درد سر دل به سر نميآيد شاعر : انوري پاي از گل عشق برنميآيد درد سر دل به سر نميآيد وين بخت ز رخنه درنميآيد آوخ عمرم به رخنه بيرون شد اين رفت و زان خبر نميآيد گفتم شب عيش را بود روزي دلبر ز تتق به در نميآيد دل خانه فروش نام و ننگم زد وز هرچه کني بتر نميآيد از هرچه کند خجل نميگردد رنگش دو چو يکدگر نميآيد همدست زمانه شد که در دستان يک مرغ وفا به پر نميآيد پر کنده شدم وز آشيان او چون کارت به جهد برنميآيد بر هجر نويس...