جانا دلم از خال سياه تو به حاليست

جانا دلم از خال سياه تو به حاليست شاعر : انوري کامروز بر آنم که نه دل نقطه‌ي خاليست جانا دلم از خال سياه تو به حاليست حقا که تنم راست چو در خواب خياليست در آرزوي خواب شب از بهر خيالت کاندر غم هجران تو روزيم چو ساليست بي‌روز رخ خوب تو دانم خبرت نيست تا هر نفسي روي ترا تازه جماليست هردم به غمي تازه دلم خوي فرا کرد يارب چه کنم گر پس ازين نيز کماليست وامروز غم من چو جمالت به کمالست وان کيست که او را به کف از دست تو ماليست آن کيست که او را...
شنبه، 28 اسفند 1389
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
جانا دلم از خال سياه تو به حاليست
جانا دلم از خال سياه تو به حاليست
جانا دلم از خال سياه تو به حاليست

شاعر : انوري

کامروز بر آنم که نه دل نقطه‌ي خاليستجانا دلم از خال سياه تو به حاليست
حقا که تنم راست چو در خواب خياليستدر آرزوي خواب شب از بهر خيالت
کاندر غم هجران تو روزيم چو ساليستبي‌روز رخ خوب تو دانم خبرت نيست
تا هر نفسي روي ترا تازه جماليستهردم به غمي تازه دلم خوي فرا کرد
يارب چه کنم گر پس ازين نيز کماليستوامروز غم من چو جمالت به کمالست
وان کيست که او را به کف از دست تو ماليستآن کيست که او را چو کف پاي تو روييست
من بنده‌ي اين مخرقه هر چند محاليستپيغام دهي هر نفسم کانوري از ماست


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط