چه كساني از تشعشعات هسته اي مي ترسند؟
نويسنده: ويد السيون *
ترجمه: مجتبي صادقيان
ترجمه: مجتبي صادقيان
ترس طبيعي موجود در بشر از تشعشعات هسته اي ، ظاهرا ترسي غير منطقي است و اگر دقيق تر نگاه كنيم مي بينيم كه اين تشعشعات منافع بسيار زيادي را براي ما دارند
واژه "تشعشع" (Radiation) بسياري از ما را مي ترساند. از زمان جنگ سرد اعتقاد غالب بر اين است كه تشعشع هسته اي مي تواند آسيب هاي زيادي را به بشر وارد كند و به هر قيمتي مي بايست از آن اجتناب كرد. اما واقعيت اين است كه تشعشعات هسته اي آسيب هاي بسيار كمتري نسبت به آن چه فكر مي كنيم دارد.
فراموش نكنيم كه نيروگاه هاي هسته اي ، نيروگاه هايي بدون كربن و اساسا بدون آلايندگي هستند؛ و اگر به اين مسئله بيشتر دقت كنيم ، مي بينيم كه نگاه خود به تشعشعات هسته اي را مي بايست تغيير دهيم.
ترس از تشعشعات هسته اي زماني در مردم قوت گرفت كه توصيفاتي اغراق آميز از حادثه احتمالي جنگ هسته اي براي مردم بيان شد. در دهه هاي قبلي هنوز دانشي در مورد اثرات واقعي تشعشع بر سلامت بلند مدت بشر وجود نداشت ، و دانشمندان نمي توانستند بي ضرر بودن تشعشع را تضمين مي كنند لذا استانداردها و مقررات مختلفي تعريف شد تا قرار گرفتن عموم مردم در معرض تشعشع به حداقل برسد. از سال 1950 اين محدوديت ها جدي تر شده و در حال حاضر نيز همچنان اين محدوديت ها از سوي سازمان هاي مربوطه اعمال مي شود. اما در نيم قرن گذشته ، و با توجه به يافته هاي علومي چون پزشكي و زيست شناسي و همچنين حوادثي چون حادثه انفجار نيروگاه هسته اي چرنوبيل در شوروي سابق ، بشر تصويري جديد از تشعشع و آسيب هاي احتمالي آن به دست آورده است . شكي نيست كه يک "دوز" محدود و كوچک از تششع نيز مي تواند كشنده باشد ، چه اين كه 237 آتش نشاني كه به استقبال حادثه نيروگاه جرنوبيل رفتند ، بلافاصله دچار عوارض متعدد شدند و سرنوشت آنها مي تواند اين مسئله را تاييد كند. ظرف چند هفته ، 28 نفر از آن ها مردند و 27 تن به عوارض جدي دچار شدند اما جالب اين كه بسياري از افراد ديگر در اماكن هسته اي دوزهايي بالاتر از اين مقدار را دريافت مي كنند ، اما شرايط دريافت اين دوز از تشعشعات توسط آنها، تفاوت دارند.
براي مثال ، وقتي يک بيماري سرطاني درون دشتگاه هاي خاص تشعشع قرار مي گيرد، مقدار زيادي تشعشع دريافت مي مي كند؛ يعني براي كشتن تومور خود به 40 "سيورت" (Sivert) تشعشع نياز دارد. در جريان درمان ، اندام هاي سالم در كنار اندام سرطاني به صورت تصادفي حدود 20 سيروت تشعشع دريافت خواهند كرد كه حدود بيست هزار برابر بالاتر از حد توصيه شده سالانه اي است كه سازمان هاي تنظيم گر آن را براي مردم پيشنهاد مي كنند و در حادثه نيروگاه چرنوبيل باعث كشته شدن افراد شد.
اما سوال اين جاست كه چطور اين بافت ها در برابر اين تشعشع زنده مي مانند؟ البته اين كه فرد اين تشعشع را در بيمارستان دريافت مي كند باعث مي شود كه مسئله كمي متفاوت باشد . جالب اينجاست كه تشعشع مربوطه به شخص آسيبي نمي رساند. دليل اصلي اين است كه تشعشع پزشكي كه به بدن شخص وارد مي شود ، در جريان چند هفته بدن وي را در بر مي گيرد و شخص اين امكان را دارد كه مجددا خود را پيدا كند و آسيب هاي وارد شده به بدنش را تعمير كند.
هر روز از اين دوره درمان ، بدن شخص يک سيورت تشعشع دريافت مي كند و مي تواند خود را سازماندهي كند، سلول هاي سرطاني نيز دوز بالاتري را دريافت مي كنند و درست به همين دليل است كه هيچ وقت نمي توانند در برابر آن مقاومت كنند.
اگر ارسال اين تشعشع به اندام هاي هم جوار به صورت مناسب انجام نشود ، ممكن است آن اندام ها به شدت آسيب ببيند. مطالعه روي بيماراني كه در معرض تشعشع قرار گرفته اند ، نشان مي دهد كه آنها در بلند مدت مشكلات خاصي به لحاظ اندام هاي هم جوار نداشتند.
بمب هاي هسته اي كه آمريكا در شهرهاي هيروشيما و ناكازاكي در آگوست 1945 مورد استفاده قرار داد ، اطلاعات ديگري را در اين زمينه به ما مي دهد.
حدود 66 درصد از ساكنان اوليه اين دو شهر تا سال 1950 زنده ماندند ، از آن زمان به بعد وضعيت سلامتي اين افراد به صورت جدي مورد مطالعه قرار گرفته است . تا سال 2000 ، 7/9 درصد اين افراد به دليل ابتلا به سرطان مردند . اين رقم نشان مي دهد كه خطر مرگ در قبال تشعشع ، در مقايسه با خطر سرطان بسيار كمتر است و اگر آن را با ساير آمار مرگ و مير مانند مرگ و مير شهروندان آمريكايي در جاده ها به صورت سالانه مقايسه كنيم ، مي بينيم كه رقم چندان بالايي نيست. البته جاي تعجب ندارد كساني كه دوز بالاتري از تشعشع را دريافت مي كنند به سرطان دچار مي شوند؛ اما آنهايي كه دوز كمتر از يک دهم سيورت دريافت مي كنند ، هيچ مشكلي به لحاظ سرطاني براي آنها به وجود نمي آيد. در حادثه هيروشيما نيز داستان به همين ترتيب بوده است و مشكل خاصي افراد را تهديد نكرده است . با توجه به يافته هاي علم پزشكي و داستان دو شهر هيروشيما و ناكازاكي ، مي توان ادعا كرد كه محدوديت هاي اعمال شده در زمينه تشعشع بسيار محافظه كارانه است . به عبارت ديگر ، بشر بر اساس خاصيت تكويني كه دارد عملا مي تواند مشكلات ايجاد شده براي بدنش را در گذر زمان اصلاح كند.
پس نگارنده پيشنهاد مي كند سقف اين محدوديت ها تا حدودي بالاتر برود و به محدوده 5 سيورت برسد كه برابر با ماهانه يک دهم سيورت خواهد بود.
اين عدد ، در حدود كسري از دوزي است كه در اثر راديوتراپي (پرتو درماني) دريافت مي كنيم؛ خصوصا اگر بخواهيم آن را در طول عمر يک شخص محاسبه كنيم.
بالا بردن اين محدوديت ، عملا امكان فعاليت بسياري از امور مرتبط با تشعشع را خواهد داد و سازمان هاي تنظيم گر نيز مي توانند با مشكل كمتري با آن برخورد كنند.
تغيير اين محدوديت ها منافع بسيار زيادي خواهد داشت . ايمني تشعشع در حال حاضر هزينه هاي بسيار زيادي را در زمينه برق هسته اي به وجود مي آورد ، پس بالابردن سقف اين محدويت ها مي تواند اين هزينه ها را كاهش دهد. ضمن اين كه نبايد فراموش كنيم كه بشر بيش از هر دوره اي به برق پاک نياز دارد؛ برقي كه اساسا نبايد از منابع فسيلي تهيه شود.
علاوه بر اين ، نگرش فعلي بشر نسبت به زباله هاي هسته اي نيز وضعيت بهتري پيدا خواهد كرد و ديگر اين همه جار و جنجال در مورد مكان هاي دفع زباله هاي هسته اي به وجود نخواهد آمد. به عبارت بهتر ، اگر تاثيرات ناشي از دي اكسيد كربن در جو و آلودگي به وجود آمده از آن را با آلودگي زباله هاي هسته اي مقايسه كنيم ، مي بينم كه وضعيت اصلا قابل مقايسه نيست و در صورتي كه استقبال بيشتري از تشعشع داشته باشيم مطمئنا آلودگي دي اكسيد كربن را نيز كاهش مي دهيم ؛ چون به سمت منابع پاك انرژي پيش خواهيم رفت و بدين ترتيب سلامت بيشتري را ينز براي بشر تضمين خواهيم كرد.
نيوساينتيست ، 31 جولاي 2010
دانشمند شماره 566
/ع
واژه "تشعشع" (Radiation) بسياري از ما را مي ترساند. از زمان جنگ سرد اعتقاد غالب بر اين است كه تشعشع هسته اي مي تواند آسيب هاي زيادي را به بشر وارد كند و به هر قيمتي مي بايست از آن اجتناب كرد. اما واقعيت اين است كه تشعشعات هسته اي آسيب هاي بسيار كمتري نسبت به آن چه فكر مي كنيم دارد.
فراموش نكنيم كه نيروگاه هاي هسته اي ، نيروگاه هايي بدون كربن و اساسا بدون آلايندگي هستند؛ و اگر به اين مسئله بيشتر دقت كنيم ، مي بينيم كه نگاه خود به تشعشعات هسته اي را مي بايست تغيير دهيم.
ترس از تشعشعات هسته اي زماني در مردم قوت گرفت كه توصيفاتي اغراق آميز از حادثه احتمالي جنگ هسته اي براي مردم بيان شد. در دهه هاي قبلي هنوز دانشي در مورد اثرات واقعي تشعشع بر سلامت بلند مدت بشر وجود نداشت ، و دانشمندان نمي توانستند بي ضرر بودن تشعشع را تضمين مي كنند لذا استانداردها و مقررات مختلفي تعريف شد تا قرار گرفتن عموم مردم در معرض تشعشع به حداقل برسد. از سال 1950 اين محدوديت ها جدي تر شده و در حال حاضر نيز همچنان اين محدوديت ها از سوي سازمان هاي مربوطه اعمال مي شود. اما در نيم قرن گذشته ، و با توجه به يافته هاي علومي چون پزشكي و زيست شناسي و همچنين حوادثي چون حادثه انفجار نيروگاه هسته اي چرنوبيل در شوروي سابق ، بشر تصويري جديد از تشعشع و آسيب هاي احتمالي آن به دست آورده است . شكي نيست كه يک "دوز" محدود و كوچک از تششع نيز مي تواند كشنده باشد ، چه اين كه 237 آتش نشاني كه به استقبال حادثه نيروگاه جرنوبيل رفتند ، بلافاصله دچار عوارض متعدد شدند و سرنوشت آنها مي تواند اين مسئله را تاييد كند. ظرف چند هفته ، 28 نفر از آن ها مردند و 27 تن به عوارض جدي دچار شدند اما جالب اين كه بسياري از افراد ديگر در اماكن هسته اي دوزهايي بالاتر از اين مقدار را دريافت مي كنند ، اما شرايط دريافت اين دوز از تشعشعات توسط آنها، تفاوت دارند.
براي مثال ، وقتي يک بيماري سرطاني درون دشتگاه هاي خاص تشعشع قرار مي گيرد، مقدار زيادي تشعشع دريافت مي مي كند؛ يعني براي كشتن تومور خود به 40 "سيورت" (Sivert) تشعشع نياز دارد. در جريان درمان ، اندام هاي سالم در كنار اندام سرطاني به صورت تصادفي حدود 20 سيروت تشعشع دريافت خواهند كرد كه حدود بيست هزار برابر بالاتر از حد توصيه شده سالانه اي است كه سازمان هاي تنظيم گر آن را براي مردم پيشنهاد مي كنند و در حادثه نيروگاه چرنوبيل باعث كشته شدن افراد شد.
اما سوال اين جاست كه چطور اين بافت ها در برابر اين تشعشع زنده مي مانند؟ البته اين كه فرد اين تشعشع را در بيمارستان دريافت مي كند باعث مي شود كه مسئله كمي متفاوت باشد . جالب اينجاست كه تشعشع مربوطه به شخص آسيبي نمي رساند. دليل اصلي اين است كه تشعشع پزشكي كه به بدن شخص وارد مي شود ، در جريان چند هفته بدن وي را در بر مي گيرد و شخص اين امكان را دارد كه مجددا خود را پيدا كند و آسيب هاي وارد شده به بدنش را تعمير كند.
هر روز از اين دوره درمان ، بدن شخص يک سيورت تشعشع دريافت مي كند و مي تواند خود را سازماندهي كند، سلول هاي سرطاني نيز دوز بالاتري را دريافت مي كنند و درست به همين دليل است كه هيچ وقت نمي توانند در برابر آن مقاومت كنند.
اگر ارسال اين تشعشع به اندام هاي هم جوار به صورت مناسب انجام نشود ، ممكن است آن اندام ها به شدت آسيب ببيند. مطالعه روي بيماراني كه در معرض تشعشع قرار گرفته اند ، نشان مي دهد كه آنها در بلند مدت مشكلات خاصي به لحاظ اندام هاي هم جوار نداشتند.
بمب هاي هسته اي كه آمريكا در شهرهاي هيروشيما و ناكازاكي در آگوست 1945 مورد استفاده قرار داد ، اطلاعات ديگري را در اين زمينه به ما مي دهد.
حدود 66 درصد از ساكنان اوليه اين دو شهر تا سال 1950 زنده ماندند ، از آن زمان به بعد وضعيت سلامتي اين افراد به صورت جدي مورد مطالعه قرار گرفته است . تا سال 2000 ، 7/9 درصد اين افراد به دليل ابتلا به سرطان مردند . اين رقم نشان مي دهد كه خطر مرگ در قبال تشعشع ، در مقايسه با خطر سرطان بسيار كمتر است و اگر آن را با ساير آمار مرگ و مير مانند مرگ و مير شهروندان آمريكايي در جاده ها به صورت سالانه مقايسه كنيم ، مي بينيم كه رقم چندان بالايي نيست. البته جاي تعجب ندارد كساني كه دوز بالاتري از تشعشع را دريافت مي كنند به سرطان دچار مي شوند؛ اما آنهايي كه دوز كمتر از يک دهم سيورت دريافت مي كنند ، هيچ مشكلي به لحاظ سرطاني براي آنها به وجود نمي آيد. در حادثه هيروشيما نيز داستان به همين ترتيب بوده است و مشكل خاصي افراد را تهديد نكرده است . با توجه به يافته هاي علم پزشكي و داستان دو شهر هيروشيما و ناكازاكي ، مي توان ادعا كرد كه محدوديت هاي اعمال شده در زمينه تشعشع بسيار محافظه كارانه است . به عبارت ديگر ، بشر بر اساس خاصيت تكويني كه دارد عملا مي تواند مشكلات ايجاد شده براي بدنش را در گذر زمان اصلاح كند.
پس نگارنده پيشنهاد مي كند سقف اين محدوديت ها تا حدودي بالاتر برود و به محدوده 5 سيورت برسد كه برابر با ماهانه يک دهم سيورت خواهد بود.
اين عدد ، در حدود كسري از دوزي است كه در اثر راديوتراپي (پرتو درماني) دريافت مي كنيم؛ خصوصا اگر بخواهيم آن را در طول عمر يک شخص محاسبه كنيم.
بالا بردن اين محدوديت ، عملا امكان فعاليت بسياري از امور مرتبط با تشعشع را خواهد داد و سازمان هاي تنظيم گر نيز مي توانند با مشكل كمتري با آن برخورد كنند.
تغيير اين محدوديت ها منافع بسيار زيادي خواهد داشت . ايمني تشعشع در حال حاضر هزينه هاي بسيار زيادي را در زمينه برق هسته اي به وجود مي آورد ، پس بالابردن سقف اين محدويت ها مي تواند اين هزينه ها را كاهش دهد. ضمن اين كه نبايد فراموش كنيم كه بشر بيش از هر دوره اي به برق پاک نياز دارد؛ برقي كه اساسا نبايد از منابع فسيلي تهيه شود.
علاوه بر اين ، نگرش فعلي بشر نسبت به زباله هاي هسته اي نيز وضعيت بهتري پيدا خواهد كرد و ديگر اين همه جار و جنجال در مورد مكان هاي دفع زباله هاي هسته اي به وجود نخواهد آمد. به عبارت بهتر ، اگر تاثيرات ناشي از دي اكسيد كربن در جو و آلودگي به وجود آمده از آن را با آلودگي زباله هاي هسته اي مقايسه كنيم ، مي بينم كه وضعيت اصلا قابل مقايسه نيست و در صورتي كه استقبال بيشتري از تشعشع داشته باشيم مطمئنا آلودگي دي اكسيد كربن را نيز كاهش مي دهيم ؛ چون به سمت منابع پاك انرژي پيش خواهيم رفت و بدين ترتيب سلامت بيشتري را ينز براي بشر تضمين خواهيم كرد.
پي نوشت ها :
*ويد اليسون فيزيکدان هسته اي و پزشکي در دانشگاه آکسفورد و نويسنده کتاب "تشعشع و استدلال "است . او هيچ گونه وابستگي به صنعت هسته اي نداشت .
منابع:نيوساينتيست ، 31 جولاي 2010
دانشمند شماره 566
/ع