مینیاتور یا نگارگری مذهبی

مینیاتور یا نگارگری مذهبی در واقع همان نقاشی اصیل ایرانی است که بعد از ظهور اسلام با عرفان و تفکرات اسلامی ادغام گردید و راهی شد برای ظهور جلوه‌های الهی. آثار مینیاتور یا نگارگری مذهبی بعد از اسلام به ویژه در دوره عباسیان خلق شد که متأسفانه بخش عظیمی از این آثار در طی حملات مغول در سده‌های هفتم و هشتم هجری قمری از بین رفت. مینیاتور یا نگارگری مذهبی در مکتب رسمی دوران تیموری و سپس در دوران حکومت صفوی به اوج خود رسید. نقاشی مینیاتور ایرانی در قرون اولیه بعد از ظهور اسلام، در ترکیب با خطوط عربی تداوم یافته و بهترین نسخه‌های قرآن کریم را هنرمندان مبتکر ایرانی نوشته‌اند و به تزئین و تذهیب مصحف شریف پرداخته‌اند. پس با ما همــراه باشید با بررســـی مختصر در مورد مینیاتور یا نگارگری مذهبی.
3 ساعت و 20 دقیقه پیش
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: ابوالفضل رنجبران
موارد بیشتر برای شما
مینیاتور یا نگارگری مذهبی
تاریخچه مختصر مینیاتور
آغاز عمر نقاشی به عنوان یکی از هنرهای تزیینی با آغاز زندگی بشر همزمان بوده است، ولی آن‌چه نقاشی ایرانی را از هنر ملّت‌های دیگر ممتاز می‌کند مینیاتور است. مردم ایران تا آغاز سده بیستم واژه مینیاتور را نمی‌شناختند و تنها از آغاز این سده بود که اروپاییان آن را در زبان هنری پارسی رواج دادند کم‌کم واژه مینیاتور به جای نقاشی ایرانی مصطلح شد. تابلوهای دیواری و نقاشی‌های بزرگ در سراسر تاریخ ایران وجود داشته است و گواه آن، تابلوهای دیواری قاجاری و نقش‌های چهل ستون و خانه‌های جلفا و تابلوهایی است که از حفاری‌های نیشابور متعلق به سده پنجم هجری به دست آمده و نیز بازمانده‌های آثار ساسانی و اشکانی بی‌گمان کاشی‌های مصوّر تخت جمشید باید از جمله آثار نقاشی شمرده شود و خود نشان می‌دهد که نقاشی در آن زمان تا چه پایه معمول بوده است نقش‌های حاشیه‌ای ساختمان‌های تخت جمشید که کم و بیش از حیث اندازه با اشیا و اشخاص واقعی برابرند، به لحاظ دقت و وسواسی که در تصویر جزئیات آن‌ها به کار رفته آثار برجسته‌ای به شمار می‌روند این خصلت که وجه مشترک همه دوره‌های تاریخ نقاشی ایران به شمار می‌آید در نقاشی‌های قرون اخیر تکامل خاصی یافته است(سیری در صنایع دستی ایران صفحه ۳۷۷). 

نقاشی دوره بنی‌امیه و بنی‌عباس
از نقاشی دوره اوّلیه اسلام اطلاع زیادی در دست نیست بجز آثار معدودی که در سوریه و عراق و ایران کشف شده است ولی همین آثار کافی است که رونق و ارزش نقاشی و تزیینات بر دیوار را در دوره بنی امیه و اوایل دوره عباسی آشکار سازد. تا این اواخر اثری از نقاشی اوایل دوره اسلامی در ایران در دست نبود. هیأت اکتشافی موزه متروپولیتن در نیشابور در مشرق ایران نمونه‌هایی از نقاشی و تزیینات دیواری اوایل دوره عباسی کشف کرد که فصل جدیدی در تاریخ صنایع اسلام گشود. این نقاشی‌ها از چند بنای متعدد پیداشده و می‌توان آن‌ها را به دو گروه تقسیم کرد گروه اول نقاشی‌های یک رنگ و گروه دوم نقاشی‌هایی که دارای رنگ‌های متعدد است.

نقاشی عصر سلجوقی
در موزه متروپولیتن یک قطعه یا لوح وجود دارد که طرح جالب توجهی به رنگ قرمز و سفید و آبی و سیاه بر آن کشیده شده است. این طرح شامل بندهایی است که در انتهای هر بند، اشکالی مانند دست یا گل نیلوفر به چشم می‌خورد و با اشکال و تعبیرات برگ نخل و انار و میوه کاج زینت یافته و همه این عناصر تزیینی در دوره عباسی رواج داشته است مانند چشم طاقچه‌های گچی، شکل دست در این نقاشی صنعت و معنی سحرآمیزی دارد و احتمال می‌رود که نماینده دست راست حضرت فاطمه دختر پیغمبر(صلی الله علیه وآل و سلم) باشد (این احتمال عجیب است و دلیلی برای آن ذکر نشده است. هیچ یک از مینیاتورهای ایرانی روی کاغذ را که تا به حال باقی مانده را نمی‌توان محققاً به دوره قبل از مغول نسبت داد، بنابراین کوشش به عمل آمده است که بعضی از مینیاتورهای ایرانی را به اواخر دوره سلجوقی نسبت دهند تنها نمونه‌هایی از نقاشی ایرانی که از قبل از دوره مغول باقی مانده عبارت است از قطعاتی از نقاشی بر دیوار که بعضی از آن‌ها صور انسانی نیز دارد و قطعات سفال با اشکال انسانی و موضوع‌های اقتباس شده از اساطیر و مناظر درباری. حمله مغول به ایران و عراق با سقوط بغداد در سال ۱۳۵۸ میلادی با موفقیت انجام یافت.(کتاب تجلی عاشورا در هنر ایرانی، صفحه102 و 103)
 
پیروی ایلخانیان از نقاشان چینی
ایلخانیان برای صنعت و فرهنگ چین اهمیت و ارزش خاصی قایل بودند و هنرمندان ایرانی نه تنها تحت تأثیر واقع بینی نقاش مناظر چینی واقع شدند بلکه شیوه و اسلوب نقاشی چینی را پیروی کردند. از قدیمی ترین کتب خطی مصوّر دوره مغول نسخه معروف منافع الحیوان (ابن بختیشوع) می‌باشد که در کتابخانه مورگان در نیویورک محفوظ است.

خلق بوستان و گلستان سعدی
تیمور پس از تسخیر بغداد عده زیادی از هنرمندان و صنعتگران آن شهر را به مقر حکومت خود در سمرقند روانه کرد شاهرخ پسر و جانشین تیمور هرات را مقر حکومت خود قرار داد و مکتب هرات کم‌کم پا گرفت در این دوره سعدی دو اثر خود یعنی بوستان و گلستان را به تحریر درآورد برای نقاشی این، اشعار مکتب هرات سبک جدیدی ابداع کرد. معمولاً اشکال انسان در این تصاویر ظریف و کوچک ترسیم شده و منظره آن کاملاً ایرانی و تزیینی و دارای افق بلند و جبال اسفنجی است. رنگ آمیزی این تصاویر، روشن و هماهنگ است و در مقایسه با نقاشی دوره اولیه مغول رنگ‌های جدیدی به آن اضافه شده است(راهنمای صنایع اسلامی صفحه ۵۵ ،۵۳، ۴۷ ،۴۶، ۳۹).

ایجاد سبک ملی ایرانی مرهون مکتب نقاشی هرات
ایجاد سبک ملی ایرانی در نقاشی که به تدریج نفوذهای خارجی در آن مستهلک شده مرهون مکتب نقاشی هرات است. در اوایل قرن شانزدهم و دوره سلسله جدید صفوی، مرکز نقاشی ایران از خراسان به تبریز انتقال یافت در حالی که هرات تا مدتی مقام صنعتی و هنری خود را حفظ کرد. تصاویر اشخاص با عمامه و کلاه نوک دار از خصایص مشخصه نقاشی دوره صفوی است. در نیمه دوم قرن شانزدهم هنرمندان تبریز و شیراز و دیگر شهرهای باختری و جنوبی ایران به نقاشی سبک دربار شاه طهماسب ادامه دادند ولی کار آن‌ها حاکی از انحطاط فنی و فقدان ابداع بود، چرا که نقاشی‌ها صور زیادی دارند و وقت لازم در نقاشی مصروف نمی‌شد در اواخر قرن شانزده نیز در تهیه و تولید کتب مطلوب انحطاطی پدید آمد و موضوع مورد توجه در شرق و غرب ایران کشیدن تصاویر اشراف با البسه فاخر بود.

سبک رضا عباسی تحت تأثیر خط و کتابت
رضا عباسی تعداد قابل ملاحظه ای از نقاشی‌ها و ترسیمات خود را با امضای خودش باقی گذاشته که از خصوصیات نقاشی‌ها و تصاویر وی دقت و ملاحظه‌ای است که در کلیه شئون زندگی به عمل آورده است شیوه نقاشی و ترسیم او تحت تأثیر خط و کتابت واقع شده، بدین معنی که این ترسیمات متشکل از خطوط منحنی صاف و خطوط کوتاه است و می‌توان گفت که نقاشی ایران در نیمه دوم قرن هفدهم و در تمام قرن هیجدهم تحت تأثیر سبک رضا عباسی باقی ماند. در قرن هجدهم نقاشی در ایران رو به انحطاط رفت و نقاشی بر دیوار و نیز مینیاتور‌سازی به پایین‌ترین درجه، تنزل کرد و علت آن را می‌توان تا حدی تأثیر اروپا و تا حدی فقدان ابتکار و نبوغ درمیان ایرانیان آن دوره به شمار آورد(مأخذ پیشین صفحه ۶۸، ۶۵ ،۶۱،۵۵).

سقوط مینیاتور و نفوذ هنر اروپا
هجوم فرهنگ بیگانگان، تاخت و تاز یغماگران فقر و سوء حکومت و نیز مرگ شاگردان باوفای رضاعباسی از یکسو و از سوی دیگر تشویق و ترویج نقاشی اروپایی به وسیله شاه عباس دوم موجبات فنا و نابودی سبک مینیاتور باشکوه دوره صفویه را فراهم آورد. مهمترین عامل این سقوط نفوذ هنر اروپا بود و آن هم در زمانی که به قول پروفسور پوپ، هنرمند اروپا درپایین‌ترین درجه انحطاط خود به سر می‌برد بیگانگان تنها به این کار بسنده نکردند آن‌ها همه آثار هنری ایران را از قدیم ترین دوران تا دوران نفوذشان به یغما بردند و در موزه‌های خود جای دادند. هنرمندان ایران را از دیدن آثار استادان بزرگ خود محروم کردند و آنان را از نظر روحی و معنوی با فقدان هنر اصیل ایرانی روبرو ساختند بدین‌سان نقاشی دوران صفوی بعد از یک عمر طولانی، حدود دو قرن رو به فنا و نابودی گذاشت(کیمیای نقش صفحه ۳۱).

نگارگری یا مینیاتور مذهبی
مینیاتور یا نگارگری مذهبی به هنری گفته می‌شود که در آن هنرمند تلاش می‌کند با استفاده از قدرت تخیل و استناد به احادیث و روایات به مصور ساختن مضامین مذهبی و اسلامی و عاشورایی و... بپردازد. هنرمند در خلق این آثار از مواد ارزشمند نظیر طلا و نقره و رنگ‌های منحصربه‌فرد، استفاده میکند تا اثر فاخری را خلق کند. آثار مینیاتور یا نگارگری مذهبی، معمولاً بسیار ظریف و با جزییات ریز مصور می‌شود. مینیاتور یا نگارگری مذهبی در واقع همان نقاشی اصیل ایرانی است که بعد از ظهور اسلام با عرفان و تفکرات اسلامی ادغام گردید و راهی شد برای ظهور جلوه‌های الهی. آثار مینیاتور یا نگارگری مذهبی نفیسی بعد از اسلام به ویژه در دوره عباسیان خلق شد که متأسفانه بخش عظیمی از این آثار در طی حملات مغول در سده‌های هفتم و هشتم هجری قمری از بین رفت. مینیاتور یا نگارگری مذهبی در مکتب رسمی دوران تیموری و سپس در دوران حکومت صفوی به اوج خود رسید. نقاشی مینیاتور ایرانی در قرون اولیه بعد از ظهور اسلام، در ترکیب با خط عربی تداوم یافته و بهترین نسخه‌های قرآن کریم را هنرمندان مبتکر ایرانی نوشته‌اند و به تزئین و تذهیب مصحف شریف پرداخته‌اند. شیوه‌های نقاشی مینیاتور مذهبی در ایران از تنوع زیادی برخودار است.

مینیاتور عصر عاشورا
عصر عاشورا یکی از آثار مینیاتور یا نگارگری مذهبی استاد محمود فرشچیان است که در عاشورای سال ۱۳۵۵ به تصویر کشیده شده‌ است. موضوع این اثر به شهادت امام حسین(علیه السلام) و بازگشت اسب بی‌سوار حضرت، به سوی خیمه‌ها در عصر عاشورا اشاره دارد. استاد فرشچیان این اثر را با کیفیت‌ترین در میان تولیدات خود می‌داند. این اثر در سال ۱۳۶۹ به موزه آستان قدس رضوی اهدا شد. وی آثار دیگری نیز پیرامون عاشورا دارد که از آن جمله تابلو «پرچمدار حق» پیرامون حضرت ابوالفضل العباس(علیه السلام) و «هدیه عشق؛ حضرت علی اصغر» در کربلا است(مجموعه فرهنگی تاریخی سعدآباد).

خودم هم گریه میکنم
استاد محمود فرشچیان خود دربارهٔ خلق این اثر می‌گوید:
سه سال پیش از انقلاب، روز عاشورا، مادرم گفت: برو روضه گوش کن تا چند کلام حرف حساب بشنوی. گفتم: من حالا کاری دارم بعد خواهم رفت. رفتم اتاق، اما خودم ناراحت شدم. حال عجیبی به من دست داد، قلم را برداشتم و تابلوی «عصر عاشورا» را شروع کردم. قلم را که برداشتم همین تابلو شد که الان هست، بدون هیچ تغییری. الان که بعد از سی سال به این تابلو نگاه می‌کنم، می‌بینم اگر می‌خواستم این کار را امروز بکشم، باز هم همین تابلو به وجود می‌آمد، بدون هیچ تغییری. این تابلو یک چیزی دارد، که خود من هم گریه‌ام می‌گیرد… تفکر حاکم بر تابلو هم همان اصل حاکم برتابلوی ضامن آهو است، یعنی تمام خطوط مدور بوده و به وجود مبارک حضرت زینب (سلام الله علیها) ختم می‌شد.

تخیل مایع هنر اصیل
هنر اصیل از تخیل مایه می‌گیرد و تخیل همواره قبل از تفکر بر روح انسان حاکم بوده است و بدین دلیل هنر سابقه‌ای بسیار طولانی حتی طولانی‌تر از دیگر پدیده‌ها نظیر نطق و خط و صناعت دارد. از زمان کشیدن تصاویر بر دیواره غارها روزگاری دراز می‌گذرد از نخستین روزهای تاریخ، طرح‌های خام و مبهمی که در مغز انسان شکل گرفت همه نشان از تقابل نیکی و بدی وزشتی و زیبایی و تلاش‌ها و بی قراری‌های روح او برای گریز از ظلمت‌ها و تباهی‌های زمانه خود داشته است و این حقیقت در هر دوره ای به نوعی جلوه گر شده بی آن که به یقینش در مورد آنچه که بدان معتقد بوده است خللی وارد آمده باشد. این روح بی تاب و ملتهب و سر خورده از فریب‌هایی که در طول تاریخ کوتاهش هر حقیقتی را پایمال دون صفتی قابیل‌های زمانه خود یافته ناچار در کنج عزلت تنگ و خاموش و برکرانه دل پاک و بی آلایش خویش تصویری از هر آنچه را که در اندیشه اش می گذشته بر صفحه ای نقش کرده است هنرمند در این حال تجلی آن حقیقتی شده که واقعیت موجود سیرابش نمی‌ساخته و میل به ساده و عامیانه گفتن آنچه که در دلش می‌گذشته وی را بر آن داشته تا جدای از هنر رایج خواص، زبانی برای بیان اندرون خود بیابد و لاجرم مخاطبش نیز همدمان روزهای تنهایی و بی‌کسی‌اش قرار می‌گرفته است. بدین صورت هنرمند در عمق فطرت خویش همواره در آرزوی دست یابی به غایت و خیر مطلق خود را با معانی عظیم و والایی پیوند داده و آرمان‌های شور انگیز و حماسه های جاودانی تاریخ را سمبل بلند پروازی‌های خویش ساخته و این لطیفه ظریف و پنهانی را در خانه دل و مأوای روح همچون غریزه زنده ماندن پاس داشته و لحظات و حوادث و پیامدهای جدال میان نیکی و بدی و زیبایی و زشتی را جدا از چهره سرد و زشت و کریه تاریخ رایج زمان خودسینه به سینه نقل کرده و آن را ارج نهاده است . بدین ترتیب پیدایی چنین هنری را می‌توان تجلّی ذوق و فکر و احساس و ایمان مردمی دانست که بدون هیچ گونه تکلّفی در نهایت ساده اندیشی و صداقت زبان گویایی برای جان بخشیدن به ارواح خسته وقلوب مجروحشان یافته اند و آن را به بهترین وجهی ابراز داشته‌اند.

در پایان:
جا دارد که از دلسوزی، همراهی و راهنمایی اساتید معظم و ارجمند خود در تعلیم و تربیت، در کنار برقراری رابطه صمیمی و دوستانه و ایجاد فضایی به دور از تشریفات، برای کسب هنر و دانش تاریخ هنر جهانی اسلام، بر خود وظیفه میدانم در کسوت شاگردی از زحمات ارزشمند استاد مسعود نجابتی، استاد عبدالرسول یاقوتی تقدیر و تشکر نمایم. از خداوند متعال برای این اساتید عزیزم، سلامتی، موفقیت و همواره شاگرد پروری را مسئلت دارم.
شاگرد شما، ابوالفضل رنجبران
 
© کلیه حقوق متعلق به صاحب اثر و پرتال فرهنگی راسخون است. استفاده از مطالب و آثار فقط با ذکر منبع بلامانع است.


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.