باز چون در خورد همت مي‌کنم

باز چون در خورد همت مي‌کنم شاعر : انوري سر فداي تيغ نهمت مي‌کنم باز چون در خورد همت مي‌کنم گر کنم با او خصومت مي‌کنم قيمت يک بوس او صد بدره زر وه که يک جو زانچ قيمت مي‌کنم من دهان خوش مي‌کنم ليکن کجاست يک زمان يعني که رحمت مي‌کنم دوشم آن دلبر گرفت اندر کنار گرچه دانستم که زحمت مي‌کنم بر سر آن نکته‌اي دريافتم بر سر پا نيز خدمت مي‌کنم چشم کردم شوخ و گفتم اي نگار
شنبه، 28 اسفند 1389
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
باز چون در خورد همت مي‌کنم
باز چون در خورد همت مي‌کنم
باز چون در خورد همت مي‌کنم

شاعر : انوري

سر فداي تيغ نهمت مي‌کنمباز چون در خورد همت مي‌کنم
گر کنم با او خصومت مي‌کنمقيمت يک بوس او صد بدره زر
وه که يک جو زانچ قيمت مي‌کنممن دهان خوش مي‌کنم ليکن کجاست
يک زمان يعني که رحمت مي‌کنمدوشم آن دلبر گرفت اندر کنار
گرچه دانستم که زحمت مي‌کنمبر سر آن نکته‌اي دريافتم
بر سر پا نيز خدمت مي‌کنمچشم کردم شوخ و گفتم اي نگار


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط
موارد بیشتر برای شما