دوست مرا رطل عشق تا خط بغداد داد شاعر : خاقاني لاجرم از خط صبر کار برون اوفتاد دوست مرا رطل عشق تا خط بغداد داد غمزه کمان درکشيد، فتنه کمين برگشاد صبر هزيمت گرفت کز صف مژگان او دوست به آخر مرا همچو گل از دست داد عشق به اول مرا همچو گل از پاي سود ياد وصالش مرا نعل در آتش نهاد تا در اميد من هجر به مسمار کرد گرچه بدي ميکند، چشم بدش دورباد ميکند از بدخوئي آنچه نکرده است کس او به جفا ميدهد سوختگان را به باد سينهي خاقاني است سوختهي عشق...