گفتگو با دکتر ملک منصوراقصي*
در حالي که گر گرفتهايد و اعصابتان به نقطه انفجار رسيده و روحيهتان زير صفر است لابهلاي مجلات و پاي صحبت دکترهاي تلويزيون و راديو دنبال راهچاره ميگرديد. آنها هم به دنبال واژه نامانوس يائسگي که آدم را ياد ياس و نااميدي مياندازد، شروع ميکنند راجع به پوکي استخوان حرف زدن و اينکه با يائسه شدن چهقدر مشکلات قلب و عروق خانمها افزوده خواهد شد! انگار هيچکس شما را درک نميکند ولي به خاطر شما و به خاطر همه خانمهايي که در آستانه چهل سالگي هستند يک گفتگوي ويژه در اينباره با دکتر ملکمنصور اقصي، متخصص زنان و استاد دانشگاه علوم پزشکي تهران داريم. اين گفتگو هم از نام يائسگي فاصله دارد و هم از گفتههاي تکراري که تا به حال درباره آن شنيدهايد.
آقاي دکتر! يائسگي از يأس ميآيد. به نظر شما در نامگذاري اين دوره از زندگي زنان کجسليقگي نشده؟
راست ميگوييد. اين نام ترجمه خوبي براي واژه منوپاز نيست. منو به معني ماه و پاز در معني توقف است و نميدانم چرا از گذشتهها اين ترجمه جا افتاده است البته شايد به دليل مسايل روحي و افسردگي بيشتري بود که در اين دوره شايع ميشده است و ياس و پايين بودن اميد به زندگي درگذشته بين زنان شايع بوده و حتي در صد سال پس از ميلاد مسيح اميد به زندگي خانمها فقط 28 سال بوده و امروزه که در دنيا و ايران اين رقم به 65 تا 75 سال رسيده، واقعا سن منوپاز تازه ميانه راه زندگي است.
ولي معمولا همکاران شما اطلاعاتي که در خصوص يائسگي به زنان ميدهند به پوکي استخوان و پيشگيري از آن ختم ميشود. مگر گرگرفتگي که خيلي هم شايع است جزو اين علايم نيست؟
چرا. براي اين اتفاق طبيعي که در بدن خانمها رخ ميدهد دو دسته علايم داريم که به قول شما در مورد علايم ديررس آن خيلي صحبت کردهاند و حتي به عقيده من بيش از حدي که مردم نيازمند آن بودهاند اطلاعات دادهاند. علايم زودرس توقف قاعدگي يا همان يائسگي (البته اگر خانمها با شنيدنش دچار ياس نشوند!) گر گرفتگي، اختلالات خلق و اختلالات جنسي، مشکلات مخاط واژن و مثانه و شيوع عفونتهاي ادراري است. بايد هر کدام از اين علايم بررسي شوند و اگر به اين دوره مربوط باشند نيازمند درمان هستند.
پيش از هر چيز برايمان بگوييد اين علامتها چرا به وجود ميآيند؟
شايد کمي طولاني باشد اما ميخواهم اين قصه طولاني را از زماني بگويم که دختر خانم در رحم مادرش قرار دارد و پيش از تولد 5 تا 6 ميليون تخمک نابالغ در تخمدانهايش وجود دارند. هنگام تولد مقدار اين تخمکها به دو ميليون ميرسد و همين دو ميليون تا پايان ثابت است و در ازاي از بين رفتنش، برعکس نسوج ديگر هيچگونه ترميم و دوبارهسازي وجود ندارد و در نتيجه روزي به پايان خواهد رسيد که آن روز، يائسگي رخ ميدهد. در هنگام بلوغ فقط 300 هزار فوليکول اوليه در تخمدانها باقيمانده است و اگر منظم پريود شود تا يائسگي 300 تخمک بالغ ميشوند و تخمکگذاري ميکنند و مابقي ميميرند. پس اينطوري نيست که يائسگي ناگهان رخ دهد. بلکه فاصله زماني که تخمکها خيلي کم شدهاند تا کاملا از بين بروند و به قولي ته بکشند گاهي چهار تا پنج سال طول ميکشد. اگر خانمي در 48 سالگي تخمدانهايش بهطور کلي تخليه شوند (متوسط سن يائسگي 46 تا 47 سال) ممکن است از 43 سالگي علايم کم شدن تخمکها و يائسگي را نشان بدهد. يعني پريودش مختل شود و براي مثال 4 ماه يک بار قاعدگي رخ بدهد و همينطور فواصل آن زياد شود، گرگرفتگي داشته باشد و در يک کلام همه اين علامتها به دليل اختلال سيکل منظم محور مغز- تخمدان است. تخمدان ديگر هورمون زنانه استروژن نميسازد و مغز با ترشح زياد FSH و LH دايم پيام ميدهد که چرا اين کار را انجام نميدهي؟ بالا بودن سطح هورمون مترشحه از هيپوفيز (FSH و LH) موجب علايمي ميشود که گوياي يائسگياند.
پس طبيعتا براي درمان هم هورمون استروژن ميدهيد، درست است؟
کاش، به همين سادگي بود. مگر شما ميتوانيد ذهن خانمهايي را که گاهي به غلط ميپندارند هورمون درماني مساوي است با سرطان گرفتن، پاک کنيد؟ گذشته از آن بايد اول ببينيم علت مشکل کجاست؟
پس براي درمان چه ميکنيد؟
شما درست حدس زديد. درمان کلاسيک علايم زودرس يائسگي و رفع حالت گرگرفتگي تجويز استروژن است اما منظورم اين بود که اول آزمايش ميگيريم ببينيم گرگرفتگي و علايم ديگر مربوط به تيروييد يا مشکل فئوکروموسيتوم (غدد فوقکليه) هست يا نه و اگر سالم بود و خانم منع مصرف استروژن نداشت اين کار را ميکنيم. الان استروژن انواع متعددي دارد: خوراکي، اسپري بيني و يا پچهايي که به بازو ميزنند يا کرم واژينال موضعي که براي خشکي واژن و مجراي ادرار تجويز ميکنيم.
چه کساني منع مصرف هورمون استروژن دارند؟
کساني که سابقه سرطان پستان دارند، يا جراحي کردهاند، سابقه آمبولي ريه، مشکل فشارخون و برخي مسايل ديگر، البته همواره کساني را داريم که بيجهت از هورمون درماني وحشت دارند.
براي کساني که نميتوانيد هورمون بدهيد چه درماني داريد؟
آثار خوب داروهايي که بازجذب سروتونين را مهار ميکند ثابت شده و براي مثال فلوکستين و دارويي که در تحقيقات 70 تا 80 درصد موفق بوده با نام «آسنترا» را تجويز ميکنيم.
رژيم غذايي و ورزش چهطور، آيا علامتها را درمان ميکند؟
بعضي مواد مانند سويا حاوي فيتواستروژناند و ادعا ميشود جلوي علايم زودرس يائسگي را ميگيرند ولي تحقيقات نشان داده تفاوتي بين استفادهکنندگان از آن و ديگران وجود ندارد. ورزش هم در مورد کاهش آثار ديررس مانند پوکياستخوان قطعا ثابت شده است و توصيه شده سه بار در هفته يا بيشتر ورزش کنند و جالب است بدانيد تحقيقات اخيري در کره ثابت کرده ورزش مرتب رابطه مستقيمي با کاهش علايم منوپاز مانند افسردگي دارد و باز هم تحقيقاتي در همين ماه اوت 2008 انجام شده که ثابت کرده تغييرات هورموني اين دوران فقط به اختلال قاعدگي و گرگرفتن ختم نميشود بلکه به دليل اثر روي سروتونين مغز موجب افسردگي و بيخوابي هم ميشود. تا پيش از اين فکر ميکرديم اين مشکلات به دليل اثر دومينو پيش ميآيند.
کمي توضيح ميدهيد؟
بازي دومينو طوري است که اگر يکي از مهرهها را هل بدهي آن مهره، مهره بعدي و همينطور تا آخر همديگر را هل ميدهند. ما قبلا چنين توجيهي داشتيم که چون گرگرفتگي در شب رخ ميدهد، آن احساس گرما فرد را کمخواب ميکند و کمخوابي شب، بيحوصلگي روز و افت کيفيت زندگي و سپس افسردگي را طبق اثر دومينو موجب ميشود اما حالا اين مقاله جالب که در مجله بينالمللي زنان و زايمان چاپ شده ميگويد تغييرات هورموني اين دوره مستقيما بر سروتونين مغز اثر دارد و کمخوابي و افسردگي را پديد ميآورد و براي همين داروهاي گروه مهارکننده بازجذب سروتونين مفيدند. به خانمها توصيه ميکنم با شروع علايم زودرس، براي درمان به موقع اقدام کنند و با پيشگيري به جا شامل ورزش مرتب و تناسب اندام از شدت و دفعات گرگرفتگي بکاهند.
پي نوشت ها :
*فوقتخصصنازايي
منبع:www.salamat.com
/ك