رنگین کمان
با استفاده از یک عدسی ساده و صفحه ای شیشه ای ميتوان رنگین کمان را به دام انداخت و به یکی از آرزوهای دیرین انسان جامه عمل پوشاند !
در این تکنیک جدید ، ذخیره و نقل و انتقال اطلاعات را از طریق نور سادهتر شده و شرایط را برای استفاده حداکثری از محاسبات و ارتباطات نوری فراهم خواهد نمود. فناوری نوری از فناوریهای رایج فعلی در علوم ارتباطات رایانهای و شبکه سریعتر است، اما دشواری فرآیند تبدیل نور به جریان الکتریکی و بالعکس، مهمترین ویژگی منفی آن است.
در سال 2007 / 1386، اورتوین هس از دانشگاه ساری در انگلستان و همکارانش پیشنهاد دادند که پرتوهای نور را درون یک موجبر مخروطی بهدام بیاندازند. این موجبرها، ساختارهایی هستند که پرتوهای نور را در امتداد طول خود منتقل میکنند. برای ساخت این موجبر از متامتریال استفاده شده، موادی متشکل از مدارهای الکترونیکی که میتواند پرتوهای نور را با شیبهای تند منحرف کند . ایده اصلی کار، این است که با باریکتر شدن موجبر ، پرتوهای نور نیز درمقابل مجبور شوند در نقاطی بسیار باریکتر متوقف شوند. این کار باتوجه به یکی از ابتداییترین اصول امواج قابل انجام است: هیچ موجی نمیتواند از حفرهای کوچکتر از نصف طولموجش عبور کند .
برای اینکه فردی بتواند رنگینکمان را ببیند، باید پشت به خورشید و رو به باران بایستد تا پرتوهای تجزیهشده و بازگشتی رنگینکمان را ببیند.
در این حالت، فرد پرتوهایی در شش رنگ بنفش، آبی، سبز، زرد، نارنجی و قرمز را میبیند که با تقارن کروی به چشم او میرسند. چشم با امتداد دادن این پرتوها، کمانهایی شش رنگ را در آسمان تداعی میکند که همان رنگینکمان است . البته معروف است که رنگینکمان 7 رنگ دارد، درحالیکه این، اشتباهی تاریخی است. وقتی آیزاک نیوتن برای نخستین بار، پرتوهای خورشید را از درون منشور عبور داد و طیف تجزیهشده نور را بدست آورد، همین شش رنگ را دید؛ اما از آنجاکه در آن روزگار 7 عدد مقدسی بود، ترجیح داد رنگ نیلی را بین بنفش و آبی قرار دهد و با هفت رنگ ساختن طیف نور، توجه عمومی بیشتری را متوجه این پدیده سازد !
رنگینکمان وجود خارجی ندارد؛ یعنی شما نمیتوانید رنگینکمانی را بگیرید، یا پردهای برای نمایش آن برپا کنید، یا در محل آن فیلم عکاسی قرار دهید و اثرش را روی فیلم ثبت کنید. هر قدر تلاش کنید به رنگین کمان نزدیک شوید، رنگینکمان نیز به همان اندازه از شما دورتر میشود و همیشه در فاصلهای ثابت از شما باقی میماند. به همین دلیل است که تاکنون کسی موفق نشده بود رنگینکمان را به دام بیاندازد.
بدین ترتیب، فضای بین عدسی و سطح شیشهای، لایهای از هوا است که ضخامت آن در لبهها (جایی که لبه دو عدسی روی هم قرار میگرفت) به صفر میرسد و میتواند کار موجبر مخروطی را انجام دهد .
وقتی لیزر چندطیفی را از انتهای باز این مجموعه به داخل بتابانيم، منظره جالبی به وقوع مي پیوندد. با میکروسکوپ از بالا به عدسی نگاه ميكنيم و مجموعهای از حلقههای رنگارنگ رنگینکمانی را درون آن ميبينيم، گویی رنگینکمانی داخل این قفس شیشهای به دام افتاده است !
این پدیده را ميتوان چنین توضیح داد: "پرتوهای سبز که طولموج کوتاهتری دارند، در نقطهای به دام افتادند که موجبر بیش از اندازه برای عبور این پرتوها باریک شده است. اما پرتوهای قرمز که طولموج بلندتری دارند، در فاصلهای دورتر به دام افتاده ا ند، جاییکه ضخامت موجبر بسیار بیشتر است. پرتوهای زرد و نارنجی هم بین این دو به دام افتاده اند، چراکه طولموج آنها بین این دو مقدار است".
ارسال مقاله توسط عضو محترم سایت با نام کاربری : shahdan
در این تکنیک جدید ، ذخیره و نقل و انتقال اطلاعات را از طریق نور سادهتر شده و شرایط را برای استفاده حداکثری از محاسبات و ارتباطات نوری فراهم خواهد نمود. فناوری نوری از فناوریهای رایج فعلی در علوم ارتباطات رایانهای و شبکه سریعتر است، اما دشواری فرآیند تبدیل نور به جریان الکتریکی و بالعکس، مهمترین ویژگی منفی آن است.
در سال 2007 / 1386، اورتوین هس از دانشگاه ساری در انگلستان و همکارانش پیشنهاد دادند که پرتوهای نور را درون یک موجبر مخروطی بهدام بیاندازند. این موجبرها، ساختارهایی هستند که پرتوهای نور را در امتداد طول خود منتقل میکنند. برای ساخت این موجبر از متامتریال استفاده شده، موادی متشکل از مدارهای الکترونیکی که میتواند پرتوهای نور را با شیبهای تند منحرف کند . ایده اصلی کار، این است که با باریکتر شدن موجبر ، پرتوهای نور نیز درمقابل مجبور شوند در نقاطی بسیار باریکتر متوقف شوند. این کار باتوجه به یکی از ابتداییترین اصول امواج قابل انجام است: هیچ موجی نمیتواند از حفرهای کوچکتر از نصف طولموجش عبور کند .
رنگینکمان چیست؟
برای اینکه فردی بتواند رنگینکمان را ببیند، باید پشت به خورشید و رو به باران بایستد تا پرتوهای تجزیهشده و بازگشتی رنگینکمان را ببیند.
در این حالت، فرد پرتوهایی در شش رنگ بنفش، آبی، سبز، زرد، نارنجی و قرمز را میبیند که با تقارن کروی به چشم او میرسند. چشم با امتداد دادن این پرتوها، کمانهایی شش رنگ را در آسمان تداعی میکند که همان رنگینکمان است . البته معروف است که رنگینکمان 7 رنگ دارد، درحالیکه این، اشتباهی تاریخی است. وقتی آیزاک نیوتن برای نخستین بار، پرتوهای خورشید را از درون منشور عبور داد و طیف تجزیهشده نور را بدست آورد، همین شش رنگ را دید؛ اما از آنجاکه در آن روزگار 7 عدد مقدسی بود، ترجیح داد رنگ نیلی را بین بنفش و آبی قرار دهد و با هفت رنگ ساختن طیف نور، توجه عمومی بیشتری را متوجه این پدیده سازد !
رنگینکمان وجود خارجی ندارد؛ یعنی شما نمیتوانید رنگینکمانی را بگیرید، یا پردهای برای نمایش آن برپا کنید، یا در محل آن فیلم عکاسی قرار دهید و اثرش را روی فیلم ثبت کنید. هر قدر تلاش کنید به رنگین کمان نزدیک شوید، رنگینکمان نیز به همان اندازه از شما دورتر میشود و همیشه در فاصلهای ثابت از شما باقی میماند. به همین دلیل است که تاکنون کسی موفق نشده بود رنگینکمان را به دام بیاندازد.
و رنگینکمان بهدام افتاد !
بدین ترتیب، فضای بین عدسی و سطح شیشهای، لایهای از هوا است که ضخامت آن در لبهها (جایی که لبه دو عدسی روی هم قرار میگرفت) به صفر میرسد و میتواند کار موجبر مخروطی را انجام دهد .
وقتی لیزر چندطیفی را از انتهای باز این مجموعه به داخل بتابانيم، منظره جالبی به وقوع مي پیوندد. با میکروسکوپ از بالا به عدسی نگاه ميكنيم و مجموعهای از حلقههای رنگارنگ رنگینکمانی را درون آن ميبينيم، گویی رنگینکمانی داخل این قفس شیشهای به دام افتاده است !
این پدیده را ميتوان چنین توضیح داد: "پرتوهای سبز که طولموج کوتاهتری دارند، در نقطهای به دام افتادند که موجبر بیش از اندازه برای عبور این پرتوها باریک شده است. اما پرتوهای قرمز که طولموج بلندتری دارند، در فاصلهای دورتر به دام افتاده ا ند، جاییکه ضخامت موجبر بسیار بیشتر است. پرتوهای زرد و نارنجی هم بین این دو به دام افتاده اند، چراکه طولموج آنها بین این دو مقدار است".
ارسال مقاله توسط عضو محترم سایت با نام کاربری : shahdan