چرا ننهم؟ نهم دل بر خيالت

چرا ننهم؟ نهم دل بر خيالت شاعر : خاقاني چرا ندهم؟ دهم جان در وصالت چرا ننهم؟ نهم دل بر خيالت بجويم بو که دريابم جمالت بپويم بو که در گنجم به کويت که تو هم عاجزي اندر...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
چرا ننهم؟ نهم دل بر خيالت
چرا ننهم؟ نهم دل بر خيالت
چرا ننهم؟ نهم دل بر خيالت

شاعر : خاقاني

چرا ندهم؟ دهم جان در وصالتچرا ننهم؟ نهم دل بر خيالت
بجويم بو که دريابم جمالتبپويم بو که در گنجم به کويت
که تو هم عاجزي اندر کمالتکمالت عاجزم کرد و عجب نيست
ندانم بدر خوانم يا هلالتشبم روشن شده است و من ز خوبي
که بس مشکل فتاده است اين سالتمرا پرسي که دل داري؟ چه گويم
که دور از حال من زار است حالتخيالت دوش حالم ديد گفتا
مماناد ار بماند بي‌خيالتز خاقاني خيالي ماند و آن نيز


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط