اگر نقش رخت بر جان ندارم

اگر نقش رخت بر جان ندارم شاعر : انوري به زلف کافرت ايمان ندارم اگر نقش رخت بر جان ندارم اگر صد درد بي‌درمان ندارم ز تو يک درد را درمان مبادم ز بي‌صبري يکي پنهان ندارم ز عشقت رازها دارم وليکن دلي مي‌بايد و من آن ندارم صبوري را مگر معذور داري چه دارم جز غم هجران ندارم مرا گويي ز پيوندم چه داري تو گويي بوسه‌ي ارزان ندارم گر از تو بوسه‌اي خواهم به جاني چو گويي با لبت دندان ندارم لبت دندانم از جا برکشيدست
شنبه، 28 اسفند 1389
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
اگر نقش رخت بر جان ندارم
اگر نقش رخت بر جان ندارم
اگر نقش رخت بر جان ندارم

شاعر : انوري

به زلف کافرت ايمان ندارماگر نقش رخت بر جان ندارم
اگر صد درد بي‌درمان ندارمز تو يک درد را درمان مبادم
ز بي‌صبري يکي پنهان ندارمز عشقت رازها دارم وليکن
دلي مي‌بايد و من آن ندارمصبوري را مگر معذور داري
چه دارم جز غم هجران ندارممرا گويي ز پيوندم چه داري
تو گويي بوسه‌ي ارزان ندارمگر از تو بوسه‌اي خواهم به جاني
چو گويي با لبت دندان ندارملبت دندانم از جا برکشيدست


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط