کس نداند کز غمت چون سوختم

کس نداند کز غمت چون سوختم شاعر : انوري خويشتن در چه بلا اندوختم کس نداند کز غمت چون سوختم جان بدان يک ديدنت بفروختم ديدني ديدم از آن رخسار تو وز بلا دلقي کنون نو دوختم برکشيدم جامه‌ي شادي ز تن در فراقت زرگري آموختم هرچه دانش بود گم کردم همه آتش اندر کوره‌ي دل سوختم زر براندودم برين رخسار سيم
شنبه، 28 اسفند 1389
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
کس نداند کز غمت چون سوختم
کس نداند کز غمت چون سوختم
کس نداند کز غمت چون سوختم

شاعر : انوري

خويشتن در چه بلا اندوختمکس نداند کز غمت چون سوختم
جان بدان يک ديدنت بفروختمديدني ديدم از آن رخسار تو
وز بلا دلقي کنون نو دوختمبرکشيدم جامه‌ي شادي ز تن
در فراقت زرگري آموختمهرچه دانش بود گم کردم همه
آتش اندر کوره‌ي دل سوختمزر براندودم برين رخسار سيم


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط