از وصل تو آتش جگر خيزد

از وصل تو آتش جگر خيزد شاعر : انوري وز هجر تو ناله‌ي سحر خيزد از وصل تو آتش جگر خيزد هر روز ز عالم دگر خيزد سرگشته‌ي عالم هواي تو هر فردايي ز دي بتر خيزد ديوانه‌ي...
شنبه، 28 اسفند 1389
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
از وصل تو آتش جگر خيزد
از وصل تو آتش جگر خيزد
از وصل تو آتش جگر خيزد

شاعر : انوري

وز هجر تو ناله‌ي سحر خيزداز وصل تو آتش جگر خيزد
هر روز ز عالم دگر خيزدسرگشته‌ي عالم هواي تو
هر فردايي ز دي بتر خيزدديوانه‌ي زلف و خسته‌ي چشمت
برخاسته گير از اين چه برخيزدگويي به هلاک جانت برخيزم
خورشيد فلک به فرق سر خيزدهنگام قيام خاک‌پايت را
هر لحظه ز آستان در خيزدمه چون سگ پاسبانت ار خواهي
زان چه که به تنگها شکر خيزدما را ز دهان تنگ شيرينت
وانجا سخنت ازين چه برخيزدکانجا سخن زر به خروارست
وز کيسه‌ي او زر اين قدر خيزدروي چو زرست انوري را بس


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط