی از فولاد بـه صورتی بسیار ظریف تزیین یافته است.(هفت هزار سال هنرفلزکاری در ایران صفحه ۴).

جعل اسم شمشیر ساز معروف اصفهان
شمشیر سازان ایرانی و هندی و ترک به تقلید از کارهای این هنرمند، نام او را با تاریخ جعلی بر روی تیغه‌های شمشیرهای مختلف طلاکوبی کرده‌اند، از آغاز قرن ۱۸ میلادی هنر شمشیر سازی راه انحطاط را پیش گرفت جنگ افزار سازان این زمان بیشتر به ظاهر آن می‌پرداختند و وقت لازم را در تهیه این سلاح کمتر به کار می‌بردند، با طلاکوبی و حکاکی و نشاندن سنگهای قیمتی ظاهر سلاح را می‌آراستند و نام هنرمندان معروف را جعل می‌کردند. در اصفهان و به ویژه در شهرهای کردستان از قرن ۱۴ تا قرن ۱۹ میلادی فلزکاران خنجرهای خمیده با تیغه های دو دم و دو لبه از فولاد عالی آبدار می‌ساختند، دسته های آنها را که از عاج یا استخوان نهنگ بود مرصع و تزیین و حکاکی می‌کردند، غلاف زرّین و سیمین این خنجرها میناکاری یا حکاکی می‌شد. ایرانیان در شهرهای بزرگ به ساختن سلاح‌های دیگر از پولاد مانند کارد با دسته عاج که طلاکوب شده و در غلافهای چرمی می‌گذاشتند اشتغال داشتند، بعلاوه، گرز، تیشه تبر و تبرزین نیز می‌ساختند. گرزها را به صورت سرهای انسان و حیوانات و پرندگان در می‌آوردند و همین نقوش را بر تیغه های تبر و تبرزین و گرز طلاکوبی می‌کردند و با دسته های بلند فلزی یا چوبی در جنگ‌ها به کار می بردند (هفت هزار سال هنرفلزکاری در ایران صفحه ۴).(کتاب تجلی عاشورا / بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی).

شمشیر معروف در اسلام و تشیع
1)ذوالفقار: نام شمشیر حضرت امیرالمومنین، علی بن ابی‌طالب(علیه السلام) بود. این شمشیر دو سر یا دو لبه داشته‌است و برجسته‌ترین نماد حضرت امیرالمومنین، علی بن ابی‌طالب(علیه السلام) و نماد شجاعت و قدرت اوست. ذوالفقار در فرهنگ اسلامی (بالأخص در شمایل‌نگاری‌ها) حضور پررنگی دارد. حدیث «لا سیف الا ذوالفقار» (شمشیری نیست جز ذوالفقار) در وصف آن صادر شده‌است.

دستانه یا دستبند
ساعد پوشها درست مانند ساعد ساخته می‌شد و از آرنج تا مچ را محفوظ نگه می‌داشت، به همین ترتیب زانو پوش‌ها هم مانند ساعد پوشها به اندازه ساق پا تهیه می‌شد و در هر کدام از این دو لباس چهار عدد سگک برای بستن آن به دست و پا تعبیه شده بود ساعد پوش‌ها تاروی مچ می‌رسید و در این صورت پشت دست و انگشتان در مقابل حملات احتمالی ضربه پذیر بود برای جلوگیری از آسیب پذیری دست و پنجه ها نوعی روپوش‌های زرهی که زیر آن را چرم می‌گرفتند و فقط انگشت شصت در آن فرو می رفت فراهم می‌آوردند و به ساعد پوش وصل می‌کردند در روی ساعد پوش یک یا دو تکه آهن قرار داشت که نزدیک مچ به وسیله دو یا سه ردیف حلقه دور ساعد پوش محکم می‌شد و تکه های آهن مزبور را به هم وصل می‌کرد. این سلاح‌ها به یک شکل و فرم ساخته می‌شدند ولی گاهی از حیث نقش و نگار و خطاطی با هم فرق داشتند.(کتاب تجلی عاشورا / بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی)

تزیینات ساعد بندها زانو پوش‌ها
ساعد بندها و زانو پوشها را معمولاً طلاکوب و یا قلم کاری و یا به اشکال هندسی آرایش می‌دادند و همچنین گاهی کلمات مقدّس و آیات قرآن را با خطوط ایرانی و اسلامی بر روی آن نقش می‌کردند و یا این که به طور کلی به شکل ساده و عاری از هرگونه آرایش می‌ساختند و مورد استفاده قرار می‌دادند. روی این نوع تجهیزات برخلاف سایر سلاحهای مشرق زمین غالباً اسامی سازندگان تذهیب می شد(مجله بررسی‌های تاریخی، سال دوم، شماره۶صفحه۱۱۰و ۰۹).
 
بررسی سنج و دمام 
سنج و دمام یکی دیگر از ابزارهای فلزکاری ویژه عزاداری‌های مذهبی، بخصوص نواحی جنوبی در ایران است، که در مراسمات مختلف مذهبی همچون: اعلام وقت سحر ماه رمضان، وفات پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم)، شب‌های ضربت‌خوردن حضرت علی(علیه السلام) شهادت ائمه طاهرین (علیهم‌السّلام) و عزاداری محرم که در شب‌های اولیه محرم شروع به نواختن می‌کنند و در شب عاشورا اوج می‌گیرد. سنج یا ضنج هر دو سازکوبی مرکب از دو صفحه یا سینی مدوّر برنجی و هم اندازه که در وسط آنها قسمت فرورفته نعلبکی مانندی وجود دارد. صفحات بعضی از انواع قدیمی آن که ممکن است مسطح یا پیاله ای شکل باشد از سازهای باستانی بوده و اصلاً از مشرق زمین است که نزد مصری‌ها و آشوری‌ها رواج داشته است. کاربرد سنج مخصوصاً تنظیم ریتم موسیقی است. این ساز را به طرق گوناگون می‌نوازند که معمول‌ترین آنها یکی برهم کوبیدن آرام سینی‌ها توأم با لرزاندن و لغزاندن یکی بر دیگری است و طریق دیگر به صدا در آوردن یکی ازسینی‌ها به کمک کوبه طبل یا تمبال است طنین سنج، محکم و پر‌قدرت می‌باشد(دایره المعارف فارسی جلد اول صفحه ۱۳۴۶). بنابر نوشته خیلی از محققان و ایرانشناسان سنج و دمام و طبل از قدیم الایام در اکثر بقاع متبرکه وجود داشته است. تاریخ دقیق از پیدایش این آلات موسیقی را نمی‌توان ذکر کرد اما این آلات موسیقی جزو ابزارهایی برای اجرای آیین سنتی عزاداری‌ها بود(کتاب تجلی عاشورا در هنر ایرانی/انتشارات آستان قدس رضوی) دکتر منوچهر ستوده در بقعه آقا سید نصیر در دهکده چلارس (روستایی نزدیک به شهر املش)، ابزاری دیگر دیده شده که شامل ورق آهنین دایره‌ای شکلی به قطر ۶۰ سانتی‌متر بوده و حاشیه آن سوراخ‌هایی داشته که از هر سوراخ زنجیری به درازای ۵۰ سانتی‌متر آویخته بوده است. وسط این ورق آهن جای دسته چوبینی بوده که دسته چوبین بلندی به درازای ۱۸۰ سانتی‌متر در آن جای داده شده بود. در روزهای محرم هنگام سینه زنی با آهنگ سینه زنان این چوب را بر زمین می‌کوبند و از حرکت زنجیرها صدایی شنیده می‌شود که سینه زنان را به جوش و خروش می‌آورد(از آستارا تا از استارباد جلد دوم صفحه ۲۹۹)

مشخصات و روش ساخت سنج
سِنج نوعی ساز کوبه‌ای به شکل دو صفحهٔ برنجی گرد است، که معمولاً صدای آن را با کوبیدن به هم درمی‌آورند. سنج عبارت از یک صفحه برنجی و فلزی مدور با قطرهای مختلف بین ۲۰ تا ۶۰ سانتی‌متر و معمولاً وسط سمت بیرونی سنج برای نگهداشتن آن به کار می‌رود است. صدای سنج‌ها بسته به خاصیت آن‌ها تفاوت می‌کند. این خاصیت‌ها عبارتند از: قطر سنج، ضخامت سنج، شکل سنج و آلیاژ و جنس فلزی که در ساختن سنج به کار رفته‌است. در گذشته سنج‌ها را به شیوه دواتگری(ساخت اشیای فلزی به روش سرد را دواتگری گویند) و چکشی می‌ساختند ولی امروزه برای سرعت بخشیدن به کار از روش پرس و خم‌کاری استفاده می‌شود که اندازه های مختلف دارد.(کتاب تجلی عاشورا در هنر ایرانی/انتشارات آستان قدس رضوی)

مناطق جنوبی کشور ایران و سنج و دَمام 
سِنْج و دَمام از آیین‌های سنتی عزاداری در مناطق جنوبی کشور ایران به خصوص شهر بوشهر و خوزستان و هرمزگان است. طبل هم نوعی ساز موسیقی از دسته سازهای کوبه‌ای است. طبل تشکیل شده از حداقل یک پوسته، به نام پوسته طبل، که به منظور ایجاد صدا بر روی بدنه آن کشیده شده‌است. طبل یکی از قدیمی‌ترین و پرکاربردترین سازهای دنیا به‌شمار می‌رود، و طرح اولیه آن طی صدها سال بدون هیچ تغییری ثابت مانده‌است. در مراسم‌های مذهبی، افراد با استفاده از دَمام، سنج و بوق و طبل مراسم را برگزار می‌کنند. طبق نقل‌های تاریخی، سنج و دَمام و طبل از کشور هند یا تانزانیا (زنگبار) به بوشهر وارد شده است. به نظر می‌رسد دمام در اصل دمبام بوده و در قدیم گروهی در بامداد با نواختن آن برای بیدارباش سحرگاه های ماه مبارک رمضان استفاده می‌کردند. نقل شده است که دمام توسط برخی از مردم زنگبار یا هند به بوشهر وارد شده است و از آن در مراسم مختلف غم و عزا استفاده می‌کردند و به مرور وارد مراسم عزاداری مذهبی شد. برخی همراهی سنج با دمام را به اعتقادات بومی مردم بوشهر نسبت می‌دهند که مردم این شهر اعتقاد داشتند فلز شیطان و اجنه را فراری می‌دهد و در اطراف دمام که ساز مقدسی است، سنج آن نواخته می‌شود تا شیاطین به او نزدیک نشوند.

ساختار سنـج و دمـام 
1)سنج، دو صفحه دایره‌ای از جنس برنج به قطر ۱۵ تا ۲۰ سانتی‌متر و ضخامت تقریبا ۵ میلیمتر است که هر کدام از آنها یک دستگیره چوبی در وسط آن دارد. بوق نیز از شاخِ پیچ در پیچ بزرگی درست می‌شود.(شنبه زاده، «موسیقی کار دریایی بوشهر»، ۱۳۷۷ش، ص۱۱۷). در جنوب ایران جنس سنج از فلزی سخت و محکمی است که به آن «هفت‌جوش» می‌گویند. در منطقه خلیج فارس، در گذشته بر این عقیده بوده‌اند که چون جنس سنج از فلز است و اجنه از فلز می‌هراسند به همین خاطر آن را در کنار نوازنده‌های دَمّام می‌نوازند تا جسمشان از اشباح و شیاطین آزاد شود و نوازنده بتواند با نیتی پاک به نواختن بپردازد. در جنوب ایران، آیین سنج و دمام، معمولاً با تعداد هفت سنج نواخته می‌شود، سه سنج که از دیگر سنج‌ها خوش‌صداتر هستند در جلو و چهار سنج دیگر را در عقب گروه می‌نوازند(شریفیان، محسن: اهل ماتم. مؤسسه فرهنگی هنری ماهور).

2)دَمام، سازی است به شکل استوانه به طول ۴۵ تا ۵۵ سانتی‌متر و قطر ۳۵ تا ۴۰ سانتی‌متر که دو سوی آن را پوست کشیده‌اند. بدنه آن از جنس چوب یا ورق فلزی است و پوست روی آن را پوست بز و آهو می‌گذارند. دمام‌زن بر یک سمت آن با دست و بر سمت دیگر با چوب ضرباتی را می‌نوازدو آهنگ خویش را شکل می‌دهد.(سلطانی‌نیا، «سیری بر موسیقی محلی بوشهر؛ دمام»، ۱۳۹۲ش، ص۱۳۳ و ۱۳۴).

3)طبل، دهانه بدنه که پوسته طبل بر روی آن کشیده می‌شود به‌طور ثابت دایره می‌باشد، اما شکلِ دیگر قسمت‌های آن بسیار گوناگون است. در موسیقی سنتی غرب، رایج‌ترین شکل آن استوانه است. سر دیگر طبل ممکن است باز باشد یا روی آن هم پوسته کشیده باشند، که به آن طبل دوسر می‌گویند. معمولاً در بین دو سر این نوع طبل‌ها حفره‌ای ایجاد می‌کنند تا صدا تشدید شود.
در گذشته طبل به جز کاربرد در زمینه موسیقی، در ارتباطات نیز کاربرد داشته، و بعضی مواقع از آن برای فرستادن پیام نیز استفاده می‌کردند.

نحوی اجرای مراسم عزاداری
در گذشته برای جمع‌آوری عزاداران و سینه زنان بعد از ذکر و روضه و زیارت نامه و قبل از سینه‌زنی مراسم سنج و دمام اجرا می شده‌ است. هر محله تعدادی دمام داشته که در مراسم عزاداری به کار بسته می‌شده است. در هر مراسم سنج و دمام حدود هفت دمام و هشت سنج حضور دارند که شخصی در میانه آنها حضور دارد و آنها را مدیریت می‌کند.
در دسته دمام‌زنان یک نفر به نام إشْکون‌زن در ابتدای دسته قرار می‌گیرد و تک‌نواز است که ضرباهنگ یکنواخت آن، ضرباهنگی متفاوت با بقیه دمام‌ها ایجاد می‌کند. بقیه دمام‌زن‌ها در دو ردیف می‌ایستند و در ابتدای هر ردیف یک نفر به نام غِمْبِر حضور دارند که بقیه دمام‌زن‌ها از ایشان تقلید می‌کنند.(سلطانی‌نیا، «سیری بر موسیقی محلی بوشهر؛ دمام»، ص۱۳۶ و ۱۳۷.)
سنج‌زنان نیز معمولا به دو گروه تقسیم می‌شوند که چهار سنج بالای دمام‌ها و چهار سنج دیگر در کنار دمام‌های پایینی می‌ایستند و می‌نوازند.
همچنین بوق نیز از اجزای این مراسم است که البته حضور آن ضروری نیست. بوق هماهنگ‌سازی بین دمام‌زن‌ها را به عهده دارد و همچنین شروع دمام‌نوازی و خاتمه آن را نیز اعلام می‌کند.
در بوشهر رسم است که نوازندگان پس از مدتی نوازندگی جای خود را با افراد جدیدی که تمایل به نوازندگی دارند می‌دهند.دمام، بوق و سنج را در مسجد یا امامزاده‌ها نگهداری می‌کنند و تا مراسم بعدی بند دمام‌ها را آزاد کرده و برای در امان بودن از دست حیوانات موذی آن را از میخ آویزان می‌کنند.

زیارت نامه
زیارت‌نامه، متنی هستند که معمولا در طول تاریخ توسط حکومت‌های شیعه مانند: حکومت آل بویه و سپس در حکومت صفوی و قاجار، بخصوص بعد از تشکیل جمهوری  اسلامی ایران، با انواع خطوط مختلف از جمله نسخ، ثلث، نستعلیق که سهولت خوانایی را در بر‌داشته، در کتبیه‌ها یا سر در ورودی مساجد و حرم‌های مطهر ائمه طاهرین (علیهم‌السّلام) به صورت کاشی‌کاری، طلاکوبی، کنده‌کاری روی چوب یا سنگ مرمری، یا حکاکی این زیارت نامه‌ها بر روی فلزات گران‌بها، به قصد زیارت یکی از معصومان و امامزادگان، همیشه مورد توجه خوشنویسان قرار گرفته شده است. متن زیارت نامه‌ها بیشتر جنبه دعایی دارد و جهت خوانایی بیشتر برای عموم مردم از خطوطی که درجه خوانایی آنها بالا بوده و به راحتی مخاطب می‌توانسته با آن ارتباط برقرار کند، به قلم تحریر درآمده است. این زیارت نامه‌ها و در بردارنده سلام و احترام بر صاحب قبر مطهر است. زیارتنامه‌های رسیده از اهل بیت عمدتا دارای محتوایی از معارف و عقائد صحیح اسلامی هستند و یکی از منابع معارف شیعی به شمار می‌آید. بعضی از این زیارتنامه‌ها به دلیل سند یا محتوای خاص خود اهمیت و شهرت بیشتری دارند؛ و به همین دلیل نگارش آنها با خطوط مختلف همیشه مورد توجه هنرمندان خوشنویس قرار گرفته است، مانند زیارت عاشورا، زیارت جامعه کبیره، زیارت امین‌الله، زیارت وارث، زیارت آل یس، زیارت جامعه ائمة المؤمنین.

زیارت عاشورا
زیارت عاشورا از زیارت‌هایی است که در سیره و کلام معصومین(علیهم‌ السلام) و علمای بزرگ دین بر مداومت قرائتش، سفارش فراوان شده است. لذا در در طول تاریخ همیشه جزو زیارت نامه های بوده که به دستور علما و حکما به خطوط مختلف، از جمله خط نسخ که خوانای بالایی دارد، تحریر و انتشار شده است. زیارت‌ عاشورا که از سوی امام پنجم، امام محمدباقر(علیه‌السلام) به شیعیان تعلیم شده، می‌توان منشور و آیین‌نامه زندگی یک شیعه و یک مؤمن راستین دانست. زیارت‌نامه‌ای که در واقع صحیفه‌ای است مختصر؛ اما کامل از دیدگاه اسلام‌شناسی، معرفت‌شناسی، امام‌شناسی، جامعه‌شناسی و انسان‌شناسی. در این زیارت انسان با عالی‌ترین مضامین معارف الهی در شناخت معصومین(علیه‌السلام)، به‌ ویژه امام حسین(علیه‌السلام)، و نیز شناخت رابطه وجودی مردم با ائمه معصومین(علیهم‌السلام) و مباحث انسان‌شناسی، هم‌چنین وظایفی که یک شیعه حقیقی و یک عزادار صادق در قبال امام حسین(علیه‌السلام) و نهضت او دارد، آشنا می‌شود.

زیارت نامه به خط نستعلیق 
کتیبه اشعار در مدح حضرت رضا(علیه السلام) اثر هنرمند برجسته خوشنویسی، علیرضا عباسی به خط نستعلیق که شاه عباس صفوی آن را در سال 985 خورشیدی اهدا کرده و دو بیت نخست آن منسوب به شیخ بهایی و بیت سوم متعلق به محمدولی دشت بیاضی، شاعر و ادیب قرن دهم هجری است، در این گنجینه، در معرض نمایش قرار دارد. موزه گنجینه رضوی همچنین بیش از 2000 برگ سند مکتوب تاریخی و بیش از صدها تصویر با محوریت زیارت حضرت رضا(علیه السلام) مربوط به عصر صفویه تا دوره معاصر را نیز در مرکز اسناد خود نگهداری می کند. این مجموعه ارزشمند یکی از مدون‌ترین مجموعه های اسناد زیارت مربوط به یک مکان مذهبی در جهان اسلام است.  کهن ترین سند مربوط به سال 1012 هجری قمری یعنی زمان شاه عباس صفوی و مربوط به پرداخت مواجب به شخصی به نام امیرمحمدصالح رضوی، زیارت نامه خوان حرم رضوی است.(پایگاه و مرجع فراگیر مجلات علمی و تخصصی ایرانی)

زیارت نامه‌های فولادی طلاکوب دوره افشاریه
موزه مرکزی آستان قدس رضوی، مجموعه ای از زیارت نامه‌های فولادی قدیمی حضرت رضا(علیه السلام) و کتیبه‌های طلای فولادی را در خود جای داده و جهت بازدید عموم، این زیارت نامه های فلزی و گرانبهای تاریخی را در معرض نمایش قرار داده است. زیارت نامه مشبک فولادی طلاکوب بالاسر حضرت که به خط نسخ و شامل دعای بالاسر ضریح مطهر و شریف امام رضا(علیه السلام) است و همچنین زیارت نامه فولادی طلاکوب پایین پای حضرت، از جمله این آثار تاریخی ارزشمند است که هر دو در دوره افشاریه ساخته شده و در سال 1154 هجری قمری به دست «عبدالله خازن»، خزانه دار آستانه وقف شده است.(پایگاه و مرجع فراگیر مجلات علمی و تخصصی ایرانی)

زیارت نامه حضرت رسول به خط ثلث و نسخ 
زیارت نامه‌های دیگری از جمله زیارت نامه فولادی طلاکوب شامل زیارت حضرت رسول(صلی الله علیه و آله و سلم) به خط ثلث و نسخ تزیینی شامل یک لوح فولادی محرابی شکل اهدایی ناصرالدین شاه قاجار در سال 1265 هجری قمری است، در این گنجینه در معرض نمایش قرار گرفته است.

زیارت نامه به خط نسخ و  ثلث  اثر استاد محمدابراهیم و حسن اصفهانی
زیارت نامه امام رضا(علیه السلام) از دیگر زیارت نامه های مشبک فولادی است که به خط ثلث در 10سطر در دوره قاجار ساخته شده و به دست استاد حسن اصفهانی در سال 1264 هجری قمری وقف حرم رضوی شده است. زیارت نامه جامعه صغیره نیز اثر ارزشمند دیگری است که به صورت طلاکوب،​ از جنس فولاد و به خط نسخ و ثلث توسط استاد محمدابراهیم اصفهانی ساخته شده و ناصر الدین شاه قاجار آن را در سال 1299 هجری قمری وقف کرده است.

زیارت‌ نامه‌های مختلف فلزی به خط نسخ  احمد نیریزی
در موزه آستان قدس رضوی نمونه‌هائی از زیارت‌نامه‌های مختلف فلزی نگهداری می‌شود که عبارتند از :
زیارت عاشورا مشبک فولادی اصفهان ۱۲۶۴ هـ . ق . ایران، آستان قدس رضوی. اداره موزه‌ها (موزه مرکزی)
زیارت نامه سیدالشهداء روی چوب قرن ۱۳هـ . ق . موزه آستان قدس رضوی. زیارتنامه دو روی برنجی زیارت وارث ۱۲۵۸هـ . ق موزه آستان قدس رضوی .
زیارت‌نامه فولادی طلاکوب . اوایل قرن ۱۴هـ . ق . موزه آستان قدس رضوی.
همچنین در موزه هنرهای تزیینی تهران نیز زیارت‌نامه حضرت سیدالشهداء(علیه السلام) به خط نسخ نگهداری می‌شود این قطعه خط نسخ به خط احمد نیریزی در سده ۱۲هـ . ق نگاشته شده است. وسط سطور به صورت طلا اندازی تزیین شده است.(کتاب تجلی عاشورا در هنر ایران/ انتشارات آستان قدس رضوی)

محتوای زیارت نامه‌ها
زیارت‌ نامه‌های رسیده از معصومان به عنوان منبعی برای معارف صحیح اسلامی به شمار می‌آید و در آن‌ها به مباحث خداشناسی، پیامبرشناسی و امام‌شناسی توجه شده است.(قمی، مفاتیح الجنان، ۱۳۸۷ش، متن زیارت جامعه: ص۷۴۲-۷۵۲.) زیارت‌نامه غالبا با سلام و صلوات بر صاحب قبر مطهر و پیشوایان دینی آغاز می‌گردد. و در آن به جایگاه صاحب قبر و مفاهیمی مانند محبت، مودت، موالات، اطاعت، شفاعت، توسل، وفا، دعوت، تسلیم، تصدیق، امر به معروف و نهی از منکر، جهاد، تولی، تبری و لعن اشاره می‌شود.(طوسی، تهذیب، ۱۴۰۷ق، ج۶، ص۱۱۳.)

زمان و مکان قرائت زیارت نامه‌ها
بسیاری از زیارت‌ نامه‌ها جهت خواندن در کنار مزار معصومین هستند؛ اما برخی از زیارت‌نامه‌ها نیز جهت زیارت فرد معصوم از راه دور صادر شده‌اند، برای مثال علامه مجلسی در زاد المعاد، زیارتی را در ضمن اعمال روز میلاد پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) نقل می‌کند که اگر فرد بخواهد از راه دور پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) را زیارت کند آن را بخواند. برخی زیارت‌نامه‌ها را نیز می‌توان از فاصله دور خواند؛ برای مثال درباره زیارت عاشورا آمده است که فرد هم می‌تواند آن را هنگام زیارت قبر مطهر حضرت بخواند و هم از راه دور با خواندن آن، امام حسین را زیارت کند.(مجلسی، زاد المعاد، ۱۴۲۳ق، ج۱، ص۲۶۰.)

زیارت نامه‌ها به دو دسته تقسیم می‌شوند
زیارت نامه‌هایی که از جانب معصومان رسیده دو دسته‌اند، برخی مخصوص بعضی امامان هستند و بعضی مشترک بوده و می‌توان با آنها هر امامی را زیارت نمود. با دقت در محتوای زیارت نامه‌ها می‌توان چند محور مشترک را در همه یا بیشتر آنها مشاهده نمود:
تعلیم معارف دینی و الهی: در زیارت نامه، خدا و صفات او به طور صحیح معرفی می‌شود و نیز مقام ولایت پیامبر و ائمه تبیین می‌گردد و این خود نوعی آموزش و تعلیم عقائد و معارف صحیح به شیعیان است.

مطالبی که به زائر می‌آموزد چه بگوید، چه بخواهد و چگونه باشد:
از بار گناهانم به شما پناه آورده‌ام «یا مولای أتیتک زائراً وافداً، عائذاً ممّا جنیت علی نفسی و احتطبت علی ظهری»؛
آرزوی همراهی با امام؛ «یا لیتنی کنت معکم»
دعا برای برخورداری از شفاعت امام: «اللهم ارزقنی شفاعة الحسین یوم الورود»( فرازی از زیارت عاشورا.)

بیان ارزش‌ها و ضد ارزش‌ها
در زیارت نامه‌ها اصول جهت گیری صحیح و بایسته در قالب ارزش (در توصیف امامان) و ضد ارزش(در توصیف دشمنان امامان) مطرح می‌گردد تا راه صحیح از باطل شناخته شود.
چند نمونه از این ارزش‌ها عبارتند از:
1)اقامه نماز؛ (اشهد أنک قد اقمت الصلوة) گواهی می‌دهم که تو نماز را به پا داشتی.
2)زکات؛ اشهد أنک آتیت الزکوة؛ گواهی می‌دهم که تو زکات را ادا نمودی.
3)امر به معروف و نهی از منکر؛ اشهد انک اَمرت بالمعروف و نهیت عن المنکر.
4)جهاد در راه خدا؛ (أشهد أنک جاهدت فی الله حقّ جهاده)؛ شهادت می‌دهم تو حق جهاد را انجام دادی.
5)پیروی از سنت پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم)؛ (واتبعت سنن نبیک)؛ افتخار امام معصوم این است که تابع سنت‌های رسول الله بودی.
6)دعوت به سوی خدا؛ (السلام علی الدُعاة إلی الله)؛ سلام بر شما‌ ای دعوت کنندگان به سوی خدا

ضد ارزش‌های اشاره شده در زیارت عاشورا
چند نمونه از ضد ارزش‌های اشاره شده در زیارت عاشورا عبارت‌اند از:
ظلم به اهل بیت: (لعن الله أمة قتلتکم)، کمک به ظالمان اهل بیت: (لعن الله المُمَهّدین لهم بالتمکین من قتالکم)....
و حتی اشاره به رضایت داشتن به ظلم به اهل بیت: (لعن الله أمة سمعت بذلک فرضیت به) همراهی و همراز بودن با دشمنان اهل بیت: «و من کل ولیجة دونکم»

معرفی زیارت نامه
زیارت، عملی عبادی به معنای حضور در پیشگاه پیشوایان دینی یا نزد قبور مطهر آنان یا دیدار از مکانی محترم برای اظهار ارادت و کسب فیض معنوی است. در احادیث و روایات شیعی، علاوه بر آموزش آداب زیارت، متونی نیز بیان شده است تا هنگامی که فرد به زیارت مزار ائمه(علیه السلام) می‌رود، آن متن را بخواند، این متون را زیارت‌ نامه می‌نامند. بسیاری از زیارت‌نامه‌ها به دلیل آن‌که برای خوانده‌شدن در زمان یا مکان خاصی توصیه شده‌اند یا آنکه ویژگی خاصی داشته‌اند نام مخصوصی دارند، مانند زیارت عاشورا، زیارت امین‌الله یا زیارت امام حسین در اول رجب.


در پایان:
جا دارد که از دلسوزی، همراهی و راهنمایی اساتید معظم و ارجمند خود در تعلیم و تربیت، در کنار برقراری رابطه صمیمی و دوستانه و ایجاد فضایی به دور از تشریفات، برای کسب هنر و دانش تاریخ هنر جهانی اسلام، بر خود وظیفه میدانم در کسوت شاگردی از زحمات ارزشمند استاد مسعود نجابتی، استاد عبدالرسول یاقوتی تقدیر و تشکر نمایم. از خداوند متعال برای این اساتید عزیزم، سلامتی، موفقیت و همواره شاگرد پروری را مسئلت دارم.
شاگرد شما، ابوالفضل رنجبران
 
© کلیه حقوق متعلق به صاحب اثر و پرتال فرهنگی راسخون است. استفاده از مطالب و آثار فقط با ذکر منبع بلامانع است.


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط