با گسترش دین اسلام در شرق، شیوهٔ معماری در ایران خصوصاً در بخش تزیینات تغییر نمود. کم کم در ایران نقاشی مشجر خطوط هندسی و نوشتههایی با خط کوفی مزین و آمیخته با گل و برگ و غیره روی بناها رواج یافت. خط کوفی بنایی الهام گرفته از خط کوفی و بهعنوان یکی از دشوارترین خطوط در زمینهٔ خوانش و نگارش بوده و در کاشیکاری و معماری اسلامی جایگاه ویژهای دارد و زینتبخش کتیبههای داخل محرابها و بالای منارهها و پشت و پهلوی قوس است. این نوع خط، کاربرد زیادی در کاشیکاری و آجرکاری دارد. به این خاطر که برش آن آسانتر است مانند سایر خطوط کنج و کنار و پیچ و تاب زیادی ندارد. به همین سبب نام خط بنایی را بر این خط گذاشتهاند. در کاشیکاری شیوههای تزئینی دیگری هم وجود دارد که زیر نام اسلیمی، گرهچینی، خط بنایی، مقرنسکاری، رسمیبندی، چشمه و کاسهسازی یا شمسه زیاد و غیره که هر یک از ارزش خاصی برخوردار است.
کاشیکاری کاشان
کاشی معرق همچنان که از نامش بر میآید کار کاشان است، شهری که از دیرباز سازنده بهترین کاشیها بوده و فرآوردههایش در سراسر جهان اسلامی خواستاران فراوان داشته است. کاشی پوشش بسیاری از مساجد را تشکیل میدهد و درخشانترین پیرایهای است که تاکنون در هنر معماری ابداع شده است کاشیهای باشکوه رنگارنگ، که رنگ آبی در آن غلبه دارد ردیفهایش برزمینه دورنمایی خاکی رنگ، همچون جویبارهای بهشت مینماید با نقش گل، پیچیده در تصاویر اسلیمی، به شیوه نفیسترین قالبها که خود، کار بزرگترین طراحان است، غنا و لطف بیشتری مییابد.
خطاطی در کاشیکاری
خطاطی در ایران همچون در خاور دور، هنری بزرگ و به راستی بنیادی است. ایرانیان الفبای عربی را که آرایشپذیرترین خطهاست، با شور و شوق پرورانیدند و به ابداع و نوآوریهای شگفتانگیزی دست یافتند سپس هنر معماری را در جهت آرایش مساجد جای دادند چندان که ساختمان مساجد به معنای راستین، نماینده کلمه حق گشت و به انواع خطوط از خط کوفی و معقلی و ثلث و محقق و نسخ مزین شد(سیری در صنایع دستی صفحه395، 393، 391،383).
کاشیکاری عاشورایی
اجرای تعزیه و روضه خوانی از جمله مراسم مذهبی دوره صفوی و زندیه و قاجار بوده که از سوی اقشار مختلف مردم مورد توجه بسیار قرار گرفت که این دوره یکی از دوره های اوج شکوفایی این هنر بوده است. از مهمترین موضوعات هنری برای ایرانیان پس از اسلام، شهادت امام حسین(علیه السلام)، شهادت اصحاب با وفای سید الشهدا(علیه السلام) و وقایع مختلف عاشورا تا اربعین بوده است. اعتقادات و باورهای مذهبی به غیر از اجرای تعزیه و مراسم سوگواری، در سایر هنرها نیز جلوه کرده که یکی از این زمینه ها نقاشی روی کاشی است. بنا به بررسی های انجام گرفته، نقاشی با موضوعات مذهبی در زمینه کاشی، در تناسب با فضاها به کار رفته است که تجلی آنها در تکایا، حسینیه ها، سقاخانه ها و غیره است؛ در این راستا داستان های به تصویر کشیده شده با موضوع کربلا در تکیه معاون الملک کرمانشاه از لحاظ ویژگی های تصویرگری، انتخاب مجلس، انتخاب رنگ و نماد پردازی حایز اهمیت است که در تمامی نمونه ها با موضوع مشابه، این موارد رعایت شده است(تجلی فرهنگ عاشورایی در کاشیکاری/ لاله و علی اکبر آهنی).
مهمترین تحولات در تاریخ هنر اسلامی
یکی از مهمترین تحولات در تاریخ هنر اسلامی، تأثیری بود که نمایشهای تعزیه پس از صدها سال ممنوعیت، برهنرهای دیداری داشت در خلال سده نوزدهم نقوشی از موضوعات مذهبی پدید آمد و مورد توجه خاص اغلب ایرانیان واقعگشت. این نقاشیها که اساساً هنری مردمی به شمار میآید نزد عوام به نقاشی«قهوهخانهای» معروف است اما از آنجا که درونمایه اصلی این نقاشیهای مذهبی شهادت امام حسین(علیه السلام) و یارانش در کربلاست بهترین و مناسبترین آنها را میتوان به نقاشیهای صحنه کربلا اختصاص داد. پس از قرون متمادی ممنوعیت و توبیخ آنچه که چنین دگرگونی را در نگرشهای عمومی ممکن ساخت نقاشیهای ادوار گذشته بود که شرح و تصویر واقعه حزن انگیز کربلا را شامل نمیگشت و بیشتر به ذوق اعیان و اشراف محدود میشد و بندرت مورد توجه توده مردم قرار میگرفت در توضیح این که چگونه نقوش کربلا، در اصل ترجمان نمایش تعزیه و در قالب هنرهای دیداری بود تنها کافی است این نقوش را با نمایشهای تعزیه و تعزیه نامهها مقایسه کنیم.
تکیه معاون الملک کرمانشاه
از موارد متعدد این نقوش که برای توضیح این مطلب مورد استفاده میتواند باشد نقوشرنگی دیوارهای تکیه معاون الملک در کرمانشاه است. کتیبههای کرمانشاه به عنوان تزیین مناسب تکیه در عین حال مشخصه دیگری از معماری تکیه را نشان میدهند یعنی با آنکه تکیه بنایی مذهبی است. سختگیری زیادی که نمایش تمثال انسان را در مسجد ممنوع میکرد در بعضی از موارد کاملاً نادیده گرفته میشد، زیرا تعزیه را هم از طریق نقاشی و هم نمایش در تکیه میشد نشان داد. مشخصه بارزتر کتیبههای کرمانشاه باز نماییهای خود واقعه کربلاست که نه تنها از نظر موضوع بلکه از نظر شمایلکشی نیز از روی نمایشهای تعزیه طراحی شدهاند و آن یکی از بارزترین موضوعات واقعه کربلاست بازماندگان امام حسین(علیه السلام) در دربار یزید در دمشق اسیرهستند.
نقاشی مجلس ندامت یزید
ملتمسان نقابدار و نورانی در بالای مجلس یزید، بر تختی از آن دست که هنرمندان ابتداء اسقاط قاجار از تخت طاووس معروف طراحی کردهاند نشستهاست در سمت چپ سلطان یک سفیر«فرنگی و مشاورخصوصی برصندلیهایی که معمولاً در ضیافتهای دربار قاجار برای میهمانان اروپایی بود نشستهاند پیش پای تخت امام جدید، حضرت زین العابدین(علیه السلام) به همراه خواهر امام حسین(علیه السلام) حضرت زینب(سلام الله) ایستادهاست. دختریزید که در تعزیه، از پدر و وضع به ظاهرخوب خود میبالد درکنار یزید ایستادهاست. پرتو نور طشتطلایی که روی تخت قرار دارد شعلهای چندرنگ است تا نور سر امام را که هم اینک به عنوان پیروزی لشکریان شام است برساند. یزید با این صحنه توهین و تحقیر اولادعلی(علیه السلام) در دمشق از عمل زشت خود نادم و پشیمان میشود اولادعلی(علیه السلام) را از اسارت میرهاند و به ملازم خود بشیر فرمان میدهد تا اهل بیت مطهر را به مدینه ببرد. در کتیبه کاروان مذکور در حال ورود به شهر مقدس مدینه نشان داده شده است. بشیر و یک نگهبان شامی دیگر، دسته عزاداری زین العابدین(علیه السلام) و زنان بازمانده نشسته در «تخت روان» اطراف وی را که به امر یزید بر آنها سیاه پوشاندهاند همراهی میکنند.
تأثیر تعزیه بر چهار کتیبه
تأثیر تعزیه بر چهار کتیبه مورد بحث که هر یک مجلس تعزیه خاصی را با تصویر شرح میدهد. به ویژه اغلب جزئیات کتیبههای دمشق و مدینه، تنها شرح توضیح نمایشهای تعزیه است. در مورد نقابهای نساء آلعلی(علیه السلام) که نقش آنان را مردان به عهده داشتند از تمهیدات صحنهای به شمار میروند که واژه به واژه توسط هنرمندان باز آفرینی شدهاند حتی در مورد قسمت کوچکی از نقاشی کتیبه مزکور که نشاندهنده اجساد شهیدان صحرای کربلاست لشکریان شام درخواست آب برای زنان و کودکان حرم میکند که جواب این خواهش با زدن تیر به گلو سوخته طفل داده میشود مستقیماً از تعزیه اقتباس شده است. تأثیر عمومیتری که تعزیه در نقاشی مذهبی داشت از استفاده نقاب معلوم میشود.
استفاده از نقاب در هنر مذهبی
طی نیمه دوم سده پانزدهم تا دوره قاجار نقاب مشخصه خاص اشخاصی مقدّس بود و برای پوشاندن چهرههای زنان به کار نمیرفت ولی به محض این که به صورت جزء قانونی لباس زنان به نشانه عفت و حجاب آنان و نیز چنان که گفته شد به عنوان تمهیدی تئاتری برای تغییر شکل مردانی که نقشهای زنان را بازی میکردند در آمد در نقوش کربلا نیز صفت مشخصه قانونی زنان خاندان علی(علیه السلام) شد، با آنکه در گذشته به هیچ وجه نقاب به عنوان نماد تقدس به کار نمیرفت، ولی در نقاشی مذهبی عهد قاجار تا حدودی به طور دلخواه به پاکان و معصومان نسبت داده شد بدینسان چهره امامان شیعه هم با نقاب و هم بدون نقاب ظاهر میشوند نقطه مقابل نوراست و با آن که از تمهیدات نمایشهای تعزیه نیست، از قرار دادهای نقاشی قدیم به عنوان نماد قدیسان آنها باقیماندهاست(تعزیه هنر بومی پیشرو ایران، صفحه 119، 118، 115).
حسینیه مشیر
حسینیه مشیر در محله سنگ سیاه شیراز است و میتوان از دربند مشیر که از اواسط خیابان قاآنی در سمت شرقی منشعب میشود به طور مستقیم بعد از عبور از یک چهارراه و گذشتن از کنار یک سقاخانه زیبا با در و سر در آن که در سمت راست قرار دارد و کاشی دبیرستان سلطانی بر بالای آن نقشاست روبرو شد. نیاز به یادآوری ندارد حسینیه که به نام حضرت امام حسین(علیه السلام) سومین پیشوای شیعه زینت مییابد محلی است برای برپا داشتن مراسم تعزیهخوانی و عزاداری و روضهخوانی و اطعام و تشکیل مجالس مذهبی و نیز مراسمی چون سینهزنی و دعا برای دوستداران خاندان عصمت و طهارت و عاشقان امام حسین(علیه السلام) و نیز برای عرض ارادت به آستان وی ... این حسینیهها را میساختند و بر این امر وقف میکردند و حتی موقوفاتی نیز برای آن در نظرمیگرفتند که از راه و ممرّ درآمد آن موقوفات امور حسینیه به نحوی که مورد خواست و نیت بانی بود اداره میشد. «حسینیه مشیر» نیز یکی از همانهاست که در سمت شمالی خانه وی بنا شده است در پشت ایوان حسینیه، اتاق بسیار بزرگ سالن وجود دارد بر بالای دیوارهای داخل این محل در زیر سقف کتیبههای بسیار زیبایی با تزیینات شیشه کاری به چشم میخورد کتیبههای اطراف که بر زمینهآبی است شامل اشعاری مذهبی در مرثیه حضرت امام حسین(علیه السلام) از محتشم کاشانیاست.
از گوشه این سالن اشعاری بدین گونه آغاز میشود:
چون خون حلق تشنه او بر زمین رسید/ جوش از زمین به ذروه عرش برین رسـید
نزدیک شد که خـانه ایمان شود خـراب/ از بس شکستها که به ارکـان دین رسـید
باد آن غبـار چـون به مزار نبـی رسـاند/ گرد از مدینـه بر فلک هفتمین رسیـد کرد
این خیـال و هـم غـلطـکار کـان غبـار / تا دامــن جـلال جهــان آفـرین رسـید
کتیبهای نیز بر کاشی مشکی دیده میشود که روی آن جمله« قال النبی صلى الله علیه و آله وسلّم حسین منّی و انا من حسین» نوشته شدهاست و زیر آن نیز نوشته شده«رقم عمل مهدی بن استاد علی اکبر» و بعد مرثیه بر زمینه کاشی ادامه پیدا میکند(حسینیه مشیر. صفحه24، 22، 13، 12).
کاشیکاری هفترنگ حسینیه مشیر
بین درب بزرگ منبّتکاری و در خروجی کوچه دربند مشیر، اتاقی بوده است که تعزیهخوانان به عنوان پشت صحنه از آن استفاده کرده و خود را برای تعزیهخوانی آماده میکردهاند و علم و کتل و اسب و شتر آنان نیز از همین در بزرگ وارد میدان حسینیه میشد و وسایل گران قیمت و جالبی برای استفاده تعزیهخوانان از زره، کلاهخود، سپر، شمشیر، علم، طبل و کُرنا در این محل نگهداری میشد که همه آنها از میان رفتهاست. از شاهکارهای هنری این حسینیه که در خور بحث و گفتگو و تجزیه و تحلیل و بررسی است کاشیکاری هفترنگی است بر قوسی شبیه طلوع خورشید و شامل سه هلال که بر بالای ایوان شاه نشین شمالیاست و اوج تکامل هنر کاشیکاری دوران قاجاریه را نشان میدهد این اثر هنری ارزنده اسلامی طول آن در حدود هشتمتر و ارتفاعش از سطح بام در حدود 3/30میباشد و...
اشعاری با خط سفید بر زمینه مشکی حسینیه مشیر
از نقاش معروف به نام آقا میرزا بزرگ در دوره مشیر الملک میباشد در وسط هلال فوقانی و دو نیم هلال شرقی و غربی اشعاری با خط سفید بر زمینه مشکی به صورت مصراعهای جداگانه و دنبال هم نقش شده است:
شنیــدهاید حسینــــی به کربلایــــی بود
شنیـــــدهاید که از خون محاسنــش آلود
ندیدهاید که چندین هــــزار زخم چـه کرد
ندیدهاید که چـندین هـــزار درد چــه بود
شنیـــــدهاید علمــــــدار او فتـاد ز پای
ندیدهاید که پشت که را شکست چـه سود
همـه اذیت پیغمبــــر است بلکه خــدای
و من اذانــی از آن روی مصطفــی فرمود
صحنههای کربلا و روز قیامت حسینیه مشیر
در هلال فوقانی اشعار صحنههای کربلا و روز قیامت ترسیم شده است. خورشید با چشمهای زیبا و درشت خویش که بامداد رستاخیز طلوع کرده است با پرتوی زرین حضرت رسول اکرم(صلی الله علی و آل و سلم) برمنبری زیبا نشسته است و در پله پایینتر از آن مولای متقیان علی(علیه السلام) جلوس کرده است. پرتوی همانند نور خورشید از چهره نبی اکرم(صلی الله علی و آل و سلم) ساطع است. نه فرشته، از فرشتگان مقرب، آن نور را همانند آیینهای برابر خورشید نگهداشتهاند بال فرشتگان به رنگ سبز زیباییاست و همین رنگ به نور زرد چهره حضرت پیامبر اکرم(صلی الله علی و آل و سلم) درخشندگی و تلالوء خاصی بخشیده است. در پشت سر حضرت رسول الله(صلی الله علی و آل و سلم) چهره نورانی و باز دوازده تن از امامان(علیهم السلام) دیده میشود که در ورای آنها دو چهره که کوچکتر نقاشی شده خودنمایی میکند شاید این دو چهره، چهره حسنین فرزندان مولای متقیان(علیه السلام) باشد رو به روی حضرت نبی اکرم(صلی الله علی و آل و سلم) چهار تن بی سر برپا ایستادهاند که دو پیکر آنان سرهای بریده خود را در دست دارند و دو پیکر دیگر سر ندارند. شلوار دو تن آنان آبی و دو تن قرمز خوش رنگی است زنان حرم حضرت امام حسین(علیه السلام) و زنان بزرگ خاندان رسول با تنپوشهای بلند ردا مانند، نقاب بر صورت دارند و فقط چشمانشان از بالای نقاب پیداست و رو به روی حضرت قرار گرفتهاند. دختری به عنوان آخرین تن با اندامی کوچک نقاشی که گویا تصویری از سکینه دختر سیدالشهدا(علیه السلام) است(حسینیه مشیر، صفحه40،39،28).
شرح نقاشی های کاشیکاری شده
یکی از زنان حرم با دست راست خود، دست بریدهای را که از آن حضرت عباس(علیه اسلام) علمدار و برادر امام حسین(علیه السلام) است بالای سر خود گرفته است و دیگری که به نظر میرسد حضرت صدیقه طاهره(سلام الله) باشد، سر فرزند خود امام حسین(علیه السلام) را به دست دارد زنی دیگر که همسر امام حسین(علیه السلام) است کودک صغیر و شیرخوار علیاصغر(علیه السلام) را که روز عاشورا از دست داده در آغوش دارد اینان در حقیقت دادخواهانند که به دادخواهی آمدهاند و ستمی را که بر آنان رفته عنوان میکنند در زیر پای اینان چهرههای عبوس و بی روح و خشک کفّار دیده میشود که بعضی سبیل دارند بعضی ریش و بعضی هر دو را و بعضی هیچ کدام را ولی سرهای همه تراشیده است و بر روی هم چهل و هشت تن هستند.
در زیر پای اینان درست در وسط صحنه یعنی حد فاصل مرگ و عقوبت، فرشته سنجش اعمال ترازو در دست ایستاد و دو فرشته دیگر در طرفین او، او را یاری میدهند و فرشتگان روز قیامت با لباسهای مرتب به رنگ آبی و قرمز یک در میان ایستاده اند و کلاه تاج مانندی بر سر دارند اینان که دست در دست هم افکندهاند خوبان فرشته خصالند یا فرشتگانی که سرو سامان دادن و تمشیت امور رستاخیز را بر عهده دارند. دو تن دیگر نیز به کاشی نقش شدهاند که به نظر میآید منتظر پایان کارند و نتیجه سنجش گناه و ثوابشان.
در پشت سر انبیا و اولیا چهره زنان مقدس و از آن جمله چهره حضرت مریم(سلام الله) نیز دیده میشود. نمای بهشت و جهنم نیز در این تصویر به خوبی آشکار شده است، چه پس از سنجش کردار و گفتار مردگان، فرشتگان آنان را بر پل صراط هدایت میکنند بعضی مشغول عبور از پلند سواری بر اسبی مطیع و رهوار دیده میشود که در حال تاخت، از پل عبور میکند کسانی نیز دیده میشوند که با ترس و لرز و کمک دست و پا و زانو با احتیاط فراوان رد میشوند بدکاران نیز در حال سقوط به قعرجهنماند و بعضی به آرامی میگذرند در قعرجهنم در زیر پل تصویر مارغاشیه دیده می شود که با دهان گشاده و چنبردم و قدرت بدن مشغول بلعیدن بدکاران افتاده به جهنم است.
رنگ جالب آبی مایل به ارغوانی که برای اژدها برگزیده شده بالهایی که از بدن او رسته با ناخنهای وحشتناک کیفیتی را القا میکند که هیچ کلامی یارای باز گفتن آن را ندارد در گوشه و کنار جهنم، ملایک عذاب گرز به دست دیده میشوند و ملک دوزخ با گرزی چون دیگران با فراغت خاطر درگوشه عکس بر صندلی نشسته و ناظر کیفر گناهکاران است بر بالای پل، بهشت زیبا و رؤیایی با حوض کوثر ترسیم شده. حضرت رسول اکرم(صلی الله علیه و آل و سلم) با سیمای نورانی در سمت راست آن وحضرت امیرمؤمنان علی(علیه السلام) در سمت چپ آن نشستهاند و درخت طوبی که خداوند آن را در قرآن به بندگان نیکوکار وعده فرموده در پشت حوض کوثر و در کنار آن دیده میشود.
حضرت مولای متقیان علی(علیه السلام) که ساقی کوثر است با پیغمبر اکرم(صلی الله علی و آل و سلم) سخن میگوید. رنگ برگ درخت طوبی سبز و آب حوض کوثر آبی است شاخ و برگ طوبی تمام فضای بهشت را فرا گرفتهاست. در گوشه عکس نیز چهره زنان نیکوکار و نوجوانانی که روز عاشورا به خاطرامام حسین(علیه السلام) کشته شدند نوجوانانی چون اکبر(علیه السلام) و قاسم(علیه السلام)، دیده میشود. در قسمت پایینتر از راست به چپ با تصاویر مختلفی که عموماً مربوط به صحرای کربلاست روبرو میشویم. در سمت راست حضرت امام حسین(علیه السلام) سوار بر ذوالجناح دیده میشود. دو تن از زنان حرم از خیمه گاه بیرون آمدهاند و علیاصغر(علیه السلام) طفل صغیر را به امام حسین(علیه السلام) دادهاند. حضرت او را در آغوش گرفته تا با خود ببرد و قطره آبی برای او از دشمن بگیرد.
فرشتگانی در اطراف امام حسین(علیه السلام) در پروازند چندتن از زنان حرم نیز نقاشی شدهاند که امام حسین(علیه السلام) وحضرت علی اصغر(علیه السلام) و دو تن زن دیگر را مینگرند. دو بچه دیگر از اهل حرم دیده میشوند که در گوشهای دست دعا به سوی خداوند بزرگ برداشتهاند این نقاشی شاید کنایهایاست از رسالت حضرت امام حسین(علیه السلام) برای نیل به درجه شهادت و از دست دادن کسان خویش حتی فرزند صغیر و شیر خوار و معصوم و... خیمهها سفید و سادهاند زنان همه نقاب سفید بر چهره دارند.
چهره امام حسین(علیه السلام) مصمّم و نورانی است گوشه آسمان به رنگ آبی کمرنگ دیده میشود. بعد دو صحنه را در کنار هم میبینیم یکی بالا و دیگری پایین، در بالایی تصویر هفت پیکر دیده میشود که به ردیف برخاک نهاده شدهاند و دو تن از کافران نیز دیده میشوند که از گوشه ای امام را مینگرند. یکی از آنان موهای سر نوجوانی را که در آغوش امام حسین(علیه السلام) است و به نظر میرسد حضرت قاسم(علیه السلام) باشد با یک دست گرفته و با دست دیگر میخواهد سر او را ببرد و دیگری عاصی و پرخاشجو با شمشیر آخته به او و امام حسین(علیه السلام) یورش برده اینان در حقیقت عاقبت کار را به امام حسین(علیه السلام) مینمایانند. در قسمت پایین امام حسین(علیه السلام)، علی اکبر(علیه السلام) فرزند جوان خود را با فرق شکافته، درآغوش کشیده است.
چهره علی اکبر(علیه السلام) بسیار زیبا ترسیم شده، لباسها بلند است و دو نوار زرد، یکی در اطراف سینه و دیگری بر کمر او دیده میشود ذوالجناح اسب امام حسین(علیه السلام) و عقاب، اسب علی اکبر(علیه السلام) دو طرف امام ایستادهاند. خاموش و آرام سپر قهوه ای علی اکبر(علیه السلام) در گوشهای افتاده و شمشیر در گوشهای دیگر. حالت رضای بیتفسیری در نگاه امام حسین(علیه السلام) دیده میشود. در تصویر دیگری که در سمت چپ این دو تصویر است امام دیده میشود که تنها و اندیشناک سر را به شمشیر تکیه داده و سوار بر اسب عازم میدان و غرق تفکر است. تنهایی دردناک امام حسین(علیه السلام) از این تصویر کاملاً آشکار است درویشی با کشکول، جلو اسب او ایستاده است و چند تن از اجنه و از آن جمله زعفر جنی برای حمایت وی آمدهاند.
فرشتگان نیز او را احاطه کردهاند و مردی با لباس سفید راه راه سوار بر اسب نیز در برابر امام دیده میشود که نیزه ای در دست دارد و به نظر میرسد نامهرسانی از دیار دور است که دستش را به سوی حضرت دراز کرده است و مثل این که چیزی را هم در دست دارد بعضی عقیده دارند که این شخص از اشقیاست ولی این تفسیر درست به نظر نمیرسد اولاً در این قسمت امام و یاران خوب او در آخرین دم حضور دارند ثانیاً لباس این مرد راه راه پوش، شباهتی به لباس اشقیا ندارد.
ثالثاً او سرجنگ ندارد چه فقط نیزه ای که شاید چوبی است در دست دارد در این قسمت کمی از شط فرات به رنگ آبی کمرنگ نشان داده شده زمینه این مجلس قسمتی زرد و قسمتی زرد کمرنگ است. آسمان نیز بارنگ آبی کمرنگ دیده میشود چهره اندیشناک امام، در این صحنه و مجلس، تفکرانگیز است. در صحنه سمت چپ تصویر مذکور، حضرت عباس(علیه السلام) برکنار نهر فرات با اسب به دشمنان یورش برده است. اعضا و جوارح و اندام اسب چنان حالت خروش و حرکتی دارد که کمتر میتوان چنین حرکت جهش و تلاش را بر روی کاشی نشان داد حتی دم اسب چنان علم شده که میتوان حالت خشم سوار و قدرت اسب را برای جولان دریافت. رگهای بدن اسب همه برآمده و پیکرش عرق کرده است.
حضرت عباس(علیه السلام) با دست چپ شمشیر میزند و دشمنی را که روبروی اوست از فرق سر تا سینه دو نیمه کرده و سر دشمن در حال شکافتن و فرو افتادن است. شیپور زنان لشکر دشمن، که در حال دمیدن در شیپورند دیده میشوند سرهای فراوان بر خاک افتاده است با چشمهای از وحشت دریده یکی از کفار که فرق شکافته یار خود را دیده در حال گریز و پشت کردن به حضرت عباس(علیه السلام) است و در همین حال یکی از آنان از پشت سر به آن حضرت یورش برده و چیزی نمانده است که شمشیر فرودآید و سپر و خُود و زره را بشکافد و او را بکشد. گویی دم آخر او تصویر شده است.
آخرین قسمت در سمت چپ، سرداری دیده میشود سوار بر اسب با لباس بلند و ریش سفید و لشکریان او به دنبالش روانند و به نظر میرسد حر ریاحی باشد یا سنان بن اَنس یا عمر سعد که برای مقابله با امام حسین(علیه السلام) عازم میدان است. سوار چتری افراشته بر بالای سردارد و همراهان او با ساز و برگ مرتب در حال حرکتاند. در حد فاصل هلال فوقانی ایوان که تابلو پرشکوهی از روز رستاخیز و حوادث کربلاست اشعاری بر زمینه کاشیهای بسیار خوش رنگ و مشکی نقش شده است.
کافـر دلان که سـبط نبی را زکـین کشـند/ دعــوی دیـن کنند و خداونـد دین کشـند
بگذشته از حسین که محبوب عالمی است/ گویی به خصم خصم تو را گر چنین کشـند
این حیـرتم کشـد که سـلیمان عـهــد را/ این دیـو سیــرتان بی تاج و نگیـن کشـند
قرآن کننـد حفـظ و به طـه کشــند تیـغ/یــس کننــد حــرز و امـام مبیـن کشـنـد
شرح نقاشی کاشی کاری شده بقعه آقا سیّد حسین لنگرود
نمونهای برای مثال: سقاخانه بقعه آقا سیّد حسین نزدیک بقعه در «فشکالی محله شهرستان لنگرود» در سقاخانه غربی است و بر بدنه دیوار شرقی از داخل چهار مجلس کاشیکاری است که رقم سازنده کاشیها و موضوع مجالس برآنها نوشته شده است مجالسی که بر کاشیها نقش شده شامل چهار مجلس است که در دو ردیف بر دیوار چسبانیده شدهاند بر مجلس سمت راست ردیف بالا این عبارات خوانده میشود:
قتلگاه و پیکرمطهرشهدا، آمدن شیر بر سر بالین کشتهها، حضرت سیدالشهدا(علیه السلام) بر سر پیکر مطهرعلی اکبر(علیه السلام)، عرب شتر سوار، قاصد مدینه(بانی خیر حاجی علی آشپز) بر روی کاشی دیگر این عبارات نوشته شده است هو الله(رقم عبد الله سنه ۱۳۲۰).
بر مجلس سمت چپ ردیف بالا این عبارات نوشته شده است:
ماه بنی هاشم، ابوالفضل العباس(علیه السلام)، خیمه گاه امام حسین(علیه السلام)، امام زین العابدین(علیه السلام) بر مجالس پایین این عبارات خوانده میشود:
رفتن سلطان قیس به شکار(عمل استاد آقائی) شمایل سیّدالشهدا و درویش کابلی عمل استاد آقائی(نقاش)
از دیگر نمونههای کاشیکاری مربوط به عاشورا، بقعهآقا سیدابراهیم بن موسی الکاظم(علیه السلام) در محله بدیع الله شهررشت است که طاقی است به طول ۳۸/۶ و عرض ۵۵/۳متر صندوقی آهنین بر مرقد است که ضریحی میلهای آهنین دارد. داخل اتاق تا ۷۲ سانتیمتر کاشیکاری و باقی سفیدکاری است. در گلیوئی اشعار هفت بند محتشم «مرغ هوا و ماهی دریا کباب شد» بر کاشی نوشته شده است. (از آستارا تا استرباد جلد دوم، صفحه 242، و جلد اول صفحه 282).
تاریخچه کاشیکاری
کاشی به قطعه سنگی گفته میشود که طول و عرض آن مختلف بوده و ضخامت آن چند میلیمتر است، و یک روی آن دارای سطحی شیشهای بوده و کاملاًّ صاف و صیقلی میباشد. کاشی، محصولاتی سفالین و سرامیکی است که در ساختمان کاربرد و اهمیت ویژهای دارد مانند حمامها، توالتها، آشپزخانهها و آب ریزگاههای عمومی و غیره. کاشی برای تزئینات داخل و خارج ساختمان و همچنین برای بهداشت و عایق رطوبت به کار میرود. واژه کاشی از نام شهر کاشان اقتباس شده که از اوایل دوران اسلامی به عنوان مرکز صنعت سفالسازی مشهور بود.(کباری، سیاوش. مصالحشناسی. انتشارات دانش و فن.) کاشی معرق همچنان که از نامش بر میآید کار کاشان است، شهری که از دیرباز سازنده بهترین کاشیها بوده و فرآوردههایش در سراسر جهان اسلامی خواستاران فراوان داشته است. کاشی پوشش بسیاری از مساجد را تشکیل میدهد و درخشانترین پیرایهای است که تاکنون در هنر معماری ابداع شده است کاشیهای باشکوه رنگارنگ، که رنگ آبی در آن غلبه دارد ردیفهایش برزمینه دورنمایی خاکی رنگ، همچون جویبارهای بهشت مینماید با نقش گل، پیچیده در تصاویر اسلیمی، به شیوه نفیسترین قالبها که خود، کار بزرگترین طراحان است، غنا و لطف بیشتری مییابد.
کاربرد تکههای کوچک کاشی شکسته
کاربرد تکههای کوچک کاشی شکسته، برای نخستین بار در مراغه درآغاز سده هفتم معمول شد و این امکان را به وجودآورد که به جای کاشیهای یکپارچه میتوان کاشیهایی با ترکیب واحدهای ظریف گوناگون ساخت. البته پیش از آن در بیزانس، موزائیک شیشهای بر اساس موزائیک سنگی به سبک یونانیان، رومیان ساخته شده بود ولی شاید نخستین فرآوردههای این هنر موزائیکهای شیشه ای«چوگاز مبیل» در هزاره دوم پیش از میلاد باشد.
نحوه ساخت موزائیک
موزائیک را از ترکیب تکههای جدا شده از کاشیهای یکپارچه و رنگین میسازند. در ابتدا باید گِل را شست وصاف کرد و با ورز دادن به صورت مادهای غلیظ ولی یکدست و شکل پذیر درآورد. آنگاه آن را در قالبهایی چهارگوش جای داد و سپس معمولاً به مدت یک روز در آفتاب گذاشت تا خوب خشک شود زیرا اگر اندک رطوبتی درآن بماند ممکن است در کوره بترکد یا دست کم کاشی را از شکل بیندازد یا از چسبیدن لعاب به آن جلوگیری نماید. سپس یک ماده معدنی گداخته بر روی آن میریزند و کاشی را در کوره میگذارند و گرمای لعاب را به صورت رنگی درخشان درمیآورد هررنگی درجه مطلوب و معینی برای پختن دارد لاجوردی و فیروزهای بالاترین درجه و قرمز و زرد پایینترین درجه را میخواهد برخی رنگها زیر شعله پُراکسیژن خوب پخته میشود و برخی زیر شعله کم اکسیژن و به سبب همین هماهنگی کامل رنگهاست که موزائیک با وجود هزینه بیشتر به کاشیهای ساده هفترنگ ترجیح داده میشود زیرا کاشیهای هفترنگ را باید با درجه کمتر پخت تا همه رنگها یکباره جابیفتند. طرح سیاه و سفید موزائیک را روی کاغذ میکشند و اغلب با کاغذ «استنسیل» الگوها را تکثیر میکنند. تکههای کوچکی از این طرح کاغذی را میبرند و روی کاشی مربع مطابق رنگها و ترتیب مطلوب میچسبانند.
نحوه پرداخت موزائیک
آنگاه کاشیهای مربع را از روی راهنماهای کاغذی به صورت عناصر ترکیب موزائیک در میآورند و این کاری بینهایت دشوار است، زیرا لعاب که اینک بر اثر ترکیب خاص خود سختتر و شکنندهتر از شیشه است نباید در لبهها بشکند و خود بدنه نیز نباید خراش بردارد، چراکه همه واحدها باید مانند بازیمعما با همجور در بیایند. کاشیگران در این مورد با مهارتی از تیشه استفاده میکنند و انجام این کار با ظرافت خاصّی صورت میگیرد. با نوک تیـشه برجستگیهای کوچک را بیرون میآورند، سپس دندانهها را با ابزاری مانند سوهان یا یک قلم پرداخت میدهند. در سالهای اخیر مته و ارّه معمول شده است. بهترین کاشیگران میتوانند جای معینی از کاشی را با تکثیر یک نقش پیچیده اسلیمی، بدون استفاده از الگو یا طرحی پرکنند. آنگاه از روی طرح کامل، واحدهای نقش پشت، رو قرار داده میشود. برای کاشیهای بزرگ هزاران تکّه کاشی را روی کف صاف اتاق میچینند سپس پشت کاشی را از گچ میپوشانند. آب به روی آن میریزند تا گچ به کاشی خام پرمنفذ بچسبدآنگاه ملاط به رویآن میریزند و این کار را بسیار آهسته انجام میدهند تا تکهها از جای خود حرکت نکنند. در درون ملاط تکههای طناب میگذارند تا خودش را بگیرد همچنان که در خشتها و آجرهای قدیمی کاه میریختند تا محکم شوند. موزائیک کاری در هیچ جا به این دقت و ظرافت بخصوص بر روی سر درهای عظیم سقفهای دوّار و گنبدی شکل انجام نگرفته است. درست مانندآن است که ایرانیان هنر نفیس و ظریفی چون تذهیب کتاب را همچون شیوه ای در معماری به کار برده باشند.
در پایان:
جا دارد که از دلسوزی، همراهی و راهنمایی اساتید معظم و ارجمند خود در تعلیم و تربیت، در کنار برقراری رابطه صمیمی و دوستانه و ایجاد فضایی به دور از تشریفات، برای کسب هنر و دانش تاریخ هنر جهانی اسلام، بر خود وظیفه میدانم در کسوت شاگردی از زحمات ارزشمند استاد مسعود نجابتی، استاد عبدالرسول یاقوتی تقدیر و تشکر نمایم. از خداوند متعال برای این اساتید عزیزم، سلامتی، موفقیت و همواره شاگرد پروری را مسئلت دارم.
شاگرد شما، ابوالفضل رنجبران
© کلیه حقوق متعلق به صاحب اثر و پرتال فرهنگی راسخون است. استفاده از مطالب و آثار فقط با ذکر منبع بلامانع است.