ريشه‌يابي تاريخي شعار مرگ بر انگليس(1)

جنگ‌ها نتيجه تمايزات و اختلافات‌اند. اختلافاتي كه اگر چه در يك مفهوم باني خرابي‌اند و ويراني، اما در يك وجه ديگر بار مهم‌تري از سنگيني ارزشي كه دارد را بر دوش مي‌كشند. اين بار، آگاهي است. جنگ جهاني اول پيامد سلسله درگيري‌هايي بر سر حفظ منافع حياتي برخي از كشورهايي بود كه در فاصله سالهاي 1918ـ1914م. به
سه‌شنبه، 24 اسفند 1389
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
ريشه‌يابي تاريخي شعار مرگ بر انگليس(1)

ريشه‌يابي تاريخي شعار مرگ بر انگليس(1)
ريشه‌يابي تاريخي شعار مرگ بر انگليس(1)


 

نويسنده:شيدا صابري*




 

چكيده
 

جنگ‌ها نتيجه تمايزات و اختلافات‌اند. اختلافاتي كه اگر چه در يك مفهوم باني خرابي‌اند و ويراني، اما در يك وجه ديگر بار مهم‌تري از سنگيني ارزشي كه دارد را بر دوش مي‌كشند. اين بار، آگاهي است. جنگ جهاني اول پيامد سلسله درگيري‌هايي بر سر حفظ منافع حياتي برخي از كشورهايي بود كه در فاصله سالهاي 1918ـ1914م. به وقوع پيوست. اين جنگ ضمن اينكه روابط كشورها را تحت‌تأثير جناح‌هاي موجود (محور ـ متفقين) دچار شكاف كرد، در نقاط متأثر از اين برخوردها وقايعي را سبب شد كه قابل توجه‌اند.
ايران به عنوان نقطه و مكاني كه با وجود اعلام بي‌طرفي در طي قرارداد 1907م. از سوي روس و انگليس درگير جنگي شد كه تا مدتها در مقابل پيامدهاي خانمان سوزش كمر خم كرد، علاوه بر ويرانيهاي بسيار و وضعيت نامساعد اجتماعي مردمش به نوعي آگاهي سياسي دست يافت. اين آگاهي سياسي در طي قرارداد 1919م. كه انگلستان جابرانه قصد تحت‌الحمايگي ايران را داشت مشهودتر شد. اين قرارداد باني شكل‌گيري جرياني شد كه در طي انعقاد قراردادهاي پيشين به چشم نخورده بود. جرياني كه با نام ضدانگليسي در شعارهايي چون «مرگ بر انگليس» آغاز شد و كم كم به عنوان يك برگ برنده در دست كساني كه خواهان در دست گفتن قدرت در دوره‌هاي بعد از آن بودند قرار گرفت.
اين مقاله درصدد است با پرسش و فرضيات زير به ارائه ديدگاهي كلي در ارتباط با چگونگي شكل‌گيري شعار «مرگ بر انگليس» و تداوم آن در دوره معاصر بپردازد.

فرضيات و پرسش‌ها
 

ـ چه تمايزي ميان وضعيت سياسي ـ اجتماعي دوره انعقاد قرارداد 1919م. و پيش از آن است كه منجر به شكل‌گيري جنبش‌هاي گوناگون ضدانگليسي در سراسر كشور مي‌شود؟
ـ آيا فرياد چنين شعاري تحت‌تأثير جريانات حزبي ـ جناحي بوده يا اينكه وسعت آگاهي سياسي منجر به ارائة مخالفت با اهداف انگلستان در قالب چنين شعاري است؟
ـ چگونه است كه در ميان اهداف سودجويانه كشورهاي استعمارگر ديگر تنها انگلستان در مسير كاهش وجهه سياسي با شعار «مرده باد» از سوي مردم ايران قرار مي‌گيرد؟

اهداف
 

ـ شكل‌گيري شعارهاي ضدانگليسي و «مرگ بر انگليس» ناشي از عملكرد سياسي و پرنوسان انگلستان و تغيير وضعيت سياسي ـ اجتماعي و فرهنگي مردم در تاريخ معاصر ايران است.
ـ روزنامه‌ها، احزاب، جناح‌هاي مخالف منعقدين قرارداد 1919م. و افزايش آگاهي سياسي در شكل‌گيري اين شعار نقش داشته است.
ـ تداوم شعار «مرگ بر انگليس» وابسته به ديدگاه مردم ايران نسبت به عملكرد انگليس است چرا كه استراتژي انگليس همواره ثابت و تاكتيك‌هاي دست‌يابي به چنين استراتژي در تاريخ معاصر ايران متفاوت بوده است.

مقدمه
 

شعارها يكي از راههاي تهييج و تحريك مردم در ارائة خواسته‌ها يا ابراز احساسات‌اند و تنها مربوط و مختص به ملت و كشوري خاص نيستند. شعارها خود به خودي شكل نمي‌گيرند ـ اگر چه برخي في‌البداهه و عاميانه‌اند ـ چرا كه پيامد يك واقعه يا جريان‌اند كه بر وضعيت سياسي اجتماعي فرهنگي و اقتصادي تأثيرگذار بوده است. از اين رو شناخت محتواي هر شعار به شناخت و درك شرايطي كه منجر به شكل‌گيري آن شده است ياري مي‌رساند.
قرارداد 1919م. با اهميت است نه فقط از اين جهت كه شرايط مذكور در آن ايران را سرسپرده‌ كامل انگليس قرار مي‌داد، بلكه از اين جهت كه در شرايطي اين قرارداد منعقد شد كه ايران دوران سخت و دشوار جنگي ناخواسته و ناخوانده را پشت سر گذاشته و چند سالي بود كه وارد دوران مهمي از تاريخ خود يعني دوران مشروطه شده بود. دوراني كه پيامد ورود ايران به عرصه آشنايي با مظاهر نو و تازه‌اي در تمامي حيطه‌ها بود، دوران پذيرش حكومتي قانون‌مدار كه در آن حفظ تماميت ارضي و لغو امتيازاتي كه اين موجوديت را خدشه‌دار كند، مورد توجه بود. بازتاب قرارداد 1919. در جامعه‌اي كه به سختي در پي خروج از سنگيني ويرانه‌هاي چند جانبه جنگ جهاني اول بود بسيار گسترده است. به گونه‌اي كه مي‌توان در حركت و جنبش‌هايي كه در گوشه و كنار ايران در پي مخالفت با آن آغاز شد به خوبي خشم آميخته با پا گرفتن آگاهي سياسي مردمي كه از مشروطه آنچه طلبيدند، نيافتند را ديد.
روزنامه‌هاي جناحي در كنار جنبش‌ها با شعارهاي خود در قالب مرام‌نامه يكي از اهداف خود را مبارزه با استعمار خارجي (انگليس) بيان كردند. با چنين آگاهيهاي همه جانبه‌اي مردم را با خود همراه ساخته و اهداف آميخته با شعار را از دهان آنان فرياد مي‌زدند.
نكته قابل توجه در قرارداد 1919م. علاوه بر شكل‌گيري شعار بر ضد كشوري كه حضورش در ايران به سالهاي قبل از مشروطه بازمي‌گشت، نقش مهم در تداوم يك جريان است كه به جايي مي‌رسد كه حتي در دوره رضاخان با وجود مدارك و اسناد در رابطه با وابستگي‌اش، به منظور بالا بردن وجهه اجتماعي و به دست آوردن مقبوليت مردمي، شعار ضدانگليسي مورد استفاده او و ديگران قرار مي‌گيرد.
پرسشي كه در اينجا مطرح مي‌شود اين است كه چگونه كشوري كه در ابتداي مشروطيت به همراهي مشروطه‌خواهان ـ البته براي حفظ منافع خود در مقابل روسها ـ پرداخت، كشوري كه نفوذش تا جايي پيش رفت كه دوستدارانش در تاريخ ايران به «انگلوفيل» معروف و شناخته شده‌اند، به مرحله‌اي در تاريخ ايران رسيده كه هر طالب قدرتي از برچسب ضدانگليسي براي كسب وجهه مردمي استفاده كرد؟ آيا اين شعار تنها دربردارنده بحران بعد ازجنگ بود؟ چگونه بود كه اين شعار حتي به كم‌رنگ‌شدن نقش انگليس در دوره‌هاي بعد و حضور قدرتي ديگر كه بعد از جنگ جهاني دوم دست نخورده از نابساماني‌هاي جنگ مانده بود (آمريكا) منجر مي‌شود؟
بررسي و تحليل قرارداد 1919م. در كنار شناخت سير ورود انگليس در ايران به خوبي مي‌تواند در ارائه تحليلي درست از شكل‌گيري شعار ضدانگليسي ياري رساند.

ريشه‌يابي تاريخي شعار مرگ بر انگليس(1)

پيشينة حضور انگليس در ايران قرن نوزدهم
 

در قرن نوزدهم، ايران به واقع كمربند امنيتي منافع بريتانيا در هند به شمار مي‌رفت. ايران براي زمامداران سياسي بريتانيا نقش مهره‌ي شطرنجي داشت كه بايد به هر نحو ممكن از هندوستان حفاظت مي‌كرد. قائل شدن به نقش مزبور، ستون فقرات سياست‌گذاري بريتانيا را در ايران تشكيل مي‌داد. به واقع انگلستان از اوايل قرن نوزدهم به دنبال يافتن جاي پايي براي اعمال نفوذ در ايران مي‌گشت. سالهاي 1214 و 1215ق. سالهاي آشنايي ايران ـ كه بعد از مرگ آقا محمدخان به برادرزاده‌اش فتحعلي‌شاه ميراث رسيده بود ـ با كشوري است كه در طي سالهاي آينده سهم بسياري در صحنه سياسي ايران بر عهده داشت. در اين دوره شخصي به نام مهدي علي خان ملقب به بهادر جنگ از طرف فرمانرواي هندوستان به نزد فتحعلي شاه فرستاده شد تا به جلوگيري از تجاوز و تعدي حكام محلي افغانستان به خاك هند بپردازد. سرزميني كه دربردارنده منافع انگلستان بود و هر عاملي كه اين منافع را به خطر مي‌انداخت مي‌بايست برداشته مي‌شد.
اولين نماينده و سفير انگليسي كه به ايران رهسپار شد سرجان ملكم است كه پيامد حضورش در ايران انعقاد قراردادي است كه در آن فتحعلي شاه مي‌بايست با نيروي نظامي، زمانشاه فرمانرواي كابل و جانشينانش را از حمله به هندوستان بازدارد و در صورتي كه زمانشاه به هند حمله ببرد دربار ايران از اتحاد با او بر ضد انگلستان خودداري كند. علاوه بر آن امتيازات تجاري در خليج فارس به انگليسي‌ها داده شد؛ از جمله امتيازات تجاري اين بود كه بازرگانان انگليسي و هندي از آن پس حق داشتند بدون پرداخت ماليات در بنادر ايران به كسب و تجارت بپردازند و كالاي انگليسي مانند قماش و فولاد و آهن و سرب و امثال آنها را بدون پرداخت عوارض گمركي وارد ايران كنند.(1)
اما اين روابط به صورتي پيوسته و مداوم نبود چرا كه در پي هر اتفاقي كه حسن نيت يكي از دو طرف نسبت به هم خدشه‌دار مي‌شد به قطع روابط مي‌انجاميد همانگونه كه پس از قتل سفير ايران(2) در هند در فاصله سالهاي 1221 ـ 1219ق. صورت گرفت. به دنبال آن در طي سال 1221ق. همزمان با پيمان‌شكني فرانسه در طي قرارداد تيليسيت(3) احساسات عمومي مردم تا حدي با مقاصد انگليس همراه شد و وقتي در سال‌هاي 1224 ـ 1223ق. همزمان با ترك گاردان از ايران، سرهارفورد جونز وارد ايران شد، داشتن كنسولخانه در شهرهاي شيراز، تبريز، اصفهان، يزد و قزوين و در اختيار گرفتن جزيره خارك براي حفظ منافع انگليس در هند با همان شرايطي كه در مورد فرانسويان وجود داشته از جمله تقاضاهاي مطرح شده انگليس از زبان او بود.(4)
در دوره محمدشاه هرات مسئلة بحران‌ساز ميان دو كشور شد و حتي به قطع روابط دو كشور انجاميد. براي انگلستان كه منافع حياتي در هندوستان داشت هر گونه اتفاقي در همسايگي هند خطرساز قلمداد مي‌شد و به اين ترتيب بود كه تصرف هرات در اين دوره مقدمه قطع روابط سياسي بين دو كشور شد. مسئله هرات نقطه شروع حركت‌هاي مجادله‌آميز با نيروهاي انگليسي است چرا كه كساني كه در مقابل انگليسي‌ها مقاومت نمودند همان تنگستاني‌ها بودند كه تفنگ‌هاي فتيله‌اي داشتند و باقرخان تنگستاني و شيخ حسين چاه كوتاهي مخصوصاً پسر باقرخان يعني احمدخان، در اين جنگ رشادت فوق‌العاده‌اي ابراز نموده و 74 تن از سپاه انگليس را هلاك ساختند... در اين جنگ احمدخان منشي قنسول خانه انگليس در بوشهر نامه‌اي به احمدخان تنگستاني نوشته و او را در مجادله با نيروهاي پرزور انگليس سرزنش و تهديد مي‌كند. احمدخان تنگستاني در جواب مي‌نويسد:
احمد اي آنكه شاه خوباني بي بي بخت باد دمسازت
چار آسـيم، ما نمـي‌ترسـيم از سه لكاته و دو سربازت
ولي بالاخره احمدخان فرزند جوان وي [باقرخان] در ميدان جنگ هلاك مي‌شود و زن و مرد و دشتي و تنگستاني به اين اشعار مترنم مي‌شوند:
خبر آمد كه دشتستان بهار است زمين از خــون احــمد لاله‌زار است
الا اي مادر پيــرش كــجــايي كه احمد يك تن و دشمن هزار است(5)
در دوره ناصرالدين شاه در سال 1273ق معاهده‌اي معروف به معاهده پاريس در پانزده فصل نوشته شد و به موجب فصول 5 و 6 و 7 دولت ايران تعهد كرد كه هرات و تمام خاك افغانستان را از قشون خود خالي كند و از هر نوع ادعايي نسبت به سلطنت خود در هرات و تمامي خاك افغانستان بگذرد و از رؤساي هرات و افغانستان هيچ‌گونه علامت اطاعت از قبيل سكه و خطبه يا باج مطالبه ننمايد و من بعد از هرگونه مداخله در امور داخلي افغانستان احتراز كند و هرات و تمام افغانستان را مستقل شناخته درصدد تصاحب اين ولايت برنيايد و در صورت بروز اختلاف مابين ايران و هرات و ساير ولايات افغانستان اين دولت تعهد كند كه دولت انگليس را واسطه قرار دهد. اگر هم دولت ايران مجبور به سركوبي يكي از مهاجمين افغاني گرديد، ملزم باشد كه پس از رفع غائله قشون خود را عقب بكشد و حق نداشته باشد كه شهر يا قطعه‌اي از خاك افغانستان را به طور دائم به ممالك خود ضميمه سازد.(6)
در اين دوره اعطاي امتيازات صورت گرفت. يكي از اين امتيازات در واقعه رژي (انحصار دخانيات ايران) رخ داد كه به دليل نيروي عظيم روحانيان در برابر شاه اين قرارداد لغو شد و حضور مردمي، آگاهي سياسي و حتي حضور زنان براي نخستين بار در حركتي اعتراض‌آميز نسبت به قرارداد با استعمار (انگليس) آن را به عنوان زمينه انقلاب مشروطه معرفي كرده است. در طي سالهاي مشروطه عملكرد و سياست انگلستان واضح و آشكار نيست به خصوص كه حمايت اوليه او از مشروطه‌خواهان سرانجام منتهي به قرارداد 1907م. مي‌شود به گونه‌اي كه لينچ به وضوح سياست انگليس را در راستاي اين قرارداد بيان مي‌دارد:
«بگذاريد اميدوار باشيم كه اين توافقنامه به روابط بهتر با روسيه مي‌انجامد و اين كشور زمينه‌هاي اساسي ترس و بيم ما را تشخيص داده و به آن احترام خواهد گذاشت. متأسفم كه اين قرارداد مشكل بتواند روابط ما را با ايران بهبود بخشد. ايران بزقرباني جشن است كه ما و روسيه به افتخارش اين توافقنامه را برپا كرده‌ايم. در حالي كه اين جشن ادامه دارد و جام‌ها به سلامتي يكديگر مبادله مي‌شوند، وطن ملت كوچكي كه آنچنان كمكي به غناي هنري و فكري جهان نموده است و قبل از امضاي اين موافقتنامه چشم‌انداز آينده آن دست كم اميدواركننده مي‌نمود، حال بين مرگ و زندگي قرار گرفته، تكه تكه شده، تقريباً تجزيه گرديده و بي‌يار و ياور در زير پاهاي ما قرار گرفته است».(7)

پائولوويچ در كتاب انقلاب مشروطيت ايران مي‌گويد:
 

پيروزي مشروطه در ايران كمك فراواني به اشتعال آتش انقلاب در هندوستان كرد و اين موضوع باعث دهشت انگلستان شد. اين دولت را وادار كرد كه در ديپلماسي خود نسبت به نهضت آزادي‌خواهي ايران تجديدنظر كند. چنين بود علت اساسي سازش روس و انگليس و عقد قرارداد معروف 1919م. در 18 اوت 1907م. معاهده‌اي به امضاء رسيد و طبق آن سه منطقه شمالي، بي‌طرف و جنوبي ايران در نظر گرفته شد... معاهده‌اي كه در غياب مجلس [بدون اطلاع مجلس] به عنوان امر انجام يافته در نظر گرفته شده بود... بدون شك تحقير بزرگي نسبت به آزادي ايران محسوب مي‌شد. در 18 اكتبر 1907م. مجلس ايران به اين معاهده اعتراض كرد و اعلام داشت كه اين معاهده شرافت ملي ايران را تحقير كرده و لطمه جبران‌ناپذيري به تماميت و استقلال كشور مزبور وارد مي‌آمد...(8)
بدين ترتيب بود كه اعتراض به عنوان ابزاري در جهت نفي يك قدرت به كار گرفته شد. مجلس به عنوان ميراث مشروطه اين حسن را داشت كه به عنوان نمايندة ملت ايران به مخالفت با شرافت از دست رفته توسط قدرتي كه سالها با ايران همسايه شده بود، بپردازد. زمزمه‌ها شنيده مي‌شد اما نياز به تلنگري بود تا خشم بي‌صداي ملتي كه در جريان مشروطيت از مجراي مجلس به بيان خواسته‌هاي خود مي‌پرداخت به فرياد تبديل شود و قرارداد 1919 م. و مفاد آن اين فرصت را به دست داد.

پي نوشت ها :
 

* دانشجوي كارشناسي ارشد تاريخ
1. شميم، ايران در دوره سلطنت قاجار، چ 11، مدبر، تهران، ص 69.
2. سفير ايران در هندوستان در يكي از روزها درصدد شكار برآمد و جمعي از هندوها كه قتل طيور را گناهي بزرگ مي‌شمردند از اين حركت به خشم آمدند و چون افكار عمومي مردم هند سخت عليه استعمارگران انگليسي تهييج شده بود و سفير ايران را وابسته به انگليسي‌ها مي‌دانستند به خانه سفير حمله‌ور شدند و در حين زد و خورد حاجي خليل‌خان، سفير ايران به ضرب گلوله از پادرآمد.
3. اين قرارداد در تيليسيت يكي از شهرهاي روسيه بين ناپلئون و الكساندر اول تزار روس منعقد شد و از آن تاريخ روابط دوستانه دو كشور برقرار گرديد و تا سال 1812م. كه امپراتور فرانسه به خاك روسيه حمله برد و تا مسكو پيش راند باقي بود.
4. شميم، همان، صص 74ـ73.
5. همان، صص 226 و 227.
6. همان، ص 233.
7. براون، انقلاب ايران، ترجمه قزويني، چ اول، كوير، تهران، ص 171.
8. پائولوويچ، انقلاب مشروطيت و ريشه‌هاي اجتماعي و اقتصادي آن، ترجمه م. هوشيار، كتاب‌هاي جيبي، تهران، صص 80 و 81.
 

منبع: www.dowran.ir
ادامه دارد...



 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط