مبانی نظری جنبش نرم افزاری
نويسنده:محمد مهدی میرباقری
در این مقاله نگارنده ضمن تبیین مبانی جنبش نرمافزاری و راهكارهای آن ، این جنبش را ضرورتی غیرقابل انكار برای توسعه كشور میداند .
روبنایی ترین شكل نرم افزار آن چیزی است كه امروزه هدایت و كنترل ابزارهای علمی مثل رایانه را بر دوش گرفته اند، اما نرم افزار مفهومی بسیار گسترده تر از این موارد جزئی دارد؛ به زعم ما مفاهیم تخصصی هم عمیق ترین لایه نرم افزارها نیستند، بلكه آنها نیز مستند به متدها و متدها نیز متكی بر فلسفه های متد كه آنها متدها را سامان می دهند، هستند.
با توجه به وسعتی كه مفهوم «نرم افزار» دارد، انقلاب اسلامی ایران زمانی در جهت تولیدنرم افزار قرار خواهد گرفت كه در مسیر ایجاد نهضت عظیم اجتماعی قدم بردارد. اینكه انتظار داشته باشیم معدودی از اندیشمندان بتوانند چنین تحول بدیع و گسترده ای را در جامعه به وجود آورند معقول به نظر نمی رسد، تولید مفاهیم بنیادین و رشته های تخصصی و فوق تخصصی در همه ساحت های سیاسی، فرهنگی و اقتصادی بشر نیازمند نهضت اجتماعی و سازمانی است كه از آن می توان به عنوان «انقلاب فرهنگی» با «جنبش نرم افزاری» یاد كرد. «جنبش نرم افزاری» كلمه حقی است كه از سوی رهبر فرزانه نظام جمهوری اسلامی، آیت الله خامنه ای (مدظله العالی) ابراز گردیده و حاكی از آن است كه ایشان قصد دارند تا كشتی انقلاب اسلامی را در این مسیر سكانداری نمایند.
اولاً: باید بدانیم همه چهره های حیات بشر كه در آنها اراده و فاعلیت او حضور دارد، صحنه تقابل حق و باطل است، از این رو انسان در جز جزء زندگی فردی و اجتماعی مضطر به ولایت الهیه و قواعد دینی می باشد. طبعاً با این درك حداكثری از دین، نهضت نرم افزاری در راستای تعبد بیشتر به وحی و گسترش مرز پرستش خداوند معنا پیدا می كند.
ثانیاً: همگان باید به این نتیجه برسند كه علم از سنخ كشف واقعیات نیست، بلكه پدیده ای تولید شدنی است كه از نظام نیازمندهای انسان متأثر می گردد، در نتیجه، علم در مرحله نخست متصف به حقانیت و بطلان می شود نه به صدق و كذب. بنابراین با ایجاد تحولاتی باید نسبت به تولید علوم حق و الهی اهتمام ورزید.
ثالثاً: ما باید فلسفه تاریخ اسلامی طراحی كنیم. اگر به چگونگی تحولات تاریخ و مراحل آن واقف نباشیم و جایگاه هر یك از دو جبهه تاریخی حق و باطل را در آن تبیین نكنیم، در برنامه ریزی های اجتماعی و سیاسی، موضع گیری فعال و واقع بینانه ای نخواهیم داشت. فلسفه تاریخ به ما نشان می دهد كه توان ما در این برهه از تاریخ چه میزان است و نهضت فكری ما برای تحقق تمدن اسلامی چه كیفیت و سمت و سویی باید داشته باشد.
درحال حاضر علوم غربی كه سازوكار پرستش مادی هستند و متكی بر فلسفه های حسی می باشد، از مرزهای جوامع اسلامی گذر كرده و زندگی مسلمانان را تحت تاثیر قرارداده و به تدریج می رود تا آنها را به كام تمدن غرب فرو بفرستد. ما برای اینكه مسلمانان را از سایه سنگین تمدن ضد دینی غرب رهایی بخشیم باید نرم افزارهایی تولید كنیم كه آموزه های قدسی اسلام را در عینیت جاری سازد و مدل اداره جدیدی برای بشر تعریف كند. چنانچه ما معادلات كاربردی ارایه دهیم كه بتواند كیفیت را بر پایه فرهنگ اسلامی به كمیت تبدیل نماید، بدون تردید نظام اسلامی از اتهام ناكارآمدی در كنترل عینیت مبرا گشته و همچنین موازنه قدرت در جهان به نفع مذهب بیش از پیش دگرگون خواهد شد.
