تو اي سيف زنگ اجل چون نگيري شاعر : انوري که الحق به انصاف درخورد آني تو اي سيف زنگ اجل چون نگيري ترا در کجا ميخورد زندگاني بدين تيزي و روشنايي و گوهر نه در حرب ايام خوني براني نه در دست تقدير ملکي بگيري گران قلتباني گران قلتباني ترا ذوالفقار علي خود گرفتم به گوش دلت چون فرو مينخواني حقوقي که در گردنت هست واجب چه تاخير سردست چون ميتواني بدين مايه داد و ستد بعد ماهي تو مردم نهاي قدر مردم چه داني چرا قدر مردم نداني وليکن مباد...