خداوندا همي دانم که چيزي نيست در دستت

خداوندا همي دانم که چيزي نيست در دستت شاعر : انوري گرم چيزي ندادستي بدين تقصير معذوري خداوندا همي دانم که چيزي نيست در دستت که گويم عشوه اول روز و آخر روز دستوري وليکن گر کسي پرسد چه دادستت روا داري
شنبه، 28 اسفند 1389
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
خداوندا همي دانم که چيزي نيست در دستت
خداوندا همي دانم که چيزي نيست در دستت
خداوندا همي دانم که چيزي نيست در دستت

شاعر : انوري

گرم چيزي ندادستي بدين تقصير معذوريخداوندا همي دانم که چيزي نيست در دستت
که گويم عشوه اول روز و آخر روز دستوريوليکن گر کسي پرسد چه دادستت روا داري


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط