معيارهاي روانشناختي انتخاب رشته
نويسنده: دکتر حسين ابراهيميمقدم، روانشناسي باليني و مدرس دانشگاه تهران
اولين و مهمترين اصل در انتخاب رشته توجه به استعداد و علاقه فرد در اين زمينه است. خانوادهها بايد توجه داشته باشند، حتي اگر داوطلب در مرحله انتخاب رشته، با توجه به نمرات تراز و رتبه مشکلي نداشته باشد، اگر رشتهاي را انتخاب کند که در آن هيچ علاقهاي ندارد، شايد در ابتداي امر دچار مشکل نشود اما در دراز مدت، خستگي و پريشاني و افسردگي را برايش به ارمغان خواهد آورد. مثل افرادي كه به دليل حرف و نگاه خانواده و اطرافيان وارد رشتههايي مانند پزشکي ميشوند اما حتي توان ديدن قطرهاي خون را هم ندارند، بسيارند!
نكته مهم بعدي در انتخاب رشته مناسب، در نظر گرفتن امكان ادامه تحصيل و يا آينده شغلي براساس رشته انتخابي در دانشگاه است. در اينجا دانشجويان به دو گروه تقسيم ميشوند؛ گروهيكه فقط براي گرفتن مدرك در همان سطح (فوقديپلم يا ليسانس) براي كسب وجهه اجتماعي يا بالارفتن پايه حقوق خود و... درس ميخوانند؛ گروه بعدي براي علاقه به آن درس و يا يافتن شغل و پستي مناسب درس ميخوانند، كه به طور مسلم روي صحبت با گروه دوم است، چراكه گروه اول تكليف خود را از همان ابتدا درباره تحصيل مشخص كردهاند. البته گروه دوم نيز خود به دو دسته تقسيم ميشوند؛ گروهي كه اشتغال در شغلي (مرتبط يا غيرمرتبط) با تحصيل برايشان اهميتي ندارد و گروهي كه علاقهمند هستند بر سر كاري بروند كه حداقل دو يا چهار سال در آن به تحصيل پرداختهاند. درباره دسته اول، بايد توجه داشت كه به علت متفاوت بودن رشته تحصيلي با زمينه كاري، ميان توانايي فرا گرفته شده در دانشگاه و کار فرد، گسستي ايجاد ميشود که اغلب موجب به فراموشي سپرده شدن تمام مباحث آموخته شده در دانشگاه ميشود. اين امر به هدر دادن امکانات مالي و تحصيلياي است که از سوي دولت براي تربيت اين نيروها صرف شده و توجه جدي مسوولان و برنامهريزان را در جهت ريشهيابي اين معضل ميطلبد. درباره دسته دوم، كه تمام هم و غم خود را معطوف به يافتن علاقه خود به ادامه تحصيل و يا يافتن شغلي مناسب با رشته تحصيلي در دانشگاه كردهاند، بايد گفت كه آنها در انتخاب رشته تحصيلي بايد نهايت دقت و دورانديشي را داشته باشند و چه بهتر كه با مشاوران مطلع در اين زمينه مشورت كنند. مساله بعدي براي برخي داوطلبان، دوري ازخانواده و آشنايان است که به جز احساس دلتنگي و تنهايي، ممكن است آسيبهاي اجتماعي نيز به دانشجو وارد كند. مهمترين مشكل، هماتاقي شدن با دانشجوياني است كه از نظر فرهنگي با هم همخواني ندارند، كه خود مشكلات عديده ديگر را به وجود خواهد آورد. از طرف ديگر، هماهنگي با محيطي كه از نظر فرهنگي با فرهنگ محل سكونت فرد متفاوت است، کاري بسيار مشکل است. در اين زمان، دانشجو براي آنكه بتواند خود را با شرايط وفق دهد، بايد بسياري از آداب و رسوم آنان، که در برخي موارد با آداب و رسوم فرهنگ خود مغايرت دارد، بپذيرد تا از جامعه طرد نشود . اين مشكل زماني خود را نشان ميدهد كه دانشجو پس از پايان تحصيلات به ناچار بايد به محل زندگي خود برگردد!
راهحلي كه خانوادهها در بيشتر مواقع و به خصوص درباره دختران اعمال ميكنند، اين است كه از ادامه تحصيل فرزند خود در ديار غربت جلوگيري ميکنند. در اين صورت يا داوطلب پذيرفته شده در دانشگاه اين امر را پذيرفته و با ازدواج كردن مسير خود را عوض ميكند و يا دوباره تمام تلاش خود را معطوف به قبولي در آزمون سال آينده ميکند. البته احتمال دارد كه لجاجت به خرج داده و خانواده را مجبور كند تا براي حفظ سلامت او با رفتن به دانشگاه موافقت كنند. در برخي موارد، خانواده براي حفظ امنيت و جلوگيري از بروز مشكلاتي كه پيشتر ذكر شد، خود نيز بار سفر بر دوش گرفته و همراه او به شهر غريب ميروند که اين تازه اول مشکلات خانواده است. دوري از اقوام و آشنايان و ترک محل سکونت ، تغيير شغل سرپرست خانواده، نا هماهنگي ميان فرهنگ خانواده فرد با محل جديد و...
نكته قابل تأمل در اين بحث، آن است كه خانوادهها با در نظر گرفتن مباحث ياد شده، از آن جمله، هماهنگي رشته انتخابي با علاقه و استعداد داوطلب، يا در خصوص آينده شغلي رشته قبول شده، آينده نسبتا مشخص است، همچنين نزديكي فرهنگ شهري كه دانشگاه در آن قرار دارد با شهر خودشان، در اين قبيل موارد خانواده بايد با قسمتي از مشكلات ياد شده كنار آمده و حتيالامكان مانع از پيشرفت علمي و آينده شغلي فرزندشان نشوند.
منبع:http://www.salamat.com
نكته مهم بعدي در انتخاب رشته مناسب، در نظر گرفتن امكان ادامه تحصيل و يا آينده شغلي براساس رشته انتخابي در دانشگاه است. در اينجا دانشجويان به دو گروه تقسيم ميشوند؛ گروهيكه فقط براي گرفتن مدرك در همان سطح (فوقديپلم يا ليسانس) براي كسب وجهه اجتماعي يا بالارفتن پايه حقوق خود و... درس ميخوانند؛ گروه بعدي براي علاقه به آن درس و يا يافتن شغل و پستي مناسب درس ميخوانند، كه به طور مسلم روي صحبت با گروه دوم است، چراكه گروه اول تكليف خود را از همان ابتدا درباره تحصيل مشخص كردهاند. البته گروه دوم نيز خود به دو دسته تقسيم ميشوند؛ گروهي كه اشتغال در شغلي (مرتبط يا غيرمرتبط) با تحصيل برايشان اهميتي ندارد و گروهي كه علاقهمند هستند بر سر كاري بروند كه حداقل دو يا چهار سال در آن به تحصيل پرداختهاند. درباره دسته اول، بايد توجه داشت كه به علت متفاوت بودن رشته تحصيلي با زمينه كاري، ميان توانايي فرا گرفته شده در دانشگاه و کار فرد، گسستي ايجاد ميشود که اغلب موجب به فراموشي سپرده شدن تمام مباحث آموخته شده در دانشگاه ميشود. اين امر به هدر دادن امکانات مالي و تحصيلياي است که از سوي دولت براي تربيت اين نيروها صرف شده و توجه جدي مسوولان و برنامهريزان را در جهت ريشهيابي اين معضل ميطلبد. درباره دسته دوم، كه تمام هم و غم خود را معطوف به يافتن علاقه خود به ادامه تحصيل و يا يافتن شغلي مناسب با رشته تحصيلي در دانشگاه كردهاند، بايد گفت كه آنها در انتخاب رشته تحصيلي بايد نهايت دقت و دورانديشي را داشته باشند و چه بهتر كه با مشاوران مطلع در اين زمينه مشورت كنند. مساله بعدي براي برخي داوطلبان، دوري ازخانواده و آشنايان است که به جز احساس دلتنگي و تنهايي، ممكن است آسيبهاي اجتماعي نيز به دانشجو وارد كند. مهمترين مشكل، هماتاقي شدن با دانشجوياني است كه از نظر فرهنگي با هم همخواني ندارند، كه خود مشكلات عديده ديگر را به وجود خواهد آورد. از طرف ديگر، هماهنگي با محيطي كه از نظر فرهنگي با فرهنگ محل سكونت فرد متفاوت است، کاري بسيار مشکل است. در اين زمان، دانشجو براي آنكه بتواند خود را با شرايط وفق دهد، بايد بسياري از آداب و رسوم آنان، که در برخي موارد با آداب و رسوم فرهنگ خود مغايرت دارد، بپذيرد تا از جامعه طرد نشود . اين مشكل زماني خود را نشان ميدهد كه دانشجو پس از پايان تحصيلات به ناچار بايد به محل زندگي خود برگردد!
راهحلي كه خانوادهها در بيشتر مواقع و به خصوص درباره دختران اعمال ميكنند، اين است كه از ادامه تحصيل فرزند خود در ديار غربت جلوگيري ميکنند. در اين صورت يا داوطلب پذيرفته شده در دانشگاه اين امر را پذيرفته و با ازدواج كردن مسير خود را عوض ميكند و يا دوباره تمام تلاش خود را معطوف به قبولي در آزمون سال آينده ميکند. البته احتمال دارد كه لجاجت به خرج داده و خانواده را مجبور كند تا براي حفظ سلامت او با رفتن به دانشگاه موافقت كنند. در برخي موارد، خانواده براي حفظ امنيت و جلوگيري از بروز مشكلاتي كه پيشتر ذكر شد، خود نيز بار سفر بر دوش گرفته و همراه او به شهر غريب ميروند که اين تازه اول مشکلات خانواده است. دوري از اقوام و آشنايان و ترک محل سکونت ، تغيير شغل سرپرست خانواده، نا هماهنگي ميان فرهنگ خانواده فرد با محل جديد و...
نكته قابل تأمل در اين بحث، آن است كه خانوادهها با در نظر گرفتن مباحث ياد شده، از آن جمله، هماهنگي رشته انتخابي با علاقه و استعداد داوطلب، يا در خصوص آينده شغلي رشته قبول شده، آينده نسبتا مشخص است، همچنين نزديكي فرهنگ شهري كه دانشگاه در آن قرار دارد با شهر خودشان، در اين قبيل موارد خانواده بايد با قسمتي از مشكلات ياد شده كنار آمده و حتيالامكان مانع از پيشرفت علمي و آينده شغلي فرزندشان نشوند.
منبع:http://www.salamat.com