ما اگر به دنبال برنامه ریزی اجتماعی برپایه قوانین وحیانی هستیم، به تعامل سه حوزه معرفت دینی، فهم كاربردی و فهم اجرایی نیازمندیم و اگر برنامه ریزی عینی مستند به این سه مهم است باید در هماهنگ ساختن آنها بكوشیم. چنانچه منطق هایی كه مبنای پیدایش این سه فهم هستند به تعامل و هماهنگی نرسند در محصولات آنها نیز هماهنگی اتفاق نمی افتد، بنابراین ما باید منطق عامی بسازیم كه منطق ها را در سه حوزه به تعامل و همكاری وادارد: اول اینكه باید روش فهم معارف دینی را بر پایه حجیت سامان دهد، دوم اینكه اسلامیت معادلات كاربردی را تمام كند و سوم اینكه قواعد دینی را در فهم اجرایی جاری نماید. اگر این هماهنگی پدید بیاید مفاهیم كاربردی و معارف دینی مؤید یكدیگر خواهند بود، همچنانكه میان این دو و مفاهیم اجرایی تناسب و همكاری برقرار می شود.
باتوجه به این مهم به نظر می رسد فلسفه منطق و سپس منطق عامی كه متدها و روشهای زیرمجموعه خود را در مسیر پرستش خداوند متعال هماهنگ نماید. همان گمشده ای است كه با یافتن آن «نهضت نرم افزاری» سرآغازی روشن پیدا می كند.
از این مرحله به بعد باید به دنبال تولید شبكه تحقیقات باشیم؛ شبكه ای كه همه گمانه ها، گزینش ها و پردازش های اجتماعی را هماهنگ نماید و سو و جهت واحدی را بر تحقیقات اجتماعی حاكم گرداند.
شبكه تحقیقات، همه تحقیقات صورت گرفته در حوزه های تفقه دینی، علوم كاربردی و علوم نظری را بعد همدیگر قرار می دهد. یعنی سخنی كه در علوم نظری یا در علوم كاربردی گفته می شود، بعد تفقه می شود كمااینكه تفقه بعد آنها شده و آنها را قید زده است، این امر به گونه ای است كه در برنامه ریزی اجتماعی، این ابعاد درهم تنیده و تفكیك ناپذیر می باشند؛ همانند نقطه ای در درون یك مكعب كه در آن نقطه، طول و عرض و ارتفاع درهم پیچیده و غیرقابل انفكاك هستند.
مانع دیگر بر سر راه تحقق نهضت نرم افزاری پیروی از فلسفه یونان باستان است. آن فلسفه اضافه بر اینكه قادر نیست قواعد كنترل شدن و تغییر را در عینیت ارایه دهد به لحاظ منطقی نیز به معارف وحیانی مستند نگشته است.
مانع سوم مانع معرفت شناسانه است. از معرفت شناسی انتزاعی كه اكنون گریبانگیر دانشمندان ما شده است، هیچ گاه شبكه تحقیقات ساخته نمی شود. همینطور اگر علم را به كشف عالم واقع، تعبیر كنیم مقوله علم دینی منتفی می گردد و در نتیجه تحول علمی در كشور نه به تولید نرم افزار علمی بر پایه اسلام، بلكه به این تفسیر می شود كه از تولیدات تمدن غرب كمال استفاده را كنیم و تلاش نماییم كه خویشتن را به كاروان علمی دنیا رسانده و حتی از آنها جلوتر بیفتیم! مع الاسف این موانع بنیادی در جامعه ما تاحدودی نهادینه شده است و لكن امیدواریم كه با ایجاد نهضت بزرگ اجتماعی موانع را پس بزنیم و به نرم افزارهایی دست پیدا كنیم كه زمینه ساز ظهور تمدن نوین اسلامی با محوریت ولایت ا... باشد. انشاءا…
منبع:روزنامه كیهان
ارسالی از طرف کاربر محترم: amirpetrucci0261
/ع
1- ماهیت و گستره جنبش نرم افزاری
روبنایی ترین شكل نرم افزار آن چیزی است كه امروزه هدایت و كنترل ابزارهای علمی مثل رایانه را بر دوش گرفته اند، اما نرم افزار مفهومی بسیار گسترده تر از این موارد جزئی دارد؛ به زعم ما مفاهیم تخصصی هم عمیق ترین لایه نرم افزارها نیستند، بلكه آنها نیز مستند به متدها و متدها نیز متكی بر فلسفه های متد كه آنها متدها را سامان می دهند، هستند.
با توجه به وسعتی كه مفهوم «نرم افزار» دارد، انقلاب اسلامی ایران زمانی در جهت تولیدنرم افزار قرار خواهد گرفت كه در مسیر ایجاد نهضت عظیم اجتماعی قدم بردارد. اینكه انتظار داشته باشیم معدودی از اندیشمندان بتوانند چنین تحول بدیع و گسترده ای را در جامعه به وجود آورند معقول به نظر نمی رسد، تولید مفاهیم بنیادین و رشته های تخصصی و فوق تخصصی در همه ساحت های سیاسی، فرهنگی و اقتصادی بشر نیازمند نهضت اجتماعی و سازمانی است كه از آن می توان به عنوان «انقلاب فرهنگی» با «جنبش نرم افزاری» یاد كرد. «جنبش نرم افزاری» كلمه حقی است كه از سوی رهبر فرزانه نظام جمهوری اسلامی، آیت الله خامنه ای (مدظله العالی) ابراز گردیده و حاكی از آن است كه ایشان قصد دارند تا كشتی انقلاب اسلامی را در این مسیر سكانداری نمایند.
2- پیش بایسته های جنبش نرم افزاری
اولاً: باید بدانیم همه چهره های حیات بشر كه در آنها اراده و فاعلیت او حضور دارد، صحنه تقابل حق و باطل است، از این رو انسان در جز جزء زندگی فردی و اجتماعی مضطر به ولایت الهیه و قواعد دینی می باشد. طبعاً با این درك حداكثری از دین، نهضت نرم افزاری در راستای تعبد بیشتر به وحی و گسترش مرز پرستش خداوند معنا پیدا می كند.
ثانیاً: همگان باید به این نتیجه برسند كه علم از سنخ كشف واقعیات نیست، بلكه پدیده ای تولید شدنی است كه از نظام نیازمندهای انسان متأثر می گردد، در نتیجه، علم در مرحله نخست متصف به حقانیت و بطلان می شود نه به صدق و كذب. بنابراین با ایجاد تحولاتی باید نسبت به تولید علوم حق و الهی اهتمام ورزید.
ثالثاً: ما باید فلسفه تاریخ اسلامی طراحی كنیم. اگر به چگونگی تحولات تاریخ و مراحل آن واقف نباشیم و جایگاه هر یك از دو جبهه تاریخی حق و باطل را در آن تبیین نكنیم، در برنامه ریزی های اجتماعی و سیاسی، موضع گیری فعال و واقع بینانه ای نخواهیم داشت. فلسفه تاریخ به ما نشان می دهد كه توان ما در این برهه از تاریخ چه میزان است و نهضت فكری ما برای تحقق تمدن اسلامی چه كیفیت و سمت و سویی باید داشته باشد.
3- ضرورت تحقق جنبش نرم افزاری
درحال حاضر علوم غربی كه سازوكار پرستش مادی هستند و متكی بر فلسفه های حسی می باشد، از مرزهای جوامع اسلامی گذر كرده و زندگی مسلمانان را تحت تاثیر قرارداده و به تدریج می رود تا آنها را به كام تمدن غرب فرو بفرستد. ما برای اینكه مسلمانان را از سایه سنگین تمدن ضد دینی غرب رهایی بخشیم باید نرم افزارهایی تولید كنیم كه آموزه های قدسی اسلام را در عینیت جاری سازد و مدل اداره جدیدی برای بشر تعریف كند. چنانچه ما معادلات كاربردی ارایه دهیم كه بتواند كیفیت را بر پایه فرهنگ اسلامی به كمیت تبدیل نماید، بدون تردید نظام اسلامی از اتهام ناكارآمدی در كنترل عینیت مبرا گشته و همچنین موازنه قدرت در جهان به نفع مذهب بیش از پیش دگرگون خواهد شد.
4- راهكار تحقق جنبش نرم افزاری
ما اگر به دنبال برنامه ریزی اجتماعی برپایه قوانین وحیانی هستیم، به تعامل سه حوزه معرفت دینی، فهم كاربردی و فهم اجرایی نیازمندیم و اگر برنامه ریزی عینی مستند به این سه مهم است باید در هماهنگ ساختن آنها بكوشیم. چنانچه منطق هایی كه مبنای پیدایش این سه فهم هستند به تعامل و هماهنگی نرسند در محصولات آنها نیز هماهنگی اتفاق نمی افتد، بنابراین ما باید منطق عامی بسازیم كه منطق ها را در سه حوزه به تعامل و همكاری وادارد: اول اینكه باید روش فهم معارف دینی را بر پایه حجیت سامان دهد، دوم اینكه اسلامیت معادلات كاربردی را تمام كند و سوم اینكه قواعد دینی را در فهم اجرایی جاری نماید. اگر این هماهنگی پدید بیاید مفاهیم كاربردی و معارف دینی مؤید یكدیگر خواهند بود، همچنانكه میان این دو و مفاهیم اجرایی تناسب و همكاری برقرار می شود.
باتوجه به این مهم به نظر می رسد فلسفه منطق و سپس منطق عامی كه متدها و روشهای زیرمجموعه خود را در مسیر پرستش خداوند متعال هماهنگ نماید. همان گمشده ای است كه با یافتن آن «نهضت نرم افزاری» سرآغازی روشن پیدا می كند.
از این مرحله به بعد باید به دنبال تولید شبكه تحقیقات باشیم؛ شبكه ای كه همه گمانه ها، گزینش ها و پردازش های اجتماعی را هماهنگ نماید و سو و جهت واحدی را بر تحقیقات اجتماعی حاكم گرداند.
شبكه تحقیقات، همه تحقیقات صورت گرفته در حوزه های تفقه دینی، علوم كاربردی و علوم نظری را بعد همدیگر قرار می دهد. یعنی سخنی كه در علوم نظری یا در علوم كاربردی گفته می شود، بعد تفقه می شود كمااینكه تفقه بعد آنها شده و آنها را قید زده است، این امر به گونه ای است كه در برنامه ریزی اجتماعی، این ابعاد درهم تنیده و تفكیك ناپذیر می باشند؛ همانند نقطه ای در درون یك مكعب كه در آن نقطه، طول و عرض و ارتفاع درهم پیچیده و غیرقابل انفكاك هستند.
5- موانع تحقق جنبش نرم افزاری
مانع دیگر بر سر راه تحقق نهضت نرم افزاری پیروی از فلسفه یونان باستان است. آن فلسفه اضافه بر اینكه قادر نیست قواعد كنترل شدن و تغییر را در عینیت ارایه دهد به لحاظ منطقی نیز به معارف وحیانی مستند نگشته است.
مانع سوم مانع معرفت شناسانه است. از معرفت شناسی انتزاعی كه اكنون گریبانگیر دانشمندان ما شده است، هیچ گاه شبكه تحقیقات ساخته نمی شود. همینطور اگر علم را به كشف عالم واقع، تعبیر كنیم مقوله علم دینی منتفی می گردد و در نتیجه تحول علمی در كشور نه به تولید نرم افزار علمی بر پایه اسلام، بلكه به این تفسیر می شود كه از تولیدات تمدن غرب كمال استفاده را كنیم و تلاش نماییم كه خویشتن را به كاروان علمی دنیا رسانده و حتی از آنها جلوتر بیفتیم! مع الاسف این موانع بنیادی در جامعه ما تاحدودی نهادینه شده است و لكن امیدواریم كه با ایجاد نهضت بزرگ اجتماعی موانع را پس بزنیم و به نرم افزارهایی دست پیدا كنیم كه زمینه ساز ظهور تمدن نوین اسلامی با محوریت ولایت ا... باشد. انشاءا…
منبع:روزنامه كیهان
ارسالی از طرف کاربر محترم: amirpetrucci0261
/ع