اي مستفاد لطف تو اقبال آسمان

اي مستفاد لطف تو اقبال آسمان شاعر : انوري وي مستعار جود تو آثار روزگار اي مستفاد لطف تو اقبال آسمان و آثار اين ز عادت خوب تو مستعار انوار آن ز سايه‌ي جود تو مستفاد بيتي دو شعر گفته شد از روي اختصار دوش از حساب هندو جمل بنده‌ي ترا پس ضرب کن تمامت اين مال درچهار مال چهار بنگر و جذرش بروفزاي چون راي تو متين و چو حزم تو استوار اينک دوحرف گفته شد اندر دو نيم‌بيت معني آن دو خواه نهان خواه آشکار يک حرف ديگرست که بي‌آن تمام نيست چون در سه...
شنبه، 28 اسفند 1389
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
اي مستفاد لطف تو اقبال آسمان
اي مستفاد لطف تو اقبال آسمان
اي مستفاد لطف تو اقبال آسمان

شاعر : انوري

وي مستعار جود تو آثار روزگاراي مستفاد لطف تو اقبال آسمان
و آثار اين ز عادت خوب تو مستعارانوار آن ز سايه‌ي جود تو مستفاد
بيتي دو شعر گفته شد از روي اختصاردوش از حساب هندو جمل بنده‌ي ترا
پس ضرب کن تمامت اين مال درچهارمال چهار بنگر و جذرش بروفزاي
چون راي تو متين و چو حزم تو استواراينک دوحرف گفته شد اندر دو نيم‌بيت
معني آن دو خواه نهان خواه آشکاريک حرف ديگرست که بي‌آن تمام نيست
چون در سه ضرب شد شود اين کار چون نگارمجموع اين حساب همين هر دو حرف راست
از تو روا ندارد هم تو روا مداراين است التماسش و گر ناروا بود
اسير و خوار بمانديم در کف دو سوارمن و سه شاعر و شش درزي و چهار دبير
اگر چه چارده باشند وگر چهار هزاردبير و درزي و شاعر چگونه جنگ کنند
دوش نزديک من آمد آن پسر وقت سحربا يکي مزاح و دو خنياگر و سه تا حريف
نزدش آوردم کمر بند مرصع از گهرپيشش آوردم شراب لعل چون چشم خروس
کاي بلاغت را بلاغ و وي بصارت را بصرآن حريفان و نديمانش به من کردند روي
چون ميان نبود مر او را در کجا بندد کمرچون دهان نبود مر او را در کجا ريزد شراب
همه شرند اگرنه مايه شردهر و افلاک و انجم و ارکان
تا که هست از و جود خير خبرخود جهان خرف ندارد خير
حامل ذکر او قضا و قدرتا نداري اميد خير که نيست
که ازو نام هست و نيست اثرچيست عنقا به هر دو عالم خير
نيست کار دگر به رنگ دگراي دل از کار خويش هيچ مرنج
بل دو پنج است و ده نه به نه بترنقد و نسيه چو هفده و هژده‌ست


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط